تفسیر سوره نحل – 15

موضوع: تفسیر سوره نحل (15)
تاریخ پخش: 78/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی»

«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا»
1- وجود خوف از خدا برای انسان هم زمان با آرامش
تفسیر سوره‌ی نحل را دنبال می‌کردیم و این بحث را بیننده‌ها در آستانه 13 رجب می‌بینند تولد امیرالمؤمنین(ع) است. به آیه 49 و 50 رسیدیم «یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» (نحل/50). بحث این بود که فرشته‌ها تکبر نداشته و خوف خدا را دارند یکی «یَخافُونَ» از فرشته‌ها و یکی هم از برای انسان.
«وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» (رعد/21) یعنی مؤمن باید از خداوند پروا داشته باشد.
«خوف»: ترس یا «آرامش» ما از خدا بترسیم یا نسبت به خداوند آرام باشیم هر دو هست چون جای دیگر هم دارد:
«أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) با یاد خدا دل آرام می‌گیرد.
و یا: «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» (انفال/2) به هنگام یاد خدا دلشان می‌تپد.
نمی‌شود هم بتپد و هم آرام باشد مثل اینکه یه چیزی هم ترش باشد و هم شیرین با یک مثال: بچه هم دلش به پدر و مادر آرام است و هم از پدر و مادر می‌ترسد!
وقتی دستش در دست پدر است به لات‌های محل هم پز می‌‌دهد و هم اگر خلافی کند از پدر و مادر می‌ترسد. پس هر دو درست است (یکی به من گفت شما آخوندها چه جوری حرف می‌زنید یک جا می‌گویید جهنم تنگ است و یک جا می‌گویید گشاد است) خداوند در قرآن یک جا می‌فرماید:
الف: «مَکاناً ضَیِّقاً» (فرقان/13) جهنم مکانی تنگ است.
ب: «وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزیدٍ» (ق/30)
وقتی مجرمین را به جهنم می‌ریزند باز جهنم می‌گوید دیگه هست بیاورید یعنی گشاد است (مثال زده‌ام که بعد فهمیدم حدیث هم دارد امام فرموده و این از الطاف خداوند است الحمدلله در عمرمان یک بار حرف زدیم که مثل حرف امام درآمد ما باید دنبال امام برویم) مثل میخی را که به دیوار می‌کوبیم هم جایش تنگ است و هم دیوار می‌تواند بگوید باز هم میخ داری بفرست: پس هر دو درست است
قصه‌ای را هم قبلاً گفته‌ام دوباره می‌گویم:
وضع خیلی تنگ است و الآن بعد از مواد مخدر بیشترین زندانیها از چک و سفته‌ها هستند می‌ارزد دوباره تکرار کنم. یکی از دیگری طلب داشت بقول امروزی‌ها چک دستش بود طرف را می‌خواست بیاندازد زندان و طلبکار خیلی سخت می‌گرفت بدهکار آمد خدمت امام(ع) که فلان شیعه شما از ما طلب دارد و سخت می‌گیرد به او سفارش کنید صبر کند که: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (انشراح/6).
در آینده وضع ما خوب می‌شود می‌پردازیم، طلبکار وارد شد حضرت سؤال کرد گفت آقا من طلبم را می‌خواهم حضرت فرمودند این آیه را خوانده‌ای: «یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» (رعد/21).
گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: مگر خداوند بد حساب است که مومنین از او می‌ترسند. گفت: نمی‌دانم. حضرت فرمود: کسانی که مثل تو سخت می‌گیرند خداوند هم در قیامت بر آنها سخت خواهد گرفت «حِساباً شَدیداً» (طلاق/8).
و کسانی که آسان بگیرند: «فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً» (انشقاق/8).
پس در قرآن دو نوع حساب در قیامت داریم «شَدیداً» و «یَسیراً»
«مِنْ فَوْقِهِمْ» (نحل/50) در این آیه اشاره به مقام است چون می‌فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» (نازعات/40).
قوی‌ترین انسانها ممکن است نزد قاضی بترسد و حال اینکه اگر او این مقام را نداشت از نظر قدرت ظاهری قابل مقایسه نبودند (و اگر کشتی می‌گرفت او را به زمین می‌زد) این مقام قضاوت است.
«مِنْ فَوْقِهِمْ» نه یعنی خدای بالای سر بلکه یعنی مقام الهی. فرشتگان از مقام الهی می‌ترسند و هر چه دستور داده می‌شود عمل می‌کنند.
2- ایمان به خدای یگانه و پروا از او
«وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» (نحل/51). خداوند فرمود دو خدا نگیرید نه یعنی سه تا بگیرید مثل اینکه می‌گوییم به پدر و مادر «اف» نگو یعنی: اَه. یعنی بالاتر از «اف» هم نگو، یعنی غیر از خدا سراغ کس دیگری نروید. معبود یکی بیشتر نیست، پس فقط از من پروا کنید. این آیه می‌گوید: اول: پاکسازی، دوم: تربیت و راهنمایی.
ظرف را اول بشویید بعد در آن شیر بریزید، اول خرافات را دور بریزید مثل دو خدایی که منشا آن هم این است که می‌گفتند: یزدان، اهریمن.
هستی دو سرچشمه دارد یکی که از آن همه خوبیهاست آن «یزدان» است و یکی هم سرچشمه‌ی بدیهاست: «اهریمن»
منبا یکی است و از اوست همه خیرها و ما هستیم که از خوبیها استفاده بد می‌کنیم و الا- شمر- یک انسان است و خنجر و شمشیرش آهن، قدرت برای انسان هم یک ارزش است، منتهی او آمد از این خوبیها و ارزشها استفاده‌ی بد کرد
(سنگ یک ارزش است منتهی یکی برداشته زده توی کله شما)
و مثل باران پاک و تمیز وقتی به جویها می‌ریزد آلوده می‌شود، ظرفها خوبیها و خیرها را آلوده می‌کند. حال که او یکی است پس سراغ او رفته و از دیگران نترسید (و نهراسید).
در آستانه‌ی تولد حضرت علی(ع) بیننده‌ها بحث را خواهند دید بگویم که انشاءالله راه نجف باز شود که در زیارتنامه‌اش می‌خوانیم: «لَا تَأْخُذُکَ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لَائِمٍ» (بحارالأنوار/ج‌97/ص‌367) در راه خدا هیچ سرزنشی در تو اثر ندارد.
پس امیرالمومین(ع) از مصادیق و موارد «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» (نحل/51) بود که من فقط یک خدا دارم ما می‌گوییم این کار با قوانین بین الملل سازگار نیست. بزرگترین ظلم در سازمان بین الملل می‌شود، آنها نشسته‌اند که حقوق مردم را حفظ کنند و هیچ کجا مثل خودش حقوق را از بین نمی‌برد، حق «وتو» یعنی چه؟ یعنی اگر همه کشورها گفتند الف: آمریکا آروغ زد گفت «ب» همه کشورها پوچ هستند و این بالاترین ظلم است یعنی همه کشک هستید بالاترین حقوقدانها حرفی بزنید من بگویم نه، نه، پس بزرگترین ظلم در سازمان ملل می‌شود. حالا تازه کشورهای خودباخته‌ای که چند تا از آنها در کشور ما هستند مرتب می‌گویند قوانین بین المللی.
3- توکل بر خدا و عدم توجه به غیر او
فقط بگویید خدا و کار به هیچ نداشته باشید و امام خمینی(ره) که یکی از شیعیان حضرت علی(ع) بود کارش به اینجا رسیده بود که یکی از شخصیتها خدمت ایشان رفت. گفت خیلی برای ما بد می‌گویند ایشان فرمود چه صدایی می‌آید گفت گوش دادم از حسینیه جماران شعار: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی فرمود همه خوب بگویند یا بد بگویند در من تاثیری ندارد، این را می‌گویند موحد. قرآن می‌گوید: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91) بگو خدا و بقیه را دور بریز
خواستگار می‌آید دخترت را شوهر بده می‌گوید هنوز دختر خاله‌ها و عمه‌ها و عموها ازدواج نکرده‌اند.
شما که خانه داری پسر را 18 سالگی زن بده، (نه دهنش هنوز بوی شیر می‌دهد) و هم شاگردی‌ها هنوز داماد نشده و مردم خواهند گفت صبر نکرد.
این وفاداری به شوهر نیست که دیگر شوهر نکند تا آخر عمر بدون شوهر بماند پس معلوم می‌شود حضرت رسول(ص) وفادار نبود چون اکثر زنهای آن حضرت بیوه بودند و حضرت اجازه نداد آنها به شوهرشان وفادار باشند این حرفها چرند است و هر کس می‌خواهد ازدواج کند و به آن خانم، چه همسر شهید یا غیر شهید نمی‌شود گفت وفادار.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» وفاداری به ازدواج نکردن نیست، ملاک وفاداری این است که گناه نکنیم، بله یک وقت مانعی هست مثل کسی که در چاه افتاد طناب هم نیست، اما اگر هست بگوید چون دیگران… نه این درست نیست، حال که پدرت خانه دارد، پول هم دارد، خواستگار هم هست.
من بارها گفته‌ام یکی از مشکلات جوانها ازدواج است که آن را بند کرده‌ایم به مسکن و خانه‌ی دربست مثل بت پرستها گیر کرده‌ایم که خودشان سنگ را می‌تراشیدند به اسم بت بعد زار، زار گریه می‌کردند.
خداوند می‌فرماید: چیزی را که با دست خود تراشیده مقابل آن اشک می‌ریزی؟
ما با دست خود آداب و رسومی را درست کرده بعد در آن گیر می‌کنیم، مادر بزرگ مرده یکسال صبر، بعد از آن پدربزرگ، چهل روز هم برای عمه‌ی بزرگ، برای چه؟ آیه داریم یا حدیث؟
سازمان ملل یا مردم چه می‌گویند؟ اینها شرک است باید ببینیم خدا و پیامبرش چه می‌گویند یا عقل و از این معلوم می‌شود که:
اول: «إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ» توحید
دوم: «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» تقوا
پس معلوم می‌شود کسی که کتاب توحید نوشت و سخنرانی هم کرد ولی تقوا نداشت، سوزن یک طرف و نخ طرف دیگر است با آن چیزی دو خته نمی‌شود. پس ثمره‌ی توحید تقواست «إِلهٌ واحِدٌ»، «فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ».
4- حاکمیت خداوند به عالم وجود برنامه‌ی الهی
«وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ» (نحل/52).
برای خداوند است آنچه در آسمان و زمین است پس دین هم از آن اوست، آن کسی که تکوین (خلقت و هدایت آسمان و زمین) را دارد تشریع (دین و قانون و…) هم از آن اوست مهندسی که بخاری را ساخت قانونش را هم باید خودش بدهد و هم آن کسی که، هلیکوپتر و هواپیما، رادیو، پلوپز، زودپز و… هر کس، هر چه ساخت قانونش را می‌دهد او می‌داند چه چیز ساخته است.
حال که هستی «لَهُ» برای اوست پس دین هم «لَهُ» باید از طرف او باشد یعنی دیگری حق قانونگذاری ندارد، یعنی قانونهای شرق و غرب کشک است. و شرق حق ندارد باید، نباید، آن شبی که مادر تو را زایید تنهایی زایید مادر من هم تنهایی زایید، جدا، جدا زایید شده‌ایم دلیل ندارد که من بند به تو باشم تو خالق منی، دوست منی ارباب، و آشنا به نیازهای من و از گذشته و آینده‌ی من اطلاع دارد، استعدادهای من را می‌دانی.
بعد می‌فرماید: «واصِباً» یعنی پایدار. دین پایدار، (مکتبهای دیگر ظرف بستنی هستند، منتهی ظرف بستنی یک دقیقه مصرف و ده سال مصرف داریم و 50 سال و 30 سال مصرف داریم. در تاریخ ادیان صدها مکتب خلق شد و از بین رفت، بقیه نمی‌ماند، جاویدشاه دین نیست فردا می‌شود مرگ بر شاه). چون خودش حق است و پایدار دین او هم حق و پایدار است. بعد می‌فرماید: سراغ غیر خدا رفتی او می‌تواند به تو رزق بدهد؟
مردم که سراغ غیر خدا می‌روند یا:
عزت می‌خواهند: «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (یونس/65) همه عزت از آن خداوند است
یا قدرت می‌خواهند: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره/165) همه قدرت از آن اوست
او باید عزت بدهد، صیاد شیرازی شهید شد هزاران ختم بدون اجبار برای او گرفتند و به اندازه‌ی یک مرجع تقلید… حزب، و بودجه، و باند، و زنده باد و مرده باد راه نیانداخت.
بعد از ماه رجب، ماه شعبان است و ما مناجاتی داریم بنام مناجات شعبانیه، امام خمینی(ره) و امامان معصوم هم خیلی سفارش می‌کردند که بخوانید.یکی از جملات آن این است که: «الهی بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی‌» خدایا زیادی، نقص، کم و زیادی من دست توست (پول هم همینطور است آنقدر افراد پول جمع کرده به مضاربه و مساقات و شرکت که پولدار شده بعد سرنگون شدند.
و آنقدر آدمها خوابیده بودند «بلوار و اتوبان از کنار خرابه‌های آنها رد شد زمین متری چند ریالی چندین هزار تومان شد و آنها در روز دویدند و فقیر بودند. البته نمی‌گویم ندوید ولی فکر نکنید همه کارها بدست شماست، باید بدوید اما خداوند برنامه را طبق دویدن ما تنظیم نمی‌کند.
5- تکبر و غفلت از خدا عامل شکست
«وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ» (نحل/53).
آنچه برای شما و در آن هستید و هر چه نعمت است از خداوند است، نگویید من، اگر گفتی سیلی می‌خوری، نگویید از زرنگی بود یا عقلم کار کرد، آنها که می‌گویند من خداوند، دماغشان را به خاک می‌مالد و تنظیم باد می‌کند آنها را چه آدمهای بد یا خوب بعد می‌گوید من نه، تو…
فرشته‌ها گفتند: «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» (بقره/30). چیست این انسان، جانور، خون ریز؟
خداوند علومی به انسان یاد داد که وقتی آن را به فرشته‌ها عرضه کرد گفتند: «لا عِلْمَ لَنا» (بقره/32) ما هیچ نمی‌دانیم
یعنی خداوند حال فرشته‌ها را هم گرفت چون گفتند ما.
دو پولدار در قرآن است یکی می‌گفت: من: قارون «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدی» (قصص/78) براساس علم اقتصاد دانی خودم بوده. دیگری سلیمان است: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‌ أَ أَشْکُرُ‌ام أَکْفُرُ» (نمل/40) از پروردگارم است برای آزمایش که: «أَ أَشْکُرُ‌ام أَکْفُرُ» (نمل/40) آیا شکر بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟ یکی می‌گوید: «رَبِّی» و دیگری: «عِنْدی».
این بازو را می‌بینی کباب برگ خورده‌ام، خیلی‌ها دوغ می‌خورند و 20 تا از اینها را مثل حضرت علی(ع) از پا درمی‌آورند، یعنی سند را به کباب برگ ندهید بله خداوند اثری در غذاها گذاشته اما همه‌اش نیست نه اینکه هیچ نیست. بعد می‌فرماید: وقتی به بدبختی و کنس و مشکلات می‌افتید می‌گویید «یا الله»! وقتی می‌رود اطاق زایشگاه می‌گوید «یا الله» تا حالا کجا بودی؟ نه ماه حامله بودی یک «قُلْ هُوَ الله» نخواندی حالا دم اطاق زایشگاه: یا ابالفضل) راننده را می‌گویند برای نماز نگه دارید، می‌گوید حالا صبر کنید، وقتی می‌رود چپ شود می‌گوید یا ابالفضل، آخه قبل از یا ابالفضل، یا الله بود گفتیم نگه دار چرا وقتی گیر می‌کنیم «یا ابالفضل» می‌گوییم.
خداوند از ایمانهای موسمی انتقاد می‌فرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ» (عنکبوت/65). وقتی موج می‌آید و سوار کشتی است می‌گوید یا الله وقتی نجاتش دادیم (جفتک می‌زند).
6- غفلت از خداوند پس از رفع مشکلات
«ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَریقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ» (نحل/54).
وقتی ناراحتی آمد درب خانه‌ی خدا زاری می‌کند. وقتی ناراحتی را از او دفع کرده و نجاتش دادیم می‌گوید: خدا که نبود دکتر بود، پدرم پول داد، مدرک، خودم خوب درس خواندم فوری یک چیز را کنار خداوند می‌گذارد، البته خدا بود ولی اصل عقل خودم بودم.
بعضی می‌گویند اول خدا بعد شما این شرک است، همه‌اش خدا است.
خداوند درباره‌ی روز قیامت به مشرکین می‌فرماید: «إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمینَ» (شعراء/98) ما پروردگار شما را با چیز دیگر برابر کردیم. آرم مجاهدین (منافقین) این بود: بنام خدا و خلق! خدا و خلق یعنی چه، بشرها را می‌آورد در سطح خدا، یه بچه کوچک بود خیلی الاغ را دوست داشت پدربزرگش گفت من را بیشتر دوست داری یا الاغ را گفت هم تو و هم الاغ را این توهین است.
7- کفران نعمت‌ها نتیجه‌ی بی‌توجهی
«لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» (نحل/55). نتیجه‌ی شرک و بی توجهی به نعمتها و رفتن سراغ غیر خدا کفران به نعمتها است. چند روزی بهره برداری و کامیابی بکنند بعد حقیقت معلوم خواهد شد.
«وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ نَصیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ» (نحل/56).
علامت شرک این است که وقتی نعمتی به آنها داده می‌شود می‌گویند این مقدار هم از فلانی در سوره‌ی انعام آیه 136 نقل می‌فرماید: که مشرکین وقتی کشاورزی و دامداری می‌کردند می‌گفتند این مقدار هم از آن بتهاست و به بتکده می‌دادند که خرج بت و بتکده و خادم و پذیرایی و…
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصیباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَکائِنا فَما کانَ لِشُرَکائِهِمْ فَلا یَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما کانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلى‌ شُرَکائِهِمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ» (انعام/136).
پس علامت شرک این است که برای غیر خداوند سهم قرار دهد، این برای پس انداز این هم برای قلک بچه‌ها و این هم سفر تابستان، این هم خرجی امروز.
می گوییم پس خدا و فقراء کو، همه را در نظر می‌گیرد غیر از فقراء و خداوند، این‌ها هم حقی دارند، می‌فرماید: «وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ نَصیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ» بعضی وقتها چیزی را برای او قرار می‌دهیم که خبر ندارد، بت که عقل ندارد، این برای لوستر و یا پتور، و پنبه و پشم، بنایی و آجر و…
برای چیزهای بی شعور سهم قرار می‌دهیم ولی برای خدای «حیّ قیّوم» و برای فقرای باشعور سهم قرارنمی‌دهیم، خداوند تبارک و تعالی از این چنین افراد و برخوردها انتقاد و گله دارد. برای این افتراها و چیزهایی که بر خداوند می‌بندید در قیامت مورد سؤال واقع خواهید شد.
8- دختر پنداشتن فرشتگان و اشتباهات بعدی
«وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ» (نحل/57). برای خداوند دختر قرار می‌دادند، اینکه فرشته‌ها را دختر می‌پنداشتند متاسفانه در آثار ایرانی هم هست، از این که گاهی عکس فرشته‌ها را به صورت دختر می‌کشند، انتقاد فرموده، اول می‌گفتند خداوند اولاد دارد و حال اینکه: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» (اخلاص/3) نه زاییده و زاییده شده است.
جالب این است که به رسم غلط خودشان از دختر بدشان می‌آمد با اینکه دختر کریمه است کامل و وارسته است، یادگار پیامبر ما(ص) دختر است خداوند به دختر کوثر (خیر زیاد) گفته، برای خود بد می‌دانستند ولی برای خدا قائل می‌شدند و پسران را برای خود می‌پنداشتند. می فرماید: «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ» (صافات/149) آیا برای خدا دختر و برای آنها پسران است. بدها به نظر خودتان برای من و خوبها را برای خود برمی‌دارید این غلط است.
اولاً: خداوند اولاد ندارد.
ثانیاً: پسر و دختر مطرح نیست.
ثالثاً: هر دو یکسان هستند.
رابعاً: دختر برای خدا و پسران برای شما.
و این چهار نوع انحراف است که اینها دارند «سُبْحانَهُ» او منزه است.
9- اسلام و ارزش نهادن آن به دختر
آیه بعد هم جالب است نمی‌دانم چقدر وقت داریم. «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ یَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‌ هُونٍ‌ام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ» (نحل/59-58).
همینکه به یکی از آنها بشارت می‌دادند که خانمت دختر زایید صورتش از غصه سیاه می‌شد ولی خودش را نگه می‌داشت.
این اخلاق مردم در زمان جاهلیت بود. حال که خانم دختر زایید از خجالت فرار کنم یا دختر را به بدبختی و زجر نگه دارم یا آنرا در خاک کنم. چقدر افراد نفهم بودند، زنها خیلی باید قدر اسلام را داشته باشند، غلط است که دنیا به زن عزت داده، بلکه اسلام به زن عزت داد. دنیا زن را وسیله کالا قرار داده برای فروش جنس و وسیله تبلیغات و هرزگی و شهوت و عیاشی. اسلام می‌گوید: زن انسان است و نه اسباب دست مردم و وسیله هوس بازی و عامل تبلیغات تجار و کمپانی‌ها.
ماه رجب ماه مهمی است منصوب به پیامبر و اهل بیت(ع) و ماه شعبان و رمضان، و این سه ماه در 12 ماه خیلی مهم است به خصوص 13 و 14 و 15، ایام البیض و اعتکاف است که از برکات جمهوری اسلامی است چرا که در زمان طاغوت فقط قم ولی الآن خیلی از شهرهای ایران اعتکاف هست و بیشتر آنها دانشجو هستند سه روز در مسجد معروف منطقه به روزه و مطالعه و قرآن و گفتگوهای علمی مشغول می‌شوند، از عبادتهای بسیار خوب و هر ساله پیامبر(ص) این بود که معتکف می‌شدند و یک سال که برای جنگی نتوانست سال بعد دو برابر اعتکاف داشت، بسیار کار خوبی است و از سنتهایی که در جمهوری اسلامی راه افتاد و شب سیزدهم تولد علی(ع) که شیعه و سنی گفته‌اند حضرت در کعبه متولد شد و یکی از شعرای عالم درباره‌ی کعبه گفته:
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند *** آدم بنایش بر نهد جبرییل هم یاری کند
آن را اولوالعزمی دگر یک چند حجاری کند *** و آن را اولوالامری دگر منقوش و گچکاری کند
اینسان خدا از خانه‌اش چندی نگه داری کند *** تا ساعتی از دوستی چندی پذیرایی کند
عبدالفتاح عبدالمقصود از علمای اهل سنت مقیم مصر بود، در زمان طاغوت علمای ایران او را دعوت کردند و میزبان او شهیدان مطهری و بهشتی و مفتح(ره) بودند در دو جلسه در قم و تهران علما او را مهمان کردند.
این پیرمرد دانشمند که کتابهای زیادی هم نوشته در مهمانی قم گفت شما می‌دانید چرا علی در کعبه متولد شد که من هم قبول دارم تحلیل شما چیست تحلیلی نداشتند ایشان گفت تحلیل من این است که: همه مردم دنیا از مسلمانها رو به کعبه نماز می‌خوانند خداوند علی را در کعبه گذاشت که هر کس موقع نماز و رو به کعبه کردن یاد علی هم باشد توجه به کعبه توجه علی است این خیلی جالب است. بعد خداوند هم مطلبی را به مغز آیت الله حاج آقا مرتضی حائری(ره) آورد و آن اینکه گفت به این عالم: که علی(ع) این همه سخنرانی و خطبه دارد همه آنها بعد از رسول گرامی اسلام(ص) بوده
می‌خواهد بگوید تا استاد زنده است ادب داشته باش در حضور استاد حرف نزن و تا پیامبر(ص) زنده بود علی(ع) سخنرانی نمی‌کرد.
گفت خوب یک به یک به قول فوتبالیستها این نشد که تو از مصر بیایی تک بزنی به هر حال. خوشا به احوال ما با این مکتب، خودمان را آماده کنیم برای استفاده از رجب، شعبان، رمضان.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment