موضوع: تفسیر سوره یوسف32- آیه 93
تاریخ پخش: 79/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سوره یوسف را معنا میکردیم تا اینکه رسیدیم به اینجا که یوسف گفت: پیراهن مرا ببرید بیا ندازید روی چشم پدر، بینا میشود.
قرآن میفرماید: «اذْهَبُوا بِقَمیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبی یَأْتِ بَصیراً وَ أْتُونی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعینَ» (یوسف/93) یوسف گفت): این پیراهن مرا ببرید بعد از اینکه برادران یوسف و یوسف همدیگر را بعد سی سال شناخته و همدیگر را در آغوش گرفته و صحنه عجیبی بود و شرمنده شدند از کارشان عذرخواهی کرده و یوسف گفت من شما را میبخشم.
1- میراث فرهنگی انبیا
«هذا» در این آیه چیست؟ بیش از 200 مرتبه کلمه هذا در قرآن است و بعضی از آنها باری دارد. همه آنها دارد ولی ما نمیفهمیم. روایتی را الحمدلله از طریق کامپیوتر کشف کردیم که کامپیوتر به کار ما هم میخورد, 450 کتاب حدیث همه و دهها هزار حدیث را ریختهاند در کامپیوتر هر کدام را میخواهی فوری میدهد. روایتی را کشف کردیم که این پیراهن پیراهنی بوده که از حضرت ابراهیم(ع) ارث رسیده به پسرش اسحاق(ع) و از او به پسرش یعقوب(ع) و ازاو به پسرش یوسف(ع) و این پیراهن خاصی است. گفته: پیراهن من این، یعنی دیگران که پوشیدهاند من هم، چون بعضی چیزها را به عنوان یادگاری باید نگه داشت.
امام صادق (ع) به یکی از یارانش فرمود: میخواهی پیراهن جدم علی(ع) که پوشید و رفت مسجد کوفه و شمشیر به فرق او زده به خون سرش آغشته شده بیاورم؟ معلوم میشود که ائمه ما(ع) این چیزها را به قول امروزیها به عنوان میراث فرهنگی نگهداری میکرده اند. یکسری چیزها غلط است مثل چوب کبریت پدر بزرگ، باری نداری. ولی گاهی یک دوره تاریخ است خاطرات بار فکری و مذهبی دارد. مسئله پیراهن سه بار در داستان یوسف تکرار شده.
پیراهن غم: که آن را به قولی قاطی کرده و با آن چشمهای یعقوب سوخت. پیراهن غم: که چشمهای یعقوب به آن باز و بینا گردید.پیراهن غم: آبروی یوسف را خرید که گفتند ببینید از کجا پاره شد اگر از پشت حق با یوسف است.
2- ریشه قرآنی «تبرک»
* نکات و درسها:
1- تبرک جایز است.
خداوند رحمت کند آیه الله علامه، مجتهد، زاهد، عادل، آیت الله احمدی میانه ای، کتابی نوشته به نام تبرک.
چون وهابی که حسابشان با بقیه اهل سنت فرق میکند، شعیه و سنی فرقی نمیکنیم، برادریم ولی وهابیها عقاید انحرافی دارند. مثلاً میگویند تبرک شرک است، وقتی ما در مدینه میخواهیم ضریح را ببوسیم میگویند: تو مشرک هستی چون آهن را میبوسی، و حال آنکه درب خانه خود ما هم آهن است ولی نمیبوسیم، ولی آهنی را میبوسیم که ضریح پیامبر (ص) است.
مثال: کفش هم چرم است ولی کسی آن را نمیبوسد ولی اگر چرم جلد قرآن شد ما آن را میبوسیم اصولاً من در اسلام «مقدس» داریم بعضی از چیزها مقدس است، هر چیز رنگ الهی داشته باشد مقدس است. قرآن میفرماید: حضرت صالح(ع) درباره ناقه «هذِهِ ناقَهُ اللَّهِ» (هود/64) این ناقه با اراده الهی است. قرآن میفرماید: حضرت صالح(ع) درباره: «وَ لا تَمَسُّوها بِسُوء» (هود/64) به او بد نرسانید. قرآن میفرماید: حضرت صالح(ع) درباره «فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ» (هود/64) پس عذاب شما را فرا میگیرد ابولهب عموی پیامبر (ص) بود ولی ما میگوییم: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ» (مسد/1) بریده باد دست او. ولی همین اسم ابی لهب تا در قرآن است دست بی وضو نمیشود به آن گذاشت.
* تبرک قبل از اسلام هم داشته ایم:
بنی اسرائیل صندوقی داشتند که در راهپیمائیها جلو خود حرکت میدادند، مثل هیأتهای ما که برای عزاداری علامت میبرند، منتهی این علامت معنی ندارد و کار درستی هم نیست. اصل عزاداری درست است ولی علامت درست نیست این صندوق، صندوقی بود که وقتی موسی(ع) متولد شد و چون اعلام کرده بود امسال پسری بدنیا میآید که کاخ و قدرت فرعون را واژگون میکند و دستور آمده بود که همه آنها که پسر بدنیا میآورند او را بکشید، به مادر موسی الهام شد که او را در سیر شیر بدهد و داخل همان صندوق به آب انداخته ما او را حفظ میکنیم، این صندوق در قوم بنی اسرائیل معروف شد به تابوت عهد، صندوق مقدس، صندوق را یکی دزدید داستان: فردی را آوردند خدمت امام خمینی ره که این علم غیب دارد ایشان فرمود: من دفتر شعری دارم چهل سال پیش گم شد میتوانی بگویی کجاست؟
صندوق گم شد، حال آنها گرفته شد و به پیامبر گفتند: از کجا بدانیم حرفهای تو درست است، چون گفته بودی رهبری فلانی را بپذیرید و آنها گفته بودند که او به درد این کار نمیخورد چون گداست. هر چه پیامبر فرمود این مخ او کار کرده و بازویش خوب است و فرمانده مخ و بازو میخواهد، مدیریت و توان رزمی خوبی دارد گفتند: نه، پیامبر گفت «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَکینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ» (بقره/248)گفت برای آنها پیامبرشان اینکه نشانه حکومت(طالوت که از جانب خداست اینکه) او برای شما میآورد تابوت را(همان صندوقی که سی، چهل سال است گم شده) که در آن صدوق آرامشی برای شماست از جانب پروردگار، همان صندوقی که موسی(ع) در آن بوده.
بیشتر گوش بدهید شما راحت میروید حضرت معصومه (س) و امام رضا(ع) ولی فرزند شما که دیپلم خوانده و به خیال خودش فکر میکند خیلی با سواد است صد یا دویست کتاب خوانده و به خاطر همین وقتی به حرم میآید یک ژستی میگیرد و نگاه میکند، آدم خوبی است ولی چون توجیه نیست، میگوید چرا من ببوسم و چرا تبرک. ما میگوییم ریشه تبرک قرآنی است. حتی مربوط به قبل از اسلام است، زمان موسی وعیسی (ع) هم بوده است.
پس به آنها گفت علامت طالوت آوردن ملائکه تابوت و صندوق که هم باعث آرامش شما میشود و دیگر اینکه یادگار وارث ال موسی است. حال اگر صندوقی یادگار موسی در آن است و آرام بخش است، اگر صندوقی یادگار پیامبر صل الله علیه و اله و سلم در آن باشد ارام بخش نباشد. ما اگر جایی قبر و آرامگاه عالم و سیدی و امامزادهای باشد میبوسیم چون بقیه من ربکم و بقیه مما ترک ال محم: یادگارهای رسول الله هم مثل یادگارهایی موسی قداست دارد. اگر ظرفی را موسی آب خورده مایه برکت است اگر رسول الله هم آب بخورد مایه برکت است. کوه مقدس میشود و خداوند به حضرت موسی میفرماید: « فَاخْلَعْ نَعْلَیْک» (طه/12) کفشهایت را بیرون آور
3- برخی از اقسام تبرک
* چند رقم تبرک
1- تبرک به مکان 2- تبرک به زمان 3- تبرک به اشخاص 4- تبرک به اشیاء
اصولاً هر چیزی را که خداوند فرمود مبارک ما هم میتوانیم به آن تبرک کنیم.
* تبرک به مکان ، حرم: چند فرسخی مکه حرم مقدس است که حق نداری گیاه را کنده و شکاری کنی، ملخ را بکشی.
مسجد الحرام: «فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَه» (قصص/30) «إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَه» (اسراء/16)حجر الاسود: سنگی در کعبه به کار گذاشته شده که حضرت دست به آن و به صورت میکشد.
رکن ایمانی
مسجد الاقصی
مسجد
* تبرک به زمان، شب قدر «لَیْلَهٍ مُبارَکَه» (دخان/3)
سحر «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (ذاریات/18)
ایام الله: که اسم آن در قرآن آمده و ما در آستانه 22 بهمن هم هستیم.
ایام الله: یعنی روزی که خداوند به مومنین لطف کرده، یا مومنان را بالا برده و یا دشمنان را سرنگون کرده، که دهه فجر هر دو هست هم سقوط شاه و هم حکومت امام و ولایت فقیه.
ایام عید: در دعای قنوت نماز عید «بِحَقِّ هَذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیدا» (مستدرکالوسائل، ج6،ص142)به حق این روز، که مقدس است چون به آن قسم یاد میکند
«هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» (آل عمران/38) اینجا بود که زکریا دعا کرد. حدیث داریم ساعت آخر روز جمعه دعا مستجاب است. بعد از خطبههای نماز جمعه: دعا مستجاب است. زمانی که باران میآید: دعا مستجاب است. دعای پدر در حق فرزند.
* تبرک به اشخاص:
قرآن میگوید: «وَ جَعَلَنی مُبارَکا» (مریم/31) وجود انبیاء «وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/2)
مکهای که تو در آن حلول کرده ای.
*تبرک به اشیاء: قرآن، آب زمزم
حدیث داریم پیامبر (ص) که در مدینه بود از مکه سوغات آب زمزم میآوردند قبول میکرد. آب وضوی پیامبر که سر آن دعوا بود. تربت امام حسین(ع). پیراهن یوسف، مقام ابراهیم، باقیمانده مومن شفاست. البته حساب این از آن موقعی که مومن مریض است و واگیر دارد جداست مومن سالم.
* تبرک به اشیاء
قرآن پیراهن یوسف «اذْهَبُوا بِقَمیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبی» (یوسف/93) ببرید پیراهن من را پس بیاندازید به صورت پدرم او بینا میشود.
4- عنایت یوسف(ع) به تمامی افراد فامیل
* در معجزه و تبرک سن شرط نیست، گاهی پیراهن فرزند پدر را شفا میدهد. مقام امام حسین(ع) از زینب کبری (س) بالاتر است ولی حضرت فرمود: خواهر در نماز شب به من دعا کن.
حدیث داریم امام باقر(ع) زمانی که خواست دعا کند کوچولوها را جمع کرده میگفت: من دعا میکنم شما آمین بگویید. در مباهله: پیامبر (ص) امام حسن و امام حسین (علیها السلام) که کوچک بودند با خود برد. پس هیچ اشکالی ندارد شما دست نوه و بچهات را ببوسی، یوسف علم غیب داشت: چون فرمود پیراهن مرا ببرید به صورت پدر انداخته بینا میشود، از کجا خبر داشت.
و در نهایت میفرماید: پدر که بینا شد «وَ أْتُونی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعینَ» (یوسف/93) همه پدر و مادر برادرها همه بیایید میفهمیم افرادی که به مقام و نان و آبی رسیدند باید فقرای فامیل را فراموش نکنند، یوسف به حکومت رسیده و پدر و اقوام قحطی زده را دعوت میکند. البته به این معنا نیست که اگر کسی مسئولیت کرده مدیر کل شد همه فامیل را استخدام کند.
داستان: مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری حدود هشتاد، نود سال قبل در اراک حوزه علمیه دارد برای کاری میخواهد به تهران برود، یک شب در قم میخوابد اطراف او جمع شده و خواهش میکنند که حوزه علمیه را از اراک به قم بیاورند ایشان پیشنهاد استخاره میکند همین آیه مورد بحث میآید که: «وَ أْتُونی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعینَ» کاروان را بیاورید.
بالاخره ایشان قبول کرده و نامهای به آیت الله العظمی گلپایگانی و داستان را میگوید و پیشنهاد میکند همه به بیایید و میآیند گاهی باید هجرت کرد. و باید برای افراد زجر کشیده وسیله رفاه را فراهم کردو همچنین افرادی که سالها اسیر بوده اند.
5- تبرک پیراهن پیامبر(ص) بوسیله عرق جبین علی(ع)
حدیث: علی(ع) آمد نشست پیامبر (ص) دید پیشانی علی(ع) عرق کرده عرق از جبین او گرفت به عنوان تبرک به لباسهای خود کشید. در کتاب تبرک آیت الله میانهای موارد زیادی از تبرک آمده: مثلاً 116 بچه که میآوردند پیامبر (ص) دست به سر آنها میکشید، و بعد هم که بزرگ میشدند به این مسئله افتخار میکردند.
حدیث: خدیجه کبری (س) به پیامبر (ص) عرض کرد من هر چه داشتم در راه اسلام دادم حالا شما عبای خود را بمن بدهید برای کفن.
اینکه خلیفه اول و دوم ابی بکر و عمر را نزدیک قبر پیامبر (ص) برای تبرک دفن کردند کج فهمی تا کجا میگوییم در قبرستان بقیع روی سنگ اسامی ائمه (علیهم السلام) که دفن هستند بنویسید میگویند شرک است، میگوییم اگر ما روی قوطی شکر بنویسیم «شکر» شرک است؟ یک زمانی تابلو زدند در جاده که نماز را فراموش نکنید. گفتند: باید برداشت چون حواس راننده پرت میشود. گفتم: مگر شما تابلو ندارید که اینجا حسن آباد این حواس را پرت نمیکند؟ مثل اینکه تو مریضی هستی حتی آدمهای بالا شهری خل ما داریم مثلاً میگوید بودن بز در منزل مایه آلودگی است، همین خودش در خانه سگ دارد، شما ادرار سگ و بز را بدهید آزمایشگاه ببینید کدام آلودگیاش زیادتر است خل هستند. سگ میشود تمدن.
* مریض هستند برای «حسن آباد» تصادف نمیکند ولی برای نماز.
داستان: زمان شاه یک استاندار در خوزستان بود سخنرانی کرد ما خیلی خندیدیم، کلهها چی، خودشان را به نفهمی میزدند ولی نمیشود انسان اینقدر نفهمد، میگفت شما از رودخانه کارون لوله کشی نکنید برای کشاورزی چون زیبایی رودخانه بهم میخورد چقدر باید کند که کویر سبز بشود، ولی یک لوله از رودخانه زشت است.
6- لزوم تقلید در دین
آدمهای باسوادوقتی به تقلید که میرسند میگویند: آیا تقلید لازم است؟ خوب است اینها گیر من بیافتند، سوال میکنم آقا ران شما کلفت است یا باریک؟ کلفت است ساق پا باریک، حال شلواری که پا کردی برای ران کلفت تنگ دوختهای و برای ساق باریک گشاد. تو در تنبان پا کردن فکر نکرده و تقلید میکنی. بدن را در اختیار مد در عذاب زندگی میکنی، وقتی میگوییم دین میگوید زلف را داده به آرایشگاهی و خانه را به بنا، لباس را به خیاط، گیر ندارد. مریض است در تمام کارها تقلید و در دین سنگین است.
آیهای است تلخ: اگر گفتند نماز دهن دره کردی مریض هستی چطور سه ساعت فیلمهای رنگ وارنگ را دیدی، چهار ساعت با هر کس و ناکس حرف زدی.
«إِنَّها لَکَبیرَهٌ» (بقره/45) نماز سنگین است خدا پدرو مادر جمهوری اسلامی را بیامرزد گاهی چیزهایی میشنویم، گفتم شما که پارک و سرسره و. . . . میسازید یک اطاق هم برای نمازخانه گفتند: ما بودجه نداریم. گفتم برای پوست تخمه و سطل زباله بودجه داری ولی برای «سبحان ربی الاعلی و بحمده» بودجه نداری؟ یه جاهای خواب میبرد ما را و بعضیها حالا هم خواب هستد نمیخواهم بگویم چه بودجههای میلیاردی تصویب میشود ولی میگوییم برای نماز میگوید: وضع مملکت وضع مملکت این است که تو رئیس آن شده ای، و متأسفانه در مذهبیها هم هست که برای علامات پول میدهد ولی برای کتاب نه برای کفش 5 هزار تومان پول میدهد ولی برای کتاب صدایش بلند است، کم میآوریم به جاهایی همه با هم کم میآوریم. انشاء الله باید تقسیم شود، تقسیم بودجه، روحانی، پزشک، البته خوشبختانه مملکت ما وقتی حرفی زدی فکر کرده و قبول میکند، الان ما بودجه برای پارکها و آموزش و پرورش داریم نه اینکه به ما بدهند خودشان در همه مراتب هستند، باید گفت متذکر شد رگ مذهبی دارند گوش میدهند باید گفت ممکن است طرف غافل است گرچه در هر مسئولیت. خدایا به حق محمد و آل محمد، فهم صحیح نه کج فکری از اسلام ناب نه اسلام پر از خرافات.
7- راهکار جذب جوانان به دین از دیدگاه شهید بهشتی
خدای رحمت کند مرحوم شهید بهشتی از آلمان آمده بود من به ایشان گفتم چکار کنیم جوانها به اسلام و دین گرایش پیدا کنند فرمود: خرافات را از اسلام جدا کنید.
چون خیلی وقتها اسلام با خرافات قاطی میشود. مثل اینکه میخواهد آب بخورد میبیند مگس دارد به خاطر آن آب نمیخورد همچنین دین را نمیگیرند به خاطر خرافات مسلمانی را از اسلام جدا کنیم.
می گوییم اسلام میگوید این را میگویی یاد عمل مسلمانها میافتد که بعضی از آنها باعث میشود که افراد از اسلام زده شود. و الا اسلام ناب و حقیقی جاذبه دارد.
خدایا به حق محمد و آل محمد توفیق بده فهم صحیح از اسلام داشته و خالصانه و درست و به نسل بعد منتقل کنیم.
خدایا قلب آقا امام زمان را برای همیشه از همه ما راضی بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»