حـج و حق الناس

موضوع: حـج و حق الناس

تاریخ پخش: 1/9/64

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

1- حق‌الناس

در آستانه حج هستیم و در شهر مقدس مشهد و در خدمت برادران شرکت نفت و گاز علاوه بر اینکه در آستانه شهادت امام صادق(ع).

مساله‌ای را که همه باید مراعات کنند حق الناس است و حج هم از مال حرام، باطل است موضوع بحث این هفته ما هم حج و حق الناس است. حق الناس مسئله مهمی است بنده که اینجا هستم به شدت به آن گرفتار هستم شما هم به شدت به آن گرفتار هستید یک مقداری درباره حق الناس با هم صحبت می‌کنیم.

2- احکام مال غصبی

حق الناس درباره روزه، نماز، جهاد، در همه اینها شعاع آن گرفته شده مثلا در نماز حق الناس است حق الناس در نماز، اگر دکمـه شما مال مردم باشد نخ خیاطی لباس شما غصبی باشد در رساله امام بخوانید احتیاط واجب آنست که اگر کسی نماز خوانده ولو دکمه و نخ آن مال مردم است و غصبی است باید نمازش را اعاده کند در تمام کارهای نماز باید مال خودت باشد آبی که به آن وضو می‌گیری جایی که می‌ایستی، فرشی که روی آن هستی. علی‌ای حال حق الناس خیلی مهم است خیال نکنید که با قطار برویم مشهد بگوییم بچه‌مان زیر پنج سال است بلیط نیم بها بگیریم بعد بچه هشت ساله سوار کنیم و بعد هم بگویم که در رفتیم یک وقت بگوید چند نفر هستید به بچه کوچک بگوئیم برو زیر صندلی قایم شو این مساله حق الناس مربوط به همه است شما مهر این مسجد را ببری آن یکی مسجد نماز بخوانی خلاف وقف است.

3- احکام وقف

اگر چیزی مال کسی است وقف کسی است آنرا نمی‌شود تغییر داد «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ» (بقره/181) قرآن می‌گوید اگر کسی خلاف مقررات را عمل کند گناه دارد یادتان نرود که استدلال‌های عوامی هم غلط است. رئیس هیئت ابوالفضل در یکی از شهرها ایشان روز عاشورا فرش‌های مسجد را آورد انداخت روی آن سینه بزنند و غذا بدهد آیت الله محل گفت آقا فرش مسجد را نمی‌شود آورد توی حسینیه وقف مسجد است گفت برو آقا شیخ! ابوالفضل دو تا دستش را برای خدا داده آنوقت خدا زیلوهایش را برای خدا نمی‌دهد اینها استدلال عوامی است بله ابوالفضل دستهایش را داده خدا زیلوهایش را نمی‌دهد اینها فرق می‌کند شما خودکار این اداره را توی اداره دیگر نمی‌توانی ببری یک مقدار باید درباره حق الناس عنایت بشود و همه ما به این مبتلا هستیم فقط مال حاجی‌ها نیست.

4- وقت مردم حق‌الناس است

حاجی‌ای که می‌خواهد برود مکه باید حق الناس را بپردازد مال و پست و ریاست و مسئولیت اینها همه حق الناس است الان از خودم بگویم تا اگر کسی نگرفته من چی گفتم بهش بر نخورد بند الان توی تلویزیون برادرها و خواهر‌هایی که حرف من را می‌شنوند ساعت‌های شما حق شماست من الان ساعت‌های عمر شما را گرفته‌ام یعنی اگر امشب پای تلویزیون 5 میلیون آدم گوش بدهند من 5 میلیون 45 دقیقه عمر شما را گرفته‌ام اگر یک چیزی نگویم که مفید و مفهوم و لازم باشد، خیانت به مغز و فکر شما کرده‌ام من باید یک حرفی بزنم که اگر رسول خدا وارد شد خجالت نکشم اگر پیغمبر الان وارد شد بگوید آقای قرائتی افکار مردم را برای چی معطل کرده‌ای؟ چرا با فکر و جوانی مردم بازی می‌کنی؟ چرا مردم را الاف کرده‌ای چرا حرف حسابی نمی‌زنی؟ یادمان نرود قصه حضرت زینب را، حضرت زینب به یزید گفت: «مَا ظَنُّکَ بِرَسُولِ اللَّهِ لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الْحَالَه» (بحار الانوار/ج45/ص131) چون به بازوی اهل بیت و بچه طناب بسته بودند اسیر کرده بودند امام حسین(ع) را کربلا کشتند خانواده‌اش را اسیر کردند آوردند توی مجلس یزید بعد حضرت زینب گفت: ‌ای یزید الآن اگر پیغمبر وارد شد ببیند بازوی اهل بیت را بسته‌ای چه خیال می‌کنی «مَا ظَنُّکَ» چه گمان می‌کنی به پیغمبر؟ اگر «لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الْحَالَه» پیغمبر ما را در این حال ببیند خجالت نمی‌کشی که فرزندش را کشتی و نوه هایش را اسیر کردی، همین حرف را که به یزید زد من باید به خودم بزنم که آقای فلانی«مَا ظَنُّکَ بِرَسُولِ اللَّهِ لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الْحَالَه»اگر پیغمبر وارد مجلس شد دید شما داری سخنرانی می‌کنی یا با تخته سیاه حرف می‌زنی برای مردم چی می‌گویی؟ این مثال برای خودم که من باید روی منبر حرف حساب بزنم بیخود معطل نکنم معلم هم باید سر کلاس حرف حساب بزند کتاب‌های دانشگاه باید حرف مفید توی آن باشد کتاب‌های دبیرستان باید حرف ضروری توی آن باشد ذهن مردم را با حرفهایی که اگر بدانند چیزی نمی‌شود و اگر ندانند طوری نمی‌شود یک سری چیزها را اگر آدم بداند طوری نیست مثلا کوه هیمالیا چند متر است اگر دو متر هم کمتر گفتی طوری نیست یکسری اطلاعات مفید است که آدم بداند اما ضعف علمش جایی را خراب نمی‌کند اما یکسری اطلاعات ضروری است هر دختر و پسری باید بداند نکند یکوقت روز قیامت ما را ببینند بگویند میلیونها ساعت وقت جوان را گرفتی از چیزی که نه واجب بود و نه مستحب بود نه ضرورت زندگی بود و نه ضرورت انقلاب فقط اطلاعات است مگر ذهن مردم زیر زمین است که هر چی خواستی توی آن بریزی توی خانه بعضی‌ها زیر زمینی هست هر چی هست می‌گویند برو بینداز زیر زمین نگاه می‌کنی می‌بینی نردبان هست ترشی هست زغال هم هست به هم ربطی هم ندارند.

اطلاعاتی که ما می‌دهیم یا باید واجب باشد یا باید مستحب باشد یا باید ضرورت انقلاب باشد یا باید نیاز اجتماعی باشد نیاز سیاسی باشد علم فایده‌ای ندارد اگر مفید نباشد زیرا پیغمبر فرمود: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع‏» (بحارالانوار/ج2/ص32) پناه می‌برم از علمی که فایده‌ای ندارد.

5- از مصادیق حق‌الناس

فکر مردم حق الناس است عمر بچه‌ها حق الناس است. حدیثی دیدم که اگر کسی با مال حق الناس افطار کند روزه‌اش قبول نمی‌شود، حدیث داریم اگر کسی با مال حرام برود مکه آنجا تا بگوید لبیک، معنای لبیک یعنی خدایا آمدم، خدا به فرشته‌ها می‌گوید به او بگوئید نمی‌خواهم بیایی(لا لبیک). من اگر به شما بگویم به شرطی شما را می‌برم مکه که یک خورده لجن روی کعبه بمالید شما قبول می‌کنید؟ هیچکس قبول نمی‌کند که بیاید مکه بشرط اینکه لجن بمالد به کعبه ولی امام صادق(ع) فرمود: ‌ای کعبه! خیلی عزیزی ولی آبروی مسلمان از تو هم عزیز‌تر است ما لجن به کعبه نمی‌مالیم اما لجن به آبروی مردم می‌مالیم راحت به آبروی مردم لجن می‌مالیم.

آقایانی که می‌خواهند بروند مکه ظلم به هر کسی که کرده‌اند عذر خواهی کنند گاهی هم توجه نداشته خواب بوده ولی در عالم خواب پایش به کوزه مردم خورده و شکسته باید بیدار شدی پول آنرا بدهی. ما چقدر زنمان را بیخودی از خواب بیدار کرده‌ایم که بلند شو مهمان داریم خوب مهمان داری به خانمت چه؟ چقدر ما بیخود در زده‌ایم؟ چقدر تلفن بی وقت زده‌ایم؟ چقدر کتک بیخود به بچه‌مان زده‌ایم اگر بچه با یک سیلی خوب می‌شود شما چرا دو تا زده‌ای؟ تنبیه فقط به مقدار ضرورت. خلاصه اینکه همه‌مان گرفتار حق الناس هستیم از دَم تا دُم.

اگر دقت کنیم می‌بینیم که غرق در حق الناس هستیم و از همه اینها مهم‌تر چه آدمهایی ممکن است پُستی را قبول کرده باشند که لیاقت آن پُست را نداشته باشند که این از همه مهم‌تر است حدیث داریم اگر کسی پُستی را تحویل بگیرد و احساس کند نمی‌تواند انجام بدهد و باز هم بخاطر حرص ریاست آنرا نگه دارد به خدا و رسول خدا و کلیه مومنین خیانت کرده است. کسی که خودش را جلو بیندازد و بداند که دیگری بهتر می‌تواند انجام بدهد، به خدا و رسول خدا و همه مومنین خیانت کرده است چون حق الناس را از بین برده است.

دکتر وقتی مرض را نمی‌فهمد فوری بگوید مرض تو را نفهمیدم و اگر بگوید این نسخه را ببر عمل کن فردا بیا ببینم زنده‌ای یا مرده، اگر با جان و پول من بازی کند این دکتر هم حق الناس را ضایع کرده است. داریم به غاصب نمی‌شود رحم کرد. بیخود نیست که می‌گویند غیبت مثل گوشت مرده می‌ماند گوشت زنده را بکنی جایش پر می‌شود گوشت مرده جایش پر نمی‌شود و غیبت هم جایش پر نمی‌شود و ما چقدر راحت آبروی کسی را می‌ریزیم خیلی راحت. اگر از من بپرسند که آسانترین چیزها روی کره‌ی زمین چیست؟ می‌گویم آبروی مردم را ریختن چون هیچ سرمایه‌ای نمی‌خواهد.

داریم که روز قیامت انسان ایستاده می‌بیند که یک تکه خون به او ریخت می‌گوید چیست؟ می‌گویند: فلانی را کشتند حساب کردند که در شهادت یا قتل او چه کسانی سهیم بودند؟ گفتند: فلانی هم یک سهمی دارد این مقدار خون سهم شماست آقا من چه سهمی دارم؟ نه چاقو کش بوده‌ام نه تلفنی نه تبریکی، من چکاره بودم؟ می‌گویند همین مقدار که شنیدی و راضی بودی گفتی حقش بود. مسلمانی آبکی آن هم مشکل است تا چه رسد به آنکه بگوئیم حزب اللهی هستیم این دیگر خیلی مشکل است ما همین پله اول آن گیر هستیم.

گفت خدایا عبادتهای من را بیامرز گناهانم پیش کش. گفت: آدم از گناهش استغفار می‌کند گفت نه، من از عبادتهایم استغفار می‌کنم برای اینکه در عبادتهای من گناه است غسل جمعه کردم اما چون آبگرمکن خراب بود دودهایش رفت خانه مردم برای همان روضه‌ای که رفتم زنم توی خانه ترسید یعنی بعضی از ما باید از عبادت‌هایمان استغفار کنیم حالا گناهانمان پیشکش. هر کسی که مسئولیتی دارد اگر کاری را که دارد ول کند برود ضرر می‌زند به آن کار رفتن او اشکال دارد مگر کسی که رفتن او ضرر نداشته باشد بنده اگر در نهضت سواد آموزی هستم خواستم بروم مکه باید همه برادرها را در تهران هستند جمع کنم و بگویم بنده که بیست روز نیستم ضرر می‌خورد یا ضرر نمی‌خورد؟ گاهی همان وقتها که دور خدا می‌گردیم دور دلمان می‌گردیم و خیال می‌کنیم دور خانه خدا می‌گردیم و این را بنده هم به آن مبتلا هستم.

6- خاطره

یکسال می‌خواستم بروم حج، گفتم: حج امسال من حج حساب شده‌ای باشد. ده دوازده روز حساب کردیم آیات و روایات و تفاسیر حج را، بعد مالمان را حساب کردیم. وصیت کردیم. حلالیت طلبیدیم. گفتیم به نیابت از اینکه حج امسال ما حج خوبی باشد به نیابت از امام زمان(ع) می‌رویم مکه. غسل توبه کردیم توی پله‌های هواپیما خداوند توی گوشم یک تذکری به من داد آقای فلانی می‌خواهی بروی مکه؟ نمی‌خواهم بروی مکه، اگر می‌خواهی بروی مکه بخاطر من، نرو، بروی یک دهاتی که صد نفر هستند برای آنها حدیث بگو آخرش گفتم خدایا متشکرم که فقط برای تو نیست یک خورده چیزهایی دارد نمی‌شود آدم خودش را با این چیزها خالص کند. خداوند حق مردم را بر حق خودش مقدم داشته یعنی گفته اگر بناست حق الله و حق الناس را بدهی حق الناس مقدم است. آمد پیش حضرت و عرض کرد من هر چه از حج سوال می‌کنم تمام نمی‌شود حضرت فرمود می‌خواهی تمام شود خانه‌ای که دو هزار سال قبل از حضرت آدم بوده است. حج با خدا بیعت و با تاریخ وصلت و از گناه هجرت می‌کنیم با مردم وحدت پیدا می‌کنیم با رسول خدا و اهل بیت اعلام مودت می‌کنیم.

7- گناهان حاجی بخشیده می‌شود

فرض کنید این میز من کعبه است این گوشه حجر الاسود است حدیث داریم که این سنگ دست خداست در زمین، یعنی هر کس با حجر الاسود دست بدهد انگار با خدا دست داده و حاجی‌ها مواظب باشند که دیگر بیعت با خدا را نشکنند و حدیث داریم که اگر کسی رفت مکه خواست ببیند که حج او قبول شده است یا نه. ببیند بعد از حج عوض شده است یا نه علامت قبولی حج اینست که ببیند بعد از حج عوض شده است یا نه؟ با تاریخ وصلت می‌کنیم برو مکه جایی که آدم طواف کرد جایی که ابراهیم طواف کرد جایی که پیغمبران طواف کردند، پایت را بگذار جای پای پیغمبرها. از گناهان هجرت می‌کنیم حدیث داریم کسی که برود مکه غروب عرفه بگوید: خدا من را آمرزید یا نیامرزید من بخشیده شدم یا نشدم همین که بگوید شدم یا نشدم؟! گناه است یعنی کسی که می‌رود مکه باید یقین کند که حتماً آمرزیده شده است هر کس برود مکه و غروب عرفه شک کند که آیا خدا من را بخشید یا من را نبخشید؟! شک او گناه است یعنی یقیناً خدا او را می‌بخشد. با مردم وحدت، یک رنگی، یک لباسی، یک قبله، یک قرآن، یک جا نماز می‌خوانیم، اتحاد.

8- اهمیت حج

هر آیت اللهی و هر کسی که سخنرانی می‌کند علم خودش را می‌گوید: اسلام را نمی‌گوید، اسلام چیزی است و علم ما چیز دیگر، من اگر گفتم که علی کسی است که. . . علی کسی است که. . . من نه اینکه دارم علی را معرفی می‌کنم من دارم علم خودم را معرفی می‌کنم یعنی هیچکس نمی‌تواند علی را بگوید هر کس دم از علی بزند مقدار علم خودش را می‌گوید یکوقت فکر نکنید که من دارم مکه را می‌گویم من دارم سواد خودم را می‌گویم سواد من اینقدر است مکه کجاست؟ مکه توبه گاه آدم، ایثارگاه هاجر، فرودگاه جبرئیل، زادگاه پیغمبر، شکنجه گاه بلال و مقداد و عمار، عبادتگاه انبیاء، قربانگاه اسماعیل، میعادگاه مؤمنان، کجا می‌خواهی بروی؟ مکه اینقدر مهم است که امام‌ها از ماه رمضان می‌گویند «اللهم الرزقنی حج بیتک الحرام» (بحار‌الانوار/ج94/ص374) مکه اینقدر مهم است که امام حسن(ع) بیست بار پیاده می‌رود، مکه اینقدر مهم است که امام سجاد(ع) ظرفشویی می‌کند توی مکه، ما مکه را نشناخته‌ایم. حضرت موسی(ع) وقتی رسید به کوه طور آیه نازل شد «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُوًى» (طه/12) کفش‌هایت را بیرون بیاور تو در یک وادی مقدسی هستی با کفش راه نرو، مواظب باشید اگر از حج شناخت پیدا نکنید، بعد غصه خواهید خورد.جالب اینست که خدا به موسی می‌گوید: دَم کوه طور کفش‌هایت را در بیاور. اما مکه جایی است که هنوز ده‌ها فرسخ راه داریم. نمی‌گوید: کفش‌هایت را در بیاور. می‌گوید: همه لباس‌هایت را در بیاور. جورابت را هم در بیاور. لخت مادر زاد فقط کفن بپوش. کوه طور فقط باید کفش را درآورد. اما مکه باید همه لباس‌ها را درآورد. کوه طور دَم کوه باید کفش‌ها را درآورد. اما مکه هنوز فرسخ‌ها مانده آدم باید لباسهایش را در بیاورد.

چرا لباس در بیاورم؟ برای اینکه آدم باید قالبش را در بیاورد یک لباسی که می‌پوشی چقدر پُز می‌دهی؟ با رنگش با شکلش با دوختش با نخش با دکمه‌اش با نوع آن با دوخت آن با یک لباس در هر نوعی پُز می‌دهیم یعنی در یک لباس چندین پُز است و آنجا باید قالب بشکند، چون وقتی قالب شکست قلب هم می‌شکند. کوزه که شکست آب هم می‌ریزد این قلب قساوت باید تکان بخورد چه کنیم که قلب تکان بخورد؟ باید قالب را بشکنیم که قلب بشکند.

9- مقایسه نماز باران و حج

در نماز باران چه کنیم که باران بیاید؟ می‌گویند اگر دیدید باران کم است نماز باران بخوانید، نماز باران چه جوری است؟ می‌گوید همه ملت بروند توی بیابان همه مادرها از بچه شیرخوارها جدا شوند یک مرتبه می‌خواهند در مشهد نماز باران بخوانند. می‌بینی که 5 هزار تا بچه قنداقی دارد، جیغ می‌زند. گوساله‌ها از گاوها جدا، همه از هم جدا، چرا؟ برای اینکه وقتی 5 هزار تا بچه از مادرهایشان جدا شدند، همه جیغ می‌زنند. گوساله‌ها داد می‌زنند. گاوها داد می‌زنند. باید قالب را بشکنید تا بلکه قلب بشکند. ما با این لباس نمی‌توانیم تکان بخوریم. باید قالب را بشکنیم. زلف را بتراش. انگشتر را بگذار بیرون. عطر نزن. لباسهایت را دربیاور. باید همه این قالب‌ها را بشکنی تا قلب تو بشکند و لذا حدیث داریم لباس احرام لباس خشوع است یعنی وقتی پوشیدی تکان می‌خوری.

10- فلسفه احرام

چرا می‌گویند لباس احرام؟ احرام یعنی حرام می‌شود. شما اول نماز که می‌گویی الله اکبر می‌گویند تکبیره الاحرام، یعنی وقتی گفتی الله اکبر دیگر خوردن حرام می‌شود. خندیدن حرام می‌شود یعنی دیگر وارد نماز شدی. آنرا هم می‌گویند لباس احرام یعنی لباسی که وقتی آدم پوشید بیست و چند چیز بر تو حرام می‌شود. چرا؟ چون می‌خواهی وارد حرم بشوی کسی که وارد حرم می‌شود باید محرم باشد. محرم یعنی چه؟ یعنی لباسهایت را بیرون بیاور لبیک بگو تا محرم شوی و بتوانی وارد حرم بشوی، حرم جایی است که محرم باید وارد آن بشود مثل صالح و مصلح، کسی که منتظر مصلح است. (حضرت مهدی علیه السلام) باید انسان صالحی باشد.

11- حکمت دروازه‌های مکه

چرا چند دروازه برای مکه داریم؟ چند جا که آدم می‌تواند از آنجا وارد حرم شود، می‌خواهد بگوید که راه خدا تنگ نیست راه رسیدن به خدا هم یک راه نیست اینطور نیست که اگر من آخوند بشوم دنیا و آخرت من آباد است شما هم که توی شرکتی کار می‌کنید. . . هر کسی از هر راهی می‌تواند به خدا نزدیک بشود ورود به مسجد الحرام یک جا نیست راه‌های مختلف است که آدم وارد این مدار بشود همینطور که برای رضای خدا یک راه نیست.

12- خاطره

استاندار یاسوج می‌گفت رفته بودم عشائر. در جنگل‌ها یکی از عشائر آمد و گفت: آقا شما استاندار هستی. اجازه می‌دهی من این درخت را قطع کنم؟ می‌خواهم ساختمان کنم. گفتم: آقا اینجا بیابان و جنگل است. تو هم عشائر هستی. یک عشائر یک درخت را قطع کند، اجازه نمی‌خواهد. گفت امام فرمود: عشائر ذخائر مملکت هستند. بعد امام فرمود: جنگل‌ها را حفظ کنید و من که ذخیره مملکت هستم، می‌خواهم جنگل را حفظ کنم. می‌ترسم بریدن یک شاخه خلاف فرمان امام باشد. این عشائر سواد ندارد، اما فرهنگ او می‌چربد به تمام دکترهای حقوق که در سازمان بین الملل نشسته‌اند و حق الناس نفله می‌شود و خم به ابرو نمی‌آورند. در سایه اسلام و عشق به امام است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment