توبه انسان، میان دو توبه خدا

موضوع: توبه انسان، میان دو توبه خدا
تاریخ پخش: 08/02/1400
عناوین:
1- توبه قلبی، همراه با جبران عمل
2- جبران حق الناس، شرط قبولی توبه
3- آثار توبه در رفتارهای اجتماعی انسان
4- انفاق به نیازمندان، عامل بخشش گناهان
5- جهاد در راه خدا، عامل بخشش گناهان
6- تقویت ارتباط با مسجد، در صورت ارتکاب گناه
7- خطر تأخیر در توبه از گناهان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

رمضان 1400 را گفتیم بحث معاد را مرور کنیم. دلیل معاد را گفتیم. در این نیم ساعت چه می‌خواهیم بگوییم؟ حالا نیم ساعت با دو سه دقیقه کم و زیادش. می‌خواهیم راجع به «توبه» صحبت بکنیم. «توبه» یعنی برگشت. راهی که رفتی توبه کنی، یعنی برگردی. توبه هم از انسان است که انسان از خطا برگردد، هم خود خدا توبه می‌کند، یعنی لطفش را برمی‌گرداند، یا قهرش را برمی‌گرداند. هر کس می‌خواهد توبه کند اول باید خدا لطف کند به آدم، آدم متوجه شود که خلاف کرده، بد کرده، توجه به اینکه اینجا خلاف کردم، این لطف خداست که تو را متوجه می‌کند به خلاف. وقتی که متوجه شدی عذرخواهی می‌کنی، آن وقت خداوند این عذرخواهی‌تان را می‌پذیرد. مثل ملافه، شما که می‌خواهی یک پتو را ملافه کنی، هم پارچه را زیرش می‌اندازی، پتو را رویش می‌خوابانی، کوک می‌زنی، دومرتبه مقداری از پارچه را می‌کشید روی این پتو.
خدا باید نظر لطف به ما کند، خدا که به ما نظر لطف کرد، متوجه عیب‌هایمان می‌شویم. روایت داریم که هر کسی را خدا دوستش دار،د عیب‌هایش را به او نشان می‌دهد. می‌نشیند عیب‌های خودش را می‌شمارد: أنا الذی، أنا الذی، أنا الذی. اینجا همچین کردی، اینجا همچین گفتی، اینجا همچین، همچین. اول خدا باید به ما توجه کند، لطف کند، لطفش را برگرداند، ما عیب‌هایمان را متوجه بشویم. عیب را که متوجه شدیم، عذرخواهی کنیم. آن وقت آن عذرخواهی را خدا می‌پذیرد.
در قرآن تعبیرات زیادی برای توبه هست.
1- توبه قلبی، همراه با جبران عمل
یک «تابَ» از افراد می‌شنویم توبه کرد. یک جا «یُحِبُّ التَّوَّابینَ» (بقره/ 222) این‌ها هر کدام یک باری دارد. یک جا «قابِلِ التَّوْب‏» (غافر/ 3) این‌ها همه‌اش در قرآن هست. کلماتی را که می‌گویم از قرآن است. «قابِلِ التَّوْب» (غافر/ 3)، «یَقْبَلُ التَّوْبَهَ» (شوری/ 25)، «یُحِبُّ التَّوّابین» (بقره/ 222) منتها توبه‌ی خالی در قرآن نداریم، تا آنجایی که من وارسی کردم. یک جا می‌گوید: «تابَ و … أصلَحَ» (مائده/ 39)، یک جا می‌گوید: «تابَ و آمَنَ» (فرقان/ 70) توبه کردی باید ایمان هم بیاوری. یک جا می‌گوید: «تابُوا … وَ بَیَّنُوا» (بقره/ 160) حقیقت را کتمان کردی حالاتوبه کردی؟ حالا بیان کن. کسی که حقیقت را کتمان کرده، نگفته، حالا باید بگوید. «تابُوا و أصلَحُوا» (بقره/ 160 و نساء/ 146)، «تابُوا … وَ بَیَّنُوا»، «تابُوا … و آمَنُوا» (اعراف/ 153) توبه باید یک عملی هم پشت سرش باشد. توبه‌ی خالی خدایا ما گناه کردیم، شب قدر هم می‌رویم مسجد قرآن سر می‌گیریم، بعد دیگر خدا ما را بخشید، این‌طور نیست.
«التَّوْبَهُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ» توبه این است که قلباً پشیمان بشود، «اسْتِغْفَارٌ بِاللِّسَانِ»، با زبانت هم عذرخواهی کنی، «تَرْکٌ بِالْجَوَارِحِ» دست و پایت هم دیگر خلاف نکند، این را توبه می‌گویند:
1- از کرده‌ها پشیمان بشوی؛
2- با زبانت این پشیمانی را اظهار کنی؛
3- تصمیم هم بگیری دیگر خلاف نکنی. این را توبه می‌گویند و گرنه اگر آدم هم گناه کند و هم توبه کند، این حدیث داریم که انگار خدا را مسخره کرده.
4- «وَ إِضْمَارُ أَنْ لَا یَعُودَ» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏12، ص 137) تصمیم هم بگیرد انجام ندهد، حالا اگر هُل خورد، دو بار، سه بار، توبه را شکست، حتی ده بار، بیست بار توبه را شکست، باز هم نباید مأیوس بشود، این‌ها را دیگر «توّاب» می‌گویند، یعنی خیلی هی می‌شکند، توبه‌اش را می‌شکند، توبه‌اش را می‌شکند. این را می‌گوید: «یُحِبُّ التَّوَّابینَ» (بقره/ 222) باز هم من تو را دوستت دارم، بیا، باز هم می‌بخشمت.
ابعاد توبه
خب پس این‌هایی که گفتیم، موضوع بحث ما کلیاتش را گفتیم توبه.
[پای تخته]
1- نکات: چند تا نکته هست. توبه پشیمانی قلبی، اقرار زبانی، تصمیم عملی.
کلمه‌ی «تابُوا» همراه با چند چیز است. یک جا می‌گوید: «تابُوا وَ أَصْلَحُوا» (بقره/ 160)، یک جا می‌گوید: «تابُوا … و آمَنُوا» (اعراف/ 153)، یک جا می‌گوید: «تابُوا و عَمِلُوا الصّالِحات»، توبه‌ی خالی نداریم.
ابعاد توبه چه هست؟
2- جبران حق الناس، شرط قبولی توبه
توبه انواعی دارد. پیغمبر فرمود: «أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِب‏؟» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) می‌دانید چه کسی توبه کرده؟ گفتند: نه شما بفرمایید. فرمود این است که: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ یُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) توبه کردی باید به هر کس بدهکاری بروی پولش را بدهی. به هر کس فحش دادی بروی عذرخواهی کنی. کتک زدی بروی عذرخواهی کنی. «یُرضِ الخُصَماء» باید طرف‌های مقابل را که با آن‌ها درگیر شدی و به آن‌ها ظلم شده «یُرْضِ» راضی‌شان کنی. سر خانمت هم داد زدی باید بگویی معذرت می‌خواهم. به بچه‌ات بیخود توبیخ کردی بچه‌ات را، به ناحق. هر کاری که به ناحق کردی، باید عذرخواهی کنی. نگویی من مدیر کل هستم، از نمی‌دانم یک نیروی عادی عذرخواهی کنم. بله، مدیر کل که هیچی، وزیر هم که باشی، رئیس جمهور هم باشی، باید عذرخواهی کنی. خیلی هم کار سختی است.
امام سجاد در مناجاتی که دارد ماه رمضان‌ها یا غیر ماه رمضان‌ها، جمله‌اش این است: «وَ مِنْ أَیْدِی الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِی» (دعای ابوحمزه‌ی ثمالی) روز قیامت خُصَماء، یعنی طلبکارها دورم جمع بشوند، چه کسی می‌خواهد مرا نجات بدهد. او می‌گوید: به من جسارت کردی، به من تهمت زدی، آبروی من را بردی، نمی‌دانم ظرفم را شکستی، ماشینم را تصادف کردی. سادات فقیر، فقرای جامعه بیایند بگویند: «آقا تو صد تومان داشتی، گفتند هشتاد تومانش مال خودت، بیست تومان خمس بده»، گفتی: «نمی‌خواهم بدهم». دور من جمع بشوند «مَنْ یُخَلِّصُنِی» چه کسی می‌خواهد مرا خلاص کند؟
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ یَزِدْ فِی الْعِبَادَهِ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) اگر توبه کردی، خب باید عبادتت هم اضافه بشود، توبه کردی باید عبادتت زیاد بشود. نمی‌شود یک خانمی بگوید من توبه کردم ولی هیچ تغییری در زندگی‌ام نمی‌دهم، نه در حجابم، نه در نمازم، نه در تربیتم، نه در همسرداری‌ام. یک مردی بگوید من توبه کردم هیچ تغییری ندهد.
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ لِبَاسَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) اگر از راه لباس نازک، بدن نمایی، خودنمایی، آرایش برای غیر شوهر، اگر از این گناهان کردید، دیگر باید دیگر انجام ندهید.
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ رُفَقَاءَهُ» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) رفیق‌های بدی دارید، اگر واقعاً توبه کردی، رفیق‌هایت را عوض کن.
3- آثار توبه در رفتارهای اجتماعی انسان
ما دو تا پیغمبر با هم آبشان توی یک جوب نرفت، آخرش گفت: «هذا فِراقُ بَیْنی‏ وَ بَیْنِک‏» (کهف/ 78) تو راه خودت را برو، من هم راهم. حضرت موسی و حضرت خضر در یک مدت کوتاهی این‌ها با هم همراه شدند. حضرت خضر به امر خدا یک حرکاتی می‌کرد، موسی در جریان نبود، هی برق می‌گرفتش، می‌گفت: چرا همچین کردی؟! چرا کشتی را سوراخ می‌کنی؟ آب می‌رود داخلش، غرق می‌شویم! چرا این پسر را کُشتی؟! این چه گناهی کرده بود؟! چرا نمی‌دانم دیوار خرابه را بنّایی کردی؟! به ما چه، مگر نوکرش هستیم، بدون تأمین اعتبار، بدون پول، بنّایی مفت بکنیم.
گفت: این سه تا کار را کردم، دلیل داشت. دلیل‌هایش را حضرت خضر گفت. آخرش هم گفت: ببینید «هذا فِراقُ». اشکال ندارد، ممکن است هر دو هم آدم خوبی باشند، ولی شما با ایشان گناه می‎‌کنید. دل بکن. اگر می‌دانی که این بستر، بستر گناه است. رفاقت با ایشان یا خودش گناه است، یا بستر گناه است، تغییر بده رفیق‌هایت را. من دوستش دارم، خب دوستش داری، این دوستی باعث شد که منحرف شدی.
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ مَجْلِسَهُ» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) مجلست را باید عوض کنی. هم رفقا را باید عوض کنی، هم آن سالن‌هایی که می‌رفتی، باید دیگر نروی.
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَیْسَ بِتَائِب» (بحارالانوار، ج 6، ص 35) خلاصه زندگی‌ات را باید عوض کنی.
«وَ لَمْ یُغَیِّرْ خُلُقَهُ» (بحارالانوار، ج 6، ص 36) تصمیم باید بگیری. جوانی به من گفت: حاج آقا من بچه‌ی خوبی هستم، خدا، پیغمبر، انقلاب، همه چیز، نماز، روزه، همه را دوست دارم اما دختر زیبا می‌بینم، نمی‌توانم چشمانم را نگه دارم، چشمانم هم می‌رود، دست خودم نیست. گفتم حالا واقعاً پشیمانی، یا نه خوشحالی؟ گفت: نه، ناراحت هم هستم که چرا گناه کردم. گفتم: نذر کن که اگر یک دختری را به او خیره نگاه کردی، فلان مبلغ جریمه کنی. دو تا چند هزار تومان بده، چشمت سفت می‌شود. گفت: راست می‌گویی، بفهمم پول است، نگاه نمی‌کنم. ما می‌توانیم.
یک کسی نمی‌رفت مکه. به او گفتم: چرا؟ گفت: حاج آقا می‌دانی من چه‌قدر گرفتارم؟! ده برابر پول مکه حاضرم در همین شهر خودم به فقرا بدهم اما مکه نمی‌توانم بروم، چون وضع تجاری من جوری هست که یک روز هم نمی‌توانم تعطیل کنم. به او گفتم که: شما اگر همسرت از دنیا برود، باز هم مغازه را باز می‌کنی؟ گفت: نه، همسر که شریک زندگی است. گفتم: اگر سه روز مغازه را بستی، تا باز کردی، مادرت از دنیا برود، تا می‌روی در دکان را باز کنی، پسرت از دنیا برود، دخترت از دنیا برود، پدربزرگت از دنیا برود، اگر یک ده تا از فامیل‌های شما همین‌طور ردیفی سه روز به سه روز از دنیا رفتند، چه می‌کنی؟ گفت: اگر این‌طور باشد که خب باید ما یک ماه مغازه را ببندیم. گفتم: پس می‌توانی مغازه را ببندی، پس می‌توانی ببندی.
زنی آمده بود پهلوی من نماز بخواند، گفتم: نمازت دو تا غلط دارد مثلاً، گفت: من زبانم نمی‌گردد، بیش از این نمی‌توانم، خدا حمدم را قبول می‌کند. گفتم: خانم، اگر نمازت را بی‌غلط خواندی، کسی ممکن است پول حج شما را بدهد، میلیون‌ها جلو هستی. گفت: پول حجم را می‌دهد؟ گفتم: شما فرض کن می‌دهد. گفت: آقا بیست و چهار ساعت مهلت بده، درست می‌کنم. گفتم: ببین حج مفت می‌خواستی می‌گویی حمدم درست می‌شود. چه کسی است بگوید نمی‌توانم. من الآن با عصا راه می‌روم. زانو و کمرم درد می‌کند، یک گرگ دنبالم کند، سی کیلومتر می‌دوم. خودمان را را نزنیم به اینکه نمی‌شود توبه کرد. نه بخواهیم می‌شود. شعار جلسه‌ی قبل یادتان نرود، در جلسه‌ی قبل یک شعار دادم:
هر کاری را بخواهید بکنید، راهش را پیدا می‌کنید، هر کاری را نخواهید بکنید، بهانه‌اش را پیدا می‌کنید. پیر هستم، نمی‌شود، زبانم نمی‌گردد، چشمم نمی‌بیند. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ خُلُقَهُ وَ نِیَّتَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالانوار، ج 6، ص 36) نیتت را باید عوض کنی، خُلقت را باید عوض کنی.
«َ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَدَنِهِ فَلَیْسَ بِتَائِب‏» (بحارالانوار، ج 6، ص 36) کسی که توبه می‌کند ولی غذاهایی که در خانه اضافه بر نیازش دارد، به دیگران نمی‌دهد، توبه هم می‌کند ولی در انبارش پر از جنس است. این هم دروغ می‌گوید توبه نکرده.
این حدیث که توبه استغفر الله همین‌طور لامپ را خاموش کن، گریه کنیم، نیست. توبه باید یک انقلاب درونی باشد. خب.
حق مردم، آبروی مردم این‌ها همین است. توبه باید همراه ولایت هم باشد. افرادی هستند ولایت را قبول ندارند. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏» این آیه قرآن بود. خدا می‌گوید من غفّار هستم، برای کسی که «تابَ» توبه کند، «آمَنَ» ایمان بیاورد، عمل صالح انجام بدهد، می‌گوید: «ثُمَّ اهْتَدى‏» این «ثُمَّ اهْتَدى‏» یعنی چه؟ یعنی خط ولایت. اولیای خدا را هم قبول داشته باشد. ممکن است کسی خدا را قبول دارد، پیغمبرش را قبول ندارد، پیغمبرش را قبول دارد، جانشین پیغمبر را قبول ندارد.
ما الآن آدم داریم در ایران که می‌گوید من خطم، خط امام خمینی است، ما خط امامی هستیم، امام را قبول داشتند، بعد از امام ولایت فقیه را نق می‌زنند. خب اگر امام را قبول داری، امام فرمود: جناب آیت الله خامنه‌ای می‌تواند رهبری کند. خب بپذیرید. این‌ها سابقه هم دارد هان، تا امام کاظم را قبول داشتند، امام رضا را قبول نداشتند. اسمشان را می‌گویند: «واقفیه». واقفیه یعنی اینجا که شد واقف، توقف کردند، هفت امامی‌اند، حالا چرا؟ منافعشان در خطر بود. زمان امام هفتم شخصی نماینده‌ی امام هفتم بود، پول‌های خمس و سهم امام و پول‌هایی پهلویش جمع شده بود. امام هفتم که شهید شد، دید حالا این پول‌ها را باید به امام رضا بدهد. گفت: نه، اصلاً ما امام هشتم نداریم. اصلاً از بیخ منکر شد، گفت: اصلاً امام نداریم، چون اگر بگوید امام است باید پول‌ها را بدهد، گفت: نه نیست. مثل اینکه من بگویم شما از من طلبی ندارید. قصه‌ی واقفیه این هست. به خاطر حفظ پول‌های امام کاظم، جیب خودشان، امام هشتم را منکر شدند. «ثُمَّ اهْتَدى‏» حدیث داریم وقتی امام فرمود «ثُمَّ اهْتَدى‏» اشاره کرد به خودش، گفت: مراد از هدایت ما اهل بیت هستیم، یعنی باید اهل بیت را هم قبول داشته باشیم.
حالا برای توبه باید چه کرد؟ راه‌های جبران. تیتر ما عوض بشود.
4- انفاق به نیازمندان، عامل بخشش گناهان
راه‌های جبران
1- کمک پنهانی باعث می‌شود که انسان گناهانش بخشیده شود. قرآن چه می‌گوید؟ قرآن می‌گوید که: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِی‏» (بقره/ 271) اگر صدقه را علنی بدهی خوب است ولی «وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ» (بقره/ 271) می‌گوید اگر پول، کمک مخفیانه به کسی بکنی، خدا گناهانت می‌بخشد. آقایانی که دوست دارند، خواهرها و برادرهایی که دوست دارند توبه کنند، قرآن می‌گوید اگر می‌خواهی توبه کنی، خدا تو را ببخشد، کمک مخفیانه بکن. یک چیزی هم هست نمی‌دانم گفته‌ام یا نگفته‌ام، برای خودم هم مهم بود. نمی‌دانستم. یک آیه داریم در قرآن که اگر کمک می‌کنید منّت نگذارید، منّت که گذاشتید، یعنی من پولت دادم، من قرضت را دادم، من چه کردم، من چه کردم، منّت که گذاشتی، ثوابش از بین می‌رود. آیه‌اش هم این است: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏» (بقره/ 264) صدقاتی که می‌دهید با منّت و اذیت از بین نبرید.
کسی خدمت امام جواد آمد، گفت: خدا توفیقم داد ده تا فقیر را راه انداختم. امام جواد فرمود که: ده تا را باطل کردی. گفت: چرا؟ فرمود: ده تا را به من گفتی. چرا به من گفتی؟ خب راه انداختی، راه انداختی، چرا آمدی به من گفتی؟ مگر قرآن نمی‌گوید: خدماتتان را با منّت باطل نکنید، گفت: به خودش که منّت نگذاشتم، به شما جهت گزارش گفتم. گفت: این هم منّت است. وقتی می‌گویم منّت نگذار، نه اینکه به خود طرفی که پول را می‌گیرد منّت نگذار. به خودش که منّت نگذار، به دیگران هم نگو که من کمکش کردم. من این آخری‌اش را نمی‌دانستم که اگر خدمت خودت را به کسی بگویی، آن هم منّت حساب می‌شود. بعد هم فهمیدم قرآن هم همین را گفته، نگفته «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ علیهم»، اگر می‌گفت: «بِالْمَنِّ علیهم» یعنی آن آقایی که پول از شما می‌گیرد، منّت سرش نگذار. می‌گوید: «بالمَنّ»، «مَنّ» یعنی چه او، چه غیر او. یعنی خود قرآن هم نکته دارد، منتها من توجهی به این نکته نداشتم. الله اکبر.
من که یک طلبه هستم. امیرالمؤمنین می‌گوید: قرآن کتابی است که هر کس دست فرو می‌کند، این دستش به قعر دریا نمی‌رسد، «بَحْراً» دریایی است که «لَا یُدْرَکُ قَعْرُه‏» (نهج‎‌البلاغه، خطبه‌ی 198) گاهی وقت‌ها یک کلمه، یک حرف اثر دارد، یک معنا دارد.
خدمت امام آمد. گفت: آقا اهل سنّت وقتی مسح می‌کشند، همه‌ی سرشان را مسح می‌کشند، شما امام صادق شیعه هستید، رهبر شیعیان هستید، چرا همین جلو را مسح می‌کشید؟ سنّی‌ها همه‌ی سرشان را مسح می‌کشند. چرا؟ امام فرمود: قرآن گفته. قرآن کجا گفته همه‌ی سر را؟ گفت: امام فرمود قرآن گفته: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُم‏» (مائده/ 6) «بـِ»، «بـِ»، «بـِ» بِرئوس، رئوس «رأس». «رأس» یعنی سر، اگر می‌گفت: «وَ امْسَحُوا رُؤُسِکُم‏» سرتان را مسح بکشید، ما همچین مسح می‌کشیدیم، وقتی گفته: «بـِرئوسکم» «بـِ» یعنی یک گوشه. امام با این حرف چه می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بگوید: قرآن کتابی است که نه هر صفحه و سطر و کلمه‌اش نکته دارد، بلکه هر حرفش یک نکته دارد که می‌گوییم: «وَ امْسَحُوا رُؤُسِکُم» یا «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُم» لمکان الباء.
5- جهاد در راه خدا، عامل بخشش گناهان
راه جبران، یکی کمک‌های مخفیانه است. یکی هجرت و جهاد است.
قرآن می‌فرماید که: «فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» (آل عمران/ 195) کسانی که اهل هجرت هستند، کسانی که به خاطر دین‌داری از خانه‌شان دور افتاده‌اند، کسانی که در راه خدا اذیت شدند، به جبهه رفتند، کشته شدند، اگر وارد این عملیات شدید، می‌فرماید: «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» گناهان شما را می‌بخشم. خلاصه با اشک و نشستن در مسجد و اعتکاف و قرآن سر گرفتن و و دعا و ذکر و ورد و این حرف‌ها تمام نمی‌شود، سخت‌‌افزار هم دارد.
یکی از چیزهایی که گناه را در توبه می‌بخشد، می‌گوید شما اگر گناهان کبیره را ترک کنید، من گناهان کوچک را می‌بخشم. مثل اینکه شما می‌گویی آقا، شما فلان مبلغ به ما بدهکار هستی. اصل بدهی را بده، آن ریزش را می‌بخشیم، کوتاه می‌آییم. «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم‏» (نساء/ 31) قرآن گفته تو گناهان کبیره را ترک کن، گناهان صغیره را من می‌بخشم.
آیه‌ی دیگری داریم که کارهای نیک باعث می‌شود که خدا ما را ببخشد: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود/ 114) اینجا یک کُشتی بین حق و باطل است. افرادی هستند گناهی می‌کنند، حالا یک چیزی سرقت کرده، یک کار گناه شهوتی کرده، یک گناه، بعد می‌گوید ببین خاک بر سرت! برو باقی کارهایت را درست کن، نمی‌خواهد نماز بخوانی! یعنی می‌گوید تو که یک غلطی کردی، مسجد هم نمی‌خواهد بروی. یعنی هی گناه، گناه، گناه، گناه. قرآن می‌گوید چه؟ قرآن می‌گوید اتفاقاً گناه که کردی برو مسجد دو رکعت نماز بخوان، خدا به خاطر نمازت گناهانت را می‌بخشد، ما می‌گوییم چه؟ می‌گوییم حالا که گناه کردی، مسجد هم نمی‌خواهد بروی. برو باقی کارهایت را درست کن.
6- تقویت ارتباط با مسجد، در صورت ارتکاب گناه
آیا به خاطر گناه دست از نماز برداریم، یا به خاطر نماز گناه را هُل بدهیم بیرون برود؟ گناه نماز را هُل بده، یا نماز گناه را هُل بدهد؟ قرآن می‌گوید باید نماز گناه را هُل بدهد. این آیه‌ی «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود/ 114) برای نماز است، می‌گوید نماز بخوان بعد می‌گوید: «الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» این نماز را که خواندی گناهانت را می‌برد. چون من به یک جوانی گفتم شما، مرتب جلسه‌ی ما می‌آمد. یک بار در کوچه او را دیدم، به او گفتم نمی‌بینمت. گفت: آقای قرائتی ما جوان‌ها دسته گل آب می‌دهیم. جوان هستیم دیگر، شهوت داریم. من گول خوردم، یک گناهی کردم، دیگر هر چه قدر می‌خواهم بیایم تو مسجد، روم نمی‌شود.
در حرم امام رضا هم جوانی را دیدم. آمد پهلوی من گفت می‌خواهم بروم حرم، پایم پیش نمی‌رود. گفتم چرا؟ گفت: یک گناهانی کرده‌ام روم نمی‌شود بروم داخل حرم. گفتم: حالا بیرون حرم کارت حل می‌شود؟ برو عذرخواهی کن، نگو چون گناه کردم نمی‌روم، بگو چون گناه کردم می‌روم.
یک آقایی به یک فقیر پول داد، آن شخصی که همراه آقا بود به آقا گفت: پول به این فقیر نده. گفت: چرا؟ گفت: تریاکی است. گفت: اِ تریاکی است؟! برگشت یک خورده دیگر به او داد. گفت: آقا گفتم به او نده، شما بیشتر دادید. گفت: گفتی تریاکی است، اگر تریاکی است که خرجش سنگین‌تر است.
حالا که گناه کردی حتماً برو مسجد، نگو من که باقی کارهایم درست نیست، پس این کارم درست نباشد. این‌ها نکاتی است.
وام و قرض دادن گناه را می‌بخشد. «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ» (تغابن/ 17) اگر قرض‌الحسنه به مؤمنی بدهید خدا گناهانتان را می‌بخشد.
تقوا. یک جاهایی اگر خودتان را کنترل کنید، یک جاهایی هم که نتوانستید ترمز کنید، خدا می‌بخشد. می‌فرماید:
«إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُم‏» (انفال/ 29) «یَغْفِرْ لَکُم» اگر یک جاهایی خودت را نگه داشتی، باقی گناهانت را خدا می‌بخشد.
دعای دیگران. دیگران هم دعا کنند در حق شما، از ابزاری است که خدا ما را می‌بخشد.
یکی هم، تو هم گناه مردم را ببخش، خدا گناه تو را می‌بخشد: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (نور/ 22) می‌گوید خدا چه کنیم گناهانمان را ببخشد؟ خب تو هم ببخش، خدا می‌بخشد. «وَ لْیَعْفُوا» آیه قرآن است، باید همدیگر را ببخشند، «وَ لْیَصْفَحُوا» باید از سر تقصیر همدیگر بگذرند، بعد می‌گوید: «أَ لا تُحِبُّونَ» دوست نداری خدا تو را ببخشد، اگر دوست داری خدا تو را ببخشد، تو هم مردم را ببخش.
پس چی شد؟ دوری از گناهان کبیره، انجام کارهای نیک، قرض‌الحسنه، تقوا، دعای دیگران، عفو از دیگران. حالا.
کسانی از مُردن می‌ترسند بدانند که راه توبه باز است و خدا بسیار بخشنده است. حدود سیصد بار خدا به این صفات ستایش شده است. «یُحِبُّ التَّوّابین» (بقره/ 222)، «غافِر»، «غَفُور»، «رَحیم». تعبیرها مکرّر آمده که اینجا من نوشتم سیصد تا، شمردم لابد. بعد هم با صفت‌های تأکید آمده یا «تشدید» داشته یا «لام» داشته. به هر حال.
7- خطر تأخیر در توبه از گناهان
توبه باید فوری باشد. آخر بعضی‌ها گناه می‌کنند، می‌گوییم توبه کن، می‌گوید حالا اول جوانی‌مان است. حالمان را نگیر، بگذار برویم کیف‌هایمان را بکنیم، خب پیر بشویم، توبه خواهیم کرد. این هم اگر خواسته باشیم ترسیم این فکر را بکنیم، باید این‌طور روی تخته بگوییم [پای تخته]، می‌گوید ببینید راه مستقیم این است، این راه مستقیم است. من حالا جوانم، بگذار کج شوم، کج شو، کج شو، کج شو، کج شو، برو هر کاری می‌خواهی بکن، خوش باش. رفتی، پیر که شدی برگرد، آخر عمرت خوب شو، هان بیا توبه کن. یک همچین مثلثی در ذهنشان است. می‎‌گویند: راه مستقیم این است، من کج بشوم، پیر که شدم برمی‌گردم، آخر عمرم آدم خوبی می‌شوم.
این مثلث سه، چهار تا اشکال هندسی دارد. یکی اینکه وقتی شما کج شدی، بالا نمی‌روی، سقوط می‌کنی.
دوم اینکه آخر خط را می‌دانی کجاست، می‌توانی دو سال، سه سال مانده برگردی. شما بنویس آخر عمر شما هفتاد سالگی است، من هم می‌نویسم شصت و پنج سال آزاد باش، شاید فردا شب مُردی. مُردم. آخر خط را چون آدم می‌داند، زود سر و ته می‌کند ولی آخر عُمرم را نمی‌دانم چه زمانی آخر عمر است؟
سوم خط فرمان ماشین نیست که گفتی: فرمان را از این طرف می‌رود، پیر که می‌شوم برمی‌گردم. کسی که هشتاد سال عادت کرد به گناه، نمی‌تواند برگردد. شما فکر می‌کنید پشت فرمان نشستی می‌گویی فرمانش را کج می‌کنم، بیاید توی خط. مگر می‌شود کسی که یک عمری گناه کرده، یک مرتبه. یک عمری است هشتاد سال سیگار کشیده، یک مرتبه سیگار نکشد. نمی‌گویم محال است، سخت است. توبه فوری است. خب.
اگر انسان در آستانه‌ی مرگ رسید و توبه کرد، دیگر توبه‌اش قبول نیست. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ» (غافر/ 84) وقتی می‌بینند مرگ می‌آید و عزرائیل می‌آید می‌گویند: توبه. می‌گوید: حالا دیگر فایده ندارد، تا قبل از آنی که خطر را ببینی توبه کردی، ارزش دارد. این دیگر وقتی تو را در آتش انداختند، در آستانه‌ی مرگ آنجا دیگر توبه ارزش ندارد. خب بس است.
خدایا اموات ما را بیامرز.
خود ما را بیامرز.
تمام گناهان ما را بیامرز.
توفیق توبه‌ی حقیقی به همه‌ی ما مرحمت بفرما.
کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار مکن.

«و السلام علیکم و رحمه الله»

انفاقتسویفتوبهتوبه قلبیجهادحق الناسدرسهایی از قرآنقرائتیمسجد
Comments (2)
Add Comment