موضوع: جایگاه امامت در زیارت جامعه
تاریخ پخش: 17/03/1403
عناوین:
1- ویژگی های امامان معصوم علیهم السلام
2- امامت امام جواد علیه السلام در کودکی
3- ریشه عصمت امامان علیهم السلام از گناه
4- نبوت حضرت یحیی علیه السلام در کودکی
5- علم امام زمان علیه السلام به اعمال انسانها
6- دقت امام جواد علیه السلام در پاسخ به پرسش های دینی
7- شناخت درست حق و باطل و پیروی از حق
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزانی که پای تلویزیون هستند، بحث را در ایام شهادت امام جواد علیهالسلام پر میشود و میشنوند، چند دقیقهای راجع به امام جواد علیهالسلام میخواهم صحبت کنم. اصل امامشناسی را اگر میخواهید، منبع امامشناسی، دیگر از آن بالاتر نمیشود، زیارت جامعه هست، زیارت جامعه معرّفی میکند امام چه کسی است. یک جمله از زیارت جامعه را من برایتان بگویم، در زیارت جامعه میخوانیم: «بِکُمْ»، «بِکُمْ» را شما طلبه هستید، یعنی چیه؟ ترجمه کنید، «بِکُمْ» یعنی به واسطهی شما؛ «یُمْسِکُ السَّماءَ»، «سَماء» یعنی؟ آسمان، «یُمْسِکُ»، «اِمْساک»، نگه داشته، به واسطهی شما آسمانها و کرات آسمانی روی پایشان هستند، یعنی اگر نباشید، کرات به هم میخورد. «بِکُمْ»، حالا باز برای اینکه این را بهتر بفهمید، شما خوابت که میگیرد، مژهی چشمت را نمیتوانی نگه داری، هی خوابت میگیرد. مژهات را نگه داشتی، گردنت را نمیتوانی، هی گردنت میافتد این طرف و آن طرف. یعنی ما توانمان چی هست؟ این مژه را که چند تایش یک مثقال میشود، یعنی یک دهم مثقال را نمیتوانیم نگه داریم، امّا شما مقامی دارید که آسمانها و کرات آسمانی با شما سر جایشان ایستادهاند. «بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ»، برای اینکه کرات آسمانی توی کلّهمان نخورد، باید حضور شما باشد. مگر میشود؟ بله، شما الآن همهی حرفها سر ریال و دلار و اسکناس است، همهی اسکناس ارزشش به یک نخ هست که تویش هست، توی اسکناس یک نخ است، این نخش را برداری با یک کاغذ؟ برابر است. همینطور که یک نخ به اسکناس قوام و ارزش میدهد، وجود رهبر معصوم و حجّت خدا هم ارزش میدهد.
1- ویژگی های امامان معصوم علیهم السلام
اشکال ندارد یکی دو دقیقه، دو سه سطر زیارت جامعه را بخوانم. زیارت جامعه هم از خود امام است، یعنی امام هادی علیهالسلام، امام دهم، فرمود: «اگر خواستید ما را زیارت کنید، اینطور حرف بزنید.» (من لا یحضره الفقیه، ج2، ح 3213، ص 609) ما گاهی وقتها وقتی میخواهیم از یک کسی هم تعریف کنیم، کج تعریف میکنیم، یا بد تعریف میکنیم، چشمت قشنگ است، ابرویت کمان است، نمیدانم یک آهنگهایی میگذاریم که خیلی تناسب نیست، حالا ممکن است یک پسر و دختر هم چشمش قشنگ باشد. عربی است، ولی خیلی شما، یعنی همهی مردم ایران بعضی کلمات عرب را راحت میفهمند: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعَ الرِّسالَهِ»، جایگاه نبوّت، جایگاه رسالت، آمد و رفتِ، «مُخْتَلَف …»، دیگر فارسیاش را بگویم، آمد و رفت ملائکه، فرودگاه وحی، معدن رحمت، خُزّان علم، این سه چهار سطرش بود. علم و حلم و کرامت و رهبری و ولایت بر نعمتها و چکیدهی ابرار، خلاصهی عباد، ارکان بلاد، این دعاها نیم ساعت طول میکشد، یعنی چند صد تا کمال، امام دهم گفته امام این هست. آن وقت وقتی امام دهم امامت را معرّفی میکند، مثل بندهی قرائتی، ناچیز، چی میتوانم بگویم.
2- امامت امام جواد علیه السلام در کودکی
راجع به امام جواد علیهالسلام چند تا مسئله هست که به امام مهدی علیهالسلام هم میخورد. یکی اینکه آیا بچّه میتواند امام بشود؟ چون امام جواد علیهالسلام در بچّگی امام شد، بچّه میتواند امام بشود؟ من یک مَثَلی سالهای قبل زدم، همهی مردم که پای تلویزیون نیستند، تکرار میکنم، هر کس شنیده دو بار بشنود. کسی فلش کامپیوتر تو جیبش نیست، تو کیفش؟ فلش ندارید هیچ کدام؟ اگر دارید یک فلش کامپیوتر به من بدهید، بدهید. این فلش کامپیوتر است، نوکش فلز است، مساحت فلز یک سانت در یک سانت. این را برمیداریم وصل میکنیم به کامپیوتر. صد هزار صفحه، صد هزار نکته، با چند لحظه، از آن فلز توی این فلز میآید. چه کسی ساخت؟ انسان. انسان چیزی ساخت که علوم زیاد، در فاصلهی چند لحظه، علوم از آهن به آهن منتقل میشود. آخر اگر بشر توانست علوم را از آهن به آهن منتقل کند، خدای بشر نمیتواند علوم را از امام عسکری علیهالسلام به امام زمان علیهالسلام منتقل کند؟ انسان علم را از آهن به آهن منتقل میکند، آن وقت خدا …، میگویی چه طور امام جواد علیهالسلام امام شد؟ همان علم امام دهم، علم امام صادق، علم امام باقر علیهمالسلام، علمشان منتقل میشود، کاری ندارد.
چون شما یا الآن، یا در آینده معلّم هم میشوید، سخنرانی میکنید، چون ممکن است از شما سؤال علمی بکنند، بپرسند چهطور بچّهی سه ساله امام میشود؟ بهترین مثالی که الآن من بلدم، این هست، فلش کامپیوتر، علوم از آهن به آهن منتقل میشود، این را هم انسان کرده، اگر انسان علم را از آهن به آهن منتقل کند، خدای انسان میتواند علم را از آدم به آدم منتقل کند، این یک.
مسئلهی دوّم، میگویند مگر میشود یک نفر هزار و دویست سال عمر کند؟ پنج هزار سال هم میتواند عمر کند. پیر نمیشود؟ نه. چه جوری؟ خدا. چه طوری به بچّه حالی کنیم؟ به بچّههایتان اینطور بگویید، به نسل آینده بگویید، حالا من که نسل منقرض هستم، ولی شما نسل نو هستید. بگویید موی ابرو مو هست، این را تکرار میکنم، من قبلاً هم گفتم. مژه مو هست، سر و صورت هم مو هست، این مژه از اوّل عمر تا آخر عمر هیچ تکان نمیخورد، بغلش موی سر و صورت، هر وقت میروی اصلاح میکنی، هفتهی دیگر بلند میشود، هی اصلاح میکنی، اصلاح میخواهد. یعنی پوست یکی، گوشت یکی، نان یکی، آب یکی، کربن یکی، اکسیژن یکی، خدا خواسته یک مو ثابت باشد مثل ابرو و مژه، یک مو متغیّر باشد مثل ریش سر و صورت. پس میشود یک نفر را خدا ثابت نگه دارد مثل امام زمان علیهالسلام، باقی آدمها بیایند و بروند. گرفتید؟ بله. باید شبهات را با مَثَلهای درست …
خب، امام جواد علیهالسلام. همهی اینها هم معصوم بودند.
3- ریشه عصمت امامان علیهم السلام از گناه
سؤال- معصوم یعنی چه؟ معصوم یعنی گناه نکند، فکر گناه هم نکند.
مگر میشود؟ میشود آدم فکر گناه هم نکند؟ چه جوری؟ خود شما معصومید، در بعضی گناهها معصومید. یکی از گناهها این هست که انسان خودش را آتش بزند، خودکشی گناه کبیره هست. هیچ کدام تا حالا خودتان را نکشتید الحمدلله، به فکرش هم نبودید الحمدلله. یکی از گناهها این هست که بنده روی منار بروم، خودم را پایین پرت کنم. در عمرم روی منار نرفتم خودم را پرت کنم، فکرش هم نبودم. با لخت، بدن لخت بیاید توی خیابان، این کار نشده، فکرش هم نشده. پس ما هم در بعضی گناهها معصومیم. معصوم یعنی اینقدر زشتیاش معلوم باشد، لخت مادرزاد توی خیابان، از منار میخواهی پرت کنی پایین، آب لجن سر خودمان، خیلی از گناهها را ما هم در عمرمان نکردیم، منتها ما بعضی گناهان را میدانیم خیلی زشت است این کار نمیکنیم، بعضی گناهها را نمیدانیم، نمیدانیم غیبت چهقدر زشت است و لذا غیبت میکنیم، دروغ میگوییم، چون … خودسوزی برایمان روشن است، آب میکروب بیمارستان برای ما روشن است، پرت از منار برایمان روشن است، خودمان را آتش بزنیم برایمان روشن است. گناهانی که برایمان روشن است دنبالش نمیرویم، منتها غیبت و دروغ میگوییم روشن نیست، عیبی ندارد حالا، بگذار یک چیزی بگوید.
پس عصمت یعنی چه؟ «عَصَمَ» یعنی «مَحفوظَه»، فلانی معصوم است، یعنی محفوظ است، یعنی حفظ شده از گناه، یعنی این گناه را نمیکند. میشود؟ آره. چه جوری؟ خود ما در بعضی گناهها معصومیم. خیلی حرفهای زشت را در عمرمان الحمدلله نزدیم. پس شما در بعضی حرفها هم معصومید. این هم مال این.
– چرا باید امام معصوم باشد؟ این سؤالها را من جواب میدهم، برای اینکه خواستید فردا در سخنرانیتان کسی سؤال کرد، جواب بدهید.
از امام جواد علیهالسلام بگوییم. صلواتی بفرستید. اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.
4- نبوت حضرت یحیی علیه السلام در کودکی
بچّه میتواند امام بشود؟ قرآن میفرماید که: بله، بچّه میتواند، «آتَیْناهُ الْحُکْمَ؟»، «صَبِیًّا» (مریم/ 12)، ما به حضرت، حضرت عیسی، یا یحیی، یا هر دویشان حکمت دادیم، در حالی که «صَبیّ» بود، بچّه بود. برق هست، میتوانیم وصل کنیم به یک لامپ بزرگ، میتوانیم وصل کنیم به یک لامپ کوچک. منتها لامپ بزرگ و کوچک نورش فرق میکند. امامها علمشان هم فرق نمیکند، علم امام باقر علیهالسلام، با علم امام صادق علیهالسلام فرق نمیکند، علم امام صادق علیهالسلام با علم امام هادی علیهالسلام فرق نمیکند، برقش مهم است، این برق به این لامپ وصل میشود، یا به آن لامپ؟ آیهی قرآن است، قرآن میگوید: «آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» (مریم/ 12)، ما به او در حالی که بچّه بود، علم و حکمت دادیم.
حضرت عیسی «یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً» (آل عمران/ 46). به مریم گفتند: «تو که شوهر نداری، این بچّه کجا بوده؟!»، تهمت هم به او زدند، یعنی سوءظن به او بردند، گفتند: «ما کانَ»، عربیهایی که میخوانم قرآن است، «ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ» (مریم/ 28)، بابایت آدم خوبی بود، تو دخترِ، میدانی کی هستی؟! بچّه کجا بوده؟! «ما کانَ … وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا» (مریم/ 28)، کار به جایی رسیده که مریمی که ازدواج نکرده، یک بچّه بغل آورد. خدا به مریم گفت که به اینها بگو با این بچّه حرف بزنند. آمدند گفتند بچّه کجا بوده؟ بابایت خوب بوده، ننهات پاکدامن بوده، پس این بچّه از کجا پیدا شده؟! میگوید که: «فَأَشارَتْ» (مریم/ 29)، گفت از خودش بپرسید. گفتند: «کَیْفَ نُکَلِّمُ؟!» (مریم/ 29)، ما با بچّه حرف بزنیم؟! فرمود خودش حرف میزند. بچّه یکمرتبه گفت: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ» (مریم/ 30)، من بندهی خدا هستم، دست خدا باز است، خدا خواسته باشد یک چیزی بدهد میدهد.
خیلی الهامات و القائاتی که ما داریم غیبی است. گاهی میمانی چه کنی، فکر میکنی، یک چیزی به ذهنت میآید. آن چیزی که القا میشود و الهام میشود غیب است، ما همهی مان بارها از غیب استفاده کردیم. در زندگیمان، دائماً زندگیمان باید طبیعی باشد، امّا گاه و بیگاه یک مدد غیبی، یک کمک غیبی میآید، دستمان را میگیرد، میگوید که از این راه برو.
بزرگی خواب دید، بزرگواری خواب دید که به او گفتند: «فردا میروی مسجد، اوّل موجودی که وارد مسجد میشود احترام کن.» این هم بلند شد و وضو گرفت و رفت مسجد و منتظر بود که چه کسی اوّل میآید. دید یک سگ آمد. «سگ نجس هست، نباید داخل مسجد بیاید!»، با چوب بیرونش کرد. شب دوّم گفت: «مگر بهت نگفتیم احترام گیر، تو بیرونش کردی؟! احترام کن!». سه شب، پشت ردّ هم خواب دید، سه شب رفت مسجد، یک سگ آمد. گفت: «اگر صد بار هم خواب ببینم، هزار بار هم خواب ببینم، سگ نجس است و نباید …».
5- علم امام زمان علیه السلام به اعمال انسانها
اگر امام نباشد، ما کج میرویم، خوبهایمان کج میروند، امدادهای غیبی، آن وقت آنها، امامان ما، حاضرند بر ما. قرآن یک آیه دارد، میگوید: «سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ» (توبه/ 105)، خداوند عمل شما را میبیند؛ و بعد میفرماید که مؤمنین هم میبینند. یعنی من عمل شما را میبینم که کِی دیدم؟ شما عمل من را میبینید، کِی دیدید؟ اینکه میگوید عمل شما را میبینم، یعنی امامها که امام زمان علیهالسلام باشد در زمان ما، کارهای ما را نظارت میکند.
پرسید: «روز قیامت این همه جمعیت را خدا چه طور به حسابشان میرسد؟» جواب داد: «همین طور که در دنیا به همه رزق میداد، آنجا هم حساب همه را میبیند.»
امام، «لو لا الحُجَّه لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»، اگر امام نباشد زمین …، مثل اینکه میگوییم: «لولا نخ توی اسکناس لَساخَت»، اسکناس ارزشی ندارد. میشود.
وظیفهی ما چی هست؟ یکی که احترام ظاهری را حفظ کنیم. بعضی امامها اسمشان در جامعه کم است. یکی از افرادی که محرم مقام معظّم رهبری است، بچّهاش را برد پهلوی مقام معظّم رهبری گفت: «اسم رویش بگذار». ایشان یک لحظه فکر کرد و فرمود: «بگذار محمّد سجّاد، که هم محمّد باشد پیغمبر، هم سجّاد باشد.»
یک حدیثی هست از حضرت معصومه، که حضرت معصومه گفت پدرم گفت فاطمه، آن هم دختری داشت گذاشت فاطمه. یعنی از اوّل پیغمبر تا آخر، امامان ما همهشان دخترانشان را میگذاشتند؟ فاطمه. الآن چه میکنیم؟ میگوییم: «آخر خواهرم فاطمه دارد!» خواهرت هم یخچال دارد، شما دیگر یخچال نمیخواهی؟ خواهرت هم فریزر دارد، خواهرت هم ماشین لباسشویی دارد. چهطور آن را نمیگویی خواهرم دارد، ما نمیخواهیم؟! میگویید: «همهی خانهها یخچال میخواهد، همهی خانهها فریزر میخواهد، همهی خانهها نمیدانم آبگرمکن میخواهد»، چرا به امام که میرسیم میگوییم زیادش است؟!
دین را باید از دینشناس … افرادی هستند ادّعای دین میکنند، ولی دین، آخر دین سه تا حرف هست، دال و یاء و نون، دین، دال، ی، نون. اینکه میگوید: «دین»، چون آخرش نون هست، به نون میرسد، میگوید دین، ولی غرضش از دین، همان پیدا کردن نون هست.
6- دقت امام جواد علیه السلام در پاسخ به پرسش های دینی
کسی میخواست امام جواد علیهالسلام را امتحان کند. حاجیها که به مکّه میروند، یکی از کارهایشان لباس احرام است، لباس احرام دو تا حوله هست، یک حولهی بزرگ به کمر میبندند، یک حوله هم روی دوششان، این لباس احرام است. در آن ایّام انسان نباید حیوانی را شکار کند، گنجشکی، کبکی، کبوتری، کفتری. چند تا چیز حرام هست، یکیاش صید هست. از امام جواد علیهالسلام پرسید که: «این شکار کردن کیفرش چی هست؟ یعنی جرمش، جریمهاش چیه؟» (بحار الأنوار، ج 50، ص 76) حضرت فرمود: «شکار کرده،
1- میدانسته یا نمیدانسته؛
2- مرد بوده یا زن؟
3- دفعهی اوّلش بوده یا دفعهی چندمش؟
4- شب بوده یا روز.»
اینقدر امام این را نخ نخش کرده که قاطی کرد، گفت: «آقا اصلاً قاطی کردم.»
اینکه میگویند امام باقر، «بَقَرَ» یعنی شکافته شد، علم را میشکافد. افرادی هستند سوادشان کم است، امّا بدمستیشان زیاد است. اینکه به ما گفتند مرجعیت، مرجع را هم گفتند باسوادترین افراد مرجع باید باشند، غیر از این که سواد دارد، باید تقوا هم داشته باشد، باید دنبال هوسش هم نباشد، خیلی مهم هست این.
نمونهی هوس.
شخصی خدمت آیت الله عظمای صافی رسید. گفت: «آقا من مقلّد شما هستم، سالهای قبل خمسم را به شما میدادم، حالا امسال چون بنّایی داشتم، یا گرفتاری داشتم، پولم زیاد نیامد که به شما بدهم.»، یک جمله ایشان گفت من تکان خوردم، آیت الله صافی، فرمود: «من کسانی که پولم میدهند خوشحال نمیشوم، خوشحال میشوم این بدهیاش را داد، خوشحال نمیشوم که این به من داد، به هر کس میخواهد برود بدهد، من خوشحال میشوم که این دیِناش را داد، مدیون بود، دِیناش را داد، خوشحال میشوم که این آزاد شد.»
شهادت امام جواد علیهالسلام بحث را گوش میدهید، یک چیزی هم از امام جواد علیهالسلام بگویم، برای اینهایی که پسانداز دارند. امام جواد علیهالسلام فرمود: «به شیعیان من بگو من امام جواد هستم، ضامنم خمس بدهید مالتان کم نشود.» یک بار دیگر، من امام جوادم، ضامنم که اگر خمس بدهید، مالتان کم نمیشود.
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «اگر کسی خمس ندهد»، مثلاً میخواهد ده میلیون خمس بدهد نمیدهد، «خداوند زندگیاش را همچین تاب میدهد، تاب میدهد، تاب میدهد که دو تا ده میلیون در راه باطل خرج کند.» (ر.ک به: تحف العقول، ص 408«إِیَّاکَ أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَهِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَیْهِ فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ.») این هم مال امام کاظم علیهالسلام هست. کسی که حساب سال ندارد، فکر نکند ندادم، ده میلیون به پولم اضافه شد، یک جای دیگر، یک گوشهی دیگر.
امام رضا علیهالسلام هم فرمود: «شما خمس بدهید، یا ندهید در ما اثری ندارد، ما میتوانیم با معجزه سنگ را طلا کنیم.»
امام جواد علیهالسلام بچّگی امام شد.
چهطور بچّه میتواند امام بشود؟ همینطور که فلش کامپیوتر میتواند استاد بشود وصل به، علم را از فلز به فلز …. به مریم وقتی سوءظن بردند و تهمتی زدند، گفت بچّه، بچّه «یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ» (آل عمران/ 46)، «مَهْد» یعنی گهواره، یعنی توی گهواره بچّه حرف زد. بعد هم نگفت «یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ»، بعد میگوید: «وَ کَهْلاً» (آل عمران/ 46)، و پیری. این بچّه هم بچّگی توی گهواره حرف زد، هم پیری. میخواهد بگوید، آخر گاهی ممکن است بگویی بچّهی من هم به حرف درآمده، امّا حرف ناقص، میخواهد یک کلمه بگوید کج میگوید، میخواهد بگوید «سخنرانی»، میگوید «خسنرانی». آن هم حرف میزند، نه میگوید: «کَهْلاً»، «کَهْل» یعنی پیری. یعنی همانطوری که یک پیرمرد پخته حرف میزند، این بچّه هم توی گهواره همان جور حرف میزند. این کلمهی «کَهْلاً» بار دارد هان، وگرنه میتوانست بگوید بچّه توی گهواره حرف زد. خب چه جوری حرف زد؟ ناقص یا کامل، ممکن است ناقص باشد، نه میگوید: «وَ کَهْلاً»، «کَهْل» یعنی پیری، همانطور که پیرمرد حرف میزند، بچّه حرف میزند، یعنی فرق بین صدای کوچک و بزرگ نمیکند. «فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً»، این کلمهی «کَهل» لازم است اینجا باشد. اگر «کَهْل» نبود، میگفت بچّهی شیرخواره با معجزه حرف زده، امّا چه جوری حرف زده؟ سالم یا پر از غلط؟
آخر میگویند یک بچّه مدرسهای رفت امتحان بدهد، استادشان در املا بیست تا لغت گفت، ولی بچّه بیست و دو تا غلط نوشته بود. گفت: «من اصلاً املایی که گفتم، بیست تا لغت بیشتر نبود، شما بیست و دو تا غلط داری؟!»، دید اسم و لقب خودش را هم غلط نوشته. یعنی هر بیست تایی غلط هست. گاهی وقتها «مَهلاً» مهم نیست که بچّه توی گهواره حرف بزند، ممکن است حرف غلط بزند، حرف بیربط بزند، میگوید: «وَ کَهْلاً»، حرف پخته میزند، مثل آدم حسابی حرف میزند. «یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً» (آل عمران/ 46)، این «کَهْلاً» بار دارد.
قرآن، مهندسیاش آدم را دیوانه میکند، واقعاً آدم گیج میشود. به همهی جاها، اکثر جاها میگوید که: «أَقامُوا الصَّلاهَ»، پشت سرش گفته؟ «وَ آتَوُا الزَّکاهَ» (بقره/ 277، توبه/ 5 و 11، حج/ 41)، بیست و هفت جای قرآن، بیست و هفت تا آیه، «أقیموا الصَّلاهَ … آتَوُا الزَّکاهَ» (بقره/ 43 و 83 و 110، نساء/ 77، نور/ 56، مزّمّل/ 20)، کلمهی نماز و زکات با هم هست. نماز بیزکات قبول نیست.
یک بار حضرت آمد نماز بخواند، داخل مسجد نگاه کرد به جمعیت گفت: «قُم»، «قُم» یعنی پاشو برو بیرون. باز نگاه کرد، گفت: «قُم»، شما هم پاشو برو بیرون، شما هم برو. چند نفر را بیرون کرد. گفتند: «یا رسول الله، چرا اینها را بیرون کردی؟! شما منافقین را از مسجد بیرون نمیکنی، اینها چه کردند؟!» فرمود: «اینها نماز میخوانند، خمس نمیدهند.» لاستیک یکیاش پنچر بشود، ماشین نمیرود. نمیشود گفت خیلی خب، نمیشود عوض خمس من یک کار خیری بکنم؟ نخیر. نمیشود عوض چشم، شما دو تا گوش داشته باشی؟ عوض دو تا گوش، چهار تا گوش داشته باشی؟ هر چیزی جای خودش.
7- شناخت درست حق و باطل و پیروی از حق
بعد از زیارت امام جواد علیهالسلام یک دعایی هست، این دعا را من خیلی سفارش میکنم بخوانید، خیلی دعای قشنگی است. میگوید خدایا، «إلهی أَرِنِی الْحَقَّ حَقّاً حَتَّى أَتَّبِعَهُ»، حق را حق ببینم. نقل شد که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در آستانهی رحلتش هم هستیم، برای شادی روحش یک صلواتی بفرستید، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، ایشان نقل شد درس اخلاق میگفته، آخر درس اخلاقش این دعا را میکرده: «إلهی أرنی الأشیاء کما هی»، اشیاء را آن طور که هست ببینم، یعنی، چون ما گاهی وقتها حق را باطل میبینیم، مثل اینهایی که عینک سرخ میگذارند، آنهایی که عینک سرخ میگذارند، شلغمها را هم لبو میبینند، عینکش کج هست، فکر میکند لبو است. آنهایی که عینک سبز دارند، کاهها را همه علف میبینند. انسان حق را حق ببیند، این حق میگوید، این باطل میگوید، حق با این است، یا نه.
یک کسی به یک کسی گفت: «آخوندها وضعشان خوب است، هم شیر نفت جیب آخوندهاست، هم درآمد دولت! خوشا به حال آخوندها!»، گفت: «راست میگویی؟ اگر راست میگویی پسرت را بفرست طلبه بشود، چرا پسرت طلبه نمیشود؟!» برای فحش دادن میگوید، زبانش تیز است، میگوید توی جیب آخوندها پول است، امّا میگوییم اگر توی جیب آخوندها پول است، پسرت را بفرست، اینکه انسان حق را حق ببیند.
این طلاقهایی که واقع میشود، برای این است که حق را حق نمیبینند. عروس و داماد توی پارک و سینما و دانشگاه و این طرف و آن طرف، خیابان، کوچه، بازار، همسایه، روضه، هر چی، همدیگر را میبینند، به هم نگاه میکنند و به هم پیام میدهند و گفتوگو میکنند و میخندند و اِس اِم اِس و عکس و … خیال میکند خوب است، شکلش جذبش کرده، این عاشق شده، بعد ازدواج میکند، میگوید: «چه خاکی به سرم شد!» آمار طلاق زیاد میشود. آمار طلاق زیاد میشود، برای اینکه حق را حق ندیده، حق را حق نمیبیند.
خوشا به حال این! چه سعادتی دارد! چه ماشینی! چه خانهای! حالا واقعاً حقّش هست؟ صلاحش هست؟ مشکل ندارد؟ امام جواد علیهالسلام زیارتی که دارد میگوید خدایا حق را حق ببینم، گول زرق و برق را نخورم، باطل را هم باطل ببینم، باطل را باطل ببینم، ما باطل را باطل نمیبینیم.
کسی روزه بود غیبت کرد، امام فرمود روزهات باطل شد، مگر روزه باطل شدن به خوردن و آب و نان هست؟ همین که غیبت کردی، اجرت از بین رفت. خدمت کردی، امّا میگویی من پولش دادم، من جهازیهاش دادم، من دامادش کردم، من عروسش کردم، همین تا گفتی من، چه به خودش گفتی، چه به دیگران، به دیگران هم بگویی من فلانی را عروس کردم، داماد کردم، به فلانی هم بگویی اجرت از بین رفت. حق را حق ببینیم، باطل را باطل ببینیم.
خدایا هر چه به عمر ما اضافه میکنی، به خداشناسی ما، پیغمبرشناسی ما، امامشناسی ما، معادشناسی ما، دینشناسی ما، قرآنشناسی ما، هر چی به عمر ما اضافه میکنی، به شناخت ما بیفزا. ما را در فهم دین متحیّر و سرگردان قرار نده. زیارت همهی ائمه و امام جوادی که امشب بحثش شد، زیارتشان را با معرفت نصیب همهی ما بفرما. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار بده.
«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- منبع امامشناسی در فرهنگ تشیع، کدامیک از متون دینی است؟
1) دعای ندبه
2) زیارت جامعه
3) دعای کمیل
2- کدامیک از امامان در کودکی به امامت رسیدند؟
1) امام جواد علیهالسلام
2) امام مهدی علیهالسلام
3) هر دو امام علیهماالسلام
3- بر اساس آیه 12 سوره مریم، کدام پیامبر در کودکی به نبوت رسید؟
1) حضرت یحیی علیه السلام
2) حضرت موسی علیه السلام
3) حضرت عیسی علیه السلام
4- بر اساس روایات، رسول خدا چه کسانی را از مسجد بیرون کرد؟
1) تارکان روزه
2) تارکان حج
3) تارکان زکات
5- آیه 105 سوره توبه به چه امری اشاره دارد؟
1) علم رسول خدا به اعمال انسانها
2) علم امامان معصوم به اعمال انسانها
3) هر دو مورد