تفسیر سوره نحل – 7

موضوع: تفسیر سوره نحل (7)
تاریخ پخش: 78/06/04
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقی بالهدی والهمنی التقوی»
1- پیروی از غیر خدا موجب خواری انسان
بحث ما تفسیر سوره‌ی نحل بود که تا آیه 27 رسیدیم:«ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ یُخْزیهِمْ وَ یَقُولُ أَیْنَ شُرَکاییالَّذینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فیهِمْ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْکافِرینَ» (نحل/27).
نحل یعنی زنبور عسل، از الطاف خداوند این است که نام سوره‌ها را بر طبیعت نهاده و حدود 40 نعمت را شمرده، حال درباره‌ی قیامت می‌فرماید: افرادی که به دنبال غیر خداوند رفتند روز قیامت آنها را خوار می‌کند «خِزْی» خوار و ذلیل و به کفار می‌فرماید: خداوند و قانون الهی را رها کردید و سراغ غیر خدا و قوانین غیر الهی رفتید و گفتگو و توکل و انس، امید و عشق و مناجات، قانون و اولیاء خدا را رها کردید و سراغ غیر او رفتید حال بگو آنها را که (در دنیا) شریک من قرار دادی کجا هستند بگو بیایند، تازه (بر مبنای غلط خود) بحث هم می‌کردی و شاخ وشونه هم می‌کشیدی.
آنها که صاحب علم و فهم و درک حقیقت بودند می‌گویند بدبختی و خواری و ذلت از آن کافران است 70 سال فرق خدا و غیر خدا را نشناختند واقعاً هم همینطور است.
فرض کنید مثلاً حضرت امام خمینی(ره) در حسینیه جماران سخنرانی می‌کند یک وقت گربه‌ای از کناری رد شود همه توجه به گربه کرده و از سخنرانی منصرف شوند امام خمینی(ره) را رها کرده و سراغ گربه رفته این خیلی دیوانه است.
تو رضای خدا را به چه کسی فروختی؟ و بندگی خدا را به بندگی چه کسی؟
اقبال لاهوری می‌گوید:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد *** گوهری داشت ولی نذر قباد جم کرد
یعنی: شرف و انسانیت و کرامت خود را به جمشید شاه ایران فروخت. یعنی:
در خوی غلامی زسگان پست‌تر است *** من ندیدم که سگی نزد سگی سر خم کرد
پس می‌فرماید: کجا هستند شریکان من که درب آنها را می‌کوبیدید، و به عشق آنها خلاف کردید؟ نکاتی که در این آیه است:
الف: «خِزْی» خواری و ذلیل شدن بدتر از آتش است
در آیه‌ی دیگری می‌فرماید: «رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ» (آل‌عمران/192) خدایا هر کسی را به جهنم ببری پس او را خوار کرده‌ای از این معلوم می‌شود خاری از آتش بدتر است،
«ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ یُخْزیهِمْ وَ یَقُولُ أَیْنَ شُرَکاییالَّذینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فیهِمْ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْکافِرینَ» (نحل/27)
بعضی‌ها در دنیا خوار می‌شوند و بعضی در آخرت و بعضی هم در دنیا و هم آخرت: «خِزْىٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ» مثل منافقین که در دنیا خار و هیچ مکانی عزت ندارند، (الان صدام خار است و هیچ کس در هیچ کشوری مثل صدام خار نیست آن هم روی قلدری، ولی هیچ محبوبیت ندارد، در حزب خودش، در عراق، در دنیا.
دنیا خواست امام خمینی(ره) را خار کند همه بوقها در زمان جنگ به نفع صدام بود، الآن مرده‌ی امام خمینی(ره) از زنده‌ی صدام عزتش بیشتر است.
2- بندگی خدا از ثمرات علم
«اهل علم» نه یعنی باسواد و حفظ کردن، و داشتن محفوظات، علم چیزی است که انسان را نجات می‌دهد. علی(ع) می‌فرماید: نتیجه‌ی علم و دانش باید بندگی خدا باشد.
می گوییم فلانی عاقل است چرا؟ برای اینکه با زرنگی زمین و خانه‌ای را خرید و فروش کرده و پولدار شده، این پولداری نشانه‌ی عقل نیست.
ممکن است افرادی با زد و بندی علی(ع) را خانه نشین کنند، معاویه در جنگ صفین با قرآن سر نی کردن (به صورت ظاهر) علی(ع) را شکست داد، آیا این نشانه عقل اوست؟ عمر و عاص را می‌شود گفت عاقل؟
علی(ع) می‌فرماید: اگر از عقل به خیر رسیدی عقل است.
عقل مثل کلید است از یک طرف باز و از یک طرف قفل کرده و می‌بندد، می‌گوید: عجب داماد و عروسهایی گرفته، دامادی که از نظر دنیوی وضعش خوب است ولی نماز نمی‌خواند، رابطه با ماشین و قالی و … دارد ولی رابطه با خدا ندارد (خوب داماد دیوانه انتخاب کرده ای) ماشینیسم و پشمیسم شده‌ای. اطاقها قالی و ماشین لوکس دارند ولی از خدا جداست، اگر بچه‌ای دستش را از دست پدر بیرون آورده او را به پارک برده و بستنی می‌دهند ولی گول زده و سیگاری و تریاکی کنند، ممکن هم است که با دروغ به جایی برسد.
 پس «اهل علم»آنهایی هستند که حق را می‌فهمند. دنبال هر کس بروی باید قیامت جواب بدهی، «أین» یعنی: کجاست می‌پرسد شریکان من کجا هستند؟
آنقدر دروغ و کلک سوار کردی که خانمت را راضی کنی و بچه‌هایت خوش باشد حال بگو بیایند و تو را نجات بدهند فردای قیامت پدر و مادر و فرزند از همدیگر فرار می‌کنند.
حمام: مکانی که آب داغ است و «حمیم» یعنی: رفیق داغ، می‌فرماید: «وَ لا یَسْئَلُ حَمیمٌ حَمیماً» (معارج/10) یعنی: رفیقهای داغ و صمیمی احوال همدیگر را نمی‌پرسند
و رفیق‌های جون جونی از همدیگر فرار کرده و می‌گویند: «یا لَیْتَ بَیْنی‌ وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ» (زخرف/38) کاش بین من و او به اندازه‌ی مشرق و مغرب بود کاش روی او را نمی‌دیدم.
می فرماید: بعضی دستهای خود را گاز گرفته و می‌گویند: «لَقَدْ أَضَلَّنی‌ عَنِ الذِّکْرِ» (فرقان/29) او مرا اغفال و خراب کرد و می‌گوید: «یا وَیْلَتى‌ لَیْتَنی‌ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً» (فرقان/28) کاش با فلانی دوست نمی‌شدم. شیرین بود ولی عاقبت مرا سوزاند.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لَا خَیْرَ فِی لَذَّهٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ» (أمالی صدوق/ص‌498) چیزی که بعد از آن آتش است لذت نیست. (اسدالله اعلم درب خانه هویدا را زد و هویدا درب خانه‌ی شاه و شاه درب خانه‌ی کارتر را، آنها کجا هستند؟ بعضی افراد مثل لنگ هستند، خاصیت لنگ آن است که هر ساعتی به دور پای یک کسی است ستار العیوب امروز این رئیس است بله قربان فردا هم کس دیگر، ستارالعیوب و بله قربان گو است. حالا کجا هستند آنها)
در دعای ماه رجب داریم: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ» (صحیفه‌سجادیه/دعاى‌46) باختند آنها که به غیر خدا پناه بردند
3- توجه به مرگ موجب نجات انسان
«الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمی‌ أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (نحل/28).
مردن را نمی‌شود انکار کرد، (من حالا نمی‌خواهم اسمش را ببرم این روزها او را از گور درآورده و گاهی در سخنرانی‌ها در شهر و روستا، درباره‌ی او زنده باد و مرده باد هم می‌گویند، ایشان لحظه مرگ می‌گوید ما اهل نماز نبودیم چند رکعت نماز هم برای ما بخوانید.
انسان هر چه هم گردن کلفت باشد، لحظه مرگ می‌فهمد شوخی نیست و این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست هر کس باشد بادش خالی می‌شود.
ما از فرعون بزرگتر نداریم نمی‌گفت من خدا هستم می‌گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‌» (نازعات/24) من از همه خداها بالاتر هستم می‌گفت: «قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ» (شعراء/29) اگر غیر از من خدایی بگیرید چه‌ها می‌کنم و دست و پای شما را قطع و به شاخه درخت خرما آویزان می‌کنم همه را اعدام می‌کنم: «وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فی‌ قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَ لَیْسَ لی‌ مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی‌ أَ فَلا تُبْصِرُونَ» (زخرف/51) حکومت مصر از آن من و نهرها از زیر پای من جاری است.
با این حال زمانی که دید در دریا غرق می‌شود گفت: «آمَنْتُ» (یونس/90).
خداوند می‌فرماید: «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ» (یونس/91) الآن حقیقت را قبول کردی و حال آن که از قبل عصیان ورزیدی.
می فرماید: «لَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآن وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً» (نساء/18). آنها که وقت مرگ یا الله می‌گویند فایده‌ای ندارد. آنها که وقتی فرشتگان مرگ می‌آیند جانشان بگیرند می‌بینند عمری به خود ظلم کرده‌اند.
آنها که به سراغ غیر خدا رفته‌اند ظلم کرده‌اند، اگر طلا را به گردن گربه زدی ظلم به طلا می‌باشد، حیف است و طلایی که برای سینه‌ی عروس خوب است به گردن گربه بستی؟
عمر و جوانی را به دنبال چه کسی رفتی؟ حیف نبودی؟ برای صد تومان دروغ گفتی و خود را به یک سکه فروختی؟ برای یک لقمه نان، خداوند به سگهای ول گرد و سوسکها هم روزی می‌دهد، اینهمه خلاف را برای یک لقمه‌ی نان انجام دادی؟
آنها که مفت خود را باختند و به خود ظلم کردند زمانی که فرشتگان مرگ می‌آیند، می‌گویند درست است بله قربان درست است و ما کار بدی نکرده‌ایم.
اول انقلاب فردی کار بدی کرده بود پاسدارها آمدند به پدرش شکایت کنند و بعد بگویند پسرت را نصیحت کن، پدر گیج شد و گفت پسر من از 30 سال پیش پاسدارها را دوست داشته. گفتند: دو سال است انقلاب شده و سپاه تازه تشکیل شده این از 30 سال پیش؟! انسان که هول می‌شود یادش می‌رود.
قدیم که پلو بود یک نفر وقتی وارد شد دید پلو است گیج شد به جای سلام گفت پلو سلام علیکم.
اول گفت پلو بعد گفت سلام علیکم هول شد، آدمهایی که به خود ظلم کرده‌اند وقتی فرشتگان می‌آیند جان بگیرند از هول می‌گویند پلو.
«فَأَلْقَوُا السَّلَمَ» یعنی ما تسلیم هستیم، مسلمان صد در صد و از قدیم حزب الهی بوده‌ام.
4- فرار از حقایق موجب انحراف
امام سجاد(ع) می‌فرماید: خدایا من را حزب الهی قرار بده. ما می‌گوییم حزب الهی بوده‌ایم یعنی 30 سال از امام سجاد(ع) جلوتر هستیم، می‌گوید ایشان از قدیم حزب الهی بود، می‌گوییم امام سجاد(ع) می‌گوید می‌خواهم باشم می‌گوید این بوده می‌گویند: هیچ سوئی در پرونده‌ی ما نیست، خلاصه از بیخ حاشا می‌کنند و این چرا این گونه است؟
 به سه دلیل:
الف: کار بد به نظرشان خوب آمده
در هواپیما گفتند کمربندها را ببندید یکی گفت من نبسته‌ام، او فکر می‌کرد کمربند شلوارش را می‌گویند. کمربند شلوار را با صندلی اشتباه گرفته بود.
همه کارها را خوب می‌بیند کسی که عینک سرخ می‌گذارد همه شلغمها را هم لبو می‌بیند این عینک خراب است.
ب: گیج و هول می‌شود
ج: انسانی که یک عمر دروغ گفته نمی‌تواند دست بکشد در آن حال هم دروغ می‌گوید.
ذاتش خراب است و نمی‌تواند دست از دروغ بردارد.
 (من خودم برنامه هایم پر خنده است مرحوم ابوی‌ام شد یکی از برنامه‌ها خودم منبر رفته و گفتم خودم که بهتر پدرم را می‌شناسم آنجا بحثی مطرح کردم و 5، 6 بار خنداندم، یکی کاغذ و یادداشتی داد که فاتحه‌ی پدرت می‌باشد گفتم بله یادم نبود و لذا من شب عاشورا با آیه الکرسی و با سخنی سخنرانی می‌کنم که آن شب نخندانم.
بعضی‌ها هم ذاتشان گریه است یک کسی مفاتیح خرید صفحه اول نوشته چاپ افست شروع کرد گریه کردن، چاپ افست که گریه ندارد. ذاتش گریه است.
فرشته می‌آید جان بگیرد شوخی نیست سه معنی کردیم
1- کارهای بد را فکر می‌کرده خوب است
2- هول می‌شود
3- دروغ جزء ذاتش شد آنجا هم که دروغ می‌گوید، می‌گوید من کار بدی نکرده‌ام و آنجا هم می‌داند که دروغ می‌گوید.
«بلی» چرا کار بدی کردی و در عمرت یک رکعت نماز با توجه نخواندی، حلقه طلایت گم شد گریه کردی و این همه خلاف کردی گریه نکردی، دنبال پول گشتی ولی دنبال جوانی نه، «إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» خداوند به آنچه کرده‌اید آگاه است.
5- عدم توجه به آخرت و توبه موجب ورود به جهنم
«فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرینَ» (نحل/29).
حال که عمری به خود ظلم کردید و درب توبه باز بود، اگر واقعاً توبه می‌کردی خدا می‌بخشید، توبه آسان است.
غیر از این است که مال مردم را خورده‌ای، صاحبش را می‌شناسی به حسابش واریز کن و لازم هم نیست که خود را معرفی کنی، و یا از طریق پست و تیپاکس، خداوند بخواهد بدهد از راه حلال هم می‌دهد خدا را امتحان کنید، خدایی که یک دانه به زمینش می‌دهی یک خوشه می‌دهد به خودش بدهی چقدر می‌دهد، خلق خدا جبران می‌کند، یک تخمه می‌دهی یک هندوانه می‌دهد، با خدا معامله کن، راه توبه باز است ولی توبه نمی‌کند
از دربهای جهم وارد شوید، جهنم هفت درب و بهشت هشت درب دارد و این هم نشانه‌ی این است که: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» (مصباح‌المتهجد/ص442) رحمت خدا بر غضبش برتری و سبقت دارد.
خداوند یک گناه را یکی و ثواب را یک بردَه حساب می‌کند، کار خوب را ده برابر و کار بد را یک به یک به حساب می‌آورد.
می‌گوید: وای بر کسی که ده تایش از یکی کمتر باشد. یعنی کاری نکردی که با یک کار خوب ده برابر پاداش بگیری، جهنم هم شوخی نیست آتش سیگار و نور خورشید قابل تحمل است؟
امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل شبهای جمعه می‌فرماید: «یا رب وأنت تعلم ضعفی عن قلیل من بلاء الدنیا و عقوباتها و ما یجری فیها من المکاره على أهلها على أن ذلک بلاء و مکروه قلیل مکثه یسیر بقاؤه قصیر مدته فکیف احتمالی لبلاء الآخره و جلیل وقوع المکاره فیها» (مصباح‌المتهجد/ص‌847)
من بلا‌ی دنیا را نمی‌توانم تحمل کنم چگونه عذاب و بلا آخرت را تحمل کنم؟ آب داغ را ببین می‌توانی تحمل کنی؟ پوست صورت می‌ریزد، و هرگاه پوست می‌ریزد پوست تازه می‌روید. دلها را سوزاندی، و بمب شیمیایی در شلمچه ریختی، پوستها را سوزاندی، پوستت سوخته می‌شود، در مجلس با خنده و مسخره مومنی را سوزاندی، شما هم سوزانده می‌شوی بعضی جزاها مقابل به مثل است: مثلاً به پیامبران می‌گفتند: «قالُوا سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ‌ام لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظینَ» (شعراء/136) برای ما مساوی است چه موعظه بکنی یا نکنی ما گوش نمی‌دهیم
در قیامت و روز جزاء در جهنم هم می‌گویند: «سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا‌ام صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٍ» (ابراهیم/21) مساوری است ما بی تابی بکنیم در آتش یا نه کسی که در دنیا به پیامبر آنچنان می‌گوید در آتش هم باید این چنین بگوید مقابله به مثل است با بمب سوزاندی می‌سوزی، دلی را سوزاندی، دلت خواهد سوخت، خندیدی.
قرآن می‌گوید: مجرمین به مومنین می‌خندند: «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ» (مطففین/29).
در قیامت هم مقابله به مثل: «فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ» (مطففین/34) در آن روز هم مؤمنین به کفار خواهد خندید. هرکس از یک درب از دربهای جهنم داخل می‌شود و در آنجا همیشگی هستند.
سؤال: چرا همیشه؟ ما یک ساعت کنار جلسه جک و ظلم کردیم مگر شما عادل نیستی؟ چرا یک ساعت را به همیشه گسترش می‌دهی؟
جواب: شما یک لحظه با چاقو چشم بیرون می‌آوری ولی همیشه کور هستی، یک دقیقه فحش می‌دهی ولی تا آخر عمر اثرش باقی است، گرچه سلول عوض می‌شود
در 14 سالگی خطا و ظلم کرده و در 80 سالگی او را قصاص می‌کنند، با اینکه هر هفت سال سلولها عوض می‌شود با قضاوت بر این است که این فرد در 80 سالگی همان انسان 14 ساله است که خطا کرده، روح مستقل است مثل کسی که سوار ژیان خطایی کرده و بعد سوار پیکان شود می‌گوییم همان است کار به وسیله نداریم، با لباس و ماشین و سلول عوض شدن هویت انسان عوض نمی‌شود، یک لحظه شیشه را می‌شکنی تا ابد شکسته است.
6- تکبر ورزیدن و مستکبر از نظر ائمه و اسلام
می‌فرماید: «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرینَ» جای متکبرین بدجایی است. متکبر کیست؟
جواب: آمد خدمت امام(ع) گفت من از نظر لباس و اسب و …. خیلی منظم هستم آیا من متکبر هستم؟
حضرت فرمود: علامت تکبر آن است که اگر حرف حق را شنیدی قبول نکنی. می‌گویند خلاف کرده، پلیس اخطار می‌دهد قبول کرده و عذرخواهی می‌کند گرچه ماشین مدل بالا هم داشته باشد، ولی اگر کسی یک کاری دارد با یک خر شل و یا دوچرخه با لاستیک پنچر فرق نمی‌کند، حرف حق و تذکر به خلافش را قبول نمی‌کند، این متکبر است،
 (این گدای متکبر است و او پولدار…) بعضی‌ها از نظر مالی مستضعف ولی از نظر فکری مستکبر هستند.
خط کش تکبر از دیدگاه امام(ع) این است که نسبت به قبول حق تسلیم یا گردن کلفتی می‌کنی؟ گرچه یک بچه آقای قرائتی چرا سلام نمی‌کنی؟ بله قبول است ولی اگر بگوید این به من می‌گوید، بچه باشد حرفش که درست است. می‌گوید من فوق لیسانس هستم این ابتدایی و من 80 کیلو این 10 کیلو مگر کیلویی و مدرکی است.
سؤال: فردی سؤال کرد که چطور امام زمان(ع) در 3 سالگی به امامت رسید؟ و امام جواد در 9 سالگی؟
جواب: گفتم چطور یک رادیو کوچک 9 موج را می‌گیرد و رادیو خانه ما به اندازه‌ی یک بشکه موج تهران را هم نمی‌گیرد، موج گرفتن کیلویی نیست.
شما محمد طباطبایی را نگاه کنید بچه کوچولو است ولی همه آیت الله‌ها را به گریه انداخته من بودم جلسه‌ای که جمعی از آیت الله‌ها بودند و همه گریه می‌کردند، خداوند خواسته بدهد.
بنی اسراییل می‌گفتند: این محمد چرا عرب است؟ باید اسراییلی باشد.
قرآن می‌فرماید: مگر خداوند خواسته همه انبیاء از بنی اسراییل باشد یکی هم از اعراب باشد.
«یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ» (بقره/269) خداوند به هر کس بخواهد حکمت می‌دهد
بعد از حضرت موسی(ع) چوپانی پیامبر شد البته: «وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» (بقره/247) هم توانایی عقل و فهم و هم جسم داشت
خداوند فرمود: این برای پیامبری خوب است مردم گفتند: «أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا» (بقره/247) این رهبر و پیامبر بشود این که گداست.
فرمود چکار به پول او دارید لیاقت دارد، مخصوصاً که آنها رهبر و فرمانده‌ی نظامی می‌خواستند و او این لیاقت را داشت.
به پیامبر می‌گفتند چرا باغ انگور نداری، می‌فرمود مگر من گفته‌ام کشاورز هستم؟
مثل اینکه فردی بگوید من دبیر فیزیک هستم، بگویند بیا کشتی بگیریم، چکار به هم دارد؟ پس متکبر کسی است که حرف حق را رد کند.
7- نیکی در دنیا و آخرت برای انسان‌های با تقوا
«وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‌ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ» (نحل/30) افرادی که وارد مکه می‌شدند و می‌پرسیدند این فردی که ادعای پیامبری دارد چه می‌گوید؟ عده‌ای می‌گفتند: «إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ» (انعام/25) افسانه‌ی پیشینیان است.
و عده‌ای هم می‌گفتند حق می‌گوید: «قالُوا خَیْراً» حرفهایش خوب و خیر است و آنها که در دنیا نیکی کنند: «لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‌ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ» در آخرت هم خیر و نیکی می‌بینند: «لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ».
برای انسانهایی که در این دنیا خوش فکر و چشم و عمل و پاک هستند در همین دنیا هم به آنها نیکی می‌رسد تمام دودهایی که به چشم ما می‌رود برای این است که ما خیر نمی‌رسانیم.
می گوید امسال کم آبی است، آقا سال گذشته که میلیونها تومان گندم به سیلوها فروختی زکات گندم را دادی؟ نیکی نکردی که به نیکی برسی.
تقاضا دارم دقت بفرمایید، عده‌ای که تاجر بازار و خیابان هستند سخنان من را گوش می‌دهند سؤال من این است که شما سراغ دارید کسی ورشکسته شود و حال اینکه وقتی وضعش خوب بود خمس و سهم امام می‌داد و به فقرا کمک می‌کرد؟
از پدر خودم شنیدم که گفت من 80 سال در بازار بودم و دیدم آنهایی ورشکست شدند که اهل خمس و زکات نبودند.
البته رکود بازار عیب (افراد) نیست همینطور که طبیعت، بهار و پاییز دارد تجارت هم، این گونه است خداوند جبران می‌کند.
اجازه بدهید این حدیث را یک دفعه دیگر بگویم، عجب دنیایی است کمتر زمانی مثل زمان ما آبروریزی آسان شده است.
من بودم که آمدند روحانی عزیزی را ببرند درب دکان گلفروشی که گفته بوده از این گلهای گران را فلان روحانی هم 20 عدد از آنها را برده، گفتند برویم اگر معلوم شود که دروغ گفته بزنیم دندانهایش را بشکنیم من بودم و استخاره‌اش را کردم و بد آمد که برود گفتم شاید درگیری شود مثل اینکه بعضی‌ها از این گلفروشی‌ها دلار می‌گیرند که اینچنین برای افراد شایع کنند بدون تحقیق و دلیل گفتند بهشتی خانه‌اش 14 طبقه است. یک نفر نبود برود بشمارد که والله، بالله خانه‌اش یک طبقه بیشتر نبود دیگری می‌گفت 30 طبقه است.
به یکی گفتند وسط زمین کجاست؟ گفت: فلان جا. گفتند: به چه دلیل؟ گفت: بگو هرکسی شک دارد، برود متر کند، مثل اینکه عده‌ای مامورند و ستادی است که شما مسئول آبروی فلانی و شما 22 نفر مسئول آبرو ریختن فلانی، صبح تا شب فکر کنیم که چگونه آبروی فلانی را بریزیم.
 من یک حدیث بخوانم، چون در دنیا آبروریزی زیاد شده، داخل خانه‌ها، زنها، مردها، روزنامه‌ها، خیلی راحت آبرو می‌ریزند، بعضی وقتها هم می‌گویند گفته می‌شود، گفته می‌شود ولی آبرو رفته است،
فردی بالای منبر خواست کسی را خراب کند، چند بار گفت فلانی بسیار آدم خوبی است بعد گفت و اما اینکه می‌گویند او یهودی است من تحقیق کردم اینطور نیست، همه متوجه شدند، گرچه گفت نیست ولی یعنی هست بعضی وقتها می‌گویند من قابل نیستم یعنی قابل هستم، شیطنت می‌شود،
من حدیثی را می‌خواهم بگویم نمی‌دانم در تلویزیون بوده یا جایی دیگر، اجازه بدهید اگر تکراری هم هست حذف نکنید گاهی وقتها می‌گویند تکراری است حدف می‌کنند تکراری باشد انسان گل خوشبو را هم دو بار بو می‌کند، بچه وقتی تجدید می‌شود درسش را دوبار می‌خواند، ما در آبروریزی تجدید شده‌ایم، راحت آبروریزی می‌کنیم، پس بگذار یک بار دیگر این حدیث را بگویم.
8- اهمیت آبروی افراد در اسلام
نام شخصی که گناهکار بود را نزد امام صادق(ع) آوردند حضرت(ع) فرمود فلانی خوش عاقبت و با دین از دنیا می‌رود گفتند گناهکار است فرمود او آبروی فردی را نگه داشت روزی از کوچه‌ای رد می‌شد فردی خوابیده و چون قدیم افراد لباس درستی نداشتند و گاهی با لنگ بودند، لنگ کنار رفته و پاهای او پیدا بود رفت پارچه‌ای مثل شمد پیدا کرد و روی او انداخت و با اینکه کسی هم نبود که کار او را ببیند، آن فرد از خواب بیدار شد و قضیه را فهمید، گفت خدایا من نمی‌دانم چه کسی بوده ولی هر کس آبروی مرا حفظ کرده عاقبتش را ختم به خیر فرما و چون با سوز دل دعا کرد گرچه به یک گناهکار بود ولی دعا مستجاب شد و خداوند عاقبت او را به خیر کرد، رفتند داستان را به آدم گناهکار گفتند که ما از امام صادق(ع) اینچنین شنیده‌ایم، گفت عجب اولاً معلوم می‌شود امامان ما علم غیب دارند چون کسی نبود که کار مرا ببیند و دیگر اینکه من با این همه بدی و گناه که دارم، خداوند برای یک کار خوب از همه بدیهایم گذشت من هم بیایم همه کارهایم را اصلاح کنم.
آبروی افراد را سعی کنیم نریریم،
دامادهایی هستند بد دامادی هستند حالا دختر فقیر است کمیته امداد جهازیه داده داماد می‌خندد و می‌گوید کمیته امداد به تو جهازیه داده، چنان دختر را می‌سوزاند، چرا سوزاندی؟ حالا پدرش ندارد کمیته امداد داده، آبرو بردی یه جایی آبرویت را خواهند برد و می‌سوزانندت اگر خلافی هم انسان دید فتوکپی آن را برنمی دارد و آنرا قورت می‌دهد، شتر دیدی ندیدی.
آنها که نیکی کنند در همین دنیا خداوند پاداش و کسانی که خلاف کنند خداوند سیلی آنرا می‌زند تازه این دنیاست و دنیا چیزی نیست. «وَ لَدارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ» قیامت مهم است که می‌فرماید: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ» متقین چه خوب جایگاهی دارند و برای متکبرین گفت: «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرینَ» (نحل/29) متکبرین چه جای بدی دارند.
خدایا لحظه‌ای ما را به خودمان واگذار مکن.
خدایا ایمانی بده که جز درب خانه‌ی تو و اولیاء تو جای دیگری نرویم.
خدایا ذلت دنیا و آخرت را از ما دور بفرما.
خدایا زندگی ما را جوری قرار بده که مرگ مثل گل بو کردن گل و اول مرگ اول راحتی و روز قیامت روز سرافرازی ما باشد.
هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا.
قلب آقا، حضرت مهدی(ع)، قلب آقا را از ما راضی و رهبر ما را در پناهش حفظ و دولت ما را تایید و نسل ما را حفظ، ناموس و مرز و عقائد و افکار ما را در پناه حضرت مهدی(ع) حفظ بفرما.
طاغوت ایران شکستی طاغوتهای جهان بشکن، نماز جمعه فراموش نشود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment