الهی انطقنی بالهدی و الهمنی به التقوی
گفتیم هماهنگ با مسابقه میلونی سورهی قصص ما هم این شبها تفسیر سورهی قصص را بگوییم برای آنهائی که بالاخره کتاب دستشان نیست یا مشکلی دارند، همه سر سفره بنشینیم. جزء بیستم سورهی قصص آیه 1و2و3 را معنا کردیم تا رسیدیم به این آیه که: «نتلوا علیک» آیه دوم «نتلوا علیک بنیا موسی و فرعون» ما قصه موسی و فرعون را میخواهیم برایتان بگوییم بحث این است که آیا نقل این قصهها کشف میکند که تاریخ هم یک قانونی دارد همانطوریکه فرد مریض میشود، سالم میشود. بر فرد یک چیزی حاکم است و بر تاریخ هم یک چیزهایی حاکم است چون اگر تاریخ قانونمند نباشد تاریخ گذشته به درد زندگی امروز من نمیخورد باید یک چیزی قانونمند باشد مثلاً میگوییم این غذا با این غذا با هم نمیسازد نه که توی معده شما به هیچ معدهای نمیسازد چون اگر قانون شد شما میتوانید بنویسید که این غذا را بخور و یا نخور و گرنه میگویید خوب این معده ایشان بود، خوب اگر این معده ایشان بود، آدم اصلاً علم طب متوقف میشود اگر چیزها قانونمند نباشد هیچ کس نمیتواند نسخه را برای دیگر بنویسد میگوید خوب این مربوط به این بود از کجا، کس دیگری جور دیگری باشد، باید اگر شورست برای همه شورست، برای شیرین هم برای همه شیرین باشد
تاریخ، قانونمند است
تاریخ قانون دارد این آقا بلند پروازی کرد گردن کلفتی کرد، بدبخت شد. یعنی چی؟ یعنی هر کس بلند پروازی کند و گردن کلفتی کند آن هم نابود میشود یعنی اگر این رقمی نباشد اگر فتوکپی اش برای دیگران نباشد نقشی ندارد خوب من بفهمم کی چه کار کرد خوب این به من چه؟ پس این که قرآن، تاریخ نقل میکند، قصه نقل میکند از نقل قصههای قرآن نشانده این است که تاریخ هم قانونمند است و اصول حاکم بر تاریخ برای همه تاریخها هست و لذا در قرآن میگوید: «کذلک نجزی المحسنین» فکر نکنید یک یوسف بود هر کس در شرایط یوسف قرار بگیرد، خودش را حفظ کند «و کذلک»،«وکذلک ننجی المؤمنین» کلمات «کذلکها» یعنی قانونمند تاریخ. 2 قصه موسی و فرعون را گفتیم برای زندگی امروز شما هم مفید است مسئله دیگر «انّ فرعون الی فی الارض و جعل اهلها شیعا» درباره این میگوید «یذبه ابنائَهم» در جلسه قبل گفتیم فرعون پسرها را میکشت چون به فرعون گفته بودند امسال زنی پسری می زاید که پسرش کاخ تو را زیر و رو کند آن هم دستور داد هر زنی پسر زایید بچهاش را بکشند دخترها را زنده نگاه میداشتند پسرها را میکشتند حالا بحث این است که چرا نمیگوید «یذبهون»، «یستهیون» میگوید «یذبه»، «یستهیی»، «جعل» یعنی همه کارها را میگویند فرعون میدانی میخواهد چه بگوید میخواهد بگوید در مملکت همه کارمندان که کار میکنند عیبهایشان را به گردن رئیس میاندازند الآن در حکومت مثلاً رهبرمان روحانی است، رئیس جمهور ما روحانی است حالا پیاز گران میشود، خوب، این هم حکومت آخوندها بابا پیاز گران است به من چه؟ یعنی وقتی نظام دست ولایت فقیه، همه چیزها را مردم میاندازند… مثلاً گاهی میآید و میگوید آقای قرآئتی شما توی تلویزون نیستی، میگویم چرا میگوید اگر توی تلویزیون هستی پس چرا مثلاً چرا مدرسه غیر انتفاعی کجا از من پول یا این قدر گرفت میگویم حالا، مثلاً میگویی من چه کار کنم؟ این، بله، گاهی طرف بی تقصیر است گاهی طرف مقصر است حالا اگر بنده توی نهضت سواد آموزی هستم تمام مسائل نهضت به من منسوب بشود اینجا نسبت غلط است اما بعضیها نسبت هم درست است چون امر میکند که بچهها را بکش، او امر میکند که دخترها را زنده نگهدار اگر با امر او و رضایت او و با اجازه و اشاره او بود همه باید به او نسبت بدهند خداوند همه را به او نسبت میدهد خداوند همه بدیها را به فرعون نسبت میدهد چطور چون قرآن میفرماید: «جعل اهلها شیعا» فرعون «جعلا» فرعون مردم را دسته دسته کرد «یذبه» فرعون میکشت «یستهیی» چرا همه بدیها به فرعون است چون فرعون دستور داد چون به امر او و رضایت او این نسبتها درست است اما گاهی وقتها یک کاری توی مملکت میشود توی اداره یک کاری میشود که ممکن است رئیس اداره هم متوجه نشود خوب شما حق ندارید این را به رئیس اداره نسبت بدهی بابا این آقا هم رئیس است در زمانی که ایشان رئیس کل بود، وزیر بود، وکیل بود، یعنی میشود نسبت داد برادرها و خواهرها من توجیح گر انشاء الله نیستم چون غلط است آدم توجیح کند، برای چی توجیه کند یک کسی خلاف کرده من بیایم توجیه کنم ولی این رقمی هم همه چیز را نسبت به همه کس بدهیم این هم بی دینی است یک خلاف میبینی بگوییم بابا این است آموزش و پرورش آقا این را وزیر گفت نه، مدیر گفت نه، مدیر کل گفت نه، رئیس دبیرستان گفت نه، یک نفر توی مدرسه یک کاری کرده، توی مسجد یک آدمی برخورد بدی میکند میگوییم مسجدیها، توی بازار یک نفر کلاهبردار است بازاریها، توی این اداره 2 نفر رشوه میگیرند. اداریها، این روند نسبتهای کیلویی که ما می دهیم روز قیامت گیر هستیم مجرم را باید معین کرد جرمش که ثابت شد همان جرم ثابت شده را نسبت بدهیم حتی اگر کسی عرق میخورد نباید بگوییم ول کن عرق خور قمار باز، بابا من عرق خور هستم قمار باز که نیستم شما یک نسبت دیگر هم به کار میگیری تازه اگر شخصش معلوم شد، جرمش معین شد، همان جرم نسبت به همان شخص در آن زمان، نه میشود زمانش را توسعه داد حالا ایشان یک بار دروغ گفت بابا این صبح تا شب دروغ میگوید. بابا یکبار دروغ گفت چرا میگویی صبح تا شب. حالا یکبار نمازش قضا شد، بابا این به فکر نماز صبح نیست حالا یک روز نمازش قضا شد، نه میشود زمان را توسعه داد و نه میشود زمان را توسعه داد مردم از زندگی آدم عکس میگیرند و این خیلی کار زشتی است باید فیلم بگیرند. فرق بین عکس و فیلم میدانی چیست؟ فیلم تمام زندگی است خوب توی تمام زندگی خنده است، گریه هست، با هم قضاوت میکنند عکس در یک لحظه عکس میگیرد تا میرود بخندد عکس میگیرد ببین این هم، قرائتی توی روز عاشورا داشت میخندید بابا از صبح تا ظهر گریه کردم. حالا یک گربه به یک گربه دیگر پرید من خندهام گرفت تب میگیرد همان لحظه را برمی دارد علم شنگه میکند از زندگیها نباید، ما بگوییم چون ایشان در این صحنه… خوب مثلاً خانمی رفته عروسی یک پیراهن دیده یک خانم پوشیده اینها را میبینی ساعتی یک پیراهن عوض میکنند. خانم تقوا داشته باش روزی یک پیراهن میدوزد خانم تقوا داشته باش نه میشود یک کار را به همه زمانها نسبت داد نه میشود یک کار را به همه مکانها نسبت داد نه میشود یک کار را به همه صنفها نسبت داد اینطوری آقا.
مسئولیت حاکمان، در برابر دستورات
خلاصه حکومت دست جمهوری اسلامی است ولی حالا این شرایط مال حکومت اسلامی است این مال این کار است یک خرده مواظب باشیم. من نمیگویم جرم نیست نمیگویم مردم عادل هستند همه عادل نیستند جرم هم زیاد واقع میشود اما گسترش جرم فردی به دیگران خلاف شرع است حالا یک کسی از یک شهری یک سادگی کرده است آقا اون شهر را دست میدهند هر طنزی که میخواهند برای آن شهر… آره یک همچنین چیزی بود اسم آن شهر را میبرم تمام سادگیها و لودگیها را یک کسی توی شهر ترسید، آقا شما هم که این شهری هستید خوب پیداست که ترسو هستید. ای بابا یک نفر سادهای توی شهر پیدا بوده است تمام کارهای ساده را بند اون شهر میکنند. یک رندی توی شهر پیدا میشود اوه اوه اوه…! فلانی است حواست را جمع کن اجمالاً این است متأسفانه ما دین فروشیمان آسان شده به خاطر اینکه این نسبتها را گسترش میدهیم اگر مثل خدا باشیم خوب است خداوند همه جنایتها را گردن فرعون میگذارد چون امر فرعون بود اما این آقا امر نکرده بود. بعضی وقتها واقعاً نمیشود کاری کرد. یک خاطره بگویم براتون یک کسی آمد خدمت امام (رضوان الله تعالی علیه) گفت آقا فلانی نماینده شما نیست گفت: چرا، گفت: در فلان منطقه نمایندگی شما را ندارد؟ گفت: چرا، گفت: پس چرا مثلاً اگر نماینده شماست در حج، در سپاه، در جهاد در نمیدانم کجا پس چرا نمیدونم در اون منطقهای که نماینده شما هست خلاف شده؟ امام فرمود که من قوی ترم یا نمایندهام گفت خوب شما امامی اون نماینده شماست. گفت: حسینیه جماران بزرگتر است یا منطقه اون، اون بر کل کشور مثلاً یک استان دستش است با همه پادگانها با همه نمیدونم وزارتخانهها گفت: من که امامم توی حسینیه جماران دارم حرف میزنم یک کسی بیسلیقه بی ربط میگوید تکبیر و حال اینکه من تکبیر نداشت حالا چه کنم بگویم کلاغ پرش کنید. حرفهایم را قطع کنم قهر کن و بروم این را بیرونش کنم من در یک حسینیه جماران که امام هستم یک نفر هم یک حرف بی ربط میزند به نظر تو چه کارش کنم چه توقعی داری که نماینده من در یک جای بزرگ، در محیط بزرگ تمام مسائل ریز را مراعات کند مگه میشود یک پدر و مادر تا بچه دارند از دستشان در میرود مگه همه مادرها کارهای بچه هاشون را خبر دارند آنوقت شما توقع داری… بابا این آموزش و پرورش بابا جون نمیدانیم توی کیف بچه تون چیه… یعنی آموزش و پرورش باید تمام کیفهای بچهها را بگردد یعنی مثلاً حالا این درسته یعنی گاهی وقتها خودتان را بجای اون بگذار بد نیست یک چیزی برایتان بگویم: خیلی سر به سر زلیخا گذاشتند گفتند: عاشق شده است چه کشوری! زن شاه عاشق شده است خیلی متلک گفتند به زلیخا اما خودشان را چی، یوسف را دیدند دستشان را بریدند که باز صد رحمت به گور پدر زلیخا که یک عمری یوسف را دید دستش را نبریده فقط دلش هوایش را کرد شما یکبار دیدید، دستتون را بریدید، با یک نگاه دست بریدید، او هزار بار دید، دستش را نبرید یعنی خیلیها که متلک میگویند اگر خودشان بجای فلانی باشند هزار برابر از او بدتر میشود البته این حرفهای من توجیه گر نیست نمیخواهم بگویم هر کس هر غلطی میکند درست است غلطها غلط است بحث ما این است غلط فرد را به جامعه گسترش ندهیم حرف ما این است وگرنه هر کس که خربزه خورده پای لرزش هم باید بنشیند منتهی حالا یک آقا زادهای یک دسته گلی به آب داد آقازادهها یک کاری میکنند که دیگه پسر آخوندها آخوند نشوند میگویند آقا تورا به حضرت عباس ولمان کن مگه نبودی توی بحث آقا زادهها چند هزار تا روحانی داریم چند هزار تا آخوند پسر دارند. توی اینها چندتاشون آخوند شدند آخرش چندتاشون پابت شد فرض کنید که مثلاً 80 هزار تا روحانی داریم هر کدام میانگین دو تا پسر داشته باشند میشود 160 هزار تا 160 هزار تا فرض کنیم دست گل به آب دادند آخه این 16 تا را نباید یک جوری گسترش بدهیم که من دیگر به پسرم، البته من پسر ندارم حالا فرض کنیم من هم بگویم آقا بیا طلبه شو آقا نمیخواهم طلبه شوم ببین آقا زادهها را چه کارشان میکنند یعنی پسر آخوند بودن عیب نباشد چرا؟ بخاطر اینکه این بازاریها را میبینی دزدند، بابا نگو دزدند، متدیّن اند، بله در یک بازار ممکن است یک دزد هم پیدا شود، اداریها هم رشوه گیرند، نگو همه توی اداره رشوه هست، توی آخوند آدم بد هست، ولی این گسترش که ما میدهیم قیامت گیر هستیم.
تفاوت سنّتهای الهی با احکام الهی
خوب برویم سراغ آیه بعد «ونرید ان نحنّ» اراده کردیم «نرید» یعنی برنامه ما این است فعل مضارع در ادبیّات عرب یعنی استمرار، یعنی کار ما این است، یعنی برنامه خدا این است که برنامه و سنّت خداوند، این سنّت هم توی عبادتها هم هست بد نیست البتّه خیلیها میدانند ممکن است یک عدّه پای تلویزیون نتوانند… میگویند سنّت خدا این است با سنّت خدا چی است؟ ببین مجلس شورا 2 تا قانون برای اعضاء خودش، یک قانون برای مردم، قانون برای اعضای خودش مثل چی مثلاً میگویند تابستان چند روز تعطیل باشد، اما، با 15 روز حد نصاب رسمی میشود چند نفر باشند خوب این قانون مجلس، یک نماینده چند روزی میتواند مرخصی بگیرد قانون مجلس است، یک دوره یک نماینده چقدر حق دارد سفر خارج برود، سن نماینده از چه قدر نباید کمتر نباشد و از چه قدر بیشتر نباشد سوادش از چه قدر کمتر و بیشتر نباشد این یک قوانینی است که مجلس برای خودش تعیین میکند یک قانون هم که برای ما که مالیات بگیرند، مالیات بدهند، کی چکار کنند، قرار داد ببندند پس قوانینی برای خودش است قوانینی برای مردم خداوند متعال هم همینطور است بلا تشبیه، خداوند متعال یک قانونی برای خودش تعیین کرده است اینها را میگویند سنّتهای الهی یک قانون برای مردم تعیین کرده اینها را میگویند احکام الهی آنهایی که برای مردم است میگویند احکام الهی، آن هایی که برای خودش است میگویند سنّتهای الهی گرفتی چی شد!!!! پس سنتهای الهی یعنی چه؟ یعنی قوانینی که خداوند برای خودش تعیین کرده مثل اینکه گفته «علی الله رزقها» خداوند گفته واجب است بر من رزق مردم را بدهم، «ان علینا للهدی» واجب است به من مردم را به هر نحو با عقل و فطرت و نبوت مردم را هدایت کنم کارهایی که خداوند میگوید ما باید فعل مضارع میآوریم، اینها سنتهای خدا هست.
اراده خداوند بر حکومت جهانی مستضعفان
اینجا هم فعل مضارع است «نرید» یعنی خداوند واجب کرده که این کار را بکند که چی؟ مستضعفین حاکم زمین بشوند، حالا آمریکا هر چقدر میخواهد افغانستان، هر جا را که میخواهد بمباران کند اراده خداوند بر نابودی قدرتهاست. اراده خدا بر حکومت مستضعفین است، این اراده خدا است باطل هم هر چه میخواهد… اراده خدا این است که امام حسین (علیه السلام) عزیز بشود ولو برود زیر سم اسب، و اراده خدا این است که یزید خوار بشود ولو روی کاخ نابود شود او از زیر سم اسب گنبدش طلا میشود این اراده خدا است «و نرید» پس معنای سنّت را گفتیم سنتهای الهی یعنی قوانینی که خدا برای خودش تعیین کرده است «نرید» خداوند اراده کرده است «ان نمنّ» «نمنّ» منت، این سنت خداوند خیلی به ما چیزی داده اما همه را نمیگوید «نعم» نعمت دادیم ولی منت ندادیم چند تا نعمت را منت گذاشته مثلاً میفرماید که «کذلک کنتم» نعمت اسلام میگوید: «کنتم من قبل فمنّالله علیکم» منحرف بود خدا منت گذاشت که شما را هدایت کرد یا میگوید که: «نمن علیکم ان هداکم» نعمت هدایت یا میگوید نعمت حکومت خداوند خیلی چیزی به ما داده چشم داده، دست داده، خورشید داده، ماه داده، دریا داده، جنگل داده، آب داده، خدا خیلی چیزها داده هر یک چیزی هم بند به هزار چند… مثلاً میگوید «مدهآمتان» دو برگ سبز بعدی گوید «فبای آلاء» در سوره واقعه 30، 40 بار «آلاء» میگوید یعنی نعمتها، یعنی یک نعمت را هم ریش ریشش کنی یک نعمت میشود نعمتها مثلاً شما که نان میخوری میگویی «الحمدالله» نان خوردم نه این نان را نخ نخ کن میبینی 300، 200 نفر کار کردهاند تا شما نان بخوری یعنی یک نعمت را نخ نخ کنی… نگویید الحمدالله سفر رفتیم به خیر گذشت نه این سفر، شما سوار ماشین بودی 4 تا ماشین داشت هر لاستیکی مثلاً 100 میلیون بار تاب خورد و در هر باری که تاب خورد میتوانست لاستیک بترکد و شما سرنگون شوی، من سرنگون شوم پس درسته. یک سفر است اما سفر را نخ نخ کنیم خیلی میشود و لذا قرآن میگوید: «فبای آلاء ربکما» «آلا» یعنی هر نعمتی ریش ریشش کنیم. سعدی یک خورده ریش ریشش کرده گفته است در هر نفسی 2 نعمت چون فرو میبری ممد حیات است، چون برمی گردد مفرّح ذات است پس در هر نفسی 2 نعمت است. این سعدی یک خورده نخ نخش کرده باز اگر نخ نخش کنی امام صادق (علیه السلام) میفرماید: در هر نفسی هزارها نعمت است که این را چند بار گفتم. خداوند نعمت خیلی داده است اما کلمه منت، فقط گفته نعمت هدایت منت است «من الله هداکم»، «نمن» که شما حکومت، نعمت حکومت و اسلام نعمت است «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» خداوند ارده کرده است، ما اراده کردیم منت بگذاریم بر کسانی که مستضعف هستند نمیگوید: «علی الذین استضعفوا» میگوید: «علی الذین استضعفوا» «استضعف» غیر «استضعف»، «استضعف» یعنی بی حال است بی نشاط و بدبخت است میگوید اینها آدمهای قوی هستند اینها مثل پهلوانی که توی… مثل شیری که توی قفس کردند نمیخواهد بگوید بی عرضه است نمیگوید حکومت در آینده دست بی عرضه هاست میگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» متخصصین قوی را خدا میخواهد بگیرد یک مشت آدم بی حال… نمیگوید ما یک مشت آدم کش بی حال را حکومت بهش میدهیم میگوید «استضعفوا» آدمهای قوی که در حال… مثل یک بچّه تیزهوش که کتاب بهش نمیدهند مطالعه کند. مثل یک آدمی که میخواهد برود در را به رویش قفل میکنند به استضعاف کشیده شدهاند آخر ما توی فرهنگمان میگوییم فلانی مستضعف است یعنی بد بخت است به هرچی تریاکی، هروئینی، شل، وارفته میگوییم مستضعف است مستضعف نه اینکه آدم ول شل، مستضعف یعنی قهرمانی که جلوی رشدش را گرفتهاند «اُستضعفوا» نگفته «اِستضعفوا»، «اِستضعف» یعنی بی حال است «اُستضعفَ» یعنی بی حالش کردند، قوی است منتهی آمپول خونی بهش نزدهاند و نگذاشتهاند که این جهش کند خدا اراده کرده است و به قهرمانی که در بند هستند، تیز هوشانی که محروماند منت گذاشته که چی؟ «نجعلهم ائمه» اینها را امام قرار بدهد «نجعلهم الوارثین» و ارث زمین اینها باشند این بنده خداست 3 مرتبه خداوند فرمود: «لیظهره علی الدین کله» این آیه سه بار تکرار شده «ارسل رسوله بالهدی» خداوند پیغمبرش را فرستاد همراه با هدایت بعد هم میفرماید: «لیظهره علی الدین» یعنی اسلام همه دنیا را خواهد گرفت 3 مرتبه این تکرار شده است، این وعده خداست.
آینده از آن صالحان است
در عبارتهای دیگر هم خداوند همچنین وعده هایی داده است مثلاً می فرماید که «اورثتم القوم الذین کانوا یستضعفون»، «مشارق الارض و مغاربها»، مشارق و مغارب را میدهیم دست مستضعفین «لنهلکن الظالمین»، ظالمین را هلاک خواهیم کرد، قطعاً، «و لنذکرنهم الارض» من بعد هم، ستمگران را قطعاً نابود خواهیم کرد و قطعاً شما را جایگزین خواهیم کرد.
قانون جهانی، رهبر جهانی میخواهد
«و انّ الارض یرثها غبادی الصالحون» و زمین، وارث زمین عباد صالح خدا هستند، بندگان صالح حکومت را دست خواهند گرفت. پس چی میگوییم خداوند با چند بیان قول داده، وعده داده یک جای دیگر هم داریم «وعدالله الذین امنوا». خدا وعده داده است که «لیستخلفنهم فی الارض و لیمکننهم لهم دینهم للرتضی» با چند بیان با چند آیه، با چند شیوه خدا قول داده اسلام دنیا را خواهد گرفت چه امیدی! یا مهدی! برای اینکه دنیا تحت پرچم اسلام دراید 3 تا چیز میخواهیم 1-رهبر لایقی میخواهیم که بتواند دنیا را اداره کند این را خدا ذخیره کرده است امام زمان علیه السلام، رهبر جهانی، امام زمان هم برای اینجور جاها خواستهایم، توی یک کتاب نوشته بود که یک نفر وسواسی بود از ایران رفت مکه، چون وسواسی بود یک آفتابه بزرگ با خودش از ایران برد در مکه، منی و عرفات آفتابه سوراخ شد متوسل شد به امام زمان، امام زمان آمد آفتابهاش را لحیم کرد ای بابا خدا چی میگوید، این چی میگوید، کره زمین در اختیار حضرت مهدی است این میگوید امام زمان میآید آفتابه را لحیم میکند، خیلیها میروند متوسل به امام زمان میشوند از این حرفها را میزنند یک کسی میگفت ای خدا اگر خدایی این را که من میگویم گوش بده مثل اینکه اگر حرفش را گوش ندهد خدا نیست، اینطور نیست که خداوند ذخیرهای کرده بقیه الله که این ذخیره خداست پس برای اینکه دنیا دست اسلام بیافتد یک رهبر جهانی میخواهیم یک قانون جهانی میخواهیم، دست نخورده این قرآن یک واو و یک نقطه اش تحریف نشده است یک وقتی توی کتابها نوشتند علمی بودن ما کی هستیم ما هم میخواندیم، کتابهایشان را ما کی هستیم، مکتب علمی است رفت روی هوا تز و آنتی تز و سنتزی درست کرده بودند که سوزن رخنهاش نمیرفت بعد دیدند میخ طویله هم رخنهاش نمیرفت این طور نیست که سوزن رخنهاش نرود بسیاری از تحقیقات قطعی رفت روی هوا، هیئت بطلمیوس رفت روی هوا، بسیاری از فرضیهها رفت روی هوا، هنوز قرآن چیزی نگفته که برود روی هوا. از افتخارات ما این است که هنوز آیهای در قرآن نداریم که پیشرفت علم مانع اون بشود تا کنون نبوده هرچی علم پیشرفته، یک کشف جدیدی شده است اما تا کنون کسی نگفته الو الو یک چیزی پیدا کردم که با آیات قرآن نمیسازد تا حالا کسی نشده، از افتخارات ما است، مکتب درست میکنند 10 سال 20 سال 30 سال یک کس دیگر میآید روی هوایش میکند ما باید افتخار کنیم مسلمانیم این هم با اینکه اسلام این همه دشمن دارد 4 مرتبه قرآن فریاد میزند یک بار میگوید: «فاتوا بکتاب مثله» یک قرآن مثل این قرآن بیاورید بساط را جمع کنیم بعد میگوید یک قرآن مثل کتاب بیا یک ذره تعاونی حساب کنیم یک مرتبه 104 تا را یک جا میبخشد میگوید: «فاتوا بعشر سور» 10 تا سوره بیاورید ما بساطمان را جمع میکنیم باز میگوید ببین 9 تا را باز هم میبخشم «فاتوا بسوره» یک سوره بیاورید بعد میگوید بابا یک سوره را هم میبخشم «علی یاتوا الحدیث مثله» 4 بار تخفیف میدهد 4 بار آدم را سوک میزند که یالّا «ان کنتم صادقین» اگر راستش را میگویی بگو ببینم بیار مثلش را «لو کان بعضهم لبعض ظهیرا» پشت به پشت هم در بیاورید ببینم مثلش را میتوانید یا نه الان که دیگر اینترنت است مادرها با بچههاشون اونور دنیا حرف میزنند عکس بچه هاشون را هم میبینند الان که دیگر ماهواره، کامپیوتر، و… الان که همه دنیا به هم وصل شده است «و ادعوا من استطعتم» از هر کس که توان داری دعوت کن، هواپیما دوسره بگیر همه جمع شوید این چیه قرآن که این همه توطئه علیه اسلام میکنند اما تا حالا نه مثل این کتاب آوردند نه 10 سوره آوردند و نه یک سوره آوردند این چیه قصه؟ این چیه قصه؟ خداوند قول داده که اسلام دنیا را خواهد گرفت وعده خداست «ولن یخلف الله وعده» خدا خلاف نمیکند «ومن اصدق من الله قیلا» کی از خدا راستگوتر حالا منتهی برای اینکه اسلام دنیا را بگیرد 3 تا چیزی میخواهیم.
آمادگی برای ظهور امام زمان (علیه السلام)
2 تا شرط یکی اش نیست یکیاش که هست ذخیرهاش رهبر است ذخیره هست امام زمان (علیه السلام)، قانون جهانی هم هست، آمادگی جهانی نیست ما آمادگی جهانی ندارم ما هنوز توی مسجدهامون گیر داریم هنوز توی مسجد هامون اون کسی که پول دارد چایی پررنگش میدهند فکر میکنند اینجا بانک است به امید روزی که امام زمان ظهور کند، اول از مسجدالحرام اصلاح را شروع میکند یعنی اصلاحات باید از خودمان باشد، اگر میگوییم صرفه جویی، از خودمان باشد اگر… هرچی میگوییم از خودمان باشد خدا اراده کرده برای مستضعفین آنوقت قصهای را دارد نقل میکند. یکی از راههای آمادگی جهانی رشد علمی است حدیث داریم از امام زمان که ظهور کنند حتی زنهای خانه دار به قدری از نظر علمی بالا هستند که یک درگیری که میشود میتوانند، قدرت قضاوت دارند میتواند بگوید، میتواند بگوید حق با این است این دلیل به جا نبود، یعنی قدرت قضاوت دارند زنهای خانه دار، یعنی اینقدر سطح یک فرهنگ میرود بالا، یکی از راهها وجود طلبه هاست، طلبههای با سواد، من مکرر گفتم حالا هم میخواهم بگویم چون تعطیلات تابستانه آقا جون هر کدام هوشتان خوب است، آمادگی تحصیل دارید دعوت میکنم بیایید طلبه شوید ما صد هزار تا مطهری میخواهیم صد هزار تا دکتر بهشتی میخواهیم اگر صد هزار تا داشته باشیم به هر کشوری 2، 3 تا بیشتر نمیرسد وقتی میگوییم اسلام دنیا را میگیرد یعنی اسلام شناسها به همه دنیا بروند ما یک امام داشتیم ایران اینطور شد کتاب مسیحیت به 2 هزار زبان ترجمه شده است قرآن ما به 42 زبان ترجمه شده است یعنی اینقدر در ترجمه قرآن ما عقب هستیم رفته بودم چین، صد نفر را تربیت کرده بودند که راحت فارسی حرف میزدند و ما یک ایرانی نداریم که راحت چینی حرف بزند ما خیلی کار داریم، خیلی کار داریم هر کس هوشش خوب است و توان دارد بیایید طلبه شود آنهایی هم که طلبه نیستند، عدالت را تمرین کنیم آقا من… اصلاً صداقت را تمرین کنیم پزشک توی بیمارستان مریض را بگوید فلانی از من سوادش بیشتر است آدرسش هم این است ویزیتش هم برگرداند بگوید چون من برایتان تشخیص ندادم این پول هم برگردون برای خودت برو بده به اون که میخواهی بروی. چند تا پزشک داریم که این رقمی، این طوری صاف باشد 1-صاف بگوید بلد نیستم، صاف بگوید اون از من بهتر است صاف پول را هم پس بدهد یعنی اگر بنا است به سمت یک عدالت برویم باید از حالا تمرین کنیم بنده آخوندم آقا من بلد نیستم فلانی از من بهتر است منم آقا دو تا منبر داریم ایشان از من… درسته من توی تلویزیونم ایشان سوادش از من بیشتر است از اوّل دعوت کن چند تا ما آخوند این طوری داریم چند تا پزشک اون طوری داریم اگر بنا است به سمت یک عدالت برویم باید عدالت را در خودمان تمرین کنیم.
خدایا! به حق محمد و آل محمد حالا که نسبت و برنامه قطعی تو این است که مستضعفین یعنی قهرمانی که به استضعاف کشیده شدهاند حاکم بشوند.
خدایا! آن ظهور را هر چه زودتر تعجیل بفرما. (آمین)
امام زمان سفارش کرده برای ظهور من عجله کنید چون تمام غصهها را ایشان خبر دارد ما غصه هایی را خبر نداریم ما10 تا20 تا غصّه دور و ورمان را میفهمیم امام زمان تمام غصّهها را در جریان است با آن غیرتی هم که دارد همش همش دارد میسوزد خدایا! قلب مطهّرش را تعجیل فرجش شاد بفرما. (آمین)
به ما توفیق بده جوری باشیم که امام زمان حداقل از ما رنجیده نشود. (آمین)
رهبر ما، دولت ما، ملّت ما، نفوس ما، نسل ما، استقلال ما، آب و خاک ما، عزت ما حفظ بفرما. (آمین)
خدایا! این گردن کلفتهایی که خیلی دم تکان میدهند همین طوری که طاغوت ایران را در هم شکستی طاغوت جهان را هم در هم بشکن. (آمین)
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»