تفسیر سوره نحل – 16

موضوع: تفسیر سوره نحل (16)
تاریخ پخش: 78/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی»
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا»
1- تفکر عرب جاهلی در مورد فرزند دختر
ادامه‌ی تفسیر سوره‌ی نحل را داشتیم و قبلاً هم در این باره شنیده بودیم که از خرافات زمان جاهلی این بود که: وقتی خبردار می‌شدند دختردار شده‌اند از غصه صورتشان سیاه می‌شد و فکر می‌کردند چکار کنند.
«یَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‌ هُونٍ‌ام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ» (نحل/59).
«یَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ» فرار کند.
« أَ یُمْسِکُهُ عَلى‌ هُونٍ»، با ذلت و خواری نگه دارد.
«‌ام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ»، او را زنده بگور کند.
این وضع زمان جاهلی بود که قرآن درباره آنها می‌فرماید: «ساءَ ما یَحْکُمُونَ» بسیار بد قضاوت می‌کنند.
در این جلسه آیه 60 از سوره‌ی نحل داریم:
2- آثار و نمونه‌ی عدم ایمان به آخرت
«لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (نحل/60).
کسانی که ایمان به آخرت ندارند الگوی بدی دارد و همه بدیها در او جمع است مثلاً ما در فارسی می‌گوییم فلانی مجسمه شیطنت است و بدی، (چون در این دنیا و کره‌ی زمین که ما در او زندگی می‌کنیم حساب کنیم، که:
الف: صاحب دارد
ب: صاحب ناظر ماست
ج: حساب و کتاب در کار است
پس ما مسئول هستیم و وظیفه داریم.
اما اگر بگوییم این کره یک جرقه بود از خورشید جدا شد چرخید تا پوست او سرد شد و باطنش هنوز گداخته مانده، بعد پستی و بلندی … و بالاخره خدایی و قیامتی نیست پس:
الف: صاحب ندارد
ب: نظارت ندارد
ج: حساب و کتاب ندارد و قیامتی نیست.
اگر این چنین است هر چه دزدی نکنیم ضرر کرده‌ایم و از جیبمان رفته، صدام بماند گرچه در شلمچه 5 هزار نفر پودر شوند.
اگر کسی ایمان و خوف به قیامت نداشته مسئولیت هم نداشته باشد مجسمه‌ی بدی خواهد شد. و با هیچ اهرمی نخواهیم توانست او را کنترل کنیم.
3- پیامدهای مثبت اعتقاد به معاد
و در مقابل اگر ایمان به قیامت باشد به کم فروش می‌گوییم: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ» (اعراف/85).
«أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظیمٍ» (مطففین/5-4). کم فروشی نکنید آیا فکر نمی‌کنید برای روزی بزرگ (قیامت) مبعوث خواهید شد؟
وباید حساب بدهی که چرا کم فروشی و کلاهبرداری کردی، با ایمان به قیامت آمادگی رفتن به جبهه پیدا می‌شود، حتی اگر جوان باشی، می‌فرماید: «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آل عمران/169).
زندگی فقط اینجا نیست شهید هم زنده است بعد قیامت و بهشت، اگر از زن گذشتی، حورالعین‌ات می‌دهند، اینجا منزل عادی نداری آنجا بهشت‌ات می‌دهند.
4- پوچی از آثار منفی بی‌اعتقادی به معاد
پس اگر ایمان داشت هر چه اینجا از دست بدهد می‌گوید قیامت دارم ولی اگر ایمان نباشد. می‌گوید: چرا از دست بدهم؟ «لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (نحل/60).
کسی که ایمان به قیامت ندارد قبل، الآن و بعد را هیچ می‌داند مثل خود کلمه «هیچی» وقتی هست «هیچی» وقتی پاک هم می‌کنیم می‌شود «هیچی» بود و نبودش «هیچی».
دو صفحه‌ای است که پایان ندارد به طرف مرگ به سمت «هیچی و پوچی» مثل یک قطاری است که دارد به طرف دره‌ای سقوط می‌کند. بگویند لطفاً دو زانو بنشینید، و مسواک کرده و زلفها را شانه بزنید و لباستان را اتو کنید می‌خواهیم.
اینجا را منفجر کنیم اگر اینچنین است این کارها چه معنی دارد و چرا بنایی و گچکاری و کاشیکاری کنیم؟ و چرا میز و مبل و صندلی و سفره‌ی رنگین و مرتب، قند و شکر و ترشی و نان ….. که چی؟ می‌خواهیم چند تا گربه و موش اینجا رها کنیم. اینجا را به هم ریخته و بعد ما جمع کنیم و برویم.
5- حکمت الهی بر جهان حاکم است
اگر بناست سفره‌ای رنگین را برای موش و گربه درست کنیم، پس اینهمه زحمت برای چه؟
دنیا سفره‌ای است که خداوند آن را پهن کرده و تعدادی موش، (مظلوم) و گربه (ظالم)، اینها بهم ریخته و نظام هستی را هم بهم بریزند بعد هم خداوند بگوید هیچ به هیچ کوزه گر مست هم حاضر نیست کوزه‌ای که درست کرده بشکند، چطور می‌شود نعوذبالله کار خدا از کوزه گر مست هم بدتر باشد؟
من در قدیم ضرب المثلی داشتم چون آقازاده‌ها و دخترخانمها بزرگ شده‌اند یادشان رفته که ما چه مثلی زده‌ایم چون ما الآن 20 سال است در تلویزیون هستیم این حرف از سالهای اول) است مثال زدم برای قیامت گفتم این زمین و این هم ریشه‌ی درختها، که موادغذایی را از زمین جذب می‌کنند می‌دهند به ساقه و گل و میوه جزء غذا و بعد سلول و بعد به رحم مادر و کم کم در شکم نطفه رشد کرده، علقه مضقه، و نوزاد و بعد به دنیا آمده حرف زدن یاد می‌گیرد و راه رفتن و مهدکودک و دبستان و راهنمایی و دبیرستان و پیش دانشگاهی و دانشگاه و یک انسان کامل و جوان رشید می‌شود.
دوباره زلفها سفید، صورت چین دار، دندانها فاسد و کمر خم می‌شود، برای چشم عینک و برای پا عصا، بدن پیر و مریض می‌شود و سپس مردن و زیر خاک می‌رود، پوست استخوان او تبدیل به خاک شده و فضای سبز شهرداری می‌گردد.
خدایا اگر می‌خواستی ما را خاک کنی مگر همان اول خاک نبودیم؟
قرآن در این باره می‌فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ» (مومنون/115). فکر می‌کنید جریان خلقت بازی است.
6- نظامهای مادی کمونیستی نمونه پوچی زندگی
کشورهای کمونیستی ایمان به قیامت ندارند و بدترین زندگی را دارند. می‌گوید کاربرای خوردن، خوردن برای کار و… 80 سال تکراری در یک دایره‌ی بی در و دروازه زندگی می‌کنند. این بدترین زندگی است مثل کسی که می‌گویند برو و برگرد، پس کسی که می‌گوید با مرگ پوچ می‌شویم بدترین زندگی را دارد
7- حکمت الهی دلیل معاد
«لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (نحل/60).
نمونه‌ی برتر مخصوص خداست مثل اینکه می‌گویم نقشه‌ی خوب می‌خواهی فلان مهندس و بدترین نقشه، نقشه فلانی که نه زیر بنا و نه روبنا و نه محاسبات سیل و زلزله در آن شده یک باد هم آنرا خراب می‌کند، بهترین نقشه خداست.
وقتی انسان ایمان به خدا دارد: به کسی نیش نمی‌زند. برو زشت! چه زشتی؟ مخلوق خداست.
همایش سبزی بود ما هم برای سخنرانی دعوت شدیم همه مسئولین جنگلبانی آمدند و سخنرانی‌های زیادی انجام شد. من گفتم هستی امانت است و اگر مردم ایمان به این مطلب داشته باشند و گل و شاخه را قطع کنند، خیانت به امانت کرده‌اند، این که قانون نمی‌خواهد، ایمان مرا نگه می‌دارد.
در شمال، گیلان و مازندران اگر آبیاری هم نکنیم، باز درختها سبز است چون فضای آنجا مرطوب است آنها را سبز نگه می‌دارد اگر اینچنین نباشد هر چه هم آب بدهیم کار رطوبت هوا را نمی‌کند.
8- امام انسان نمونه معتقد به جهان آخرت
اگر نمونه‌ی برتر می‌خواهید، خدایی شوید امام می‌خواهد از دنیا برود، می‌باید خیلی بترسد که می‌خواهد از دنیا برود می‌گوید: من هرگز با قلبی آرام و دلی من چی؟ برعکس او می‌نوشتم من با دلی آرام و قلبی شاد! ولی او چنین می‌گوید. کسی که بند به حق شد، چون حق ثابت است و او هم ثابت است خدا هست و کارها هم هست می‌فرماید: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف/49) تمام کارها در قیامت حاضر می‌شود.
9- نظم و نظارت بر اعمال در جهان دیگر
در جای دیگر«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» (آل عمران/30).
و: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ» (زلزال/8-7).
کارها را می‌بیند و حاضر است، تمام آن فیلم برداری می‌شود و در قیامت مانند لوحی باز می‌شود.
می گوید: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49). این چه کتابی است که تمام کارهای کوچک و بزرگ نیست مگر نوشته شده. بنابراین رویش را آنطرف کرد از جیبش زدی. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) خداوند می‌بیند.
معماری را می‌بردم خانه‌ای را قیمت کند فردی در بین راه به او گفت این خانه را خوب قیمت کن خانواده‌ی شهید است گفت عجب یعنی گران قیمت کنم و بچه‌های شهید لقمه حرام بخورند؟ من خانه را به عدالت قیمت می‌کنم من این کار را نمی‌کنم.
10- عدم اسراف و عدالت از آثار اعتقاد به معاد
انسان وقتی ایمان داشت محکم می‌ایستد، امضا می‌کنم، ولی دروغ امضا نمی‌کنم. رئیس یک سازمانی که اسمش را بگویم او را می‌شناسید آمدند گفتند این نامه را بنویس ضروری است، اگر بنویسی 60 تا ماشین به ما می‌دهند و گفته‌اند این ماشینها را بدهید به نهادهایی که نیاز ضروری دارند، پس بنویس، گفت ضروری نیست، ضروری پیراهن و شلوار است و نان و آب، گوشت و میوه هم ضروری نیست و ضروری این است که اگر نباشد انسان از بین می‌رود گفتند بنویس گفت نمی‌نویسم. «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى» (نحل/60) اگر می‌خواهید خداست. این همه دنبال فلانی دویدیم رها کرد، این خسارت است. چون این بحث ماه رجب پخش می‌شود این دعا را از ماه رجب بخوانم.
11- آثار توکل به خدا
باز این جمله بد نیست بشنوید مرحوم شهید مطهری به من گفت این دعا را هر روز بخوانید دعا از ماه رجب است ولی هر روز بخوانید.
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ» (صحیفه سجادیه/دعاى 46): بدبخت شدند آنها که سراغ غیر خدا رفتند. «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ» (صحیفه سجادیه/دعاى 46): و هر کس سراغ غیر تو رفت خسارت کرد. خداوند عزیز و نفوذ ناپذیر است، دیگران نفوذ پذیر هستند.
عزیز یعنی: نفوذ ناپذیر، دستی که چرب است آب را پس می‌زند می‌گویند این دست عزیز است زمین سفت را بیل می‌زنی سر بیل برمی گردد زمین عزیز است، مؤمن عزیز است نه یعنی خانه و ماشین دارد ممکن است یکی روی گونی بنشیند ولی یک امضای ناحق نکند ویکی تمام اطاقهایش قالی ابرایشم باشد برای یک آدامس 22 دروغ بگوید، معنای عزیز فرش و خانه نیست بلکه با چه قدرتی می‌شود روحش را سوراخ کرد.
12- بخشش گناه و مهلت دادن خداوند به انسان
حالا که خدا عزیز است نمونه‌ی برتر اوست. «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّهٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» (نحل/61).
اگر خداوند بخواهد جزا دهد و به اولین گناه بخواهد مرگ بدهد هیچ کس روی کره‌ی زمین باقی نمی‌ماند، یا مثل کاری که ما به حیوانها می‌کنیم اولین مگس و پشه‌ای که روی دست شما می‌نشیند می‌زنیم و او را می‌کشیم بلاتشبیه نمی‌گویی باشد 20 دفعه‌ی دیگر هم نیش بزند و برخورد ما با عقرب و مار این چنین است و با رفیقی که بد شود و فحش دهد از او تبری داری و اولین دفعه‌ای که پول شما را خورد و نیاورد دیگر به او نسیه نمی‌دهی، و چه بسا اولین برخورد طرف را سه طلاقه می‌کنیم، خداوند هم می‌فرماید اگر بنا بود با اولین خلاف نابود کنم کسی روی زمین باقی نمی‌ماند اگر خداوند مردم را مؤاخذه کند و بخواهد مچ بگیرد بخاطر ظلمی که کرده‌اند روی زمین هیچ جنبنده‌ای باقی نمی‌ماند.
پس چرا اینکار را خداوند انجام نمی‌دهد؟
جواب: تأخیر قهر خداوند شاید او را به توبه بکشاند.
تا چه زمانی تأخیر می‌شود؟
جواب: «إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى» گاهی تا آخر عمر تأخیر می‌شود.
50، 60 سال شاید توبه کند، اما وقتی عمر به پایان رسید یک لحظه کم و زیاد نمی‌شود.
13- معیار و روش عذاب الهی
نکات این آیه: در آیات قبل داشتیم که اینها برای بتها سهم قرار می‌دادند و می‌گفتند این سهم از گندم برای بتخانه و عقائد خرافی امثال دختر زنده به گور کردن آنها، ظلم در این آیه شاید اشاره به آن عقاید و یا عموم ظلم باشد.
البته قاعده این است که خداوند گوشمالی می‌دهد چون ما دو نوع عذاب داریم، مثل اتوبوس، شام و ناهار نیست ولی آب و شکلات هست.
عذاب و پاداش برای قیامت است ولی گاهی در دنیا است مثل قوم عاد و ثمود و صالح و ما ممکن است خلاف کنیم و سیلی بخوریم، این برای دنیا و عذاب برای قیامت است اساس آفرینش بر رحمت است نه قهر.
یک نکته‌ای بگویم بد نیست ممکن است بعضی حوصلشان نرسد ولی نیم دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد ما در فارسی خیلی جاها می‌گوییم اگر ولی در عربی هر اگر یک شکلی است.
«إِذا» یعنی: اگر 99% درصد می‌شود.
«لَوْ» یعنی: نشدنی 99% درصد نمی‌شود.
«إِنَّ» یعنی: شدنی و نشدنی 50% .
می‌خواهم بگویم اگر پیرمردی جوان شد، نشدنی با «لَوْ» آورده می‌شود و یا می‌گویم اگر شب شد من خانه‌ی شما می‌آیم، شدنی است یا «إِذا» می‌آید و یا اگر در کنکور موفق شدم، شدنی و شاید نشدنی، با «إِنَّ» می‌آید.
در این آیه با «لَوْ» آمده یعنی 99% خداوند اینکار را نمی‌کند، اساس بر این است که اگر گناه کردید خداوند ببخشد، ولی با 1% درصد هم می‌خواستم مچ بگیرم با «إِذا» و «إِنَّ» نفرموده، چون کسی روی کره زمین نمی‌ماند، با «لَوْ» 90% نشدنی است.
سنت خداوند بر مهلت دادن است «یُؤَخِّرُهُمْ» به همین معنی است، برای توبه کردن، مهلت هم پایان دارد «أَجَلٍ مُسَمًّى» و از مهلت دادن خداوند مغرور نشوید، چرا ستمکار مهلت داده می‌شود به این معنی نیست که خداوند او را دوست دارد تأخیر سنت الهی است، اگر نباشد تا دروغ گفتند لال شوند همه مردم لال هستند.
14- زمان مرگ قطعی و تغییر ناپذیر
وقتی اجل آمد ذره‌ای مهلت نیست، از امام(ع) پرسیدند: بعضی مرده‌ها چشمهایشان باز و بعضی بسته است. فرمود: آن که چشمش باز است فرصت نکرده ببندد و آنکه بسته است فرصت بازکردن نداشته است.
می فرماید: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» (نحل/61). زمانی که اجل آمد یک لحظه عقب و جلو نمی‌افتد.
15- خسّت در بخشش
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‌ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ» (نحل/62).
هرچه را دوست ندارند می‌گوید از خداوند است، اشاره به جلسه‌ی قبل که دختر را دوست نداشته می‌گفتند از آن خداوند است و پسرها از آن ماست.
ما هم اینچنین هستیم، مثلاً پیراهن تنگ است می‌گوییم بدهیم به فقیر، غذا مسموم است عزیزجان نخور می‌دهیم به فقیر، یک تاجر آمد گفت من چکی دارم نمی‌شود به عنوان سهم امام بدهید به فلانی، اگر چک برگشت آقا او را زندان کند، چکهای مرغوب را خود برمی داری آن چکها را به جای سهم امام و خمس می‌دهی.
16- آداب انفاق حقیقی
قرآن می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران/92) هر چه را دوست دارید در راه خدا بدهید.
در انفاق تنها به او خیر نمی‌رسد، انفاق کننده هم باید با دل کندن از محبوب خود رشد کند می‌گویند: روغن چراغ ریخته را نذر امامزاده می‌کند.
گوسفند را قربانی می‌کند یک راسته را در یخچال کبابی کنیم، سیراب شیردان را هم برای عصرانه ران را هم خانه‌ی احمدآقا شوهر همشیره، دست و آن را به برادر خانم، آن هم به پسرعمو، چه چیز آن قربانی شد؟ چون قربانی یعنی «قربه الی الله» یعنی برای خدا و در راه او دل کندن این که در راه خدا نشد در راه اقوام و دوستان شد، چیزی از آن قربانی نشد، دل بکن و برای خدا بده، افطاری‌ها و قربانی‌ها و که داده می‌شود چیز خوب به فقیر بدهید.
آیه دیگر داریم که: اگر خودت فقیر بودی آن را می‌گرفتی؟
17- رعایت عزت نفس فقیر
«إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ» (بقره/267) مگر با مشقت و سختی آن را قبول کنی.
چیزی به فقیر بدهید که عزت او حفظ شود، قدیم کارهای زشتی می‌کردند مثلاً پولداری پارچه مشگی می‌خرید به مدیر مدرسه می‌داد برای بچه‌ی فقراء همه می‌فهمیدند اینها کفاره و صدقه است، چون همه یک رنگ بود، جوری ندهیم که شخصیت او شکسته شود و اگر هم فهمیدید نباید ابراز کنید، یک داماد بسیار پست و من یادم نمی‌رود که چقدر او رذل است واقعاً هر زشتی نثار او کند حق اوست رفت منزل عروسی جهازیه او را دید گفت کمیته‌ی امداد داده، عروس شب عروسی چنان شکسته شد، این گناه را خداوند از این داماد نمی‌بخشد، این گردنبند را از فلانی گرفته و این نمکدانها فلان و کاسه‌ای و کفشی از دیگری… خیلی زشت است هر چه را عزت بدهی می‌بینی همین نماز بعضی‌ها وقتی نماز می‌خوانند الله اکبر، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم».
18- انفاق بی‌ارزش و باطل
حدیث داریم در رابطه‌ی نماز می‌گوید: «ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ» (کافی/ج‌3/ص‌268) مرا ضایع کردی خداوند تو را ضایع کند.
عروس را ضایع کردی خداوند تو را ضایع می‌کند، داماد را ضایع کردی، پسر فلانی، چرا شکستی و چرا نماز را خراب کردی، چرا اسم او را بد برده، «آشغالی» این کارمند است، و او بر ما و مردم شهر حق خدمت دارد، چرا شکستی، زبان تو آشغالی است.
19- چهار گروه شاکی در قیامت
قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» (حجرات/11) لقبها را زشت نبرید. القاب یعنی لقب. محترم او را صدا بزن.
حدیث داریم روز قیامت چهار گروه شکایت می‌کنند.
الف: عالمی که در شهر غریب است، نمی‌روند از او استفاده کنند.
ب: قرآنی که تلاوت نمی‌شود.
ج: مسجدی که این آقا جز ختم عمه‌اش نمی‌رود.
20- رعایت حقوق حیوانات
حتی حیوان را اگر بشکنی گناه است، گفته‌اند حیوان را بروی حیوان نکشید، به مقداری که شعور دارد می‌فهمد، موقع شیر دوشیدن ناخن را بگیر، پستان گاو اذیت نشود، شیر می‌دوشی مقداری هم برای گوساله بگذار.
حدیث: اگر حاجیها مکه آمدند یک حاجی زودتر رسید امضا و شهادتش قبول نیست چون معلوم می‌شود اسبش را دوانده و ظلم کرده است.
21- بهترین چیزها را انفاق کنیم
این دین ماست، بیش از طاقت بار، او (حیوان) نکنید، به علف رسید افسار او را نکشید، چموش است، سیلی به گوشش نزنید. از هرچه بدشان می‌آید می‌گویند از خداست، اطاق را فرش کرده می‌بیند تا به تا است می‌گوید بدهید به مسجد، اطاق وزیر و وکیل لوکس، مسجد وزارتخانه خرابه!
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ» (نحل/62) هر چه خراب است موکت پاره‌ها برای نمازخانه و اطاق لوکس و مبلمان برای اطاق رئیس، بعد هم می‌گوید: قیامت هم وضع ما خوب است «وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى‌ رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً» (کهف/36).
22- یأس از آثار بی‌اعتمادی به معاد
نمونه‌ی بد آدمهای بی هویت هستند و بند به آینده نبوده و امیدی به آینده ندارد، و چون می‌گوید قیامت نیست مأیوس است، مادر به امید بچه‌اش را بزرگ می‌کند. انسان بی امید یعنی انسان سوخته، مثل بد انسان نا امید، و مثل اعلی ایمان به خدا که او در کمین و «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7).
آیه دوم خداوند حلمش و مهلتش برای رحم است و 70 سال اگر بخواهد مهلت ندهد کسی باقی نمی‌ماند.
آیه سوم انتقاد از آنها که بدی‌ها را برای خدا و خوبیها را برای خود می‌خواهند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment