2- تامین امنیت برای غیر مسلمانان
3- امنیت آبروی مردم
4- امنیت اموال مردم
5- نقش ولی فقیه در حفظ امنیت جامعه
6- نقش حجاب و عفاف در امنیت اجتماعی
7- برخورد شدید اسلام با شایعه سازان
موضوع: جایگاه امنیت در اسلام
تاریخ پخش: 28/06/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در آستانهی هفتهی دفاع مقدس هستیم. آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله. منتهی «الْحَمْدُ لِلَّه» که الآن مملکت ما جنگی درونش نیست به لطف خدا، ولی من راجع به امنیت یک بحثی دارم، که اهمیت امنیت، بعد امنیت اقتصادی، امنیت ارضی و آبرویی، امنیت مالی، امنیت ناموسی، امنیت شهر، امنیت سیاسی، یک بحث امنیت دارم و این بحث قرآنی و مفید و هم سیاسی است و هم اجتماعی است. به مناسبت هفتهی دفاع مقدس…
اصل امنیت وزنش، وزن خلقت است. ببین شما وقتی میخواهی یک کسی را مهمان کنی، میگویی: منزل ما تشریف بیاورید، فلانی هم هست. آن فلانی باید هم وزن شما باشد. وگرنه شما نمیگویید که شما خانهی ما بیایید، یک گربه هم داریم. یا اگر شما گفتی من شما را دوست دارم، دیگر نمیتوانی بگویی: من شما را دوست دارم، کشمش را هم دوست دارم. کشمش که هموزن من نیست. باید بگویی من شما را دوست دارم، فلانی را هم دوست دارم. آن فلانی هم، هموزن من بود.
1- امنیت، همسنگ عبادت
اول قرآن یک آیه داریم میگوید: عبادت کنید، چون شما را آفرید. آیهاش این است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» (بقره/21) چرا؟ «الَّذی خَلَقَکُم» چون «خَلَقَکُم، واعبدوا» شما را آفرید پس بندهی او باشید. آخر قرآن باز هم میگوید: «فَلْیَعْبُدُوا» (قریش/3) باز هم میگوید: عبادت کنید. آنجا دیگر چرا؟ میگوید: «أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ» (قریش/4)، «ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ» یعنی از خوف «آمن» امنیت دارید. اول قرآن میگوید: عبادت کنید، برای اینکه شما را آفریدم. آخر قرآن میگوید: عبادت کنید چون به شما امنیت دادم. این پیداست که اینها هموزن هستند.
اگر یک مهمان آمد برایش گوسفند کشتیم. مهمان دوم هم یک گوسفند کشتی، پیداست این دو مهمان وزنشان یکی است. وگرنه برای آن یکی مرغ میکشتی. عبادت کنید چون شما را آفرید، عبادت کنید چون به شما امنیت داد. این پیداست امنیت خیلی مهم است.
همه مسؤول امنیت هستیم. اگر کسی امنیت جامعه را بر هم بزند در حدی که چاقو دربیاورد، یا کلت و اسلحه بکشد، ولو نزند، از نظر دینی مفسد فی الارض است و مفسد فی الارض خیلی کیفر سختی دارد. ولو نکشد، چرا؟ برای اینکه، همین که شمشیرش را نشان داد، کلتش را نشان داد امنیت را بر هم ریخت. امنیت لازم نیست برای مسلمانها باشد. برای غیر مسلمانها هم باید امنیت باشد.
به امیرالمؤمنین گفتند: زینت یک زن یهودی را از او گرفتند. حضرت فرمود: اگر یک مسلمان از غصه دق کند جا دارد. یعنی یک یهودی هم در کشور اسلامی باید با خیال راحت زندگی کند. این از حقوق شهروندی است.
2- تامین امنیت برای غیر مسلمانان
حتی در جبهه، اگر یکی از اینهایی که آمده روی ما شمشیر میکشد، گفت: آقا شمشیرت را نگه دار، من میخواهم تحقیق کنم. میگوید: به او مهلت بدهید برای تحقیق، برای پژوهش. من این آیه را بنویسم. شاید بعضی آشنا نباشند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، موضوع: امنیت! 1- امنیت هم وزن شما بگویید… چه بنویسم؟ خلقت، 2- امنیت حتی برای کافر، قرآن میفرماید: «وَ إِنْ» یعنی اگر، «أَحَدٌ» یعنی هرکس، لازم نیست شخصیت خاصی باشد. اَحَد، هر احدی هر کسی، «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ» اگر یکی از مشرکین، «اسْتَجارَکَ» یعنی از تو مهلت خواست، گفت: فرصت بده، مهلت بده میخواهم تحقیق کنم. «فَأَجِرْهُ» مهلت به او بده، تا کی؟ «حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» مهلت بده تا حرف خدا را بشنود. «ثُمَّ» سپس، «أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» (توبه/6) یعنی به سلامتی به خانهاش هم برسان. که در راه برگشت هم کسی به او حمله نکند. یعنی مثلاٌ میخواهد کتابخانه برود، میخواهد یک شهری برود، میخواهد برود پیش یک شخصی تحقیق کند، با اسکورت او را ببرید، با اسکورت بیاورید. که در راه هم کسی به او تعرض نکند. چه کسی؟ «أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکین» کی؟ در جبهه، خدا به پیغمبر میگوید: «اسْتَجارَک» یعنی مهلت خواست. به او مهلت بده. «حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّه»
اگر دزد را گرفتند، خواستند دستش را قطع کنند، گفت: من آیهی سرقت به گوشم نرسیده است. دستش را قطع نمیکنند. یکی از امتیازاتی که، حقوق ما بر حقوق دنیا خیلی امتیاز دارد. حالا ما قدر خودمان را نداریم، بعداً متوجه خواهیم شد که سر ما کلاه رفته است. در دنیا میگویند: قانون که تصویب شد قابل اجرا است. اسلام میگوید: نه! قانونی که تصویب شد و این تصویب شده باید به گوش طرف هم برسد. ممکن است قانون تصویب شده، این آیه تصویب شده، «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَه» (مائده/38) آیهی قرآن است. دست زن و مرد سارق را قطع کنید. این تصویب شده و در قرآن است. اما میگوید: نه، غیر از تصویب باید به گوش طرف هم برسد. دنیا میگوید: قانون مصوب قابل اجرا است، اسلام میگوید: قانون مصوبی که به گوش طرف هم رسیده باشد. دنیا دیگر عقلش به این نرسیده است. قانون صادر نه، قانون صادر و واصل. یعنی باید به گوش من وصل شده باشد.
3- امنیت آبروی مردم
امنیت عرضی، باید آبروی مردم در امان باشد. کسی حق ندارد هر چیزی بگوید. تجسس نکن، حرام است. من یک عیبی دارم شما ور بروی عیب من را میفهمی، من کنجکاوی کنم عیب شما را میفهمم. تجسس حرام است. سوءظن حرام است. چون سوء ظن بستری است که انسان تجسس کند. غیبت حرام است، آبروی شما را میریزد. الآن در هیچ کشوری از دنیا نمیتوانی دادگستری بروی بگویی: فلانی غیبت کرده و آبروی مرا ریخته است. تمام دکترهای حقوق راجع به غیبت مخشان ایستاده است. یعنی قانونی برای غیبت ما در دنیا نداریم. برای سرقت قانون هست. برای کشتن قانون هست، اما برای تجاوز به آبرو قانون نیست. خیلی غصه میخورم که چرا این حقوقدانان ما، بعضیهایشان دستشان از اسلام پر نیست. یک کتابی راجع به حقوق و قرآن بخوانند. لااقل دانشجوها و اساتید دانشکدهی حقوق، به لطف خدا، به لطف خدا، به لطف خدا دست به هر رشتهای میزنیم، چند تا سر و گردن از همهی دنیا جلوتر هستیم. من یک قصه دارم، در سخنرانیهایی بعضی جاها گفتم. حالا نمیدانم در تلویزیون هم گفتم یا نه.
ما چند سال پیش آمریکا رفتیم. البته آمریکا که به ما ویزا نمیدهد. منتهی چون ما یکی از آخوندهای مسیحی را دعوت کرده بودیم، آنها هم مقابله به مثل کردند. کلیسا برای ما ویزا گرفت. ماه رمضان در واشنگتن بودیم و سالن بزرگی بود. کنار دیوار یک مشت پیرمرد مینشستند و به هم پروفسور میگفتند. گفتم: اینها واقعاً پروفسور هستند؟ گفتند: بله اینها دورهی دانشجوییشان آمریکا آمدند، همینجا ماندند، رشتهی تحصیلیشان را به پایان رساندند، استاد دانشگاه شدند، حالا هم بازنشست هستند، ماه رمضانها میآیند. گفتیم: شما که پنجاه سال آمریکا هستید یک قانون مترقی برای ما بگویید که بالاخره این پز آمریکا را یک درصد ما به این ایمان بیاوریم. هرشب هم تحریک میکردند که ما این کار را بکن دیگر…
آمدند گفتند که در آمریکا یک قانون مترقی است که در اسلام نیست. گفتم: کدام قانون؟ گفت: این قانون. اگر در آمریکا کسی بدهکار شد، دادستان اموالش را میفروشد و به طلبکارهایش میدهد. ولی میگوید: خانهاش را از او نگیرید. چون این نزد زن و بچهاش تحقیر میشود. شکست میخورد، این با رفعت و عطوفت و مدنیت و حقوق بشر و عاطفهی بشری و از این حرفهاست. و این خیلی قانون مترقی است. این خلاصهی این پروفسورهای پنجاه سال آمریکا رفته بودند. گفتم: خوب شما از اسلام خبر دارید؟ گفتند: اسلام چه میگوید؟ گفتم: اسلام میگوید: خانهاش را از او نگیرید، مرکباش را هم از او نگیرید. یک اسبی دارد، یک ماشینی دارد، از او نگیرید. نوکرش هم از او نگیرید. ممکن است در یک شرایطی است که نیاز دارد به… ویلچری است، پیر است، نابینا است. نمیتواند خودش را نگه دارد، باید کسی کنارش باشد. از نظر حقوقی هم اسمش این است که حالا من میگویم و پای تلویزیون یک عده میفهمند. یعنی همه میفهمند منتهی یک عده با اصطلاحات آشنا هستند. اسمش این است که مستثنیات… لیسانس حقوق ندارید؟ هان بگویید…دِین! دِین یعنی بدهکاری. مستثنی یعنی از بدهکاری استثنا شده. بدهکار است اموالش را بگیرید. اما سه چیز استثنا است. اسمش را گذاشتند مستثنیات دِین، این در اصطلاح آخوندها هست، در اصطلاح رشتهی حقوق هم هست. مسکن، مرکب، نوکر، گفتم: آمریکا بعد از هزار و چهارصد سال تازه رسیده به بگویید… مسکن! نه اسلام میگوید: مسکناش را نگیرید. مرکباش را نگیرید. نوکرش را هم نگیرید. خوب اینها یک خرده خجالت کشیدند. همه جمع شدند بلکه یک چیزی بگویند.
یکی دیگر از این اساتید آمد گفت: آقای قرائتی، یک قانون مترقی! گفتم: بفرمایید! گفتند: در آمریکا بریدن درخت جرم است. گفتم: در اسلام هم جرم است. حدیث داریم کسی حق ندارد درختی را قطع کند، اره کند، بنایی کند، جز اینکه یک درختی را در جایی دیگر بکارد. یعنی محیط فضای سبز نباید مساحتش کم باشد. هرکسی بیاید باغها را خشک کند. قانون اسلام این است، حالا عمل نمیکنند آن دیگر حالا یا بیدینی ما است یا بیعرضگی دولت. ولی اگر دولت قوی باشد و مردم متدین، نباید از درخت کم کنند. جابهجا کردنش طوری نیست. باید سفت هم برخورد شود. دستمان پر باشد کسی حرفی برای زدن ندارد. در کشورهایی که راجع به تعلیم و تربیت هست، هیچکدام از دکترهای تعلیم و تربیت در هیچ کشوری بحث لقمه نکرده است. و حال آنکه اسلام میگوید: اول چیزی که، یا از چیزهایی که در تعلیم و تربیت مهم است لقمه حلال است. اگر مربّی، امام حسین باشد، روز عاشورا امام حسین سه بار سخنرانی کرد. صبح تا ظهر سه تا سخنرانی کرد. سخنرانیهای کوتاه، آخرش فرمود: علت اینکه گوش به حرف نمیدهید، چون شکم شما از حرام پر شده است. لقمهی حرام در تعلیم و تربیت اثر میگذارد. آموزش و پرورش وقتی موفق است، که انجمن اولیاء و مربیان به پدر و مادر بگویند: لقمهی حلال به بچههایتان بدهید. اگر او لقمهی حرام بدهد، شما با تواشیح و اردو و خطاطی و استخر و کامپیوتر و با این چیزها اینها تربیت نمیشوند. لقمهی حرام مثل سگ مرده است. یک سگ مرده اگر در یک استخر باشد، هر رقم آبش کنی، بد بو میشود. چون این لاشهی مرده است. «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّه» (کافی/ج5/ص124) حدیث داریم لقمهی حرام در نسل اثر دارد.
4- امنیت اموال مردم
امنیت مالی؛ میگویند: دست دزد را قطع کن. البته هرکس هم دزدی کرد دستش را قطع نمیکنند. 26 شرط دارد. یکی این است که باید یک قفل بکشد. یا دیوار خراب کند. ولذا اگر کسی از دبیرستان، دانشگاه، پادگان، حمام، مسجد، حسینیه، خیابان، کوچه، تیمچه، کیف زنی، همهی اینها دزد هستند، میگیرند و زندان میکنند، برخورد انقلابی هم با آنها میکنند. اما دست قطع باید دیوار خراب کند. یا قفل بکشد. شرط دوم این است که باید دو نفر عادل هم ببیند. خوب من اگر عادل هستم، ببینم دارد قفل میکشد باید نهی از منکر کند. آنجا که عادل نگاه میکند و حرف نمیزند، یعنی چه؟ یعنی جامعه خفقان است، ناامنی است، دزد مسلح است. که یک عادل هم احساس خطر میکند که نهی از منکر کنم جانش در خطر است. یعنی اگر جامعه به اینجا رسید، که دزد مسلح روبروی چشم افراد عادل قفل میکشد، و اینجا اگر برخورد انقلابی نشود که نمیشود. دیگر هیچ زن و مردی نمیتواند در خانهاش بخوابد. باید قانون هم به گوشش رسیده باشد.
ضامن، چرا میگویند: فلانی ضامن فلانی است؟ این ضمانت برای این است که یک امنیتی شود. دلهره دارم من میخواهم به کسی پول بدهم، میترسم پولم را بخورد. میگویم: ضامن بیاور. ضامن برای ایجاد امنیت است.
رهن، به شما پول میدهم میترسم برنگردد. میگویم: خیلی خوب پس خانهات را به من رهن بدهد، این پول را بگیر، هروقت پول آوردی. رهن برای امنیت است. ضامن شدن برای امنیت است.
شاهد، میگویم: آقا شاهدت کیه؟ اینها همه… دو تا شاهد بیاور. دو تا شاهد میآورد که چنین شده، چنان شده، خوب برای امنیت است.
5- نقش ولی فقیه در حفظ امنیت جامعه
اصلاً خود ولایت فقیه برای امنیت است. بالاخره در هر کشوری یک جایی به بن بست میرسند، یکی باید حرف آخر را بزند. حالا بعضی کشورها حرف آخر را شاه میزند. بعضی کشورها حرف آخر را رئیس جمهور میزند. بعضی کشورها حرف آخر را قوه قضاییه میزند. مثلاً خود بوش در آمریکا با رقیبش درگیر شدند. بالاخره قوهی قضاییه آمریکا گفت: بوش رئیس جمهور شود. یعنی یکی باید حرف آخر را بزند. زنده باد جمهوری اسلامی! که میگویند: حرف آخر را یک مجتهد عادل بزند. نه یک آدمی که معلوم نیست دین دارد یا ندارد. هوس دارد یا ندارد. اشباعش کردند، تهدیدش کردند، تطمیعش کردند، گاوبندی کردند، شیر را در پستان تقسیم کردند. گفتند: تو به نفع من رأی بده، در عوض این برج را به تو میدهم. این کاخ را به تو میدهم. معلوم نیست چه کردند؟
یکبار دیگر میگویم. برادرها و خواهرهایی که پای تلویزیون هستید یکبار دیگر عنایت کنید. در تمام کرهی زمین ولایت فقیه هست. آخر بعضیها میگویند: این ولایت فقیه چیه در جمهوری اسلامی؟ دنیا با رئیس جمهور اداره میشود؟ این ولایت فقیه چیه؟ جواب من این است: در تمام دنیا ولایت فقیه هست. منتهی کلمهی ولایت فقیه را نمیگویند. ولایت فقیه یعنی چه کسی در مملکت حرف آخر را بزند. دیگر بالای او کسی حرفی نزند. در همهی کشورها یک جاهایی که به بن بست میرسند، آخرش میگویند: ببینیم شاه چه میگوید؟ ببینیم رئیس جمهور چه میگوید؟ ببینیم قاضی القاضات چه میگوید؟ رئیس قوهی قضاییه چه میگوید؟ پس در همهی کشورها اختلاف هست. در همهی کشورها باید یک نفر حرف آخر را بزند. ما میگوییم: حرف آخر را مجتهد عادل بزند. خوب یک سر و گردن از همهی دنیا جلوتر هستیم. به ولایت فقیه افتخار میکنیم. بروند آنهایی گریه کنند که حرف آخر را معلوم نیست چه کسی میزند. چقدر به او دادند، او را خریدند، بردند، خوردند. آنها بروند جواب بدهند. ما افتخار میکنیم.
مثل اصل تقلید. میگویند: این تقلید چیه؟ اصلاً روی کرهی زمین شما یک نفر پیدا کن. در همهی دنیا، سفت حرف میزنم. روی کرهی زمین یک نفر را پیدا کن که تقلید نکند. چه کسی است که لباسش را به خیاط نمیدهد؟ چه کسی است که مریض میشود دکتر نمیرود؟ چه کسی است که ساختمانش را به مهندس و معمار نمیدهد؟ تقلید یعنی رجوع به کارشناس. در ساختمان کار… خود مراجع تقلید هم تقلید میکند. یعنی هر مرجع تقلیدی که مریض شد، دکتر میرود هرچه دکتر گفت میگوید: چشم. چانه هم نمیزند که آقای دکتر چرا آن قرص سبز است و آن سفید است؟ چرا آن لوزی است و این دراز است و این گرد است؟ چرا آن قرص کوچک است و این بزرگ است؟ چرا میگویی: این را نصف بخور، این را دو تا بخور؟ چرا میگویی: قبل از غذا، بعد از غذا؟ چرا آن کپسول را هشت ساعت و قرص را چهار ساعت؟ اصلاً هیچکس چرا نمیگوید. مراجع تقلید… اصلاً جراحی میکند، سینه پاره میکند. پا را پاره میکند، دست را پاره میکند. یعنی چون ده سال درس خوانده تسلیم میشوم. من را بیهوش میکند. عمل جراحی روی بدن من میکند. این یعنی چه؟ یعنی تقلید. یعنی وقتی نمیدانی به کارشناس رجوع کن. روی کرهی زمین احدی نیست که به کارشناس رجوع نکند. منتهی ما در ایران وقتی میگوییم: کارشناس مجتهد اعلم باشد، مجتهد عادل باشد، انگار مثلاً، مشکل این است که گفتند: چطور شد امام خمینی به آمریکا سیلی زد، آمریکا را در دنیا ضایع کرد. و روز به روز هم ضایعتر میشود. گفتند: دو چیز هست ما این دو چیز را قبول داریم. یکی تقلید، یکی دادن خمس، چون آقا هم مردم به حرفش گوش میدهند و هم به او پول میدهند. ما اگر این دو بال را قطع کنیم دیگر آقا نمیتواند پرواز کند. آمدند نق میزنند، یا روی تقلید یا روی خمس. این بار سیاسی دارد. و الا روی کرهی زمین همه جا تقلید میکنند.
گاهی میگویند: آقا ما که مالیات میدهیم دیگر خمس چیه؟ این حداقل الفبا است. اینها که میگویم خودم هم خجالت میکشم بگویم. یک مسلمان، شما باید اینها را به مدرسه، سر کلاسها بگویید. اصلاً خود خمس، مثل اینکه بگوییم: آقا ما چشم داریم، گوش را میخواهیم چه کنیم؟ اصلاً کار خمس با کار مالیات دو تا است. کار چشم و گوش دو تا است.
1- مالیات را برایت حساب میکنند. خمس را میگویند: خودت حساب کن.
2- مالیات قصد قربت نمیخواهد، با زور هم باید بدهی. خمس را اگر قصد قربت نکنی باطل است.
گیرندهی مالیات لازم نیست عادل باشد، گیرندهی خمس باید مجتهد عادل باشد.
مالیات را میدهی برای رفاه خودت، میگویی: دولت این پول را بگیر، برای من رفاهیات درست کن. آتشنشانی، پارک، مدرسه، کتابخانه، درمانگاه، جاده را آسفالت کن. در جاده پلیس بگذار، این پول را بگیر، مرا اداره کن. خمس را نمیگویی: حضرت آیت الله العظمی این خمس را بگیر مرا اداره کن. میگویی: این پول را بگیر و فقرا را اداره کن. این را بگیر، دین را ترویج کن. مصرفش، هم مصرفش فرق میکند. هم گیرندهاش فرق میکند. هم حسابرساش فرق میکند. همهاش فرق میکند. نمیدانم چطور بعضیها همینطور دو شاخ تلفن را در برق میکنند، دو شاخ برق را در تلفن میکنند، میگویند: ما که مالیات میدهیم،چرا خمس بدهیم؟ مالیات دهندهاش، گیرندهاش، نیتاش، مصرفش با خمس فرق میکند. این چه کار به او دارد.
یک کسی گوشش درد میکرد، گفت: برو بکش. گفت: چرا؟ گفت: من دندانم درد میکرد، کشیدم. حالا غصه هم میخورم که بعضی از اینها که این حرفها را میزنند، خیال میکنند روشنفکر هستند. یعنی الفبای اسلام را نمیدانند. چنان ژست میگیرند که فکر میکند مثلاً روشنفکر است.
با یک اسلام شناس هم رابطه ندارند. یک مشت بیسوادتر از خودشان پیدا میکنند و احساس روشنفکری میکنند. شما اگر سؤالی هم دارد، یک شماره تلفن اسلام شناس که دندانم را نمیگیرند. یک شماره، هر مسلمانی یک شماره از اسلام شناس در کیفش باشد. یک مشکلی پیش آمد، الو! چرا اسلام دست دزد را قطع میکند؟ خوب دزدی غلطی کرد یک قالیچهای را دزدید. حالا دستش را قطع کنیم تا آخر عمر پهلوی زن و بچهاش آبرو ندارد. کسی دخترش را نمیگیرد. به پسرش زن نمیدهند. این قوانین خشن برای چیه؟ او در تلفن جوابت را میدهد. بله آقا هرکس دزدی کرد دستش را، 26 شرط دارد.
سؤال دیگر: آقا ما که مالیات میدهیم دیگر چرا خمس بدهیم؟ در تلفن از او بپرس. آقا، تقلید برای چیه؟ مگر خودمان عقل نداریم؟ آدمی که عاقل است چرا نگاهش به… تقلید در همهی کرهی زمین هست. خود مراجع هم تقلید میکنند. وقتی مریض میشوند دکتر میروند.
آقا این ولایت فقیه چیه در جمهوری اسلامی؟ ولایت فقیه یعنی یک نفر حرف آخر را بزند. در همهی دنیا یک نفر حرف آخر را میزند. یک شماره تلفن اسلام شناس باید باشد، وگرنه با یک نیم دقیقه دین مردم را متزلزل میکنند. دو تا زلزله داریم. یک زلزله برای زمین است. قرآن میگوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزله/1) این زلزله برای زمین است. یک زلزله هم برای روح است. یعنی از درون زلزله میشود. یعنی شخصیتاش فرو میریزد. قرآن میگوید: «وَ زُلْزِلُوا» (بقره/214) یعنی اینها از درون زلزله شدند. باید امنیت آبرویی، امنیت فکری باشد.
6- نقش حجاب و عفاف در امنیت اجتماعی
امنیت ناموسی، شما حق نداری نگاه به زن مردم کنی. نگاه ممتد، یک نگاه میافتد، برگشته میشود حسابش جداست. اما همینطور به خانمی زل بزنی… [چند لحظه مکث]
خلوت با اجنبی، در خانه زن داداشت هست، حق نداری آنجا نماز بخوانی. مگر اینکه در خانه باز باشد. خلوت با اجنبیه. امنیت ناموسی است. حجاب و عفاف امنیت است.
جالب این است که باقی گناهها، خود گناه، گناه است. یک آیه داریم که اگر گناه را انجام ندهید، دوست داشتنش هم گناه است. مثلاً اگر کسی شراب را دوست دارد، دوست داشتن شراب گناه نیست، خوردن شراب گناه است. تنها گناهی که دوست داشتنش هم گناه است این است که آبروی مردم را بریزید. قرآن میگوید: کسانی که «یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذینَ آمَنُوا» (نور/19) دوست دارد یک حرف زشتی را نسبت به یک مؤمنی پخش کند. فلانی را میبینی، فلانی با فلانی رابطه دارد. فلانی با فلانی عاشق است. اگر دوست داشته باشی که پخش کنی، همین دوست داشتنش هم عذاب الیم داریم. خیلی مهم است. حرف مهمی زدم. یکبار دیگر تکرار کنم.
تمام گناهان انجام دادنش گناه است. ولی آبروی مردم را لازم نیست انجام بدهی. دوست داشته باشی آبروی مردم را بریزی، همین دوست داشتنش هم گناه است. این خیلی مهم است.
امنیت جاده، قرآن میگوید: «سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ» (سبأ/18)، «سیرُوا فیها» در جادهها سیر کنید، «لَیالِیَ» شبها، «وَ أَیَّاماً» روزها، «آمِنینَ» در امان.
7- برخورد شدید اسلام با شایعه سازان
قرآن در آخر سورهی احزاب میگوید: اگر اینهایی که با شایعه، اس ام اس، اینترنت، ماهواره، اگر کسی با شایعه جامعهی اسلامی را متزلزل کرد. میگوید: این را باید گرفت و تکه تکهاش کرد. اوه…! «وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً» (احزاب/61) این عربیهایی که میخوانم قرآن است. «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ» اگر منافقین دست از کارشان بر ندارند، «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ» عربیهایش قرآن است. «مُرْجِفُونَ» رَجَفَ، تَرجُفُ، راجفه، در قرآن است. رَجَفَ یعنی زلزله، اگر آنهایی که در جامعه با شایعه زلزله ایجاد میکنند، اگر دست برندارند از ایجاد شایعه، پخش شایعاتی که آقا سه روز دیگر قحطی میشود. نه روز دیگر بیشتر در سیلوها گندم نیست. بنا است ناوگان کجا به کجا بیاید. بنا است… اگر کسی با یک کلماتی در جامعهی اسلامی شایعه بیاندازد، میگوید: اگر دست برندارد، «لَنُغْرِیَنَّکَ» پیغمبر تو را بر آنها میشورانیم. آنها را قلع و قمع میکنیم. «لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» (احزاب/60) حق ندارند در این شهر زندگی کنند. به نقاط دور تبعیدشان کن. بعد هم میگوید: «وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً». به بدترین وضع کشته شود. مردم امنیت میخواهند! بگویم، نگویم؟ خواندی؟ روزنامه را دیدی؟ شنیدی؟ نوارت را تکثیر کنیم. تیتر روزنامه را یک تیتری بگوییم که دلهره ایجاد کند. تحلیلهای سیاسی ما ایجاد دلهره کند. مردم حق دارند آرام زندگی کنند. خبر داری یا نداری؟ حتی اگر رد کنیم.
یک کسی میخواست یک آقایی را خرابش کند، گفت: این آقا سوادش حرف ندارد. این آقا تخصصاش حرف ندارد. این آقا دلسوزیاش حرف ندارد. کلی تعریف کرد. اما اینکه میگویند: بهایی است، من تحقیق کردم بهایی نیست. گفتم: این بهایی است!!!؟؟؟ گرچه گفت: بهایی نیست اما در افکار عمومی شوک وارد کرد، یعنی زلزله انداخت. گاهی وقتها میگویی نیست، ولی گناه هست پای آن مینویسند. مثل اینکه شما پشت سر کسی بدیهایش را میگویی. من میگویم: عجب! این عجب یعنی باقیاش را بگو ببینیم. عجب! «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»! خدا عاقبت ما را بخیر کند. هی «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» میگویی. یعنی چه؟ یعنی باقیاش را بده بیاید. یعنی با «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»… این ذکری است که ویتامین غیبت دارد. بعضی ذکرها ویتامین غیبت دارد. بعضی نیستها ویتامین، بگویید… هست دارد. میگویم: نیست، تحقیق کردم بهایی نیست. ولی یعنی چه؟ یعنی بروید ببینید هست یا نیست. این مهم است.
امنیت آبرویی، امنیت از خاک، دفاع از خانه و کشور، قرآن در سورهی بقره در قصهی طالوت و جالوت، میگوید: «وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی سَبیلِ اللَّه» (بقره/246) ما میخواهیم در راه خدا بجنگیم، بعد میگوید: میدانی چرا؟ «وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا»، فی سبیل الله، به پیغمبرشان گفتند: ما میخواهیم بجنگیم، در راه خدا! بعد گفت: چطور در راه خدا میجنگید؟ گفت: برای اینکه «وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا» از خانه. پیداست کسی که خانهاش را، شهرش را، وطنش را، محلهاش را، کسبهاش را، روستایش را، مزرعهاش را بگیرند، حتی اگر برای دفاع از مزرعه جبهه برود، این هم فی سبیل الله است. چون قرآن میگوید: «فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا» امنیت!
چه طراحی برای کشور ما شد؟ یک صدام نااهل را جلو آوردند. همه دنیا پشت سرش بودند. و خدا چه لطفی به ما کرد. سلام و صلوات خدا بر کسانی که در دفاع مقدس عمودی جبهه رفتند و جنازهشان افقی برگشت. جوانهایی که تکه تکه شدند. ما این انقلاب را باید با چنگ و دندان حفظ کنیم. عیب داریم، دست به هرجا بگذاری یک عیب پیدا میشود. منتهی توجیح نکنیم. توجیح حماقت است که بگوییم: مملکت ما همه خوب هستند. کارها همه درست است. آدم خیلی باید احمق باشد که عیبها را نفهمد. ما که احمق نیستیم. توجیح حماقت است اما تضعیف جنایت است. دهها هزار جوان در دفاع مقدس از دست دادیم، تا این انقلاب را نگه داشتند. حالا بیاییم تضعیف کنیم به خاطر اینکه فلانی چنین کرد. فلانی چنین کرد. چهار تا غلط هم که دیدیم نباید تضعیف کنیم. کسی هم ایراد دارد نباید تضعیف کنیم. توجیح حماقت است. تضعیف جنایت است. چون خون شهداست. تکمیل رسالت است. مسؤولیت ما این است که تکمیل کنیم.
خدایا کشور ما، دین ما، دنیای ما، مرز ما، انقلاب ما، مسؤولین ما، رهبر ما، آبروی ما، ناموس ما، نسل ما، هرچه که به دادهای در پناه امام زمان حفظ بفرما و کسانی که امنیت را به هم میزنند، الآن تمام اتاق فکر نا امنی آمریکا است. امنیت پاکستان را بر هم میزند. افغانستان را بر هم میزند، بحرین را بر هم میزند. ایران را بر هم میزند. اتاق فکر مفسد فی الارض آمریکا است. خدایا شر طراحان نا امنی را از سر مسلمین برطرف بفرما. مسلمانان را هم از خواب غفلت بیدار بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در سوره قریش، امنیت هموزن چه چیزی قرار گرفته است؟
1) جهاد
2) عبادت
3) انفاق
2- آیه 6 سوره توبه به کدام حق مخالفان تاکید می کند؟
1) مهلت برای فرار
2) مهلت برای تحقیق
3) مهلت برای تبلیغ
3- اسلام برای حقظ آبروی مردم چه کاری را ممنوع کرده است؟
1) تجسس
2) غیبت
3) هر دو مورد
4- تفاوت تقلید در مسائل دینی با رجوع به کارشناس در امور دنیوی در چیست؟
1) رجوع به کارشناس با تجربه
2) رجوع به کارشناس عادل
3) رجوع به کارشناس مشهور
5- در سوره احزاب سخت ترین مجازات برای چه کسانی مقرر شده است؟
1) منافقان شایعه ساز
2) کافران و منافقان
3) دوستان منافقان