تفسیر سوره نحل – 10، قدرت خداوند

موضوع: تفسیر سوره نحل (10)، قدرت خداوند
تاریخ پخش: 78/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقی بالهدی والهمنی التقوی»

بحث تفسیر سوره‌‌ی نحل را داشتیم رسیده‌‌ایم به یک آیه‌‌ای که به دهان همه ایرانیان هست و آن را حفظ هستند و می‌‌گویند، «کُنْ فَیَکُونُ» (نحل/40) شد وقتی می‌‌خواهند بگویند زیر و رو شد این کلمه را می‌‌گویند پس رسیده‌‌ایم به آیه‌‌ی «کُنْ فَیَکُونُ» و انشاءالله چند آیه از این سوره‌‌ی نحل را خدمت عزیزان دانشجو و بعضی اساتید تفسیر می‌‌کنم.
1- همه چیز در مسیر خواست و اراده‌‌ی خدا
«إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‌ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ » (نحل/40).
«إِنَّما» یعنی فقط (وقتی یکبار یاد گرفتیم که «إِنَّما» یعنی فقط 50 تا «إِنَّما» هم که باشد یعنی فقط. پسری به پدرش گفت می‌‌خواهم بروم چراغانی پدر گفت این لامپ را ببین بعد گفت آنجا هم صد تا مثل این هست، یک «إِنَّما» با دو هزار «إِنَّما» یکی است، شی یعنی چیز. پس: فقط حرف ما برای چیزی که اراده می‌‌کنیم به او می‌‌گوییم باش آن هم هست.می‌‌فرماید: وقتی چیزی را بخواهیم بوجود بیاوریم همین که اراده کنیم باشد، می‌‌شود.
چطور یک جوان و نوجوان بتواند تصور کند که بگوید باش بشود (یک وقتی یادم نیست من خودم این مثل را در تلویزیون گفته‌‌ام هر کس شنیده تکرار بشود هر کس نشنیده دفعه‌‌ی اول باشد).
خود شما هم الآن یک چیزهایی را می‌‌خواهی به تصور باشد، مثلاً فرض کن الآن منزل عمو و فرض کن در استخر و بالای بام هستی، یعنی الآن که شما تصمیم می‌‌گیرید جایی باشید همان خاطره در ذهن شما می‌‌آید و فرض کنید حسینیه جماران یا مرقد امام خمینی(ره) هستی، و یا در صحن امام رضا(ع) همانطور که شما قدرت داری برای یک لحظه چیزی را در ذهن بیاوری خداوند قدرت دارد همان را بیرون از ذهن شما بوجود آورد.
پس بوجود آوردن فوری کار محال نیست. (یکوقت در ذهن و یکوقت بیرون از ذهن) می‌‌خواهم کفی را ایجاد کنم (دست می‌‌زند) این صدا نبود، من یک لحظه آنرا ایجاد کردم، کلمات نبود با تکان دادن لب ایجاد کردی،
البته ما چون عاجز بوده (و قدرت کم داریم) نیاز به حرکت و اکسیژن و… داریم او (خداوند) نیاز ندارد پس بحث قدرت خداوند است.
سؤال: اراده یعنی چه؟
جواب: اراده به معنای خواستنی به همراه امید و علاقه و دستور. هم در آفرینش و هم در قانون. مشیت (انشاءالله) یعنی چه؟
جواب: مشیت همان اراده است با این فرق که مشیت در خلفت و طبیعت و اراده هم در طبیعت و هم در قانون استفاده می‌‌شود
قدرت خدا: «وَ هُوَ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (مائده/120) و این در قرآن زیاد آمده و «قدیر» هم به غیر از خدا گفته نمی‌‌شود، اما قادر به دیگران هم گفته می‌‌شود.
2- امتیازات قدرت خداوند
1- نسبت به همه چیز است و البته چیزهای شدنی.
آنها که کت و شلوار می‌‌توانند بدوزند قبا نمی‌‌توانند (خیلی از آرایشگاهها که زلف سوپرلوکس درست می‌‌کنند ریش نمی‌‌توانند وادارند) پیراهن دوزها، برق کشی و برق کشها، کاشیکاری نمی‌‌توانند در آشپزها و سخنرانها و شعرا، در هر صورت افراد هنرمند و خلاق در همه چیز خلاقیت ندارند آنکه 40 روز ریاضت در نخوابیدن دارد بگو 40 روز نخور می‌‌گوید نمی‌‌توانم، هر کس در هر کاری که تمرین دارد، توانایی دارد ولی قدرت خداوند نسبت به همه چیز است.
چند روز پیش‌‌ یک نفهمی حرفی زده بود که جوابش را هم در صداوسیما دادند حالا من اشاره به حرف آن نفهم و جوابهای آن ندادم، یک حدیث می‌‌خوانم.
فردی آمد و گفت خداوند می‌‌تواند کره‌‌ی زمین را در یک تخم مرغ قرار بدهد؟ البته امام(ع) یک جواب اقناعی به او داد. و فرمود: تو جهان به این بزرگی را با یک چشم کوچک می‌‌بینی.
البته این چشم ما هم همه‌‌اش دم طاووس است آن چیزی که عامل دیدن است شاید به اندازه‌‌ی نوک سنجاق باشد. مثل یک رزمنده که به خط مقدم می‌‌رود، گویند 9 نفر باید او را تدارک کنند، عامل اصلی دیدن به اندازه‌‌ی ته سنجاق است.
بعد از این جواب جضرت فرمود: البته اینکه می‌‌گوییم خداوند قادر است یعنی بر هر چیز شدنی قادر است.
مثل اینکه به فردی که دکترای ریاضی دارد بگویی: 98=1+2 دو به اضافه یک می‌‌شود نود و هشت می‌‌گوید: چنین چیزی نمی‌‌شود. بگوییم پس تو دکترای ریاضی نداری، می‌‌گوید من علم ریاضی و تمام فرمولهای ریاضی را می‌‌دانم (ولی پیشنهاد تو احمقانه است) من که می‌‌گویم دبیر ریاضی هستم یعنی چیزهای شدنی را انجام می‌‌دهم، اگر کار نشدنی است نباید گفت تو قدرت نداری آیا دو خط موازی می‌‌توانند همدیگر را ملاقات کنند؟ وقتی میگوییم موازی معنایش این است که نمی‌‌شود مثل اینکه بگوییم آیا جفت می‌‌تواند تاق و بالعکس بشود، یک چیز در یک لحظه می‌‌تواند دو حالت داشته باشد؟ مثل سرکه در همان لحظه که ترش است شیرین هم باشد، نمی‌‌شود گفت تو آشپز خوبی نیستی اگر چیزی محال عقلی بود یعنی نشدنی است. و وقتی می‌‌گویند خداوند قدرت دارد یعنی بر کارهای شدنی.
2- خسته نمی‌‌شود
ما نسبت به کارها به قدر توان خسته می‌‌شویم، مثل دلاک و کیسه کش حمام نسبت به نفر چهارم و بعد خسته می‌‌شود، سخنران، سخنرانی چهارم و استاد دانشگاه کلاس پنجم خسته می‌‌شود. ولی درباره‌‌ی خداوند می‌‌فرماید: «وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ» (احقاف/33) یعنی: هیچ وقت خداوند خسته نمی‌‌شود.
3- قدرت او همراه با علم است
(ممکن است یک شتر بتواند وزن سنگینی را بلند کند ولی عالم نیست) ممکن است یک بچه کاری را انجام دهد ولی علم به آن نداشته باشد، خود ما خیلی از کارها که قدرت داریم و انجام هم می‌‌دهیم بعد می‌‌فهمیم که اشتباه کرده‌‌ایم و می‌‌گوییم کاش این کار را نمی‌‌کردیم.
ولی درباره‌‌ی خداوند می‌‌فرماید: «وَ هُوَ الْعَلیمُ الْقَدیرُ» (روم/54) او هم دانا و هم قادر است.
4-تمام شدنی نیست
ولی بقیه قدرتها این چنین نیست کپسول تا گاز دارد گرما و روشنایی دارد، خورشید تا زمانی نور و گرما دارد، و لامپ قدرت روشن کردن یک محدوده‌‌ای را دارد.
قرآن درباره‌‌ی قدرت خداوند: «قادِرٌ عَلى‌ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ» (اسراء/99) قدرت دارد مثل آن هم خلق کند.
5- قدرتی مانع او نیست
قدرت‌‌های دیگر مانع دارند مثلاً آمریکا کار می‌‌کند و شوروی مانع شود او یک پدافند دیگری یک زیردریایی و دیگری سلاح مدرن‌‌تر می‌‌سازد…
ولی قرآن درباره‌‌ی قدرت خداوندی می‌‌فرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کانَ عَلیماً قَدیراً» (فاطر/44) هیچ قدرتی مانع قدرت او نمی‌‌تواند بشود و به عجز در نیاورد.
6- برای او هر چیزی قابل تغییر و تبدیل است.
ولی دیگران ممکن است بیل بسازد ولی همان بیل را نتواند تبدیل به پارو کند و بالعکس و یا پیراهن را عمامه و دستکش را شاپو می‌‌گوید قابل تبدیل نیست ولی قرآن درباره‌‌ی قدرت خداوند می‌‌فرماید: «إِنَّا لَقادِرُونَ عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ» (معارج/41-40) قدرت داریم تبدیل کنیم کود به زمین می‌‌دهند گل می‌‌دهد، زمین آب شور می‌‌خورد لیموشیرین تحویل می‌‌دهد.
7- قدرت او سریع است
یک کشور اگر احتیاج به کشتی دارد الآن که به یک کشور دیگر سفارش می‌‌دهد شاید 6 سال دیگر آن را تحویل می‌‌دهد ولی قرآن درباره‌‌ی قدرت خداوند می‌‌فرماید: «کُنْ فَیَکُونُ» انجام هر عملی فوری است بگوید باش هست می‌‌شود.
در جای دیگر می‌‌فرماید: «کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» (قمر/50) به اندازه‌‌ی یک چشم بر هم زدن هر کاری را انجام می‌‌دهد. این امتیازات قدرت خداوند بر سایر قدرتها بود.
(البته این چیزی است که من می‌‌فهمم هیچ وقت نگویید اسلام این است ما یک لیوان آب دریا را می‌‌بریم می‌‌گوییم دریا این است، باید گفت ظرف من این مقدار بود، تمام ما که حرف می‌‌زنیم دین را نمی‌‌گوییم اطلاعات خودمان را از دین می‌‌گوییم درباره‌‌ی علی ابن ابیطالب(ع) نمی‌‌گوییم علی این است می‌‌گویم من از علی این را می‌‌دانم، مگر علی را من می‌‌توانم بشناسم، محدود که نمی‌‌تواند بی نهایت بشناسد.
سؤال: ایمان به قدرت خداوند چه فایده‌‌ای دارد؟
جواب: ایمان به قدرت خداوند فوائد و برکاتی دارد.
3- فواید ایمان به قدرت خداوند
الف: انسان مأیوس نمی‌‌شود.
افرادی که به بن بست می‌‌رسند و مأیوس می‌‌شوند توجه و ایمان به قدرت خداوند ندارند و لذا چه بسا تن به خودکشی می‌‌دهند.
اگر کسی ایمان داشته باشد که: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (انشراح/6-5). بدرستیکه بعد از هر دشواری و سختی آسانی هست و به تحقیق بعد از هر سختی آسانی هست: «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً» (طلاق/7) خداوند بعد از سختی آسانی قرار می‌‌دهد.
خداوند درب بسته را هم باز می‌‌کند، دیدیم درهای بسته را برای یوسف باز و دریا را برای موسی خشک و از کوه با زدن عصای موسی(ع) چشمه‌‌ی آب سرازیر شد، و برای مریم از درخت خشک رطب تازه فرود آمد و شنهای طبس هلکوپترهای متجاوز آمریکایی را سرنگون کرد و… چه بسیار چیزهایی که در انقلاب (اسلامی ایران) خودمان دیدیم، مثل امام خمینی(ره) آمد و شاه را با دست پر بیرون کرد.
یتیمی در مکه مبعوث شد و تمام بتها را سرنگون کرده و یوسف از داخل چاه به عزت رسید اگر کسی توجه به قدرت خداوند داشته باشد مأیوس نمی‌‌شود.
ما را می‌‌بینی بدبخت هستیم، کنکور رد شده (من نمی‌‌دانم چرا افرادی که از کنکور رد می‌‌شوند فکر می‌‌کنند همه دربها به روی آنها بسته شد؟ چه کسی گفت همه خوشیها در دانشگاه است. هر کس دانشگاه نرفت بدبخت است، یک دختر سکته می‌‌کند چرا؟ رد شد شده که شده و یک پسر ملق می‌‌زند چرا؟ قبول شده، دانشگاه نه ارزش ملق زدن و نه سکته کردن دارد، دانشگاه وعلم کمال است ولی علم که فقط کتابهای درسی نیست، می‌‌خواستی 200 کتاب بعد از کنکور مطالعه کنی به حضرت عباس کتابهای دیگری هم هست که با مطالعه آنها باسواد شوی، ولی نمره ندارد پس برای نمره سکته کرده، درب علم روی کسی بسته نیست).
ب: قدرت خداوند تهدید برای انسان مغرور
می‌‌گوید من وزیر کشاورزی زمان شاه رفته بود در یک روستا، گفته بود الآن دیگر وقت آن نیست که این مسخره بازیها را دربیاورید و بروید نماز باران بخوانید شیخ بازیها را دربیاورید اعلیحضرت دستور می‌‌دهد ما چاه می‌‌کنیم، نیاز به باران و نماز باران نیست مثل اینکه خل بودند اگر باران نباشد زیر زمین هم آب نیست تا شما چاه بکنی این آنقدر عقل نداشت گفت اعلیحضرت دستور می‌‌دهد ما چاه می‌‌زنیم ما کاری به خدا و باران نداریم مغرور غرور او را می‌‌گیرد، انسان اگر بفهمد خداوند چقدر قدرت دارد مغرور نمی‌‌شود.
دیروز ما رفتیم یک جایی فیلمبرداری کنیم پرسنل و کارمندان محترم فیلمبرداری آمدند خود بنده هم یادداشت برداشتم و با سلام و صلوات رفتیم، وقتی رفتیم بگوییم بسم الله الرحمن الرحیم، جیرجیرک آمد بالای سر ما جیر، جیر، جیر کرد مسئول آنجا و ما آمدیم، نمی‌‌شود کاری کرد خلاصه برنامه‌‌ی تلویزیونی ما را یک جیرجیرک بهم زد. ایمان به قدرت خدا باعث می‌‌شود که آدمهای مغرور بادشان خالی شود، یعنی احساس کنند چیزی نیست.
ج: قبول معاد
کسی که ایمان به قدرت خداوند دارد دیگر نمی‌‌گوید چگونه ما بعد از مردن زنده می‌‌شویم، همینطور که اینجا از یک تک سلول آدم شدی، همان قدرت آنجا هم درست می‌‌کند (اگر یک سنجاق گرفتند و رفتند پشت پرده یک هلیکوپتر درست کردند و بعد سازنده گفت این هلیکوپتر را می‌‌خواهم باز کنم و ببندم نمی‌‌گویند چطور؟ چون کسی که از یک سنجاق هلیکوپتر می‌‌سازد دیگر باز و بسته کردن آن کاری ندارد کسی که از یک تک سلول و اسپرم یک هلیکوپتری به نام انسان ساخت، حال می‌‌گوید من آن را در قبر باز ودر قیامت بهم پیوند می‌‌دهم. کشورهای بی عرضه اگر نمی‌‌توانند چیزی را بسازند لا اقل می‌‌توانند باز و بسته کنند ساختن که مهمتر است.
د: انگیزه‌‌ی عبادت و بندگی
اگر گفتند نماز بخوان نمی‌‌گوید فلسفه‌‌ی نماز چیست، (کسانی هم می‌‌پرسند فلسفه‌‌ی نماز چیست که انسان تعجب می‌‌کند که از ترس پشه می‌‌رود در پشه بند ولی حاضر نیست نزد خداوند گردن خم کند) به نزد هر کس و ناکسی مثل فنر خم می‌‌شود ولی تا می‌‌گوییم خدا می‌‌گوید فلسفه‌‌اش چیست؟
اگر بدانیم طرف چقدر قدرت دارد تواضع می‌‌کنیم.
ه: سبب توکل می‌‌شود
آرامش دارد می‌‌گوید من خدا دارم و نمی‌‌دانم انسانهایی که ایمان به خدا ندارند چه احساسی دارند، سوزن بی نخ چگونه بدوزد و برگی که وصل به ریشه نباشد چگونه سبز باشد؟
البته آنها هم که بی خدا هستند به زبان می‌‌گویند موقع خطر دو دستی خدا را می‌‌گیرند، نامه‌‌ای از حضرت امام (خمینی ره) به گورباچف نوشته و حضرت آیت الله جوادی آملی برای ایشان برده و توضیح می‌‌داده‌‌اند ایشان گفته بود می‌‌فهمم شما چه می‌‌گویید.
گفته بود اگر سوار بر هواپیما شده و در آسمان از طرف خلبان و مأموران فنی اعلام شود که هواپیما به علت نقص فنی در آستانه سقوط است (انسان دلش به کجا گرایش پیدا می‌‌کند همان خداست) ایمان به خدا در همه دلها هست.
رفته بودیم نمایشگاه در یکی از کشورهای کمونیستی و عکسهای قشنگی آنجا بود من گفتم شما می‌‌گویید این عکسها نقاش می‌‌خواهد، عکس خروس نقاش می‌‌خواهد خود خروس سازنده نمی‌‌خواهد؟ فکری کرد و گفت می‌‌فهمم چه می‌‌گویی اینها در دل می‌‌فهمند.
یکی پرسید دلیل ولایت فقیه چیست؟ گفتم: می‌‌دانی در این کشور شاه بوده و چه بوده و اگر ولایت فقیه نبود می‌‌شد انقلاب کرد؟ دلیل نمی‌‌خواهد امام خمینی(ره) آمد شاه رفت، دلیل نمی‌‌خواهد.
امام کاظم(ع) فرمود: آنها که گاهی یک چیزی می‌‌گویند در دل قبول دارند می‌‌خواهند مردم به آنها نگاه کنند. مثلاً می‌‌گوید رهبر من فلانی است می‌‌گوییم حضرت عباسی فلانی چه کرده که امام خمینی(ره) نکرده هر کاری بگویی امام خمینی(ره) کرده و صد کمال هم امام خمینی(ره) دارد که فلانی ندارد منتهی می‌‌گوید که مردم به او نگاه کنند
مثلاً بنده طبیعی رانندگی کنم ویراژ می‌‌دهم که همه به من نگاه کنند، ساده عطسه می‌‌کند کسی نگاه به او نمی‌‌کند یک عطسه‌‌ی محکم و بلند می‌‌کند که همه به او نگاه کنند خیلی از کارها که می‌‌کنند امام کاظم(ع) فرمود انگیزه‌‌های کارها نه اینکه اعتقاد ندارند می‌‌خواهند مردم به آنها نگاه کنند یه چیزی می‌‌گویند که مردم دورشان جمع شوند، مشکل روانی دارد.
مثلاً زلفش را یه جوری درست می‌‌کند، سوت می‌‌کشد. این کیست؟ اگر پرفسور بود که لازم نبود زلفش را چنین کند چون نتوانسته با خدمت به مردم و تحصیلات با اختراع و ابتکار با یک کمالی مردم را متوجه خود کند یک قیافه‌‌ای درست می‌‌کند که مردم به او نگاه کنند این مشکل روحی دارد.
مشکی که آب کم دارد خیلی لق، لق می‌‌کند کمبود دارد ولی مشک پر لق، لق نمی‌‌کند پول خرد جرق، جرق می‌‌کند اسکناس هزاری هیچ صدا ندارد. یعنی خیلی از سر و صداها مشکل خودشان را دارند، امام کاظم فرمود: تکبرها ریشه‌‌اش کمبود روحی است همان عقده روانی.
و: قطع امید از دیگران
سلام و صلوات خدا بر حضرت امام خمینی(ره) که در مقابل حرف رئیس جمهور آمریکا که گفت: ما با ایران قطع رابطه می‌‌کنیم، هر کس دیگر بود رنگش می‌‌پرید.
امام خمینی(ره) فرمود: اگر رئیس جمهور آمریکا در عمرش یک حرف حسابی زده همین است. چون تحقیر شد، خیلی تحقیر شد، سیلی‌‌هایی که آمریکا از ایران خورده از هیچ کس (و کشوری) نخورده، آخر به او بگویند، تو هیچ غلطی نمی‌‌توانی بکنی امام خمینی(ره) خیلی تحقیر شد و جزای او این است، و ولایت فقیه می‌‌تواند تحقیر کند، کسی دیگر جرأت نمی‌‌کند.
چون ولایت فقیه دستش در دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و دست حضرت مهدی(ع) در دست خداست، و زمانی که دست انسان در دست خداست: دیده‌‌اید بچه‌‌ها را تنها که هستند تا یک لاتی به آنها نگاه می‌‌کند می‌‌ترسند اما اگر دستش در دست پدر باشد به لات اینچنین عکس العمل نشان می‌‌دهد (دستش را تکان داده به علامت قدرت برتری) (خنده حضار) وقتی دستش در دست خدا، پدرش به لات اینچنین برخورد می‌‌کند.
حالا این لاتهای بین المللی غره می‌‌روند وقتی کسی دستش در دست امام زمان (عج) است مثل حضرت امام خمینی(ره) تا رئیس جمهور آمریکا می‌‌گوید که، (دست تکان داده به علامت قدرت).
4- نحوه‌‌های بروز قدرت خدا
خداوند هم که خیلی قدرت دارد از شن طبس گرفته تا طوفان عاد و ثمود، و تا رود نیل، و تا باد…
با همه رقم هم خدا کار کرده عده‌‌ای را با باد کشته «ریح صرصر» «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً» (فصلت/16) و عده‌‌ای را با آب: «فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الظَّالِمینَ» (قصص/40).
«فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمیعاً» (اسراء/103) عده‌‌ای را با خاک، و آنوقت در همین بلاها عده‌‌ای را نگه می‌‌دارد، یک پیامبر را توی آب حفظ می‌‌کند یونس را در شکم نهنگ، و یک پیامبر روی آب، نوح سوار کشتی می‌‌شود، و یک پیامبر را کنار آب، یوسف را کنار چاه،
یعنی هم زیر آب و هم روی آب حفظ می‌‌کند، وقتی می‌‌خواهد حفظ کند رو و زیر آب فرقی نمی‌‌کندو آنوقت که می‌‌خواهد غرق کند و قهر نه آب فرق می‌‌کند و نه خشکی.
««فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» (قصص/81) قارون را با اموال و خانه‌‌اش به خاک فرو بردیم. قارون به خاک و فرعون به آب فرورفت. نمونه‌‌هایی از قرآن، تخته سیاه جای نوشتن ندارد فقط از قرآن اشاره می‌‌کنم.
معنای «کُنْ فَیَکُون» هر چه خدا بخواهد می‌‌شود این نیست که ما دست روی دست بگذاریم و از علم و تجربه استفاده نکنیم.
چون همان دینی که می‌‌گوید: «کُنْ فَیَکُون» هر چه بخواهد می‌‌شود می‌‌فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ» (منیهالمری/ص‌103) طلب علم کنید گرچه با رفتن به چین. می‌‌فرماید: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (توبه/122). هجرت و کوچ کنید برای تحصیل علم.
می‌‌فرماید: اگر کار نکنی دعا کنی مستجاب نمی‌‌شود، دعای بی کار مستجات نمیشود. قرآن می‌‌فرماید: رفتند در جبهه مقابل دشمن بعد گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین» (بقره/250)
تا اینجا آمده‌‌ایم، پشتیبانی از توست باید رفت شمشیر را هم کشید، امام حسین(ع) شب عاشورا هم نماز خواند و هم شمشیر تیز کرد، اینکه امام حسین(ع) خدا دارد معنایش این نیست که شمشیر تیز نکند
حضرت موسی(ع) مریض شد دعا کرد خداوند فرمود: مستجاب نمی‌‌کنم باید بروی دکتر، یعنی از امکانات و تخصصها و تجربه‌‌ها و تحصیلات باید حداکثر استفاده را کرد. منتهی تکیه نکنیم.
خلاصه اینکه: مادیون یک بال دارند و آن علم و تجربه و ما دو بال علم و تجربه و قدرت و خواست الهی (مثل خانه‌‌هایی که هم در داخل چاه دارند و هم لوله کشی به بیرون دارند، ما از دو منبع استفاده می‌‌کنیم اگر سازمان آب هم قطع کرد در خانه چاه آب برای استفاده داریم.
5- برتری مؤمن بر کافر در ایمان به خداست
گاهی سازمان برق، برق را از بیرون قطع ولی ما موتور برق داریم.
خوشا به حال خودمان مؤمن از همه تجربیات و تخصصها استفاده می‌‌کند منتها یک چیزی دارد که کافر ندارد همیشه ما جلوتر هستیم، چون هر چه می‌‌گوید ما قبول داریم منتهی ما یک چیزی داریم که او قبول ندارد پس زنده باد ما مثل اینکه هر چه شما داری من دارم ولی یک چیزهای من دارم که شما نداری، پس من سرمایه‌‌ام بیشتر است.
قرآن می‌‌فرماید: در جبهه او گلوله خورد تو هم خوردی، کشتید، کشتند، یکی به یکی اما: «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ» (نساء/104) شما یک تکیه گاهی الهی دارید که آنها ندارند و همیشه مؤمن قدمهایی جلوتر است.
از نمونه‌‌های قرآنی:
از یک سلول و اسپرم انسان درست کرده و انسان: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» (روم/41) در خشکی و دریا فساد می‌‌کند. انسان اگر صالح باشد جولانگاه صلاح و اگر فاسد باشدجولانگاه فساد قرار می‌‌دهد.
ابراهیم را می‌‌خواهند به آتش بسوزانند می‌‌فرماید: «قُلْنا یا نارُ کُونی‌ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‌ إِبْراهیمَ» (انبیاء/69)‌‌ ای آتش بر ابراهیم سرد و سالم شو. به زکریا در پیری فرزند می‌‌دهد. خداوند به زکریا فرمود: می‌‌خواهم به تو فرزند بدهم. گفت: به من پیر، خانمم جوانیهایش عقیم بوده (عقیم: نازا) چطور؟
فرمود: «کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ» (آل‌‌عمران/40) اینچنین خداوند آنچه بخواهد انجام می‌‌دهد. و عیسی در گهواره سخنرانی کرد.
اینها نمونه‌‌هایی از اراده‌‌های خداوند است که در قرآن برای ما فرموده تا مأیوس نشویم. (ما کنکور که رد شدیم خاک بر سر ما بچه‌‌ی روستا هم که هستیم یکبار دیگر خاک بر سر ما فقیر هم که هستیم یکبار دیگر خاک بر سر ما، یک وقت شما که بچه فقیر و روستایی و از کنکور رد شده‌‌ای خداوند دربهایی را بروی شما باز می‌‌کند که از خیلی که بچه‌‌ی تاجر و در بورس هستند، جلوتر می‌‌افتی. هشت آنها گرو 18 و شما تمام گره‌‌های زندگی‌‌ات باز می‌‌شود.
6- قدرت خداوند در طبیعت
همه رقمش را در طبیعت قرار داده، از نیشکر شیرین‌‌ تا حنظل تلخ.
در یک جایی بودم حالا نگویم کجا بودم، چوبهایی بود آب آنرا گرفته می‌‌خوردند گفتم: آب چوب می‌‌خورند، یک لیوان هم ما خوردیم مثل شربت، مثل قند، واقعاً نمی‌‌شد خورد، نیشکر نبود ولی نمی‌‌دانم از چه نژادی بود، از کشورهای آفریقایی بود.
شیرین، شیرین توت، تا تلخ تلخ، حنظل، تا ترش ترش، لیموترش از گیاهان داروئی تا انواع سموم (سمها) از حیوانهای ذره بینی تا نهنگ 30 متری، و از موجوداتی که قلبش به اندازه‌‌ی یک ذره است تا موجودی که قلبش تا یک تن وزن دارد، از عمق اقیانوس تا عمق آسمان.
7- اختیار انسان در کنار قدرت خدا
سؤال: اگر خداوند قدرت دارد (برهرکاری) پس قدرت ما چه می‌‌شود و بالاخره ما مجبوریم یا اختیار داریم، کارهایی که می‌‌کنیم جبر است یا اختیار؟
جواب: هم خدا قدرت دارد و هم قدرت به ما داده است.
مثل اینکه پدر هم خودش پول دارد و یک مقداری هم به فرزندش می‌‌دهد، گرچه پول فرزند هم از پدر است.
هم پدری می‌‌تواند فرش بخرد و هم می‌‌تواند پول بدهد به فرزند او فرش بخرد، اگر فرزند پول دارد معنایش این نیست که پدر پول ندارد.
اگر کسی خلافی کردی می‌‌تواند بگوید خدا می‌‌خواسته کما اینکه به مشرکین می‌‌گفتند چرا بت می‌‌پرستید؟ می گفتند: خدا خواسته: «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا» (انعام/148) اگر خدا می‌‌خواست ما مشرک نبودیم.
و لذا حکومت بنی امیه به آخوندهای درباری پول می‌‌داد می‌‌گفت بروید به مردم بگویید خدا خواسته معاویه شاه باشد، کار خداست. سر امام حسین(ع) را که داخل طشت مقابل یزید گذاشتند: گفت خدا خواسته من شاه باشم. زینب کبری(س) فرمود: خدا خواسته ولی بعضیها را خدا می‌‌خواهد تا پیمانه‌‌شان پر شود و سر رود. مثل مریضی که می‌‌گوییم بخورد نه یعنی خوب است که بخورد یعنی بخورد که این مریض مردنی است.
وقتی عمامه سفید لک بگیرد انسان تمیز می‌‌کند ولی پارچه‌‌ی سیاه را به چرک شدن اهمیت نمی‌‌دهد)
قرآن درباره‌‌ی بعضی افراد می‌‌فرماید: «إِنَّما نُمْلی‌ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» (آل‌‌عمران/178) اینکه او را رها کرده‌‌ام تا امتحانات ثلث سوم یک مرتبه به حساب او برسم. (مثل وزارت اطلاعات تا یکی دری وری می‌‌گوید و حتی تلفن به خارج هم می‌‌زند کاری به او ندارد ولی او فکر می‌‌کند کسی به کسی نیست می‌‌گوید ما دو سال است دنبال این هستیم ببینیم نهایت کار او به کجا می‌‌رسد اینطور نیست که هر کاری می‌‌خواهی بکنی بکنی).
قدیم می‌‌گفتند تهران جیب بر دارد از کاشان می‌‌خواست یک نفر امتحان کند یک مقدار حلبی ریخت توی کیسه‌‌اش آمد تهران و رفت مراکز و محلهای شلوغ تهران و برگشت کاشان گفت دروغ می‌‌گویند تهران جیب بر ندارد. جیب بر کنارش ایستاده بود گفت خدا می‌‌داند 30 بار برداشتم دیدم حلبی است سر جایش گذاشتم اینطور نیست که اینرا گفت و شد، گاهی خدا می‌‌گوید می‌‌دانم می‌‌فهمم.
«إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ» (یونس/21) فرشته‌‌های ما می‌‌نویسند.
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7). آبرو ریختی چنان آبرو بریزند، زرنگی کردی چنان حال گیری شود.
(من اینرا یک وقتی گفتم افرادی فکر می‌‌کنند زرنگ هستند یک 2 هزار یک 2 میلیون یک 300 هزار از این کش می‌‌روند و به او کم فروشی می‌‌کنند، تیز بازی، زرنگ بازی درمی‌‌آورند. صاحب خانه رویش را برمی گرداند شما دو تا قند می‌‌خوری به خودت هم می‌‌گویی زرنگ هستم، شد زرنگی، بعد دکتر می‌‌گوید قندتان بالا رفته یعنی خانه‌‌ی خودتان هم حق قند خوردن نداری. قندت بالا رفته یعنی چشمت روشن آنجا دو تا خوردی حالا باید یکی خودت را هم نخوری.
حدیث داریم: رزق هر کسی به حلال اندازه گیری شده آنها که از راه حرام می‌‌خواهند بخورند خداوند از حلال کم می‌‌گذارد.
ممکن است زایمان همسرت برای بچه آوردن صد هزار تومان باشد شما از یک جا کش می‌‌روی خرج او می‌‌شود 400 هزار تومان، خداوند برای آنها برنامه‌‌ای پیش می‌‌آورد که آن مقدار که کش رفته‌‌اند با حال گیری پس بدهند.
خلاصه‌‌ی مطلب:
مثل کلید و دست کلید باز کرد یا دست؟ کلید باز کرد ولی این کلید در دست بود، دست از طریق کلید باز کرد ولی کلید اراده ندارد ما اراده داریم.
بهترین مثال اداره‌‌ی برق است، اداره‌‌ی برق برق می‌‌آورد لامپ منزل ما با اراده‌‌ی ما روشن است منتهی اینطور نیست که وقتی شما می‌‌خواهی خاموش و روشن کنی اداره نقشی نداشته باشد او هر لحظه بخواهد از بیرون می‌‌گیرد.
از کارهای خوبی که دولت جمهوری اسلامی ایران کرد این بود که به پیشنهاد بعضی از مراجع قم برای شهادت حضرت زهرا(س) گفتند جمهوری اسلامی یک روز تعطیل کند حضرت زهرا خیلی مقام دارد و عزیز است، علم امامان از حضرت زهرا(س) است.
گاهی از امام صادق(ع) سؤالی کردند که آینده چه می‌‌شود می‌‌فرمود اچازه بدهید بروم مصحف مادرم فاطمه(س) را ببینم، علم غیب امامان ما یکی از سرچشمه هایش علم حضرت زهرا(س) بوده است.
آمد خدمت امام صادق(ع) گفت خداوند فرزند دختری به من داده، حضرت فرمود: اسمش را چه گذاشته‌‌ای؟ عرض کرد فاطمه حضرت به احترام فاطمه مرتب اسم را تکرار کرد و به نشانه احترام سرش را پایین آورد تا نزدیک زمین. بعد فرمود حال که نام او فاطمه است مواظب باش او را کتک نزنی، سیلی به صورتش نزدی.
پیامبر(ص)دست حضرت زهرا(س) را می‌‌بوسید. به علامه طباطبایی گفتند در حرم امام رضا(ع) چکار کنیم که حضرت به ما توجه کند گفت: امامان ما(ع) خیلی حضرت زهرا(س) را دوست داشتند برو مقابل حرم بایست و بگو: یا علی ابن موسی الرضا بفاطمه، بفاطمه…. چند بار تکرار کنید به شما توجه می‌‌کنند، خیلی عزیز است مریم عزتش به این بود که مادر یک عیسی بود و فاطمه(س) مادر یازده عیسی شد، و عیسای مردم پشت سر مهدی ما (عج) نماز می‌‌خواند. از راههایی که توجه حضرت مهدی(ع) را به خودمان جلب کنیم، توجه به حضرت فاطمه(س) است.
نگذاشتند آب غسل پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) خشک شود ریختند و درب خانه علی(ع) را آتش زدند، فاطمه(س) بین درب و دیوار، ناله‌‌ی فاطمه(س) بلند «یَا فِضَّهُ إِلَیْکِ فَخُذِینِی» (بحارالانوار/ج‌30/ص‌293) مرا دریاب فرزندم را کشتند، بعد از اینکه بهوش آمد به همان حال بین راه منع کرد از اینکه علی(ع) را با آن حال به مسجد ببرند، مظلومه دوران زهرا همه با هم زهراجان، زهرا جان…
خداوندا به آبروی زهرا و پدرش و نسلش و مهدیش دین و عقاید و رهبر و دولت و نسل و ناموس و آب و خاک و مرز و بوم، عزت و استقلال ما را حفظ بفرما.
خداوندا طاغوتهای جهان را مثل طاغوت ایران درهم بشکن.
خداوندا ظهور فرزندش آقا، حضرت مهدی(ع) نزدیک و ما را از بهترین علاقمندان و عاشقان و منتظرین و زمینه سازان حکومتش قرار بده.
خداوندا روح امام خمینی(ره) شهداء مراجع، اساتید، پدران و مادران، و همه آنها که به گردن ما حق دارند را راضی و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
خداوندا توطئه‌‌ها علیه اسلام و مسلمین را خنثی، توطئه گران را نابود بفرما.
خداوندا مشکلات فرد و جامعه ما را حل بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment