جایگاه انتخابات در مردم سالاری دینی

1- تفاوت‌های دموکراسی اسلامی و غربی
2- نظام اکثریتی، بهتر از نظام‌های دیگر
3- انتخابات، دلیل مقبولیت است، نه مشروعیت
4- شهرت، دلیل صلاحیت نیست
5- دوری از دروغ و تهمت در انتخابات
6- خطر غرور و مستی برای مسؤولان و سیاست‌مداران
7- خطر حمایت‌های دشمنان و هوس‌های درونی
8- انتخاب بر اساس ایمان، تقوا، سابقه و جهاد

موضوع: جایگاه انتخابات در مردم سالاری دینی

تاریخ پخش:  09/03/92

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

من در این سی سال یا سی و چند سال، هروقت وقت انتخابات بوده حالا یا مجلس، یا خبرگان یا ریاست جمهوری، یا شورای شهر، نکاتی را گفتم. امروز هم مطالبی را می‌خواهم بگویم، نه به عنوان یک مرد سیاسی، به عنوان یک معلم قرآن.

این دموکراسی که می‌گویند، فرق بین انتخابات ما و دموکراسی غربی چیست؟

پس موضوع بحث تفاوت دموکراسی اسلامی و غربی. انتخابات منفی و انتخابات مثبت. همه هم «إِنْ شاءَ اللَّه‏» از قرآن است و بعضی هم از روایت است. در هردو دموکراسی، هر فرد یک حق رأی دارد. اگر حقوق بشری در کار بود، حقش این بود که گریه کنند برای کشورهایی که از اول تولد تا مرگ مردمش یک مرتبه هم پای صندوق نمی‌روند. مثل همین کشورهای دور و برمان. آنوقت جالب این است که آمریکایی که ادعا می‌کند من طرفدار دموکراسی هستم، از این کشورهایی که اصلاً در آن مردم حق رأی ندارند، از پادشاهش حمایت می‌کند. مردم بحرین می‌گویند: هر آدمی یک حق رأی دارد. می‌گوید: بزنید اینها را بکشید. آمریکا هم از این حکومت دفاع می‌کند. اصلاً ادم خجالت می‌کشد در دنیایی زندگی می‌کند، که طرفداران حقوق بشر اصلی‌ترین حق بشر را پایمال می‌کنند.

1- تفاوت‌های دموکراسی اسلامی و غربی

فرق دموکراسی اسلامی و غربی در چیست؟ در دموکراسی اسلامی اکثریت راه حل است و همیشه راه حق نیست. این حرف ما است. راه حل و راه حق چیه؟ راه حلّ مثل قرعه، یک اتو برقی داریم دو نفر می‌گویند: به ما بده. نمی‌دانیم چه کنیم. می‌گوییم: قرعه بکش. این قرعه راه حق است یا راه حل است؟ راه حل است. ممکن است قرعه به آقای الف بیفتد، اتفاقاً آقای الف پنج تا اتو برقی دیگر هم داشته باشد. و آنکه قرعه به او نیفتاد، ممکن است اصلاً اتو برقی نداشته باشد. پس این قرعه راه حل است برای اینکه از بن بست بیرون بیاییم. اما راه حق نیست. هیچ دلیل عقلی نداریم که اگر 51 نفر گفتند: الف، 49 نفر گفتند: ب، حتماً حق با آقای الف است. نه، ممکن است حق با آقای الف باشد که اکثریت دارد، ممکن است نباشد. پس این حرف اول ما، ما که انتخابات داریم، انتخابات همیشه راه حق نیست. قرآن می‌گوید: «اکثرهم» گاهی وقت‌ها اکثر مردم خلاف می‌روند.

2- نظام اکثریتی، بهتر از نظام‌های دیگر

اصلاً بگذارید من انواع حکومت‌ها را بگویم. حکومت‌ها چطور است؟ یا کودتا می‌کنند. یک کسی حکومت می‌کند. یا جانشین هستند، مثل کشورهای همسایه‌مان، مثل شاهنشاهی خودمان، پدر می‌میرد، پسرش جای او می‌آید. برادرش جای او می‌آید. یا اجماع است. یعنی تمام مردم می‌گویند: آقای الف! یا اقلیت رئیس جمهور تعیین می‌کنند. مثلاً مجلس یک اقلیتی هستند، رئیس جمهور تعیین می‌کنند. یا اکثریت! کدام‌ها درست است؟ سؤال از من و جواب از همه اینهایی که پای تلویزیون هستند و شما که اینجا تشریف دارید. آیا کودتا حق است؟ با هم بگویید… نه، ممکن است کسی با قدرت یک کودتا کند. پس این حق نیست. آیا جانشینی حق است؟ که اگر من پیشنماز بودم، حتماً باید پسر من پیشنماز باشد؟ تو را قبول دارند، شاید پسرت را قبول ندارند.

آیا می‌شود روی کره‌ی زمین همه مردم یک حرف بزنند؟ با هم بگویید… نه! اگر اقلیت آمدند رئیس جمهور تعیین کردند، این اقلیت حق اکثریت را ضایع نکردند؟ پس این چهار تا مرخص هستند. فقط اکثریت خوب است که همان دموکراسی و انتخابات، این اکثریت هم تازه راه حق نیست. راه حل است! دلیل عقلی و دلیل علمی نیست که اگر 51 نفر گفتند: گردو، 49 نفر گفتند: بادام، بگوییم: حق با گردو است. نخیر! ممکن است حق با بادام باشد. با رأی مردم که حق و باطل جابه جا نمی‌شود. منتهی راه حل است. این از چهار تای دیگر عیبش کمتر است. عیبش کم است، کم عیب است.

3- انتخابات، دلیل مقبولیت است، نه مشروعیت

در اسلام انتخابات و اکثریت دلیل مقبولیت است. اکثریت در اسلام دلیل مقبولیت است. یعنی این فرد مورد قبول است. اما دلیل مشروعیت نیست. وقتی اکثریت گفتند: فلانی، این دلیل این است که مقبول است. یعنی حرفش را قبول می‌کنند. مقبول است یعنی حرفش قابل قبول است. فردا دستور داد باید انجام بدهیم. خودمان به این رأی دادیم. اما دلیل مشروعیت هم هست. نه! ممکن است کسی آراء اکثریت را داشته باشد، اما کارهایش خلاف شرع باشد. پس مقبول بودن، دلیل مشروع بودن نیست. مشروع یعنی شرعی، یعنی الهی.

در انتخابات هم حق مردم باید حفظ شود، هم حق خداوند، انتخابات حق مردم است. چون می‌آیند پای صندوق رأی می‌دهند. ولی حق خدا هم هست. مثلاً اگر مردم رأی دادند به اینکه شراب بخوریم. دنیا می‌گوید: اگر مردم می‌گویند: شراب بخورید، بخورید. ما می‌گوییم: نه، مردم حق دارند بگویند: ما شراب می‌خوریم. اما اگر خدا شراب را حرام کرده، حق خدا بر حق مردم مقدم است. آنها می‌گویند: فقط حق مردم! فقط مردم! اگر مردم گفتند: شراب بخوریم، دیگر خدا را کنار بگذارید. این هم یک تفاوت!

پس ببینید ما می‌گوییم: راه حل است. آنها می‌گویند: راه حق است. ما می‌گوییم: دلیل این است که قبول است. آنها می‌گویند: دلیل بر این است که شرعی است. ما می‌گوییم: هم خدا، هم مردم! آنها می‌گویند: فقط مردم. این فرق دو دموکراسی است. همه پای صندوق می‌رویم منتهی فرق می‌کند.

اسلام می‌گوید: انتخابات فقط از راه صحیح باید باشد. آنها می‌گویند: انتخابات به هر قیمتی که شد. ممکن است رئیس جمهور آمریکا مجلس برود. به هر قیمتی که شد! از کمپانی‌های اسرائیل پول بگیرد. وعده‌ی دروغ بگوید، حقه‌بازی کند. خودش را نمود نمی‌دانم… چه بود وقتی اوباما می‌خواست بیاید… تغییر، تغییرات! بگوید: من آمدم تغییرات بدهم. به هر قیمتی که شد رأی بیاورد. ولی اسلام می‌گوید: نه، حتی اگر رئیس جمهور یک دروغ گفت فاسق می‌شود. دیگر نمی‌شود به او رأی داد. یک دروغ بگوید. گناه کبیره است.

در غرب دیگر مثل هم است… این برای فرق‌ها. ما خیلی، خدا را شکر کنیم که مسلمان هستیم. واقعاً افتخار کنیم به اینکه مسلمان هستیم. دنیا می‌گوید: به هر قیمتی که هست رأی جمع کن. حق و باطل را کار نداشته باش. بگوییم: فقط از راه صحیح! دنیا می‌گوید: فقط مردم، ما می‌گوییم: هم خالق، هم مخلوق! مردم بیایند پای صندوق اما باید نظر خدا را هم در نظر گرفت. یعنی مردم‌سالاری دینی. مردم سالاری یعنی مردم رأی بدهند. دینی، یعنی حق خدا را فراموش نکنند. یک صلوات بفرستید انتخابات منفی را بگویم. (صلوات حضار)

انتخابات منفی: 1- نه، نه، نه، اینها همه نه است. منفی است. نه، نه، نه، نه، نه! این نه را پر کنیم. بعد مثبت هم آره آره می‌گویم. اما از نظر منفی.

4- شهرت، دلیل صلاحیت نیست

1- نه شهرت؛ یک کسی ممکن است مشهور شده باشد ولو به اینکه در خیابان ملق زده و مشهور شده. مشهور شده، مثلاً حالا یک صدای خوبی دارد. خط خوبی دارد. وزنه‌ای بلند کرده، کشتی‌گیر خوبی است. فوتبالیست خوبی است. عرض کنم به حضور شما که خرج کرده، به هر حال به هر دلیلی، مثل بنده در تلویزیون بوده. من را همه ایران می‌شناسند.

من داشتم می‌رفتم، یک زن و شوهری با هم حرف می‌زدند، بچه در بغل مادرش بود. یک مرتبه بچه تا مرا دید. گفت: مامان! گفت: بله، گفت: تلویزیون! (خنده حضار) من خنده‌ام گرفت که این بچه سه ساله مرا می‌شناسد. حالا مثلاً من به درد رئیس جمهوری می‌خورم؟ چون مشهور هستم. از قرآن هم می‌توانی بگویی؟ از قرآن هم می‌گویم. وقتی وحی بر پیغمبر نازل شد، یک عده گفتند: پیغمبر، یک پسر یتیم فقیر! «لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیم‏» (زخرف/31) چرا قرآن بر یکی از این آدم‌های معروف و مشهور نازل نشد؟

یک آیه دیگر می‌گوید: «أَ هذَا» یعنی چه؟ «أَ هذَا» این!!! «أَ هذَا الَّذی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً» (فرقان/41) این است که خدا مبعوثش کرده است؟ گمنام! طالوت را وقتی گفتند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوت‏ مَلکا» (بقره/247) گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْک‏» طالوت به درد حکومت نمی‌خورد. «وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمال‏» (بقره/247) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. پول در جیبش نیست. «نَحْنُ أَحَق‏» ما خودمان سزاوارتر هستیم. نه شهرت، نه ثروت! چون پول دارد حتماً رئیس جمهور شود.

نه قبیله، «أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ، حَتىَ‏ زُرْتمُ‏ُ الْمَقَابِرَ» (تکاثر/ 1 و2) چون هم قبیله‌ی ما است، نه! در انتخابات بگوییم: به این رأی بدهیم، چون همشهری ما است. هم قبیله‌ی ما است. نه همشهری بودن و هم منطقه‌ای و هم قبیله بودن، هم لهجه بودن، این ترک است، این لر است، این فارس است، عرب است، عجم است، اینها هیچ کدام مطرح نیست.

نه داد و ستد! مثل اینهایی که شیر را در پستان تقسیم می‌کنند، تو بیا ستاد انتخاباتی من بشو، در عوض رئیس دفتر من می‌شوی. استاندار می‌شوی. فرماندار می‌شوی. در عوض سفیر می‌شوی، وکیل می‌شوی، وزیر می‌شوی. مدیر کل می‌شوی، فرماندار می‌شوی. هیچی! هیچ داد و ستدی نباید باشد.

5- دوری از دروغ و تهمت در انتخابات

نه دروغ! دروغ گناه کبیره است. نه دروغ! بیاییم مثلاً در انتخابات مثل انتخابات قبل یک چیزی که هنوز ثابت نشده مطرح کنیم. این هم برای چه؟ برای اینکه اگر من جرمی کردم باید جرم من ثابت شود. تازه باید جرم من ثابت شود. اگر بستگان من بود، ربطی به من ندارد. اگر بستگان ملاک است که اصلاً ما نباید مسلمان باشیم. چون یکی از بستگان پیغمبر ابولهب است. ابولهب بد بود. بگوییم: چون عمویت بد است، چه کار داریم؟ در قرآن چند بار آمده است؟ «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/164) یعنی گناه دیگر… یک چیزی در فارسی می‌گویند:

گنه کرد در بلخ آهنگری *** ز شوشتر زدند گردن مسگری

آقا من برادرم بد است، پسرم بد است. دخترم بد است. نوه‌ام بد است. همسایه‌ام بد است. راننده‌ام بد است. عمویم بد است. عمه‌ام بد است. هم باید ثابت شود، ما یک مرتبه این کلاه سرمان رفته است. در ثانی آدم اگر دین دارد هر وقت خلاف را دید می‌گوید. چرا شب انتخابات بگوییم؟ این پیداست که مسأله اسلام نیست. می‌گوید: من باید رئیس جمهور شوم به هر قیمتی می‌خواهد باشد. ولو به اینکه گناه همه را به گردن، هم باید ثابت شود. خدا را شاهد می‌گیرم که این حرف‌هایی که من می‌زنم نه کسی به من گفته بزن. فقط به عنوان یک مسلمان قرآنی حرف می‌زنم. 1- باید گناه ثابت شود. «إِنَّ السَّمْعَ» قرآن می‌گوید: «سَمع» گوش، «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ» چشم، «وَ الْفُؤادَ» (اسراء/36) تمام کارهای ما مورد سؤال قرار می‌گیرد. خودت شنیدی؟ خودت دیدی؟ بودی؟

تازه اگر نوار هم بود، ممکن است طرف… اگر گفتند: آقای فلانی دزدی کرده است. خودش گفت: دزدی نکردم، باید ببینیم خودش چه می‌گوید؟ پس سه تا خلاف! 1- گناه باید ثابت شود. 2- باید گناه ثابت شده برای خودم باشد، نه برای بستگان. 3- باید در محاکمه گفته شود، نه در تلویزیون. اینها همه خلاف شرع است. دروغ خلاف شرع است و ممنوع!

6- خطر غرور و مستی برای مسؤولان و سیاست‌مداران

نه غرور، افراد کم ظرفیت مست می‌شوند. غرور آنها را می‌گیرد. مثلاً شما اگر رفتی صف اول جماعت، خوب بنده حالا صف اول جماعت می‌روم. هی لگد بزنم بغلی‌ها، من مستقیماً با امام متصل هستم. شما توسط من، دوباره یک لگد بزنیم. چیه؟ من صف اول هستم، شما صف دوم. این بد مستی است. که مردم به من مستقیماً رأی دادند. بالاخره رهبر هم، مردم به خبرگان رأی دادند، خبرگان رهبر را انتخاب کردند. انتخابات بوده است. اینکه من بگویم، من صف اول هستم، مستقیم با پیشنماز هستم. شما به واسطه‌ی من پیشنماز هستید. همه اینهایی که در مسجد می‌آیند جماعت می‌خوانند. حالا صف چهارم باشد یا صف پنجم. فاصله‌ی من با امام دو متر است. فاصله‌ی شما با امام چهار متر است. اینها بد است. خواسته باشم تقوا داشته باشم باید بگویم بد است. در شأن این نیست که آدم را غرور بگیرد.

مثل یک پیشنماز هی به باقی پیشنماز‌ها بگوید: پشت سر من سی نفر اقتدا کردند. پشت سر شما 25 نفر. اگر یک پیش‌نمازی چنین حرفی بزند، من که دیگر پشت سر او نماز نمی‌خوانم. نمی‌گویم فاصله است. می‌گویم: این ظرفیتش همین مقدار است. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: بعضی‌ها ظرفیتشان کم است. مثل بچه‌ها تا قُلکش پر می‌شود، می‌گوید: بابا پُر شد!!! خیلی خوب پر شد. ظرف را بالا ببریم، تا مست نشویم.

آقای رجایی رئیس جمهور شد، رفت نزد امام، امام فرمود: آقای رجایی رئیس جمهور شدی؟ خوب مبارک است. اما فکر نکن کسی هستی. تو رئیس جمهور ایران هستی. ایران یک تکه از آسیا است. آسیا یک تکه از کره‌ی زمین است. کره‌ی زمین یک تکه از منظومه شمسی است. منظومه شمسی یک تکه از کهکشان است. این کهکشان یک تکه از هزاران کهکشان است. یعنی دعوایی که سر زمین است، ما اگر یک وسیله می‌گذاشتیم می‌رفتیم آن طرف فضا، اصلاً می‌دیدیم کره‌ی زمین اندازه‌ی یک پرتقال است. سر چه دعوا می‌کنیم؟

خداوند گاهی وقت‌ها می‌گوید: فکر نکن عبادت کردی، خیلی مهم است. «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض‏» (جمعه/1) تمام ذره‌ها دارند «سُبْحَانَ اللَّه‏» می‌گویند. جایی خبری نیست. تو هم «سُبْحَانَ اللَّه‏» گفتی، گفتی. غرور تو را نگیرد.

زهر چشم، یک زمانی یکی از آقایان فراری وزیر بود استیضاحش کردند. یادم هست ایشان در دفاعیه‌اش در مجلس گفت: آقایان که مرا استیضاح می‌کنید، دوره بعد هم می‌خواهید کاندید شوید. یعنی اگر مرا استیضاح کنید دوره بعد که خودتان را در شهرتان کاندیدا کنید، من آنجا از شما انتقام خواهم کشید. نمی‌گذارم مردم به تو رأی بدهند. زهر چشم می‌گیرد. اگر وزیر مرا استیضاح کنید چنان خواهم کرد. زهر چشم گرفتن هم گناه است. هرچه داری رو کن. ما با کسی پشت پرده چیزی نداریم.

تحریک بیگانه، باید ببینیم بیگانه‌ها از چه کسی تأیید می‌کنند. امام فرمود: اگر دیدید آمریکا از کسی راضی است، در خودتان شک کنید.

7- خطر حمایت‌های دشمنان و هوس‌های درونی

هوس‌های درونی، من باید رئیس جمهور شوم. اگر شدم، شدم. اگر نشدم می‌گویم: تقلب است. دلیل داری؟ شورای نگهبان به یکی از اینهایی که مدعی تقلب بود گفت: آقا هر صندوقی می‌گویی: تقلب است، هرطور دوست داری بگو: بشماریم. منتهی به یک شرط! اگر دیدی تقلب نیست، بگویی: تقلب نیست. گفت: نه، من که گفتم تقلب است، تا آخرش هم می‌گویم: تقلب است. حتی اگر بشماریم تقلب هم نباشد من دست از حرفم برنمی‌دارم… ببینید آخر اینها کجایش دین است؟ مگر هرکس ریش دارد دین‌دار است؟ گفتند: آقا هرجا گفتی تقلب است، این را شورای نگهبان به من گفت. هرجا می‌گویی: تقلب است، بشماریم. منتهی اگر تقلب نیست، بگو: اشتباه کردم. گفت: نه، من نمی‌گویم اشتباه کردم. من تا آخر می‌گویم: تقلب است. ببینید اینها دیگر دین نیست. روز قیامت اینها جواب شهدا را چه خواهند داد؟ من باید رئیس جمهور شوم. من باید شورای نگهبان را لت و پار کنم. من باید دین را لت و پار کنم. من باید با نوار و کتاب و عکس و بنر و پوستر خرابش کنم. من باید وام بگیرم که انتخابات خرجم را بدهم که حتماً رأی بیاورم. اینها هیچ کجایش به هیچ جای دین نمی‌خورد.

نه انتقام، آنجا چنین کرد پس ما این دوره چنان کنیم.

نه مدرک، من دکتر هستم و او فوق لیسانس، من فوق لیسانس هستم و او لیسانس. حالا فرق بین دکتر و فوق لیسانس مگر بیش از سی تا کتاب است؟ مگر سی تا کتاب را سی هفته نمی‌شود خواند؟ این فوق لیسانس‌ها که دکتر می‌شوند، چند ماه درس می‌خوانند که دکتر می‌شوند؟ دو سال، دو سال شش ماهش تعطیل است. تابستانش، عیدش، پنجشنبه‌اش، جمعه‌اش، آبش را بگیر. سی تا کتاب خوانده در شش ماه. البته دکتر باسوادتر است. آیت الله العظمی باسوادتر از حجه الاسلام است. اما جای افتخار نیست. این دلیل بر لیاقت نیست. مدرک، همیشه دلیل بر لیاقت نیست.

نه شهرت، نه ثروت، نه عشیره، نه قبیله، نه همشهری و هم لباس و هم… چون آخوند است، آخوندها به این رأی بدهید. لباس پرست هستید؟ لباس پرستی و عمامه پرستی مثل بت پرستی است. هرچه غیر خدا باشد شرک است. نه داد و ستد، تو اینجا چنین کن، در عوض من آنجا چنان می‌کنم. نه دروغ، نه غرور، اینها منفی‌ها بود. حالا یک صلوات بفرستید، مثبت‌ها را بگویم. (صلوات حضار)

در آستانه‌ی رحلت حضرت امام هستیم. امام خمینی این دین را برای ما آورد. وگرنه ما هم یا مثل کشورهای همسایه مردم‌مان پای صندوق نمی‌آمدند، یا اگر می‌آمدند اینها مطرح نبود. انکه یک طلبه‌ی کاشانی مثل بنده بیاید بگوید: معیارهای غربی چیه؟ معیارهای اسلامی چیه؟ انتخابات بر این اساس‌ها حرام است. وقتی حرام شد می‌دانید تکلیف چیه؟ نتیجه‌اش این است که نفت ده دلار باشد گیر هستیم. صد دلار هم باشد گیر هستیم. چون بر اساس تقوا… بگذارید یک چیزی برای شما بگویم.

طرفدارانی که می‌خواهید فردا رأی بدهید. سه تا «یَجعَل» در قرآن داریم. «یَجْعَلْ لَکُمْ نُورا» (حدید/28)، «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2)، «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (انفال/29) سه تا آیه‌ی قرآن است. یعنی اگر ریاست جمهوری براساس تقوا انتخاب شد، خدا به شما نور می‌دهد. یعنی هیچ وقت نمی‌گویید: به بن بست رسیدیم. همیشه نور دارید. اگر براساس تقوا باشد، راه خروج به شما می‌دهم که از این بن بست چطور خارج شوید. اگر بن بستی پیدا شد. «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» سه تا آیه است.  «یَجْعَلْ لَکُمْ نُورا» یک آیه است. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» یک آیه است. من برای خلاصه اینطور گفتم.

«یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» یعنی فرق بین حق و باطل را بشناسی. سردرگم نمی‌شوی. اگر تقوا داشته باشیم همیشه راهمان باز می‌شود. اما اگر براساس بی‌تقوایی باشی، رأی هم بیاوری، رأی اکثریت هم بیاوری، نفت ما هم صد دلار شود، یک مرتبه یک مشکلی پیش می‌آید به نام مشکل سیب زمینی، مشکل پسته، مشکل پراید، مشکل سکه! یعنی همیشه نفت ما هر قیمتی شود گیر هستیم. هیچوقت مردم راضی نیستند چون براساس تقوا نبوده است. این مثال‌های منفی…

سالگرد امام را باید قدر بدانیم چون امام خیلی به گردن ما حق دارد. همه حرف‌هایی که از اسلام می‌زنیم، هم من، هم دیگران، آنچه از اسلام در سایه‌ی انقلاب مطرح است سهم امام را فراموش نکنیم. برای شادی روحش که سالگردش نزدیک است یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)

8- انتخاب بر اساس ایمان، تقوا، سابقه و جهاد

اما پس بر چه اساسی؟ 1- براساس ایمان، چه کسی دین دارد؟ نه کسی که به دین تظاهر می‌کند.  دین دارد. پوست دین یک حساب است. مغز دین یک حساب دیگر است. اگر مغز دین را داشته باشد و پوست دین را نداشته باشد، یعنی از درون آدم خوبی است، اما پوست دین را مراعات نمی‌کند. ظواهر اسلامی را مراعات نمی‌کنند. بگذارید یک مثال بزنم. هم پوست تخمه، هم مغز تخمه با هم بکارید سبز می‌شود. پوست خالی را بکارید سبز نمی‌شود. مغز خالی را هم بکارید، سبز نمی‌شود. باید مغز با پوست باشد. هم باید از درون مسلمان باشد، هم از بیرون. اگر درون مسلمان نیست، اما بیرون اصلاً خودشان را فتوکپی امام زمان می‌دانند. اصلاً نماد دین می‌گوید: من هستم. اصلاً بقیه دین ندارند. نماد دین من هستم. این پوست دین را دارد. بعد ما به مراجع رجوع می‌کنیم، می‌بینیم یکی از مراجع از این آدم راضی نیست. به امام جمعه‌ها، به خبرگان، به هر اسلام شناسی رجوع می‌کنیم، می‌گوید: من از این راضی نیستم. ولی خودش را نماینده‌ی دین می‌داند. پوستش فایده ندارد.

از طرفی هم دین دارد، واقعاً متدین است. اما ظواهر اسلامی را حفظ نمی‌کند. بالاخره اسلام یک ظواهری هم دارد. ریش علامت دین نیست. ولی پوست دین که هست. چادر دلیل بر دین نیست، اما پوست دین که هست. ببینید اگر پخته یخ کرده باشد مثل شلغم سرد، خوردنی نیست. از آن طرف داغ داغ باشد اما درونش خام باشد، باز قابل خوردن نیست. ما می‌گوییم: هم پخته، باقی‌اش را هم شما بگویید. هم گرم! هم پخته، هم داغ! داغ نپخته مشکل دارد. پخته سرد شد، جاذبه ندارد.

ایمان، «أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقا» (سجده/18)، تقوا، این آیه تقوا را همه ایرانی‌ها حفظ هستند. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات/13) سابقه، این را هم همه ایرانی‌ها حفظ هستند. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10 و11) ایمان، تقوا، سابقه، جهاد. این را هم ایرانی‌ها خیلی حفظ هستند. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدین‏» (نساء/95) این مجاهدین اینطور بودند. مجاهدین آرمشان آرم قرآن بود. ولی گوش به حرف امام ندادند. قرآن را یدک کشیدند. پوست، پوست اسلام بود. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ» آرم سازمان منافقین است و آیه قرآن هم هست. ولی حالا مجاهدین از چه کسی تقلید می‌کردند. ما الآن هم در دستگاه‌ها داریم. که هرچه در این چند سال ور رفتم ببینم مقلد که هست، من نفهمیدم. از هر مرجعی پرسیدم گفت: من از او راضی نیستم. نفهمیدیم بالاخره این مقلد چه کسی است که اینقدر به عنوان اسلام شناس هم…

انسان مبنا دارد. شما می‌خواهی یک قرص بخوری می‌گویند: زیر نظر پزشک باشد. جهاد، «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ» ایمان، تقوا، سابقه، جهاد. دیگر چه؟ علم، باسواد باید باشد.

شایستگی، قرآن می‌گوید: حکومت را به آدم‌های صالح بدهید. «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) صلاحیت داشته باشد. ممکن است باسواد باشد، تقوا هم داشته باشد، اما صلاحیت این کار را نداشته باشد. توانمند باشد یعنی بتواند اداره کند. شجاعت، سوره‌ی برائت را پیغمبر دوبار به دو نفر داد، گفت: نه اینها نمی‌توانند. علی تو این را بخوان. شجاعت، اصالت خانوادگی، دوری از هوس، «وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏» (نازعات/40) تجربه، قدرت نگهداری، ممکن است پست بگیرد نتواند نگه دارد. تعبد، بدون فتوا و مرجعیت تکان نخورد. قصد خدمت داشته باشد، نه قصد ریاست.

بلند همت باشد. عملکردش خوب باشد. تواضع داشته باشد. بی‌توقع باشد. اینها را همه آیه دارم. اینها دلایل مثبت است.

خدایا در آستانه‌ی رحلت عزیزان گوش می‌دهند. خدایا روح امام و روح شهدا را از ما راضی بفرما. در انتخابات به ما توفیق بده جامعه‌ی ما و خود ما طوری حرکت کنیم که روح انبیاء و اولیاء، روح امام و شهدا، از ما راضی باشد. دستهای پیدا و ناپیدا، که نمی‌تواند ببیند نظام ما یک نظام مستحکمی است. آن دست‌ها را اگر قابل نیستند قطع بفرما. هرکس رأی آورد، خدایا از هر رقم غرور حفظش بفرما. ستادهای انتخاباتی ما را به راه حق هدایت بفرما. ملاک‌های دینی را در ما زنده بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در دیدگاه اسلامی، نقش اکثریت در انتخابات چگونه است؟

1) راه حلّ

2) راه حق

3) هر دو گزینه

2- رأی اکثر مردم به یک نفر، نشانه چیست؟

1) مقبولیّت و محبوبیّت

2) مشروعیت و حقانیّت

3) لیاقت و صلاحیّت

3- تفاوت اصلی دموکراسی غربی و دینی چیست؟

1) رعایت حق مردم

2) رعایت حق خداوند

3) رعایت حق محرومان

4- آیه 164 سوره انعام به چه امری تأکید دارد؟

1) اثبات جرم در نزد قاضی

2) دوری از نسبت دادن جرم بستگان

3) دوری از تهمت و افترا

5- آیه 13 سوره حجرات به کدام یک از ارزشهای دینی اشاره دارد؟

1) ایمان

2) سابقه

3) تقوا

Comments (0)
Add Comment