حقوق – 19، حقّ مادر

موضوع: حقوق، حقّ مادر(19)
تاریخ پخش: 77/07/16
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»
در آستانه هفته زن و روز مادر (تولد حضرت زهرا(س)) و تولد حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی هستیم. در محضر شریف خواهران عزیز هستیم. بحثم بحث «مادر» است و «حق مادر».
1- اهمیت تواضع و فروتنی و گستره آن
اصولا یکی از ارزشها «تواضع» است. ما باید تواضع کنیم. گردن کلفتی نکنیم. و قرآن برای تواضع مطالبی فرموده. مثلاً: تواضع در برابر خدا (یکی از مزیت‌هایی که من روی تخته سیاه می‌نویسم این است که سبک کلاسداری هم یاد می‌دهم.) و الآن 6 سال است که جمعی از علاقمندان به فرهنگ در تهران دفتری زده‌اند به نام «دفتر ترویج» خود بچه مدرسه‌ای‌ها یعنی راهنمایی‌ها و دبیرستانی‌ها، دختر و پسر پول می‌دهند (150-100 تومان) یک سال عضو می‌شوند و 450 هزار عضو در تهران داریم که در بعضی استانها هم توزیع می‌شود. به این صورت است که: این بحث ما از نوار پیاده میشود به عنوان سؤال، تقسیم می‌شود در مناطق تهران، هر بچه‌ای می‌خواهد چهارشنبه‌ها از مسؤول می‌گیرد، سؤالها را می‌خواند و بعد هم جوابش را شب جمعه از پای تلویزیون می‌گیرد و ضربدر می‌گذارد و هر هفته‌ای به 2500 نفر هم جایزه‌ای داده می‌شود. البته افرادی هم هستند که یک پولی روی آن مبلغ می‌گذارند مثلا پارسال 50 میلیون تومان روی پول بچه‌ها گذاشتند چون هر نفر 100 تومان چیزی نمی‌شود. فایده‌اش این است که ما در تهران توانسته‌ایم نیم میلیون پسر و دختر را که شنونده شوخی بودند تبدیل به شنونده جدی شوند. آنوقت شنونده جدی خیلی چیزها یاد می‌گیرد. بنده که چند هزار ساعت در ماشین نشسته‌ام هنوز رانندگی یاد نگرفته‌ام، اگر 30 ساعت جدی دل می‌دادم یاد می‌گرفتم. الآن حدوداً 20 سال است که در تلویزیونم. اگر کسی جدی گوش دهد. خیلی چیزها یاد می‌گیرد. حالا بحث امروز را جدی گوش بدهید. بعد هم ببینید چقدر چیز خدا یادمان می‌دهد. من که سوادی ندارم، حرفهای خداست. )
تواضع در برابر خداوند، تواضع در برابر رسول الله، تواضع در برابر امام، تواضع در برابر ولایت فقیه، تواضع در برابر استاد (معلم)، تواضع در برابر والدین، تواضع در برابر فقراء، تواضع در برابر مردم، تواضع در برابر فرزند، برای هر کدام یک آیه می‌خوانم. تواضع در برابر خداوند: «وَ أَخْبَتُوا إِلى‌ رَبِّهِمْ» (هود/23)، «وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ» (زمر/17) آنکه انابه می‌کند، یعنی توکل می‌کند به خدا، کار را به خدا واگذار می‌کند، التماس می‌کند، دعا می‌کند، نماز می‌خواند. نماز تواضع است. کسی که نماز نمی‌خواند گردن کلفت است. عبادت، تواضع در برابر خداست.
تواضع در برابر رسول خدا: «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» (بقره/285) قرآن می‌گوید: این رقمی باشید. وقتی پیغمبر چیزی می‌گوید، بگویید: «سَمِعْنا»، سمعاً و طاعه، «سَمِعْنا» یعنی شنیدیم، «أَطَعْنا» یعنی اطاعت کردیم.
تواضع در برابر امام: یک چیزی که امام معصوم فرمود، به آن گوش بدهیم، چونه نزنیم. چون آنها از پیش خودشان نمی‌گویند.
حدیث داریم، آنچه امام می‌گوید از پیغمبر است. اگر گفتند: قال الصادق(ع) یعنی: قال رسول الله(ص). حدیث داریم: روایات ما روایات جدّ ماست. وقتی روایات از طرف رسول الله شد. پیغمبر هم هر چه می‌گوید از طرف خداست. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‌» (نجم/4-3)
از روی هوی و هوس حرف نمی‌زند، هر چه می‌گوید وحی است. پس حرف امام حرف پیغمبر است. و قرآن هم می‌گوید: آنچه پیغمبر می‌گوید وحی است. پس حرف امام حرف پیغمبر است و قرآن هم می‌گوید: آنچه پیغمبر می‌گوید از روی هوی و هوس نیست، یک کسی آمد به امام صادق(ع) گفت: آقا! قیام کن، انقلاب کن تا طاغوت را بر اندازیم! شما کلی شیعه و یاور و طرفدار دارید. انقلاب کنید تا حکومت بنی عباس نابود شود. امام فرمود: برو تو تنور! گفت: آقا، من که چیزی نگفتم: در وسط حرفها یک کسی وارد شد و سلام کرد، فرمود: شما تو تنور بروید! تنور هم آتش داشت، او هم رفت درون تنور! امام به آن آقایی که آمده بود و می‌گفت: قیام کن، امام فرمود: چند تا آدم داریم که وقتی حرف می‌زنیم گوش می‌دهند؟ مسلمان تنوری چند تا داریم؟ گفت: هیچی. گاهی وقتها برخی شعار می‌دهند؟ ولی در عمل… می‌گوید. من مخلص جنابعالیم، خدا سایه شما را از سرم کم نکند اما وقتی طرف حرف می‌زند او گوش نمی‌دهد! چقدر تا حالا ما گریه کرده‌ایم که: حق حضرت زهرا را ندادند؟ فدک را به زهرا ندادند. این آقایی که چند لیتر تا حالا گریه کرده که چرا حق حضرت زهرا را ندادند، خودش هم خمس نمی‌دهد! چه فرقی می‌کند که حق زهرا را ندهیم یا حق فرزند زهرا را ندهیم؟ خمس مال امام زمان(ع) است. که توسط مرجع تقلید خرج محرومین می‌شود، یا خرج نظام بشود. یا خرج هر چه مصلحت است بشود. آن آقایی که گریه می‌کند برای حضرت زهرا و حق زهرا را نمی‌دهد معلوم نیست که اگر در زمان حضرت زهرا زندگی می‌کرد وضعش چگونه بود! چون افرادی حق زهرا را ندارند این آقا هم حق فرزند زهرا را نداد. اگر کسی به یک امامزاده تیر اندازی کرد معلوم نیست که به امام تیر اندازی نکند.
تواضع در برابر ولایت فقیه: روایت داریم: اگر ولی امر مسلمین حرفی بزند، مجتهد عادل و مرجع تقلید دستوری داد، شما گفتی: من قبول ندارم، حدیث داریم: کسی که مرجع تقلید انتخاب نکند (البته انتخاب مرجع آزاد است.. ملاکها را برای شما گفته‌اند:
1- اعلم باشد.
2- از نظر تقوا بالا باشد.
3- دنیا گرا نباشد… نگفتند کی، گفتند خودت انتخاب کن. اگر نمی‌دانی از خبرگان بپرس خبرگان را هم گفته‌اند: خو. دت انتخاب کن. ولی وقتی انتخاب کردی که ایشان مجتهد است و عادل است و هوی و هوس ندارد، وقتی فهمیدی که ایشان دکتر است و تخصص دارد دیگر هر نسخه‌ای داد باید تسلیم شوی. اگر کسی ولایت فقیه را رد کند امام صادق(ع) را رد کرده است.
تواضع در برابر استاد: «هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/66) موسی(ع) در برابر حضرت خضر(ع) با یک ادبی می‌گوید: آیا اجازه می‌دهی از تو پیروی کنم؟ اجازه می‌دهی من همراه شما بیایم؟ با اجازه تواضع می‌کند نسبت به استاد.
تواضع در برابر والدین: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ» (اسراء/24)، «جناح» یعنی بال: «جَناحَ الذُّلِّ» یعنی پهلوی پدر و مادر تواضع کن.
تواضع نسبت به فقراء: می‌آمدند به پیغمبر می‌گفتند: این گداها را بیرون کن تا ما به تو ایمان بیاوریم. می‌خواهیم به تو ایمان بیاوریم، می‌بینیم یک مشت گدا دور تو هستند! این گداها را بیرون کن. فرمود: من اینها را بیرون نمی‌کنم. اصلا در این مورد آیه داریم: «وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا» (هود/29) من کسی را که ایمان داشته باشد رها نمی‌کنم.
 تواضع در برابر مردم: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً» (اسراء/37) یعنی با تکبر روی زمین راه نرو.
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» (فرقان/63) آرام راه برو. آیا لازم است که همه در عروسی به پیراهن تو خیره شوند؟ یک پیراهن ساده بپوش. نمی‌گویم کهنه یا خراب باشد، اما لازم هم نیست که یک پیراهن باشد که همه چشمها را به خود جلب کند. یا مثلا ماشین و خانه… در بنایی، راه رفتن، لباس پوشیدن و… تواضع کن.
تواضع نسبت به فرزند: پدر هم نسبت به بچه‌اش تواضع کند. بگوید: شما چی می‌گویند؟ ابراهیم 100 ساله با بچه 13 ساله‌اش مشورت کرد. فرمود: من مأمور شدم که یک مسؤولیت را به انجام برسانم، «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‌ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‌» (صافات/102) من مأمور شده‌ام سر تو را ببرم!
«فَانْظُرْ» نظریه بده نظرت چیه؟ البته خدا می‌خواست حضرت ابراهیم(ع) را امتحان کند. لذا وقتی چاقو را گذاشت، فرمود: نه نه، بردار. نمی‌خواستم سر بچه‌ات را ببری، می‌خواستم ببینم حاضری دل از بچه‌ات بکنی. می‌خواستم تو دل بکنی، نمی‌خواستم خون ریخته شود.
2- تواضع در برابر مادر و امتیازات ویژه مادر
حدیث داریم، بین دو تا آبروی مادرت را ببوس. به پدر و مادرت دعا کن. حالا برای اینکه تواضع را در خودمان زنده کنیم باید توجه داشته باشیم که: ما از خاک هستیم. افرادی چون به این موضوع توجه ندارند متکبرند. یک ارثی تقسیم شد، آمدند گفتند: عرب و عجم یکجور؟ فرمود: همه‌تان از خاک هستید. این را قرآن می‌فرماید که همه‌تان از خاک هستید. اصلا انسان چرا باید تکبر کند؟ «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» (نساء/28) انسانی که از ترس پشه می‌رود در پشه بند، برای چه گردن کلفتی می‌کند؟
قرآن می‌فرماید: «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ» (محمد/38) شما فقیرید. ما حتی اختیار خوابمان هم دست خودمان نیست اختیار بیداریمان هم دست خودمان نیست. ما سوادی نداریم: «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً» (اسراء/85)
اگر انسان توجه داشته باشد که:
1- من از خاکم 2- ضعیفم 3- سوادم چیزی نیست.
«قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی‌ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا» (اعراف/188)
خیلی وقتها برنامه ریزی می‌کنی تا به نتیجه برسی ولی به نتیجه نمی‌رسی. همه فرمولها را به کار می‌بری ولی به آن هدف نمی‌رسی. انسانی که اینقدر ضعیف است… بچه دار شدن و بچه دار نشدنش دست خودش نیست. می‌خواهد بچه دار نشود بچه دار می‌شود، می‌خواهد بچه دار بشود بچه دار نمی‌شود. می‌خواهد عزیز بشود ذلیل می‌شود، می‌خواهد ذلیل بشود عزیز می‌شود. یوسف(ع) را در چاه می‌اندازند که ذلیل بشود اوج می‌گیرد. انسان اگر بفهمد که اینطور است متواضع می‌شود. بحثمان این است که نسبت به پدر و مادر تواضع کنیم اما قدر مادر: محبت مادر با همه محبتها فرق می‌کند.
امتیاز مهر و محبت مادر: مهر او مجانی است: افرادی هستند که محبت می‌کنند ولی نه مجانی، یعنی فندق می‌دهند که گردو برگردد. علف می‌دهد که شیر بدوشد. دانه می‌دهد که تخم مرغ بگیرد. مهر مادر دایمی است: همسر هم به همسر مهر دارد منتها از بعد از عقد.
مهر مادر بی منّت است. شما دیده‌اید که مادری بگوید: من به تو شیر دادم، لباسهایت را شستم، کفشت را واکس زدم، برایت غذا پختم و… اما دیگران یک آب دست انسان می‌دهند منت می‌گذارند.. مهر مادر همراه با امید است. ممکن اسن بچه هم به پدر و مادر علاقه نشان بدهد اما می‌گوید: چون پدر و مادرم پیر هستند، یک چند سالی بیشتر میهمان ما نیستند! اما مهر مادر با امید است. مادر کاملترین غذا (شیر) به ما می‌دهد. اینکه می‌گویم کامل یعنی از نظر ویتامین کامل است. آنچه بدن نوزاد می‌خواهد خدا در شیر مادر به ما داده. بدن آب می‌خواهد، شیر آب دارد.. قند می‌خواهد، شیر قند دارد. چربی می‌خواهد، شیر چربی دارد. سالمترین غذا هم شیر است. نه قیف می‌خواهد نه سر شیشه. نه فریزر می‌خواهد نه یخچال. نه صافی می‌خواهد، نه چراغ می‌خواهد، نه گرمکن می‌خواهد نه سرد کن. از تولید به مصرف است. ساده ترین غذا هم شیر است. غذای مادر چقدر ساده است. طبیعی ترین غرذا همراه با محبت: چلوکبابی هم ممکن است به شما عذا بدهد اما شما را که دوست ندارد. هر احظه غذای مادر آماده است. چلوکبابی ساعت 1 بعد از ظهر می‌نویسد: غذا تمام شد. آیا مادر می‌گوید: شیر تمام شد؟ هر لحظه آماده است. سه شیفته آماده پذیرایی است. همراه با آهنگ موسیقی. جای شیر روی سینه مادر است. بچه که سرش را می‌گذارد روی سینه مادر، زیر دوربین (دو چشم مادر او را می‌بیند. ) ببینید طراحی را! قدر مادر را داشته باشیم. حالا دو کلمه درس خوانده‌ایم… مادرمان 6 کلاس درس خوانده و ما دیپلم هستیم، مگر چی است؟ اصلاً درسی که در آن تواضع نباشد درسی نیست. من یک آیه برای شما می‌خوانم که در جامعه ما قیچی شده است. متأسفانه بعضی آیه‌ها قیچی می‌شوند! نصفش را می‌خوانیم. آن آیه‌ای که قیچی شده برایتان می‌خوانم. «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» (زمر/9) یعنی: آیا با سواد و بی سواد یکجورند. این را خیلی‌ها بلدند.
مثل آیه: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم» (حجرات/13). آیا معنایش این است: با سواد و بی سواد یکجورند؟ نه خیر، باسواد بهتر است. این آیه را از وسطش می‌خوانیم. اصلش این است، خوب گوش دهید: «أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» (زمر/9) کسی که سحر پا می‌شود نماز شب می‌خواند، اشک دارد، به لطف خدا امید دارد، از قیامت و قهر خدا می‌ترسد و سجده و قیام می‌کند، بعد پشت این آیه گفته: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» با سواد و بی سواد یکجورند؟ این جمله را گذاشته کنار آنهایی که با خدا رابطه دارند. ما رابطه با خدا را قیچی کرده‌ایم و هی می‌گوییم: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» با سواد و بی سواد یکجورند! نه خیر اگر با سواد رابطه با خدا نداشته باشد بدتر از بی سواد است. اول باید با خدا رابطه داشته باشد بعد علم مفید بدست بیاورد. اگر انسان بند به تقوا نباشد هر چه با سوادتر بشود خطرش بیشتر می‌شود. یعنی گناهان با سوادهای بی تقوا از افراد بی سواد، بیشتر است. من این را بارها گفته‌ام: هر کشوری دانشگاهش بیشتر است آمار جنایتش هم بیشتر است. چرا؟ برای اینکه سواد هست، تقوا نیست. ترجمه آیه را یکبار دیگر هم می‌خوانم: آن کسی که شبها با خدا رابطه دارد، سجده می‌کند، قیام دارد، از حساب و کتاب قیامت می‌ترسد، به رحمت خدا امید دارد، از قهر خدا نگران است، به رحمت خدا دلشاد است. بعد فرموده: بگو آیا مساوی هستند با سواد و بی سواد؟ یعنی علمی مفید است که همراهش تواضع باشد. اگر شما با سواد شدی مسجد نرفتی، این علم شما مفید نیست. دو تا کلمه خوانده، می‌گوید: تو دیگه حرف نزن! مرا می‌بینی؟ لیسانسم. نباید به پدر و مادر و استاد با این الفاظ بی احترامی کرد. دیروز معاون نوسازی وزیر آموزش و پرورش به من گفت: ما یکی از مشکلاتی که داریم (زشت است بگویم ولی باید بگوییم) این است که: بچه‌ها روز آخر که از مدرسه بیرون می‌آیند (بچه‌های بی ادب) سنگ بر می‌دارند و شیشه‌های مدرسه را می‌شکنند! به خصوص در بعضی از مناطق بی فرهنگ. این خیلی است‌ها! در این اتاق با سواد شد شیشه اتاق را می‌شکند! قرآن می‌فرماید: بعضی انسانها از چارپا بدترند. شما اگر به سگ دو تا استخوان چرب بدهید نه تنها دیگر حمله نمی‌کند به دشمن خانه‌ات حمله می‌کند. این آقا یک سال در اینجا درس خوانده و شیشه مدرسه را می‌شکند. یا اینکه جمهوری اسلامی قطار درست کرده که مسافرین بروند (مطمئن ترین و ارزشمندترین و ارزانترین وسیله قطار است، مال طبقه مستضعف است. ) بچه‌هایی که خانه‌شان کنار ریل قطار است، بعضی هایشان با سنگ شیشه قطار را می‌شکنند! قطعاً الاغ از این بهتر است. به الاغ اگر علف بدهی دیگر لگد نمی‌زند. پس هی نگویید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» سواد مهم نیست، مهم این است که اگر اول بنده خدا شدید… تواضع داشته باشید.
3- نمونه‌ای از احترام به مادر بزرگان
راجع به والدین داریم صحبت می‌کنیم. نمونه‌هایی داریم. یکی از کسانی که احترام به مادرش را نگه داشت «اویس قرنی» بود اویس قرنی از یاران پیغمبر بود. گفت: می‌خواهم بروم پیغمبر را ببینم، مادرش گفت: کی می‌آیی! گفت: قبل از ظهر می‌آیم (خیلی مادرش قول داده تا قبل از ظهر برگردد، خلاصه پیغمبر را ندیده برگشت عوضش وقتی پیغمبر آمد یک بویی کشید فرمود: بوی اویس قرنی می‌آید. البته نگفت از کجا فهمید. ما چند رقم شامه داریم. ما این اعضایی که داریم یک عضو باطنی هم داریم. چشم ظاهر، چشم باطن. گوش ظاهر، گوش باطن. شامه باطنی. چشم ظاهر: به علی بن ابیطالب(ع) گفتند: خدا را دیده‌ای؟ فرمود: من اگر خدا را نبینم عبادتش نمی‌کنم! منتها با چشم ظاهر نمی‌بینم، چشم دل او را می‌بیند. بو: یک شامه است که سوختگی‌ها و… را می‌چشد. گل بو می‌کنیم. این بوی ظاهری است. یک بویی داریم هم که حضرت یعقوب(ع) فرمود: بوی یوسف می‌آید (بعد از چهل سال) گفتند: خل شدی؟ فرمود: نه مردان خدا یک شامه غیر از این شامه ظاهری دارند. چشم دیگری هم دارند. شاعر هم شعری می‌گوید. می‌گوید: مردان حکیم در خشت یک چیزهایی را می‌بینند که آدمهای غیر حکیم در آینه هم آنها را نمی‌بینند. بنده در عملیات مسلم بن عقیل در جبهه در محضر مبارک آیت الله اشرفی شهید محراب بودم. ایشان گفت: آقای قرائتی! بو بکش. ما بو کشیدیم، گفت: بویی نمی‌آید؟ گفتیم: نه! گفت: بوی بهشت می‌آید. امام جمعه یکی از استانها هم آنجا بود گفتم: شما بویی می‌فهمید؟ گفت: نه! گفتیم: پیرمرد یک چیزی می‌گوید! دو مرتبه گفت: بو کشید. هرچه ما بو کشیدیم چیزی نفهمیدیم. ممکن است یک کسی یک چیزی را ببیند و دیگری آن را نبیند. در قرآن داریم: «أُذُنٌ واعِیَهٌ» (حاقه/12) بعضی گوشها می‌شنود. درست مثل رادیو. بعضی رادیوهای سالم 7 موج را می‌گیرند، کوچک هم هستند. بعضی رادیوها هم قد بشکه‌اند ولی موج تهران را هم نمی‌گیرند! کیلیویی نیست. پیغمبر آمد و فرمود: بوی اویس قرنی می‌آید. این یک نمونه، ایه الله شهید صدر هر روز می‌آمد دست مادرش را می‌بوسید (هر روز). امام باقر(ع) هر وقت ناراحت بود مادرش را صدا می‌زد و می‌فرمود: «یا زهرا(س)» حدیث داریم: وقتی امام باقر(ع) خسته می‌شد خستگی‌اش را با «یازهرا» حل می‌کرد.
امام رضا(ع) در مجلس نشسته بود مأمون الرشید هم در آنجا نشسته بود تا اسم حضرت زهرا(س) برده شد امام رضا(ع) پا شد ایستاد و بعد نشست. حالا 150 سال هم گذشته بود. در جای حضرت زهرا نماز می‌خواند. حیف که خانه زهرا خراب شد! خانه علی ابن ابیطالب(ع) خراب شد. ‌ای کاش عقلی بود آنجاهایی که یادگار پیغمبر بود آنجاها را خراب نمی‌کرد. مثلا در منطقه احد خانه نمی‌ساختند. لااقل پادگان می‌ساختند. در منطقه خندق خانه نمی‌ساختند پادگان می‌ساختند. برای آن خاطرات در ذهن‌ها بماند. آثار باستانی را باید حفظ کرد. امام(ع) میهماندار شد به میهمانش فرمود: می‌خواهی پیراهنی را که حضرت علی(ع) آن را پوشید و رفت مسجد و ابن ملجم شهیدش کرد آن پیراهن خونی را برایت بیاورم؟ گفت: بیاور. امام صادق(ع) هم رفت و آن را آورد. و از این معلوم می‌شود که آثار نیاکان را باید حفظ کرد. البته آثاری که در آن درس عبرت باشد. وگرنه اینکه آدم چپق پدر بزرگش را نگهدارد بگوید: پدر بزرگم از این چپق، چپق می‌کشیده! یا اینکه: عمه من با این قلیون می‌کشیده! گفت: خود دود چیه که قلیانش چه باشد؟
ادیسون می‌گوید (مخترع برق): دنیا هر چه دارد از من دارد. هرچه من دارم از مادرم دارم. کسی که قدر مادرش را نداند جبّار است. ما فکر می‌کنیم جبار شاه است، جبّاران تاریخ! نه خیر ممکن است شما هم جبار باشید. قرآن می‌فرماید: «وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا» (مریم/14) من قدر پدر و مادرم را دارم جبار نیستم. از این پیداست که هر کس احترام مادرش را نگیرد ستمگر است. ستمگر لازم نیست حتماً شاه باشد، دختری که در خانه نسبت به مادرش… البته از آن طرف هم هست. مادرها هم باید احترام فرزندانشان را نگه دارند. بالاخره وقتی بچه بزرگ شد نمی‌شود به او نمی‌شود به او گفت:… باید با او محترمانه صحبت کرد. با بچه هم همینطور.
حدیث داریم: پیغمبر بچه کوچولوها را هم محترمانه صدا می‌کرد. مادر می‌تواند زبان را بند بیاورد. قصه‌اش را به نظرم شنیده باشید. جوان مسلمانی مریض شد. پیغمبر آمد به عیادتش. دید جوان دارد از دنیا می‌رود فرمود: جوان! بگو: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» جوان نتوانست بگوید. پیغمبر هر کاری کرد نتوانست او را به این جمله وادار کند. پیغمبر ناراحت شد و فرمود: لحظه‌های آخر عمرت است، بگو: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ». جوان نتوانست. یک خانمی آنجا نشسته بود. حضرت فرمود: شما مادر این جوان هستی؟ گفت: بله. فرمود: از او راضی نیستی؟ گفت: نه مرا خیلی اذیت کرده است. فرمود: الآن که زبانش بند آمده به این خاطر است که تو مادر از او ناراحتی. ناراحتی او زبان او را قفل کرده. من پیغمبرم و آمده‌ام خانه شما و به عیادت پسر شما. به خاطر من راضی شو. خانم گفت: باشه. به خاطر تو از او راضی‌ام. به جوان فرمود: بگو «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ». جوان گفت: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» یعنی مادر می‌تواند زبان را در زمان حساس باز یا قفل کند. اینها حقیقت است، اگر نماز مستحبی می‌خوانی، مادرت صدایت زد بعضی گفته‌اند: می‌شود نماز مستحبی را قطع مرد و جواب مادر را داد.
اصلا امامان ما افتخارشان مادرشان بود. آخه به امام حسین(ع) گفتند: یا به یزید بله قربان بگو یا ترا می‌کشیم. فرمود: من به یزید بله قربان نمی‌گویم. «هیهات منّا الذّله» (اللهوف/ص‌98) من زیر بار ذلت نمی‌روم. می‌دانید چرا؟ برای اینکه من «طَابَتْ وَ طَهُرَتْ» (کافی/ج‌4/ص‌572) من در دامان فاطمه بزرگ شده‌ام. یعنی افتخار امام حسین(ع) این بود که مادرش زهرا(س) بود.
4- جایگاه حضرت زهرا(س)
زهرا خیلی عزیز است. زهرا(س) عصاره هستی است. خوب دقت کنید، مثل شب قدر، ما نه ماه مثل هم داریم.
«ذی القعده، ذی الحجه، محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، جمادی الاول، جمادی الثانی» این نه ماه مثل هم است. سه تا ماه اهمیت دارد. یکی ماه « رجب» یکی «شعبان» یکی «رمضان». در بین رجب و شعبان و رمضان، ماه رمضانش مهمتر است. در ماه رمضان، شب قدر مهمتر است. یعنی قله شبهای سال، شب قدر است. عین همین راجع به حضرت زهرا(س) هم هست و زهرا عصاره هستی است. چطور؟ فقط چهارتا آیه را باید به همدیگر بچسبانیم تا حرف من معلوم شود. حرف این است که: هستی برای انسان است. ابرو و باد و مه و خورشید و فلک در کارند.. این شعر برای قرآن است. یعنی هستی مال بشر است. «سَخَّرَ لَکُمُ» (ابراهیم/32)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره/29) بشر برای چی است؟ بشر برای عبادت است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) هستی برای بشر و بشر برای عبادت است. کی خوب عبادت می‌کند؟ آن کسی که از همه بهتر عبادت می‌کند «انبیاء» هستند. «نِعْمَ الْعَبْدُ» (ص/30) یعنی: این خوب بندگی کرد. در انبیاء از همه بهتر پیامبر ماست، حضرت محمد(ص) . عصاره پیغمبر ما زهرا است. تنها یادگار پیامبر است. این مقام زهرا است. زهرا یعنی درخشنده. فاطمه یعنی یک زن استثنایی. «فَطَم» یعنی جدا شد. یعنی حساب این از حساب همه جدا است.
حضرت زهرا(س) کتابی دارد به نام «مصحف» علوم غیب در این کتاب بود. از امام صادق(ع) می‌پرسیدند در آینده چه می‌شود؟ می‌فرمود: اجازه بدهید که کتابی که مربوط به مادرم است مطالعه کنم. می‌رفت مصحف را مطالعه می‌کرد و می‌گفت که در آینده چه می‌شود. یعنی بخشی از علم امامان از کتاب حضرت زهرا(س) است.
5- احترام به مادر و پرهیز از ناراحتی او و عاق شدن
یکبار یکنفر آمد و گفت: مادر من هیچ حقی به گردن من ندارد! و من در عمرم نرفته‌ام به دیدنش! گفتم: مگر می‌شود؟ مگر می‌شود مادر به گردن تو حق نداشته باشد؟ تو نرفتی به دیدنش. گفت: آره می‌شود. گفت: وقتی من در شکم مادرم بودم با پدرم قهر کرده بود. وقتی هم مرا زایید مرا در خانه فلانی… گذاشته و رفته دوباره شوهر کرده! اصلاً سراغ من هم نیامد، شیرم هم نداد، حرف زدن هم یادم مداد. لبلسهایم را هم نشست. بنابراین من مادری دارم که هیچ حقی به گرنم ندارد. گفتم: شما مسلمانی. قرآن که بلدی. قرآن نمی‌گوید: مادر شیرت داد، لباست را شست و… می‌گوید: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ» (لقمان/14) یعنی مادرت حامله که بوده. به مقداری که درد زایمان و حمل کشیده (درد زایمان به قدری ثواب دارد که تمام گناهان مادر در دقت زایمان ریخته می‌شود. ) در آستانه مرز مرگ قرار می‌گیرد. به هر حال شما چون مادرت حامله بوده گر چه بعد از تولد شما را گذاشته خانه و رفته شوهر کرده و بعد هم احوالی نپرسیده، اما همین مقداری که «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ» تو وظیفه داری. قرآن در آخر آیه‌ای که می‌گوید به پدر و مادرتان احترام کنید می‌فرماید: «إِلَیَّ الْمَصیرُ» (لقمان/14) یعنی سر و کارتان با من است‌ها! اگر قدر پدر و مادرت را نداشته باشی، من پل صراط یقه‌ات را می‌گیرم.
آیه‌ای که می‌فرماید: «وَ قَضى‌ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (اسراء/23) خدا حکم کرده که قدر بابا و ننه‌ات را داشته باش، آخر آیه فرموده: «إِلَیَّ الْمَصیرُ» یعنی روز قیامت گیر من هستید. یعنی اگر احترام نکنی گیر من هستی. اگر کسی عاقّ والدین شود حتی اگر شهید شود… یکروز حضرت موسی(ع) گفت: خدایا دوست ما کجاست؟ آن دوستی که شهید شده جایش کجاست؟ خطاب آمد: در جهنم. گفت: شهید هم به جهنم می‌رود؟ فرمود: بله، اگر شهیدی مادر و پدرش را اذیت کند خدا ثواب شهادت به او نمی‌دهد. مسأله، مسأله مادر است. اگر کسی پدر و مادرش را بسوزاند نمازش هم قبول نیست. مثلا می‌روی مسجد و دیر می‌آید، مادر تنهایی در خانه می‌ترسد. مادر را رها می‌کند و اینور و آنور می‌رود! مادر غصه می‌خورد. اگر کسی مادرش را بسوزاند دو لیتر هم گریه کند و نماز بخواند، نمازش هم قبول نیست. کادر خیلی مهم است. عاق والدین دنیا عقوبت دارد.
بعضی حسابها را خدا می‌فرماید: در قیامت حسابت می‌رسم، کسی اگر پدر و مادرش را بسوزاند در همین دنیا خدا او را می‌سوزاند. البته مادر هم باید در مقابل، توجه داشته باشد. مادر نقش مهمی دارد. ما آماری گرفته‌ایم از بچه‌های نماز خوان (خیلی‌ها الحمدالله الآن نماز می‌خوانند) گفتیم: نمازها را در کجا یاد گرفته‌اید؟ در خانه یا در مدرسه یا در مسجد. اکثراً گفته‌اند: در خانه. گفته‌ایم: در خانه از مادرت یاد گرفته‌ای یا از پدرت، اکثراً گفته‌اند: از مادر. تربیت یک دختر مساوی است با تربیت چند تا پسر. مسأله دختر مهم است. خدا که به پسر «کوثر» نگفته، به دختر گفته «کوثر»، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1).
6- تربیت فرزندان و وظیفه پدر و مادر
وظیفه پدر و مادر: مادرها بچه هایشان را لوس نکنند. یک روز امام باقر(ع) فرمود: بدترین پدرها آن پدری است که خیلی بچه‌اش را لوس بار بیاورد. هر چه بچه‌اش می‌خواهد می‌خرد! هی می‌گوید! اگر نخرم عقده‌ای می‌شود! بچه دلش می‌خواهد! اگر هرچه خواست برایش خریدی اگر فردا چیزی خواست و نخریدی سکته می‌کند. بچه‌ها باید با مشکلات آشنا شوند. امام حسین(ع) که بچه هایش را برد کربلا امام بود مگر نمی‌دانست که بچه‌ها می‌ترسند وقتی سر بریده ببینند، آتش می‌گیرند و غصه می‌خورند؟ کتک می‌خورند. بچه باید یک کمی هم غصه بخورد. این پدر و مادرهایی که هر چه بچه‌ها می‌خواهند برایشان می‌خرند بچه‌هایشان لوس می‌شوند و کسی که بچه‌اش را لوس بار بیاورد به فرموده امام باقر(ع) بدترین پدر است. بدترین پدرها آن کسی است که علاقه به بچه‌اش او را به افراط بکشد. و بدترین پسرها آن است که کم کاری کند و عاق والدین شود، اگر پدر و مادر پیر شدند نیازشان به فرزندان بیشتر می‌شود. من یک طرحی را در این چند دقیقه آخر برای شما بکشم. شما فرض کنید این یک ماشین است، این هم یک ماشین. این ماشین سرازیری می‌آید، این ماشین هم سر بالایی می‌رود. دقت کنید. من در یک دقیقه می‌خواهم 8 تا آیه قرآن تفسیر کنم! ماشینی که سر پایینی می‌آید، هی تابلو می‌زنند: آهسته! خطر! چون سرازیری است. حداکثر سرعت 20 کیلومتر، احتیاط! این ماشینی که سر بالایی می‌رود باید گاز بدهد. اگر بگویی آهسته، دیگر می‌ایستد. باید گاز بدهد. این ماشین بالایی پدر و مادر هستند. و لذا در قرآن هیچ آیه‌ای نداریم که: پدر و مادرها! گاز بدهید. بچه‌هایتان را دوست داشته باشید. چون پدر و مادر خود بخود بچه‌شان را دوست دارند. نیاز به گاز ندارد. در سرازیری که کسی گاز نمی‌دهد. و لذا خدا در این ماشین همه‌اش ترمز کرده. می‌فرماید: «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه» (منافقون/9) بچه‌ها شما را غافل نکنند! یعنی کمتر دوستشان داشته باش. سمیناری بود دیروز برای مسؤولینی تربیتی کل کشور، تمام معاونین تربیتی بودند. یک جمله گفتم. گفتم: شما هر چه با نماز و سرود و خطاطی و کامپیوتر جان بکنید اگر پدر و مادر لقمه حرام بدهند به بچه‌شان، تربیت شما اثر ندارد. از درون خراب است. مثل آدمی که از تو خل است و شما مرتب کراواتش را اتو می‌کنی؟ این طرف خل است. نقش اول تربیت این است که لقمه حلال به بچه هایمان بدهیم. پدر و مادر! لقمه حرام به بچه‌ات نده.  «إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا» (تغابن/14)
بعضی از بچه‌ها دشمن شما هستند. و همه دنیا و آخرتت را صرف بچه‌ات نکن. تو گناه می‌کنی که بچه‌ات خوش باشد؟ «لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً» (مجادله/17) در روز قیامت، بچه‌ها به دردت نمی‌خورند. «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء/88) خدا مرتب به پدر و مادر فرموده: یواش، یواش، یواش! ترمز، ترمز، ترمز! همه‌اش در قرآن آیاتی آمده که به پدر و مادر می‌گویند: یواش! اما فرزند: فرزند خیلی پدر و مادر را دوست ندارد.
فرموده: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (بقره/83) به پدر و مادرنت احسان کن. برو بالا! باز می‌آید در نقطه‌ای می‌ایستد! می‌فرماید: «أَنِ اشْکُرْ لی‌ وَ لِوالِدَیْک» (لقمان/14) از من و از پدر و مادرت تشکر کن. باز حرکت می‌کند و در نقطه‌ای می‌ایستد. می‌فرماید: «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» وه! نگو و به بابا و ننه‌ات. حتی «اف» هم نگو. باز می‌آید اینجا می‌ایستد. اینجا دیگر خیلی مشکل است. چون سرازیری بزرگی است. چون بچه سوپر دولوکس است، پدر هم 80 ساله! اصلا با هم پیوند و پر توقع! اینجا که رسید خیلی گاز می‌خواهد. خدا اینجا خیلی گاز داده. فرموده: آقا زاده! «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» (اسراء/23) اگر پدرت پیر شد، مادرت پیر شد یا هر دو پیر شدند. تو هم سوپر دولوکس شدی… خدا در اینجا حسابی مایه گذاشته چون سرازیری سختی است گاز حسابی می‌خواهد، ترمز او و گاز این به خاطر این است که یک نظام عادلانه تربیتی ایجاد شود. تربیت صحیح این است که نظام عادلانه باشد. یعنی تنها را کند کند، کندها را تند. قدر مادر را داشته باشیم، در آستانه تولد حضرت زهرا(س) بحث را می‌شنوید، یکی از مشخصات زهرا این بود که: وقتی می‌رفت سر سجاده نور از سجاده‌اش به آسمان می‌رفت. فرشته‌ها می‌گفتند: زهرا سر نماز است. بیاییم مثل زهرا باشیم. اگر دخترانمان مثل دختران عربی و شرقی باشند پوچ هستند. زن اگر مثل زهرا بود مثل زنهای دزفول، 165 تا موشک هم در شهرشان بیفتد دیوانه نمی‌شوند. و زن اگر غربی و شرقی بود مثل آن می‌شود که شهید مطهری می‌گوید، می‌گفت: در آمریکا زن از شوهرش طلاق می‌گیرد. وقتی می‌پرسی چرا؟ می‌گوید: شوهرم وقتی آب میخورد گلویش صدا می‌دهد! مگر شوهر چند ثانیه آب می‌خورد؟ وقتی زن پوچ شد به یک صدای قورت طلاق می‌گیرد. وقتی زن در خط زهرا قرار گرفت 165 تا موشک هم در شهرش بیفتد مقاوم است. اگر می‌خواهید زنان و دخترانمان بیمه شوند باید مسلمان بشوند و مسلمانتر شوند. قدر خودمان را داشته باشیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment