موضوع: تفسیر سوره کافرون
تاریخ پخش: 75/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
1- همه چیز بخشش و لطف خداست
به نام خداوند بخشنده مهربان ابر و باد و مه و خورشید و فلک بخشش اوست نظم و هستی بخشش اوست ارتباطات و هماهنگیها بخشش اوست تناسبی که آفریده از الطاف اوست چشم ما مال فیلمبرداری است با نور هماهنگ است گوش مال شنیدن است با موج هماهنگ است وقتی بخشش خداوند را متوجه میشویم که گرفته شود قرآن آیاتی دارد که میفرماید تا نعمت را نگیرم نمیدانید خدا چه کرده؟ «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ» (ملک/30) اگر صبح بلند شدید هر چه کندید با چاه عمیق و نیمه عمیق به آب نرسیدید چه میکنید؟ «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتیکُمْ بِضِیاءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ» (قصص/71) اگر حرکت کره زمین را کند کنیم و شب طولانی بشود «یَأْتیکُمْ بِضِیاءٍ» کی برای شما نور میآورد؟ به کی تلگراف میکنی آقا حرکت کره زمین را تند کن؟ «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ» (واقعه/70) اگر بخواهیم آب را تلخ میکنیم به کی تلگراف میکنی آقا آب را شیرین کن «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ» (واقعه/65) اگر بخواهیم درختان را خشک در پائیز نگه میداریم به کی تلگراف میکنی سبزش کن.
2- درخواست قریش از پیامبر و نزول آیه
«قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ» (کافرون/1) در تفسیرها همچنین میخوانیم که بعضی از بزرگان قریش به نزد پیغمبر(ص) آمدند و گفتندای پیغمبر(ص) ما از آئین شما پیروی میکنیم و شما هم از آئین ما پیروی کن شما کوتاه بیا ما هم کوتاه میآئیم یک سال شما خدایان ما را عبادت کن سال بعد هم ما خدایان شما را عبادت میکنیم پیغمبر(ص) فرمود ابدا گفتند آقا تعاونی حساب کن مشتری بشویم لازم نیست یکسال عبادت کنی شما یک دستی به این بتهای ما بکش یک تبرکی پیدا کن ما خدای شما را میپرستیم این آیه نازل شد «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ» ای کافرها «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» (کافرون/2) آنچه شما میپرستید من نمیپرستم با کسی معامله نمیکنم.
«درسها»
3- پیامبر امین وحی
1- معلوم میشود پیغمبر(ص) امین وحی است هرچه نازل شد همان را میگوید. یعنی خدا میفرماید «قُلْ» (بگو) آن هم میفرماید «قُلْ» بگو هیچی از آنرا کم نمیکند. در دستورات اسلامی باید مو به مو عمل کنیم یک کسی دعا میخواند و میگفت «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» حضرت فرمود ما (ابصار)ش را نگفتهایم آنچه ما گفتهایم «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ» است. شب بیست و یکم قرآنها را به سر بگذارند در مفاتیح نوشته «بِعَلی» شما میگوئید: به علی بن ابی طالب، به علی المرتضی، علی(ع) هزار کمال دارد گفتهاند بگو «بفاطمه» شما میگویی: «به فاطمهالزهرا» بابا امشب گفتهاند بگو: «بفاطمه»، «بالحسن» ما میگوئیم «بالحسن المجتبی» نمیگویند گناه و بد است اما همانکه گفتهاند همانطور در دعاها. همانطور که وارد شده بعد از نماز گفتهاند 34 مرتبه «اللَّهُ أَکْبَرُ» 33 مرتبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» 33 مرتبه «سُبْحَانَ اللَّهِ» بگو حالا 34 تا 6 تای دیگر به آن اضافه کن که 40 تا بشود آقا اگر گفتند 34 متری گنج است شما 35 متر بِکَنی به گنج نمیرسی دکتر آمپول را توی رگ میزند یک خورده آن طرفتر به گوشت میخورد.
4- بدون اجازه نباید کار کرد و کار باید دقیق باشد
خانم شما که خانم خوبی هستید این فوکُلت را بگذار تو بابا دین که به این نیست! باسمه تعالی دین به این هست آقا بعضی چادریها بدند خوب تو چادری خوبی باش میگوید این خانم چادری دروغ میگوید من هم فوکُلم را بیرون میگذارم خوب این به آن در بابا اینکه نمیشود یک خرده باید دقیق باشیم. یک کسی از هیئت ابوالفضل فرشهای مسجد را به حسینه برد که درآنجا سینه بزنند یک آقای عالمی به رئیس هیئت ابوالفضلیها گفت آقاجان این فرشها وقف مسجد است نمیشود آنرا به حسینه برد گفت آقا شیخ ابوالفضل(ع) دست هایش را برای خدا داد خدا دو تا فرشها یش را به ابوالفضل(ع) نمیدهد؟ ! این رقمی حساب نکنید حساب حساب است کاکا برادر. من تعجب میکنم بعضی کشورها که میآیند قرارداد امضا کنند این وزیر امور خارجه بدون آن نمیتواند نفس بکشد از عراق آمده بودند قرارداد امضا کنند با ایران بنا بود راه کربلا باز شود آنها پذیرفتند مثلاً 5 روز گفتند آقا این 5 روز 9 روز بشود 20-30 سال است آرزوی کربلا را میکنیم یک شب کربلا یک شب نجف گفت اگر میخواهید یک ساعت کم و زیاد بشود من باید از صدام اجازه بگیرم. دیگران در اجازه از صدام اینقدر تسلیم. آنوقت ما دین خدا را همانطور آجر حسینه وقف مسجد آجر مسجد وقف حسینه بابا باید حساب دقیق باشد بدون اجازه کار نکنیم.
خانمِ یک کارگری سرطان داشت و از دنیا رفته بود رفتم خانهشان دید سه چهار تا بچه یتیم فرش و یخچال را فروختهاند خرج سرطان کردهاند آتش گرفتم من هم شهرت دارم ولی پول ندارم یک کسی به تاجری گفت 100 هزار تومان بده با 6 ماه مدت گفت پول ندارم اما مدت اگر میخواهی میدهم. ده هزار تومان خمس سهم امام پیش من بود گفتیم اینرا میدهیم بعد اجازهاش را میگیریم ده هزار تومان را دادیم آمدیم دفتر امام اجازه بگیریم اجازه ندادند گفتم آقا دلم سوخت ریش ریش شد گفتیم حالا این ده هزار تومان را از خودمان میدهیم گفت نه خیر باید همان ده هزار تومان را برگردانید رفتیم پیش یک مرجع دیگر که فتوایش… رفتیم گفت نه چون بدون اجازه مصرف شده باید عین پول برگردد از تهران رفتیم آن شهری که این پول را داده بودیم به آقا گفتم آن ده هزار تومانی که دادیم یک پولی است که قاطی شده اگر… معذرت میخواهم خودم خجالت کشیدم که شما آن پول را بده یک پول دیگر بگیر گفت گذاشتم بانک. بعد چک دارم. زنگ زدیم تهران که این پول رفته توی بانک فرمود بگو از بانک بیرون بیاورد آقا این قدر زجر کشیدیم زجرکش شدم.
البته حساب «قُلْ» در این آیه با «قُلْ» سورههای دیگر فرق میکند اگر «قُلْ» نباشد معنایش این میشود کهای کافران من بندگی نمیکنم آنچه شما عبادت میکنید خدا که نمیگوید من بندگی نمیکنم باید پیغمبر(ص) بگوید. «قُلْ» دراینجا واجب است که باشد.
5- به نام وحدت نمیتوان از ارزشها سرپیچی کرد
2- به نام وحدت از ارزشها سرپیچی نکنید. آمدند گفتند یا رسول الله یک خرده شما کوتاه بیا یک خرده ما. تو یک دستی به این بتها بکش ما هم میآئیم بنده خدا میشویم فرمود: ابدا! «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» (کافرون/2) هرگز من عبادت نمیکنم آنچه شما عبادت میکنید. داماد میآید خواستگاری دختر. عروس و مادر عروس نگاهی به داماد میکنند میبینند خوشگل است خانه دارد ماشین دارد ولی نماز نمیخواند هی! خیلی خوبه به او بده از دستمان میرود بعد میگوئیم نماز بخواند خاک توی سر این پدر و مادر که حسابی نماز را لگد میکنند بخاطر ماشین داماد. ذلیل ترین مسلمان پدر و مادر این عروس هستند خیلی این پدر و مادر و عروس ذلیلند به ماشین داماد که نگاه کردند از نماز سرپیچی میکنند. به همین راحتی یک مقدار آدم باید حساس باشد.
6- مسلمان باید صریح و قاطع باشد
3- مسلمان باید صریح و قاطع باشد «لا أَعْبُدُ» آقا من عبادت نمیکنم یک روز آقایان صانعی و رسولی محلاتی و رحیمیان و بزرگان و فضلاء که در بیت امام(ره) بودند گفتند امام(ره) از ما راضی هست یا نه برویم بپرسیم نکند توی رو در بایستی گیر کرده با هم صحبت کردند و رفتند گفتند آقا ما چند سال است توی دفتر شما هستیم شما از ما راضی هستید یا گیر کردید؟ فرمود یک لحظه خلاف بروید میگویم نباشید من با کسی رو در بایستی ندارم با مومنین و علما صریح و قاطع بود. آقا من جلسه شما نمیآیم بخاطر این کار خلاص. من من نکنید.
امیرالمومنین(ع) در یکی از نامه هایش میفرماید من دلم میسوزد دیگران در باطلشان سفتند شما در حقتان شل. امروز رفتم مسجدی نماز بخوانم پر بود و جا نبود مسجد را چند ماه پیش ساختهاند خیلی غصه خوردم گوهرشاد قرنها قبل بغل امام رضا(ع) مسجد ساخته جا هست ما الآن سه شنبه مسجد میسازیم برای چهارشنبه جا کم است آدم غصه میخورد.
به یکی از کشورهای کفر رفته بودم خیابانی مال 220 سال پیش ترافیک نبود ما سال 57 خیابان میسازیم سال 58 تنگ است یک مقداری آینده نگری. الان بازار تهران آتش بگیرد برای خاموش کردن آن عاجزند چون طوری درست کردهاند نه ماشین از آن رد میشود و نه آمبولانس.
7- دنیای کفر را باید مأیوس کرد
4- دنیای کفر را از خود مأیوس کنید. آقا «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» من هرگز بت پرستی را قبول نخواهم کرد یعنی شما خیالتان از من راحت باشد فکر نکنید یک شام به او بدهید یا دو بار دیگر او را ملاقات کنید یک کادو برای او ببریم واسطه بگذاریم آقا این حرفها نیست شما از ما مأیوس باشید ما بت پرست نمیشویم.
8- برائت باید مکرر و مؤکد و عینی باشد
5- برائت باید مکرر و مؤکد و علنی باشد. تکرار شده (شما بنده خدا نمیشوید من بنده بتها نمیشوم دو مرتبه میگوید من بنده بتها نمیشوم باز میگوید شما بنده خدا نمیشوید) گاهی تکرارها لغو است گفت خانه ما دو نوع غذا هست گفتم چیه؟ گفت یک بار پلو و عدس و یک بار عدس و پلو این که یکی شد گاهی تکرارها یکی است اما این تکرارهای خدا یکی نیست و لذا گفتهاند اگر شما به قصد خواندن «قُلْ هُوَ اللَّهُ»، «وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7) گفتی میخواهی «قُلْ هُوَ اللَّهُ» بخوانی گفت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» بعد گفتی حالا «قُلْ هُوَ اللَّهُ» نمیخوانم شروع کردی به خواندن «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» (ناس/1) میگوید نه اگر میخواهی «قُلْ أَعُوذُ» بخوانی باید «بِسْمِ اللَّهِ» خودش را بگویی درست است همه «بِسْمِ اللَّهِ»ها مثل هم است هر «بِسْمِ اللَّهِ» این بند به خودش است بند به آیهاش است.
برای تکرار آیات این سوره چند جمله هست 1- برای قطع امید است آقا نه نه نه یا برای تلقین استقامت است یا برای اینکه کفار دو بار پیشنهاد کردند در آیه هم دو بار فرمود نه نه یکی هم گفتهاند دفعه اولش برای الان است یعنی الان من بنده بتها نمیشوم شما هم بنده خدا نمیشوید در آینده مهم من بنده بتها نمیشوم شما هم بنده خدا نمیشوید یا یکی برای اختلاف معبود است و یکی برای نحوه عبادت یک بار گفتند آقا شما به بت احترام کنید ما هم به خدا احترام میکنیم بعد هم چگونگی یکی برای اصل بت پرستی است و یکی هم چگونگی. «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) صفها باید از هم جدا باشد تو راه خودت برو من راه خودم.
9- مجرمین در قیامت به چند نفر التماس میگفتند
روز قیامت مجرمین به 5 نفر التماس میکنند اول مجرمین میآیند پیش مجرمین میگویند آقا جناب اعلی حضرت شاهنشاه من جاوید شاه گفتم پدرم در آمد علم میرود پیش هویدا، هویدا میرود پیش شاه، شاه میرود پیش کارتر میگویند «إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصیباً مِنَ النَّارِ» (غافر/47) ما تابع شما بودیم من در فرودگاه شما بودم دروغ گفتم تا صندوقت پولدار شود حالا یک کمکی بکن میگوید ما اینجا خودمان هم گیر هستیم برو. مجرمین از بدها مأیوس میشوند میبینند خودشان هم گیر هستند. زمان شاه یک روزه خوار را گرفتند بردند کلانتری تا در را باز کردند دیدند رئیس شهربانی دارد غذا میخورد گفتند دیگر ولش کن. در مکه یک نفر به من رسید گفت آقای قرائتی گفتم چته؟ گفت گم شدم گفتم خوشا به حالت تنهایی گم شدی من با کاروان همه با هم گم شدیم.
روز قیامت مجرم به مجرم میگوید من عقب تو بودم «إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً» ما تابع شما بودیم «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ» آیا میتوانید ما را بی نیاز کنید دردی از ما دوا کنید میگویند بابا «إِنَّا کُلٌّ فیها» (غافر/48) ما خودمان توی جهنم هستیم از بدها میآیند سراغ خوبها میگویند «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ» (حدید/13) ای مومنین یک نگاهی به ما بکنید ما از نور شما استفاده کنیم «قیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» (حدید/13) الآن بیابانهای مکه برای حاجیها چراغانی شده قدیم مکه که باید حاجیها دو سه شب توی بیابانها بخوابند چراغ نبود و لذا ایرانیها همه چراغ قوه میبردند برای اینکه شب عید قربان توی بیابان باید شن جمع کنند. یک حاجی به حاجی دیگری گفت حاج آقا چراغ قوهات را بده من هم شن جمع کنم فرمود چرا از ایران چراغ قوه نیاوردی؟ اینجا جای نور دادن نیست. باید وقتی زنده بودی التماس میکنند بعد میگویند «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» (حدید/14) این مال «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6)، «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» ما توی یک دانشگاه و مزرعه و کارخانه و تربیت معلم نبودیم؟ با هم برویم حالا من گرفتار شدم نجاتم بده میگوید بله با هم بودیم اما «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» تو عرق خوردی من نخوردم تو دروغ گفتی من نگفتم تو امضاء کردی تو رشوه گرفتی من نگرفتم تو کلاهبرداری کردی من نکردم توی یک بازار بودیم مغازه هایمان بغل هم بود تو بد جنس گری کردی من نکردم «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» با هم بودیم اما «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» انسان آزاد است «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» انسان میتواند تصمیم بگیرد.
10- دلایل آزادی و اختیار انسان
ما دلائل عقلی روانی قرآن داریم که انسان آزاد است دلایل روانی 1- پشیمانی. آدم همینکه پشیمان شد پیداست آزاد است یعنی میتوانستم انجام بدهم میتوانستم انجام ندهم 2- انتقاد. شما از کسی انتقاد میکنید که چرا این کار را کردی یعنی میتوانست انجام بدهد میتوانست انجام ندهد 3- شک. آدم گاهی شک میکند که این کار را انجام بدهد یا نه همین شک یعنی میتوانی انجام بدهی و میتوانی انجام ندهی 4- تربیت. شما بچهتان را به مدرسه میفرستید که تربیت بشود یعنی میتواند خوب بشود و میتواند خوب نشود اینها دلایل روانی است باینکه انسان آزاد است یعنی میتواند راه حق برود.
میگوید آقا فقر بود گول خوردیم میگوید بیا این آقا فقیر بود ولی دست به گناه نزد آقا ما خوشگل بودیم و این اسباب دردسر ما شد و به گناه افتادیم میگویند بیا این یوسف(ع) از تو خوشگلتر بود و به گناه نیفتاد آقا سفره پهن بود خوردیم بیا این آقا سفره پهن بود و نخورد آقا چرا سرما خوردی؟ زمستان بود بیا میلیونها آدم در سرمای زمستان سرما نخوردند یک بلوز میپوشیدی بلوز تقوا نپوشیدی «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ» (اعراف/26) سرما خوردی نمیتوانی بگویی پسر خاله بد بود همسایه بد بود فیلم بد بود معلم بد بود و مجله بد بود همه اینها بد بود مثل اینکه خیابان و کوچه و خانه و مدرسه یخ است شما اگر «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ» بلوزت محکم باشد میتوان با همه یخبندانها اراده قوی باشد آدم میتواند گناه نکند تو خودت شل بودی.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»