توصیه اسلام به وقف (1)

موضوع: توصیه اسلام به وقف(1)
تاریخ پخش: 27/09/99
1- رنگ الهی، مایه برکت کارها
2- خدمت به مردم، زوانه و ماندگار
3- گذشت از مال، مایه برکت زندگی
4- وقف در راه خدا، عامل محبوبیت نزد مردم
5- تفاوت کوثر و تکاثر
6- کار نیک در دنیا، نور انسان در قیامت
7- برنامه‌ریزی برای زندگی باقی، نه فانی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث امروزمان بحث این است که چگونه انسان می‌تواند از خودش یک وجود با برکت درست کند؟ چگونه خودمان را زیاد کنیم؟ مبارک کنیم؟ کلماتی که می‌گوییم، چطور این کلمات با برکت باشد. یک چیزی می‌نویسیم چطور این نامه بابرکت باشد. برکت یعنی خیر زیاد. حالا این مصادیق زیادی است. قرآن می‌فرماید: موضوع بحث ما این است و خیلی بحث خوبی است و خدا کند ما هم به این عمل کنیم… [پای تخته]
بسم الله الرحمن الرحیم، چگونه خود را مبارک کنیم؟ قدم به قدم برنامه‌های اسلام نکته دارد که اینها را پهلوی هم می‌گذاریم می‌بینیم عجب یک چیزی شد. خود کلمه‌ی بسم الله الرحمن الرحیم، به ما گفتند: کاری که می‌کنی، خط می‌نویسی، در هر کاری بسم الله بگو. چون خداوند مبارک است. «تبارک الذی» (ملک، 1) خداوند برکت دارد.
1- رنگ الهی، مایه برکت کارها
اگر شما کارهایتان را رنگ الهی دادید، شما هم مبارک می‌شوید. گاهی آدم یک لباس سفید می‌گیرد. لباس سفید را عید نوروز در عروسی‌ها می‌شود پوشید. یکبار یک لباس سیاه می‌گیرد. این را فقط محرم باید بپوشد یا در مراسم سوگواری دوست و آشنا. یکوقت لباس نازک می‌دهی، این تابستان است. یکوقت پوستین است، لباس کلفت است. زمستان است اما مثلاً الآن پتو، پتو چهار فصل است. رنگ طوسی چهار فصل است. چگونه… شما ساختمان می‌خواهی بسازی؟ یکوقت نقشه این ساختمان را طوری می‌گذاری که رو به سبزی و پنجره و نور خورشید و قبله، اتاق شما که درونش نشستی، هم منظره را می‌بینی هم رو به قبله نشستی. یکوقت هم می‌توانی، این برکت مسأله مهمی است.
قرآن درباره برکت می‌گوید: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی‏ السَّماءِ» (ابراهیم/34) درخت می‌خواهی بکاری، درخت تزئینی می‌شود کاشت، درخت میوه می‌شود کاشت. همین‌جایی که ما هستیم اردوگاه باهنر، هزاران درخت با کم و زیادش دارد. نمی‌شد اینها درخت میوه باشد؟ درخت‌هایی که در خیابان هست نمی‌شد میوه باشد؟ یکی از شهرهای استان فارس بود، فسا بود یا جهرم، من دیدم درخت‌های خیابانش نارنگی است، همین نارنج. خیلی هم زیبا بود. سبز و نارنگ و نارنجی… درخت می‌کاریم مبارک باشد. هدیه می‌بریم می‌توانیم یک چیزی ببریم که یکبار مصرف باشد یا فرض کنید یک چیزی باشد که همیشه باشد. بحث ما این است که بنشینیم فکر کنیم چطور خرج کنیم؟ پول گیر آوردن فکر می‌خواهد، خرج کردنش هم فکر می‌خواهد. انتخاب برکت هم فکر می‌خواهد. خداوند به حضرت موسی گفت: دستت چیست؟ «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ» (طه/17) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. موسی در دستت چیست؟ گفت: «هِیَ عَصایَ» عصای من است. منتهی برکت دارد. «أَتَوَکَّؤُا عَلَیْها» به آن تکیه می‌دهم. «وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمِی» برگ‌های درخت را می‌ریزم. «وَ لِیَ فِیها مَآرِبُ أُخْرى‏» کارهای دیگر هم می‌کنم. این چفیه که بسیجی‌ها دارند، ایام جبهه، هرچه فکر کنیم که شاید بیست رقم کار از این می‌کشیدند. هوا گرم می‌شد همین را تکان می‌دادند به جای بادزن، بادشان می‌زد. ظرف غذا داغ بود می‌خواستند دیگ را از روی اجاق بردارند با این برمی‌داشتند. می‌رفت دوش می‌گرفت، خودش را با همین خشک می‌کرد. می‌خواست نماز بخواند می‌انداخت نماز می‌خواند. سرش درد می‌کرد به سرش می‌بست. یک پارچه بسیار ارزان ولی چند منظوره، سالن می‌سازیم سالن را می‌توانی مبارک بسازی. چطور سالم باشد، کفش ساده باشد، قسمتی که مراسم است بلندی باشد، سِن، برمی‌داریم سالن را کج می‌سازیم و اسمش را آمفی تئاتر می‌گذاریم که غیر از سخنرانی هیچ خاصیت دیگری ندارد. یک سالن میلیاردی خرج می‌کنیم، سالی دو بار سه بار چهار بار، چهار تا مراسم درونش است ولی اگر صاف باشد می‌شد اصلاً درونش والیبال هم بازی کرد. میز پینگ پونگ هم گذاشت. می‌شد نماز جماعت هم خواند. می‌شد دانشجوها جا کم دارند بروند آنجا بخوابند. مراسم بگذارند، میز پینگ پونگ بگذارند.
2- خدمت به مردم، زوانه و ماندگار
یکی از مسائل مهم این است که ما بیاییم فکر کنیم اینهایی که وقف می‌کنند خیلی وجودشان با برکت است. «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی‏ السَّماءِ» شما ممکن است بگویی: آقای قرائتی حواست کجاست؟ مردم مشکلات معیشتی دارند. قبول است، ولی همین مردم مشکلات معیشتی داشتند جمع می‌شدند کارهایشان را مبارک می‌کردند. این مسجدهایی که ساخته شده گاهی یک نفر بانی خاصی داشته و معمولاً از کمک‌های مردمی، ده تا آجر و صد تا آجر کمتر بیشتر، پول روی هم می‌ریختند و حسینیه‌ها و فاطمیه‌ها و زینبیه‌ها، مهدیه‌ها، بسیاری از ساختمان‌ها ذره ذره جمع شده از پول‌های کم و با پول کم هم می‌شود این کار را کرد. می‌روم نان بخرم، من که نانوایی آمدم یک نان برای خودم بخرم، دو تا نان می‌گیرم و یکی به همسایه می‌دهم. به من چه؟ مگر من نوکرش هستم؟ بچه‌هایش در کانادا خوش می‌گذرانند حالا من بروم نان بگیرم به مادر و پدرش بدهم. بابا تو نانوایی هستی این هم پیرزنی است. درست است حالا بچه‌اش فلان کشور است یا فلان شهر و استان است. اما شما یک نان می‌گیری، دو تا بگیر. شما می‌دانی قدمی که برمی‌داری برای خدمت به مردم عبادت است. ما می‌توانیم همه کارهایمان را مبارک کنیم. اگر فکر کنیم.
ارزان‌ترین کار چه کاری است؟ مبارک‌ترین کار چه کاری است؟ پول دادن آدم را پاک می‌کند. قرآن به پیغمبر می‌گوید: از مردم زکات بگیر، زکات گرفتی «تُطَهِّرُهُم» (توبه، 103)‌پاکشان کنید. مگر مردم نجس هستند؟ نه ببین مردم وقتی بخل دارند این بخل یک بیماری است. حرص یک بیماری است. شما وقتی از مال خودت کندی، حرص و بخلت را دور کردی و این پاک شدن از اینهاست. حالا، ما نگاه کنیم یک حساب یک دقیقه‌ای داشته باشیم. من این را دیشب نوشتم. عمر کوتاه است، [پای تخته] عمر که کوتاه است توشه کم است. راه طولانی است. خطر زیاد است و مسئولیت… هدف بلند، از اینها چطور… می‌گوید: همه اینها را یک چیزی حل می‌کند و آن وقف است. زمینی را وقف می‌کنیم، بیمارستان، دانشگاه، حوزه علمیه، مسجد، درمانگاه، هرچه، یکسری که وقف کردی، خودت هم که نیستی بعد از مرگ هم مردم از آن موقوفات استفاده می‌کنند. توشه کم برداشتیم اگر چیزی را وقف کنی بعد از مرگ هم اجرهایش به سراغ شما می‌آید. راه طولانی است و وقف هم طولانی است. خطر زیاد است. همین که خیر رساندی شر از تو دور می‌شود. هدف بلند است. آدم با وقف می‌تواند برای پنجاه قرن بعد هم، برای ده قرن، پنج قرن، کمتر بیشتر برای بعد خودش هم… هرچه هدف بلند باشد یک چیزی که آدم وقف کرد، می‌خواهم همه باسواد شوند. خیلی خوب بسم الله، یک کتاب بگیرید وقف کنید. می‌خواهم در عمر این دانشجوها شریک شوم. بسم الله، مقداری خودکار و خودنویس بگذارید در اختیارشان. لازم نیست وقتی می‌گوییم وقف، یک مزرعه وقف کند. الآن که این اس ام اس‌ها آمده یک کلمه حقی را شنیدی، فوری این را به رفیق‌هایت بفرست. این برکت می‌شود. به جای اینکه چرت و پرت به هم نقل کنیم حرف‌های بی فایده و کم فایده، با برکت باشد.
3- گذشت از مال، مایه برکت زندگی
از خودمان بکنیم مبارک باشیم. ما گیر خودمان هستیم. بعد از قرآن تقریباً در همه خانه‌ها مفایتح هست. این مفاتیح چقدر با برکت است. همه کتاب‌های علمی را کنار گذاشت، کنار قرآن مفاتیح است. مفایتح شیخ عباس قمی اسم خودش را برداشته، یعنی گفته من برای این کتاب پول نمی‌خواهم. حق التألیف نمی‌خواهم. حق التألیف جایز و حلال است اما ایشان گفته من این حلال را هم نمی‌خواهم. آنوقت کتابش مبارک شد. ولی ما در زمان خودمان داشتیم که نزد بزرگواری رفتند و گفتند: این کتاب شما کتاب خوبی است، می‌خواهم کتاب درسی دانشگاه کنیم. ایشان گفت: حق التألیف مرا باید بدهید و اگر ندهید راضی نیستم. مؤلف می‌تواند بگوید من راضی نیستم مثلاً به فتوای خیلی از علما، آنها هم کتابش را چاپ نکردند. سراغ یک نفر دیگر رفتند. گفتند: کتاب شما خوب است می‌خواهیم چاپ کنیم ولی حق التألیف به شما نمی‌دهیم. گفت: ندهید. اگر کتاب خوب است بگذارید جوان‌ها بخوانند و چیز یاد بگیرند و ما از پول می‌گذریم. اینکه گفت ما از پول می‌گذریم شاگرد بود. اینکه گفت: پول ندهید راضی نیستم استاد بود. استاد بخاطر اینکه به مال دنیا چسبید کتابش چاپ نشد. شاگرد گفت: هرطور دوست دارید. گفتند: می‌خواهیم تغییرش بدهید. گفت: بدهید. می‌خواهیم صفحاتش را کم کنیم. کم کنید. یک خرده خودش را از این قید و بندها آزاد کرد، کتابش دور و بر چهار میلیون چاپ شد. چهار میلیون دانشجو از این کتاب استفاده می‌کنند برای اینکه دل کند. اینها را با برکت می‌گویند. یک چیز خوبی…
حتی شما می‌روید سیب‌زمینی بخرید. می‌بینی سیب‌زمینی‌هایش خوب است و قیمتش مناسب است. به همسایه می‌گویی: همسایه‌ها، این ماشین سیب زمینی آورده و سیب زمینی‌اش خوب است. قیمتش هم مناسب است. همین کلمه را بگو. همینطور که ما سیب زمینی داری، همسایه هم داشته باشد. نان گرفتی همسایه هم یک نان داشته باشد. لباس می‌خریم یک لباسی بخریم چهار فصل بشود پوشید. سفید سفید نباشد که نشود محرم پوشید. سیاه سیاه نباشد که عید نشود پوشید. در رنگ، در جهت، من کسی را سراغ دارم خدا رحمتش کند از دنیا رفت، پیرمردی بود. دهه محرم روضه می‌خواند. خانه که می‌خواست بسازد به معمار گفت: من دهه محرم روضه می‌خوانم. نقشه‌های خانه را طوری قرار بده که وقتی آقا بالای منبر است. همه اتاق‌ها و خانه و حیاط آقا را ببینند. نقشه خانه‌اش براساس این بود که آن واعظ که حرف می‌زند من در خانه رفتم، می‌گفت: ببین منبر اینطور بچینیم. بعد نگاه کردم دور تا دور خانه، خانه‌های قدیمی، دور تا دورش اتاق بود، همه اتاق‌ها آقا را می‌دیدند. کفس حیاط بزرگی داشت آقا را می‌دیدند. عقل هم، عقل تدبیر یک چیزی است.
4- وقف در راه خدا، عامل محبوبیت نزد مردم
وقف یعنی نوع دوستی، یعنی من خودم را دوست ندارم، بشریت را دوست دارم. وقف کردن انسان را محبوب می‌کند چون انسان هرکار صالحی… «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ‏ وُدًّا» (مریم/96) قرآن قول داده که اینها که اهل ایمان و عمل صالح باشند، محبوب هستند. اگر دیدیم مردم ما را دوست ندارند، یکوقت قرائتی صد تا سلامش می‌کردند حالا پنجاه سلام می‌کنند. اگر دیدم محبوبیت من کم شده، اینجا باید لای قرآن را باز کنیم خدایا تو در قرآن گفتی، هرکس ایمان داشته باشد و کارهایش درست باشد محبوب است. تو الآن محبوبیت‌ات کم شده است. یا خدا دروغ گفته نعوذ بالله، بگوییم خدا دروغ گفته است؟ خدا دروغ نمی‌گوید. یا باید آمنوا من لق شده باشد و ایمان من ضعیف شده باشد یا کارکردهای من خوب نبوده است. عمل من عمل صالح نبوده است. یا در فکر کج شدم یا در عمل کج شدم. اگر فکرت درست باشد «آمنوا»، عملت هم درست باشد، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ‏ وُدًّا» وُد و مودت شما در دلها می‌نشیند. هرجا دیدی محبوبیت ما کم شده پیداست راهی که رفتیم درست نبوده است. سه راه بیشتر نداریم. خواهش می‌کنم دقت کنید.
قرآن فرموده هرجا ایمان داشته باشید و عمل شما درست باشد محبوب هستید. اگر یکوقت دیدی ما محبوب نیستیم، باید ببینیم چیه؟ آیا خدا به قولش عمل نکرده است؟ «وَ لَنْ یُخْلِفَ‏ اللَّهُ‏ وَعْدَهُ» (حج/47) قرآن می‌گوید: من قول بدهم عمل می‌کنم. پس معلوم می‌شود یا ایمان ما، افکار و عقاید ما یک خللی وارد شده است و ضربه دیده است یا معلوم می‌شود مدیریت و رفتار من خوب نبوده است. الآن شرایط گاهی پیش می‌آید، کرونا باشد یا هر شرایط دیگر، سیل باشد یا زلزله باشد، کمک‌های معیشتی برای آدم‌های معمولی است. آدمی که هکتارها زمین دارد صد مترش را نمی‌خواهد به آدم بی مسکن بدهد؟ هکتارها زمین دارد در شهر یا روستا.
5- تفاوت کوثر و تکاثر
یکی از بلاها تکاثر است. در قرآن یک سوره به اسم تکاثر داریم. تکاثر و کوثر هردو از کثیر است. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُر» (تکاثر/1) «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر» کوثر را خدا تعریف کرده است. به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر من به تو کوثر دادم، یعنی خیر زیاد اما تکاثر را می‌گوید: انتقاد کرده است. چون تکاثر فخرفروشی است. ما بیشتر هستیم. تو بیشترهستی. خانه من گرانتر است. ماشین من گرانتر است. جهازیه فلان، عروسی فلان، چه و چه… تکاثر یعنی پز دادن، فخرفروشی، حرص، دو قبیله با هم دعوا داشتند، او گفت: ما بیشتر هستیم و این گفت: ما بیشتر هستیم. گفتند: دعوا ندارد بشمارید. سرشماری کردند، یکی برد و یکی باخت. طبق نقلی باخته، گفت: زن‌های حامله را دو نفر حساب کنیم. یکبار دیگر سرشماری کنیم. باز سرشماری کردند و باز هم باخت. گفت: خیلی‌ها از ما مردند، برویم قبرستان مرده‌ها را هم بشماریم. ببینیم مرده و زنده کدام بیشتر است. رفتند قبرستان گور پدرشان و اجدادشان را بشمارند. آیه نازل شد «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» یعنی شما سرگرم سرشماری هستید. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» کارتان به اینجا رسید که «زُرتم» زیارت کردید مقبره را، رفتید مقبره شماری و قبر شماری؟ استخوان پوسیده‌های پدرتان را بشمارید؟ استخوان پوسیده‌هایی که باعث عبرت است حالا باعث پز شده است. شما باید استخوان پوسیده‌های پدر را دیدید گریه کنید که عجب سرنوشت ما هم به اینجا خواهد کشید. برای قیامت چه ذخیره کردیم. پز می‌دهید که استخوان پوسیده‌های پدران ما بیشتر است. اینها همه آلودگی است.
واقعاً اینها بیماری است که انسان بنشیند. قرآن خیلی انتقاد می‌کند و مکرر، «نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً» (سبأ/35) می‌گفتند: ما اولاد و اموالمان بیشتر است. وقف، می‌شود آدم یک خودکار را وقف کند. یک قاشق چایخوری، می‌شود یک کشتی را وقف کنی، یک ماشین را وقف کنی. از همه مهمتر شهدا هستند که عمر و جوانی خود را وقف کردند. گفتند: ما می‌رویم که شما باشید، ما شهید می‌شویم که شما راحت بخوابید. اینها روز قیامت کنار هم بگذارند، افرادی که کار خیر نمی‌کنند خیلی شرمنده می‌شوند. یک جوانی بیاورند و یک مادر شهید بیاورند و بگوید: بچه‌ام را دادم. دامادم را دادم. شوهرم را دادم و همسرم را دادم. من هیچی… اینها آرامش درونی هم هست. وجدان آدم… شما اگر یک غذایی بخوری و ببینی بغل دستی‌ات هم خورده و سیر شده یک حالتی داری. اما اگر ببینی دیگران گرسنه هستند و دارند به تو نگاه می‌کنند و تو داری می‌خوری، این از نظر وجدانی و روحی هم، اصلاً آدمی که پول ندهد موقعیت خودش آبکی است. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: وقتی می‌گویند: انفاق کنید، «وَ تَثْبِیتاً مِنْ‏ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265) تثبیت یعنی ثابت، یعنی اگر پول خرج کردی جایگاه خودت هم در دل مردم محکم باشد. نمی‌گویند: ولش کن، فلانی است. هیچ خیری از او سر نمی‌زند. پایش را از روی مار برنمی‌دارد.
6- کار نیک در دنیا، نور انسان در قیامت
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: روز قیامت التماس خواهید کرد. یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ‏ مِنْ نُورِکُمْ» (حدید/13) یک نگاهی به ما کنید ما از نور شما استفاده کنیم. «قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» قدیم که مکه می‌رفتند حتی جوانی که من مکه رفتم. شب عید قربان بیابان مشعر، چسبیده به مکه تقریباً، آنجا مراسمی دارند که یکی از مراسم سفارش شده شن جمع کنند. شن‌هایی که به نان سنگک چسبیده، سنگریزه‌هایی را جمع کنید برای اینکه فردا به یک منطقه خاصی باید پرتاب کنید به یاد حضرت ابراهیم که با سنگ به شیطان پرتاب کرد و خاطرات را باید زنده نگه داشت. حاجی‌های ایرانی با خودشان چراغ قوه می‌بردند. چون تاریک بود می‌انداختند که در تاریکی شن جمع کنند. یک حاجی به یک حاجی دیگر گفت: حاج آقا می‌شود این چراغ قوه‌ات را به من بدهی من هم شن جمع کنم؟ گفت: چرا از ایران چراغ قوه نیاوردی؟ این آیه روشن می‌شود. می‌شود«انْظُرُونا نَقْتَبِسْ‏ مِنْ نُورِکُمْ» شما رویتان را برگردانید ما از نور شما استفاده کنیم؟«قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» بروید در دنیا از دنیا نور بیاورید. این روزگارها برای ما هست. وقف نشان دهنده این است که من به تاریخ بشریت عقیده دارم. به بشریت عقیده دارم. همه مردم را بچه خودم می‌دانم. همه مردم را همسر خودم می‌دانم.
یک آیه داریم در قرآن می‌گوید: «وَ الْباقِیاتُ‏ الصَّالِحات‏» (کهف/46) آیه قرآن است. یعنی چیزهایی که برای شما آثاری که از شماست. آثار خوبی که از شما باقی می‌ماند. تربیت یک بچه، انسان یک بچه‌اش را… شما چند تا بچه داری یکی را بفرست طلبه شود. غصه خرجی را نخور. اگر بنا باشد گرسنگی بخوری، تاجر هم باشی گرسنگی می‌خوری. اگر رزقت خوب باشد هر شغلی بروی دست به خاکستر بزنی طلا می‌شود. اگر بچه شما از اولیای خدا باشد خدا ولی خودش را گرسنه نمی‌گذارد. اگر از دشمنان خدا باشد، به من چه جان بکنم دشمن خدا سیر شود؟ افرادی هستند در دنیا برنده شدند. اینهایی که اینجا برنده شدند، قیامت هم برنده هستند.
شخصی در تلویزیون آمد و گفت: من 57 هزار یتیم را اداره می‌کنم. البته نه خودش تنها، خودش با شعبه‌هایی که در استان‌ها و شهرها زده بود. افراد خیر که دعوت کرده بود. نشست کار محلی کنیم. الآن فامیل‌ها هم یک فضای مجازی دارند. گاهی یک نفر است فضای مجازی درست کرده برای خودش. یعنی چیزی که بلد است به رفیق‌هایش پیام می‌دهد. الآن که فضای مجازی هست، بیایید یک فضای مجازی برای خیرات درست کنیم. دانشجوهای ما هستند که تابستان‌ها می‌روند در روستاهای عقب افتاده و بیست روز کمتر یا بیشتر خدماتی انجام می‌دهند. یک خانم می‌رود به بچه‌ها درس می‌دهد. یک آقا می‌رود با بچه‌ها بازی می‌کند. می‌شود ما از این سایت‌ها یک سایت محلی درست کنیم و فامیلی، در صدر اسلام هم بوده است. مثلاً می‌گفتند: مسجد قبیله فلان، یعنی یک قبیله جمع می‌شدند یک فامیل یک مسجد می‌ساختند. می‌شود این کار را بکنیم. ما خیلی دیگر توان داریم. من بارها این را گفتم. بنده با عصا راه می‌روم و زانو و کمر درد دارم. اما یک گرگ دنبالم کند سی کیلومتر می‌دوم! یعنی هنوز استعدادهای ما کشف نشده است.
7- برنامه‌ریزی برای زندگی باقی، نه فانی
خیلی از افراد نمی‌توانند تنهایی کاری بکنند. نمی‌شود طناب را پاره کرد اما اگر نخ نخ کنیم، هرکس یک نخ را پاره کند طناب پاره می‌شود. می‌شود یک کارهای اجتماعی کرد. آنهایی که پول خرج نمی‌کنند، قرآن حالاتی را از اینها نقل کرده که دارد خرج نمی‌کند. می‌گوید: «یا لَیْتَنِی‏ قَدَّمْتُ‏ لِحَیاتِی‏» (فجر/24) ای کاش برای امروز یک چیزی ذخیره کرده بودم. دستم خالی است،«یا لَیْتَنِی‏ قَدَّمْتُ‏ لِحَیاتِی‏» یعنی زندگی این است. ما در دنیا خیال می‌کردیم زنده هستیم. زندگی واقعی، زندگی ابدی است. ای کاش برای این زندگی ابدی یک چیزی فرستاده بودم. «ما أَغْنى‏ عَنِّی‏ مالِیَهْ» (حاقه/28) من ثروت داشتم ولی به درد من نخورد. من و شما یک متر در دو متر یک قبر بیشتر نداریم. این هم اخیراً چند طبقه شده است. یعنی یک متر در دو متر، به دو نفر سه نفر چهار نفر، کمتر و بیشتر می‌دهند. «ما أَغْنى‏ عَنِّی‏ مالِیَهْ» قرآن می‌گوید: من مال داشتم ولی ذخیره نشد.
گاهی هم می‌گویم: من مالم را به کسی نمی‌دهم، می‌خواهم خودم بدهم. خیلی خوب، خودت بده ولی تشخیصت درست است. یا به هرکسی دوستش داری می‌دهی؟ خیلی از مؤمنین ما تشخیصشان درست نیست. مثلاً وصیت می‌کند یک کاری را که وصیت هم نمی‌کرد فرقی نمی‌کرد. بنده خدا از دنیا رفته، گفته که مرا در روستایی که متولد شدم دفن کنید. حالا در زمستان هم از دنیا رفته است، یک متر دو متر با کم و زیادش برف است. این جنازه را چطور در روستا ببرم؟ واجب است در آن روستا باشیم؟ نه، مستحب است؟ نه. غیر از اینکه ایجاد دردسر برای وارثین می‌کنیم، باید یک وصیت کنیم وارثین به دردسر نیافتند. آقا این شکر را روز تاسوعا بدهید. حالا بگذار روز عاشورا بده. گاهی وقت‌ها وصیت‌ها و سفارش‌های ما اسباب دردسر است. من می‌خواهم به چهل نفر غذا بدهم، حالا به پنجاه نفر غذا بده. به سی نفر بده. کسانی که نماز شب می‌خوانند در این مدرسه زندگی کنند. حالا بنده نماز شب نمی‌خوانم نباید زندگی کنم؟ گیر می‌دهیم. حضرت ابراهیم گفت: خدایا به مؤمنین بده بخورند. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ‏ الثَّمَراتِ‏ مَنْ آمَنَ» (بقره/126) یعنی هرکس ایمان دارد به او بده بخورد. خدا فرمود: این چه دعایی است می‌کنی ابراهیم؟ تو حضرت ابراهیم هستی «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» من به کفار هم می‌دهم بخورند.
دعا می‌کنیم خدایا شیعه را از این کرونا نجات بده. حالا سنی را نجات بده. اصلاً همه کافر و یهودی و مسیحی را نجات بده. دعا باید وسیع باشد. «اللهم اغن کل فقیر» امام وقتی دعا می‌کند می‌گوید: هرکس فقیر بود. نمی‌گوید: فقیرهای محله ما، فقیرهای فامیل ما. دعا می‌کنی چرا می‌گویی من، بگو ما. نماز یادت داده می‌گوید: بگو «سمع الله لمن حمده» نمی‌گوید: بگو «سمع الله لحمدی» اگر می‌گفت: «سمع الله لحمدی» یعنی خدایا تو ستایش مرا می‌شنوی. وقتی گفتی: «سمع الله لمن حمده» من حمده یعنی هرکس تو را ستایش کند ستایش هرکس را می‌شنوی. ستایش مرا می‌شنوی تو یک نفر هستی. ستایش همه ما میلیاردها جن و انس و ملک… چگونه می‌توانیم نگاهمان را باز کنیم و دیدمان را وسیع کنیم؟ معنای روشنفکر این است. روشنفکر کسی است که قرن‌های بعد را ببیند. نه روشنفکر کسی است که ماشینش خوب باشد و مدرکش بالا باشد و لوکس باشد و سوپردولوکس باشد و گاهی هم یک حرف نویی بزند. روشنفکر کسی است که عاقبت را ببیند. قرآن هی گفته: مواظب باش، «و العاقبه خیر و أبقی»، «والعاقبه للمتقین»، «والعاقبه للتقوی»
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: افرادی که از مالشان استفاده نکردند لحظه آخر می‌گویند: «ربّ ارجعونی»، «لَعَلِّی أَعْمَلُ‏ صالِحاً» (مؤمنون/100)، وقتی عزرائیل را می‌بیند دقیقه آخر می‌گوید: خدایا مرا برگردان، یک فرصت کوتاهی به من بده من اموالم را در راه خیر مصرف کنم. من یک کار صالحی انجام بدهم و مشکلی از مردم حل کنم. قرآن می‌گوید: به بعضی می‌گوییم: «الْیَوْمَ نَنْساکُمْ‏» (جاثیه/34) ما امروز شما را فراموش کردیم. البته خدا که کسی را فراموش نمی‌کند. می‌خواهد بگوید: مثل فراموش شده‌ها با شما برخورد می‌شود. چرا؟ «کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ» شما قیامت را فراموش کردید. چقدر خدا قیامت را یاد ما داده است. حتی وضو هم می‌گیری بگو: خدایا صورتم را رو سفید کن روز قیامت، رو سیاهم نکن. دستت را می‌شویی. خدایا نامه عملم را دست راستم بده. پاهایمان را مسح می‌کنیم، خدایا پاهای ما را روی پل صراط نلرزان. سر به سجده می‌گذاری، می‌خواهد بگوید: قبلاً خاک بودی. از همین خاک میوه و سبزی درآمد و به غذا و نطفه تبدیل شد و جنابعالی شدی. از خاک بودی. سجده اول یعنی از خاک بودی. سرت را از سجده برداری، یعنی به دنیا آمدم. دوباره سر به خاک می‌گذاری یعنی دوباره می‌میرم. باز سرت را برمی‌داری، یعنی بعد از قبر «وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَت‏» (انفطار/4) از قبر بیرون می‌آییم. اینها همه کد می‌دهد که غافل نباشیم.
به هر حال آدم نمی‌داند تا کی هست. این ماجرای کرونا چند صد تا چند صد تا از ما می‌گیرد و میلیون میلیون از دنیا می‌گیرد. چقدر آدم‌هایی هستند که این صحنه‌ها را می‌بینند، دور تا دورش رفیق‌هایش رفتند ولی باز حاضر نیست از یک مال بگذرد. این معیشت‌ها و کمک‌های معیشتی مثل خرمایی است که دم افطار در مسجد می‌دهند. این برای این است که ضعف نکنی. یک خرما افطاری نیست. کمک‌های معیشتی کار خوبی است منتهی کار اضطراری است مثل مسکن است، افرادی که مزرعه دارند. پاساژ دارند، خانه‌های متعدد دارند، آنهایی که وضع مالی‌شان خوب است، باید بیشتر خرج کنند. خدا به پیغمبر می‌گوید: من به تو زهرا دادم پس باشد شتر بکشی. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ»، «و انحر» نحر یعنی شتر. کسی که خدا به او زهرا داده است نمی‌تواند بزغاله و مرغ و خروس بکشد. بزرگترین حیوان اهلی را باید بکشی. زهرا داری، تو که ثروتمندی باید یک کار حسابی بکنی. به خصوص ریش سفیدهایی که بچه‌هایشان ازدواج کردند و خودشان پا به سن گذاشتند، چهار نفر را دور خود دعوت کند و بگوید: بیایید آخر عمر کاری کنیم. یک مشکلی از جامعه حل کنیم. خدایا هرجا خوابمان برده ببخش. ما را از خواب رفته‌ها قرار نده. اهل خسارت و حسرت قرار نده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- بر اساس آیه اول سوره ملک، منشأ برکت چه کسی است؟
1) خداوند متعال
2) پیامبر بزرگوار
3) قرآن کریم
2- آیه 103 سوره توبه، چه چیزی را عامل تطهیر و پاک‌شدن انسان معرفی می‌کند؟
1) توبه از گناهان
2) پرداخت صدقه و زکات
3) زیارت خانه خدا
3- خداوند، چه کاری را عامل محبوبیّت نزد مردم قرار داده است؟
1) ایمان واقعی
2) عمل صالح
3) ایمان و عمل صالح
4- قرآن در سوره تکاثر از چه امری مذمّت می‌کند؟
1) کسب مال دنیا
2) فخرفروشی به اموال
3) زیادبودن اموال
5- در آیه 46 سوره کهف، چه چیزی برتر از اموال و فرزندان شمرده شده است؟
1) کسب علم و ثروت
2) انجام کار نیک
3) باقیات الصالحات

برکتتکاثرخدمتدرسهایی از قرآنرنگ الهیقرائتیکوثرمحبوبیتوقف
Comments (0)
Add Comment