موضوع: تفسیر سوره نحل (12)، علم (1)
تاریخ پخش: 78/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقی بالهدی والهمنی التقوی»
در ادامهی تفسیر آیات سورهی نحل بحث دربارهی این آیه بود که: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نحل/43).
بینندهها بحث را در آستانهی تولد حضرت زهرا(س) میبینند، و تولد حضرت امام خمینی (ره) در همان ایام است و سال هم سال امام خمینی (ره) و اینجا هم دانشگاه است.
باید بحث به همه این مناسبتها اشاره داشته باشد. اشاره کردیم به مسأله تقلید و اینکه عالم چه عالمی باید باشد و ولایت فقیه.
چند نکته:
1- آفرینش برای علم است
ابر و باد و مه و خورشید برای اینکه شما یاد بگیرید. میفرماید: «اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً» (طلاق/12).
برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
یک جمله هم برای شما که در نیروی دریایی تخصصهایی میبینید: «یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ» (المصباحکفعمی/ص254) (ای کسی که عجائب تو در دریاها هم هست) یکی از جملات دعای جوشن کبیر عجائبی در دریاهاست. فیلمهایی پر بیننده است که از حیوانات و موجودات دریایی و قوانینی را که بر آنها حاکم است نشان میدهند.
26 مرتبه کلمه «اعْلَمُوا» در قرآن کریم آمده یعنی: بدانید، شما که پرواز میکنید از ابرها بالاتر میروید غافل نباشید. قرآن گله میکند: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ» (یوسف/105). چه نشانهها و آیاتی در آسمانهاست که بشر بر آن مرور و عبور میکند ولی غافل است.
«یَمُرُّونَ» اشاره به هواپیما است قدیم که هواپیما نبود میگفتند بشر مرور میکند به آسمان این که نمیشود چون وسائل پرواز نبود، و چون معنای آن را نمیفهمیدند میگفتند «یَمُرُّونَ» یعنی «یَنْظُرُونَ» یعنی نظر میکند به آنها، مثل اینکه کتاب را مرور کردم یعنی نگاه کردم.
بعد که هواپیما آمد معلوم شد که «یَمُرُّونَ» معنای خودش را میدهد یعنی بشر مرور میکند بر آیات در آسمانها (تکرار مطلب) و شاید انسان بتواند در کرات آینده عبور و مرور کند و غافل باشد. خلاصه آفرینش برای علم است و بعثت انبیاء برای علم.
سؤال: چرا پیامبر(ص) به معراج رفت؟
جواب: «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا» (اسراء/1) برای اینکه آیات و نشانهها را به او نشان بدهیم.
یعنی یک سفر علمی و آموزشی بود، علم و تحصیل انتها ندارد، از کلماتی که به غلط در جامعه ما معروف شده کلمه «فارغ التحصیل» است هیچ وقت انسان از تحصیل فارغ نمیشود.
لیسانس مثل دندان است، وقتی دندان پیدا کرد حالا وقت خوردن است میگوید بنده دندان دارم باید غذا بخورم و حالا که لیسانس داری وقت مطالعه است.
خود را فارغ التحصیل ندانید. خداوند به پیامبر(ص) هم میفرماید: «قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114) (اگر یوسف به مقام حکومت رسید به خاطر عملش بود میفرماید: «یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ» (یوسف/6) وقتی توانست با عملش خوابی را خوب تفسیر کند خداوند او را به آن مقام رساند.
حضرت سلیمان گفت خدای را شکر برای دو چیز: «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ» (نمل/16).
الف: «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ»
ب: «وَ أُوتینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»
زبان پرندهها را میفهمم و حکومت بدست من است، اول شکر بر علم کرد و بعد بر حکومتش.
قرآن از یکی از اطرافیان حضرت سلیمان(ع) نقل میکند:
که من تاج و تخت فلان پادشاه (بلقیس) را میآورم «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ» (نمل/40) قبل از آنکه چشم به هم بزنی البته گفت «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» من علمی از کتاب دارم که میتوانم این کار را بکنم.
سؤال: «طیُّ الارض» به قول قدیمیها در اسلام داریم؟
جواب: بله این آیه فوق دلیل بر وجود طی الارض است.
2- مرتبه علمی حضرت زهرا(س)
مواردی دربارهی علم مطرح میشود
الف: موانع علم؟
ب: آفات علم؟
ج: شیوههای علم؟
د: استاد چه کسی باشد؟
این خود یک بحثی است که چون به شب تولد حضرت زهرا(س) رسیدهایم بحث را رد میکنیم گرچه حضرت زهرا(س) هم ازنظر علمی بالابودند من در جلسهی قبل گفتم که از امام صادق(ع) سؤال میکردند میفرمود بروم به مصحف حضرت فاطمه(س) نگاه کنم کتابی از آن حضرت نزد امامان ما(ع) بود و الآن هم دست حضرت مهدی(ع) است که امامان ما(ع) نسبت به سؤالات علمی هر زمان گیر میکردند به آن کتاب مراجعه میکردند یعنی حضرت زهرا(س) را چنین حساب نکنیم که یک دختر 18 بود سیلی خورد و شهید شد ما گاهی درباره شخصیتها یک صفت را میگیریم و بقیه صفاتش از بین میرود مثلاً امام حسین(ع) او که در کربلا شهید شد بله شهادت او آنقدر اوج گرفت که روایاتش تحت الشعاع قرار گرفت.
3- اهمیت وحی و تفسیر در کنار قرآن
می فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ» (نحل/44-43). یعنی هدایت انبیاء با دلائل عقلی و روشن بود، «زبر»، زبور، کتب آسمانی.
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل/44). دو وحی بر پیامبر(ص) میشد 1- قرآن 2- تفسیر قرآن
اینکه مراد از این آیه چیست؟ به حضرت الهام میشد، یعنی تبصره قانون هم از طرف خداست.
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» (نجم/4-3) هر چه از لب پیامبر صادر میشود وحی است.
چون دو وحی داریم یکی در قالب قرآن و دیگری تفسیر قرآن: «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»: ما وحیی برای تو میفرستیم تا قرآن را تفسیر کنی. پس معلوم میشود که قرآن نیاز به بیان دارد، اینکه امام خمینی (ره) فرمود: کشور بی آخوند مثل دانشگاه پزشکی بدون پزشک است. نسخه تنها کافی نیست باید طبیب هم باشد و داروی با بیان پزشک باشد و به همین خاطر اگر نباشد تفسیر به رأی پیدا میشود و این خطرناک است.
افرادی هستند که در گوشه و کنار به تفسیر گفتن شروع کردهاند، و تفسیرهایی که بعضی از آنها به سر هیچ بیلی بند نمیشود، اواخر زمان شاه هم تفسیرهایی شروع شد که بعد گروه فرقان از آن پیدا شد.
رهبر این گروه که الحمدالله اعدام شد یک روز مرا دید من زمان شاه هم جلسه و کلاس داشتم گفت من خیلی میخواستم شما را ببینم رفتیم در یک خانه گفت معنای این آیه و آن آیه این است گفت برداشت من این است گفتم قرآن سلیقهای نیست، یک چیزی که به دلمان میچسبد میگوییم لابد این است.
به یک نفر گفتند بیمارستان نیروی دریایی کجاست؟ کمی فکر کرد و گفت لابد کنار دریاست. پیش خود فکر میکند غذای کنار دریا لابد ماهی است اینطور نیست، دین ما با قیاس نیست. مثل آن شاعر: درخت گردکان با آن بزرگی درخت خربزه الله اکبر! اینها را نمیشود قیاس کرد.
مثل اینکه بگوییم کد تهران چند است 021 اگر رفتیم کرج 031 اگر قزوین 041 اینطور نیست و لذا هم خود دین از وحی و هم تفسیر آن از وحی است.
خلاصه تفسیر قرآن باید توسط کارشناسی باشد: هزاران جلسهی قرآن داریم که در آنها بعضی افراد تفسیر میگویند. تفسیر باید زیر نظر کارشناس باشد.
دیدهاید نوشتهاند تزریقات زیر نظر دکتر اگر تزریقات زیر نظر پزشک است تفسیرات هم باید زیر نظر یک اسلام شناس باشد.
(بنده 15 سالگی طلبه شدهام الآن 55 ساله هستم 40 سال است طلبه هستم استعدادم هم بد نیست از 40 سال حدود 30 سال در تفسیر کار کردهام، در عین حال وقتی میخواهم چیزی چاپ کنم به نزد چند کارشناس میخوانم من از خودم خجالت میکشم که نشان میدهم بعد چاپ و باز هم بی عیب نیست ولی بعضی دو سه سال درس خوانده شروع میکنند چیزهایی میگویند، اسلام شناسی، اسلام شناسی. یاد آن دیوانه به خیر، دیوانهای پرچمی دوش گرفت آوازخوان به طرف کربلا رفت. دیوانه دیگری به او رسید گفت کجا؟ گفت کربلا گفت کی دیوانه شدهای گفت امروز صبح گفت من 30 سال است دیوانه شدهام هنوز امامزاده شهر نرفتهام تو امروز دیوانه شدی میخواهی بروی کربلا.
«أَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ» (نحل/45). آیا با اینهمه بینات و پیامبر و معجزه و قرآن و تفسیر آن توسط وحی: آیا کسانی که هرگونه بدی را طراحی میکنند از قهر خدا میترسند. یعنی با اینهمه استدلال وحی دیگر لجبازی نکنید.
آیا در مقابل وحی توطئه میکنند، آیا فکر میکنند ایمن هستند و شعور این را ندارند که قهر خداوند از مسیری که فکر آنرا هم نمیکردند بیاید.
یعنی در مقابل انبیاء و امامان و جانشین امام ایستادگی نکنید.
بله آنها که دنبال هوا و هوس هستند خداوند قول نداده آنها را کمک کند ولی: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) آنها که در راه ما (خدا) جهاد کردند راه ها را به آنها نشان داده کمک میکنیم در طول تاریخ چه کسانی که در مقابل حق ایستادگی کردند موفق شدند؟ معاویه یا یزید یا بنی عباس؟ شاه یا امام خمینی(ره)؟ موسی یا فرعون؟
یک جو عقل هم خوب است، یک نمونه بگویید که فلانی با انبیاء در افتاد و موفق شد من هم میخواهم نفر دوم باشم، در تاریخ احدی با انبیاء در نیافتاده مگر اینکه نابوده شده، با جانشینان انبیا در نیافتید قداستها را نشکنید.
«أَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ»
تدبیر و اندیشهی بد میکنید، حالا اینرا در این روزنامه بنویسیم، این مقاله، این کاریکاتور، این تشکیک این تردید. آیا خیال شما راحت است از این رقم توطئهها در مقابل اینکه ما بینات و زبر داریم با فرستادن وحی و پیامبر و بینات باز هم داری کلک میزنی؟
4- اقسام مختلف عذاب الهی
زمین شماها را میبلعد و عذاب الهی از مسیری میآید که شما باور ندارید.
عذاب چند رقم است:
1- زمینی: «أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ»
2- آسمانی: «أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ»
3- ناگهانی: «أَوْ یَأْخُذَهُمْ فی تَقَلُّبِهِمْ» (نحل/46).
پس اینها احساس آرامش نکنند، آیا احتمال نمیدهند که قهر خداوند آنها را بگیرد یا دلهرههایی که بر آنها القا میشود: «أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ» (نحل/47).
گاهی فشار روحی باعث میشود که طرف سکته کند، صبح بلند میشویم فلان جا سیل و یا زلزله آمده، هرچه میدانیم از حافظه محو میشود، فکر نکنید حال که قلم و بیان دارید میتوانید هر کاری میخواهید بکنید، با مقدسات در نیافتید.
5- نگرش به آفریدگان خداوند و عدم غفلت از آن
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» (نحل/48).
به آفریدههای خداوند نگاه نمیکنند، این مرغابی بال او چرب است آب را پس میزند و الا او به آب فرو میرفت، وزن آب و پرنده، وقتی آن پرنده میخواهد شکار خود را در دریا بگیرد، یک درصد احتمال خلاف آن نیست
(در ته دریا نهنگها دندانهایشان جرم میگیرد چوب مسواک و خلال میخواهند چکار کنند؟ میآید روی آب دهانشان را باز میکنند و پرنده در هوا گرسنه است پرندههایی که مثل کلنگ دو سره دو نوک دارد جرمهای لای دندانهای نهنگ را میخورد هم شکم او سیر شده و هم دندانهای او پاک میشود.
خدایی که روزی یک پرنده در هوا را لای دندان یک نهنگ قرار داده، هیچ میدانید همین نفس که ما میکشیم بخاطر همین نهنگهاست اگر حیواناتی که در دریا میمیرند نهنگها آنها را نخورند آب دریا بد بو میشود، اگر نهنگها یک روز اعتصاب کنند و بگویند گوشت مرده نمیخوریم شاید تنفس برای ما مشکل شود و هر نفس که ما میکشیم برای هر برگی است که برای ما اکسیژن میسازد و هر نهنگی که فضای دریا را پاکسازی میکند.
غافل نگذریم:
به دریا بنگرم، دریا تو بینم، به صحرا بنگرم…
موحد کسی است که از اینها استفاده لطیف بکند، خلیفهی دوم گفت حمام جای بدی است، (انسان بدن همدیگر را میبیند) امیرالمؤمنین(ع) فرمود: حمام جای خوبی است، انسان بیاد مردن و قبر و قیامت میافتد که او را لخت کرده، غسل میدهند.
بله میتوان از حمام استفادهی معاد کرد کسی هم ممکن است استفاده سوء بکند، مثل کلید از یک طرف باز و از طرف دیگر میبندد. تا به چه شکل حرکت بدهیم.
6- تسبیح طبیعت و سجدهی آن بر خدا
طبیعت دفتر خداشناسی است: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا» قرآن زیاد این جمله را میفرماید که غافل نگذرید آیا به پدیدهها نمینگرید؟ که هر چیز سایهای دارد و از راست و چپ حرکت دارد و خاضعانه برای او (خدا) سجده میکنند، سایه به خاطر گردشی که دارد حالت به خاک افتادگی را دارد. به هستی نگاه کنید، هستی در حال سجده است. از نظر قرآن و فرهنگ قرآنی همه هستی سجده میکند.
آیه در این زمینه زیاد داریم مثلاً میفرماید: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ» (جمعه/1) (تسبیح خدا میگوید آنچه در آسمان و زمین است) و یا داریم «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (حدید/1) و یا «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره/116) همه هستی در حال قنوت است و یا در حال سجده است هر کس و هر چیز به هر مرحله از شعور که برسد سجده میکند، نه خودشان که سایه آنها تسلیم قوانین الهی هستند.
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ الْمَلائِکَهُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» (نحل/49). هر جنبندهای و آنچه در زمین و آسمانها است و فرشتهها او را سجده کرده و تکبر نمیکنند. انسان است که تکبر میکند و از همه محتاجتر (میگویند هر میمونی زشتر است) انسان از همه موجودات و از همه موجودات هم در برابر خدا گردن کلفتتر است. پرندهها تسبیح میگویند: «مَنْطِقَ الطَّیْر» (نمل/16).
قرآن میفرماید: سلیمان با لشگرش آمدند رد شوند یکی از مورچه ها به بقیه گفت: «یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ» (نمل/18).
ای مورچهها داخل لانه شوید این سلیمان و لشگرش هست که دارند میآیند شما را لگدمال میکنند و متوجه هم نیستند پس مورچه هم میفهمد که این سلیمان لشگرش است بعد نهی از منکر میکند که بروید در لانهها تا پایمال نشوید، و هم دلسوزی میکند و بعد هم نسبت «لا یَشْعُرُونَ» میدهد که اینها متوجه نیستند مورچه به سلیمان چنین میگوید.
هستی در حال سجده و تسبیح است گوش شنوا میخواهد، و سجده تنها برای اوست «وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ» و هستی شعور دارد که سجده میکند.
من این را نمیدانم، اجازه بدهید بگویم، ایام جبهه بود خانوادههای شهید مجلهای درب خانهشان بود ما هم با ماشین در کوچههای تهران داشتیم میرفتیم رسیدیم مقابل یک خانهای که عکس شهید زدهاند گفتیم فاتحهای بخوانیم وقتی وارد شدیم و فهمیدند که ما کی هستیم پدر و مادر شهید آمد و بعد گفتند این شهید ما داستانی دارد و آن اینکه او داخل قفس کبوتری داشت روزی آمد و او را آزاد کرد و گفت خداوند به تو بال داده که بپری وقتی کبوتر پرید بعد او به خود گفت من خودم را هم باید از این قفس تن آزاد کنم تصمیم به جبهه رفتن گرفت چند مرتبه برای دیدن آمد و رفت تا در یکی از سفرها دیر کرد چشم به راه او شدیم تا یک روز درب اطاق باز بود و عکس این شهید در طاقچه، دیدیم که این کبوتری که آزاد شده بود و ما او را با قیافه میشناختیم وارد منزل و وارد اطاق و بعد رفت و خودش را به عکس این شهید کشید ما فهمیدیم که حتماً اتفاقی افتاده و بعد از مدت کوتاهی خبر شهادت او از جبهه رسید.
قرآن میفرماید: «هدهد به نزد سلیمان آمد. گفت من از منطقهای عبور کردم که آنها خدا را نمیپرستیدند، بت پرست بودند و پادشاه آنها خانمی بود و تختی داشت».
یعنی هدهد در آسمان هم میفهمد که شما خداپرست یا خورشید پرست هستید. این زن است یا مرد شاه یا غیرشاه، و اینکه روی آن نشسته تخت سلطنتی است میگوید: «وَ لَها عَرْشٌ عَظیمٌ» (نمل/23). از ایمان و شرک ما خبر دارند، فکر نکنیم با شعور فقط ما هستیم، چقدر بد است که هستی در حال سجده و قنوت باشد: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره/116) ولی ما وصلهی همرنگ هستی نباشیم ولی ما اهل سجده و قنوت نباشیم.
پرندهای صدا کرد امام صادق(ع) فرمود منظور از این صدا چیست؟ و چه میخواهد بگوید. مثنوی گفته:
ما سمعیم و بصیریم و هوشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم
حضرت امام خمینی نامهای دارد به عروسش فاطی میگوید دخترم تمام هستی در حال سجده است این ما هستیم. حالا این برای ما زشت است بیشتر از همه برای من بگذار بگویم میفرماید: پرنده که نماز میخواند میفهمد «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ» (نور/41) یعنی او وقتی تسبیح و نماز میخواند میفهمد.
بندهی قرائتی وقتی نماز میخوانم که نمیفهمم گنجشک از من بهتر است چون او میفهمد چه میگوید و من نمیفهمم،
اینها جزء معارف ناب قرآن است، ممکن است که ما خط کش روحمان کوتاه باشد.
سؤال: فرق «خطبه» و «خطابه» چیست؟
«خطبه» یعنی صحبت و سخنرانی کن و یک چیزی بگو که مردم بفهمند ولی «خطابه» یعنی حق را بگو اگر هم امروز نفهمیدند بعدها خواهند فهمید و لذا میگویند «خطبههای نهج البلاغه» نه خطابهها افرادی هستند که هر چه به آنها میگویی به علامت انکار و تکبر کتفهایش را بالا میاندازد «ثانِیَ عِطْفِهِ» (حج/9) بعد که میرود و به بن بست میرسد و به مشکل برخورد میکند میگوید کار، کار خداست، اول حاضر نبود اقرار کند.
(مثل بچههایی که هر چه میگویی گوش نمیدهد ولی بعد میگویند: حق با بابایم بود، استادم درست گفت) قرآن میگوید: هستی حتی سنگ شعور دارد.
برای ما سنگین است ولی باید قبول کنیم (وحی است) که میفرماید: «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» (بقره/74).
دیگر وقت نوشتن هم ندارم چون دقیقههای آخر است، میفرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر/28) فقط علماء خشیت دارند. بعد میفرماید: بعضی از سنگها هم از خشیت خدا از کوه سرازیر شده و میافتد. پس هستی شعور دارد، انسان میخواهد نماز بخواند.
7- عبادت حضرت زهرا(س)
به زهرا(س) میگویند «زهرا» تولد حضرت در پیش است، چون وقتی انسان میخواهد نماز بخواند میگوید، همه هستی «سبحان الله» میگوید من چرا نگویم،
گاهی انسان مغرور میشود که من رفتهام مسجد جمکران، نماز، توسل، نماز شب خواندهام، کاری نشده چون همه هستی تسبیح میگوید انسان متوجه میشود که کاری نکرده، غرور انسان را نگیرد.
چون عبادت حضرت زهرا(س) نور داشت میگویند «زهرا» عبادت مزه دارد، من در تولد حضرت امام خمینی(ره) نمیدانم چه بگویم، ثمرهی علم عبودیت است.
برادرها این درسها همه فراموش میشود، هر چه بخوانیم یادمان میرود و اگر الآن در پیری فراموش میکنیم.
قرآن میگوید: – الآن آیهاش را یادم رفته که بعضیها وقتی پیر میشوند آنچه در جوانی یاد گرفتهاند فراموش میکنند.
به تحصیلات ننازید، فراموش میشود، نام ما فراموش میشود، من که اینجا نشستهام قبر پدر و جدم را میدانم بقیه را نمیدانم، در آینده نسل ما سراغ قبر ما را هم نخواهند گرفت، یک نسل را مادر هستی میدانند فراموش میشویم آنچه برای ما میماند چیزی است که چقدر ما با هستی گره خوردهایم مدها، رنگها، خوشگیلها، زنده و مرده بادها همه تمام میشود.
زهرا(س) امام خمینی(ره) و امام حسین(ع) ماند و کاخها خراب شد و خیلی کاخها الآن کلاغ در آن است همه چیز محو میشود.
8- ماندگاری رنگهای خدایی و فناپذیری غیر آن
قرآن میفرماید: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96).
هر چه رنگ شماها هست میپرد و هر چه رنگ خدایی دارد میماند، خوشا بحال کسی که درس خواندنش برای خدا باشد، عشق به چه کسی، اولیا خدا، به چه آرزویی، خدمت به خلق خدا، هدفها همه مقدساند، و ما میتوانیم، همه کارهایمان الهی باشد، آبی که به صورت میریزیم قصد وضو و شنا به قصد غسل، پولی که صدقه میدهیم اول برای جان امام زمان (عج) که هستی به انگشت او میچرخد، بعد برای مسلمانهای کرهی زمین، همه انسانها بعد هم خودت، نیت عمومی باشد. درس میخواند، لیسانس میگیرد. به خانه و ماشین و… میرسد. آخرش چیست؟ اینها که همه جماد هستند و تو انسان، و انسان نباید فدای جماد شود، بلکه بالعکس.
جملهای است از یک طرف درست و از یک طرف غلط است، دنیا برای شما درست و شما برای دنیا غلط، نخ عقب سوزن درست ولی سوزن عقب نخ نباید برود.
تولد حضرت زهرا(س) را تبریک میگوییم، خوشا به حال ما که زهرا(س) داریم، دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت، چه لقبهایی، در همه خانهها اسم دخترها را زهرا و فاطمه بگذارید،
من غصه میخورم میگوییم چرا زهرا و فاطمه نداری؟ میگوید خواهرم فاطمه بود بگو چون خواهر یخچال دارد دیگر یخچال نمیخواهیم، و چون زن داداشم تلفن دارد ما دیگه نمیخواهیم چطور در کارهای مادی چشم و هم چشمی هست ولی در کارهای معنوی نیست.
حدیث داریم: کسانی که به عشق ما اسم فرزندانشان را علی و فاطمه و حسن و حسین و تقی و …. بگذارند فردای قیامت به نفع آنها خواهد بود، حال که اسم فلان را گذاشتهای فردای قیامت چه نفعی خواهد داشت؟ حدیث: از حقوقی که فرزند به پدر و مادر دارد نام نیکو میباشد.
9- اهمیت و احترام دختر بعد از اسلام
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَبِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ» (نحل/59-58)
همینکه خبر میدادند خانمش دختر زایید صورتش از غصه سیاه میشد از خبر تلخی که شنیده از قومش و محله و شهر متواری و فراری شود و یا با ننگ و خقت او را نگه دارد و یا او را به خاک مخفی کند این وضع دختر بود ولی خداوند در این زمان میفرماید: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1).
سورهی کوثر بنام زهرا(س) است و «فاطمه» یعنی: زن استثنایی و از عیبها جدا فاطمه، فاطمه است یعنی این زن جداست و حسابش از همه فرق میکند.
و لذا سورهی «کوثر» حسابش از همه جداست، و تمام کلمات این سوره از «اعطینا» و «کوثر» و «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» (کوثر/2) و «وَ انْحَرَْ» (کوثر/2) و «شانِئَکَ» (کوثر/3) و «هُوَ الْأَبْتَرَ» (کوثر/3) هیچ جای قرآن نیست و منحصر به فرد و مربوط به این سوره است، آلیاژ این سوره استثنایی است.
خود زهرا(س) استثنایی است وقتی خداوند میخواهد او را به پیامبر(ص) و خدیجه بدهد میفرماید 40 روز باید از هم جدا باشید میخواهد فاطمه(س) را به آنها بدهد
خدایرا شکر که فاطمه(س) را دوست داریم و اهل بیت(ع) ما معصوم هستند و امام خمینی(ره) یکی از فرزندان اوست، کسی که در دنیا نمونه نداشت. تولد حضرت زهرا(س) را تبریک گفته و همچنین تولد حضرت امام خمینی(ره) را که اینها سوختند تا مکتب را به ما رساندند چون در تولد حضرت زهرا(س) خدا چیزهایی به انسان میدهد من چند دعا میکنم.
10- آداب و اصول دعا
یک نفر آمد خدمت امام(ع) عرض کرد من دعا میکنم مستجاب نمیشود حضرت فرمود چگونه دعا میکنی گفت میگویم خدایا بده حضرت فرمود دعا آدابی دارد که:
1- از خدا تجلیل کنید.
2- الحمدالله بگویید.
3- نعمتهایش را بشمارید.
4- صلوات
5- لغزشهای خود را به یاد و زبان بیاور.
6- عذرخواهی
7- دعا کن
ما دو سه دقیقهای که وقت داریم بینندههایی که در آستانهی تولد حضرت زهرا(س) پای تلویزیون هستند ما دعای دسته جمعی کرده و آنها هم آمین بگویند.
حدیث داریم اگر در زمان دعا کردن دستها را مقابل صورت آوردید خداوند میفرماید دستی که بالا آمده من خالی بر نمیگردانم.
سؤال: مگر خدا بالاست که دست را رو به بالا میگیریم؟
جواب: اینکه دست را رو به بالا میگیریم یعنی من گدا هستم نه اینکه خدا بالاست. (علامت سؤال است، نه علامت مکان)
حدیث داریم: اگر ده مرتبه یا الله بگویید خداوند میگوید لبیک من میدهم.
خدایا ما نمیتوانیم از تو تجلیل کنیم تو عزیزی، رحیمی، رئوفی، رحمانی، خالقی، هستی و ما را آفریدی به ماعقل و شعور و انبیاء و عزت دادی و توطئهها را خنثی کردی در همهی دنیا طاغوت حکومت میکند و از آمریکا میترسد جز ایران برای هر نعمتی شکر و «الحمدالله رب العالمین» هستی شعور دارد و ما غافل، برای هر لغزشی «استغفرالله ربی و اتوب الیه».
خدایا تو را به حق محمد و ال محمد اموات و خود ما را بیامرز.
هرچه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و عقل و علم و عمل و برکت کار ما بیفزا.
دین و رهبر و عقائد و افکار و مرز و بوم ما حفظ بفرما.
توطئهها خنثی توطئه گران نابود بفرما.
خدایا روز به روز بر عزت و قدرت و حدت و مصونیت نظام ما بیفزا.
ما را دشمن شاد قرار مده.
انواع برکات را بر ما نازل فرما.
به بی مسکنها مسکن خوب، به بی همسرها همسر خوب به بی فرزندها فرزند خوب، به بی کارها شغل حلال عنایت فرما. باران رحمتت را نازل دلها با صفا مرضی، شفا و اموات مورد مغفرت قرار بده.
جان و روح هستی آقا امام زمان حضرت مهدی (عج) است. قلب مطهرش را از ما برای همیشه راضی و ما را از بهترین یاران و زمینه سازان حکومت قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»