تفسیر سوره نحل – 1

موضوع: تفسیر سوره نحل (1)
تاریخ پخش: 78/04/17

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در محضر مبارک دانشجویان هستیم تصمیم گرفته‌ام سوره نحل را تفسیر کنم وانشاء الله ادامه بدهیم (چند آیه را با صوت خوب گوش میدهیم من هم با خط متوسط می‌نویسم، با صوت خوب گوش میکنیم و با خط متوسط می‌نویسیم، با خط متوسط می‌بینید و با صدای بد میشنوید یا متوسط یعنی صدای من، حالا برادر عزیزمان که از دانشجویان است و صدایش هم خوب مشغول شود
سوره نحل آیه یک بفرمایید.
1- تفسیر عبارت «بسم الله»
«أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا یُشْرِکُونَ» (نحل/1) «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»، «بِسْمِ اللَّهِ» تاریخی دارد مربوط به اسلام هم نیست، حتی قبل ازموسی و عیسی و ابراهیم، حتی قبل از این انبیاء حضرت نوح آرمش «بِسْمِ اللَّهِ» بود، سوار کشتی که شد فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» (هود/41) یعنی حرکت کشتی، چون نوح 950 سال فقط تبلیغ کردافراد کمی ایمان آوردند، نفرین کرد، زمین از آب جوشید و از آسمان بارید زمین زیر آب رفت، و خداوند قبل به نوح(ع) فرموده بود که کشتی بساز خود و مومنین سوار شوید، وقتی می‌خواست سوار شود گفت:
«بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» حرکت به نام خدا او توقف بنام خدا، «بِسْمِ اللَّهِ» تاریخ طولانی دارد، و حضرت سلیمان(ع) وقتی نامه می‌نویسد به آن خانمی که پادشاه بود مینویسد: «إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» (نمل/30) وقتی خداند می‌خواهد با مردم صحبت کند «بِسْمِ اللَّهِ» می‌گوید و ما هم وقتی با خدا در نماز میخواهیم حرف بزنیم «بِسْمِ اللَّهِ» می‌گوییم.
بسم الله ارتباط بین خلق و خالق است. یک جمله ایستکه تمام قرآن در سوره حمد و تمام حمد در «بِسْمِ اللَّهِ» و الله و «بِسْمِ اللَّهِ» در «باء» «بِسْمِ اللَّهِ» است یعنی چه، مگر چیست؟
به قول ما طلبه‌ها میگوییم (باء) استعانت یعنی بنام او کمک می‌گیرم، بدون او نمی‌شود خیلی چیزی دارد، که درفارسی هم می‌گوییم: » بنام خداوند بخشنده مهربان» یعنی از تو شروع می‌شود و آغاز تو هستی و پایان تو هستی، توکل برتو و کمک از تو، عشق به تو و یاد تو، هستی به تو هست و باقی به تو و فانی به تو، دردنیا حتی کشورهایی که دین ندارند رسم است، وقتی یک کار بزرگی می‌خواهند انجام دهند یک شخصیتی را می‌برند کلنگ بزند، این نوار را قیچی و درجه بدهد، بنام یک شخصیت، (حتی زمان شاه، کارخانه دارها می‌خواستند کارخانه بیمه شود یکی از شاپورها را درکارخانه شریک میکرد، که بگویند با خاندان سلطنتی است، بند شدن به بزرگ آدم را بزرگ می‌کند) اگر گفتند عبا، عبای قرائتی است یک قیمت و اگر عبای امام خمینی(ره) است قیمت دیگری دارد. اگر این انگشتر ابوعلی سینا باشد یا انگشتر من، یعنی به عنوان ارزش می‌دهند. اگر بناست وصل به بزرگ شویم بزرگ بزرگان خداست، «بِسْمِ اللَّهِ» یعنی وصل به خدا همه چیز میرود و او می‌ماند واگر بناست علامتی از او و اگر رنگی بگیرم رنگ اورا است.
2- نکاتی از «باء» «بِسْمِ اللَّهِ»
الف: توکل است و ایمان اگر نباشد به نام او شروع نمی‌کنیم.
ب: استمداد است،
ج: عشق به او، اگر او را دوست نمی‌داشتیم اسمش را نمی‌آوردیم.
د: یاد او
ه: رنگ او
3- شأن و مراتب صفات خدا
دربین صفات «الرَّحْمنِ» و «الرَّحیم» آمده با اینکه خداوند خیلی صفات دارد می‌گوید دربی که باز می‌کنی چراغ سبز نشان بده.
این «بسم الله الجبارین» برای برخورد با فرعون و فرعون صفتها است. ولی درباب تربیت و ارتقاء و بالا بردن باید، مثل کلمه (تعال) از (علو) یعنی بالا (تعال) یعنی می‌خواهم تو را ببرم بالا، (تعال) یعنی بیا.
ما دو رقم بیا داریم یک وقت به مکان پست و پایین و یکوقت به مکان بالا، مثل بفرما و بنشین یک معنی است ولی بفرما، بنشین با کرامت است مثل «تلاوت» و «قرائت» هر دوبه معنای خواندن است ولی «تلاوت» خواندنی است که رنگ قداستی هم دارد.
و مثل (شان) و (عمامه) هردو را به سر می‌پیچند ولی در (عمامه) یک قداستی هم هست و مثل مهر کربلا و خاکهای دیگر، هردو خاک است و خاک کربلا مهر که می‌شود قداست بر میدارد.
(و چرم پوست گاو است، جلد قرآن که شد مقدس شده ولی کفش هم ممکن است بشود هر دو چرم است.)
پس عناوین قداست می‌دهد، برای قداست علم کنیم که کار ما هم دردنیا همین است و گرنه همه نفس می‌کشند، زیر دوش که همه میروند و آب هم به صورت می‌ریزند، منتهی رنگ خدا دادن. که حالا که آمده‌ام دانشجو شوم برای چه؟ برای لیسانس که سوئیس و اتریش هم لیسانس می‌دهند، برای باسواد شدن همه کره زمین باسواد می‌شوند.
باید کنار رشد و سواد و مدرک، یک رنگ الهی هم باشد، تا وقتی تخصص مشکل از مسلمانها حل کند، کار بهتر، پس اگر زندگی بهتر امین طرف و آن طرف دنیا زیاد فرق نمی‌کند. و همه دانشگاه می‌روند، درس و مدرک و حقوق برای رفاه بیشتر و بهتر، اما یک دانشجوی مسلمان حزب الهی باید غیر از درس و مدرک، مثل چرم اگر بناست کاری شود بهتر است که جلد قرآن شود، آهن آهن است می‌خواهد درب شود، ضریح امام حسین(ع) می‌شود، سعی کنند جای خوبی مصرف شود.
«بِسْمِ اللَّهِ» یعنی مواظب باش در جهت گیری دنبال کسی باشی که به او بتوانی افتخار کنی، اگر برای او شعار دادی، گفتند خداوند با او محشورت کند بگویی: الحمد لله! افتخار می‌کنم که دنیا و آخرت با او باشم.
دنبال کسی برویم که افتخار کنیم، با او هم عکس برداریم، فردا نگویم هل خوردم بگویم افتخار دارم آدمها را دیدم و باملاکها او را انتخاب کردم، مسئله (رحمت) خیلی مهم است، آغاز کار محبت و رحمت.
یک نمازگزار روزی 60 مرتبه کلمه (رحمت) بزبان می‌آورد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» (فاتحه/1) بعد از «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) باز «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» (فاتحه/3) و درسوره دریک رکعت 6 بار کلمه (رحمت) و در 17 رکعت شبانه روز 10 رکعت حمد و سوره داریم و درهر رکعت 6 بار جمعا 60 بار یک مسلمان که 60بار «رحمت» می‌گوید و یک بازاری که می‌گوید نمیتواند بی رحم باشد اگر دیدیم که می‌گوید کلاه برداری میکند می‌فهمیم نماز در روحش نفوذ نکرده مثل لوله سیمانی که آب را از خود عبور می‌دهد ولی دراو نفوذ نمی‌کند و لذا کنار جویی سیمانی هیچ درختی سبز نمی‌شود. تلقین به رحمت موثر است.
4- عدم تعجیل در امور و صبر در راه خدا
«أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی فرمان خداوند می‌آید عجله نکنید، یعنی خداوند وعده‌هایی که داده حق است قرآن می‌فرماید: «فَأَوْحى‌ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ» (ابراهیم/13) (ما ظالمین و ستمگرها را هلاک میکنیم.) ما میگوییم پس چرا آنها را هلاک نکرد، زمان بندی دارد بالاخره وعده خداوند می‌رسد. «أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» فرمان خداوند آمد عجله نکنید.
می‌گوییم فلانی زود زود مرد (به تو یا من چه که زود مرد) علامت ایمان این است که نسبت به کارهای خداوند، زود و دیر را مطرح نکنیم، زمان بندی از آن اوست، خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً» (کهف/59) قرار دادیم برای هلاکت آنها یک موعدی (و زمان مقرری را) اگر ظالمی دیدی عجله نکن که خداوند چرا به حساب او نمی‌رسد، میگوییم خداوند نابودش کن، اگر خداوند بخواهد همه دعاهای ما را مستجاب کند یک نفر موجود نمی‌ماند تا مادر به بچه می‌گوید خدا مرگت بدهد، خلاص. اگر خداوند می‌خواست به دعای ما گوش کند هیچ کس روی کره زمین نمی‌ماند.
آیه‌ای داریم اگر خداوند می‌خواست با اولین نگاه حال گیری کند هیچ کس روی کره زمین نبود زمان شاه دانشجو و طلبه و مردم را گرفته و شکنجه میکردند، مردم می‌گفتند خدایا چقدر به ستمگران وقت می‌دهی می‌فرماید: زمان دارد یک وقت هم می‌فرماید: «حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ» (بقره/109) در آینده خواهد آمد مثلا سه مرتبه در قرآن فرموده اسلام دنیا را خواهد گرفت. حال هرکه زنده باد یا مرده باد گوید کم و زیاد ندارد. او که ما و هستی را آفرید این آیه را نازل فرموده: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33) اسلام کره زمین را خواهد گرفت. این آیه سه بار با همین عبارت تکرار شده. خداوند قول داده، و یا می‌فرماید: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) کره زمین بدست افراد صالح خواهد آمد. هرکس هرچه بگوید و هر موجی باشد، ولی کربلا دست امام حسین(ع) خواهد افتاد حال بدنش به زیر سم اسب له شده و در گلوی قتلگاه، هرکس در تاریخ آب بخورد می‌گوید سلام بر حسین(ع) گرچه به علی اصغر او آب ندهند.
زود قضاوت نکنید خاطره‌ای است که: صاحب خانه‌ای برای خرید بیرون رفت. بچه و سگ تربیت شده‌ای در خانه داشت. موقعی که برگشت سگ صداکنان با پوزه خونین لب درب آمدصاحبخانه فکر کرد بچه را کشته اسلحه را بیرون آورد و سگ را کشت بعد متوجه شدکه خیر حیوان درنده دیگر به بچه حمله کرده وسگ با او درگیر شده و او را کشته و بچه سالم است. دو استخوان چرب از او گرفت بچه‌اش را نجات داد و بعد هم کشته شد، بالاخره بسیار پشیمان شده و مقاله‌ای نوشت که وقتی به چشمهای سگ کشته شده نگاه کردم انگار به من گفت: ‌ای انسان تو که عاقل بودی چرا زود قضاوت کردی صبر میکردی من که درخانه تو بودم آیات مکرری داریم که می‌فرماید: «یَأْتِیَ اللَّهُ» فرمان خداوند در آینده خواهد آمد. بعد میفرماید: «أَتى‌» آنکه وعده می‌دادم آمدوبه وعده وفا کردم. نه خداوند که اولیاء او هم به وعده‌ها وفا می‌کنند. یک داستان و حدیث شیرین و ناب که یک زمانی من به عنوان زوار رفته بودم مشهد رفتم پای درس مرحوم آیت الله العظمی میلانی(ره) از این حدیث خیلی تجلیل می‌کرد که نکته‌های خوب و مهمی می‌شود از آن فهمید و یک فیلم و یا نمایشنامه ساز میتواند از او استفاده کرده و به صحنه آورد. در زمان امام صادق(ع) یکی از یاران آن حضرت با اینکه از نظر فکری باایشان بود ولی رفت به دربار بنی عباس مثلا منصور دواینقی و نان خور آنها شد روزی یکی از دوستانش به او گفت نمی‌خواهی با امام صادق(ع) صحبت کنی که این کارت درست است یا نه گفت ما دیگر درباری شده و از طرفی هم حضرت معلوم نیست ما را بپذیرد. دوستش گفت من دلالی کرده و از آن حضرت وقت میگیرم آمد و داستان را برای آن حضرت تعریف کرده وقتی گرفت آمد به ملاقات البته ظاهرا زمینه هم داشت که وقتی در آن جلسه مطالبی را فرمود منقلب شد به حضرت عرض کرد من توبه هم می‌توانم بکنم؟ بله این توبه به دعای کمیل و بهشت زهرا و گریه وامامزاده و امام نمی‌شود فرمود توبه شما به این است که هرچه رشوه و هدیه، از قالی وامثال آن گرفته‌ای به صاحبانش برگردانی، اموالی که صاحبانش معلوم است به خودشان و بقیه را به من، به شما اجازه می‌دهم که به فقراء بدهی عرض کرد اگر من به همین شکل توبه کردم چه ضمانتی است حضرت فرمود: «من بهشت را برای شما ضمانت میکنم» رفت و استعفاء داد همه دوستانش او را نسبت به اینکار سرزنش وترغیب به دنیا و مقام و موقعیت و اینکه اگر جدا شوی خل هستی، بالاخره استعفاء اموال را برگردانید (و به قول چراغ گاز زندگی را آورد روی شمعک) و رفت با یک لنگ که به دور خودش بسته بود خانه نشین شد دوستش این داستان را برای دوستان دیگرتعریف می‌کرد و می‌گفت اگر فردی از طرف ما به طرف بنی عباس می‌رفت خیلی او را تحویل و تشویق میکردند ما هم از او به هرشکل دلجویی می‌کنیم بالاخره امام(ع) در مدینه و او هم در کوفه و این دوست گاهی از او احوالپرسی می‌کرد تا او را مریض یافت و بر بستر مرگ و احتضار به بالین او رفت. ساعت آخر از او شنید عمر که از تو تشکر می‌کنم با این ملاقایت که برای من با امام صادق(ع) ترتیب دادی و مرا از خوردن مال حرام نجات دادی ولحظات آخر گفت‌ای دوست امام صادق(ع) به بالین من آمده و جایگاه مرا در بهشت به من نشان داد وبه قول خود وفا کرد خداحافظ و جان داد و تشییع جنازه و مراسم و دوستش به مدینه رفت به ملاقات امام صادق(ع) شتافت. حضرت از پشت درب فرمود فلانی دوست شما فلان روز وساعت جان داد و ما به وعده خود وفا کردیم.
از این حدیث میفهمیم که نه تنها خدا بلکه اولیاء خدا هم به قول خود وفا میکنند. میفرماید: «فَاذْکُرُونی‌ أَذْکُرْکُمْ» (بقره/152) یاد من کنید من هم یاد شما می‌کنم.
یاد ما برای خدا اثری ندارد ولی یاد خدا برای ما همه چیز دارد، خورشید تابشش برای ما خیلی مایه خیر و برکت است از نور و رشد و نمو و…. اما اینکه ما خانه را رو به خورشید بسازیم چیزی گیر خورشید نمی‌آید، رو یا پشت به خورشید، ما نماز بخوانیم یا نخوانیم یاد خدا کنیم یا نه (به حال خدا فرقی نداردو از او چیزی کم و زیاد نمی‌شود) «أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ» (نحل/1) خدا وحتی اولیاء خدابه وعده‌ها وفا می‌کنند عجله نکنید ازاینکه باطل چند روزی نموده و جولانی دارد.
شبیه این آیه هم در قرآن هست. چند تا «یُتِمُّ» داریم «یُتِمُّ نِعْمَتَهُ» (یوسف/6)، (نحل/81)، (فتح/2). چند بار یکی از آنها سال دوم هجری برای استقلال قبله نازل شده چون اول با رو به قبله یهودی‌ها (بیت المقدس) نماز می‌خواندیم یهودی‌ها طعن می‌زدند.
پیامبر(ص) شبها نگاه به آسمان کرده و خیره می‌شد خداوند فرمود: «قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» (بقره/144) نگاه به آسمان میکنی یهودی‌ها طعن ونیش میزنند.
چون «یُتِمُّ نِعْمَتَهُ» چون در آینده می‌خواهم نعمت را بر با این قبله‌ای که دادم تو تمام کنم سال هشتم هجری مکه را فتح کردند باز می‌فرماید: «یُتِمُّ نِعْمَتَهُ» در آینده میخواهم نعمت را تمام کنم. دهم هجری هم فرمود: تا اینکه درغدیر خم وقتی پیامبر(ص) وقتی به امر خداوند علی(ع) را به مردم معرفی کرد: هرکس من پیامبر او هستم علی مولا و امام اوست آیه نازل شد: «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌» (مائده/3) نعمت را بر شما تمام کردم. «یُتِمُّ» فعل مضارع (تمام خواهم کرد) شد فعل ماضی «أَتْمَمْتُ» یعنی امروز تمام کردم قول و وعده‌های گذشته را امروز وعده‌ها تمام شد و «یَأْتِی» شد «اَتَی».
خداوند به وعده‌ها وفا می‌کند. خداوند قول داده که اگر ما مخلص باشیم، بندگان مخلص در بن بست نمی‌مانند: قرآن: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» (انفال/29) کسی که باتقوا باشد سردرگمی و بن بست ندارد ما راه را برای او باز می‌کنیم.
متقی درخطهای سیاسی و موجهای اجتماعی خط را گم نمی‌کند. اگر خط را گم کرد معلوم می‌شود تقوا ندارد، آقا چه بساطی است نمی‌فهمد انسان چه کسی درست می‌گوید اگر نمی‌فهمی گیر درخودت هست. چون وعده خداوند و قرآن به اهل تقواست. «فرقان» یعنی دیدی به او می‌دهیم که می‌فهمد حق کجاست و با چه کسی است.
5- توجه به نور الهی موجب هدایت
آیه دیگر: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (حدید/28)
برای انسان باتقوا نور قرار می‌دهیم. با نور حق و باطل را می‌فهمد، اگر شیشه بود نور عبور میکند اگر نکرد معلوم می‌شود خشت است.
آیه دیگر: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) راه خروج از نگرانی و بن بست را نشان می‌دهیم. با تقوا در بن بست قرار نمی‌گیرد و هروقت قرار گرفت به او الهام می‌شود. آیا به غیر امام و پیامبر(ص) هم الهام میشود؟ بله می‌فرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلى‌‌ام مُوسى‌ أَنْ أَرْضِعیهِ» (قصص/7) «به مادر موسی وحی شد».
به غیر از پیامبر هم وحی می‌شود به او الهام می‌شود که این کار را بکن، الهام به این نیست که حتما جبرئیل نازل شود، وعده‌های الهی هم الهام است. خداوند به وعده‌ها عمل می‌کند «سُبْحانَهُ» (نحل/1).
(شما هم درست می‌گویی فردی رفت غذا بخورد، خورد و پول نداد گفتند پول بده گفت درست می‌گویی هرچه گفتند او گفت درست میگویی یکی گفت آقا مردم آزاری نکنید بده گفت شما هم درست میگویید یکی گفت شاید نداردگفت شما هم درست می‌گویی بحث فرق نمیکند)
6- اهمیت تسبیح خداوند در قرآن
«سُبْحانَهُ» یعنی خداوند منزه است خداوند درقرآن چند بار به پیامبر فرموده: «قُمْ» (مزمل/2)، (مدثر/2) (پاشو) – «فَکَبِّرْ» (مدثر/3) (تکبیر بکو).
هیچ کلمه‌ای به اندازه «سَبِّحَ» نیست 16 بار درقرآن آمده. ای پیامبر تسبیح کن در نماز هم ما زیاد به این کلمه دستور داریم در سجده: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» آیه نازل شد: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» (اعلى/1) پیامبر(ص) فرمود: این را در سجده بگویید. بعد آیه نازل شد: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ» (واقعه/74) حضرت فرمود: این را در رکوع بگویید. «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» چرا آنقدر «سُبْحانَ اللَّهِ» بگوییم درقرآن «سُبْحانَ اللَّهِ» زیاد است و همچنین «سُبْحانَهُ» و «یُسَبِّحُونَهُ» «یُسَبِّحُ لله» «سَبِّحَ» این کلمه زیاد است و یعنی خاوند را بی تقصیر بدان، یعنی گیر در شماست. ما در کنکور رد شدیم «سُبْحانَ اللَّهِ» خدا منزه است، درس نخواندی، تنگی سینه گرفتم. «سُبْحانَ اللَّهِ» سیگار کشیدی، تصادف کردم، مریض شدم، «سُبْحانَ اللَّهِ» مراعات رانندگی و بهداشت را نکردی، (خیلی آدم نامردی است، نباید دنبال او می‌رفتی، کتک خوردم و سیگاری شدم، نباید رفیق می‌شدی) حواسم پرت شد نباید این فیلم را می‌دیدی در ازدواج بدهکار شدم، مورد ساده‌ای انتخاب می‌کردی اشرافی گری نمیکردی، بسیاری ازکارهایی که می‌گوییم خدایا چرا اینطور کردی می‌گوید «سُبْحانَ اللَّهِ، سُبْحانَ اللَّهِ، سُبْحانَ اللَّهِ» گیر در توست.
«وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» (نساء/79) هر مصیبتی دیدی تقصیر خودت است، چرا باران نمی‌آید. سال گذشته زکات دادی. ورشکست شدم (آقا بسم تعلا به درک) سا ل گذشته که چند میلیون سود کردی خمس دادی؟ افرادی گرسنگی می‌کشند و شما هم زیاد داشتی او هم در فقر می‌سوخت کمک نکردی، یک نفر کمک ما نمی‌کند، «سُبْحانَ اللَّهِ» یادت نرفته ماشین داشتی گاز می‌دادی و افراد را سوار نکردی، قرآن می‌فرماید «ذُو انْتِقامٍ» (آل‌عمران/4) خداوند انتقام می‌کشد.
(یکی از فقهای شورای نگهبان تعریف می‌کرد: که آیت الله العظمی بروجردی(ره) رفت مشهد امام جماعت مسجد گوهرشاد احترام کرده جایگاه و سجاده‌اش را واگذار به ایشان کرد مدتها گذشت خودرفت به نجف اشرف، امام جماعت صحن مطهر علی بن ابیطالب(ع) به احترام او جایگاه و سجاده‌اش را برای جماعت به او واگذار کرد می‌گفت در حرم مطهر بودم شنیدم که به من گفته شد جادادی، جا دادم، یعنی سجاده‌ات را دادی به آقای بروجردی من هم به امام جماعت اینجا الهام کردم سجاده‌اش را به شما داد. بایستی، برایت می‌ایستند نایستی، نمی‌ایستند.) زکات ندادی آفت می‌آید، دادی برکت می‌آید، خیلی شیرین است 32 کلمه زکات، 32 تا هم کلمه برکت، اینها تصادف نیست، یعنی زکات همراه با برکت است.
7- استعانت از خدا در عین ظلم‌گرایی
هستی حساب و کتاب دارد «سُبْحَانَهُ» او منزه است، شما فورمول را کشف نکرده‌ای. اگر باران آمد تصادف نیست (من نمی‌دانم صدا و سیما چرا اینکار را نمی‌کند، البته یک سمیناری بود من به مسئولین گفتم حالا به مردم هم می‌گویم، در جریان باشند، این آقا و خانم محترمی که می‌آید و می‌گوید هوا، و هواشناسی را می‌گوید، یک کلمه هم بگوید «انشاء الله» اگر خداوند بخواهد مرتب می‌گوید، فشار هوا چی شد و چی شد خیلی خوب «انشاء الله» هم بگو چون محاسبات همه اینها ممکن است بهم بخورد.) ما فکر می‌کنیم که اگر کامپیوتر نشان داد، یا علم، محاسبات بهم نمی‌خورد، حضرت علی(ع) می‌فرماید: خداشناسی به این است که گاهی تصمیمات جدی می‌گیریم طور دیگری می‌شود.
معلوم است که غیر از محاسبات ما خدا هم هست، که ممکن است همه فرمولها بدست او بهم بریزد. انسان زمانی که مطالعه می‌کند، نسخه او، دوم، سوم، و چهارم، من فکر می‌کنم که خوب می‌شود ولی محاسبات بهم می‌ریزد.
من که فامیلی‌ام قرائتی است چون جد و اباء گذشته‌ام معلم قرآن بوده‌اند مرحوم پدرم که 80 سال معلم قرآن بود میگفت، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) موقع نماز یادم رفت در نماز صبح آخر نماز را بهم زدم، تا نزدیک آفتاب یادم نیامد، تا به یک نفر گفتم که خداوند حافظه را از من گرفته، به او گفتم شما یک کلمه، یک کلمه نماز را بگو تا من دنبال شما بخوانم، پس بعد از 80 سال معلم قرآن بودن، «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» را فراموش می‌کند.
اینطور نیست که اگر با این ازدواج کنی خوشبخت می‌شوی ممکن است پدرت می‌آید، همین دختری که آه می‌کشی با او ازدواج کنی رمز بدبختی تو می‌شود بخاطر اینکه پدر ورشکست می‌شود و خود سیگاری، و او نیز زندانی، فکر می‌کنی از کجا باید فرار کنی.
اینطور نیست که با محاسبات ما، سعادت این باشد، دانشجو در کنکور رد می‌شود دیگه غذا نمی‌خورد ما در می‌گوید حیف نان، پدر می‌گوید حیف لباس، که چی مگر همه خوشبختی‌ها البته دانشگاه سعادت است ولی رد شده‌ها هم بدبخت نیستند (آنقدر انسان در دانشگاه بدبخت است و آنقدر انسان بیرون دانشگاه خوشبخت است. الآن فرض کنید یک میلیون به کنکور آمده‌اند. من نمی‌دانم بحث چه زمانی پخش می‌شود لابد وقتی است که کنکوریها رد شده‌اند اگر هم رد نشوند رد خواهد شد گفت امام خمینی(ره) گفته گفت امام خمینی(ره) نگفته گفت حرف حق است اگر هم نگفته بعد خواهد گفت حالا یا) به هرحال «سُبْحانَهُ» یعنی در مشکلات کد را پیدا کن. گیر کجاست؟ بعد: «وَ تَعالى‌ عَمَّا یُشْرِکُونَ» (نحل/1) یعنی خدا از همه شرکها منزه است.
اینجا یک نکته طلبگی بگویم «تَسْتَعْجِل» مخاطب است. باید بگوید «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» (نحل/1) یعنی شما مخاطبین عجله نکنید، باید بگوید خداوند از آنچه شما «تُشْرِکُونَ» منزه است اما آنجا مخاطب می‌گوید «تَسْتَعْجِلُوهُ» اینجا مغایب می‌گوید «یُشْرِکُونَ» شما عجله نکنید ولی خدا منزه است از آنچه آنها شرک ورزیدند، یهنی چه شما و چه دیگران، یعنی دوری از شرک کاری به زنده و مرده ندارد، هم شرک شما و هم دیگران غلط است.
چون گاهی فکر می‌کنیم یک مرده را از قبر بیرون بیاوریم زنده باد بگوییم، زنده باد می‌شود. ضد خدا شرک است آدم یا سنگ یا چوب، یا اسم یا ایسم، یا آرم، باشد، هرچه غیرخدا که دل شما را ببرد، معبود شماست، «اله» یعنی (دلبر» «لا اله الا الله» یعنی معبودی که مرا جذب خودش کند دلبری غیر از خداوند نیست، پول یا مقام، جذب کند شرک است «سُبْحانَهُ» آیه بعد: «یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ» (نحل/2).
درباره‌ی مسئله فرشته در قرآن آیه زیاد داریم. هم شیاطین و هم فرشته داریم، جالب و از معجزات عددی قرآن باز این است که عدد ملائکه و شیاطین در قرآن برابر است (البته من حفظ الآن یادم رفت، در یاداشتها دارم) چند دفعه فرشته و چند دفعه جن و شیاطین آمده است. فرشته‌ها در این عالم هستی نقش دارند.
امام سجاد(ع) دعایی در صحیفه سجادیه دارد که دعا می‌کند به فرشتگان که سلام بر فرشتگان مسئول باران، 19 گروه کرده بر هر گروه سلام می‌دهد و یک گروه از آنها مسئول ثبت است.
8- دیدگاه قرآن و روایات در مورد غیبت
قرآن می‌فرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» (ق/18) حرف می‌زنیم ثبت می‌شود. ما اگر بدانیم تمام کارها ثبت می‌شود حساب و کتاب باز می‌کنیم، غیبت می‌کنیم. دیشب منزل نشسته بودم (فاکسی شد به منزل ما نگاه کردم) دیدم نوشته جلسه غیبت بد نیست بخوانم. موضوع جلسه چیست؟ حالا که همه ایرانیها ندارند برای من آمده پس برای شما هم آمده قشنگ است موضوع جلسه بردن آبروی مؤمن خیلی مهم است آبرو خیلی مهم است.
اینکه می‌گویند غیبت مثل گوشت مرده است (این دیگه توی این نیست از خودم هست) چون گوشت زنده را بکنی جایش پر می‌شود گوشت مرده این چنین نیست شما پول گم کنی پیدا می‌کنی، یک وقت پول گم کردم رفتم پدرم گفت بیا پیدا کن گفتم ببین ده تومان گم کرده‌ام ده تومان هم معطل می‌شوم، ده تومان هم غصه می‌خورم می‌شود 30 تومان ده تومان گم کردی برو، پول پیدا می‌شود. آبرو پیدا نمی‌شود، زنده بخواهی گوشت آن را بکنی جیغ می‌زند، مرده جیغ نمی‌زند.
غیبت هم چون طرف نیست از خودش دفاع کند، پس به دو دلیل:
الف: جای آن پر نمی‌شود
ب: نمی‌تواند از خود دفاع کند
آبروی مؤمن بسیار مهم است و متاسفانه غیبت در جامعه ما رونق پیدا کرده، راحت درباره دیگران بگو مگو می‌کنیم، البته جاهایی هم داریم که غیبت جایز است، جاهایی که نظام و جان در خطر است، اصل غیبت حرام است.
امام صادق(ع) فرمود: «‌ای کعبه عزیزی، ولی آبروی مؤمن از تو عزیزتر است» ولی ما راحت درباره دیگران صحبت می‌کنیم، بالاتر از غیبت تهمت. خداوند مرحوم شهید بهشتی را رحمت کند، آمده بود کاشان به آقازاده‌اش گفت قصه را برای قرائتی بگو گفتیم قصه چیست؟ گفت توی شکرت واحد بحث می‌شود که منزل آقای بهشتی چند طبقه است بعضی می‌گویند 10 طبقه، 14 طبقه، یکی می‌گوید برویم ببینیم من آدرس آن را می‌دانم نامرد است هرکس پیاده شود می‌روند می‌بینند یک طبقه بیشتر نیست ولی بدون آگاهی می‌کوبند. مواظب باشید هرچه شنیدید زود آنرا باور و قبول نکنید، اجازه ندهیم جلسه غیبت باشد، به حضرت امام خمینی(ره) می‌گفتند برویم تفریح می‌فرمود به شرطی که غیبت نباشد وقت بیکاری و تابستان که مردم بیکار هستند، گاهی وقتها قضاوت می‌کنیم و بعد از آن مسأله روشن شد شرمنده و پشیمان می‌شویم. حالا: «یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ» ملائکه نازل می‌شوند همراه با روح. وقت تمام می‌شود بخوانید ترجمه کنم تفسیر آن برای جلسه بعد.
«یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» خداوند فرشتگان را نازل می‌کند البته برای هرکس بخواهد، البته خداوند حکیم است و برای هرکس نازل نمی‌کند، گاهی می‌گوید نمی‌شد خداکاری کند ما قبول شویم بدون اینکه ما در کنکور شرکت کنیم چرا میشود ولی چنین خدایی دیگر حکیم نمی‌شود.
ماهندوانه بکاریم خداوند آنرا خربزه کند، و ما سیب زمینی خداوند آنرا پیاز، و خداوند که می‌دانست امسال پیاز گرانتر است من سنگ می‌زنم به سر شما خداوند نمی‌تواند آنرا پنبه کند و یا پیشانی شما را چدن کند؟ معنایش این است که نظام هستی بهم بریزد.
بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند می‌تواند اما انجام نمی‌دهد
انسان هم همینطور است می‌تواند یقه خود را پاره کند ولی چنین کاری نمی‌کند برای اینکه انسان عاقلی است. مگر هرکاری می‌تواند باید انجام دهد. خیلی کارها می‌تواند ولی نباید انجام بدهد.
در قرآن «مَنْ یَشاءُ» خیلی است عزت یا علم، مقام را به هرکس می‌خواهد می‌دهد ولی چون خدا حکیم است بدون دلیل نمی‌دهد و نمی‌خواهد، گرفتن و دادنش روی حکمت است وقت ما تمام شد. خداوند تو را به حق محمد و آل محمد در بن بست‌ها ایمان و تقوایی بده که از بن بستها و گردابها بسلامت بیرون آییم.
خداوندا نسل مارا هم در این گردابها حفظ بفرما.
خداوندا مزه فهم و عمل و درک و نشر قرآن را به ما بچشان.
خداوندا رهبر و ملت و دولت و امت و نسل وناموس و مرز و عقائد و افکار ما را حفظ بفرما.
روح انبیاء، اولیاء، اوصیاء، شهدا، امام، پدران، مادران، اساتید مربیان و آنها که به گردن ما حق دارند را از ما راضی بگردان و مارا پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment