موضــوع: تقلید-2
تاریخ پخش: 73/11/13
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
1- مبارزه حق و باطل
دهه فجر مبارک، ماه رمضان مبارک، چه دههی خوبی، وقتی امام آمد در ایران من یاد یک خاطره افتادم راجع به انبیاء قرآن میفرماید «فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا» (قصص/13) به فرعون خبر دادند امسال پسری به دنیا میآید که کاخ تو را به هم میریزد فرعون دستور داد هر زنی که پسر به دنیا آورد او را بکشید. مادر موسی وقتی او را دنیا آورد متحیر شد. خدا به او فرمود به او شیر بده و او را توی دریا بینداز، او را شیر داد و توی جعبه گذاشت و در دریا انداخت دل موسی کنده شد. قرآن میگوید: دل شما را نگه میداریم. ما موسی را به مادرش برمیگردانیم. ورود امام به ایران شبیه ورود موسی به دامن مادر بود.
امام یک سال در ترکیه تبعید شد یک سال در عراق پانزده سال او را از ایران بیرون کردند برای اینکه قرآن میگوید به انبیاء میگفتند آنها را از شهرتان بیرون کنید «وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ» (اعراف/82) اینها را از منطقه خودتان بیرون کنید «إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ» اینها طرفدار پاکیها هستند و ما میخواهیم هر چه عیاشی هست بکنیم و مزاحم هم نداشته باشیم.
می خواستند موسی را محو کنند «فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمْ الْأَسْفَلِینَ» (صافات/98) تصمیم گرفتند او را محو کنند اما خدا اراده کرد او را عزیز کرد، برادران یوسف یوسف را توی چاه انداختند تا نامی از یوسف نباشد ولی خدا همان را از ته چاه برد و عزیز مصر کرد با خدا کشتی نمیشود گرفت، شاه گریه کنان رفت و امام خنده کنان آمد هر کس در خدا شک دارد خدا شناسی را میتواند ببیند. الان اگر یک گربه روی قبر شاه ادرار کند یک نفر نیست که پیش بگوید این است ذلت شاهنشاهی. از قبر امام حاجت میخواهند ولی شاه. . . . چه جوری میشود. کسی که هیچی ندارد عزیز میشود و یک کسی که نود و شش تا کشور از او حمایت میکنند ذلیل شده است.
بحث ما بحث تقلید است در اینکه چه جوری زندگی کنیم یا هر چه سلیقه خودمان است باید انجام بدهیم که گفتیم درست نیست سلیقه مردم هم مثل سلیقه ما است بهتر این است که هر کاری که میخواهیم بکنیم از خدا بپرسیم، چه جوری از خدا بپرسیم؟ خدا پیغمبر فرستاد. جانشیناش امام در زمانی هم که امام نیست مجتهد و تقلید از مجتهد. اینها حرفهای جلسه گذشته بود.
2- اجتهاد و تقلید
نمی شود ما خودمان مجتهد بشویم؟ نه، هر چیزی که ارزشش بیشتر است بیشتر دقت میکنید، اگر یک گونی را بدهید به خیاط که بدوزد خیلی غصه نمیخورید که با چه نخی و با چه سوزنی خراب هم بدوزد مهم نیست ساختمانهایی که میخواهند مهم باشد کارگرها میآیند اتاقی با آجر برای خودشان میسازند تا ایامی که بنایی میکنند شبها توی این اتاق خودشان استراحت کنند روی آن ساختمان خیلی نقشه مهندسی اجرا کنند چون یکبار مصرف است اما روی آپارتمان دقت میکنند پارچههای گران را دست هر خیاطی نمیدهید.
انسان از همه گرانتر است برای اینکه هستی مال شماست ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه چیز مال شماست آنوقت شما مال شیطان؟ شما مال هوی و هوس؟ نه، همینکه هستی مال شماست پس شما خیلی گران هستید. همین لقمه نانی که میخوریم حدود دویست و شصت و هشت صنف روی آن کار میکنند تا این نان، نان میشود. یک نانی که ما میخوریم و به آن اعتنا نمیکنیم این همه دست میخورد.
ما نباید در اختیار هر کسی باشیم آن کسی که به ما خط میدهد باید خیلی مهم باشد باید از اولیاء خدا باشد اگر شما خواستی بچهات را تربیت کنی دستش را توی دست آدم اهل میگذاری اگر دستش را توی دست آدم نااهل گذاشتی بد پدر و مادری هستی.
ما باید روی خودمان مهندسی کنیم عمرمان را، جوانیمان را، هستیمان را، در اختیار هر کسی نگذاریم. تقلید یعنی اینکه در اختیار کی میخواهی باشی. نمیشود خودمان بفهمیم؟ نه، بخاطر اینکه اسلام مکتب گستردهای است. یک وقت مسائل خوردنی باشد این چیزی نیست ولی اسلام راجع به همه چیزی حرف دارد حتی اگر دستت را بگذاری روی دست کسی و فشار بدهی همان مقداری که جای آن میماند اسلام روی آن حرف دارد. برای در خانه زدن حرف دارد. برای عطسه حرف دارد اسلام دین نماز و روزه نیست چند هزار حدیث برای لباس داریم.
دوم اینکه اسلام مکتب عمیق است، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آیه صد سوره بقره میفرماید که این آیه یک میلیون و دویست هزار معنا دارد پس هم اسلام گسترده است و هم عمق آن زیاد است. مسئله دیگر اینکه امکان فهمیدن برای همه نیست مثل اینکه بگوئیم هر کسی نان خودش را خودش در بیاورد. مگر میشود؟ برای فهمیدن علم خدا مقدمات زیادی دارد. آدم باید علم صرف بداند علم نحو بداند مثلاً میگویند دست گذاشتن به جنازه مستحب است یا مکروه جِنازه است یا جَنازه، اینها هر کدام یک معنا دارند یک خورده کم و زیاد میشود معنایش فرق میکند.
3- اجتهاد و مرجعیت
بیخود نیست که مرجعیت از صد سالگی و هفتاد سالگی شروع میشود. دانشجو چهار سال میخواند میشود مهندس. پزشک شش سال میخواند میشود دکتر منتهی مرجع تقلید بعد از صد سال تازه شروع میشود از بس که راه عمیق است. بعضی زمینها را دو سه متر بِکَنی به آب میرسد بعضی زمینها را باید صد متر کَند تا به آب برسد این هم که میگویند استنباط از نبط میآید یعنی بکَن تا به آب برسی. مجتهد از جهد است یعنی پدر آدم در میآید تا حکم خدا را بفهمد. آدم خیلی باید تیزهوش باشد حافظهاش قوی باشد ما نمیتوانیم، بنابراین باید تقلید کنیم.
4- چرا باید تقلید کنیم؟
آیه تقلید این آیه است «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نحل/43) قرآن میفرماید از اهل ذکر بپرسید اگر نمیدانید از آن کسی که میداند بپرسید روایات هم همینطور است که امام فرمود توی مسجد بنشین فتوا بده یعنی خود امامها در زمانی که زنده بودند در صورتی که مردم دسترسی نداشتند امامها یک افرادی را تعیین میکردند میگفتند دینتان را از آن ملاها یاد بگیرید مسئله تقلید چیزی نیست که نوظهور باشد.
5- آفات تقلید نکردن
اگر تقلید نکنیم: 1- تحیر، آدم گیج است نمیداند چه کند 2- نفوذ پذیری، وقتی دست ما دست مرجع نبود هر چیزی از ما طمع میکند و میخواهد در ما نفوذ کند 3- هر کسی ما را دنبال سلیقهاش میکشاند بدعت پیدا میشود اصولاً اعمال ما باطل است اگر کسی تقلید نکند کارهایش باطل است بنابراین همه ما باید تقلید کنیم. مجتهد چه میکند؟ اگر در مسئلهای گیر کردیم مجتهد اصولی دارد که حکم خدا را پیاده میکند.
باید از مجتهد زنده تقلید کنیم. اگر هم خواستیم از مجتهد مرده تقلید کنیم باید مجتهد زنده اجازه بدهد. این از ارزشهای ما است دین زنده نمیشود مرجع آن مرده باشد. اگر شما نسخهای داری که پزشک آن مرده است این نسخه را نشان یک پزشک زنده میدهی میگویی الان میخواهم دو مرتبه داروهای آن را استفاده کنم شما اجازه میدهی پزشک زنده میگوید با این وضعیتی که شما داری میتوانی از این نسخه استفاده کنی.
تا زمانی که پیغمبر بود مردم از او تقلید میکردند توی قرآن چهار پنج تا «یسألونک» هست یکبار میگوید «یَسْأَلُونَکَ عَنْ الْأَهِلَّهِ» (بقره/189) سوال میکنند از حلال، یکبار میگوید «یَسْأَلُونَکَ عَنْ الْأَنْفَالِ» (انفال/1) سوال میکنند از دشت و کوه و دریا، یکبار میگویند «وَیَسْأَلُونَکَ عَنْ الْمَحِیضِ» (بقره/222) خانمها سوال میکنند از ایامی که نباید نماز بخوانند، سوال از جنگ، سوال از حیض، سوال از درآمدهای عمومی، یعنی تا پیغمبر هست همه «یسالونک»ها مربوط به پیغمبر است بعد از پیغمبر همه سوالها از امام و بعد از امام حوادث واقعه را مراجعه میکنید به مجتهد جامع الشرایط مجتهدی که هوی و هوس نداشته باشد مجتهدی که دنیا طلب نباشد مجتهدی که از استقبال مردم کیف نکند مجتهدی که از پشت کردن مردم عقدهای نشود.
6- تقوای امام
امام عزیز یک روز به شهید مظلوم بهشتی فرمود اگر مردم دنیا به من رو کنند یا مردم دنیا به من پشت کنند در من اثری ندارد. دوازده بهمن توی هواپیما نشست بیاید ایران زمان بختیار بود گفتند ممکن است هواپیما را سرنگون کنند فوری یک مصاحبه کردند که آقا الان چه احساسی داری؟ فرمود هیچی، یعنی سالم بروم توی ایران یا هواپیما سرنگون بشود برایم فرقی ندارد.
روز بمباران گفتند آقا ما میترسیم فرمود شما میترسید من که نمیترسم وقتی هم از دنیا میرود میفرماید من با دلی آرام یعنی دارم وارد قبر میشوم ولی آرمش دارم باید از این رقم آدمها تقلید کرد که دلش آرام باشد، ما مجتهد داریم اگر یک بشکه خالی ول کنی خودش و زن و بچهاش تا صبح رنگشان میپرد مجتهد هم داریم که اگر بمباران هم بشود دلش تکان نمیخورد. عدالت بالا، علم وسیع، مجتهدی را تشخیص میدهیم و دستمان را توی دست او میگذاریم و در مقابل هیچ ابرقدرتی وحشت نکند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»