حقوق – 18، حقوق اهل بیت (علیهم السلام)

موضوع: حقوق، حقوق اهل بیت (18)
تاریخ پخش: 77/07/02

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»

هر موضوع بحثی که از اول سال شروع کردیم بحث حقوق است. یکی از بحث‌ها که مناسبت هم دارد، حق اهل بیت(ع) است. حق اهل بیت پیغمبر اسلام(ص) من در یادداشت هایم هشت حق را نوشته‌ام که اهل بیت(ع) بر گردن ما دارند.
1- اصول اساسی حقوق اهل بیت
سرچشمه و اساس حق: به چه دلیل آن بزرگواران به گردن ما حق دارند؟ دلایل: 1- به دلیل آفرینش (خلقت): اگر اولیای خدا نبود اصلاً آفرینش نبود. چون قرآن می‌فرماید: هستی را برای بشر آفریدم و بشر را هم برای عبادت. و آن کسانی که عبد صالح خدا هستند انبیاء و اولیاء هستند. اگر مثل امام نبود، مطهری نبود، حوزه علمیه هم درست نمی‌شد. اگر برای خوب درس خواندن بچه نبود، مدرسه و آزمایشگاه و سرایدار و تلفن و آب و برق و گاز و میز و نیمکت و تخته سیاه و… هم نبود. همه این ابر و باد و مه و خورشید و فلک برای این است که این آقا زاده در مدرسه درس بخواند. همه هستی برای این است که انسانها بنده‌ی خدا باشند. اگر بندگان خدا نبودند آفرینش درست نمی‌شد.
پس آفرینش به خاطر اینهاست. «لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ» (المناقب/ج‌1/ص‌216) اگر تو نبودی من هستی را خلق نمی‌کردم. اگر دختر نبود مادر این همه جهازیه جور نمی‌کرد. تمام سختی که مادر از اول بچگی دختر جهازیه جمع می‌کند برای شب عروسی دختر. اگر عروس نبود. 20-15 سال تهیه جهازیه هم نبود.
«بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌615) در زیارت جامعه داریم: به خاطر شما خدا درها را گشود و به خاطر شما درها را می‌بندد، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) خلاصه اینها محور هستی هستند (اولیای خدا).
2- حق دارند به دلیل رزق: در زیارت می‌خوانیم: امام می‌فرماید: به یمن و برکت شما به غیر از شما روزی داده می‌شود. مثل اینکه آدم به گل بگوید: ‌ای گل! آدمها به خاطر تو به تیغها و خارها آب می‌دهند. هزاران تیغ و علف آب می‌خورند به گل روی گل.
تربیت بدنی، دنیای ورزش، تمرینات، استخرها، زمینهای فوتبال، مسابقات،… تمام اینها به خاطر این است که ایران یک گل به آمریکا بزند. یعنی می‌آورد که دنیای ورزش 20 سال زحمت بکشد… 20 سال نیروهای مسلح ما در وزارت دفاع، سپاه، جهاد، ارتش و… 20 سال اسلحه سنگین حمل می‌کنند و شب تا صبح قدم می‌زنند برای یک لحظه که اگر دشمن آمد بزند در سینه‌اش. یعنی تمام آموزش و پادگانها و بودجه و بازنشستگی و درمان و بهداشت و اضافه کار و مرخصی و خارج از مرکز و بدی آب و هوا و این همه مقررات، صدها قانون برای این است که اگر یک دزد وارد کشور شد او را بگیرند.
3- به خاطر امنیت: اهلبیت(ع) به گردن ما حق دارند. و این حقّشان به دلیل امنیت است. اصولا مردان خدا هر جا باشند خدا با آن منطقه عذاب نمی‌کند.
یک قصه بگویم: یکی از پیغمبران، حضرت لوط(ع) بود. مردم زمان حضرت لوط(ع) خیلی عمل بدی انجام می‌دادند. فرشته‌ها آمدند شهر را زیر و رو کنند. حضرت لوط(ع) در زمان حضرت ابراهیم(ع) بود. آمدند نزد حضرت ابراهیم (ع) و گزارش دادند که ما آمدیم شهر را زیر و رو کنیم. فرمود: شهر را؟ «إِنَّ فیها لُوطاً» (عنکبوت/32) در این شهر لوط پیغمبر است! یعنی چه؟ یعنی نمی‌شود که در جایی مردان خدا باشند و خدا غضب کند. حضرت ابراهیم(ع) این را می‌دانست که هر جا مرد خدا باشد خدا به آنجا غضب نمی‌کند. گفتند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فیها» (عنکبوت/32) ما می‌دانیم چه کسی آنجاست. منتها به او می‌گوییم: بیرون برود. وقتی بیرون رفت شهر را زیر و رو می‌کنیم. این «إِنَّ فیها لُوطاً» در شهر پیغمبر است: در فرهنگ اسلام این است. قرآن می‌فرماید که: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ» (انفال/33‌) ای پیغمبر! تا تو در مردم هستی خدا با مردم قهر نمی‌کند. گاهی وقتی پدر و مادر که هستند همه بچه‌ها با هم خوبند. همین که پدر و مادر از دنیا می‌روند مثل تسبیح که نخ آن را کشیده‌ای تمام دانه‌ها از هم می‌پاشند. برادرها با هم بد می‌شوند، خواهرها با هم بد می‌شوند. یک مشکلاتی بر ایشان پیدا می‌شود که پیدا بود این دعای مادر بود که اینها نگه داشته بود.
حدیث: حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیغام داد، فرمود: ‌ای شیعه‌ها! اگر نبود دعای من به شما، دنیای کفر شما را قورت می‌داد. به یکی از یارانش فرمود: به شیعیان من بگو:… مگر می‌شود در دنیای کفر، یک مشت شیعه… تازه این شیعه‌ها سربلندتر هم باشند. یکوقت هست که برخی شیعه‌ها ذلیلند. یک وقت نه، یک مشت شیعه در مقابل آمریکا ایستادند. الآن اسراییل از شیعیان لبنان وحشت دارد. سلمان رشدی از فتوای فرزند حضرت زهرا(س) وحشت دارد.
4- به خاطر هدایت: حق دارند به خاطر هدایت. ما را هدایت کرده‌اند. خیلی به گردن ما حق دارند. اگر پیغمبر و اهلبیت پیغمبر نبود که ما راه و خط را گم می‌کردیم. شما نقش امام را ببینید. امام ما را هدایت کرد.
«وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (مومنون/73) پیغمبر! تو مردم را به راه مستقیم هدایت کردی. «بِمُوَالَاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌615) توسط شما ما آموزش دیدیم. اهلبیت(ع) به ما خیلی چیزها یاد داده‌اند.
5- به خاطر محبت: چرا به گردن ما حق دارند. چون آنها ما را دوست دارند. پیغمبر ما را دوست دارد. «حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه/128). همین که به امام صادق(ع) گفتند: گندم کم است، فرمود: اگر مردم گندم ندارند پس چرا ما نان گندم بخوریم؟ جو و گندم را قاطی کنید و آرد جو و گندم درست کنید. گفتند: وضع بدتر می‌شود. فرمود: پس نان جو خالی می‌خوریم. گفتند: وضع بدتر است. فرمود: نمی‌خوریم. آنها با مردم همدردی و محبت داشتند. اگر آنها به ما محبت دارند ما هم باید آنها را دوست داشته باشیم. مادر که به بچه محبت می‌کند حق هم به گردن بچه دارد. مادر چه حقی دارد به گردن بچه؟ برای اینکه به بچه محبت کرده. معلم چه حقی دارد به گردن شاگرد؟ برای اینکه یادش داده.
6- به خاطر شفاعت: «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌» (ضحى/5) قرآن می‌فرماید: پیغمبر! روز قیامت به تو می‌گوییم: اینقدر شفاعت کن تا راضی شوی.
7- به خاطر اینکه: «مودت اهلبیت(ع) مزد رسالت است» آیا اهلبیت(ع) بر گردن ما حق دارند؟ بله، به چه دلیل؟ به این دلیل که پیغمبر ما را هدایت کرده و فرمود: مزد رسالتم این است که حق اهلبیت(ع) را بدهید و آنها را دوست داشته باشید.
سه تا آیه در قرآن داریم در مورد مودت اهلبیت(ع). 1- «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‌» (شورى/23) من در مقابل رسالتم هیچی از شما نمی‌خواهم، فقط یک چیز می‌خواهم. پیغمبر! بگو بر زحمتهایی که کشیده‌ام، بر وحیی که آورده‌ام، هیچ اجری نمی‌خواهم، 23 سال که زحمت کشیدم مزد نمی‌خواهم. الّایک چیزی که می‌خواهم، چی؟ «الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‌» اینکه اهلبیت مرا دوست داشته باشید. پس اگر یک کسی برای ما زحمتی کشید به گردن ما حق دارد، تا می‌خواهی پولش را بدهی می‌گوید: نه، پول نمی‌خواهم، دست این بچه را بگیر، بعد هم می‌فرماید: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ» (سبأ/47) آن اجری که می‌خواهم! آن هم به جیب خودتان می‌رود. مثل یک استادی که می‌گوید: بچه‌ها! شاگردان عزیز! من مزد استادی و معلمی از شما نمی‌خواهم. مزدم این است که خوب درس بخوانید. بعد هم می‌گوید: این مزدی که به من می‌دهید یعنی اینکه خوب درس بخوانید سودش به خودتان بر می‌گردد، خوب درس خواندن به نفع خودتان است. چطور؟ برای اینکه اگر دستتان را گذاشتید در دست حسین(ع) در دست یزید نمی‌گذارید. اگر دستتان را گذاشتید در دست امام صادق(ع)، در دست منصور و بنی عباس نمی‌گذارید. اگر خط اهلبیت(ع) را رفتید بیراهه نمی‌روید.
در آیه دیگر می‌فرماید: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبیلاً» (فرقان/57) من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم جز اینکه به سمت خدا راه بروید. مزد من این است که به سمت خدا بروید، مزد من این است که اهلبیت(ع) را دوست داشته باشید.
پیداست دوستی اهلبیت و پیمودن راه خدا یک نتیجه دارند. اگر به شما گفتند: اگر می‌خواهی خوب شوی این آمپول را بزن. بعد بگوید: اگر می‌خواهی خوب شوی این قرص را بخور. مریض می‌گوید: یعنی چه؟ یک کمی فکر می‌کند بعد هم می‌فهمد ترکیبات شیمیایی آن آمپول و قرص یکی است. می‌گوید: مزد نمی‌خواهیم مگر دوستی اهلبیت. در جای دیگر می‌گوید: مزد نمی‌خواهم مگر اینکه خط خدا را بروید. اهل بیت را دوست داشته باشید یا خط خدا را بروید، پیداست که ترکیبات شیمیایی این دو یکی است. یعنی: دوستی اهلبیت یعنی رفتن راه خدا،
2- ابعاد حقوق اهلبیت
اینها سرچشمه حقوق بودند. برویم سراغ ابعاد حقوق. ابعاد حقوق: حقوق چند بعد دارند.
1- معرفت و شناخت: اینکه ما اهلبیت را بشناسیم ما چقدر حضرت زهرا(س) را می‌شناسیم؟ دختران ما کتاب « بانوی نمونه» را دارند؟ هر دختری باید یک جلد از این کتاب را داشته باشد. من زور ندارم و گرنه… آرزو بر پیرها عیب نیست!
بنده اگر رییس زندانها بودم هیچوقت اجازه نمی‌دادم زندانها اینقدر تنگ باشند. کی گفت زندان وسط شهر باشد؟ جایی داریم زندان متری چهارصد هزارتومان! مگر اینجا نمایشگاه است؟ بابا این زمین چهارصد تومانی را بفروش و بروجای دیگر زندان وسیعتر درست کن. اینقدر نمازخانه‌های پادگانهای ما خراب است! و حال آنکه زمین پادگان متری نیم میلیون است! کی گفت که مثلا پادگان نبش خیابان باشد؟ 200 متر زمین نبش خیابان را بفروشند به یک بازارچه (پاساژ) و در پادگان مشکل دوش و دستشویی سربازها را حل کنند. نمی‌دانم که چرا این فکر نیست! یعنی همه وسط خیابان گرسنگی می‌خورند! بابا صد متر از این پادگان را بفروش و با پول آن برای سربازها دستشویی و دوش و نمازخانه درست کن. چرا در بعضی جاها زندانها تنگ هستند؟ ما خیلی کارها می‌توانیم بکنیم. فقط… اگر جسارت نباشد کی گفت دخترها در دبیرستان یک سری درسهایی بخوانند که خواندن و نخواندنش برای آنها سود و خطری ندارد؟ اما دختر مسلمان باید با زندگی حضرت زهرا(س) آشنا باشد. ما الآن کسانی که ادعای حزب الهی بودن را می‌کنند جمع کنیم در یک سالن و درش را قفل کنیم و بگوییم: هر که می‌خواهید از اینجا بیرون برود ده دقیقه در مورد امام هادی(ع) صحبت کند. همه‌شان می‌مانند! (یا اکثرشان) چون شناختی نداریم. حضرت زهرا(س) شناخته نشده است؟
2- آشنایی با راه و روش آنها: سیستم تبلیغات ما در ایام فاطمیه این است که یک مشت واعظ محترم می‌روند در مساجد و برای مردها منبر می‌روند. می‌دانید در شهادت حضرت زهرا(س) چگونه باید باشید؟ باید تمام دختران دانشمند و با سواد، دختران طلبه پخش شوند در همه دبیرستانها و راجع به زندگی حضرت زهرا(س) صحبت کنند. ما یک واعظ پیرمرد را دعوت می‌کنیم آن هم در حسینیه. مرد برای مرد زندگی حضرت زهرا(س) را می‌گوید: همه‌اش غلط است. نه اینکه حالا غلط باشد کم درست است. و حال آنکه درستش این است که: دخترهای تحصیلکرده با حضرت زهرا(س) آشنا باشند بروند در دبیرستانها و راهنمایی‌های دخترانه و از حضرت زهرا برای دخترها صحبت کنند. وای کاش یک مغزی بود پولهایی که خرج منارها و علامتها می‌شود، جزوه‌هایی تهیه شود و…
3- اطاعت: بعد از معرفت، اطاعت، هر چه می‌گویند گوش کنیم. اول شناخت بعد اطاعت. شما اول بدان که او پزشک است بعد هم اگر گفت: آمپول بزن، بگو چشم. قرص، بگو چشم. شربت هر سه ساعت، بگو چشم. اول بشناسیم که دکتر حازقی است، بعد که فهمیدیم متخصص است. به حرفهایش گوش بدهیم.
4- رضایت و تسلیم: بعضی‌ها اطاعت می‌کنند ولی در دلشان نق هم می‌زنند. اطاعت با رضایت. آدم اطاعت کند و خوشحال هم باشد. طرف می‌گوید: چه کنیم مجبوریم؟ مثل این سربازهایی که به پادگان می‌آیند، اجباری است. بله قربان می‌گوید، ولی چقدر رضایت دارد نمی‌دانم. رضایت یعنی اینکه خوشحال باشد که دارد اطاعت می‌کند. بگوید: خدا را شکر، همه دنیا دستشان در دست طاغوت است، من دستم را گذاشته‌ام در دست حضرت زهرا(س)، در دست امام صادق(ع) در دست ولایت فقیه. ما باید خوشحال باشیم که دستمان در دست ولایت فقیه است. از وقتی که دستمان در دست ولایت فقیه است بیمه شدیم. قبلا که دستمان در دست کس دیگر بود. هر وقت به ایران حمله کردند یک تکه‌اش را بردند. وقتی عزیز شدیم که دستمان را گذاشتیم در دست امام(ره) وقتی قوی شدیم که دستمان را گذاشتیم در دست امام(ره). ارتش و سپاه ما باید به خودش بنازد. وقتی فرمانده کل قوایشان شاه بود چه اختراع کردند؟ حالا که دستشان را در دست ولایت فقیه گذاشته‌اند رشد علمی و ابتکاریشان در چه حد است؟ دانشگاه ما باید به خودش بنازد. زمان شاه چند تا دانشجو داشتیم حالا چند تا؟ روستاهای ما باید به خودش بنازد. آن زمان چقدر آب و برق و جاده و آسفالت و درمانگاه و کتابخانه و… بود و الآن چقدر است؟ با اینکه خرج عظیمی از سرمایه‌های ما خرج جنگ و بازسازی شد. اگر جنگ و بازسازی شد. اگر جنگ و بازسازی نبود الآن فقیری در ایران نبود مال این بریزو بپاشها نیست. البته بخش عظیمش نیست هنوز هم در وزارتخانه‌ها و اداره بریز و بپاش هست.
5- زیارت: یکی از حقوق این است که ما برویم زیارت اهلبیت(ع). حدیث داریم: همین که به ما سلام می‌کنید، ما سلام شما را می‌شنویم (فرشته‌ها سلام شما را به ما می‌رسانند. ) وقتی می‌گوییم: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یا بقیه الله، آن بزرگواران سلام را می‌شنوند. قبلا می‌گفتند: چطوری؟ شما الآن با تلفن همراه از همین جا با کانادا صحبت می‌کنید، از تو اتاقت می‌توانی با کانادا صحبت کنی. قبلا برای معراج باید دلیل می‌آورد. از وقتی که هواپیما درست شد. دیگر محال بودن معراج پیغمبر از بین رفت.
6- برائت از دشمنان اهلبیت(ع): هم باید خودشان را دوست داشته باشیم هم از دشمنانشان بیزار باشیم.
یک کسی می‌گفت: اسلام آمریکایی چی است؟ اسلام ناب محمدی(ص) چیست؟ گفتم: اسلام آمریکایی می‌گوید: «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» ایمان به خدا آوردم، اما با آمریکا هم رفیق می‌شود. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» (بقره/256) اسلام نابی که امام(ره) می‌فرمود: می‌گوید: «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» فایده ندارد. اول «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» بعد «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» اول نسبت به طاغوت بگو: مرگ بر آمریکا. بعد «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» بگو: الله اکبر. اسلام ناب 50%، شیرجه می‌روم ولی بیرون نمی‌آیم، پس هیچی.
7- انتظار حکومت اهل بیت(ع): که حدیث داریم: از بهترین عبادتها این است که انسان منتظر باشد تا بالاخره امام زمان(ع) بیاید و حکومت دست اهلبیت(ع) بیفتد. یعنی نباید به وضع موجود قانع باشد. البته معنای انتظار این نیست که آدم دست از تلاش بر دارد و بگوید: خیلی خوب، امام زمان(ع) می‌آید و درست می‌کند! زنها که منتظر تولد بچه هستند دست از کار نمی‌شوید هر چند بار یکبار به پزشک می‌روند، زایشگاه می‌روند، کارت می‌گیرند و… آن کسی که منتظر خورشید است در تاریکی نمی‌نشیند، یک لامپی روشن می‌کند. آن کسی که منتظر هوای گرم است، در زمستان یخ نمی‌کند، یک بخاری و چراغ روشن می‌کند. انتظار تابستان، معنایش این نیست که یخ کنیم. انتظار خورشیدی داغ این معنا نیست که در تاریکی بنشینیم. انتظار یعنی خود را هم آماده کن. ما منتظر خورشیدیم امّا لامپ هم روشن می‌کنیم. منتظر حکومت حضرت مهدی(ع) هستیم اما حکومت اسلامی هم تشکیل می‌دهیم. بعضی می‌گویند: امام زمان(ع) باید بیاید و حکومت اسلامی تشکیل دهد! به ما ربطی ندارد. چرا؟ به ما ربط دارد ما لامپ روشن می‌کنیم، منتظر خورشید می‌مانیم.
8- احیای امر آنها: ما اگر اهلبیت را دوست داریم باید امر آنها را زنده نگه داریم. اسم بچه‌هایمان را به نام حضرت زهرا(س) بگذاریم «فاطمه» بگذاریم. در هرخانه‌ای یک «فاطمه» یا «زهرا» باشد. به خانم می‌گویی اسمش فاطمه است. می‌گوید: نه، خواهرم فاطمه است! بگذار زهرا. می‌گوید: زن داداشم هم زهرا دارد! خوب، زن داداشت هم تلویزیون رنگی دارد، آیا تو نداری؟ چطور تلفن و تلویزیون رنگی می‌گویید باید در هر خانه‌ای باشد، اما وقتی به زهرا می‌رسید… در هر خانه‌ای یک زهرا باشد. و زندگی آن بزرگان را بخوانیم. اسم بچه هایمان را به نام آنها بگذاریم. آداب و رسومشان را داشته باشیم. اینها ابعاد حقوق اهلبیت(ع) بود.
3- ضرورت ولایت اهلبیت
راجع به ولایت خدمتتان بگویم که روایتی که مهم است: هر کس اهل بیت را دوست داشته باشد (منتها دوستی همراه با اطاعت) نمی‌شود تنها به دوست داشتن حضرت علی(ع) می‌رفته جبهه تو جبهه می‌روی؟ علی(ع) عادل بود، تو عادلی؟ دوستی خالی نمی‌شود. ولایت همراه با عمل باید باشد.
حدیث داریم: «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکْمِلَ الْإِیمَانِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّهِ» (بشارهالمصطفى/ص‌197) هر کس محبت اهلبیت را داشته باشد، وقتی هم که در رختخواب می‌میرد ثواب شهید به او را می‌بخشد. «مَاتَ شَهِیداً»، «مَاتَ مَغْفُوراً»، «مَاتَ تَائِباً» خدا لغزشهای او را می‌بخشد. «مَاتَ مُؤمِناً» در حال ایمان از دنیا رفته «مُسْتَکْمِلَ الْإِیمَانِ» با ایمان کامل، خدا روح او را می‌گیرد. «بَشَّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّهِ» فرشته‌ای که روح او را می‌گیرد او را به بهشت بشارت می‌دهد. ولی اگر خدایی نکرده کسی گفت: فعلا ببینیم معاویه چه می‌گوید؟ ببینیم بنی عباس چه می‌گوید؟ بنی امیه چه می‌گوید؟ اهل بیت خوبند، قانون چه می‌گوید؟ این ولایت فایده‌ای ندارد. محبتی که همراه اطاعت باشد مؤثر است. راجع به این مورد چند تا نکته است که خدمتتان می‌گویم: حق اهلبیت، آنها ما را دوست دارند. آنها به ما چیز یاد داده‌اند. چی دارم می‌گویم؟ حرفهایم را تکرار کنم. شهادت حضرت زهرا(س) است. بحثمان هم در مورد حقوق اهلبیت(ع) است. گفتم: به چه دلیل آنها حق دارند؟ حق دارند چون: آفرینش به خاطر اولیاء خداست. بخاطر گل است که همه علفها و تیغها آب می‌خورند. چون وجودشان امنیت است. وجود امام زمان(ع) برای…
حدیث داریم نه یکی و دو تا، خیلی. که: اگر حجت خدا نباشد زمین به هم می‌ریزد. حق هم همین است. مثال زدم که: اگر بچه درس نخواند مدیر اصلا در آزمایشگاه و کتابخانه را باز نمی‌کند، حق دارند چون: ما را هدایت کردند، چون ما را دوست دارند. امام زمان(ع) فرمود: دوستتان دارم، دعایتان هم می‌کنم، چون ما را دوست دارند. امام زمان(ع) فرمود: دوستتان دارم، دعایتان هم می‌کنم، اگر دعای ما نباشد شما را قورت می‌دهند. حق دارند چون ما نیاز به شفاعت داریم. حق دارند بر ما چون مزد رسالت پیغمبر علاقه به اهل بیت است. به این دلایل آنها بر ما حق دارند، آنها بر ما حق دارند. ما چه کنیم؟ ما باید: آنها را بشناسیم، به حرفشان گوش دهیم، نق نزنیم، پا بوسشان برویم، زیارتشان برویم. از دشمنانشان متنفر باشیم. منتظر حکومتشان باشیم. امرشان را زنده نگه داریم. جلساتی داشته باشیم. این جلسات روضه و جلسات خانگی مهماست.
من یک قصه برایتان بگویم: در فرانسه بودم نماینده ایران در آنجا. یک چیزی به من گفتند و من تکان خوردم! گفتند: یک خانواده ایرانی آمدند به من گفتند: شما بیا به خانه ما و در آنجا یک سخنرانی کن، مهم است. حتما بیا نیم ساعت برایمان صحبت کن. می‌گفت: من هم رفتم. (کت و شلواری است. منتها تحصیلکرده است) می‌گفت: رفته آنجا و دیدیم عجب زنهایی عجب دخترهایی! چه خانه‌ای! از آن پولدارهای درجه یکی که فرار کرده‌اند و رفته‌اند فرانسه، خانواده‌ای صد در صد اشرافی. بعضی خانمها چقدر طلا داشتند! بعد هم همه جمع شدند. گفت: آقا! یک خرده به ما قصه بگو، حدیث بگو، روضه بخوان. من هم فکر کردم که تیپ و این خانه و آدم‌ها اصلا گروه خونشان به این جلسه‌ها نمی‌خورد! گفتم: چی شده است؟ گفت: پسرم آمده گفته: می‌شود ما مسیحی‌ها، یهودی یا بهایی شویم؟ گفت: بله گفت: من مسلمان درست و حسابی نیستم، اما اینکه بچه‌ام بیاید بگوید: برویم یهودی شویم خیلی به غیرتم برخورد. می‌دانی که اهل نماز و… نیستیم ولی اینقدر هم بی‌غیرت نیستیم که برویم بهایی شویم. بچه‌ام می‌گوید: در مدرسه که می‌روم بچه‌ها می‌آیند می‌گویند: دیشب جلسه داشتیم… جلسه هایشان را برای همدیگر نقل می‌کنند و من نگاه می‌کنم. من می‌خواهم بروم در جلسه‌شان، مرا راه نمی‌دهند و می‌گویند: تو مسلمان هستی! می‌گفت: حالا فهمیدم که چرا در ایران جلسه است. این جلسه‌ها بخشی از ایام فراغت را پر می‌کند، با حدیث، با مسأله، با یاد بزرگان و… ما خیلی ساده نگیریم این جلسات را. ماهی که در آب است، قدر آب را نمی‌داند، وقتی رفت بیرون می‌فهمد آب چه بود. جلسات جلسات خوبی است. اخیراً یک عده‌ای هم هستند بی سواد و جلسه می‌گردانند. آن آقایان و خانم‌هایی که جلسه می‌گردانند حتماً سواد داشته باشند. حتماً باید یک کارتی داشته باشند. بابا! گوشتی که ما می‌خوریم اداره بهداشت روی آن مهر تأیید زده است که این گوشت سالم است. غذای معنوی هم مثل غذای مادی است. اگر غذا باید استاندارد باشد سخنرانیها هم باید استاندارد باشد. باید تشکیلات حکومت اسلامی جوری باشد که هر کسی حق سخنرانی نداشته باشد. من نمی‌دانم که این ختم انعام از کجا آمده در کتب حدیثی نداریم. ما 20-25 سال است که در تفسیر هستم. هر چه سوره‌ی یس انعام و آل‌عمران را نگاه کردیم نفهمیدم که ختم انعام با ختم سوره‌های دیگر چه فرقی می‌کند. هر روز یک چیزی مد می‌شود! و به هیچ جا بند نیست. یک نذرهایی، یک مراسمی! اگر این مراسم خوب باشد بسیار خوب است. مردان و زنان و دانشجویان دانشمند برای مردم صحبت کنند. حرفهای پخته زده شود. منتها طولانی هم نباشد، جلسه‌های ساده‌ای باشد. مادران ما برای روضه نان و پنیر و ماست و سبزی می‌دادند. الآن در عقدهای ازدواج کاشان این هست. بعد از عقد همه نان و پنیر و سبزی می‌خورند. منتها نانش خوشمزه است.. لازم نیست که در جلسه حتما باقلوا باشد. خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی(ره) را. تلفن کرد و گفت: کارت دارم، من رفتم خانه‌شان، گفت: این آقایان را می‌شناسی؟ گفتم: نه. گفت: ما در هر جا جلسه درست می‌کنیم ساواک می‌آید و در مسجد را می‌بندد. فکر کردم از هر فامیلی یک نفر بیاید و تو یک روش کلاسداری را برایشان بگو، اینها هم یادداشت کنند، بعد هم عصر جمعه دخترها و پسرهای فامیل را دعوت کنند، حرفهای تو را برایشان نقل کنند ما می‌توانیم صدها جلسه‌ها در تهران درست کنیم و ساواک هم خبر نشود. آخرین فکر شهید بهشتی(ره) در زمان طاغوت این بود. چون اگر آخوند برود در خانه حساس می‌شوند، اما پدر بزرگ است، همه نوه‌ها و دوستان را جمع کند، و برایشان ده دقیقه صحبت کند. دو تا حدیث می‌خواند، یک تکه تاریخ می‌گوید و می‌روند. بنده هم توفیق داشتم و مقداری کمک کردم.
4- پرداخت خمس حق اهلبیت
9- یکی از حقوق پرداخت خمس است. بعضی می‌گویند: ما دوستتان داریم، اما خمستان را نمی‌دهیم. یعنی چه؟ خدا فرموده: هر که هر چی گیرش آمد. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (انفال/41) االبته‌ آیه مربوط به غنایم جنگی است: کسانی که رفتید جبهه و غنیمت بدست آورده‌اید خمسش را بدهید. منتها در روایت آمده که: غنیمت مربوط غنایم جنگی نیست. ضرر هم فقط در جنگ نیست، آدم بیرون جنگ هم ضرر می‌کند و… همانطور که غرامت از جنگ نیست غنیمت هم فقط مخصوص جنگ نیست. از آن گذشته لازم نیست که همه چیزی در قرآن باشد در قرآن خمس را برای غنیمت جنگی گفته، بیرون قرآن اهلبیت هم فرمودند: هرکس هر چقدر دارد خمسش را بدهد. در قرآن گفته نماز بخوان، اما نگفته چند رکعت. حدیث داریم که هر نمازی چند رکعت است. در قرآن گفته طواف کنید اما نیامده 7 بار. این را حدیث گفته است. ما فقط قرآن را که قبول نداریم. هم قرآن را قبول داریم هم اهلبیت(ع) را. قرآن و سنت، هر کس هر درآمدی دارد باید خمس بدهد. حالا یک کسی ممکن است صد تومان داشته باشد، هر کی هر چه پس انداز دارد باید خمس بدهد.
5- اهمیت پذیرش ولایت اهلبیت
ما هم برای امروزمان با اهل بیت کار داریم هم برای فردا و هم برای آخرت. برای امروزمان در زیارت جامعه داریم (زیارت جامعه عجب زیارتی است! از امام هادی(ع) است. آن حضرت فرمود: بروید این گونه با ائمه صحبت کنید. زیارت جامعه یک دوره امام شناسی است، حقوق اهل بیت است، امام شناسی ناب: «فَثَبَّتَنِی اللَّهُ أَبَداً مَا حَیِیتُ عَلَى مُوَالَاتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ دِینِکُمْ وَ وَفَّقَنِی لِطَاعَتِکُمْ وَ رَزَقَنِی شَفَاعَتَکُمْ» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌615) خدایا… (یکی از حقوق اهل بیت این است که در دوستی آنها ثابت قدم باشیم. ) «وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثَارَکُمْ وَ یَسْلُکُ سَبِیلَکُمْ وَ یَهْتَدِی بِهُدَاکُمْ» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌615) دنبال راهشان برویم. دوستی آنها را ثابت نگه داشته باشیم، برای فردا: در آینده «وَ یُحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ وَ یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ وَ یُمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ وَ یُشَرَّفُ فِی عَافِیَتِکُمْ وَ یُمَکَّنُ فِی أَیَّامِکُمْ وَ تَقَرُّ عَیْنُهُ غَداً بِرُؤْیَتِکُمْ» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌615) در آینده هم منتظرم قانون و رجعت عمل بشود. اولیای خدا دو مرتبه زنده شوند. امام زمان(ع) ظهور کند و حکومت دشت شما بیفتد. چشم ما در آن زمان روشن شود، در آخرت هم: «وَ یُحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ»، «وَ رَزَقَنِی شَفَاعَتَکُمْ» «ما اهل بیت را هم برای دنیا می‌خواهیم هم برای آخرت. مسأله ولایت اهل بیت خیلی مهم است. حدیث داریم: «مَنْ لَمْ یَتَوَلَّنَا لَمْ یَرْفَعِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا» (کافی/ج‌1/ص‌430) اگر کسی اهل بیت را دوست نداشته باشد خدا هیچ عملی را از او قبول نمی‌کند. حدیث داریم: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ» (کافی/ج‌2/ص‌18) (نماز، زکات، روزه، حج، ولایت). اسلام روی پنج پایه است. بعد هم حدیث داریم: ولایت از همه مهمتر است. قرآن می‌فرماید: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (صافات/24) روز قیامت خطاب می‌شود: بایستید، شما مسؤول هستید. از همه چیز از شما سؤال می‌شود. سؤال می‌کنند! رهبرت کی بود؟ در دنیا دستت را در دست کی گذاشتی؟ در انتخابات به کی رأی دادی؟ چرا و به چه دلیل؟ هر کسی باید دلیل داشته باشد. از ولایت سؤال می‌شود.
امام میهمان داشت، خرمای خوبی سر سفره گذاشته بود میهمان یک نگاهی به خرما کرد و گفت: عجب خرمایی! درشت است، برق می‌زند! می‌خواست مقدس مآبی کند، گفت: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» (تکاثر/8). روز قیامت از این نعمتها سؤال خواهد شد؟ کنایه زد که‌ای امام صادق از این خرماها بخور، درقیامت هم جواب را بده! امام فرمود: خدا از نان و آب و خرما و… سؤال نمی‌کند، سؤال می‌کند که رهبرت کی بود؟ اگر رهبرت درست باشد نان و آب فرقی نمی‌کند چه باشد. اما دستمان را بگذاریم در دست امام و روی گونی بنشینیم، دستمان را بگذاریم در دست آمریکا و روی قالی بنشینیم. شب عاشورا در خیمه امام حسین(ع) باشیم و آب برای خوردن علی اضغر پیدا نشود این ارزش دارد. جایزه یزید ارزش ندارد اما تشنگی در خیمه امام حسین ارزش دارد. این ما این را می‌گوید. «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ» (کمال‌الدین/ج‌1/ص‌236) باز حدیث داریم که می‌فرماید: من روز قیامت می‌ایستم و می‌پرسم: با قرآن چه کردید؟ با اهل بیت چه کردید؟ من نمی‌دانم که چی جواب زهرا را خواهند داد؟ چی جواب پیغمبر را خواهد داد؟ با زهرا چه کردند؟ پیغمبر که یک دختر بیشتر نداشت. اگر چند تا دختر داشت و یکی از آنها شهید می‌شد آدم دلش اینقدر تنی سوخت. یک دختر داشت آن هم چه دختری! پیغمبر دست زهرا را می‌بوسید. زهرا که وارد می‌شد پیغمبر می‌ایستاد. می‌فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا» (المناقب/ج‌3/ص‌343) پدرت فدایت شود. تازه، با شمشیر کشتن آسان است با شکنجه کشتن سخت است، بین در و دیوار سخت است. باز کشتن مهم نیست روبروی شوهر زدن مهم است. خیلی به غیرت شوهر بر می‌خورد. زدن حضرت زهرا روبروی حضرت علی روبروی بچه‌ها! از همه سخت‌تر این است که حامله هم بود! چیزی که قصه را سخت‌تر می‌کند این است که تازه پدرش از دنیا رفته بود! داغ دار بود. دو ماه پیش پدرش از دنیا رفته بود. چقدر سخت است! این مزد اهل بیت است. حق اهل بیت چیست؟ آنها این رقمی حق آنها را دادند. «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ» (إقبال‌الأعمال/ص‌296) در دعای ندبه داریم که: یا رسول الله! خیلی سفارش کردی، اما فرمان شما اجرا نشد. «فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ» (إقبال‌الأعمال/ص‌296) هر که خواستند کشتند. هر که توانستند تیعید کردند. این امامزاده‌ها که در روستاهای ایرانند اینها همه بچه‌های امامان هستند که از دست بنی عباس فرار کردند در مکه و عراق جایشان نبود، آمده‌اند در روستاهای ایران قایم شدند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment