موضوع: تفسیر سوره نصر
تاریخ پخش: 75/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
1- هرگز نمیتوان شکر نعمتهای خدا را بجای آورد
قرآن بارها فرموده اگر بخواهید نعمتها را بشمارید نمیتوانید «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (نحل/18) این آیه دوبار نازل شد، (شما نمیتوانید نعمتها را بشمارید). یکی از بزرگان ایران به سردرد شدیدی مبتلا شد در ایران معالجه نشد او را به خارج از کشور بردند گفته بودند ما 600 رقمش دردِ سر داریم شما باید یک آزمایش بدهید دو سه ماه بمانید تا ما بدانیم کدامیک از اینهاست هر نفسی که میکشید فقط از درد سر 600 رقماش از ما دور میشود. ما زیر بمباران سنگهای آسمانی هستیم که اگر فضای دور زمین این سنگها را متلاشی نکند به صورت احتراق نسوزانند و جرقه نشود زمین ما دائماً در محل بمباران سنگ هاست. ما از سفر که میآئیم میگوئیم الحمدلله که سفر به خیر گذشت یک الحمدلله خرج همه سفر میکنیم اگر خواسته باشیم ریز بشویم چهار لاستیک دارد در هر دوری ممکن است این لاستیک بترکد و ماشین سرنگون بشود 4 لاستیک 20 میلیون تاب خورد تا این چند کیلومتر را رفتی یعنی باید 8 میلیون بگوئیم الحمدلله این تازه مال لاستیکش تسمه پروانه ترمز هم دیگر هیچی ما اگر خواسته باشیم دقیق بشویم امکان ندارد نمیتوانیم. «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیر» (منلایحضرهالفقیه/ج1/ص132) خداوند کار کم را قبول میکند و از گناهان زیاد میگذرد یعنی وقتی میبخشد یکوقت هزاران گناه را میبخشد وقتی میخواهد قبول کند گاهی یک صدقه کوچک را قبول میکند.
بخشندهای که احدی نمیتواند نعمت هایش را حساب کند. ما سه اگر داریم یک اگر شدنی است مثل اینکه میگوییم اگر زمستان سرد شد این شدنی است. یک اگر 50/ 50 مثل اینکه اگر این تجارت سود کرد ممکن است سود بکند و ممکن است سود نکند. یک اگر نشدنی است مثل اینکه اگر پیری جوان شد در همه اگرها میگوییم (اگر) اما در عربی به اگرهای شدنی میگوید «إِذا» اگرهای 50 درصد را میگوید «إِنْ» اگرهای نشدنی را میگوید.
«درسها»
2- اگر نصرت خدا باید پیروزی قطعی است
1- پیروزی قطعی است. از کلمه «إِذا» فهمیده میشود «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/1) اگر نصرت خدا و پیروزی آمد.
2- همه جا به شرطی آدم پیروز میشود که نصرت خدا باشد. «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ» (آلعمران/126) همه پیروزیها در سایه نصرت الهی است چرا؟ اول نصرت را میگوید بعد پیروزی را «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» یعنی پیروزی نخی است عقب سوزن. سوزن نصرت است. مسمانها پیروزی قطعی است قرآن سه مرتبه فرمود. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33) اسلام دنیا را خواهد گرفت حکومت دست امام زمان(عج) خواهد افتاد مگر میشود؟ بله اگر شما در استخر خانه شنا کردی در اقیانوس اطلس هم میتوانی شنا کنی. در ایران طاغوت شکست پس در دنیا طاغوتها خواهد شکست اگر در ایران امام(ره) رهبر شد روی کره زمین حضرت مهدی(عج) رهبر میشود یعنی در جمهوری اسلامی نمونهای بود که میشود طاغوت سرنگون شود پس میشود طاغوتها هم سرنگون بشود اگر میشود یک عبد صالح خدا حاکم بشود پس در دنیا هم میشود یک عبد صالح خدا حاکم بشود.
3- بعد از پیروزی و فتح مکه مردم دسته دسته مسلمان شدند
مفسرین میگویند این سوره مربوط به فتح مکه است وقتی مکه فتح شد سال هشتم هجری بود یعنی دو سال به رحلت پیغمبر(ص) مسلمانها آمدند و مکه را بدون خونریزی فتح کردند وقتی فتح و پیروزی آمد «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) اگر پیروزی نصیب مسلمانها شد دسته دسته وارد میشوند. در ایران همینکه امام(ره) پیروز شد و شاه سقوط کرد دسته دسته خلبانها میآمدند اعلام وابستگی میکردند تمام طبقات و اقشار نزد امام(ره) میآمدند و بیعت میکردند اعلام همبستگی میکردند و تخصصصشان را در اختیار نظام قرار میدادند در جنگ هشت ساله با عراق خلبانهای ما که تخصصشان در اختیار نظام و امت حزب الله بود خیلی از آن با پول شاه و تخصص آمریکا تخصص گرفته بودند ولی وقتی شاه سرنگون شد اینها بچه مسلمان بودند پدر و مادرهای خوبی داشتند شیر حلال خورده بودند آمدند قدرت و تخصصشان را در اختیار امام(ره) گذاشتند و حدیث داریم وقتی امام زمان(عج) ظهور کنند متخصصین جهان تخصصشان را در اختیار آقا قرار میدهند. حالا خیال نکنید امام زمان(عج) وقتی ظهور کند با چهار نفر مثل ما حکومت تشکیل بدهد البته ما آدم لایق خیلی داریم خیلی از ما هم به درد کدخدای یک روستا نمیخوریم هستند آدمهایی که لایق باشند و بیایند لیاقتشان را در اختیار آقا قرار دهند.
اگر پیروزی شد «رَأَیْتَ النَّاسَ» مردم را میبینی که داخل میشوند در دین خدا فوج فوج قبل از فتح مکه یکی یکی مسلمان میشدند پیروزی که آمد فوج فوج و دسته دسته. امیر المومنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید بعد از فتح مکه یک عده حقانیت اسلام را فهمیده بودند یک عده هم از ترس «مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیْهِ أَظْهَرُوهُ» (نهجالبلاغه/نامه16) قلباً اسلام نیاوردند، یک سری کافر بودند اما در ظاهر مسلمان شدند(نهج البلاغه) نمونه این هم ابوسفیان که دید عجب دیگر کار از کار گذشته است اسیرهای جنگی وقتی میدیدند رزمندگان ما پیروز شدند دست را بالا میبردند و میگفتند: «دخیلک خمینی(ره)» ابوسفیان این رقمی مسلمان شد.
4- گاهی به جای استدلال قدرت و خون لازم است
از این آیه معلوم میشود استدلال همه جا کارساز نیست قدرت لازم است زمان شاه گروهی از بهائیها در ایران بودند که با اینها تک تک بحث میکردند شاید هزار تا یکی هم برنمی گشت ولی از اینکه مبادا بچه مسلمانها را شکار کنند اینها جلوی شکار آنها را میگرفتند بخاطر اینکه زور نبود یک نفر شب 9 ساعت پشت در خانه یک بهائی میایستاد که این بچه مسلمانی که رفته خانه بهائی و گول خورده وقتی میآید این گولهایی که خورد این گولها را برطرف کند یعنی آخرین درجه هنر این بود که بچههای خودمان را حفظ کنیم یک فایدههایی داشت اما اینها آقا فایده ندارد وقتی پیروز شد خودشان گورشان را گم میکنند. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» آنجا «رَأَیْتَ النَّاسَ» بالاخره خون آخرین حرف را میزند انقلاب حرف آخر را میزند حتی در عبادات هم که نگاه میکنیم میبینیم حرف آخر به خون گره میخورد مثلاً در حج خون نیست «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ» (بقره/197) حتی جنگ در مکه حرام اما در عین حال میگویند اگر کسی مکه برود و مدینه نرود جفا کرده میگویند اگر مدینه رفتی سرقبر حضرت حمزه که در احد شهید شده با زیارت شهید آشنا نشدی جفا کردی یعنی حج را بند به مدینه و مدینه را بند به زیارت شهید.
شب نیمه شعبان تولد حضرت مهدی(عج) چکار کنیم؟ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ» شب بیست و یکم شب شهادت حضرت علی(ع) است چکار کنیم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ» هر شب جمعه، نیمه شعبان، نیمه رجب در همه شبهای مقدس اکثراً یکی از عبادات در مفاتیح آمده که اسلام بر حسین(ع) است همه امامها بند به او میشوند مسئله خون است وقتی پیروزی و قدرت پیش آمد باقی مسائل حل میشود.
5- باید خرافات و عمل بد مسلمانان را از اسلام جدا کرد
قرآن از آینده خبر میدهد «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» آمد بعد هم «نَصْرُ اللَّهِ» آمد یعنی اول خبرش آمد بعد خودش آمد از این معلوم میشود تا طاغوتها و قدرتها سرکوب نشوند راه برای عموم باز نمیشود وقتی پیروزی آمد و قدرت دشمن قلع و قمع شد «رَأَیْتَ النَّاسَ» مردم دسته دسته میآیند. گیر در طاغوت هاست این طاغوتها بودند که نمیگذاشتند مردم مسلمان شوند طاغوتها را بردار مردم خودشان میآیند. رفتم خانه شهید مظلوم دکتر بهشتی از او پرسیدم چه کنیم جوانها به اسلام گرایش پیدا کنند؟ گفت 1- خرافات را از اسلام بردار اسلام پیش میرود هر جا اسلام گیر کرده اسلام با خرافات قاطی شده مثل آبی که در آن مگس میافتد هر کس آب نمیخورد بخاطر مگس است اگر در آب مگس نباشد خیلیها از آن میخورند 2- مسلمانها را از اسلام جدا کن چون گاهی میگوئیم اسلام میگوید اسلام اینه؟ بقالش آب نمک پنیر ریخت پای درخت خیابان خشکید این دینه؟ میگوئیم بابا این بقال کارش اسلامی نبود او میآید میگوید ببین چطور دوبله کرد؟ ببین چطور به زنش جسارت میکند؟ چطور کلاهبرداری کرد؟ چطور چکش برگشت؟ آنکه مردم را از اسلام فراری میدهد اعمال من و شماست ایشان گفت اگر کاری بکنی عمل مسلمانهایی که کج عمل میکنند حسابشان از اسلام جدا باشد و همه خرافات را کنار بگذاری اسلام ناب خودبخود پیش میرود.
«النَّاسَ یَدْخُلُونَ» اگر میخواهید توده و عموم مردم در دین خدا داخل شوند باید پیروزی بیاید حدیث داریم همینکه حضرت مهدی(عج) تشریف میآورند فوج فوج مردم به او ایمان میآورند.
6- بعد از پیروزی ابتدا باید تنزیه و تسبیح خدا باشد
دنیا وقتی پیروزی میآید چراغانی میکنند جشن میگیرند تمبک میزند تخمه میشکند میگویند آقاجان وقتی دیدی نصرت و پیروزی آمد و مردم داخل در دین خدا شدند «فَسَبِّحْ» خدا را منزه کن «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» (نصر/3) باید سپاسگزارانه پروردگارت را تنزیه(منزه) کنی. همینکه در سجده هم میگوئیم «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ»، «سُبْحَانَ» و «بِحَمْدِهِ» و «رَبِّ» را هم میگوئیم. یعنی بدانید پیروزیها از خداست در آداب دعا ابتدا تنزیه سپس ستایش بعد استغفار.
7- توحید و نبوت منزه دانستن خداست
کلمه «فَسَبِّحْ» چیست؟ ما در قرآن کلمه «ذکر» داریم «حمد» داریم «تسبیح» داریم کلمه «سُبْحَانَ اللَّهِ» زیاد در قرآن هست 16 مرتبه «سَبِّحْ» در قرآن هست من یکبار خودم حساب کردم دیدم در میان «سُبْحَانَ اللَّهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ، اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» ذکرها «سُبْحَانَ اللَّهِ» زیاد است در رکوع و سجود هم «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ»، «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» تکرار این همه «سُبْحَانَ اللَّهِ» برای چیست؟ بعد دیدم تمام دین ما میتواند به این «سُبْحَانَ اللَّهِ» برگشت کند. وقتی میگوئیم توحید یعنی «منزه» است خدا چون «سُبْحَانَ اللَّهِ» یعنی منزه است خدا توحید منزه است خدا از شرک «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ» (طور/43) نبوت یعنی منزه است خدا که مردم را خلق کند و برای آنها راهنما نفرستد «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ» (انعام/91) آنهایی که میگویند خداوند بشر را آفرید و پیغمبری برای آنها نفرستاد بعثتی نیست آنها هم قدر خدا را نشناختهاند که خداوند انسان را خلق کند بی رهبر ول کند مگر میشود؟ بعثت را خدا بر خودش واجب کرده مگر میشود مردم به عقلشان واگذار شوند؟
تمام اینهایی که خورشیدپرستند، گاوپرستند حتی مارپرستند دهها هزار رقم پرستش در دنیا هست مگر اینها خُلاند؟ دیوانه نیستند. آنهایی که سراغ غیر خدا میروند آنها هم عاقلند. عقل تنها کافی نیست جنایتهای دنیا را عاقلها میکنند یا دیوانهها؟ وجدان کافی نیست ما پیغمبر میخواهیم وجدان قابل اعتماد نیست چون هی پائین و بالا میشود اول وجدان آدم از کُشتن مرغ ناراحت است بعد وجدانش عوض میشود از کشتن آدم هم ناراحت نیست. دفعه اول که سیگار میکشی ریه و وجدان شما با سرفه کردن پس میدهند بعد از سیگار کیف میکنی.
آدم دفعه اول که گناه میکند ممکن است تا صبح غصه بخورد که چرا گناه کرد بعد ممکن است از گناه کردن کیف بکند و حتی به جایی میرسد که اگر گناه نکند میگوید امروز نشد گناه بکنیم مشتری گیرمان نیامد کلاه سرش بگذاریم پس عقل کافی نیست همه جنایتهای دنیا را عاقلها میکنند وجدان کافی نیست نه اینکه لازم نیست تربیت خانوادگی کافی نیست برای اینکه هر پدر و مادری طوری بچهاش را تربیت میکند که وجدانش میگوید خوب است. آن وقت وجدان کِی وجدان سه شنبه یا چهارشنبه وجدان این منطقه یا آن منطقه وجدان قابل تغییر است. آدم کاری که نکرده خیلی هول دارد.
شبی که فردایش میخواستم عمامه بگذارم تا صبح دور حوض مدرسه فیضیه چرخیدم که من فردا عمامه میگذارم چی میشود؟ وهم گرفته بودم حالا هم طوری نیست. آدم هست که اگر الآن بگویی شما فردا باید در تلویزیون سخنرانی کنی از حالا خوابش نمیبرد آدم هم هست اینقدر در تلویزیون حرف زده که پشت دوربین خوابش میگیرد یعنی دوربین برایش یک چیز عادی شده. تربیت بر اساس همان چیزی است که قابل تغییر است پس چی؟ نبوت باید بعثت انبیاء باشد تا انبیاء به کمک عقل بیایند کمک وجدان و کمک تربیت هر جا عقل و وجدان کج میرود انبیاء به آن بگویند راه اینست.
8- جشن پیروزی مستانه نداریم بلکه تسبیح داریم
ما جشن پیروزی مستانه نداریم فاطمه زهرا(س) وقتی که به خانه داماد میرود در بین راهی که عروس را به خانه داماد میبرند فقیر را میبیند در همان کنار راه پیراهن عروسیاش را به فقیر میدهد. عید فطر ما همراه با نماز است عید قربان همراه با نماز است ما جشن غافلانه نداریم.
سلیمان(ع) خیلی مهم بود وقتی به قدرت رسید فرمود «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُام أَکْفُرُ» (نمل/40) این از لطف خداست نمیگوید حالا فعلاً… وقتی بنی امیه به قدرت رسید یکی از سران بنی امیه به دیگری گفت توپ توی دست ما افتاده مواظب باش این توپ را به دشمن ندهید یعنی پست برای آنها… ولی امام علی(ع) به استاندارش نامه مینویسد و میفرماید استاندار این پست استانداری لقمه چربی نیست طعمهای نیست دکان و دستگاهی نیست. پیروزی برای این نیست که ما آب و خاک بگیریم چراغانی کنیم بدمستی کنیم دیگران را استعمار کنیم استثمار کنیم.
موسی(ع) به خدا میگوید خدایا هارون را برادر من بازوی من قرار بده «کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثیراً» (طه/33) نمیفرماید حزب تشیکل بدهیم تا حزب رقیب را کودتا کنیم میفرماید «هارُونَ أَخی اشْدُدْ بِهِ أَزْری وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثیراً» (طه/33-30) یعنی اگر یار میخواهم برای آن. آدم موحد اگر کباب برگ هم بخورد میگوید کباب میخورم تا امشب تا صبح احیا بگیرم. کباب میخورم تا امشب تا صبح مطالعه کنم او میگوید کباب میخوریم تا برویم بزنیم توی گوشش کباب بخوریم تا جان داشته باشیم حالش را بگیریم یعنی اینها فرق میکند. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره میکنند از چاقوکش پول میگیرند به جراح پول میدهند هدفها فرق میکند.
هدف از نصرت و پیروزی «فَسَبِّحْ» آقا برای چه میخواهی لیسانس بگیری؟ من که چیزی از دختر عمویم کمتر ندارم. فردا شوهرم بگوید من دکترم من هم به او بگویم لیسانسم این خانم درس میخواند که بزند توی کله شوهرش. این آقازاده درس میخواند برای اینکه کمتر از فلانی نباشد. حدیث داریم وای بحال کسی که درس میخواند برای پُز دادن «لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاء» (منلایحضرهالفقیه/ج4/ص362) درس میخوانم برای اینکه علم خوب است علم نورانیت است علم هدیه الهی است علم را برای رضای خدا و برای ارزش علم بخوانیم نصرت و پیروزی برای «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ».
9- آنچه هست از خداست
یوسف(ع) به حکومت رسید فرمود «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیث» (یوسف/101) خدایا تو به من دادی. امام(ره) میفرمود آنچه داریم از خداست حتی یک وقت فرمود من سهمی از این انقلاب ندارم من وقتی این کلمه را شنیدم عجیب پای تلویزیون منقلب شدم اصلاً همه کاره امام(ره) بود. امام(ره) به جبهه رفتند همه کاره امام(ره) بود اما چنان خدا را دید که میگفت من سهمی ندارم.
حضرت خدیجه(س) هرچه دارد برای اسلام میدهد بعد هم میفرماید چیزی نیست، روح بزرگ است زینب(س) بدن امام حسین(ع) را برداشت عصر عاشورا دستش را به زیر بدن برد فرمود «ربنا تقبل منا هذا القلیل» خدایا این کم را از ما بپذیر خدا به قدری بزرگ است که امام حسین(ع) کم است علت اینکه در ماه رمضان و غیر این ماه امامان ما این قدر گریه میکنند اینست که امامان ما نورشان بزرگ است پروژکتور و نور قوی که انداختی توی سالن یک چوب کبریت هم باشد پیداست نور ما کم است یک چراغ قوه میاندازیم که اگر یک کامیون باشد پیداست دیگر چوب کبریت و ته سیگار پیدا نیست کسانی که میگویند ما گناه نکردیم پیداست نورشان کم است فقط اگر آدم بکشد میگوید گناه کردم از دیوار خانه مردم برود میگوید گناه کردم. امامان ما که در دعاها زیاد گریه میکنند چون نورشان زیاد است و ریزها را میبینند ما که میگوئیم گناه نکردیم چون نورمان کم است جز کامیون و آدم کشی چیزی نمیبینیم.
«وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» (نصر/3)، «وَ اسْتَغْفِرْهُ» استغفار برای اینکه غرور ما را نگیرد استغفار برای اینکه اگر تقصیر و قصوری است «إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» خداوند توبه پذیر است و ماه توبه هم ماه رمضان است.
حضرت فرمود اگر کسی ماه رمضان تمام بشود و خدا او را نبخشد معلوم میشود خیلی آدم پستی است خیلی آدم بی عرضهای است درهای ماه رحمت باز و این غافل بود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»