توجه به قرآن، در سایه انقلاب امام

1- عدم سلطه‌ی کفار بر مؤمنان
2- خاطره مرحوم ابوترابی در دوران اسارت
3- مبارزه با طاغوت، دستور قرآن
4- آمادگی همه‌جانبه در برابر تهدید دشمن
5- تکیه‌نکردن به ظالمان، در اداره کشور
6- ایران، الگوی ایستادگی در برابر زورگویان
7- حفظ آرمان‌های انقلاب و شهداء

موضوع: توجه به قرآن، در سایه انقلاب امام
تاریخ پخش: 13/03/98
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

 داشتیم در مورد اخلاق اقتصاد، رزق و روزی، درآمد و هزینه، مسائل مادی و اقتصادی را گفتگو می‌کردیم. یکی از اصولی که در قرآن آمده و همه با این خط‌کش باید خودشان را متر کنند این آیه هست. هر قراردادی، در هر تجارتی، سیاستی، مسافرتی، در هر گفتگوی فرهنگی باید سعی کنیم برنامه طوری باشد که آخرش کفار بر ما مسلط نشوند. قرآن صدها آیه سیاسی دارد، یکی این است. در اقتصاد و تولید و مصرف، شعار گفتن، در همه کارها یادتان نرود آیه‌اش این است، اگر این آیه را امشب حفظ کنید خیلی خوب است. یک کلمه بیشتر نیست.
1- عدم سلطه‌ی کفار بر مؤمنان
«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (نساء/141) قاری: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» لا یعنی نه، لن یعنی هرگز نه، نمی‌گوید: «لا یجعل» می‌گوید: «لن یجعل»  هرگز خدا اجازه نمی‌دهد کفار مسلط بر مسلمان‌ها شوند.
به مناسبت این آیه یک خاطره سراغ دارم، این خاطره را برای شما بگویم. من با مرحوم ابوترابی که ده سال اسیر بود، از نوجوانی با هم بودیم، سالها قبل از انقلاب. جنگ شد ایشان جبهه بود و اسیر شد. ده سال اسیر شد و همه اسیرها هم او را به عنوان الگو و رهبر، مربی و استاد می‌پذیرفتند. اینجا هم که آمد از طرف مقام معظم رهبری نماینده آقا برای آزادگان و اسرا شد. من دنبال این بودم که ما یک عمری با ایشان رفیق بودیم، چطور ایشان رهبر شد؟ الآن رهبری به این است که خبرگان انتخاب می‌شوند، بعد خبرگان هم رهبر تعیین می‌کنند. شهردار کسی می‌خواهد شود، نماینده و رئیس مجلس، اینها همه با انتخابات و تبلیغات است. یک آدم اسیر بین یک مشت، دهها هزار جوان کتک خورده و اسیر چطور شد رهبر شد؟ آنجا که سخنرانی و گفتگو نبود. پوستر و عکس نبود، پولی نبود که بگوییم: ایشان پول داده، سور داده و رأی جمع کرده است. ماجرایش این است، زیادی گوش بدهید و نقل کنید. این خاطره مهمی است که دارم می‌گویم. وقت دیگر هم این خاطره را گفتم، چه در تلویزیون و چه جای دیگر.
یک گروهی از غرب به عراق می‌آیند، اردوگاه، بازدید از اسرا، در اردوگاه به این آقای ابوترابی می‌رسند و از او می‌پرسند: اینجا بعثی‌ها، صدامی‌ها شما را شکنجه هم می‌کنند؟ ایشان پاسخ نمی‌دهد. هی طفره می‌رود، هی اینها اصرار می‌کنند، طفره می‌رود. رئیس شکنجه‌گر هم بغلش ایستاده بود. خوب اینها می‌روند و این رئیس نزد آقای ابوترابی می‌آید و می‌گوید: من خودم شکنجه‌گر تو بودم. وقتی می‌پرسند: اینجا شکنجه هست یا نیست؟ چرا گفتی نیست؟ ترسیدی؟ گفت: نه، اگر می‌ترسیدم جبهه نمی‌آمدم. گفت: چرا نگفتی؟ گفت: اینها از اروپا و آمریکا آمدند، اینها مسیحی هستند. عراق کشوری اسلامی است ولو صدام جنایتکار است ولی کشور، کشور مسلمان‌هاست. من اگر می‌گفتم: در عراق شکنجه هست، صدامی‌ها ما ایرانی‌ها را شکنجه می‌کنند، دولت‌های کافر بر دولت اسلامی فشار وارد می‌کردند و قرآن می‌فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» خدا اجازه نمی‌دهد کفار بر مسلمان‌ها راه نفوذ داشته باشند. لذا من با اینکه شکنجه شدم، چه شکنجه‌هایی شده است.
2- خاطره مرحوم ابوترابی در دوران اسارت
ستاد نماز سالی یک اجلاس دارد، یک سال ابوترابی که در اجلاس ما بود، گفت: من می‌خواهم در مورد نماز یک خاطره بگویم. بسم الله! رفت گفت: آقایانی که شما از اطراف ایران در اجلاس نماز جمع شدید، اجلاس نماز هم نسبتاً مهم است و هرسال آقا پیام می‌دهد و رئیس جمهور افتتاح می‌کند، گفت: خاطره می‌خواهم بگویم. یک روز صدام دستور داد در اسرا دانه درشت‌ها را با شکنجه بکشند. فقط با شکنجه نه با گلوله، آمدند چند نفری را سوار کردند، دو نفر را نگه داشتند، چنان این طرف و آن طرف چشمانش زدند که چشم‌هایش پرید و روی موزاییک‌ها افتاد. مثل کله‌پاچه که مغزش را تکان می‌دهی، بیرون می‌ریزد. خود ایشان را یک میخی روی سرش گذاشتند و کوبیدند، گفتند: این باید حتماً امشب بمیرد. صدام دستور داده او را بکشید ولی با شکنجه، می‌گفت: این پانزده شانزده نفری که بودیم همه افتادیم و منتظر نفس آخر بودیم. بعد دیدیم کمی هوا سفید شد. گفتیم: صبح شده حال نماز… همانطور که در خون خودمان غلتیدیم، نماز هم خواندیم. بعد از یک مدتی دیدیم آن سفیدی، سفیدی کاذب بوده است. ما خیال کردیم صبح است، حالا صبح شده است. می‌گفت: دوباره نماز صبح خواندیم. آن روزی که چشم ما روی موزاییک افتاد و با میخ مغز ما را سوراخ کردند و منتظر مرگ بودیم، آن روز دو تا نماز صبح خواندیم. چرا؟ برای اینکه به این آیه می‌خواست عمل کند. قاری: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»
خدا اجازه نمی‌دهد کفار… این سرهنگ عرب بود. آیه قرآن هم عربی است و فهمید. خدا اجازه نمی‌دهد یک کفار بر مسلمان‌ها نفوذ داشته باشد. کشورهای غربی کافر هستند و کشور عراق مسلمان است، اگر می‌گفتم: شکنجه هست مسیحی‌ها بر مسلمان‌ها دکمه فشار پیدا می‌کردند. سرهنگ خیلی خجالت می‌کشد، به سید می‌گوید: من ناراحت هستم. چرا باید در عراق زندگی کنم؟ چرا سرهنگ صدام باشد و مثل تو را که اینطور قرآن در وجودت نفوذ کرده را شکنجه کنم؟ آقای ابوترابی فکر می‌کند این سرهنگ متحول شده، می‌گوید: اگر پشیمان هستی من برای تو راه دارم. می‌گوید: چه کنم؟ من یک غلط‌هایی کردم، چه کنم؟ گفت: تو بیا دو سیلی به من بزن، بگو: این اخلالگر است، به اسم اخلالگر مرا در ماشین بیانداز و یک اردوگاه دیگر ببر. چند روزی با بچه‌های ایران حرف می‌زنم دوباره بیا دو سیلی بزن و بگو: اخلالگر است، در ماشین بیانداز و ببر. من به اسم اخلالگر دو تا سیلی خواندم، بروم بچه مسلمان‌ها و بچه‌های ایرانی که در اردوگاه‌های مختلف هستند، بروم با اینها گپ بزنم. بروم با اینها حرف بزنم، اینها هم از دلتنگی بیرون بیایند. ببینید اسلام چه آدم‌هایی دارد؟ به سرهنگ بعثی می‌گوید: تو مرا بزن و به اسم اخلالگر جای مرا عوض کن. چون نمی‌شود خواسته شود جای این عوض شود، می‌گوید: چرا جای این را عوض کردی، باقی‌ها صدایشان در می‌آید. اما به اسم اخلالگر مرا بزن، جای مرا عوض کن. می‌گفت: کتک خوردیم ولی به بچه‌های ایران دلداری دادیم. قاری: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»
اگر ایرانی‌ها جنس خارجی را نخرند. کمر آمریکا و اروپا می‌شکند. حالا این یخچال و شکستنی و فرش برند غربی نداشته باشد، چه می‌شود؟ لباس‌های ما غربی نیست چه مشکلی داریم؟ یکی مغزش سوراخ می‌شود و چشم‌هایش از کاسه درمی‌آید و دو بار نماز صبح می‌خواند، یکی از گل بشقاب چینی‌اش نمی‌گذرد. سلام و صلوات خدا بر امام که در آستانه‌ی رحلتش هستیم، چه کارهایی کرد. این یکی از آیه‌ها بود، من امشب آیاتی را نوشتم که در جمهوری اسلامی به آن عمل شد.
3- مبارزه با طاغوت، دستور قرآن
1- قرآن یک آیه است که به نظرم همه شما حفظ هستید، در آیت الکرسی است. می‌گوید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ‏» (بقره/256) یعنی نسبت به طاغوت باید حساس باشید. همین مرگ بر آمریکایی که می‌گوییم، بخاطر این است که آمریکا تو طاغوت هستی، تو ظالم هستی، ما نسبت به تو تنفر داریم. این قبلاً نبود، این آیه بعد از انقلاب عملی شد. 2- نماز جمعه در ایران چند تا بیشتر نبود. الآن حدود هزار تا نماز جمعه داریم. قرآن می‌گوید: «إِذا نُودِیَ‏ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ» قاری: «إِذا نُودِیَ‏ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ» (جمعه/9) مغازه‌ها را ببندید و نماز جمعه بروید. آیه‌ی نماز جمعه که در سوره جمعه هست بعد از انقلاب عملی شد. قبل از انقلاب تک و تایی بعضی جاها نماز جمعه داشتند. مسأله سوم آراء مردم، اینها از برکات انقلاب و امام خمینی است. ما عیب‌های نظام را می‌بینیم، نظام که عیب ندارد، عیب‌های مسئولین، بعضی عیب‌ها را می‌بینیم باید مواظب باشیم و عیب‌ها را قبول کنیم و در فکر اصلاحش هم باشیم اما مزایا یادمان نرود.
چه کسی از ما پرسید: چه کسی رئیس جمهور شود؟ شاه تا آخر نسلش بنا بود پادشاه شوند، شاهنشاه، می‌گویند: 2500 سال سلطنت شاهنشاهی، حالا چه کسی گفت: پهلوی باید رئیس ما باشد؟ سواد پهلوی، کمالش، هنرش، تخصص‌اش، رضاشاه چه کمالی داشت که باید سرسلسله‌ی پادشاهان ایران شود در طول تاریخ، باید ببینی مردم چه می‌گویند. این آیه هم عمل شد، «فَانظُرْ مَاذَا تَرَى» قاری: «فَانظُرْ مَاذَا تَرَى» (صافات/102) حضرت ابراهیم صدساله به پسر سیزده ساله‌اش گفت: «فَانظُرْ» نظریه بده. «مَاذَا تَرَى» رأی تو چیست؟ ما هر سالی یک رقم انتخاباتی با کم و زیادش داریم. از آیات دیگری که ما چه جمعیتی جاسوس آمریکایی و اروپایی در کشور ما بود، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: نگذارید بیگانه‌ها بروند رخنه کنند و نفوذ شوند، آیه نفوذی این است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ‏ دُونِکُمْ» قاری: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ‏ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا» (آل‌عمران/118) بطانه، بطن است. بطن یعنی شکم، بطانه، آن کسی که زیر زیر پیراهنی می‌رود. می‌گوید: نگذارید بیگانگان در دل اندرون شما برود. وجب به وجب زمین شما را بدانند. به اسم مستشار، به اسم جهانگرد، به اسم دیپلمات، مستشاران خارجی را بیرون کنیم. این آیه هم بعد از انقلاب عملی شد. دیگر چه؟
4- آمادگی همه‌جانبه در برابر تهدید دشمن
این آیه، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» قاری: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ‏ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» (انفال/60) این آیه‌ای است که آرم سپاه است. «وَ أَعِدُّوا» یعنی مستعد و آماده، «مَا اسْتَطَعْتُمْ» هرچه توان دارید، یعنی بودجه نظامی در کشور نباید محدودیت باشد. قوای نظامی هیچ محدودیتی نباید داشته باشد. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» آنچه می‌توانید علیه دشمن تجهیزات داشته باشید. مگر می‌خواهی کشور را بگیری؟ ما کشورگشا نیستیم. آقا در این پیام گام دوم فرمودند: ما حتی به صدامیان هم گلوله اول را رها نکردیم. هرجا گلوله زدیم، آنها گلوله زدند بعد ما زدیم. یک آیه داریم می‌گوید: اینطور باشید، شما شروع نکنید. «وَ هُمْ‏ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ‏ مَرَّهٍ» قاری: «وَ هُمْ‏ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ‏ مَرَّهٍ» (توبه/13) «اول مرّه» یعنی اولین بار، اولین بار آنها تیراندازی کردند. ما اقدام به جنگ نمی‌کنیم اما اگر کسی خواست به ما تجاوز کند، ما محدودیت نداریم. «وَ أَعِدُّوا» چه کسانی؟ همه، حتی در کشور ما و خیلی از کشورها آدم‌های لنگ و نابینا و شل را می‌گویند: سربازی معارف، قرآن می‌گوید: اینها چرا معاف هستند؟ آنها هم نباید معاف باشند. این الآن پا ندارد بدود، خط اول نرود. ولی در این کوچه می‌تواند پست بدهد، چه کسی آمد و چه کسی رفت؟
چین بودیم، سر چهار راه دیدیم یک پیرزنی پیر پیر پیر، شاید نود ساله بود. موهای سفید، ماشین ما رفت جایی پارک کند، یک ماشین دیگر بود، سوت کشید. گفت: این هم پلیس است. گفت: این بازنشسته است ولی چینی‌ها پیرهایشان هم می‌گویند: این بازنشسته نمی‌تواند جست و خیز کند، ولی می‌تواند سوت بکشد و بگوید: اینجا پارک نکن. با سوتش می‌گوید: اینجا پارک نکن. در برابر دشمن شل و… قرآن می‌گوید: اگر هم… «لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى‏ الْأَعْرَجِ‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ» (نور/61) حاج آقا: اشتباه شد… دو جا «لیس علی الاعمی» داریم. یکی برای اینکه مصرف غذاست و یکی در مورد جبهه و جنگ است. حالا فارسی‌اش را بگویم. فارسی‌اش این است، آدم‌هایی که یک وجب پایشان کوتاه است و یک خرده دست و چشمشان مشکل دارد، کار سخت به او ندهید. آقا من لنگ هستم، خوب در آشپزخانه که می‌توانم عدس پاک کنم. یعنی در برابر دشمن حتی آدم‌های لنگ و نابینا و بی دست و بی پا هم باید خیرخواه باشند. آقا می‌توانم چکیده این روزنامه‌ها را برای شما دربیاورم. بنشینم، سواد که دارم ولی پا ندارم. می‌نشینم جاهای حساس روزنامه‌ها را به مقوا می‌چسبانم و می‌گویم: آقا دیگر شما وقت خود را تلف نکنید و همه روزنامه را بخوانید، همین چکیده روزنامه را برای شما نوشتم. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ‏ مِنْ قُوَّهٍ» قوه یعنی نیروی انسانی، «وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» یعنی اسب آماده جبهه، یعنی هم تجهیزات، اسب هم نیروی انسانی، قوه! می‌خواهی کشورگشایی کنی، ابدا. فقط برای «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» دشمن خدا باید از ما بترسد. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: اگر دشمن خدا را ترساندی، عمل صالح انجام دادی. باید اسرائیل از ما بترسد. الحمدلله الآن می‌ترسد. زمان شاه از ما نمی‌ترسید. اسرائیل کاری کرده بود که خودش را کنار شاه و آمریکا گذاشته بود.
به آخوندها زمان شاه می‌گفتند: شما سه تا کلمه نگویید. 1- از آمریکا چیزی نگویید. بد نگویید. 2- به اعلی حضرت بد نگویید. 3- به اسرائیل هم چیزی نگویید. خط قرمز شما آمریکا و شاه و اسرائیل باشد. الآن اسرائیل از جمهوری اسلامی زَهر‌ه‌اش می‌رود. از علاقمندان ما در دنیا زَهره‌اش می‌رود. قرآن می‌گوید: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» اینها سیاسی نیست و اینها متن قرآن است. دیگر چه؟
5- تکیه‌نکردن به ظالمان، در اداره کشور
از چیزهایی که بعد از انقلاب عملی شد به رهبری حضرت امام، قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا» قاری: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» (هود/113) به ظالم تکیه نکنید. یک قصه بگویم، پیغمبر ما از مکه بیرون آمد، دنبال یک پناهگاهی می‌گشت. رفت طائف و آنجا یک عده سنگ به او زدند، بالاخره یک خرده در بیابان رفت و آنجا یک دیواری بود، رفت پای دیوار افتاد. هوای داغ، پیاده‌روی، خسته و تشنه و سنگ خورده، یک کمی خواست استراحت کند، یک کسی از در باغ بیرون آمد. حضرت فرمود: این باغ چه کسی است؟ گفت: این باغ فلان یهودی است. تا پیغمبر دید به دیوار باغ یهوی تکیه داده است، خواست بلند شود حال نداشت، همینطور خودش را به زمین کشید و کشید، رفت چند متری یک درخت بود. به درخت تکیه داد، فرمود: مسلمان تکیه به دیوار یهودی نمی‌دهد. حالا شما می‌خواهی برند کت و کفشت فلان کشوری باشد.
امام فرمود: شیر نفت را ببندید، شیر نفت را بستند، کمر شاه شکسته شد. امام فرمود: سربازها از سربازخانه‌ها فرار کنند، فرار کردند، کمر قوای مسلح شاه شکسته شد، یک مقدار وقتی چنگ و دندان نشان می‌دهد، از یک چیزی باید بگذریم تا خدا بفهمد ما مرد هستیم. «مِنْ قُوَّهٍ» یعنی از یک چیزی باید بگذریم تا خدا ببیند ما مرد هستیم. «مِنْ قُوَّهٍ» یعنی هرچه توان داری، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» یعنی محدودیت بودجه نداری، «رِباطِ الْخَیْلِ» تجهیزات شما کامل باشد. به قوای امروز تکیه نکنید. آخرین مدل اسلحه را تهیه کنید. یک خاطره بگویم.
به پیغمبر گفتند: یمنی‌ها با یک اسلحه جدیدی می‌جنگند، حضرت مسلمان‌ها را فرستاد و گفت: بروید آن روش را یاد بگیرید و بیایید به مسلمان‌ها یاد بدهید. چین یا شوروی، شرق یا غرب، اگر یک راهی بلد است که راه نو است باید یا بگیریم. اینکه می‌گویند: نه شرقی، نه غربی، یعنی در سیاست شرق زده نباش و غرب زده نباش! اما در تحصیل علم شعار ما این است: هم شرقی هم غربی، هرکس سواد دارد باید از او یاد بگیریم. حدیث داریم «اطلبوا العلم ولو بالصین» برو چین چیزی یاد بگیر، چین پیشرفت‌های صنعتی داشت، فرمود: بروید آنجا هم چیز یاد بگیرید. ما در آموزش که تخصص‌های دیگران را یاد بگیریم، باید هم شرقی باشیم و هم غربی، در خودباختگی باید نه شرقی باشیم، نه غربی. تازه شرقی و غربی معنایش این نیست که استفاده نکن، یعنی ببینید مثل اینکه می‌گوییم: یخ زده نباش. گرمازده نباش، یخ زدگی بد است. گرمازده بد است اما استفاده از یخ و گرما طوری نیست. استفاده از یخ بکنیم اما یخ زده نباشیم. استفاده از گرما بکنیم اما گرمازده نباشیم. فوت و فن‌ها، صنعت و پیشرفت‌های علمی را باید یاد بگیریم، اما خودباخته باشیم. بی هویت باشیم و خودمان را ببازیم، این مهم است.
6- ایران، الگوی ایستادگی در برابر زورگویان
ما ذلیل بودیم. الآن در دنیا هرکشوری می‌خواهد راست آمریکا بایستد، می‌گویند: مگر می‌شود؟ می‌گویند: ایران. یک آیه داریم همه شما باید طوری باشید که مردم بگویند: مثل شما باشیم. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ‏ إِماماً» (فرقان/74) قاری: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ‏ إِماماً» آیه قرآن است. می‌گوید: مؤمن باید بگوید: خدایا من رهبر دنیا شوم، تک تک شما باید رهبر باشید. یعنی هشتاد میلیون آدم باید هشتاد میلیون الگو باشند، هرجای دنیا بخواهند در مقابل ظلم بایستند، بگویند: مگر می‌شود؟ ایران! سید حسن نصرالله یک نفسی از امام به او خورد، این جرقه یک جریان شد. بنابراین اگر یکوقتی… منتهی یک کسی از ما پرسید: چرا اسم امام که می‌برند سه تا صلوات می‌فرستند، برای پیغمبر یک صلوات؟ مگر امام از پیغمبر بالاتر است؟ گفتم: ببینید این سؤال را از امام حسین بکن، بگو: ای امام حسین چرا اسم همه بچه‌هایت را علی گذاشتی؟ امام حسین سه پسر داشت، هر سه را علی گذاشت. علی اکبر، پسر امام حسین، علی اصغر و علی اوسط، امام سجاد. ای امام حسین چرا اسم پیغمبر را روی بچه‌هایت نگذاشتی؟ روی پیغمبر حساس نبودند. اما معاویه دستور داد کسی اسم علی روی بچه‌هایش نگذارد، امام حسین گفت: به کوری چشم معاویه که می‌گوید: علی نه، من اسم همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. چون شاه می‌گفت: خمینی نگویید، ما به کوری چشم شاه می‌گوییم: خمینی گفتیم سه صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
انسان باید هم غیرت دینی داشته باشد و هم غیرت مکتبی داشته باشد. خاطره آخر هم بگویم، خوشمزه است. رضاشاه که مرد، هیچ آخوندی منبر نرفت. دل آخوندها از دست رضاشاه خون بود. یک نفر در ژاندارمری آن زمان بود، سخنران قوی بود. به او گفتند: تو برای فاتحه او بیا سخنرانی کن. ایشان هم چون نان خور شاه بود بالاخره مجبور شد رفت یک سخنرانی خوبی کرد. سخنران قوی بود، من او را می‌شناختم. پیری او را دیده بودم. ایشان می‌گفت: در دعا گفتم: پروردگارا، رضاشاه کبیر را با خسروپرویز محشور بفرما. خوب بعد او را گرفتند و ژاندارمری بردند و گفتند: چرا با خسروپرویز؟ گفت: والا من رفتم بگویم: رضاشاه را با محمد و آل محمد محشور کن، دیدم محمد و آل محمد عرب هستند. گفتم: شاه ایران چرا با این عرب‌ها محشور شود؟ غیرت ملی من گل کرد و نخواستم شاه ما با این عرب‌ها محشور شود، دنبال ایرانی می‌گشتم یاد خسروپرویز افتادم. خسروپرویز همان کسی که نامه پیغمبر را… حالا شما غیرت ملی‌تان… بابا جنس ایرانی بخرید. امام حسین فرمود: اگر دین هم ندارید غیرت داشته باشید. به ناموس من چه کار دارید؟ شما طرفتان من هستم، چرا به خیمه‌ها حمله می‌کنید؟ از یک چیزی بگذریم؟ همه 1- اسلحه یاد بگیریم، 2- آخرین تجهیزات را به یاد داشته باشیم، حتی در آموزش نظامی زن و مرد هم ندارد. گفته: «عَلِّمُوا أَوْلادَکُمُ‏ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ» (کافی، ج 6، ص 47) نگفته: «علموا ابنائکم» اولاد، چه پسر، چه دختر. امام ما را در سایه قرآن به اینجا آورد که آورده است.
7- حفظ آرمان‌های انقلاب و شهداء
جمله‌ای است که یک رزمنده شانزده، هفده ساله نوشته است. این جمله را تابلو کردند شهرداری تهران تابلو کرد در بسیاری از خیابان‌ها، این بسیجی نوشته بود: بدنم را به خاک سپردم، ایمانم را به خدا سپردم، انقلاب را به شما سپردم. سر خرید جنس داخلی و خارجی، چه فرقی می‌کند. بعد هم افتخار می‌کند جنسش خارجی است. ما همینطور که امام فرمود: شیر نفت را ببندید و ایرانی‌ها بستند و کمر شاه شکسته شد، می‌توانیم با خرید اجناس ایرانی و پیروی از خط امام و مقام معظم رهبری و پیروی از وصایای شهدا، می‌توانیم بایستیم. خدایا به حق محمد و آل محمد ایمان، حدیث داریم دست بالا بیاید محروم نمی‌کنند. بالا که می‌گویم بالای صورت نه همچین… حدیث داریم اگر ده مرتبه یا رب گفتید، خدا می‌گوید: چه می‌خواهی؟ ده مرتبه یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب،.
خدایا کشور ما، امت ما، رهبر و مسئولین ما، نسل و ناموس ما، مرز و انقلاب ما، هر نعمتی به ما بده در پناه امام زمان حفظ بفرما. تمام طرح‌های دشمنان را علیه خودشان قرار بده. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی بفرما. خدایا چشیدن مزه دین و قرآن، فهم قرآن و تلاوت و تدبرش، فهم و عملش، تبلیغش نصیب ما بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment