تفسیر سوره یوسف (ع) – 5

موضوع: تفسیر سوره یوسف5- آیه 9 تا 10
تاریخ پخش: 79/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی 
امسال تفسیر سوره یوسف را داریم چون زیاد نکته و لطیفه دارد، رسیدیم تا آنجا که: برادران یوسف گفتند: چرا پدر ما یوسف را از بیشتر دوست دارد، که یا به خاطر کمالات یا به خاطر اینکه کوچکتر بود، چه کار کنیم که ما حبوب شویم، طرح این بود که:
«اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحینَ» (یوسف/9) بکشید یوسف را یا پرت کنید به زمین، صورت و توجه پدر به سوی شما می‌آید، نسبت به این گناه بعد از کشتن توبه کرده و صالح می‌شویم همان طرحی که صدام برای آیه الله صدر پیاده کرد که فکر می‌کرد اگر ایشان زنده باشد خمینی عراق است باید کشته شود، شاه ایران هم اشتباه کرد او را نکشت من از اول صدر را می‌کشم تا عراق دست خودم باشد. این انحصار طلبی است.
نکات این آیه
1- انسان فطرتاً گناه را بد می‌داند.
برادران اقرار دارند که کشتن برادر جنایت است که می‌گویند بعد توبه کرده و صالح می‌شویم، پس کار کار صالحی نیست خدا کاری کرده که سیگاری هم می‌داند که سیگار بد است و آنکه چشم چرانی می‌کند به دختر مردم، بگویی شخصی به خواهرت چشم چرانی می‌کند، او ناراحت و برخورد می‌کند و این فطری است، دزد هم می‌داند. و لذا دزدها گاهی چیزی را دزدی کرده بعد می‌گویند بیایید عادلانه تقسیم کنیم.
2- فکر بد انسان را به گناه وادار می‌کند.
چون فکر بد در ذهن برادران بود که چرا پدر یوسف را بیشتر‌ از ما دوست دارد، دنبال آن دست به عمل بد زدند، و این درس است. حدیث: زمانی که فکر بد به ذهن آمد موقعیت خود را تغییر بدهید، مثلاً اگر نشسته‌اید بلند شده و راه برویدمثال: فکر گناه مثل دود در اطاق است که اگر پنجره را باز نکرده تا آن خارج شود دود می‌ماند تا اطاق را سیاه می‌کند.
شهید عزیز، خلبان قهرمان، و نور چشم جمهوری اسلامی شهید بابایی، در آمریکا درس می‌خواند، شب جوانی و محیط و بی زن بودن فکرهایی به ذهنش آمد، بلند شد و شروع به دویدن کرد، یکی از او علت سوال کرد، گفت فکر گناه به ذهنم آمده می‌خواهم بیرون رود باید به شکلی تغییر حالت داد که فکر انسان عوض شود.
3- انسان انحصار طلب است «یَخْلُ لَکُمْ»(گفتند تا خلی بشود دل پدر فقط برای محبت و دوستی ها) بعضی وقتها انسان انحصار طلب است می‌خواهد با یکی عکس بگیرد سومی اگر بخواهد بایست مانع می‌شود که ما می‌خواهیم دو نفری باشیم، او که دندان نمی‌گیرد بایستد
4- راه محبوبیت الهی و شیطانی
شیطانی: «اقْتُلُوا یُوسُفَ» (یوسف/9) بکشید یوسف را (تا محبوب شویم)
در بیایید به فلانی تهمت بزنیم تا خارج شود، تا مردم به ما رأی بدهند، شکایت کنیم دولت مغازه او را تعطیل تا مشتری ما زیاد شود، نابودی رقیب با تهمت و شایعه و دروغ. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96)
بدرستی آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهد خداوند برای آنها دوستی و محبت قرار می‌دهد اهل ایمان و تقوا در میان مردم محبوب هستند و راه آن هم همین است. در تشیع جنازه آیت الله العظمی اراکی ره در اثر فشار ازدحام جمعیت یازده نفر مردند، آیا ایشان پول و باج و کادو داده و خانه فلان و همچین امام خمینی(ره) که مردم به او می‌گفتند روح منی خمینی، چه کار کرده بود امام حسین (ع) چکار کرده تا بعد از هزار و چهارصد سال مردم برای او گریه می‌کنند، انسان برای فوت پدرش تا هفت و اربعین گریه می‌کند که محبوبیت ایمان و عمل صالح است.
5- علم به تنهایی کافی نیست.
برادران یوسف علم داشتند که برادر کشی خلاف است ولی غرائز جلو علم را می‌گیرد.
6- گناه به امید توبه نقشه شیطانی است.
چون بحث را ماه رمضان گوش می‌دهید من این را گفته‌ام ولی چه می‌دانم که آیا همه گوش داده‌اند یا نه یکبار دیگر هم می‌گویم. بعضی می‌گویند این راه مستقیم و اول جوانی کیف می‌کنیم از راه مستقیم هم دور شدیم عیبی ندارد می‌روی کیفها را تا نزدیک به آخرعمر می‌کنیم بعد چند سال مانده به آخر عمر انسان خوبی می‌شویم این مثلث دو سه اشکال هندسی دارد.
7- انسان گناه کرده و منحرف می‌شود بالا نمی‌رود بلکه سقوط می‌کند
8- خط آخرش معلوم و می‌تواند نزدیک آخر برگردد ولی عمر انسان معلوم نیست، آیا می‌توانیم بنویسیم که ما حتماً 60 سال عمر می‌کنیم تا 57 سال خوش بوده و بعد توبه کنیم نمی‌شود به امید پیری گناه کرد شاید نشد.
9- مگر می‌شود انسانی که 50 سال کج رفته یک دفعه راست و مستقیم شود؟ ماشین نیست، انسانی که گناه ذاتش بشود دست برداشتن کار آسانی نیست. دست برداشتن از عادت مشکل است.
خلاصه دوستی مایه دردسر است. گویند زمانی که یوسف را به زندان بردند زندان‌بان آمد به یوسف اظهار دوستی و محب کرد، یوسف هم در جواب او گفت شما دست از بردار، پدرم یعقوب با من اظهار دوستی کرد برادرها مرا در چاه انداختند، زلیخا با من اظهار دوستی کرد مرا به زندان انداختند، تو دیگر چه بلایی می‌خواهی به سر من بیاوری.
1- نهی از منکر باعث برکت می‌شود
«قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فی‌ غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَهِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلینَ» (یوسف/10) یکی از برادرها گفت یوسف را نکشید، او را پرت کنید در چاه کاروانها برای آب او را(زنده یا مرده) بیرون می‌آورند یک دیپلماتی است که رجال سیاسی دارند با رفت و آمد و مذاکره و گفتگوها و کارهای مشابه، دو دیپلماسی دیگر برای رایزنی و رفت و آمد در قرآن ست برای جذب افکار و القاء نظرات و تبادل.
بالاخره یوسف و بنیامین از یک پدر و مادر بودند و آن ده برادر از مادری دیگر، حساسیت روی یوسف بود چرا نمی‌گوید «قال اخوه» برادرش گفت چون برادرهای دیگر هم در این ماجرا بودند می‌فرماید یکی از آنها گفت.
نکته و درسها:
1- برکت نهی از منکر «لا تَقْتُلُوا» نکشید او را کشتن منکر و نهی از آن واجب، برکتش این بود که رأی خود را القا کرد و آنها تسلیم شده و یوسف را نکشتند. یوسف زنده ماند و بعد کشوری را از قحطی نجات داد. و بعد یک امت را زمانی هم که فرعون جعبه‌ای را از آب گرفته و دید نوزادی است خواست او را بکشید، زن فرعون گفت «لا تَقْتُلُوهُ» (قصص/9) نکشید او را، «عَسى‌ أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا» (یوسف/21) بعد موسی در کاخ فرعون بزرگ شد و بنی اسرائیل را نجات داد. یعنی دو پیامبر دو امت را نجات دادند به خاطر دو نهی از منکر، و این برکت نهی از منکراست.
2- در نهی از منکر به اقلیت و اکثریت نگاه نکنید نگو آنها ده نفر هستند و من یکی، عدد شرط نیست
3- در نهی از منکر سن شرط نیست.
چون برادری که گفت «لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ» یوسف را نکشید، سنش از بقیه کمتر بود، نگو من بچه و او کدخدا، من طلبه و او آیه الله، من کارمند و او مدیر کل. «غَیابَتِ الْجُبِّ» یعنی او را در طاقچه چاه قرار بدهید.
قصه: خداوند سه پیامبر را سه جا حفظ کرد یکی را روی آب نوح همه کنار غرق شده و آن حضرت سوار کشتی روی آب حفظ شد. و پیامبری که زیر آب حضرت یونس(ع) خداوند او را حفظ کرد و پیامبری که کنار آب حضرت یوسف (ع).
2- قرآن کتاب تربیت است
زن و شوهری داریم که هر دو خوش جنس و آن دو که بد جنس و مرد خوب و زن بد و به عکس داریم
هر دو خوب: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّه»(دهر/8) (علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا (س) سه شب افطاری را به فقیر و مسکین و اسیر داده و با آب افطار کردند.
هر دو پدر سوخته «تَبَّتْ یَدا أَبی‌ لَهَبٍ وَ تَبَّ ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ سَیَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ‌وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَب» (مسد/4-1) ابولهب و زنش. مرد خوب و زن بد: زن حضرت لوط(ع). مرد بد زن خوب: زن فرعون.
قرآن کتاب تربیت است یعنی هر رقم بخواهی هست، (اکثریت در اقلیت، و به عکس)
مثلاً، حضرت سلیمان (ع) را کنار حضرت ایوب (ع) آورده که پولدارتر از حضرت سلیمان نبود و در پیامبران داغون‌تر از حضرت ایوب نبود. داغون داغون، تمام بلاها را به ایوب و تمام خوشی‌ها رو به سلیمان و پیامبر داغون داغون، خوش خوش، اسمشان را در سوره صاد کنار هم آورده و به دو یک تمبر چسبانیده به هر دو می‌فرماید: «نِعْمَ الْعَبْدُ» (ص/30) خوب بنده‌ای است او. می‌خواهد بگوید مهم نیست فرش او گونی است یا قالی، چه آدمی است؟ مهم نیست مهرش کوچک یا بزرگ ببینید چقدر نماز می‌خواند، اطاق و مبلمان و تخت و راحتی و فرش چیست؟ چند گرسنه را در این اطاق سیر کرده و مدل ماشین چیست؟ چند خانه یتیم رفته، ممکن است با یک دوچرخه قراضه 20 خانه یتیم و با یک ماشین 20 میلیونی سال یک خانه یتیم نرود، با دوچرخه و ماشین خداش نمی‌کند جوهر انسان است و خصلت و ایمان و عمل. انسانهایی که چند میلیون دارد به صدها نفر وام و آدمهایی که صدها میلیون دارد به دو جوان هم وام نمی‌دهد، چقدر از پول و عمر برکت دارد. انسانهایی که در عمر یک کتاب نخوانده و سعادتمند است و آدم‌هایی که صدها کتاب خوانده و بدبخت است، پول و علم و ماشین همه وسیله است که خود دلیل بر رشد گاهی در همه جیب‌ها موبایل هست ولی با هم قهر هستند، وسیله ارتباط هست، ارتباط نیست چه فایده‌ای دو خواهر و دو برادر و دو باجناق، مرگ بر تلفن و ماشین که صله رحم با آن ترک شود و صدرحمت به الاغی که صله رحم باشد، چه کردی چند دفعه نماز جمعه رفته، و کار مسلمانی را حل کردیم.
وقت تمام شد، خیلی خوب می‌گویند وقت تمام شد.
خدایا دم افطار وقت خوب و دعای افطار هم خوب است هرکسی می‌تواند عربی و اگر نه فارسی که:
خدایا به خاطر تو روزه گرفته‌ام و الان هم می‌خواهم با رزق تو افطار کنم دعا در افطار و سحر خوب است و ماه رمضان ماه شریفی است
خدایا به حق محمد و ال محمد تمام برکات رمضان را نصیب همه ما بگردان.
خدایا آنها که سالهای قبل بوده و امسال نیستند همه را با محمد وال محمد محشور فرما.
خدایا رهبر و دولت و امت و نسل و ناموس، کشور و آب و خاک و عقائد و افکار ما را حفظ بفرما.
خدایا طاغوت ایران شکنی، طاغوتهای جهان بشکن
خدایا به ما رهبر عادل دادی، رهبر عادل جهان حضرت مهدی (ع)  را به جهان عرضه و قلب مطهرش را برای همیشه از همه ما راضی و ما را از بهترین مخلصینش قرار بده.
خدایا به بی شغلها، شغل به مناطق بی باران، باران رحمت به مریضها شفا، به کدورتها صفا، توطئه خنثی و توطئه گران نابود بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment