تفسیر سوره ی عادیات-2، برتری مجاهدان

موضوع بحث تفسیر سوره‌ی عادیات-2، برتری مجاهدان
تاریخ پخش: 06/01/62

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

«الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین»

اگر یادتان باشد، جلسه قبل مقداری درباره‌ی فتح و پیروزی صحبت کردیم.
1- تفسیر سوره والعادیات
«وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً فَالْمُغیراتِ صُبْحاً فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» (عادیات/5-1) ترجمه‌اش این بود. قسم به اسب‌های تند رو در حالی که نفس نفس می‌زنند. خواسته باشید به زمان ما تفسیر کنید شاید این معنا شیرین باشد یا درست باشد، قسم به آن تانک‌ها، وقتی از کار می‌افتند، تانک‌های از کار افتاده. قسم به آن ژ-3‌ها که نیاز به پاک کردن دارند.
قسم به اسب‌هایی که از بس با هم دویده‌اند، خسته شده‌اند و به استراحت نیاز دارند. . خدا به اسبی که در جبهه زیر پای سرباز است قسم می‌خورد. «فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً» (عادیات/2) قسم به آن آتشی که از زیر سُم اسب رزمنده‌ی صدر اسلام می‌جهید.
«فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً» موریات جمع موریه به معنای آتش افروز است، قسم به آن اسب‌های آتش افروزی که در اثر به هم خوردن سم به سنگ و یا سنگ‌ها آتش افروزی می‌کنند.
اسب‌های صدر اسلام را وقتی سربازان برای رفتن به جبهه سوار می‌شدند، چنان این اسب‌ها می‌رفتند که وقتی سم اسب‌ها به سنگ‌ها می‌خورد، جرقه می‌زدند. قسم به آتش زیر پای سم اسب و اگر زمان ما باشد، قسم به آن آتشی که از لوله‌های تانک و توپ بیرون می‌آید.
«فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (عادیات/3) مغیرات جمع مغیره است، از اغاره به معنای حمله ور. قسم به آن اسب‌های حمله وری که صبح گاهان و سحرگاهان حمله می‌کنند. قسم به آن رزمندگانی که ساعات اول صبح حمله می‌کنند.
به قول یکی از دوستان این سربازان و این بسیج و عشایر را تشبیه می‌کرد، می‌گفت: وقتی آماده هستند، این سپاه وقتی آماده هست، این برادرمان تشبیه می‌کرد به فشنگی که در اسلحه است و دست روی ماشه منتظر است تا یک لحظه شلیک شود تا او ماشه را بکشد، و لذا به ایشان خیلی سخت می‌گذرد و گفتند: در حمله‌ی آبادان که بنا بود 12ساعت طول بکشد تا حصر آبادان شکسته شود، این رزمندگان ایران چند ساعته کلک کار را کندند، از بس آماده هستند.
قسم به آن فشنگ‌ها، قسم به آن آتش‌ها، قسم به آن روغن سوزی‌ها، روغن سوزی‌های ماشین‌ها، قسم به آن چرخ‌های ماشینی که دارد می‌رود به جبهه کمک کند و پنچر می‌شود. قسم به آن پنچری‌ها، چون وقتی قرآن می‌گوید: «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً» یعنی قسم به اسب وقتی هن هن می‌کند و خسته می‌شود.
قسم به اسب خسته، قسم به راننده‌ی خسته، قسم به ماشین خراب «فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً» (عادیات/4) قسم به اسب‌هایی که چنان گردوغباری بوجود می‌آورند، حرکتشان چنان حماسی و تنداست که خاک به پا می‌کنند.
قسم به آن اسب‌هایی که خاک به پا می‌کنند. قسم به آن دودهایی که در اثر آتش رزمندگان حق، از تانک دشمن بالا می‌رود. «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» اینها در قلب دشمن مواضع خود را مستحکم می‌کنند.
بحث ما در باره‌ی آینده‌ی جنگ است که از نظر قرآن یک سری وعده‌های کلی به ما داده شده است. من مقداری از این وعده‌های کلی را نوشته‌ام و در باره‌ی این وعده‌های کلی صحبت می‌کنیم و این وعده‌های خدا دارد به دست رزمندگان ما عملی می‌شود. بحث امشب ما در این زمینه خواهد بود. تحقق وعده‌های خدا به دست رزمندگان.
خدا چه وعده‌هایی داده بود؟ وعده‌هایش را برایتان بگویم «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» (توبه/32) هم سوره صف داریم و هم سوره توبه داریم. سوره توبه آیه‌ی می‌گوید: «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» این یکی از وعده‌های قرآن است. شما اگر خواستید با قرآن آشنا شوید، کفار اراده و هدفشان این است که نور خدا را خاموش کنند.
جمهوری اسلامی نور خداست و ابرقدرت‌ها می‌خواهند جمهوری اسلامی را نابود کنند و دائم وعده می‌دهند، دو ماه دیگر، شش ماه دیگر. با کودتای طبس، با کودتای نظامی، با جنگ تحمیلی، با عوامل نفوذی منافقین، جمهوری اسلامی نورالله است، نور خداست. چرا نور خدا نباشد؟ مگر درجمهوری اسلامی هدف جز پیاده شدن قانون اسلامی است؟ در کدام سیستم حکومتی یک نماز جمعه‌ی یک میلیونی داریم؟ در کدام سیستم قانون دادگستری طبق قانون خداست؟ در چه سیستم و جنگی آن خانه‌های مسکونی را خراب نمی‌کنند، ولی چون اسلام به ما اجازه نداده است، خانه هایمان بر سرمان خراب شد و خانه‌های آن‌ها راخراب نکردیم.
2- جمهوری اسلامی و کارشکنی‌های دشمن
اگر قرآن نور خداست، عمل به قرآن هم نور خداست. و جمهوری اسلامی عامل به قرآن است. البته ممکن است جایی نقصی، کمبودی، چیزی باشد. با حفظ این‌ها «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» ابرقدرت‌ها خواهان آن هستند که نور خدا را خاموش کنند، با چه می‌خواهند خاموش کنند؟ «بِأَفْواهِهِمْ» با فوت هایشان. خیلی جالب است. می‌گوید: نور، نور خداست. آقا می‌خواهد نور خدا را با فوت خاموش کند. لامپ را هم نمی‌شود با فوت خاموش کرد، تا چه رسد به پروژکتور.
پروژکتور را نمی‌شود با فوت خاموش کرد، خورشید که هیچ. نور خدا را می‌خواهند خاموش کنند، آن هم با فوت. خداوند به تمام قدرت‌های اینها می‌گوید: فوت. یعنی به حمله‌ی نظامی این‌ها می‌گوید: فوت، به طرح طبس و جنگ تحمیلی می‌گوید: فوت. آن نور خداست و این‌ها می‌خواهند با فوت جمهوری اسلامی را منحل کنند. ولی «وَ یَأْبَى اللَّهُ» یعنی خدا نمی‌گذارد. یعنی نه این که فقط دفع شر می‌کند «أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ» یعنی روز به روز نور را هم توسعه می‌دهد.
در جمهوری اسلامی اگر به ما حمله نمی‌شد، ما این همه ارتش و سپاه و بسیج و مردم منسجمی نداشتیم. این جنگ امت را منسجم کرد. یعنی اگر این‌ها فوت نمی‌کردند، خداوند هم این لطف‌های خاص را نمی‌کرد. آن‌ها فوت می‌کنند، ولی «وَ یَأْبَى اللَّهُ» خدا جلوی اثر فوتشان را می‌گیرد و علاوه بر این نور را تمام می‌کند. یعنی پایگاه جمهوری اسلامی را دائم تقویت می‌کند، استحکام می‌بخشد. روز به روز قوی‌تر می‌شود.
دستغیب ما تکه تکه می‌شود، شیراز یک دست می‌شود. آیت الله مدنی شهید می‌شود، تبریز یکدست می‌شود. هاشمی نژاد شهید می‌شود، مشهد یک دست می‌شود. هر چه آنها فوت می‌کنند، ترورهایشان فوت است. مدنی‌ها ودستغیب‌ها، بهشتی‌ها، این‌ها نور خدا هستند. کسی که قرآن بلد است، کسی که تفسیر بلد است، کسی که هدفش عمل به قرآن است، این نور خداست و او می‌خواهد با ترور و فوت نور خدا را خاموش کند. اما هر چه بیشتر ترور می‌کند «یُتِمَّ نُورَهُ» خداوند پایگاه را محکم‌تر می‌کند «وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» گرچه دماغ کفار می‌سوزد «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِم»
تیتر بحثمان این است، تحقق وعده‌های خدا به دست رزمندگان. خدا وعده داده است که نورش روز به روز قوی‌تر شود وجمهوری اسلامی دارد قوی‌تر می‌شود.
در سوره‌ی صافات می‌خوانیم «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلینَ» (صافات/171) کلمه در قرآن به معنای سنت و قانون آمده است. یعنی قانون ما در باره‌ی بندگان مخلصمان این است «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» (صافات/173-172) اینها آیه‌هایی بود که ما می‌خواندیم، شب‌ها، شبهای پیروزی است. یادتان نرود بنده و امثال بنده این‌ها را بالای منبر و پای تخته سیاه می‌گفتیم و می‌شنیدیم، ولی در جبهه این آیه‌ها دارد مجسم می‌شود. ما می‌گفتیم آتش داغ است ولی این‌ها آتش را جلو می‌آورند و می‌گویند: این است که گرم است. ما از دور دستی بر آتش داشتیم. آن‌ها از نزدیک لمس کردند.
قرآن می‌گوید: کلمه‌ی ما، سنت ما، برنامه‌ی ما، قانون ما، برای بندگان مخلص ما قطعی است که این بندگان منصورند. نصرت می‌شوند.
حزب خدا و ارتش خدا غالب است. این وعده‌ی خداست و این شب‌ها، خبرهای پیروزی را که می‌شنوید و بعد از بحث ما هم ان شاءالله خبرهای خوش خواهید شنید، ما قرآن خوانده بودیم و الآن در جبهه به این آیه‌ها عمل می‌شود. جنگ ایران مفسر قرآن شده است. نه فقط جنگ، بلکه انقلاب ایران مفسر قرآن شده است. ما سال‌ها می‌خواندیم که ابراهیم «إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّهً» (نحل/120) به تنهایی یک امت بود. می‌گفتیم یعنی چه؟ ابراهیم یک نفر است، ولی یک امت است. بعد می‌بینیم رهبر انقلاب در باره‌ی شهادت شهید مظلوم می‌فرماید: دکتر بهشتی، یک امت بود. یعنی انقلاب ما دارد آیه‌ها را باز می‌کند.
چه کردند؟ «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ» (آل عمران/54) «إِنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً وَ أَکیدُ کَیْداً» (طارق/16-15) این‌ها در حزب جمهوری کلاهی درست کردند، کشمیری دردستگاه جمهوری اسلامی درست کردند، عامل نفوذی درست کردند. در کلاس آقای هاشمی نژاد، در نماز جمعه‌ی آقای مدنی «إِنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً وَ أَکیدُ کَیْداً»
خدا در قرآن بعضی کارها را می‌گوید: ما کردیم و بعضی را می‌گوید: من کردم. یک سری کارها را که روی آن‌ها خیلی عنایت دارد، می‌گوید: من کردم. یعنی اصلاً به کسی دیگر واگذار نکردم. یعنی به ملائکه هم نگفتم فلان کار را بکنید. اصلاً خودم مستقیماً انجام دادم. مثل یک وزیر بهداری که زمانی می‌گوید: اگر کسی مریض شد او را به بیمارستان ببرند. من دستور می‌دهم، زمانی می‌گوید: اگر فلانی مریض شد، او را نزد خودم بیاورید، بلا تشبیه. خدا بعضی کارها را گفته است، خودم می‌کنم. مثلاً در مسئله‌ی بخشش گفته است، اصلاً خودم می‌بخشم. «أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (حجر/49) به کسی نمی‌گوید ببخشید، خودش می‌بخشد. اینجا هم می‌گوید: «وَ أَکیدُ کَیْداً» (طارق/16) آن‌ها نقشه می‌کشند «وَ أَکیدُ کَیْداً» یک مسئله هست، این مطلب جالبی است. یک حالتی گاهی به انسان دست می‌دهد که نه قبل از آن بوده است و نه بعد از آن. مثلاً مثل حالت مناجات. انسان دیر حالتی پیدا می‌کند که بخواهد باخدا خصوصی خلوت کند و حرف بزند و اشکی بریزد و نماز با توجهی بخواند و یک حالت عرفانی پیدا کند. مدت کوتاهی، ده دقیقه، بیست دقیقه و اندکی ایجاد می‌شود. بعد هم می‌رود و انسان دوباره غافل می‌شود. در این حالت عرفانی و حالت نیایش باید بهترین کار را بکند. الآن برادرهایی که در جبهه هستند، قبلاً که به جبهه نرفته بودند، زندگی معمولی داشتند، گاهی هم ممکن بود، برای یک فرشی، برای یک خانه‌ای، برای یک ماشینی، داد و بی داد هم می‌کردند. قبل از آن که به جبهه بروند، چنین حالتی داشته باشند، مثل بقیه‌ی مردم، سر نان و آب گفتگو بود. الآن در جبهه حالتی پیدا کرده است که هر چه دارد، در راه اسلام می‌دهد.
بعد از پیروزی دو مرتبه ممکن است مهرجای اول برگردد و لذا این یک حالت استثنایی است. حالت انسان مختلف است «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» (بحارالانوار/ج12/ص277) دعای سال تحویل، یعنی خداوند قلب‌ها را تغییر می‌دهد «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» (آل عمران/8) امام در اصول کافی می‌گوید: افراد عاقل، زیاد این دعا را می‌خوانند که دائم این دعا را می‌خوانند. یعنی خدایا: بعد از این که راه درست را به ما نشان دادی، ما را چپ نکن.
من ماه رمضان گذشته یک بحث داشتم درباره‌ی آدم‌هایی که چپ شدند. عصامه فرمانده‌ی کل قوا بود، ولی خب چپ شد. از خط علی(ع)، منحرف شد. نجاشی جزء اولین حزب اللهی‌ها بود، چپ شد. خلافی کرده بود، شلاق خورد و خطش عوض شد. حصان اولین کسی بود که در غدیر خم در باره‌ی حکومت حضرت علی(ع) شعر گفت، وضعش دگرگون شد.
انسان باید همیشه به خدا پناه ببرد «إِنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً» خدا فرموده است، من نقشه‌ها را خنثی می‌کنم و نقشه‌ها به دست رزمندگان دارد خنثی می‌شود. حالا این اول کار است. باش تا صبح دولتت بدمد. کاین هنوز از نتایج سحر است.
ما در آستانه‌ی حکومت حضرت مهدی(عج) هستیم، ما منتظر حضرت مهدی هستیم. اصلاً معنای انتظار این کاری است که سربازان و رزمندگان ما می‌کنند. انتظار امام زمان معنایش این نیست که فقط در مسجد بنشینیم و دعا بخوانیم، که‌ ای امام زمان بیا. الآن اینها منتظرند، شما که پای تلویزیون هستی، لابد رفتی و دیدی. الآن مسئله‌ی توجه به حضرت مهدی زیاد شده است. توجه به امامت، توجه به حضرت مهدی، توجه به حکومت حق، این‌ها منتظر هستند، چون می‌خواهند راه را صاف کنند. آدمی که منتظر مهمان است، خوب باید در خانه تلاش کند، برنجی تهیه کند، روغنی و گوشتی تهیه کند. اگر منتظر مهمان عزیزی هستی، باید برخیزی و تلاش کنی.
این وعده‌ها محقق خواهد شد. قرآن سه مرتبه فرموده است «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33) این آیه سه مرتبه در قرآن آمده است، یعنی خداوند وعده داده است که مکتب اسلام بر تمام مکاتب پیروز خواهد شد. و این وعده در آستانه‌ی تحقق است. حدیث داریم اگر کسی ده مرتبه خدایا، خدایا، بگوید، خدا می‌گوید: لبیک، چه می‌گویی؟ خدا وعده داده است که دین اسلام بر همه‌ی دین‌ها پیروز شود. و این وعده به دست رزمندگان ما در آستانه‌ی تحقق است و آن‌ها منتظر هستند. نشستن که انتظار نیست. تکان هم باید خورد، ما منتظر خورشید هستیم اما شب هم در تاریکی نشسته‌ایم. همین الآن هم در روشنایی چراغ نشسته‌ایم، منتظر خورشید هستیم، اما در تاریکی شب نمی‌نشینیم، باید تلاش کرد. ما در زمستان منتظر تابستان هستیم اما معنایش این نیست که بنشینیم و یخ کنیم. انتظارتابستان هست، اما در زمستان هم بخاری روشن می‌کنیم.
3- مشخصات ظهور امام زمان
انتظار حضرت مهدی هست اما تلاش می‌کنیم، خود امام زمان بیاید و امور را درست کند. کدام پیغمبران خودشان آمدند و درست کردند مگر این که اصحاب هم فداکاری کنند و چگونه حضرت مهدی ظهور خواهد کرد. این انقلاب ما مسائل را حل کرد. حدیثی برایتان بخوانم از کتاب منتخب الاثر که حضرت مهدی وقتی ظهور می‌کند، یک بیانی و یک معجزاتی دارد. وقتی مردم معجزات را می‌بینند، تمام قدرت‌ها و افراد لایق خودشان به همراه تمام امکانات خویش اعلام همبستگی می کنند می‌گوییم: امام زمان در برابراین بمب‌های اتمی و خوشه‌ای و از این دست چه می‌کند؟ فرض کنید الآن ما بی نهایت تانک و توپ داریم. این تانک وتوپ در مقابل نیروهای دیگران و دنیا چه می‌تواند بکند؟ وقتی حضرت مهدی (ع) می‌آید، وقتی افراد زیادی صدای اورا می‌شنوند، بیان و هدفش را می‌بینند، می‌آیند و اعلام همبستگی می‌کنند و تمام قدرت‌هایشان را در اختیار امام می‌گذارند. و دوم «نَصَرَهُ بِالرُّعْبِ»(کافى/ ج‏2/ ص‏17) در دل دشمنان ترس قرار می‌دهد. در جلسه‌ی قبل گفتم «سَنُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ» (آل عمران/151) دشمنان به وحشت می‌افتند. چه کسی باور می‌کند آمریکا از ایران بترسد؟ چه کسی باور می‌کندمسئله‌ی مددهای غیی است؟ ما در جبهه‌ی جنگ امداد غیبی داریم، اعلام همبستگی داریم. ما کسانی را دیدیم که مهندس تعمیر تانک‌ها بودند. از ارتش عراق فرار کردند. به سوسنگرد آمده‌اند و تانک‌های ایران را تعمیر می‌کنند.
من خودم دیدم. نیروی دشمن است ولی الآن در اختیار ملت ماست. همین ارتش مگر به جمهوری اسلامی اعلام همبستگی نکرد؟ در ابتدای انقلاب اعلام همبستگی کرد. خودش و تانک و توپش و تمام تخصصش را هم در اختیارانقلاب گذاشت. همین کاری که ارتش ما نسبت به رهبر انقلاب کرد. ارتش دنیا، بسیاری از مغزهای دنیا، خود با تمام امکاناتشان در اختیار حضرت مهدی هستند. و ما به این امید داریم و باید به آقا توجه داشته باشیم. کما این که آقا به ماتوجه دارد.
4- پیروزی با تقواپیشگان است
قرآن می‌فرماید: «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (اعراف/128) این را ما سال‌ها در قرآن می‌خواندیم ولی الآن در جبهه می‌بینیم که «وَالْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» بنی صدرها عاقبت نداشتند. رجوی‌ها عاقبت نداشتند چون تقوا نداشتند. ملی گراها عاقبت نداشتند، ولی دیگران عاقبت داشتند. همین شهید آیت الله سعیدی، ایشان را در زندان کشتند، تا صدای ایشان خاموش شد، پنج پسر داشت، هر پنج تا آمدند و طلبه شدند، حالا پنج سعیدی داریم و الآن شاه هلاک شد و تمام دار و دسته‌اش هم نابود شد. ما در قرآن خوانده بودیم، عاقبت از آن متقین است اما در جبهه دیدیم «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ».
ما سالها در قرآن می‌خواندیم «وَ الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوى‏» (طه/132) عاقبت مخصوص اهل تقوی است. عاقبت با موسی است، فرعون غرق شد، عاقبت با ابراهیم است، نمرود کجا رفت؟ عاقبت با پیغمبر اسلام است، ابولهب چه شد؟ عاقبت با حسین است، یزید کجا رفت؟ عاقبت با رهبر انقلاب است، صدام نابود شدنی است. این وعده‌های قرآن است که رزمندگان ما دارند به این‌ها لباس عمل می‌پوشانند و این تازه جرقه‌ای از اسلام است. نسیمی از اسلام است.
باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است
شما هم بیایید و جزء متقین باشید، چه خوب شد این بنی صدر فرار کرد. چون اگر او را در ایران می‌گرفتند، یک بت می‌شد، یک شهید و محبوس مظلومی می‌شد، فرار او چقدر مؤثر بود. قشنگ خانه تکانی کرد ولی حالا اگر ذره مهری در دلی هست بداند آن‌ها تقوا ندارند. «وَ الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوى‏» ممکن است اهل حق شهید بدهند، ممکن است شهید و مجروح بدهیم، اما عاقبت با ماست. ما مظلوم می‌شویم، اما محکوم نمی‌شویم. حسین بن علی مظلومانه در کربلا شهید شد اما محکوم نشد. دنیا همیشه یزید را محکوم می‌کنند. وجدان‌ها و عقل‌ها، اولو الالباب تاریخ، جامعه، عصرها و نسل‌ها یزید را محکوم می‌کنند.
مؤمن و متقی مظلوم می‌شود اما محکوم نمی‌شود. در آخر باید بگویم اسرایی هم که ما گرفتیم، حالا آزاد شده‌اند و لذا اسیران ما را هر چه می‌گویند علیه جمهوری اسلامی حرفی بزنید، چیزی نمی‌گویند. مگر این که بعضی زیر شکنجه چند جمله‌ای بگویند. اما اسرای عراقی تا وارد ایران می‌شوند، می‌گویند مرگ بر صدام. یعنی احساس می‌کنند آزاد شده‌اند. اسیران عراقی در ایران احساس اسارت نمی‌کنند، آزادند. اینهایی که در عراق هستند اسیر هستند و ان شاءالله رزمندگان ما آن اسیران را هم نجات می‌دهند.
امیدوارم کمال قدردانی از این مجروحین و شهیدان ما بشود. هر نوع کمکی می‌شود به مجروحین بشود که کسی در این انقلاب روسیاه نشود. که در این انقلاب کاری نکرده باشد. آنهایی هم که کار کرده‌اند، باز هم کار کنند. نگویند بس است من یک بار از قرآن گفتم، ما هیچ وقت چیزی به عنوان بس نداریم. امام حسین شب عاشورا به بچه‌های مسلم گفت: پدر شما شهید شد، خانواده‌ی شما یک شهید داده است، بس است. گفتند: نه بس نیست، ما هم می‌خواهیم شهید شویم. نگویید آقا ما یک لباس دادیم، پتو دادیم، دارو و غذا دادیم. اگر باز هم می‌توانی کمک کن. عمری می‌گفتیم «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُم‏» (بحارالانوار/ج98/ص166) ‌ای اصحاب امام حسین کاش من هم با شما بودم. امیدوارم تا دیر نشده حرکت کنیم.
خدایا به مقام محمد و آل محمد، این رهبر و این مکتب و این امت را از هم جدا نکند و تا انقلاب مهدی پیروز باشیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment