حقوق، رساله حقوق امام سجاد (ع)

موضوع بحث: حقوق، رساله حقوق امام سجاد(ع)
تاریخ پخش: 24/06/67

بســم اللّه الرّحمن الرّحــیم

این ماه سه مناسبت دارد. 1- 25 محرم شهادت امام سجاد(ع) است. و 2- مناسبت 17 شهریور است و 3- روز جهانی مبارزه با بی سوادی هم هست. البته در ایران امام در 7 دی دستور نهضت سواد آموزی را دادند، اما در همه‌ی کشورها 17 شهریور را قرار دادند. محور بحث ما رساله‌ی حقوق امام سجاد(ع) است. روایتی مفصل هست هم در وافی، هم در من لا یحضر الفقیه و هم در تحف العقول است و من از تحف العقول می‌خوانم. 50 حق است که امام می‌فرماید انسان باید این‌ها را رعایت کند.
1- حقوق خداوند
امام می‌فرماید: بشر «اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ حُقُوقاً مُحِیطَهً بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَهٍ تَحَرَّکْتَهَا أَوْ سَکَنَهٍ سَکَنْتَهَا أَوْ حَالٍ حُلْتَهَا أَوْ مَنْزِلَهٍ نَزَلْتَهَا أَوْ جَارِحَهٍ قَلَبْتَهَا أَوْ آلَهٍ تَصَرَّفْتَ فِیهَا فَأَکْبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَیْکَ مَا أَوْجَبَ عَلَیْکَ لِنَفْسِهِ مِنْ حَقِّهِ الَّذِی هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ ثُمَّ مَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ لِنَفْسِکَ مِنْ قَرْنِکَ إِلَى قَدَمِکَ عَلَى اخْتِلَافِ جَوَارِحِک فَجَعَلَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلِسَانِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِسَمْعِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَصَرِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِیَدِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِرِجْلِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَطْنِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِفَرْجِکَ عَلَیْکَ حَقّاً»(تحف‌‌العقول، ص‌‌255) خدا بر گردن تو حق دارد «فِی کُلِّ حَرَکَهٍ» در هر حرکتی «مِنْ قَرْنِکَ إِلَى قَدَمِکَ» یعنی ازسر تا پا. حتی مو هم حق دارد و یا باید به مو رسید و یا باید آن را تراشید و همه‌ی اعضا از بالا تا پایین همین طور است.
«فَجَعَلَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلِسَانِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِسَمْعِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَصَرِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِیَدِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِرِجْلِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِبَطْنِکَ عَلَیْکَ حَقّاً وَ لِفَرْجِکَ عَلَیْکَ حَقّاً» و علی‌ای حال امام بیانی دارد که‌ای بشر، حق خدا نماز و روزه، حق پوست، دست، آب و خلاصه انسان در روابطش میان حلقه حق پیچیده است و نمی‌تواند نسبت به حقوق دیگران بی تفاوت باشد که من خانه و زمین و تحصیلات دارم، اگر چه خیلی‌ها ندانسته باشند.
البته این حدیث مفصل است. و فقط متن آن چند صفحه است و از حوصله‌ی تلویزیون و فرصت این بحث خارج است برای همین من انتخاب می‌کنم. حق خدا، نفس، زبان، گوش، چشم، پا، دست، شکم، دامن، فعلاً این‌ها را می‌گوییم.
حق خدا عبادت خالصانه است و این که غیر خدا را به جای او نگیریم. در قرآن چندین بار کلمه‌ی «دُونِ اللَّهِ» و «دُونِهِ» است. یعنی چندین بار به ما گفتند غیر خدا خطر است و تار عنکبوت است و غیر خدا نه در دنیا نتیجه دارد و نه در آخرت و اگر غیر خدا کمکی می‌کند، برای این است که فندق و نخ می‌دهد تا گردو و طناب برگردد و غیر خدا شما را برای خودش می‌خواهد.
حق خدا توحید و ایمان به یگانگی او و یکتاپرستی است. ما خیال می‌کنیم مؤمن هستیم، چون قرآن می‌فرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»(یوسف/106) اکثر مردم به خدا ایمان ندارند مگر این که شک هم هست. یکتاپرستی یعنی وقتی دید، خدا کاری را دوست دارد دیگر به مردم و چیز دیگری فکر نکند.
2- حق نفس و حق زبان
حق نفس: یعنی حق روح انسان چیست؟ ابدی کردن و رنگ خدایی دادن، ارزان نفروختن است. اگر کسی در خط خدا آمد، چون خدا ابدی است، او هم ابدی می‌شود. حسین و امیرالمؤمنین ابدی هستند. خانه و شکم و شهوت از بین می‌رود، هر چه رنگ شما را داشته باشد، می‌پرد. صد سال پیش، هیچ کدام نبودیم. صد سال بعد هم هیچ کدام نیستیم. آن چه می‌ماند چیزی است که برای خدا باشد. و نباید خود را ارزان فروخت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: بشر قیمت تو بهشت است و نباید خود را ارزان‌تر بفروشی.
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ»(صحیفه سجادیه، دعاى 46) امام در دعای ماه رجب می‌فرماید: باختند کسانی که به غیر از خدا فروختند.
17 شهریور روزی بود که تهران بیش ترین شهید را داد در میدان ژاله. که امام از نجف فرمود: ‌ای کاش من هم جزو شهدای 17 شهریور بودم و همه را به خاطر شاه کردند، ولی شاه کجاست؟ اما جنایتش باقی مانده است.
مهم این است که ما جان خود را کجا باید صرف کنیم. چون بر ما حقی دارد و حقش این است که نباید به شاه گره زد، چون می‌پرد، بلکه باید به خدا گره زد و رنگ خدایی به آن بدهیم. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»(بقره/138) یعنی کارهایتان را رنگ خدایی کنید تا همیشه بماند.
حق زبان: دوری از فحش، عادت به خیر، ادب، جلوگیری از هرزه گویی، چون زبان می‌تواند 30 گناه انجام بدهد. فیض کاشانی می‌فرماید: زبان هم گناه دارد. یکی از علما تحقیق کرده و گفته زبان هم گناه می‌تواند انجام دهد و ممکن است بیش‌تر هم باشد. و کتابی است تحت عنوان «آفات اللسان» یعنی آفاتی که انسان از زبانش محتمل می‌شود. شهادت دروغ، فحش، غیبت، تهمت، دروغ، پرگویی، و خیلی گناهان دیگر.
اتفاقاً هر گناهی انسان را خسته می‌کند و گوش و چشم و شکم خسته می‌شوند، ولی زبان خسته نمی‌شود. و این است که در روایات داریم، عده‌ای در قیامت زبانشان این قدر دراز است که دیگران از روی آن رد می‌شوند، چون زبانی که از این شهر دیگری را می‌گزد و مسخره می‌کند، یا دو قبیله و عده‌ای را می‌گزد و به جان هم می‌اندازد. از نیش مار هم بدتر است. چون مار به پوست می‌زند و این به جان. و مار سالی چند نفر را می‌زند ولی زبان خیلی بیش‌تر را می‌تواند بگزد و با یک حرف عده‌ای را می‌گزد.
3- حق گوش و چشم
گوش: کامپیوتر تشکیلاتی است مثل تلویزیون که وقتی به آن چیزی می‌دهی، بعداً نشان می‌دهد. یعنی چیزی به آن وارد می‌شود و چیزی از آن صادر می‌شود. انسان هم همینطور است، مثل کامپیوتر که اگر به آن موش بدهی، موش نشان می‌دهد. انسان هم تا چرت و پرت نشنیده باشد، چرت و پرت نمی‌گوید. یعنی صادرات ما بازتاب واردات ماست.
چرا انسان به جای نشستن پای حرف یاوه، پای حرف حق ننشیند؟ ما در اوقات بی کاری چه چیزی وارد مغزمان می‌شود؟ برادرهای بسیجی که اکنون جنگ به وضعی رسیده و کاری ندارند، اگر وظیفه‌شان نیست که در جبهه باشند و سواد ندارند چقدر خوب است پای تلویزیون بنشینند. تا حالا مسئله‌ی جنگ اول بود، ولی اکنون آیا وقت این نشده که افراد خودشان را بازسازی کنند؟ همان طور که بازسازی برای وزارت نفت، بازسازی پالایشگاه است. بازسازی ما سواد است و اول مهر فرصت خوبی برای این کار است و چرا باید بچه هایمان سواد بیاموزند ولی ما نه؟ 17 شهریور روز مبارزه با بی سوادی است.
حق گوش این است که پای حرف استاد و معلم و حرف حق بنشینیم. حق چشم مطالعه است. من گاهی غصه‌ی دیپلمه و لیسانس و پیش نماز را می‌خورم. چون آن چه خوانده‌اند فراموش می‌کنند. و تولیدات قدیمشان سوخت می‌شود و تولیدات جدید هم ندارند.
مردم کره‌ی زمین سه دسته‌اند: 1 – تولید کننده 2- توزیع کننده 3 – مصرف می‌کند. مثلاً کشاورزان تولید می‌کنند. انباردار و فروشنده توزیع می‌کند و ما چه کاره هستیم؟ محصل و طلبه یا باید تولید علم کند، یا باید تولیدات دیگران را بیاموزد و به دیگران توزیع کند و یا اگر هیچ کدام نبود باید مصرف کند و بهتر کسی که هرسه کار را انجام می‌دهد، هم تولید، هم توزیع و هم مصرف. یعنی حدیث می‌فرماید: «عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ»(کافى، ج‌‌1، ص‌‌33) یعنی هم تولید می‌کند، و هم از علمش استفاده کند.
حق چشم نگاه به نامحرم نکردن است. و نباید اگر در خانه‌ای باز بود، نگاه کرد. نگاه ترسناک برای ترساندن یا نگاه تمسخرآمیز، حسودانه، چشم زخمی و. . . ممنوع است.
در مقابل مطالعه، نگاه به قرآن، نگاه به امام عادل، والدین، کعبه و مادر دینی ثواب دارد. البته راست بگویید، نه این که می‌گوید: آمده‌ام ببینمت. ولی کار دارد که آمده و طرف هم می‌فهمد که هندوانه است که زیر بغلش می‌گذارد. و بهتراست که بگوید برای چه کاری آمده. حق پا این است که هر جایی نرود. صله‌ی رحم برود.
خیلی ثواب‌ها برای پا است، چون می‌گوید: هر قدمی که برای تحصیل برداری یعنی ثواب، هر کلمه‌ای که یاد بگیری یعنی ثواب. برای قدم برداشتن ثواب قرار داده است. یا هر قدمی که برای اصلاح ذات البین برداری، یا برای نماز جماعت وجمعه، هجرت، جبهه و انسان باید در این راه‌ها از پایش استفاده کند.
4- حق دست و پا و شکم
حق دست: به چیزهای حرام دست درازی نکند، مثل رشوه، امضای ناحق، دست زدن به نامحرم، لمس ممنوع، کتک زدن، اگر کسی کتک زد، گناهش دوبله بالا می‌رود. 5/1 – 3 – 6 اگر جایش با سیلی سرخ شده 5/1 مثقال طلا، اگر کبود شد 3 مثقال و اگر سیاه شد 6 مثقال. و این برای گردن به بالاست و در مورد گردن به پایین اگر مشت زد و سرخ شد نصف 5/1یعنی 5/. مثقال، اگر کبود شد 5/1 و اگر سیاه شد 3، چون جریمه‌ی صورت دو برابر بدن است.
زمین هم حتی بر گردن ما حقی دارد، چون پیامبر فرمود: خاک بر سر کسی که آب و خاک دارد ولی چیزی برای خوردن ندارد «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»(قرب‌‌الإسناد، ص‌‌55) ولی حال ندارد که کاری بکند. خدا او را نفرین می‌کند و مورد بغض خود قرار میدهد.
حق پا: هجرت و رفتن به جبهه و به سوی تحصیل. در قدیم افراد برای یادگرفتن مسئله‌ای فرسخ‌ها راه می‌رفتند. اصلاح ذات البین، سیاحت، زیارت و. . .
انسان وقتی هنگام وضو می‌خواهد مسح پا بکشد دعا داریم که خدایا پای من را روی صراط نلرزان. خوب نیست انسان ببیند که پای او همه جا رفت ولی نماز جمعه نرفت یا به توپ لگد زد ولی به ظالم نه.
حق دست: نگرفتن رشوه، انجام ندادن سرقت، نکردن امضای ناحق، سیلی زدن که دیگر سیلی زدن را گفتیم. حدیث داریم حتی به صورت حیوان چموش مثلاً الاغ سیلی نزنید. سیلی زدن نه هنر است و نه افتخار. وزنه برداری با دست هنریست و دست مظلوم را گرفتن هنر است. باید غفلت زدایی کرد. در مورد مصافحه حدیث داریم وقتی دست دو برادر در دست یکدیگر است گناهانشان مثل برگ درخت می‌ریزد و وقتی دست دادید دستتان را نکشید و وقتی او شل کرد شما هم شل کنید.
تعاون و انفاقات و حدیث داریم که دست بچه‌ها را به خیر عادت دهید و وقتی می‌خواهید انفاق کنید، پول یا هر چیزی هست به آقازاده بدهید تا به مستحق بدهد. یا در ماه رمضان یا ماه محرم اگر مراسمی دارید، به بچه پول بدهید تا مراسم را انجام دهد تا دستش به این امور باز شود.
حق شکم: دوری از پرخوری، بد خوری و حرام خوری. پول خوری عامل قساوت و کسالت است. بدخوری مرض‌هایی بوجود می‌آورد و حرام خوری باعث جنایت می‌شود.
در ماه محرم بحث را می‌شنوید. امام حسین(ع) در عاشورا هر چه نصیحت کرد، کسی گوش نداد و بالاخره فرمود: درشکم شما مال حرام جمع شده است. «قَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ»(بحارالأنوار، ج‌‌45، ص‌‌8) «وَ حَقُّ بَطْنِکَ أَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِلْحَرَامِ»(بحارالانوار، ج71، ص‌‌4) امام سجاد(ع) در رساله‌ی حقوق برای هر عضوی حق تعیین کرده است. حق دامن یعنی دامن پاک باشد. از شهوت چشم پوشی کنیم. گاهی ممکن است گناهان شهوی انسان را منحرف کند ولی دستور داده‌اند در این حالت به یاد مرگ باشیم. چون این نگاه تیری است از تیرهای شیطان و نگاه زیاد علاقه بوجود می‌آورد.
تفکیک پسر و دختر و حتی حدیث داریم وقتی دو تا پسر هفت سالشان شد حتی اگر برادرند جدا از یکدیگر بخوابند وهمین طور دختر و پسر. ساعت دبیرستان دخترانه و پسرانه این طور نباشد که در یک زمان تعطیل شوند.
5- حق نماز، روزه و صدقه
اما حق نماز: «وَ حَقُّ الصَّلَاهِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَهٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(تحف‌‌العقول، ص‌‌258) نماز مهمانی خداست. شما اگر به مهمانی رهبر انقلاب بروید، هول و عجله می‌کنید برای رفتن؟ پس برای چه این قدر تند نماز می‌خوانید. یا با این لباس به این مهمانی می‌آیید؟ مگر نمی‌دانی نماز با مسواک هررکعتش برابر با 70 رکعت است و مگر نمی‌دانی گلاب و عطر زدن خوب است این که باید با آب وضو بگیری و بهترین لباس را بپوشی.
گاهی بخصوص خواهران فقط خداحافظی‌شان نیم ساعت طول می‌کشد، آن وقت 2 دقیقه بیش‌تر نمازش طول نمی‌کشد. چرا این قدر مهمانی خدا را سبک می‌شماریم؟ و نماز چرا نباید خاضعانه و خاشعانه باشد؟ «فی‌‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(مومنون/2) و نماز صحیح. بد است که کشورهای دیگر خلبان 15ساله داشته باشند ولی مرد 85 کیلویی ما نمازش را غلط می‌خواند و 22 غلط داشته باشد. مثل شاگردی که املا نوشت و 22 غلط داشت در حالی که معلم 20کلمه گفته بود. بعد معلوم شد اسم و لقب خودش را هم غلط نوشته است.
من به امور تربیتی پیشنهاد کردم که حتی یک روز و یک ساعت هم زیاد است و می‌توان درکمتر از این مدت برنامه‌ای گذاشت تا همه نماز صحیح را بیاموزد و کاری ندارد بلکه باید اراده کرد.
مگر نه این که بعد از قطع نامه‌ی عراق دوباره ریخت در ایران ولی شما دو، سه روزه ردش کردید و سر جایش نشاندید. ایرانی‌ها هر کاری را همت بکنند شدنی است.
حق روزه: «وَ حَقُّ الصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ»(تحف‌‌العقول، ص‌‌258) یعنی باید بدانی که روزه حجاب است بین تو و آتش.
حق صدقه: این که صدقه ذخیره است. یکی هست که چون ممکن است در یک بانک جایزه بدهند، پول می‌گذارد. ولی خدا گفته: 10 برابر می‌دهد، اگر برای او انفاق کنی ولی این کار را نمی‌کند. در حالی که این ذخیره‌ی قیامت است. باید فوری و بدون منت باشد و از بهترین چیزها بدهد، نه این که لباس کهنه و غذای فاسد و آن چیزی را که دوست بداریم بدهیم.
امام حسین(ع) علی اکبر و علی اصغر و ابوالفضل را در راه خدا انفاق می‌کند«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(آل عمران/92) یعنی قرآن می‌فرماید: اگر می‌خواهید رشد کنید از چیزهایی که دوست دارید باید انفاق نمایید.
پس بهترین‌ها را باید بدهید و سریع و با عجله باید داد و منت نباید گذاشت و به عالم و خویش و قوم مخفیانه بدهیم واین‌ها همه آداب صدقه است.
6- حق مسئولان و معلمان و زیردستان
حق دولت مردان این است که آن‌ها را نصیحت کنیم و با دلسوزی بگوییم و نگوییم خودشان می‌دانند. ممکن است فلان مسئول نداند پسر و خانمش فلان طور است، البته با دل سوزی. امام سجاد(ع) در همین رساله‌ی حقوق می‌فرماید: در سه کلمه بیعت، نصیحت و اطاعت و در عین حال عناد و حسادت وجود نداشته باشد.
حق معلم: انسان سه پدر دارد. 1- «أب ولدک» پدری که در خانه پدرمان است «اب علمک» یعنی همان معلم است، چون معلم پدر شخصیت ماست. اگر معلمی اتاق می‌خواهد باید زودتر از همه به او اجاره بدهند. و همان طور که برای روحانی که در یک روستا یا شهر وارد می‌شود هر کاری می‌کنند، معلم هم باید همین طور باشد و تنها روز معلم و. . . تکریم نیست. از همه بیش‌تر باید به معلمین رسید. چون اگر معلم مطالعه نکند در آینده مملکت بی سواد خواهد بود.
حق رعیت: رحمت بر او، تشکر از او، نصیحت او، بالا بردن درآمدش، سواد آموزی به او. امام رضا(ع) با برده‌هایش غذا می‌خورد و با برده‌ها ازدواج می‌کردند ولی مستضعفین ما برده هم نیستند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: معلم باید دل سوزی و علم و بیان داشته باشد و اگر این گونه بود راشد است و اگر یا سواد و یا بیان نداشت «إِلَّا کُنْتَ لَهُ خَائِناً وَ لِخَلْقِهِ ظَالِماً وَ لِسَلَبِهِ وَ عِزِّهِ مُتَعَرِّضاً»(تحف‌‌العقول، ص‌‌261) یعنی او خائن است و عزت نسل جدید در خطر است اگرسر شاگردان را کلاه بگذارد.
7- حقوق اجتماعی و مسئولیت همگانی
حق مادر، پدر، بدهکار، طرف دعوا، حق مشاور و کسی که با انسان مشورت می‌کند و حق بزرگ‌تر و کوچک‌تر و فقرا و سائلین، فرزند، برادر، امدادگران، رفقا و همنشینان، همسایه، شریک، مال و. . . و خیلی مفصل است که وقت ما تمام شده است.
خلاصه این که ما رها نشده‌ایم و خزانه داریم و مسئول نسبت به همه چیز، حتی زمین، بهائم و چهارپایان، آب و. . . کسی که آشغال در آب جوی و رودخانه می‌ریزد و آب را آلوده می‌کند مسئول است. مگر می‌شود که بگوییم دارویی در آب بریزیم و آن را فاسد کنیم تا ماهی صید کنیم. وحتی نسبت به اموال بخصوص بیت المال مسئولیم و نمی‌شود پتو را روی خاک انداخت، مگر این که زیر آن گونی باشد و در هوای تاریک و با شکم پر نمی‌شود مطالعه کرد، چون ضرر دارد و سیگار هم نمی‌توان کشید. اگر در اتاقی 5 نفر بودند که 3 نفر آن‌ها سیگاری بودند، باید بیرون بروند و نمی‌توانند، بگویند ما اکثریت هستیم. چون حق با کسی است که می‌خواهد هوای سالم تنفس کند. یا اگر کسی می‌خواهد شب فیلم ببیند هم همین طور و. . . نمی‌توان هر طور که خواست ماشین را پارک نمود یا آشغال ریخت و. . چون حقوق دیگران بسیار حائز اهمیت است.
البته باز خوب است انسان بفهمد کارش اشتباه است، چون برخی غلط هستند و خیال می‌کنند کارشان درست است. وسواسی است و می‌رود زیر دوش و هر چه می‌خواهد آب می‌ریزد و بالاخره هم جنب می‌آید بیرون.
البته بپرسید، چون نمی‌دانم اگر کسی آب زیاد بریزد غسلش قبول نیست یا قبول است و به حمامی بدهکار می‌شود. اجمالاً باید به عدد هر مو و هر نفس و هر کلمه و هر قدم «استغفر الله و ربی و اتوب الیه» بگوییم.
خون شهدای 17 شهریور، جبهه‌ها، حق اسرا، رزمندگان، و حتی انقلاب بر گردن ما حق دارد و اگر کم کاری کنیم یا بدکاری بکنیم، به خون شهدا خیانت کرده‌ایم و بزرگ ترین خیانت، خیانت به خون شهدا است.
خدایا به ما ایمانی بده تا حقوقی را که بر گردن داریم به جا بیاوریم. هر چه تا به حال پا روی این حقوق گذاشته‌ایم توفیق بده، از گذشته‌ها استغفار کنیم و نسبت به آینده ما را بیدار کن.
سلام و صلوات ما را به امام سجاد(ع) که این حقوق را برای ما بیان کرده و بر تمام معصومین که ما را با اسلام آشنا کردندسلام و صلوات فرست. رهبر عزیز انقلاب را مؤید و منصور بدار.
امیدوارم مردم ایران فرمان امام را راجع به سوادآموزی احیا کنند و به مراکز نهضت سواد آموزی هجوم بیاورند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment