حفظ مکتب و انقلاب

موضوع: حفظ مکتب و انقلاب
تاریخ پخش: 19/11/1402
عناوین:
1- دروغ‌پراکنی و تمسخر مکتب، برنامه دشمنان اسلام و انقلاب
2- بشارت به بندگان پیرو سخن حق
3- درود خداوند بر صابران در مصیبت‌ها و سختی‌ها
4- بندگی خدا، نه بندگی قدرت و ثروت
5- بعثت رسول خدا برای مبارزه با شرک و خرافات
6- به جای توصیخ یا تضعیف، تکمیل خدمات انقلاب
7- دوری از ساده‌انگاری و زودباوری در برابر دشمن

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

عزیزان بحث را در آستانه‌ی 22 بهمن و روز 19 بهمن می‌بینند. غیر از این مسئله که مهم‌تر هم هست، مسئله‌ی مبعث پیغمبر هست. دو تا مناسبت هست، یک بعثت پیغمبر، یکی آستانه‌ی انقلاب. یک موضوعی که به هر دو می‌خورد، این است که حالا ما که امّت پیغمبر هستیم و وارث شهداء و انقلاب هستیم، چگونه این را حفظ کنیم؟ عنوانمان این هست: «چگونه از انقلاب و چگونه از زحمات پیغمبر، اهل بیت، از زحمات شهداء، ایثارگران، اسراء و آزادگان حفاظت کنیم؟» بحثی است قرآنی ولی هم به دهه‌ی فجر می‌خورد و هم به نبوّت.
1- دروغ‌پراکنی و تمسخر مکتب، برنامه دشمنان اسلام و انقلاب
یک- چیزهایی که من اینجا نوشتم، حالا نمی‌دانم ده، پانزده تا هست، همه‌اش هم آیه‌ی قرآن است ان‌شاءالله. اوّل این‌که پای هر سخنی ننشینیم. این قرآن است، چه‌قدر در قرآن نوشته که پای هر حرفی ننشینید. قرآنش را من می‌خوانم، ترجمه هم می‌کنم، «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات/ 6)، اگر فاسق برای شما خبر آورد، تحقیق کنید. این فضای مجازی الآن پر از اخباری هست که گوینده‌اش حسود است، کینه‌ورز است، فاسق است. بعضی اشکال‌ها هم اشکال‌هایی هست که اشکال داریم ما، امّا آن مقداری که او می‌گوید، او روی حسن‌ظن نمی‌گوید، می‌خواهد سر به تن ما نباشد، می‌خواهد سر به تن جمهوری اسلامی نباشد، «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا»، این یک آیه هست. ترجمه‌اش هم ؟؟؟ (2:29) قرآن، کلمات قرآن خیلی‌هایش با کلمات ایرانی یکی است. فاسق را می‌دانیم، می‌گوییم فلانی آدم فاسقی است، یعنی آدمی است که به او اعتماد نیست، حرفش روی مبنا نیست، روی کینه و بخل و کفر و لجبازی و عناد و توطئه و بر این اساس است، زیربنای حرف‌هایش این‌هاست.
آیه‌ی دو- قرآن (در آیه‌ی 140 سوره‌ی نساء) می‌فرماید: «إِذا سَمِعْتُمْ»، «سَمِعْتُمْ» یعنی اگر گوش دادید؛ «آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها»، اگر گوش دادید که در یک جلسه‌ای، پای یک فیلمی، پای یک شعری، سرودی، خبری نشستید که «یُکْفَرُ بِها»، به آیات خدا کفر می‌ورزند، تحقیر می‌کنند، مسخره می‌کنند، «وَ یُسْتَهْزَأُ»، «یُکْفَرُ»: کفر می‌ورزند، «یُسْتَهْزَأُ»: استهزاء، مسخره می‌کنند، «فَلا تَقْعُدُوا»، متن دستور خداست، ننشینید پای حرف. شنیدید، شریک جرم می‌شوید، «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ». تا چه زمانی بلند شویم؟ می‌گوید: «حَتَّى یَخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیْرِهِ»، بلند شوید بروید تا بحث عوض بشود. ما در یک جلسه‌ای که می‌بینیم حرف‌های پرت و پلا زده می‌شود، حق نداریم آنجا بنشینیم، نشستن در آنجا گناه است. یک جلسه‌ای دارند آبروی یک کسی را می‌ریزند، غیبتش را می‌کنند، شما حق نداری بنشینی، من حق ندارم بنشینم، این هم یک آیه، آیه‌ی دوّم.
سوّم- زیبایی‌ها گولتان نزند، ممکن است یک کاریکاتور بکشند، یک سرودی، شعری درست کنند، شیرین باشد ولی ته‌اش این است که ما حق را نمی‌خوانیم. ممکن است نماز را مسخره کنند، ما از پیغمبر بالاتر که نداریم. چه‌قدر برای پیغمبر حرف زدند، چند تایش را بگویم:
1- پیغمبر مجنون است (دخان/ 14، حجر/ 6، قلم 51)، جن‌زده و دیوانه هست.
2- ساحر است (ص/ 4، یونس/ 2)، دیگران را جادو می‌کند.
3- مسحور است. (إسراء/ 47، فرقان/ 8)، یک افرادی ایشان را جادو کردند. یا خود پیغمبر دیگران را جادو می‌کند، یا مردم پیغمبر را جادو می‌کنند. پیغمبر یا جادوگر است، یا جادو شده.
4- این‌هایی که می‌گوید یک آدم یادش داده، «یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» (نحل/ 103)، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، یک انسانی یادش داده، این حرف‌ها از خودش نیست، یادش دادند.
5- یکی دیگر. یک جمعی، پشت پرده دارند کمکش می‌کنند. «یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» یعنی بشر، «أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُون‏» (فرقان/ 4)، نه بشر، یک جمعیتی، یک قومی دارند حمایتش می‌کنند.
6- حرف‌هایشان قشنگ است، «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما فی‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» (بقره/ 204). بعضی‌ها به قدری حرف می‌زنند که تو پیغمبر هم تعجّب می‌کنی. خیلی استدلال قشنگی است، استدلال قشنگ است. دقّت کنیم پای حرف چه کسی می‌نشینیم. حرف که می‌زنند، بهتت می‌برد از زیبایی حرف، ولی «وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»، سرسخت دشمن شماست.
7- آیه‌ی دیگر، حرف زیباست، جذب حرف‌ها می‌شوی. سرودش، شعرش، حرفش، کاریکاتورش، فیلمش، «یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ» (انعام/ 112)، «زُخْرُف» یعنی طلا، «یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ» یعنی خیلی مرموزانه حرف‌های زیبایی را به همدیگر القا می‌کنند، «زُخْرُفَ الْقَوْلِ».
دیگر چی؟ پس پای حرف این‌ها هم نمی‌نشینیم. پای حرف چه کسی بنشینیم؟ پای حرف این‌ها بنشین:
2- بشارت به بندگان پیرو سخن حق
«فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/ 17 و 18). من با کمال خستگی این آیه را گوشه‌ی تخته بنویسم. قرآن می‌گوید: [پای تخته] «فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ». این آیه‌ی قرآن است، کلماتش هم آسان است، ایرانی‌ها هم می‌فهمند، غیر عرب‌ها می‌فهمند. «فَبَشِّرْ»: می‌گوید بشارت بده. در قرآن دو تا بشارت داریم: یک جا خود خدا می‌گوید من به آن‌ها بشارت می‌دهم؛ یک جا در حدّی نیستند که خدا به آن‎ها بشارت بده، به پیغمبر می‌گوید تو بشارت بده. ببینید بعضی افراد دانه درشت را امام تعیین می‌کند که شما امام جمعه هستی. چرا؟ به خاطر این‌که شهرت منطقه‌ی بزرگی است. یک جایی که در آن وسعت نیست، دیگر امام، امام جمعه تعیین نمی‌کند، سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه تعیین می‌کند. یک کسی را رئیس جمهور می‌رود استقبالش در فرودگاه، یک کسی را رئیس جمهور نمی‌رود، معاون اوّل می‌رود، یک کسی را نه، یک وزیر عادی می‌رود، یک وقت می‌بینی یک مدیر کل می‌رود. این‌که چه کسی، چه کسی را تشویق کند، کسانی که از پول می‌گذرند، اهل زکات هستند، قرآن می‌گوید این‌هایی که زکات می‌دهند، «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً» (توبه/ 103)، عربی‎هایی که می‌خوانم قرآن است، زکات این‌ها را بگیر، «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ …» (توبه/ 103)، بعد می‌گوید که: «وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ» (توبه/ 103)، «صَلِّ عَلَیْهِمْ»، درود بفرست. پیغمبر شخص تو که پیغمبری، درود بفرست به این‌هایی که زکات دادند. راجع به دستورهای دیگر خداوند به پیغمبر نگفته درود بفرست، درود بفرست که این نماز خواند، درود بفرست که این روزه گرفت، درود بفرست که این حج رفت، جبهه رفت، می‌گوید آن کسی که زکات می‌دهد، به او درود بفرست. تنها جایی که خدا به پیغمبر می‌گوید درود بر این‌ها بفرست، مال افراد زکات دهنده هست. خب اینجا می‌گوید: «صَلِّ عَلَیْهِمْ».
3- درود خداوند بر صابران در مصیبت‌ها و سختی‌ها
«صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» (بقره/ 157)، در جای دیگر قرآن می‌فرماید که این‌هایی که در امتحانات الهی، در سختی‌ها روسفید درآمدند، خودشان را نباختند، تغییر موضع ندادند، «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّ» (بقره/ 157)، «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّ» یعنی از خود خدا صلوات می‌فرستد. امّا این‌هایی که زکات می‌دهند، می‌گوید نه، صلوات مِنْ رَبّ نیست، به پیغمبر می‌گوید تو «صَلِّ»، تو به آن‌ها صلوات بفرست. نمی‌دانم توانستم بگویم، یانه؟ در مراسم تجلیل و تشویق گاهی شخص اوّل استقبال می‌رود، گاهی شخص دوّم، گاهی آن کارمندِ مدیری.
در قرآن دو تا درود داریم: یکی درودی که خدا می‌گوید خودم به این‌ها درود می‌فرستم. چه کسانی را خدا به آن‌ها درود می‌فرستد؟ کسانی که از مالشان زکات بدهند. می‌گوید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً» (توبه/ 103)، زکات را بگیر، «صَلِّ» (توبه/ 103) تو به این‌ها … آن‌هایی که در سختی‌ها خوبند، خلاصه (12:06) یک کسی برای جبهه پول می‌دهد، چک داده، خانه داده، ماشین داده، یک کسی جان داده. آن کسی که جان می‌دهد، «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ» (بقره/ 155)، آن‌هایی که در تلخی‌ها مقاومت کردند، می‌گوید: «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» (بقره/ 157)، « صَلَواتٌ مِنْ رَبّ» یعنی از طرف پروردگار به این‌ها درود می‌فرستیم، خود خدا به این‌ها درود می‌فرستد، برای این‌که این‌ها در آب و آتش خوب بودند. همه‌ی قوای مسلّح ارزشی هستند، همه در جنگ هشت ساله کمک کردند، امّا این همافرها که در نوزده بهمن آمدند، این‌ها یک قدم جلوتر بودند، یا چند قدم جلوتر بودند، حساب این‌ها فرق می‎کند. از جملاتی که به پیغمبر می‌گوید، می‌گوید: «بَشِّرْ»، تو بشارت بده؛ «عِباد»، بنده‌ی من را، به بندگان من خبر خوش بده. بندگان من چه کسانی هستند؟ «الَّذینَ» بندگان من کسانی هستند که «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»: حرف را گوش می‌دهند، ولی هر حرفی را قبول نمی‌کنند، گوش می‌دهد، ولی قبول نمی‌کند، «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ».
4- بندگی خدا، نه بندگی قدرت و ثروت
«بَشِّرْ عِبادِ»، بنده‌ی خدا باشد، اگر بنده‌ی شهوت باشد … بنده‌ی پول باشد، هر جا پولش بدهند، آنجا می‌رود. بنده‌ی شکم باشد، هر جا غذا خوب است، آنجا می‌رود. اصلاً انتخابش ارزش ندارد. به یک کسی گفتند: «برویم روضه»، گفت: «من شام خوردم» یعنی چه؟ یعنی من اگر روضه هم بروم، یک جایی روضه می‌روم که شام بدهند. هستند در هزارها آدم، ممکن است ده تا آدم این طوری هم باشد. ای پیغمبر از کسانی تشکّر کنید که «عبادِ»، بنده‌ی من باشد، بنده‌ی ‌شکم و شهوت و شهرت نباشد. چون عکسش قشنگ‌تر است، من به او رأی می‌دهم، چون فلان جا، فلان گره را از کار من باز کرد، من به این رأی می‌دهم، چون برای شهر و روستای ما اقدام کرد، من به این رأی می‌دهم. قانون‌گذار باید دید که چه کسی عقل قانون‌گذاری دارد. تو بشارت بده بندگی خدا، نه بنده‌ی شهوت و پول و شهرت. «یَسْتَمِعُونَ»، نمی‌گوید: «یَسْمَعُونَ»، «یَسْمَعُونَ» با «یَسْتَمِعُونَ» فرق دارد، «یَسْمَعُونَ» یعنی گوش می‌دهد، «یَسْتَمِعُونَ» یعنی دل می‌دهد. یعنی اگر یک کسی حرف می‌زند، می‌خواهی قبول کنی، دل بدهید حرفش را درست دیدی. (17:47) «یَسْمَعُونَ» نمی‌گوید، «یَسْتَمِعُونَ» می‌گوید. بعد هم می‌گوید: «قَوْل»، حرف‌ها را گوش بده، نمی‌گوید: «یَسْتَمِعُونَ القائِل»، نمی‌گوید ببین گوینده چه کسی هست، ببین حرف منطقی هست، یا نه. ممکن است یک بچّه حرف بزند، حرفش پخته‌تر از یک بزرگ باشد، ممکن است یک آدم کم‌سوادی حرف بزند، حرفش پخته‌تر از یک دانشمند باشد. شما کار به گوینده نداشت، «یَسْتَمِعُونَ القائِل» نه، «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»، حرف را ببین.
«فَیَتَّبِعُونَ»، این فاء یعنی فوری، یعنی اگر تشخیص دادید حرف حق است، دیگر لفتش ندهید، فوری. کلمه‌ی «فَـ» غیر است، نمی‌گوید: «ثُمَّ یَتَّبِعُونَ»، می‌گوید: «فَیَتَّبِعُونَ»، این فاء یعنی حالا که حق را تشخیص دادی، فوری تبعیت کن، «یَتَّبِعُونَ»، تبعیت، دنبال کن. از این پیداست هر حرفی را ما نباید گوش بدهیم، حرف‌هایی را باید گوش بدهیم که قابل پیروی باشد.
«أَحْسَنَه» یعنی بتوانی حرف خوب، حرف بد، حرف بهتر. یک آیه هست، هر کلمه‌اش حرف دارد. «فاء» یک معنا دارد، «بَشِّرْ» یک معنا دارد، «عبادِ» یک معنا دارد، «یَسْتَمِعُونَ» یک معنا دارد، «قَوْل» یک معنا دارد، «فاء» یک معنا دارد، «یَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» یعنی پنج تا کلمه هست، پنج تا پیام دارد. حفظ انقلاب که 22 بهمن در آستانه‌اش هستیم، حفظ خون شهدا این است که دقّت کنیم، پای هر حرفی ننشینیم. من این را دو، سه بار گفتم، شاید اگر زنده باشم، ده بار دیگر هم بگویم، تحت تأثیر قرار گرفتم، از یک بسیجی، جوان شانزده، هفده ساله. تابلویش در شهرداری خیابان‌های تهران بود، نوشته بود: «جسمم را به خاک سپردم، روحم را به خدا سپردم، انقلاب را به شما سپردم.»
5- بعثت رسول خدا برای مبارزه با شرک و خرافات
مبعث پیغمبر، پیغمبر آمد که عقاید خرافی. قرآن بخوانم: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» (اعراف/ 157)، پیغمبر مبعوث شد برای این‌که غل و زنجیرهایی که به پای شماست بردارد؛ «وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِمْ» (اعراف/ 157)، شما در زنجیر بودید، آمد زنجیرها را باز کرد، فکر شما را آزاد کرد. شما سنگ را می‌تراشیدید، بت درست می‌کردید، مجسّمه درست می‌کردید، راست یک مجسّمه‌ای که خودت تراشیدی، گریه می‌کردید، شما این بودید. قرآن می‌گوید بابا «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ؟» (صافّات/ 95)، این که خواندم قرآن بود، یعنی اشک می‌ریزی راست یک سنگی که خودت، با دست خودت تراشیدی؟! راست مجسّمه‌ای که خودت تراشیدی، گریه می‌کنی؟! خب این‌ها غل و زنجیر بود.
«تَشْرَبُونَ الْکَدِر» (نهج البلاغه، خطبه‌ی 26)، آب آشامیدنی بد بود. (21:03) بعثت پیغمبر ما را از کجا، به کجا برد؟ از جهل به علم آورد. زمانی که در مکّه یک باسواد بود و در کلّ جزیره‌العرب هفده تا باسواد بودند، این همه علم، علم، علم، علم. از جهل به علم، از تفرقه به اتّحاد، از آلودگی به بهداشت، از آدم‌کش به برادری. چه کرد این مبعث پیغمبر چه کرد؟ زحمات پیغمبر را هدر ندهیم، زحمات شهداء را هم هدر ندهیم. کتک‌هایش را ابی‌ذر خورد، ما به پلوهایش رسیدیم، بی‌انصافی نکنیم.
اجازه بدهیم یک جمله را من در آستانه‌ی 22 بهمن بگویم. ما وقتی می‌گوییم انقلاب، نمی‌خواهیم بگوییم مملکت ما همه‌ی آدم‌ها عادلند، همه‌ی کارها هم درست است، هم آدم نااهل داریم، هم کار غلط داریم، امّا خدا رحمت کند، یک رفیقی داشتیم به نام آقا شیخ علی صفایی، کتاب‌های زیادی نوشته (عین صاد)، یک جمله ایشان گفته، از جمله خوشم آمد، می‌گفت: «توجیه، حماقت است»، بیاییم بگوییم مملکت ما همه‌ی کارها درست است، همه‌ی آدم‌ها هم خوب هستند، خیلی آدم باید آدم احمقی باشد که عیب‌ها را نبیند. «توجیه، حماقت است». «تضعیف، جنایت است»، بگوییم حالا که مملکت عیب دارد، پس ما در انتخابات نیستیم، در انقلاب نیستیم، نماز جمعه نمی‌رویم، کار نداریم، تضیعف. می‌دانید صدها هزار شهید و جانباز و اسیر دادیم تا این انقلاب درست شده، حالا نادیده بگیریم، حجابمان، نمازمان، مسجدمان، آموزش و پرورشمان، عیب داریم، امّا حالا که عیب داریم، کنار برویم؟ خواهش می‌کنم این کلمه را حفظ کنید، «توجیه …» دانشمندی بود فرهیخته، حرف‌های قشنگی می‌زد، پسرش که شهید شد، ما رفتیم خانه‌اش تسلیت بگوییم، گفت: «تسلیت نگو، تبریک بگو.»
6- به جای توصیخ یا تضعیف، تکمیل خدمات انقلاب
«توجیه، حماقت است»، یعنی احمقی است. «تضعیف، جنایت به خون شهداست»، این همه شهید دادیم، حالا شما نظام را تضعیف می‌کنی؟ با این‌که عیب دارد، نباید تضعیف کنی. «تکمیل، رسالت است»، رسالت و مسئولیت ما این است که نقص‌هایش را برطرف کنیم. حفظ کردید؟ پدر شهید، دانشمند، یک کلمه‌ی قشنگی گفت در تسلیت، گفت: «توجیه، حماقت است»، نگوییم مملکتمان بی‌عیب است. من خودم چند، ده سال مدیر بودم در نهضت سوادآموزی، رئیس نهضت سوادآموزی بودم. به من بگویی: «عیب‌های نهضت را بگو»، مثل قل هو الله برایت می‌گویم، من عیب‌های نهضت را حفظ هستم، امّا خیلی خب حالا به اندازه‌ی ما (24:17) چه چیزی جایش بگذاریم؟ «توجیه، حماقت است. تضعیف، جنایت است، تکمیل، رسالت است.»
نوزده بهمن گوش می‌دهید، وارث خون شهدا و زحمات کتک‌خورده‌ها هستیم. روز مبعث گوش می‌دهید، روزی که پیغمبر ما را از کجا، تا کجا آورد. سنگ‌پرست بودند، حالا خداپرست شدند.
چگونه حفظ کنیم؟ به هر سوگندی اطمینان نکنید. بعضی‌ها قسم خوردند. مگر می‌شود قسم خورد؟ هر قسمی … طرفدارهای شاه را در تلویزیون آوردند، گفتند: «چرا؟» گفت: «قسم خورده بودم که به شاه خیانت نکنم.»
«اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً» (منافقون/ 2)، قسم می‌خورد ولی این قسم سپر جنایت‌هایش است، می‌خواهد جنایت کند، یک قسم هم می‌خورد.
یکی بود، می‌گفت که: «من مردم عادی که حرف می‌زنند، گوش می‌دهم. خیلی‌هایش را هم می‌پذیرم، آدم‌های عادی را می‌پذیرم، امّا دیدم اصرار می‌کند که من حرفش را گوش بدهم، وقتی اصرار می‌کند، من شک می‌کنم. وقتی قسم خورد، می‌فهمم دروغ می‌گوید. یعنی این هر چی این از این طرف تابش می‎دهد، من از این طرف تابش را باز می‌کنم.» این‌که می‌خوانم قرآن است: «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً»، یعنی قسم می‌خورد، ولی قسم سپر نقشه‌هایش است. به هر سوگندی اطمینان نکنید، «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّهً».
بحث چیه؟ آستانه‌ی 22 بهمن است و روز مبعث، عید امّت اسلامی و عید انقلاب اسلامی. به هر اشکی اطمینان نکنید. گریه، گریه‌ی قلّابی هم داریم؟ بله، آیه‌ی قرآن داریم، می‌گوید بعضی گریه‌ها قلّابی است، گول گریه را نخوری هان. ممکن است با یک صحنه‌ای هم گریه بکند، با گریه حرف بزند که شما را تحریک کند. به هر اشکی اطمینان نکنید. اشک دروغی چیه؟ برادران یوسف، یوسف را در چاه انداختند، پهلوی پدرشان شبانه آمدند، شروع کردند زار زار گریه کردن، قرآن بخوانم: «وَ جاؤُ»، برادران آمدند؛ «أَباهُمْ»، نزد «أب»، «أب» یعنی پدر؛ «جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً»: شب که شد، دسته‌جمعی آمدند پهلوی پدر گفتند که: «یَبْکُونَ» (یوسف/ 16)، «بُکاء» یعنی گریه، چی شد؟ یوسف را گرگ خورد. دروغ بود، ولی با اشک جوسازی می‌کردند. به هر اشکی اطمینان نکنید.
7- دوری از ساده‌انگاری و زودباوری در برابر دشمن
به هر ایمانی اعتنا نکنید، بله کسی ممکن است حزب اللهی باشد، خب خدا عاقبتش را هم به خیر کند، «أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ» (إسراء/ 80) صادقانه باشد؛ امّا «وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ» (إسراء/ 80)، ورود و خروجش. خلبان خوب کسی نیست که هواپیما را بلند کند، خلبان خوب کسی است که هم هواپیما را خوب بلند کند و خوب بنشاند. اگر بد بلند کرد، ضعیف است، اگر هم هواپیما بد نشست، باز هم ضعیف است. «أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ» (إسراء/ 80)، به هر ایمانی …
حالا یک خاطره هست، این را هم برایتان بگویم، در قرآن است. جمعی از یهودی‌ها، دانشمندانشان گفتند: «صبح می‌رویم به پیغمبر اسلام ایمان می‌آوریم، غروب که می‌شود می‌گوییم ما صبح ایمان آوردیم، صبح تا حالا هم گوش به حرف‌هایت دادیم، حرف‌هایت اساسی نیست، حرف‌هایت ما را قانع نکرد. این کار دو تا فایده دارد: یکی باقی یهودی‌ها به فکر مسلمان شدن نمی‌افتند.
یک کسی می‎آید تهران، ورشکست می‌شود، به شهرش برمی‌گردد. همه شهری‌ها می‌گویند: «ببین، نمی‌خواهد به تهران بروی، آن فلانی هم که به تهران رفت، ورشکست شد، برگشت، نمی‌خواهد بروی مسلمان بشوی، یهودی‌ها هم که صبح رفتند، شب برگشتند. یکی یهودی‌ها در یهودی بودن سفت می‌شوند، یکی مسلمان‌ها تو دلشان خالی می‌شود، می‌گویند اِه! دین ما ضعیف است! علمای یهود را راضی نکرد؟! هم مسلمان‌ها تضعیف می‌شوند، مسلمان‌ها در اسلام شل می‌شوند، یهودی‌ها در یهودی بودن سفت می‌شوند. آیه‌اش کدام است؟ «آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ» (آل عمران/ 72)، آیه‌ی قرآن است، این‌ها که می‌خوانم قرآن است، یعنی ایمان بیاورید، «وَجْهَ النَّهارِ» طرف صبح، صبح بروید ایمان بیاورید؛ «وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ» (آل عمران/ 72)، غروب کافر شوید. صبح بگویید یا رسول الله … این خبر توطئه؛ خداوند به پیغمبر گفت: «ای پیغمبر، برو به مسلمان‌ها بگو امروز صبح یک عدّه می‌آیند مسلمان می‌شوند، از اسلامشان شاد نشوید، کلک است، غروب هم کافر می‌شوند، از کفرشان ناراحت نشوید، این‌ها اصلاً آمد و رفتنشان طرّاحی است.»
مدرسه‌ی فیضیه اوّل انقلاب، انقلاب از قم و فیضیه شروع شد. من روز در مدرسه بودم. آیت الله عظمای گلپایگانی هم بود. یک واعظ درجه یکی منبر رفت، ما دیدیم یک جمعیتی پای منبرش همین‌طور اللّهمّ … تا این حرف می‌زد: اللّهمّ … به هم بزنند. بعد هم یک‌مرتبه نمی‌دانم چماق‌ها از کجا بود؟ آمدند و زدند، بعضی‌ها را هم از طبقه‌ی دوّم پرت کردند، آغاز انقلاب، پس ببینید به ایمان نیاورید (31:07)، ممکن است صلوات هم بفرستد، امّا صلواتش عرض کنم به حضور شما که کلک باشد. به هر اشکی اطمینان نکنید، ؟؟؟ (31:18) علمای یهود. به هر جلوه‌ای خیره نشوید، چه خانه‌ای؟! چه حقوقی؟! چه دلاری؟! چه امکاناتی؟! الآن بعضی از ایرانی‌ها جذب خارج می‌شوند، به خاطر این‌که می‌گویند آنجا دلارش بیش‌تر است، خب دلارش بیش‌تر است به چه قیمتی؟! شما عواطف فامیلی را (31:44) از دست دادی، کمک به همشهری‌ها و وطنت را از دست دادی، یک پولی هم گرفتی. چی دادی، چی گرفتی؟! تو در این کشور درس خواندی، در این کشور رشد کردی، حالا که رشد کردی، می‌روی یک جایی که شیک‌تر باشد، به جلوه‌هایش ؟؟؟
فرعون برای گول زدن مردم گفت: «أَ لَیْسَ لی‏ مُلْکُ مِصْرَ» (زخرف/ 51)، نمی‌بینید من چه حکومتی دارم؟! موسی کیه؟ یک چوپان است کذایی. «أَ لَیْسَ لی‏ مُلْکُ مِصْرَ»، یعنی به جلوه‌ها و زرق و برق. اگر می‌خواهید انقلاب حفظ بشود و زحمات پیغمبر در نرود، باید آثار این‌ها، مکتب این‌ها، کلمات این‌ها را توجّه کنید.
خدایا یک آمین بگویید، آمین عربی است، فارسی‌اش این است: خدایا این دعا را مستجاب کن. خدایا دین ما، دنیای ما، دولت ما، ملّت ما، نسل ما، ناموس ما، جوان‌‌های ما، دختر و پسر ما، انقلاب ما، خدماتی که انجام دادند، خدایا همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما و ما را نسبت به خون شهداء، خواب و خائن و غافل قرار نده.

«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 6 سوره حجرات، درباره اخباری که به ما می‌رسد، چه دستوری می‌دهد؟
1) پذیرش خبر
2) تحقیق در خبر
3) ردّ خبر

2- آیه 140 سوره نساء، درباره مجلسی که آیات الهی مورد تمسخر قرار می‌گیرد، چه دستوری می‌دهد؟
1) خروج از مجلس
2) سکوت و عدم همراهی
3) مقابله به مثل

3- آیه 103 سوره نحل به کدام یک از تهمت‌هایی که مشرکان به پیامبر اکرم زدند، اشاره دارد؟
1) او مجنون است.
2) او جادوگر است.
3) دیگران به او آموزش داده‌اند.

4- بر اساس قرآن، کسانی که زکات می‌دهند، مشمول درود چه کسی می‌شوند؟
1) خداوند
2) رسول خدا
3) فرشتگان الهی

5- آیه 157 سوره اعراف، به کدام یک از آثار بعثت رسول خدا اشاره دارد؟
1) مبارزه با طاغوت‌ها
2) مبارزه با مستکبران مکّه
3) مبارزه با خرافات

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
امام خمینیانقلاببندگیدرسهایی از قرآندروغ‌پراکنیدهه فجرقرائتیمبعث
Comments (0)
Add Comment