تفسیر سوره نحل – 9

موضوع: تفسیر سوره نحل (9)
تاریخ پخش: 78/06/18
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقی بالهدی والهمنی التقوی»
«اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظا و قاعداً و ناصرا و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا».
سوره‌ی نحل را تفسیر کردیم رسیدیم به آیه 35 که امروز به غیر از این بحث، بحث دیگری را هم می‌خواهم مطرح کنم ولی سلسله‌ی بحث را دنبال می‌کنیم.
1- خرافه‌گرایی یکی از مشکلات جامعه
«وَ قالَ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ کَذلِکَ فَعَلَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ» (نحل/35).
یکی از مسائل و مشکلاتی که در طول تاریخ انبیاء گرفتار آن بوده‌اند عقائد انحرافی و خرافات است و این خرافات بوده و هست و خواهد بود،
اینها می‌گفتند خداوند دوست دارد که ما بت پرست باشیم و اگر نمی‌خواست جلو ما را می‌گرفت مثل اینکه (یکی ظلم می‌کند شما می‌گویید مثل اینکه خدا هم یک چیزیش می‌شود نمی‌توانست دستش را خشک کند) فلانی که می‌خواست بزند به سر فلانی خداوند نمی‌توانست دستش را خشک کند؟ توپ را هم به خانه‌ی همسایه می‌اندازیم و نمی‌گوییم او بد است می‌گوییم لابد مصلحتی هست، خدا می‌خواهد.
رفته بودم یکی از کشورهای اسلامی که به ذلت تن داده بودند، می‌گفتند خداوند برای ما اینچنین خواسته بلکه خداوند خواسته ما با اراده بلند شویم و حق خود را از ظالم بگیریم.
مشرکین می‌گفتند اگر خدا می‌خواست ما غیر از خدا چیزی را عبادت نمی‌کردیم و ما خدا پرست بودیم هم ما و هم پدرانمان و اجدادمان. اینکه می‌گوییم فلان چیز حرام است و… خدا خواسته است.
یک دزد را گرفتند بردند کلانتری گفتند چطور گرفتار شدی گفت هر روز صبح من چهار قل می‌خواندم امروز یادم رفت گیر افتادم مثل اینکه دزدی هم فکر می‌کند اگر آیه الکرسی بخواند از شر پلیس نجات می‌یابد.
مثلاً درباره‌ی شتر و گوسفند بعد از ذبح بدون دلیل می‌گفتند این قسمت حلال و آن قسمت حرام است. پیامبر(ص) فرمود: همه آن حلال است جز آنچه من گفته‌ام آن هم از طرف خدا است و ما از پیش خود چیزی را نگوییم.
مثلاً می‌گفت فلان مقدار برای بتها است و کسی از او استفاده نکند و همه اینها را به حساب خدا گذاشته و می‌گفتند همه این حلال و حرامها و بت پرستیهای خود و پدران و اجداد برای این است که خداوند می‌خواهد، قبل از اینها هم مردمانی به این عقائد و مرامها بودند.
مثلاً می‌گوییم به فقیر کمک کن می‌گوید اگر صلاح بود خداوند به او هم می‌داد، پس خدا می‌خواسته فقیر باشد. پولدارها فکر می‌کنند خدا خواسته آنها پولدار باشند و دیگران فقیر باشند.
«أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» (یس/47) آیا ما به گرسنه‌هایی اطعام بدهیم که خداوند خود می‌توانست اطعام کند؟
خداوند هم به پیامبرش می‌فرماید: آنها هر چه می‌خواهند بگویند تو حرف حق را بزن و مطالب را به آنها برسان.
درباره‌ی خرافات بحث مفصلی هست، خرافات در عقیده و عمل. هنوز هم خرافات هست، ما باید چشم و گوشمان باز باشد. هنوز متاسفانه، جلساتی با جمعیتهایی در جمهوری اسلامی تشکیل می‌شوند که در عوض اینکه آنها را با اصول و اخلاق و آیات، مطالب حقه آشنا کنند با اینکه خاله یا عمه‌ی من خواب دیده (خوابهای جعلی) تعلیم می‌دهند. الآن سه تا امام زمان داریم که زندان است معلوم می‌شود، مطالبی را گفته افرادی را به دور خود جمع کرده و بعد هم معلوم شده آدم رندی است.
مثل کسی که عادی راه می‌رود یکدفعه ویراژ می‌رود که چهار نفر به او نگاه کنند، دختر اگر عادی راه برود مشکلی نیست. حالا کفشی پا می‌کند که به او نگاه کنند موتور سوار، همانطور که می‌رود چرخ موتور را بلند می‌کند. مثل بقیه باش مثل آخوندی که دارد راه می‌رود عمامه‌اش را بگذارد روی دماغش (خنده حضار) که مردم به او نگاه کنند این یک کمبود است،
امام کاظم(ع) فرمود: تمام آنهایی که نوع خاصی قیافه می‌گیرند و می‌خواهند مردم به آنها نگاه کنند کمبود دارند.
کمبود دارد سبیلش را به شکل خاصی درمی‌آورد،  زلف و مویش را هم همینطور از داخل خالی است از بیرون دست به کاری می‌زند که باقیافه‌ی بیرونی مشکل درونی را حل کند والاّ روغن کرمانشاهی هیچ نیاز ندارد که فریاد کند که طعم کره دارد، هر کجا تبلیغات زیادتر است معلوم می‌شود از داخل پوک است. تبلیغات زیادی دلیل بر این است که از داخل خالی است باید مواظب باشیم)
2- آزادی‌ انسان‌ها در انتخاب حق و باطل
سؤال: آیا خداوند می‌خواهد ما اینچنین باشیم؟
جواب: خداوند انسان را آزاد آفرید و راه حق و باطل را هم از طریق پیامبران به او نشان داده.
خداوند نخواسته به هر بیراهه‌ای برویم خواسته که ما آزاد باشیم و راه حق را انتخاب کنیم. «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (بقره/256) راه حق و باطل را برای ما روشن نموده، راه انحرافی خود را توجیه نکنیم.
سؤال: چه دلیلی بر آزادی انسان داریم؟
جواب: دلائل آزادی انسان 4 دلیل است.
1- عقلی 2- فطری 3- قرآن 4- حدیث
3- دلیل فطری بودن آزادی
الف: پشیمانی
هر پشیمانی دلیل بر آزادی است چون هم می‌توانسته انجام بدهد و هم انجام ندهد و انجام داده پشیمان شده است.
ب: تردید
اینکه انسان شک می‌کند اینکار را انجام بدهد یا ندهد معلوم می‌شود آزاد است.
ج: انتقاد
اینکه از کسی انتقاد می‌کنیم که چرا فلان کار را کردی معلوم می‌شود که می‌توانسته انجام ندهد چرا انجام داده پس آزاد بوده.
د: تأدیب
اینکه ما تحت تعلیم و تربیت قرار گرفته و فرزندانمان را به آموزش می‌سپاریم دلیل بر این است که می‌توانیم بد یا خوب بشویم و آزادیم ولی سعی می‌کنیم در مسیر حق و خوب قرار بگیریم.
اینها چهار دلیل فطری، وجدانی بر آزادی انسان است، و خداوند خوب و بد را به انسان می‌آموزد پس نمی‌شود راه انحرافی را انتخاب کرد و بعد گفت خدا خواسته است.
اگر گفته شود دست ما نیست عوامل دیگر باعث می‌شودمی گوییم یک مقداری از آن که دست ما هست و نهایتاً مؤثر نیز هست. در مسیر لوله کشی شهری، می‌گوییم ساختن منبع آب دست ما نیست، لوله کشی از 27 متری و 12 متری و 8 متری 2 متریش هم دست ما نیست ولی اختیار شیر در منزل که دست ما می‌باشد باز کردن و بستن آن. به همان مقدار که می‌توانیم مسئولیم.
نمی‌شود گفت محیط و فیلم و پارک فاسد بود و این کتاب و رفیق و عالم و زن و همشاگردی و همه بد، با این حال اختیار انجام و ترک بدست خود ماست،
البته در این مراحل سخت است. ولی اجر آن بیشتر است، اینطور نیست که همه دوستانم سیگاری بودند ولی شما می‌توانستی استفاده نکنی، محیط و رفیق و گریه‌ی زن مجوز برای خلاف نیست. می‌شود گفت خانم شما عزیز هستی و گریه شما هم دلسوزی میآورد. ولی حرف منطقی نیست، تقاضا کردند و رودربایستی و دیدم زشت است منطق و مجوز خلاف نمی‌شود در مقابل امواج باید ایستادگی کرد، زمستان اگر همه جا یخ باشد انسان با لباس گرم در مقابل همه سرماها و یخبندان‌ها مقابله می‌کند. همه جا هوا گرم است ولی انسان با پنکه و کولر خودش را خنک می‌کند، نمی‌گوید، هوا یخ است من هم یخ بزنم و یا گرم است من هم گرما بخورم، همه سیگاری اندپس من هم سیگاری شوم اینها مجوز نمی‌شود.
می گفتند خدا خواسته، خدا هوای سرد و گرم خواسته، پس خواسته ما هم سرما و گرما بخوریم اگر خدا خواسته انسان منحرف شود پس آمدن و فرستادن انبیاء برای چیست؟
اگر اثری نداشته باشد آمدن انبیاء لغو است.
4- عدم پیروی از نیاکان در انحرافات
می‌گفتند: «نَحْنُ وَ لا آباؤُنا» و «وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا» (اعراف/28) پدران ما هم بر همین کارها و مسیر و خلافها بودند. هر کار خلافی را به نیاکان نسبت می‌دادند، نیاکان نباید بت پرست می‌شدند، بعضی از کارهای آنان به روی چشم و در بعضی هم غلط کردند.
بی دلیل نباید بگوییم آزاد باید گردد یا اعدام باید گردد بلکه نه باید اعدام و نه آزاد گردد، محاکمه باید گردد، و بعد از آن قانون برای آزادی و اعدام حکم می‌کند.
نه هر نوع ترقی همه‌اش ارزش است که بگوییم مرگ بر قدیمی‌ها، خیلی قدیمی‌ها حرفهایشان از ما بهتر است، و نه هر چه قدیمی است بهتر است که خیلی حرفهای آنها درست نیست.
امام صادق(ع) منزل یک نفر آمد فرمود چرا منزلت کوچک و تنگ است؟ عرض کرد: منزل ابوی است. فرمود: ابوی شما غلط کرده است. اگر ابوی به دلیلی در منزل تنگ بوده شما هم باید توی خانه‌ی تنگ زندگی کنی، صرف اینکه خانه‌ی ابوی است؟
5- ما و گذشته و نیاکان
الف: گاهی پیروی کرده و افتخار هم می‌کنیم.
خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید: تو هم به خوبی پیامبران گذشته باید اقتدا کنی. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» (انعام/90) به هدایت آنها اقتدا کن.
حضرت یوسف(ع): «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّهَ آباییإِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ذلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ» (یوسف/38) من تابع دین ابراهیم و اسماعیل هستم.
ب: گاهی هم پیروی نمی‌کنیم.
می‌گفتند: از پدران قبلی خداوند می‌فرماید: « لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فی‌ ضَلالٍ مُبینٍ» (انبیاء/54) شما و پدرانتان به انحراف رفته و نمی‌فهمید خلاصه ملاک عقل است، نه هر کار روشنفکری درست و نه هر کار قدیمی اشتباه و غلط، بین آنها آنچه مطابق عقل است پذیرفته می‌شود. نه آزاد باید گردد و نه اعدام گردد بلکه در دادگاه عدالت باید محاکمه گردد «بعد یا آزاد یا اعدام».
6- ارسال رسل برای تمام اقوام دنیا
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‌ کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ» (نحل/36). ما برای هر امتی پیامبری فرستادیم.
سؤال: چرا بیشتر انبیاء در شرق متولد شده‌اند؟
جواب: اینچنین نیست ما دلیلی بر این مطلب نداریم.
یکی گفت اشکال دارم چرا «ابجد» دو تا جیم دارد؟ در جواب گفت: خیر یک جیم دارد، گفت پس اشکال من رفع شد، گفت چرا دو تا دارد، جواب داد دو تا ندارد.
آمد خدمت دکتر گفت مرض خارش دارم در جواب گفت خوب بخارانید.
اگر پیامبر و ابراهیم و یعقوب و یوسف، موسی و عیسی و چند پیامبر در قسمت لبنان و فلسطین و عربستان بوده‌اند دلیل بر این نیست که در قاره‌های دیگر و مثلاً آفریقا پیامبری نبوده، ما 124 هزار پیامبر داریم اسم چند نفر از آنها در قرآن بیشتر نیامده، می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ» (غافر/78). بعضی از آنها، قصه هایشان را گفتیم و بعضی را نگفته‌ایم می‌فرماید ما قصه‌ی چند نفر را بیشتر نگفته‌ایم ولی: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‌ کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» در همه امتها رسولی را فرستاده و مبعوث کرده‌ایم. از این آیه استفاده می‌شود چه ما بدانیم یا نه و ثبت شده باشد یا نشده باشد خداوند برای هر امتی پیامبری فرستاده.
خدا، خدای، همه و مردم، مردم هستند به همان دلیل که ما پیامبری می‌خواهیم همه مردم می‌خواهند. تکیه گاه ما وحی است نه تاریخ، ممکن است تاریخ خیلی از چیزها را ثبت نکرده باشد.
7- وظایف و کارنامه انبیاء
سؤال: کارنامه‌ی انبیاء چیست؟
جواب: الف: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» بندگی خدا
ب: «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» مبارزه با طاغوت
«طاغوت» را به فردی می‌گویند مثل: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» (بقره/256) و هم به جمع مثل: «أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوت» (بقره/257) «طاغوت» از طغیان می‌آید و یعنی تجاوز و متجاوز. همه انبیاء یک هدف داشته‌اند.
«فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ» عده‌ای را خدا هدایت کرده، یعنی گوش داده و عمل کرده‌اند.
«وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ» و بعضی به علت لجاجت گمراهی برای آنها حتمی است. استاد به همه درس می‌دهد بعضی گوش داده یاد می‌گیرند و بعضی هم بازیگوشی می‌کنند.
«فَسیرُوا فِی الْأَرْض» و«سیرُوا فِی الْأَرْض» 6 مرتبه در قرآن این دو جمله هست که بلند شوید و جهانگردی کنید به این آیه غربیها عمل کرده و ما عمل نکرده‌ایم.
«فَانْظُرُوا» مبادا گردش، مستانه، غافلانه، هوس بازانه، حرکت و گردش هدف دار باشد، عبرت بگیرد علمی باشد و ببیند کاخها و«فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ» (آل عمران/137) ببینید سرنوشت آنها که راه انبیاء را تکذیب و سرپیچی کردند.
اهرام مصر را بگردید، فرعونی که می‌گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‌» (نازعات/24).
من پروردگار بزرگ شما هستم بروید مزار (قبرستان) ببینید چقدر پهلوان خوابیده، از مؤمن گرفته تا و فاسد و گردن کلفت.
حضرت امام خمینی(ره) اصطلاحی داشتند. سال امام خمینی(ره) است باید هر جلسه‌ای یک تکه‌ای نقل کنیم؛ اصطلاحی را ایشان اواخر عمر خلق کرده و در نامه‌ها و سخنرانی‌ها تکرار می‌فرمودند و آن اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی (ص) بود. امام خمینی(ره) اصرار داشت این مطلب در ذهنها بماند.
8- مفهوم اسلام آمریکایی و طاغوت
سؤال: یکی از من سؤال کرد که این اسلام آمریکایی چیست؟
جواب: فقط «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» است، نماز خواندی، آمریکایی هم شدی و با او رفیق هم شدی ولی اسلام ناب «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» مبارزه با طاغوت (و تنفر و جدایی با او) را هم دارد.
امام خمینی(ره) زمانی که پاریس بودند بعضی رجال سیاسی که می‌خواستند با ایشان ملاقات کنند می‌فرمودند: به شرطی بیاید که بنویسد شاه باید برود، اگر می‌خواهد بیاید و طرح بدهد که شاه باشد و قانون اساسی و… نمی‌شود. که «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»  خلاصه اینکه اسلام دو بال دارد. یکی: ولایت دیگری: برائت
محبت نسبت به اولیاء خدا و تنفر نسبت به دشمنان، با کمال تأسف بعضی جاها ایمان به خدا هست ولی تنفر از بدی نیست.
می‌گوید ما باشیم او هم باشد انسان نباید انحصار طلب باشد اول انحصار طلب به اعتقاد من خود خداست. چون می‌فرماید بگویید: «لا اله الا الله» هیچ کس غیر از خدا نباشد.
پس اولین انحصار طلب خدا است، وقتی خدا حق است، انسان باید بر حقش انحصار طلب باشد مثل بچه‌ای که چیزهایی که به ضررش هست می‌خواهد بخورد پدر نان و بیسکوئیت به دست او می‌دهد و از چیزهای دیگر او را باز می‌دارد بگوید پدر بد است، چیزهای دیگر غلط است تو بلد نیستی.
«یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» تنفر است در مکه دو سنگ سیاه است یکی بوسیدنی سنگ خانه‌ی خدا و یکی سنگ به او پرت می‌کنیم رمی جمرات، گوجه بهش پرت می‌کنیم.
9- حق گرایی و دعوت سایرین به آن
در زیارت عاشورا یک جمله داریم: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ» (مصباح‌المتهجد/ص‌776) و در«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ ثُمَّ الثَّالِثَ ثُمَّ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَهَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» (مصباح‌المتهجد/ص‌776)
هم سلام بر حسین(ع) و هم لعنت بر ظالم، آب می‌خوریم می‌گوییم: سلام بر حسین، لعنت بر یزید با هم است «لا اله» بعد «الا الله»، «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» اینکه پدر و مادر به فرزندی می‌گوید چه کار به مردم داری راه خودت را برو، غلط و اشتباه است ما هم باید راه خوب خودمان را برویم و هم دیگران را به آن راه دعوت کنیم
چون بعد از: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‌ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3-1). دارد که: «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ».
دیگران را هم بعد از ایمان و عمل باید توصیه و سفارش به حق کرد (اگر ماشین تو خوب است ماشین قراضه‌ها را هم بکسل کن یک تریاکی سالی یک تریاکی دیگر درست می‌کند تو نمازخوان سالی یک نمازخوان درست نکردی زنده باد تریاکی آن تریاکی سالی یک نفر را با خود می‌برد تو سالی یک نفر را نیاورده‌ای «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» دیگران در فساد کار می‌کنند تو چرا در خیر کار نمی‌کنی «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».
در نماز هم داریم، «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7) زنده باد «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، مرده باد «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» می‌گویی گروهی مورد غضب خدا هستند «الضَّالِّینَ» منحرفند و من در نماز می‌گویم خدایا من جزء مغضوبین و ضالین نیستم، «مغضوبین و ضالین» نه پس که هستی؟ «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» جزء «أَنْعَمْت»‌ها هستم و جزء «مغضوبین» نیستم، «الله» آری بتها نه، حالا خدا را بپرست نماز هم بخوان با آمریکا هم رفیق شو نمی‌شود، اگر کاری که می‌کنیم 99 درصد برای خدا و یک درصد برای غیر خدا باشد، خدا قبول نمی‌کند.
 (یک قطره شراب در دیگ غذا، همه را حرام می‌کند، فلانی با فلانی رفیق شود، فرزند پیش فلانی درس بخواند، درسش خوب است ولی عیبهایی هم دارد، می‌گوید حالا درسش را بخواند پس اسلام یک مجموعه است ماشین یک لاستیک نداشته باشد راه نمی‌رود، اسلام به هم بند است، نمی‌شود گفت من 50 درصد مسلمان هستم به یک کسی گفتند شنا بلد هستی؟ گفت 50 درصد گفتند چه شکلی شیرجه می‌روم بیرون نمی‌آیم اینطور نیست که نماز می‌خوانم بقیه هیچ.
10- اهمیت زکات در اسلام
پیامبر ما (ص) 5 نفر را از مسجد بیرون کرد فرمود: اینها نماز می‌خوانند زکات نمی‌دهند اسلام دین زکات هم هست «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ» (نحل/36) عده‌ای زمینه داشتند هدایت کرد و بنزینی بودند با کبریت اسلام آتش گرفتند و بعضی خیس بودند هر چه پیامبر (ص) به آنها گوگرد زد روشن نشدند «فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ» (آل‌عمران/137) بگردید نه اینکه فقط سیزده بدر بلالی بخورید آروغ بزنید برگردید، عبرت بگیرید زنهای خوب از پوست پرتقال مربا درست کرده و شما از این سفرها هدفی را دنبال کرده و چیزی برسید. «فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ».
11- لزوم وجود زمینه فکری برای هدایت پذیری
«إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ یُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ» (نحل/37).
ای پیامبر هر چه حرص زده و بر هدایت زحمت بکشی یک عده‌ای هدایت نمی‌شود…
یعنی برای عده‌ای: نرود میخ آهنین بر سنگ، چون کار پیامبر تبلیغ است دین را به مردم برساند و آن هم تبلیغ روشن و شفاف «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ» (نور/54).
ولی فکر نکن که همه گوش به حرفهای تو خواهند داد، این همه کتاب مذهبی یکی را نمی‌خواند و اینهمه بحث مذهبی یکی را گوش نمی‌دهد، عده‌ای از قابلیت افتاده‌اند.
مثل توپ چون بسته‌ی بسته است اگر او را در اقیانوس هم بیندازی آب در آن نفوذی ندارد؛ مشکل و گیر در اقیانوس نیست از توپ است.
چنان مغز بعضی بسته است که هر چه اسلام می‌خواهد نفوذ کند آنها پس می‌زنند، عده‌ای گوش نمی‌دهند ولی وظیفه شما این است که حق را گفته و برسانی گرچه برای یک نفر.
حضرت نوح پیامبر (یا، چون پیامبر ما هم هست) 950 سال تبلیغ کرد تقریباً هر 12 سالی یک نفر ایمان آورد، اینکه پیامبران از اول چوپان بوده‌اند به این دلیل است که چوپان 12 ساعت باید بایستد تا یک بزغاله سیر شود 12 ساعت برای یک بزغاله، یعنی باید تمرین کنیم حوصله را حوصله، دلیل، معجزه، اخلاق، رفتار، پیش قدمی، حوصله داشته باش تا هیچ محبتی بر مردم نباشد تأثیری نمی‌گذارد.
می گوید ولی عمل نمی‌کند هر چه می‌گویی خود عمل کن: «إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکینَ» (انعام/14) فرمان داده شده‌ام اولین مؤمن باشم.
با سعه‌ی صدر: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (انشراح/1).
با خلق خوب: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‌ خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4).
با معجزه: «بِالْبَیِّناتِ» (حدید/25).
آسانگیری و پرهیز از سختگیری: «ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (مائده/6).
آب ضرر دارد تیمم کن و ایستاده نمی‌توانی نماز بخوانی نشسته بخوان. (تعاونی حساب کن که مشتری شوند بازار آزاد حساب نکن، هم دینت را تعاونی حساب کن، شل عمل کن با خلق خوب) ولی همه برنامه‌ها را هم عمل کردی ممکن است عده‌ای عمل نکنند.
12- لزوم یا احتمال وجود قیامت
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى‌ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (نحل/38).
قسمهای غلیظ و شدید به خدا می‌خورند که قیامتی نیست و خداوند کسی را زنده نخواهد کرد این قسم نمی‌خواهد چون بر این مطلب و قسمها دلیل ندارید می‌گوید به چه شکل، همانطور که برگها می‌ریزد دوباره سبز می‌شود مگر سلولهای بدن مرتب تجدید نمی‌شود، مگر موهای سر و صورت تغییر و تحول ندارد؟
سوال: بعد از مردن و خاک شدن و پخش شدن ذرات چگونه جمع می‌شوند؟
جواب: مگر مشک ماست و شیر را نمی‌زنی؟ روغن و کره‌ی آن جمع می‌شود و مگر الآن وجود ما از ذرات پخش شده نیست (ما از نطفه و تک سلول به وجود آمدیم و نطفه‌ی بابا و ننه از کجا بوده؟ از گوشت و سبزی و … کجا و کجا شده غذا و شده نطفه، الآن هم ما از ذرات خاک پخش شده هستیم، منتهی الآن از طریق غذا و در آن زمان از طریقش حذف می‌شود، چه اشکال و گیری دارد؟ قسم نخورید (به ناحق) خداوند به حق وعده داده گرچه اکثر مردم نمی‌دانند.
ممکن است بگویی من به قیامت ایمان ندارم، احتمال هم نمی‌دهی؟ احتمال آن کافی است، من در یک جلسه‌ی دیگر هم گفته‌ام.
اگر بچه آمد گفت بابا یک مار در خانه آمد. بگو نه این بچه دیپلم ندارد (خنده حضار) حرف بچه حجت نیست، هنوز به تکلیف نرسیده هر چه می‌خواهی بگو ولی یک درصد هم که احتمال می‌دهی، ولی اگر بزند می‌کشد، شوخی نیست مار است نگفت مگس و زنبور آمده، خطر وقتی جدی شد یک درصد آن را هم باید جدی گرفت. آنهایی که در بانک برای جایزه و قرعه کشی حساب باز می‌کنند 50 هزار نفر حساب باز کرده به 50 نفر جایزه می‌دهند هر هزار نفری برای یک هزارم پول می‌گذاری برای خود و زن و فرزندان برای شاید، برای صد هزار تومان جایزه به یک هزارم توجه می‌کنی ولی برای جهنم ابدی، تمام انبیاء یک صدم در ما اثر نمی‌گذارند. خدایرا شکر که ما ایمان داریم.
13- دلایل لزوم وجود قیامت
سؤال: قیامت برای چیست؟
جواب: قاری: «لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذی یَخْتَلِفُونَ فیهِ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبینَ» (نحل/39).
 قیامت برای این است که برای مردم روشن شود در آنچه که اختلاف داشتند. چون روز قیامت پرده‌ها کنار می‌رود و همه چیز روشن می‌شود.
«فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ» (ق/22) پرده‌ها کنار می‌رود و انسان (تعجب می‌کند از اینکه مطالب اینچنین برای او روشن شد)
خداوند شهید مطهری را رحمت کند. می‌فرمود: هر خوابی (از خوب و بد و کیفیت می‌بینی نشانگر شخصیت واقعی تو است) می‌بینی یعنی تو او هستی اگر خواب دیدی آدم کشتی معلوم می‌شود قاتل هستی، اگر بیداری نکشتی یا از پلیس ترسیده یا چاقو نداشته‌ای یا از قانون ترسیدی، در خواب هر چه می‌بیند معلوم می‌شود رگ آن در شما هست و دارد.
چیزهایی که حق بود و اختلاف می‌کردند روشن می‌شود حق بودن معاد و انبیاء، اسرار نهفته و اختلافات عقیدتی آنها حل می‌شود، چون امروز انسان با زبان بازی و کلاهبرداری و استدلال و مجادله و پول و پارتی و حق و ناحق، قانون و تبصره‌ها را جابجا می‌کند و می‌شود این کارها را کرد.
«وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبینَ» کفار هم می‌فهمند که دروغ گفته‌اند.
14- تعاون و همکاری در اسلام
زمانی که بحث پخش می‌شود هفته‌ی تعاون است من چهار دقیقه وقت دارم می‌خواهم کمی درباره‌ی تعاون صحبت کنم، اصل تعاون در اسلام هست یانه، بله، همه با هم جمع شویم مشارکت کنیم، سابقه‌ی تعاون در مسائل:
امنیتی، نظامی، عبادی، سیاسی، عاطفی، نظارتی، اقتصادی، اجتماعی، در همه این موارد مشارکت بوده، اگر بتوانم 4، 5 دقیقه همه را بگویم خوب است فقط زیادی گوش بدهید.
تعاون در مسائل امنیتی.
افراد غریبی که وارد مکه می‌شدند افراد اوباش و لاابالی مکه آنها را اذیت می‌کردند و اموال آنها را می‌گرفتند، پیامبر هنوز به پیامبری نرسیده بود با عده‌ای از جوانان و جوانمردان هم قسم شدند که نگذارند در مکه به کسی ظلم شود، پیامبر قبل از پیامبری‌اش چنین تشکیلاتی را راه انداخت، که به آن گفتند: «حلف الفضول».
مشارکت در مسائل نظامی:
در جنگ خندق برای کندن خندق پیامبر(ص) و علی(ع) و مردم همه شرکت کردند و تقسیم کار کرده و هر 20 متری را به ده نفر دادند، و قرار شد افراد همکار را هم نباشد خود انتخاب کنند تا بهانه‌ای برای کم کاری نشود.
در مسائل اخلاقی:
قرآن می‌فرماید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» (آل عمران/195) از همدیگر هستیم
حرف اخیراً باب شده که خیلی حرف زشتی است می‌گوید آقا این مشکل شماست یعنی به من ربطی ندارد، مشکل من و مشکل شما هم هست این جمله، فرهنگ بدی است در ایران راه می‌افتد می‌گوید آقا این مشکل شماست.
بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش زیک گوهرند
تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی
مشارکت اقتصادی (تعاونی):
قرآن می‌فرماید: موسی و خضر سوار کشتی شدند، خضر شروع کرد کشتی را سوراخ کردن، موسی گفت چرا کشتی را سوراخ می‌کنی؟ حضرت خضر گفت، تعاونی است از مردم: «أَمَّا السَّفینَهُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَهٍ غَصْباً» (کهف/79).
چند فقیر با هم مشارکت کرده این قایق و کشتی را خریده و شاه می‌خواهد آن را بگیرد و می‌خواهیم سوراخ کنیم که بگوید قابل گرفتن نیست. حتی در زمان موسی هم مشارکت و تعاونی بوده که افرادی پول به تعاونی می‌گذاشتند.
15- برکات تعاون
الف: قدرت و عزت انسان زیاد می‌شود.
در کتاب مدرسه می‌خواندیم که پدری چند چوب را بهم بست و آنها نتوانستند بشکنند اگر بخواهی با تک تک انگشتان جنگ کنی می‌شکند ولی اگر انگشتها با هم و مشت شود بزودی نمی‌شکند.
حتی در باب نماز هم به جمع مشارکین وصل شویم: «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ» (بقره/43).
سؤال: زنها هم به مسجد بروند یا نه؟
جواب: خداوند به حضرت مریم می‌فرماید: «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»  تو هم به جماعت حاضر شو.«وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ» یعنی مردها به جماعت حاضر شوید.
اصل نماز جماعت است و لذا نمی‌گوییم «اِهْدِِنی»: خدیا مرا هدایت کند «اِهْدِنَا» (فاتحه/6) یعنی ما را هدایت کن، نمی‌گوییم «السَّلامُ عَلَیَّ»: درود بر من: «السَّلامُ عَلَیْنا» درود بر ما «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5) ما تو را عبادت می‌کنیم و ما از تو کمک می‌خواهیم، تنهایی هم که هستی نماینده‌ی همه هستی.
دین ما، دین جمعی است، غذا خوردن تنهایی بد است و همچنین تنهایی مسافرت کردن و تنهایی در خانه خوابیدن، انزوا و گوشه گیری، و رهبانیت بد است.
بهترین سفره، سفره‌ای است که دستهای زیادی به آن دراز می‌شود و: «إِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَهِ» (نهج‌البلاغه/خطبه127)
دست خدا با جماعت مردمی است.
امام خمینی(ره) نماز می‌خواند و اشاره می‌کرد بیایید اقتدا کنید بعد سؤال کردند فرمود نگذارید من نماز فرادی و تنهایی بخوانم.
یک نفر اقتدا کرد یک مرتبه می‌شود 75 رکعت، این نیست که یکی، یکی و دو تا، دوتا یک روایتی را یک وقتی خواندم گفتند چرا؟ گفتم درست خوانده‌ام،
روایت در سفینه البحار است.
پیامبر(ص) نماز صبح را خواند و نگاه به قیافه‌ها کرد دید علی(ع) نیست، رفت درب خانه‌ی حضرت زهرا(س) را زد که چرا علی(ع) به جماعت صبح حاضر نشدند عرض کرد دیشب تا به صبح به دعا و گریه و مناجات مشغول بود صبحی چشمهایش می‌سوخته، خوابیده، فرمودند بگویید شب تا صبح بخوابید ولی صبح به مسجد بیایید بهتر از آن است که شب تا صبح مناجات کرده و نماز صبح را به جماعت نخوانید، خداوند این قصه را پیش آورده تا پیامبر(ص) اینچنین بگوید و ما متوجه شویم و چشمانمان باز شود، نماز جماعت آنقدر مهم است.
ب: در تعاون استعدادها شکوفا می‌شود.
هیچ زمانی مملکت به بن بست نمی‌رسد گرچه نفت نباشد دولت به بن بست نمی‌رسد مگر با هم نشدیم و شاه را بیرون کردیم و اینجا که شما هستید مدیر محترم می‌گفت یک کویری بوده حالا باغ و اختراع و ابتکار، صنعت و پیشرفت، استخدام چند هزار نیرو، عزت، اینها زمان شاه که نبود.
گاهی امام (خمینی ره) می‌فرمود: جنگ برکت است انسان می‌فهمد، انسان به تنهایی دو کیلومتر می‌دود ولی یک گرگ دنبالش کند 30 کیلومتر می‌دود.
معلوم می‌شود این سگ هم برکتی بود، صدام سگی بود به ما حمله کرد و 28 کیلومتر توان دویدنمان زیاد شد، همه سختی‌ها همینطور است، تکلیفها را هم که فکر می‌کنیم سختیها برکت است) تعاون برکت است. جمع شدن سرمایه‌ها وعقل‌ها وابتکارها دولت را از بن بست نجات دادن، و ملت را، همدلی، همگامی، و این هفته را هم که هفته‌ی تعاون است تبریک گفته و از برکات جمهوری اسلامی این بود که یک وزارت اضافه شد بنام وزارت تعاون.
در وزارت تعاون این معنی نیست که هر کس چقدر پول دارد هرکس یک رأی دارد چه یک میلیون چه صد میلیون، یعنی روی مغزها و انسانها حساب می‌شود نه روی پولها و این از برکات است.
خداوندا به حق محمد و آل محمد هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی به ایمان و عقل و عمل و اخلاص و عبادت و کار و پشت کار و عمق و برکت کار ما بیفزا.
صاحب ما، عزیز و آقای ما، حضرت مهدی(ع) قلبش را از ما راضی، رهبر و دولت و ملت عزیز ما، نسل و ناموس و کشور عزیز ما آب و خاک ما در پناه حضرت مهدی(ع) حفظ بفرما.
طاغوت ایران شکستی، طاغوتهای جهان بشکن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment