توبه، انقلاب درونی

موضوع بحث: توبه، انقلاب درونی، رمضان 59
تاریخ پخش: 07/05/59

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد الله رب العالمین وصلّی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین. »

چون ایام سوگواری است و در آستانه شهادت حضرت علی علیه السلام هستیم فکر کردم چند روزی درباره یکی از مسائل بسیار مهمی که قرآن بیش از هزار آیه درباره آن صحبت کرده است، صحبت کنیم. فکر می‌کنید چه مسئله‌ای است که بیش از هزار آیه در قرآن درباره آن هست؟ متأسفانه در میان گفته ‌ها و گفتگو ‌ها و در سخنرانی ‌ها هم فراموش شده است. هم بحثش فراموش شده است و هم توجه به آن فراموش شده است از همه بیشتر در قرآن به آن توجه دارد و از همه بیشتر هم فراموش شده است و آن بحث معاد است. درباره معاد سرنوشت ما و جهان آینده‌ای که همه باید برویم، می‌خواهم صحبت کنم. راه طی کردنی و بقولی راه طی شده این مسئله معاد است که باید به آن عنایت کنیم و فکر می‌کنم فرصت برای این بحث این ایام است. ماه مقدس، ایام، ایام شهادت امیرالمومنین است و چه خوب است که ما یک مقداری نسبت به سرنوشت خودمان و اینکه آینده ما چه می‌شود و توجه به آینده چه نقشی در حال هم دارد، فکر کنیم. منتها قبل از آنکه بحث معاد را شروع کنم با اجازه شما چند جمله‌ای درباره یک انقلاب درونی بنام توبه بحث کنیم و ضمناً با تیترمان که درسهایی از قرآن است، تطبیق می‌کند. چون 88 مرتبه در قرآن بحث توبه پیش آمده است. یعنی در 88 مورد توبه و با واژه‌های مختلف یعنی با مشتقاتش بکار رفته است.
1- توبه انقلاب درونی است
اول توبه را معنا کنیم و کمی درباره توبه صحبت کنیم. اصولاً توبه یعنی دگرگون شدن و انسان تا خودش دگرگون نشود نمی‌تواند جامعه را دگرگون بکند. اگر دیدید در ایران انقلاب شد و شاه بیرون رفت برای خاطر اینکه مردم از پول بیرون رفتند. اول یک توبه در خودشان شد گفتند مردن چیزی نیست، توپ، تانک، مسلسل، اثر ندارد. شهادت آرزوی ماست. ایمان، جهاد، شهادت، تن ‌ها ره سعادت این یک توبه بود، اول ماشین، خانه، تلفن بود یک مرتبه شد ایمان، جهاد، شهادت و خودشان عوض شدند سپس توانستند رژیم را عوض کنند. اگر می‌گفتند خوراک، پوشاک، مسکن شاه سر جایش بود. گفتند خون بر شمشیر پیروز است وقتی عقیده عوض شد، خون بر شمشیر پیروز است. وقتی در درون من انقلاب شد که به جای خوراک، پوشاک، مسکن، زندگی، خانه، لذت و. . . خون، خدا، اسلام بیاید. اول تا درون من انقلاب نشود در بیرون انقلاب نمی‌شود. بر عکس طاغوت هم همینطور است تا در درون، تا روح، روح فرعونی و خودخواه نباشد، بیرون زور نمی‌گوید. اول باید من خودم را آدم ممتاز و آدمی که بر همه شرف دارد و بر همه امتیاز دارد و در کل تا خودم را از تو برتر ندانم در بیرون بدیگران ظلم نمی‌کنم. پس ریشه همه ظلم‌های بیرونی موتورش در خودماست. موتور همه انقلاب‌های بیرونی در خودماست. انقلاب در خود، رمز انقلاب در بیرون است. تمام حوادث بیرونی کلید و موتورش و سوئیچش در خود ماست و توبه معنایش هم این است. یعنی خودت را عوض کن و تغییر مسیر بده. تجدید نظر کن و به گذشته هایت مراجعه کن نقاط ضعف را بسنج و تصمیم بگیر خودت را اصلاح کنی. این یک انقلاب درونی است و واجب است «تُوبُوا إِلَى اللَّه»(نور/31) امر خداست و واجب است.
بنابراین توبه یعنی بازگشت یعنی انقلاب درونی، دگرگونی هر چه اسمش را بگذاریم. اصلاح، اصلاح باطن که رمز تمام انقلاب ‌ها و اصلاح‌های بیرونی می‌شود. این معنای توبه است. از آن کاری که کردی برگرد. منتها یک دید کجی درباره توبه است که آن دید کج این است که خیال می‌کنند توبه فقط مال مرگ است. اگر به یک حیوان بگویی توبه کن می‌گوید مگر من پیر شده ام. حالا اول جوانی ماست. این هم فرهنگ کج و غلطی است که ما داریم. معنای توبه این است که انسان از کارهای زشت خودش عذرخواهی کند. اگر به خلق ظلم کرده است به سوی خلق برگردد، بگوید ایها الناس معذرت می‌خواهم. اگر نسبت به خودش، خودش را اتلاف کرده است به خودش ظلم کرده است. خوب باز یک برنامه دیگر دارد. اگر نسبت به حقوق الهی است از خدا عذر خواهی کند، از مردم عذر خواهی کند و تصمیم بگیرد خودش را عوض کند. بعضی می‌گویند ما می‌دانیم خط صاف چیست. منتها این که حالا فهمیدیم خط صاف چیست. این نیست که حالا ما هم در خط صاف حرکت کنیم. اگر هم منحرف شدیم طوری نیست، طوری نیست حالا منحرف شویم. می‌دانیم خط صاف این است ولی حالا منحرف می‌شویم وقتی پیر بشویم زود برمی گردیم. آن دو سه سال آخر توبه می‌کنیم. آدم خوبی می‌شویم. یک چنین مثلثی در ذهن هست که این خط مستقیم است. من حالا فعلاً از خط مستقیم منحرف می‌شوم و بعد سر پیری برمی گردم و آن آخرش آدم خوبی می‌شوم و. . .
این مثلث دو سه تا اشکال دارد. یکی از اشکال‌های هندسی این است که شما وقتی که کج می‌روی رو به بالا نمی‌آیی. کج که می‌روی از این طرف می‌روی. این ترقی است وقتی شما کج می‌شوی سقوط می‌کنی پائین می‌افتی و تازه وقتی گیرم کج شدی آخر خط معلوم است و لذا 2، 3 سانت به آخر مانده آدم زود می‌تواند برگردد، ولی آخر خط معلوم نیست. شما بنویس بده که من اینقدر سال عمرم هست. من هم می‌نویسم. مثلث آخرش معلوم است یکی دو سانت به آخر مانده آدم برمی گردد. اما عمر معلوم نیست که چه وقت آخرش است که آدم نزدیک آخرش برگردد. آخر عمر معلوم نیست. چه وقت است؟
از همه گذشته مگر برگشتن آسان است. ما خیال می‌کنیم توبه به این است که مثلاً شب 21ماه رمضان برویم مسجد و چهار مرتبه العفو بگوئیم و قرآن سر بگیریم و خدایا ما را بیامرز بگوییم. یا آن زنی مثلاً فرض کنید راه غلطی را می‌رود شب 21 یک فرم لباسش را عوض کند یا فرض کنید آن مشروب خور یا نمی‌دانم فرد ظالم یا ستمگر حالا رده‌های پائین یا رده‌های بالا خوب در رژیم سابق شاه هم روز عاشورا روضه می‌خواند. توبه یک مسئله تشریفاتی نیست توبه واقعاً یک انقلاب است. یک دگرگونی است و با لفظ درست نمی‌شود.
شخصی گفت: «اَستغفِراللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ الیه» امیرالمؤمنین دید دارد با زبان توبه می‌کند و هیچ انقلاب درونی تویش نیست. تغییر جهت نداده و زبانش می‌گوید: «استغفرالله» فرمود مادرت به عزایت بنشیند خدا مرگت بدهد این چه توبه‌ای است؟ گفت آقا استغفار می‌کنم. گفت این کلک است. امام رضا(ع) می‌فرماید کسی که زبانش می‌گوید استغفروالله و هیچ دگرگونی باطنی ندارد این خودش و خدا را مسخره می‌کند. توبه تغییر جهت است. انسان یک راهی را می‌رود. شما یک مسیری را انتخاب کردی و توبه معنایش این است که تجدید نظر کنی. اگر دیدی مسیرهای دیگر درست است و این مسیر نقاط ضعفی دارد با کمال شهامت بگوید من از این مسیر دست کشیدم. رفیق هایم خواهند گفت چطور شد دست کشیدی، زشت است. حالا ما تا وسط کار آمدیم یکمرتبه برگردیم، مردم خواهند گفت و. . .
2- با گناه زیاد توفیق توبه سلب می‌شود
این توبه معنایش انقلاب درونی است و اگر درون انقلاب شد رمز انقلاب بیرونی هم خواهد شد. عرض می‌شود که درباره توبه آیه‌های زیادی هست که خیلی بطور فشرده بگویم. اصولاً توبه یک قابلیت می‌خواهد. افرادی که زیاد گناه می‌کنند دیگر توفیق توبه کردن هم ندارند. یعنی جوری آنقدر گناه می‌کنند که دیگر پرده ‌ها پاره می‌شود و لذا اگر کسی از حد گذشته باشد دیگر راه نجات ندارد. یک شاگرد باید یک نمره هفتی داشته باشد که معلم بتواند دو نمره سه نمره به او ارفاق کنند تا بشود 10، اگرکسی که یک نمره صفر داشت این هم یک صفری به اندازه در قوری، خوب به او چیزی کمک نمی‌شود کرد. مریض باید یک نفسی داشته باشد که پزشک هم بیاید خوبش کند، با مرده دکتر چه می‌تواند بکند؟ باید یک مقدار آمادگی داشته باشد. یعنی باید از مرز نگذرد والّا گاهی ممکن است انسان بقدری جری بشود که دیگر توفیق توبه هم پیدا نکند. این مسئله‌ای است که باید به آن خیلی توجه داشته باشیم.
مسئله دیگر اینکه اگر انسان گیر کرد و توبه کرد فایده ندارد. قرآن می‌فرماید که: «إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»(نساء/18) «إِذا حَضَرَ» یعنی زمانیکه، بعضی ‌ها بر جنایت هستند و بر ستم و انحراف خودشان ادامه می‌دهند، ادامه می‌دهند، تا زمانی که حاضر به مرگ می‌شوند. مرگ که آمد «قالَ إِنِّی تُبْتُ» می‌گوید: خدایا مرا ببخش. اگر مرگ آمد وآثار مرگ را کسی دید و توبه کرد، فایده ندارد. آنجا دیگر توبه‌اش قبول نمی‌شود. این هم یک مسئله که قرآن می‌گوید.
مسئله دیگر اینکه توبه چند رقم است. گاهی واقعاً همین پشیمانی توبه است. من پشیمانم خیلی خوب. همین که پشیمان شدی خدا هم شما را می‌بخشد. گاهی علاوه بر پشیمانی باید اموال افرادی را هم که غصب کردی بدهی. باید مال مصادره بشود. اگر درآمد از راه حلال نیست از راه حرام جمع کردی. خوب باید پول ‌ها را برگردانی. من اینجا یک حدیثی است که مدت‌های قبل دیدم. خلاصه این حدیث را برایتان بگویم. حدیث جالبی است. حدیث این است. شخصی در دربار منصور دوانیقی، – منصور روانیقی یکی بود مثل شاه خودمان در دربار بود با زور و ارعاب و تهدید و رشوه یک باغ و منزل و سرمایه کلانی جمع کرده بود. این شخص که در دربار منصور پولی به جیب زده بود از نظر عقیده از علاقمندان به امام صادق(ع) بود. ولی خوب جذب دربار شده بود. پول ‌ها را جذب کرده بود. یک رفیق داشت گفت بیا برویم محضرامام صادق(ع). گفت آقا من در دربارم آخر وضع من خیلی ناجور است. گفت حالا من وقت می‌گیرم بیا برویم. آمد پهلوی امام صادق علیه السلام گفت آقا شما یک علاقمند دارید علاقه به شما دارد ولی در دربار منصور است. پول آن ‌ها را به جیب می‌زند اما دلش با شماست. حالا من می‌خواهم او را یک چند دقیقه‌ای بیاورم خدمت شما امام گفت: بیاورش! وقت گرفت و این دلال رفت و این طرف را آورد و حرف‌هایی رد و بدل شد که اگر شما ‌ها دور منصور را نمی‌گرفتید و دستگاه ظلم را تقویت نمی‌کردید آن ‌ها ما امام صادق ‌ها را در خانه نمی‌نشاندند. بعد این گفت راه توبه هم من دارم؟ گفت بله ولی توبه تو استغفار نیست. توبه تو این است که تمام پولهایی که در دربار پیدا کردی برگردانی به همان مستضعفین که از ایشان گرفته ای. گفت آقا من همه زندگی‌ام از آنهاست! گفت خوب اگر می‌خواهی توبه کنی باید تمام زندگی‌ات را بدهی. انقلاب است دیگر.
3- جهاد اکبر یعنی هوی و هوس را شکستن
اگر می‌خواهی انقلاب بکنی این انقلاب درونی است و این جهاد اکبر است. چون آدم یک ریال، یک ریال، ده تومان، ده تومان، هزار تومان، هزار تومان، پول حرام را جمع کرده است، و یک مرتبه می‌خواهد، همه را بدهد خیلی مهم است. واقعاً انقلاب است و پیغمبر به این کار ‌ها فرمود «جهاد اکبر» یعنی هوس را کشتن! چون در جهاد اصغر دشمن سالی یا دو سالی یک بار پیدایش می‌شود اما هوی و هوس همیشه در وجود ما هست. اینکه می‌گویند جهاداکبر چون شعله‌های هوی و هوس دائمی است اما شمشیر دشمن گاه و بیگاه است. اینکه می‌گویند جهاد اکبر چون دشمن را آدم می‌شناسد و هوی و هوس خودش را گاهی نمی‌شناسد. یکدفعه می‌بینیم کلاه سرمان رفت و فهمیدیم جذب شده ایم. دشمن خارجی را آدم می‌شناسد دشمن داخلی را گاهی آدم نمی‌شناسد. هم مخفی است و همیشه دشمن قوی مخفی مهمتر است.
خلاصه‌اش حرف را جمع کنم. ایشان تصمیم گرفت توبه کند از آن توبه‌های بقول قرآن نصوح از آن انقلابهای واقعی و رفت و آنچه خبر داشت صاحبش کیست، به صاحبش داد. این قالیچه را چه کسی برای من آورده است؟ این ساعت را چه کسی برای من آورده است؟ این فندک را نمی‌دانم چه کسی برای من آورده است؟ تمام چیزهای را که می‌دانست صاحبانشان کیست رد کرد. و چیزهایی را هم که نمی‌دانست از چه کسی گرفته است از امام اجازه گرفت. امام همه را در راه مستضعفین داد. از شغلش هم استعفاء داد چون کمک به ظلم بود. دلال که وقت گرفته بود از امام و این را کشیده بود به خانه امام دید عجب موفق شد. بخاطر چند دقیقه که از امام صادق وقت گرفت و ایشان را از دربار محضر امام برد و این انقلاب بوجود آمد خوشحال شد آمد به رفقا گفت. امام صادق فرمود: اگر تو اینچنین توبه کنی که از مال‌های حرام بگذری از شغل حرام استعفاء بدهی من برای تو بهشت را ضمانت می‌کنم. این ضمانت را کرد و او هم آن توبه را کرد و مدت ‌ها طول کشید. حدیث را جمع کنم. خلاصه آن دلال گفت. یکروز آمدم خانه دیدم این شخص دارد می‌میرد همین آقایی که تو دربار بوده و توبه کرده گفتم وضعت چطور است گفت دارم می‌روم، پاهایش را بطرف قبله دراز کردم، بعد لحظه آخر دو تا کلمه بمن گفت که: خدا خیرت بدهد که وقت گرفتی از امام صادق و دلالی کردی و من را به محضر امام کشاندی و روح امام و نفس امام من را جذب حقیقتش کرد و از مال حرام و شغل حرام نجاتم دادی، خدا به تو که دلالی کردی جزای خیر بدهد. می‌گفت دعایم کرد، بعد نفسهایش تک، تک به آخر رسید و لحظه آخر هم این جمله را گفت که برادر: امام صادق هم به وعده خودش وفا کرد. در حال مرگ یک خاطراتی برایش مکشوف شده بود چیزهایی دیده بود. یک حالتی است. حالت ملکوتی، بگذریم.
4- در توبه گاهی باید از درآمد، شغل، جان گذشت
گاهی توبه به این است که انسان از شغلش بگذرد، از درآمدش بگذرد و گاهی انسان باید تسلیم بشود. کتک زده است به یک نفر، آقامعذرت می‌خواهم فایده ندارد باید بخوری تا من تو را ببخشم. اگر یک طرف نبخشید خوب باید تسلیم بشویم. آدم کشته است(استغفرالله) فایده ندارد. خوب این بچه‌های یتیم باید حق خون پدرشان را از تو بگیرند، باید اعدام بشوی. گاهی باید جان داد گاهی باید از پول گذشت. گاهی انسان باید کار بکند، پول نیست، جان هم نیست. عمل است. مثل اینکه فرض کنید مدت ‌ها نماز نخوانده است. خوب تصمیم می‌گیرد نمازش را می‌خواند. پس گاهی با پول، گاهی با عمل، گاهی با عذرخواهی و تصمیم به ترک توبه است. انقلاب این است و الّا شما یک ضبط صوت بگذار یک ساعت می‌گوید استغفرالله ربی و اتوب الیه، العفو، العفو نوار هم 100 تومان قیمتش است. شما یکساعت اگر العفو بگویی و تکان نخوری و انقلاب درونی نباشد با نوار فرق نداری. این واقعیت توبه است. و انسان تا بارش سنگین نشده باید توبه کند. الان شما اگر بیست هزار تومان مال حرام در پولت است، از بیست هزار تومان می‌شود گذشت اما زیاد که شد نمی‌شود گذشت. شما اگر روزی دو تا سه تاسیگار بکشی می‌توانی ترک کنی اما اگر سیگاری شدی و روزی 15 تا سیگار کشیدی ترکش مشکل است. کما اینکه توبه افرادی که در دنیا غرق شده‌اند خیلی سخت است و الی آخر
حالا اگر ماه رمضان نبود و اگر سوگواری و شهادت امیرالمومنین نبود کسی اصلاً حال شنیدن این بحث ‌ها را نداشت. ولی خوب چه کنیم اگرایدئولوژی ما اسلام است و قرآن است. این ‌ها را هرچه می‌گویم در قرآن است. در قرآن آیه‌های زیادی داریم. کسانی که مجرمند مجرمین از این راه ‌ها می‌توانند برگردند. راه‌هایی برای بازگشت مجرمان در قرآن وجود دارد. اگر خلافکاری‌هایی در عمرت کردی، قرآن چند راه برایت باز کرده است.
5- ایمان و عمل صالح باعث بخشش گناهان می‌شود
از این راه ‌ها می‌شود برگشت:
1- قرآن در زمینه ایمان و عمل صالح می‌فرماید: کسی که کارهای شایسته انجام بدهد. ایمان و عمل صالح بیاورد من نقاط ضعف و گناهانش را می‌بخشم:
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ»(محمد/2)
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ»(عنکبوت/7)
«یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِ ‌ها الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(تغابن/9)
«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِها الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»(آل عمران/195)
«وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاهَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاهَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِها الْأَنْهارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ»(مائده/12)
یعنی در چند جای قرآن می‌فرماید: ‌ای مردم، ‌ای افراد اگر شما ایمان بیاورید وکارهای شایسته بکنید «کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ»(محمد/2) من نقاط ضعف شما را می‌بخشم. ایمان دست خودمان است عمل صالح هم دست خودمان است.
6- مخفیانه کمک کردن عامل بخشش گناهان
2 – امداد مخفی، و کمکهای مخفی انجام بدهید. قرآن می‌فرماید: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُو ‌ها وَ تُؤْتُو ‌ها الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ»(بقره/271) یعنی اگر مخفی کاری بکنید. طوری پول نده تا بفهمند شما دادی. برو ببین طرف به چه کسی مقروض است و نمی‌تواند قرضش را بدهد، به آقا بگو شما 7000 تومان از فلانی می‌خواهی این تومان را بگیر به او پیغام بده که یک شخصی پول شما را داد و حتی اگر آن کسی که از شما پول می‌گیرد شما را می‌شناسد پول را از طریق یک آدم ناشناس بده، افرادی که مقروضند و نمی‌توانند قرضشان را ادا کنند. ما از این نمونه داشتیم. آدم ‌هایی را که اگر اسمشان را بگویم شما آنها را می‌شناسید. داشتیم افرادی را که قرضهای سنگین داشت و نمی‌توانست بدهد. شخصی بطور ناشناس رفت قرض‌هایش را داد.
علی بن ابیطالب چرا صورت خودش را می‌پوشاند با این قیافه می‌آید و در خانه ‌ها چیزی می‌دهد. می‌خواهد هم شکم ‌ها را سیر کند و هم بله قربانگو بار نیاورد. لذا هم شب می‌رفت و هم صورتش را می‌پوشاند. هم مستضعفین به نوا برسند و هم بله قربانگو بار نیاورد. اینطور نبود که اگر یک قرص نان می‌دهد آرم خودش را هم بچسباند که بگوید این مال من است. کمک آری و منت نه! منت نباشد. آرم هم نباشد. اظهار هم نباشد. تا می‌توانید کمک‌های مخفی انجام بدهید. بر عکس عمل ما، ما که کمک می‌کنیم هم علنی کمک می‌کنیم و هم آنچه هست چندین برابر جلوه می‌دهیم. کمک مخفی مسئله مهمی است. کمک مخفی برای افراد گنهکار می‌تواند گناهانشان را بیامرزد. باز عرض کردم کمک مخفی کردی بشرطی که نگویی. آخر گاهی وقت ‌ها آدم کمک مخفی می‌کند بعد می‌گوید می‌دانی من هر چه به هر که می‌دهم مخفیانه است. خوب این که مخفی نشد. مخفی کمک می‌کند و صد جا می‌گوید که من مخفی کمک می‌کنم. بله خوب این بدتر شد. مثل کسی که لجن از توی جوی خیابان برمی داشت و بر دیوارهای سفید می‌نوشت نظافت را مراعت کنید خوب این که بدتر است. نمی‌خواهد بنویسی. قرآن می‌فرماید: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ»(بقره آیه271) اگر مخفی کمک کنی «یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ»(بقره/271) خدا گناهانتان را می‌بخشد.
7- هجرت و جهاد در راه خدا عامل بخشش گناهان
3- هجرت و جهاد است. کسانی که نقاط ضعفی دارند و گناه دارند اما بعد بخاطر یک کار حقی برای خاطر تبلیغ حقی، نشر حقی، بخاطر دستگیری از مظلومی، بخاطر نجات مستضعف، بخاطر عزت کلمه حق، اعتلای اسلام هجرت می‌کند، انتقال مکان می‌دهد. مسافرت‌هایی می‌کند یا جهاد می‌کند کسی که هجرت می‌کند یا جهاد می‌کند اگر هم مجرم باشد و جرم‌ها و گناهانی داشته باشد، هجرت و جهاد هم باعث می‌شود گناهانش بخشیده شود. این را هم برایتان از قرآن بخوانم تا از بحثمان که درسهایی از قرآن است دور نشویم. می‌فرماید که: «فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِها الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»(آل عمران/195) کسانی که «هاجروا» خودشان هجرت می‌کنند یا «أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ» یا این ‌ها را تبعید می‌کنند «وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏» در راه خدا اذیت می‌شوند. یک کار حقی است می‌خواهند کار حق را بکنند رنج می‌برند. اذیت می‌شوند «وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏» «قاتَلُوا» «وَ قُتِلُوا» می‌کشند یا کشته می‌شوند خلاصه این سری افراد «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» (آل عمران آیه195) هجرت، جهاد، تبعید، باعث بخشش گناهان است.
4- دوری از گناه کبیره: در قرآن می‌فرماید ما دو رقم گناه داریم: گناه کبیره، و گناه صغیره! می‌گوید اگر شما ‌ها گناهان کبیره را ترک کنید گناهان صغیره را مامی بخشیم «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِر»(نساء/31) اگر اجتناب کنید از کبائر ما «نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم» ما گناهان کوچک را می‌بخشیم «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِر» اجتناب از گناهان کبیره مسئله دیگر است.
حالا گناه کبیره چیست؟ بحث مفصل است ولی یک تک جمله‌ای بگویم. گناه کبیره آن گناهی است که در قرآن درباره‌اش و عده عذاب داده شده است. و در اینکه گناه کبیره چند عدد است روایات زیاد است. گناهان هم درجه بندی شده است. گناه درجه یک، درجه دو، درجه سه. گناهان درجه بندی شده است و جالب این است تمام روایت‌ها می‌گویند اولین گناه کبیره «یأس از رحمت خداست»
گناه کبیره است که انسان می‌گوید من را دیگر خدا نمی‌بخشد. اینکه انسان مأیوس بشود حالت یأس، یأس از گناهان کبیره است. ما ملت نمی‌توانیم شاه را بیرون کنیم همین گناه کبیره است. ما که حریف کارتر نمی‌شویم، این گناه کبیره است. ما کجا می‌توانیم خودکفا باشیم؟ ما کجا می‌توانیم به علم و صنعت اروپا وآمریکا برسیم؟ انسان همین که از خودش مأیوس بشود همین که از لطف خدا مأیوس بشود. همین که خودش را از امدادهای غیبی و مشمول امداد غیبی شدن مأیوس بداند، این یأس از گناهان کبیره است و آنچه که باعث شد که ایران پیروز شد این است که یاسشان از بین رفت. تا مادامی که ما مأیوس بودیم ما کجا، شاه کجا. . . یأس از رحمت خدا از گناهان کبیره است.
گفتند کسی پرده کعبه را گرفته بود می‌گفت خدا مرا بیامرز، ولی می‌دانم نمی‌آمرزی! امام سجاد گفت چه شده؟ چرا این طور دعا می‌کنی؟ گفت من از آن‌هایی بودم که رفتم کربلا اصحاب امام حسین را بکشم من از آن دارو دسته ام! مگر خدا می‌شود مرا بیامرزد؟ امام سجاد فرمود کارت خیلی غلط است، اما یأست از آن کارت خیلی غلط‌تر است. انسان در هر لحظه می‌تواند برگردد. منتها گذشت می‌خواهد، انقلاب می‌خواهد، اینجا قاطعیت می‌خواهد کسی علیه خودش کودتا کند.
8- تقوا و قرض دادن و دعای دیگران باعث بخشش گناهان می‌شود
5- تقوا: قرآن می‌فرماید که: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ»(مائده/65) اگر مردم تقوی پیشه کنند از این به بعد ما گذشته ‌ها را می‌بخشیم. قرض الحسنه، وام دادن، قرآن می‌گوید اگر به افرادیکه نیاز دارند پول، وام بدهید، وام باعث می‌شود خدا گناه تو را می‌بخشد. «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»(تغابن/17) اگر قرض بدهید می‌گوید: «یُضاعِفْهُ لَکُمْ»
برعکس وام، بهره و رباست. رباخوار بدتراست یا دزد؟ رباخوار! می‌دانید چرا؟ چون دزد می‌زند خانه پولدار را می‌چاپد و رحمت به گور پدر این. ولی رباخوار صبر می‌کند یک آدم مستضعف یک آدم بیچاره که نیاز دارد مریض شده و می‌خواهد برای معالجه برود، در بنایی گیر کرده، در عروسی دخترش، در دامادی پسرش گیر کرده، رباخوار سعی می‌کند یک کسی بدبخت بشود و بیاید 10 تومان بگیرد، بگوید خوب 10 تومان به تو می‌دهم 20 تومان بمن بده. رباخوار از مستضعف می‌چابد اما دزد از پولدارمی چاپد. بمراتب دزد از رباخوار روسفیدتر است. گر چه هر دو روسیاهند.
معنای تقوی را سابقاً گفتم. تقوی یعنی نشکن. چطور شکستنی دو جور داریم. بشکن و نشکن! مسلمان هم دو جور داریم. مسلمان بشکن، مسلمان نشکن. مسلمان بشکن یعنی تا یک چیزی شد شل می‌شود. مسلمان نشکن یعنی ضد ضربه است یعنی تا گناه می‌آید گناه را پس می‌زند. پولش می‌دهند که گولش بزنند پول را پس می‌زند. کتکش می‌زنند که کتک در اواثر بگذارد کتک را پس می‌زند. یک فیلم خوبی نمایش دادند. یک کسی را گرفته بودند چشم بسته، گوش بسته می‌گفت نه! چشم بسته نه! دختر جلوش آوردند. پول نشانش دادند، هر کاری کردند که در او اثر کنند این یک جوان انقلابی بود و زیر بار نرفت. یعنی می‌شود انسان نشکن بشود؟ آدم هم هست که اگر یک بستنی به او بدهید چهار تا امضاء برایت می‌کند. آدم هست که مثل اباذر هر چه کیسه‌های پول برایش می‌فرستادند که این کیسه‌های پول را بگیر هیچ چیز نگو. گفت پول را نمی‌گیرم حرفم را هم می‌زنم. تقوی یعنی مسلمان نشکن! یعنی انسان یک حالت مصونیت پیدا کند.
مسئله دیگر دعای دیگران است. دعای دیگران در استغفار مستجاب می‌شود، برادران یوسف وقتی فهمیدند مجرمند. برادر عزیزشان را در چاه انداختند پی بردند به جنایت خود خیلی ناراحت شدند، منقلب شدند و خواستند عذرخواهی کنند آمدند به خود یوسف گفتند. خوب معذرت می‌خواهیم تو دعا در حق ما کن که خدا ما را ببخشد، فرمود: «لا تَثْریبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ»(یوسف/92) طوری نیست من می‌بخشم شما را و به پدرشان گفتند. گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»(یوسف/98) باشد دعا می‌کنم برایتان!
ولی بعضی هستند که هر چه برایشان دعا بشود فایده ندارد. خدا به پیغمبر می‌فرماید: محمدا برای این ‌ها دعا نکن. اگر 70 بار هم برای این ‌ها دعا کنی من این ‌ها را نمی‌بخشم. این ‌ها آدم‌های مسخره گر هستند. کسانی که مومنین را مسخره می‌کنند، کارشان بقدری خطرناک است که اگر 70 بار برای این ‌ها دعا کنی خدا نمی‌بخشد. دعا در یک سری از گناهان اثر دارد.
افرادی که در عمرشان نقاط ضعفی دارند می‌توانند از یکی از این کارها و از یکی از این در ‌ها وارد بشوند. عمل صالح است، کمک است، تبعید است، هجرت است. حالا تبعید که دست خودمان نیست. در حکومت اسلامی هم که تبعید نیست.
قرآن می‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ»(مائده/65) یا می‌گوید: «یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ»(انفال/29) (آیه‌های تقوی با درخواست مستمعین ایراد شد) این ‌ها آیه‌های قرآن است که خلاصه این آیه ‌ها برای آدم‌های کم حوصله که حال قرآن دیدن و مطالعه و تفسیر ندارند، برادر ‌ها و خواهر ‌ها کسانی که می‌دانند در پرونده ایشان نقاط ضعفی است. بهترین ایام تصمیم گیری همین ایام است. از این راه ‌ها می‌شود این کار را کرد.
9- بازگرداندن اموال وحقوق مردم
این مسئله را هم بگویم که اگر کسی حق مردم را به گردنش است و می‌داند اموالی را دارد، چهار حالت دارد:
1- یک وقت می‌داند مبلغ چقدر است. می‌داند مثلاً یک دویست تومان بالا گرفته است یک تومان دزدیده است. مبلغ را می‌داند شخص را هم می‌شناسد یک وقت هم مبلغ را می‌دانی هم شخص را می‌شناسی. این یک حالت است.
2- یک وقت مبلغ را نمی‌داند شخص را هم نمی‌شناسد ولی می‌داند خیلی حق و ناحق کرده است. کم‌فروشی کرده است. کلاهبرداری کرده است ولی نمی‌داند چندو نمی‌داند طرف ‌ها چه کسانی هستند.
3- یک وقت مبلغ را می‌داند 7000 تومان است اما نمی‌داند به چه کسی؟ شخص را نمی‌شناسد
4- مبلغ را نمی‌داند ولی شخص را می‌داند. در تجاوزات مالی، در استثمار ها، در حقوق، از کم کاری گرفته تا کم‌فروشی و الی آخر که چه دزدی‌هایی شد.
در یکی از شهرستان ‌ها شهردار 300هزار تومان برای یک فلکه صورت داده بود بعد حساب کردند حدود پنجاه هزار تومان خرجش شده بود و دویست وپنجاه هزار تومان اختلاص کرده بود. حالا از حق چه کسی؟ اگر مبلغ را می‌داند شخص را هم می‌داند، خوب حکمش روشن است باید همین مبلغ را به همان شخص بدهد و اگر نیست به وارثش بدهد. منتها حالا لازم هم نیست بگوید اینجانب دزدی کردم. نه حالا از طریق بانک به حسابش بریزد از طریق ناشناس بدهد پول را به او برساند ولی لازم نیست که بگوید این پول چه پولی است و من چه کردم. خودش را لازم نیست معرفی کند. عملش را هم لازم نیست معرفی کند. چون تحقیرمی شود. انسان حق ندارد به خودش هم توهین کند. و لذا اسلام بما گفته است اگر گرفتاری داری حق نداری گرفتاری هایت را از این طرف و آن طرف نقل کنی. چون خودت را کوچک می‌کنی. انسان همینطور که حق ندارد دیگران را کوچک کند حق ندارد خودش را هم کوچک کند. اگر مبلغ را می‌داند شخص را هم نمی‌داند. می‌داند بدهکار است به ملت اما به چه کسی؟ نمی‌داند و چقدر نمی‌داند. اینجا یک مقداری تخمین می‌زند حدس می‌زند تقریباً دو هزارتومان. تقریباً چهل هزار تومان، تقریباً یک میلیون تا ببیند خودش چکاره بوده است همان مقداری را که حدس می‌زند از یک فقیه اجازه می‌گیرد به نفع مستضعفین رد می‌کند. اگر مبلغ را می‌داند آدم را را نمی‌داند، باز هم همین حال را دارد مبلغ رامی داند 700 تومان است. شخص را نمی‌داند همین 700 تومان را به حساب مستضعفین می‌ریزد اما اگر مبلغ را نمی‌داند شخص را می‌داند می‌رود پهلوی شخص می‌گوید آقا شما هستی که از من می‌خواهی. تلفن کند نامه بنویسد، ناشناس، شما از من می‌خواهی ولی نمی‌دانم چقدر می‌خواهی؟ می‌دانم شخص شما هستی مبلغش را نمی‌دانم این را مصالحه می‌کنند و خواهر ‌ها و برادر ‌ها بیائید این کار را بکنیم.
این را هم به شما بگویم. نیم دقیقه وقت دارم یک حدیث است جالب است یادم رفت بخوانم این حدیث را الآن برایتان بخوانم. حدیث این است خداوند چند تا گناه را هرگز نمی‌بخشد. توبه فایده‌ای ندارد یکی از آن گناهان «مَنِ اغْتَصَبَ أَجِیراً أَجْرَهُ»(کافى، ج‏5، ص‏382) کسی که حق کارگررا بخورد. کارگر را 30 تومان از او کار بکشد و 20 تومان به او بدهد. کسی که حق کارگر را بخورد این گناهش بخشیدنی نیست و «مَنْ بَاعَ حُرّاً» کسی که آزادی را اسیر کند. کسانی که آزادی را اسیر می‌کنند گناهی است نابخشودنی.
من می‌خواستم بحث معاد را بگویم منتها قبل از معاد بحث توبه را مطرح کردم. گفتم توبه یک انقلاب است و این را هم بگویم، توبه گاهی فرد است. اینهایی که گفتم همه مربوط به توبه فرد است. گاهی هم باید ملت توبه کند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) این توبه اجتماعی است. پس گاهی فرد است. انسان خودسازی می‌کند و عیبهایش را کنار می‌گذارد. مال مردم را خورده است پس می‌دهد. تصمیم می‌گیرد دیگر گناه نکند این توبه فرد است یک وقت هم باید ملت توبه کند. توبه ملت چیست؟ یک ملتی از ترس توبه کند به حالت شجاعت. از بخل توبه کند به حالت سخاوت. . . تمام خودسازی ‌ها در توبه فردی است و تمام پیروزی ‌ها در توبه فردی و اجتماعی است این خلاصه حرف ما بود. ان شاءالله در جلسه بعد که فردا هست حتماً عنایت داشته باشید می‌خواهم، 3 روز با هم درباره معاد صحبت کنیم راهی است که من و تو باید برویم. هرچه هم بگوئیم بحث ‌های ناراحت کننده است یا ناراحت کننده نیست باید پاروی هوی و هوس بگذاریم ببینیم آینده ما چه می‌شود و مسئولیت ما چیست؟ قیامت ما به چه دلیل است؟ هم دلیل معاد را بگوئیم هم سرنوشت خودمان را بفهمیم و این 2 و 3 روز خواهش می‌کنم و دعوت خصوصی می‌کنم ازشما که فرد، فردتان برنامه‌های فردا را حتماً گوش بدهید. 3 و 4 ساعت درباره معاد با هم صحبت کنیم شاید زمینه خوبی باشد. همه شما را تا جلسه بعد به خدا می‌سپارم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment