موضوع: جایگاه امنیت در اسلام
تاریخ پخش: 10/01/1402
عناوین:
1- امنیت، زمینهساز عبادت
2- خانه، محل آسایش و امنیت
3-مجازات سخت، برای برهمزنندگان امنیت مردم
4- خطر مشارکت در ظلم دیگران
5- دوری از هرگونه کمک به ستمگران
6- مکه، شهر امن الهی
7- امنیت برای همه، چه مسلمان، چه غیرمسلمان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در هر جلسهای بین بیست و پنج دقیقه تا سی دقیقه یک موضوعی از موضوعات قرآن را طرح میکنیم. امشب میخواهیم بحث امنیت در اسلام و قرآن و روایات را بگوییم.
1- امنیت فلسفهی نماز است. امنیت. قرآن میخواهد بگوید وقتی میخواهد بگوید نماز بخوانید، میگوید چون امنیتت دادم، آیهاش را هم میخوانم، خیلیهایتان حفظ هستید: «فَلْیَعْبُدُوا» (قریش/ 3)، یعنی باید عبادت کنند، «رَبَّ هذَا الْبَیْت» (قریش/ 3)، خدای این کعبه را عبادت کنید. میگوییم چه کرده خدا که عبادت کنیم؟ میگوید: «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» (قریش/ 4)، هم گرسنگی شما را حل کرد، هم به شما امنیت داد. در بین همهی نعمتها میگوید چون امنیت به شما دادم، مسئلهی اقتصاد، یعنی گرسنگی را حل کردم، امنیت را ایجاد کردم، پس حالا وقت این است که بندهی خدا باشید، بندگی خدا کنید. خب این یک مسئله. خدا خیلی چیزی به ما داده، اما آنجایی که میخواهد بگوید عبادت کن، میگوید چون امنیتت دادم، یعنی نعمت امنیت را اسم میبرد. این یک.
1- امنیت، زمینهساز عبادت
2- قرآن میفرماید، برای آیهای که مربوط به امام زمان علیه السلام است، میفرماید که: «مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی» (نور/ 55)، «أَمْناً»، بعد میگوید: «یَعْبُدُونَنی»، این هم آیهی قرآن بود که خواندم، یعنی امنیت هست، وقتی امنیت بود، شما میتوانید عبادت کنید. الآن شما اینجا چهطور با خیال راحت نشستید؟ اگر جایی که نشستهاید، امن باشد، مینشینید، اگر ناامن باشد، هر لحظه دغدغه دارید. میلیونها بچّه میروند مدرسه، چون امن است، اگر امنیت نباشد، جرأت نمیکنند به مدرسه بروند، کارگر، کشاورز، بازرگان، دانشجو، اصلاً هر کس، هر کار خیری میکند، در فضای امن کار خیر میکند. قرآن میگوید اگر مکّه امن باشد، سرمایهدارها اجناسشان را میآورند مکّه میفروشند، اما اگر امن نباشد، جرأت نمیکنند اجناسشان را بیاورند مکّه به حاجیها بفروشند، میگویند جادّه ناامن است. میگوید: «یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ» (قصص/ 57)، به شرطی «ثَمَرات» میوهها را به مکّه میآورند که مکّه امن باشد.
3- یکی از معانی شعار سلام که به همدیگر میگوییم، سلام میکنیم، سلام علیکم، سلام علیکم، به هم سلام میکنیم، سلام یعنی تو از طرف من در امان هستی، هیچ تهدیدی از طرف من به تو نمیرسد، سلام، آرم ما امنیت است، آرم اسلام سلام است و سلام یعنی تو در امان هستی، از ناحیهی من هیچ دغدغهای نداشته باش.
4- زندگی ما به خاک است، ببین خاک را خدا چه جور آفریده؟ آب کثیف در خاک فرو میرود، چند متریاش آب زلال بیرون میآید، زباله فرو میرود، زلال بیرون میآید. زمین یک تصفیهخانه است تا مردم از نظر آب و اینها در سلامت باشند چه تصفیهخانهای هم زمین هست! هم همیشه تصفیه میکند، هیچ وقت موتورش از کار نمیافتد، حتّی برای یک دقیقه زمین بیکار نیست که بگوییم زمین استراحت کرده. نه، دائماً مردهها را میگیرد، زبالهها را میگیرد، آب کثیف را میگیرد، در خودش فرو میکشد، از چند متریاش آب زلال بیرون میآید. این هوایی که دور زمین است، به خاطر امنیت است. قطر زمین دورش یک هوایی است، اگر این هوا نباشد، سنگهای آسمانی که از کرات دیگر پرتاپ میشود، میخورد، ما هر لحظه ممکن بود که نابود بشویم. اینهایی که میگویم از قرآن است هان، قرآن میگوید خداوند آسمان را توسّط ستارهها حفظ میکند، زمین را توسّط خصوصیاتی که در زمین است، حفظ میکند.
2- خانه، محل آسایش و امنیت
5- امنیت، امنیت آسمانها، امنیت زمین، امنیت جامعه، امنیت خانه. قرآن یک آیه دارد، میگوید اگر در خانه را زدی، گفتند: «آقا، آمادگی ملاقات ندارم، حالش را ندارم، خوابم میآید، گیج هستم، الآن وقت ملاقات ندارم.» نق نزن، آدم در خانهی خودش باید در امان باشد، کسی بیخود او را از خواب بیدارش نکند، به مسکن «مَسکَن» میگویند، مسکن از «سَکینه» هست، سکینه یعنی آرامش، یعنی اینجا خانه، آرامش من است، انسان میتواند در خانهاش دو شاخهی تلفن را بکشد، جواب ندهد، چون کارهای اداری و خدمات را بیرون انجام میدهند، حالا که دو ساعت آمدم تو خانه، آمدم بخوابم. به من گفتند شما حق نداری حتّی اگر در خانه باز است، نگاه داخل خانه کنی، مثلاً در کوچه میروی، در خیابان میروی، میبینی یک در خانه، درش باز است، شما همینطور یک خورده نگاه کنم داخل خانه! درست است است که در خانه باز است، ولی شما حق نداری نگاه کنی. شما آزاد هستی مهمان بشوی، اما او هم آزاد است که بگوید الآن آمادگی ندارم. بگذار قرآنش را هم بخوانم: «وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» (نور/ 28)، وقتی به شما گفتند برگرد، برگردید، نق نزنید.
6- امنیت. در خانه باید امن باشد، زن نباید از شوهرش بترسد، شوهر هم نباید از زنش بترسد، امنیت.
7- انسان قبل از تولّد در امان است، هنوز به دنیا نیامده، باید امن باشد، «فی قَرارٍ مَکینٍ» (مؤمنون/ 13)، قرآن میگوید نطفهی انسان را در یک جایگاه «مَکینٍ»، «فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ» (زمر/ 6) در تاریکی، «فی بُطُونِ أُمَّهات» (زمر/ 6)، «فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ» (زمر/ 6)، «فی قَرارٍ مَکینٍ» (مؤمنون/ 13).
گاهی حیوانها، با چوب درخت، روی درختها، بعضی حیوانها روی شاخههای درخت لانه درست میکنند، باد میآید درخت را میاندازد، اما لانه به هم نمیخورد، یعنی لانه را همچین چوبها را به هم تاب داده است و چفت کرده که این.
8- همهی مکاتب هم راجع به امنیت صحبت کردند، مربوط به اسلام نیست، قرآن میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیل» (بقره/ 83)، ما از بنیاسرائیل هم که قبل از شما بودند گرفتیم، گفتیم «لا تَسْفِکُونَ» (بقره/ 84)، حق ندارید آدمکشی کنید، «لا تُخْرِجُونَ» (بقره/ 84)، حق ندارید کسی را از خانهاش بیرون کنید.
3- مجازات سخت، برای برهمزنندگان امنیت مردم
9- یک آیهای در قرآن در سورهی احزاب هست، میفرماید «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ» (احزاب/ 60)، اگر منافقون دست از کارشان برندارند، «وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (احزاب/ 60)، آنهایی که دلشان بیمار است، یعنی ریگی تو کفششان است، یک خبث باطنی دارند، اگر اینها دست برندارند، «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ» (احزاب/ 60)، «مُرْجِفُونَ» یعنی در شهر شایعه به وجود میآورند که دلهره ایجاد بکنند، میدانی کشتی آمریکا آمده تا کجا؟! میدانی در سیلوها سه روز دیگر گندم بیشتر نیست؟! میدانی …؟! یک اخباری را در جامعه پخش میکنند که مردم به وحشت میافتند، قرآن میگوید اگر اینها دست برندارند، پنج تا برخورد انقلابی میکنیم:
یک. به خود پیغمبر میگوید تو را بر آنها میشورانیم، یعنی باید بشورید، اینها را تار و مار کنید، «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ» (احزاب/ 60)، تو را بر آنها میشورانیم.
دو. بسشان است؟ میگوید نخیر، «ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ» (احزاب/ 60)، حقّ مجاوره با تو را ندارند، اینها حق ندارند ساکن مدینه بشوند، باید از مدینه بیرون بروند، تو شایعه به وجود آوردی، دلهره ایجاد کردی، حقّ سکونت تو شهرت را ندارند، باید بیرون کنی.
سه. «مَلْعُونینَ» (احزاب/ 61): شما لعنت شدهی خدا هستید؛
چهار. «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا» (احزاب/ 61) هر کجا اینها را دیدید، آنها را دستگیر کنید، به وطن خودش برگردانید، عقوبتش کنید، «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا» (احزاب/ 61)، هر کجا دست یافتید، اینها را بگیرید؛
پنج. «وَ قُتِّلُوا» (احزاب/ 61): و اینها را بکشید، «تَقْتیلاً» (احزاب/ 61): سخت هم بکشید.
4- خطر مشارکت در ظلم دیگران
11- حالا کسانی که کمک ظلم هم بکنند، همینطور است، پیغمبر دربارهی شراب و مشروبات الکی فرمود: نه کسی که شراب میخورد مورد لعنت است، آن کسی که انگور و خرما و کشمش را کاشت، برای اینکه به شرابفروش بفروشد، کشاورز، آن کسی که انگور و خرما و کشمش را خرید، آن کسی که فروخت، آن کسی که شراب ساخت، آن کسی که شراب را در ظرف ریخت، ده گروه دربارهی شراب مورد غضب خدا هستند. (الکافی، چاپ إسلامیه، ج 6، ص 398)
شما زیارت عاشورا که میخوانی، میگویی: «وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ»، یعنی خدایا عذاب آن کسانی که به کربلا رفتند، امام حسین را کشتند، عذابشان را زیاد کن، «وَ شایَعَتْ»: آنهایی که مشایعت کردند، یعنی بدرقه کردند، «وَ بایَعَتْ»: بیعت کردند، «وَ تابَعَتْ»: پیروی کردند، خیلی مطلب مهمّی است که انسان.
کسی که گناه بکند یک، کسی که کمکش کند دو، کسی که راضی به آن گناه باشد، سه تا در گناه شریک هستند. از خودم نیست هان، روایت داریم، گناهکار و یاور گناهکار و راضی به گناه هر سه در گناه شریک هستند. (الکافی، إسلامیه، ج 2، ص 333) ما نباید راضی باشیم.
امام کاظم به یکی از یارانش فرمود: «تو خوبیهایی داری، اما یک عیبی داری.» گفت: «آقا عیب من چی هست؟ من شیعهی شما هستم، شما امام کاظم، امام هفتم من هستی، گناه من چی هست؟» فرمود: «شترهایت را به هارون الرشید کرایه میدهی.» گفت: «آقا برای راه مکّه میدهم، برای جنگ و جبهه علیه شما نیست، کاروان حج دارد، من شترهایم را به او میدهم.» فرمود: «دوست داری هارون الرشید این مقدار زنده بماند که هارون به مکّه برود، برگردد، کرایهات را بدهد؟ این مقدار میخواهی هارون زنده باشد که اینقدر زنده باشد تا کرایهی شترهایت را بدهد؟» گفت: «آره، همین مقدار.» فرمود: «به همین مقدار که راضی هستی، یک دقیقه راضی به کار او باشی، در کار او شریک هستی، درست است هارون الرشید طاغوت است و سفرش مکّه است، اما تو هم دوست داری او زنده بماند، کرایهی شترها را بدهد، تو گیر هستی.» رفت شترهایش را فروخت. هارون الرشید فهمید، گفت: «چرا شترهایت را فروختی؟!» گفت: «من دیگر پیر شدم، حال ندارم شترداری کنم.» گفت: «نه، پیر نشدی، امام کاظم فرمود کمک به من حرام است، تو برای اینکه کمک به من نکنی، شترهایت را فروختی.» (وسائل الشیعه، ج 17، ص 182 و 183)
5- دوری از هرگونه کمک به ستمگران
باید مواظب باشیم، اگر ظالم نیستیم، کمک ظالم هم نکنیم. هارون الرشید یک نفر را خواست. گفت: «من رئیس حکومت هستم. تو باید رئیس قوّهی قضائیه باشی، تو باید قاضیالقضاه باشی، رئیس قاضیهای کشور تو باشی.» ایشان هر چه بهانه آورد، گفت: «الا و لله باید بپذیری! تو باید رئیس قوّهی قضائیه باشی.» این بهلول گفت: «چه کنم با این فشار؟!» گفت: «خودم را به دیوانگی میزنم.» یک چوب دراز قدّ دستهبیل پیدا کرد، سر چوب را تو دستش گرفت، باقی بیل هم پشت عبایش بود، هی در خیابانها ورمیپرید، میگفت: «اسبم لگدتان نزند، هوی، برو کنار! اسبم، اسبم لگد نزند!» خودش را به دیوانگی زد، گفتند: «بهلول دیوانه شده.» هارون گفت: «نه، دیوانه نشده، برای اینکه دینش را حفظ کند. خودش را به دیوانگی زده که قاضی القضاه نشود.» (بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ص 435 و 436)
12- گاهی آدم یک جایی یک لقمه میخورد، این لقمه سرنوشت را عوض میکند؟؟ (20:22). به یک نفر گفتند تو سه تا کار باید بکنی: یا قاضی شو، یا معلّم فرزندانم باش، یا یک ناهار پهلوی ما بخور.
آسانترش ناهار هست، بچّههای تو را بزرگ کنم؟ گرگزاده عاقبت گرگ شود، گرچه با آدمی بزرگ شود، قاضی هم که قاضی است، در حکومت طاغوت ظلم است، حالا ناهار گیرش کمتر است. ناهار را که آوردند، این ناهار خیلی خوشمزه بود، به دلش چسبید، گفت: «آقا هم معلّمی بچّههایت را قبول میکنم، هم قوّهی قضائیه را.» لقمه کار خودش را کرد. (داستان راستان، شهید مطهّری، ج 1، ص 129- 131 به نقل از مروج الذهب، حالات مهدی عبّاسی، ج 3، ص 310)
«مال الحرام یبین فی الذریه»، حدیث داریم لقمهی حرام در نسلتان هم اثر میگذارد. «مال الحرام یبین فی الذریه»، یعنی لقمهی حرام در نسلتان هم اثر دارد.
روز عاشورا امام حسین چند بار با مردم یزیدی صحبت کرد، آخرش فرمود: میدانید حرف من چرا اثر نمیکند؟ «قَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَام» (بحار الأنوار، ج 45، ص 8)، شکمهایتان از حرام پر شده. مال حرام انسان را امام حسین کش تربیت میکند، از بحث امنیت دور شدیم.
6- مکه، شهر امن الهی
13- از امتیازات اسلام این است که یک منطقهای را روی کرهی زمین گفته اینجا منطقهی امن است. مکّه، چند کیلومتر دورش، اگر اشتباه نکنم به نظرم چهار فرسخ است از هر طرف، این را حرم میگویند، یعنی اینجا حرم است، یعنی احترام دارد، حتّی اگر شما از یک کسی طلب داری، بدهکار به مکّه میرود، شما حق نداری در مکّه او را بگیری، بله، میتوانی آب و نانش را قطع کنی، در فشارش بگذاری که از مکّه بیرون برود، وقتی بیرون رفت، او را بگیری، تا مادامی که در مکّه هست، ولو مجرم است، جنایتکار است، ولی چون به مکّه پناه آورده، کارش نداشته باش، آیهاش را هم بخوانم: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ»؟، بلندتر بگوید: «آمِناً» (آل عمران/ 97)، یعنی کسی که داخل مکّه شد، در امان است.
روی کرهی زمین یک منطقه باشد صد در صد امن، حتّی حیوان آنجا را حق نداری شکار کنی. شکار حیوان در این چهار فرسخ ممنوع است، پشه روی دستت نشست، بلند کردنش مشکل دارد، ملخ، گنجشک، کبوتر اینها از ابتکارات اسلام است، منطقهی امنی است. (24:28). صلواتی بفرستید. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.
14- قرآن قصّهای را از شخصی به نام ذوالقرنین نقل میکند، از اولیای خدا بوده، حالا بعضیها میگویند پیغمبر بوده، حالا از اولیای خدا بوده، چه پیغمبر، چه غیر پیغمبر. خدا میگوید همهی امکانات را به او دادیم، سفر شرقی رفت، منطقهی شرق، منطقهی غرب، رسید به یک منطقهای که مردم هر را از بر تشخیص نمیدادند، بسیار مردم عقبافتادهای بودند، تا ذوالقرنین را دیدند، گفتند که: «میشود ما یک پولی به تو بدهیم، خرج تو را بدهیم، تو برای ما یک سدّی بسازی، چون این قوم یأجوج و مأجوج آدمهای یاغی هستند، گاهی به ما حمله میکنند، یک سدّی بساز که اینها نتوانند به ما حمله کنند، نتوانند حمله کنند.» (کهف/ 83- 97) نان نداشتند، لباس نداشتند، ولی به فکر امنیت بودند.
کشاورز ما باید یک جوری باشد امنیت داشته باشد، امسال دلهره دارد، سیبزمینی بکارد، چه میشود؟ پیاز بکارد، چه میشود؟ سیل چه میشود؟ زلزله چه میشود؟ یعنی باید همهی مردم به نحوی بیمه بشوند، هیچ کس دغدغه نداشته باشد، امنیت شغلی.
7- امنیت برای همه، چه مسلمان، چه غیرمسلمان
15- در مسائل امنیتی اسلام و غیر اسلام هم ندارد. به امیرالمؤمنین گفتند: «جمعی از مسلمانها، سربازهای اسلامی رفتند منطقهای، یک زن یهودی بوده، طلا را از او گرفتند، خلخال را از او گرفتند.» دستبند به دست است، خلخال به پا هست، خلخال یعنی آن زینت پا را گرفتند، حالا طلاست، نقره است، هر چه که بوده. امیرالمؤمنین فرمود: «اگر انسان از غصّه سکته کند و بمیرد که چرا در حکومت اسلامی زن یهودی در خانهاش امنیت ندارد، اگر انسان از غصّه بمیرد، جا دارد.» (نهج البلاغه، خطبهی 27)
16- یتیمها باید در امان باشند، اگر پدری از دنیا رفت، بچّههایش باید تأمین بشوند، یتیم.
17- به هر حال امنیت زمانی، امنیت جسمی، کسی حق ندارد به کسی سیلی بزند، شما اگر به کسی سیلی زدی، اگر جایش سرخ شد، یک و نیم مثقال طلا جریمهاش است، اگر نه، سرخ نشد، کبود شد، یک و نیم دو برابر میشود، سه مثقال طلا، اگر کبود نشد، سیاه شد، شش مثقال، یعنی هی دوبله بالا میرود، سیلی سرخ باشد یک و نیم مثقال، کبود باشد سه مثقال، سیاه بشود شش مثقال، کسی حق ندارد به کسی سیلی بزند، کتک بزند.
18- امنیت عِرضی، کسی حق ندارد آبروی کسی را بریزد، با غیبت، با تهمت، شایعهسازی کند.
امنیت مسکن، حق نداری شما، آنکه گفتم شما داخل خانهی کسی، ولو در خانهاش باز است، شما حق نداری نگاه کنی. امنیت یک مسئلهی بسیار مهمّی است، آیات و روایات زیاد دارد، در این بیست و هفت، هشت دقیقه ما بخشی از آن را گفتیم.
خدایا هر کسی که امنیت را به هم میزند، اگر قابل است هدایت، اگر قابل نیست به اشدّ مجازات گرفتارش بفرما.
عزیزان ما که جانشان را دادند تا مملکت امن بشود، ما که میخوابیم یک عدّه لب مرز بیدار هستند، یک عدّه در بیمارستان بیدارند، یک عدّه در آتشنشانی بیدارند، آنهایی که از خواب و خوراک و استراحتشان میگذرند تا ما در رفاه زندگی کنیم، اینها خادمان واقعی هستند، همهشان را در پناه امام زمان علیه السلام حفظ بفرما.
«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- قرآن در سوره قریش، چه امری را بستر عبادت خدا میداند؟
1) تأمین معیشت مردم
2) تأمین امنیت مردم
3) هردو مورد
2- آیه 55 سوره نور به کدام ویژگی دوران حکومت امام زمان علیهالسلام اشاره دارد؟
1) گسترش علم در جهان
2) برقراری امنیت در جهان
3) توسعه رزق و روزی مردم
3- در قرآن، سختترین مجازات و کیفر برای چه کسانی است؟
1) برهمزنندگان امنیت جامعه
2) افراد خائن و منافق
3) اهل فساد و فحشاء
4- بر اساس قرآن، چه شهری در روی زمین منطقه امن است؟
1) شهر مکّه
2) شهر مدینه
3) شهرهای مکه و مدینه
5- چه کسی برای قوم یأجوج و مأجوج سدّ بلندی ساخت که از گزند دشمنان در امان باشند؟
1) حضرت سلیمان
2) حضرت خضر
3) ذوالقرنین