تفسیر سوره قریش – 2

موضوع: تفسیر سوره قریش – 2
تاریخ پخش: 75/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

«لِإیلافِ قُرَیْشٍ» (قریش/1) ما فیل سوارانی را که به فرماندهی ابرهه آمدند کعبه را بکوبند تار و مار کردیم تا مردم برای قریش و مکه احترام قائل بشوند هر کسی قصد سوئی نکند. دشمن را شکست دادیم تا اینها دلگرم بشوند و به هم جوش بخورند.
1- مکه شهر تجاری است
«إیلافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/2) برای شما عزت و امنیت قرار دادیم دشمن شما را توسط (ابابیل) پرنده‌ها ‌(فوج فوج) نابود کردیم تا مردم برای شما حریم قائل بشوند و خواستند تجارت کنند، تجارت کنند چون مکه شهر کشاورزی نیست همه مکه کوه است شما در مکه باغ زمین کویر نمی‌بینید همه مکه کوهستانی است و خیابان هایش لابلای کوه هاست. اخیراً هم که جمعیت زیاد شده در خود شهر تونل زده‌اند از این محله تا آن محله از طریق تونل می‌روند خود کعبه توی چاله است دور تا دور کعبه کوه است ساختمانها روی کوه است خیابانها روی کوه است محله‌ها از طریق تونل به هم وصل می‌شود شهری است که قابل کشت نیست «بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ» (ابراهیم/37) منتهی شهر تجارتی است که قبل از اسلام هم کاروان‌های زیادی برای حج می‌آمدند و چون بنیانگذار کعبه حضرت ابراهیم(ع) بوده همه ادیان برای او حساب باز می‌کردند یهودی‌ها و مسیحی‌ها هر کدام می‌گفتند ابراهیم(ع) از ما است همه می‌گفتند از ما است آخرش یک آیه نازل شد «ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ» (آل‌عمران/67) ابراهیم(ع) نه یهودی است نه نصرانی «وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً» حالا که شهر شما کشاورزی نیست بتوانید تجارت کنید در زمستان تجارت به منطقه یمن در تابستان به شام سالی دو سفر تجارتی داشته باشید و وضعتان سر و سامان پیدا کند.
2- اسلام با رکود مخالف است
درباره تجارت خیلی روایت داریم که رزق در تجارت است تاجر حبیب خداست تاجر صدوق تاجر راستگو. حتی کسی رفت توی خانه‌اش و تجارت نمی‌کرد حضرت فرمود چرا تجارت نمی‌کنی؟ گفت والله من پیر شده‌ام و اینقدر هم دارم که بخورم حضرت فرمود داری کم عقل می‌شوی. داری برو تجارت کن و اضافه‌اش را به دیگران بده. اصولاً اسلام با رکود مخالف است این اصل اسلامی است حالا آدم چه نیرویش را راکد بگذارد (نیروی انسانی) حدیث داریم دعای بیکار مستجاب نمی‌شود تاجری که تجارت نکند کم عقل است. راکد گذاشتن طبیعت حدیث داریم قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‌ (ع): «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (قرب‌الإسناد/ص‌55) اگر کسی آب و خاک داشت اما چیزی ندارد بخورد نفرین بر این مردم که آب و خاک دارند اما چیزی ندارند بخورند چند هزار سرباز در پادگان ایستاده‌اند جلو و پشت پادگان هم بیابان یک کیلو سبزی نیست که این سرباز با غذایش بخورد خوب نیروی انسانی و چاه آب و زمین هست لااقل سبزی خودتان را بیاورید حالا نمی‌گوئیم گندم، گندمش را هم باید درآورد.
طبیعت (نقدینه) را نباید راکد بگذاری(گنج) ممنوع. پول را کنار بگذاری ممنوع اسلام اجازه نمی‌دهد هیچ چیزی راکد بماند یعنی همه چیز باید در حرکت باشد بدن در تلاش طبیعت در حرکت پول در جریان «إیلافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» باید بلند شوید و راه بیفتید. یک غلطی که در ذهن‌ها هست اینست که می‌گویند آقا بعد از اینکه لیسانس گرفت بیاید و کار کند! ؟ باسمه تعالی بله چه کسی گفته تاجرها کم سواد یا بی سواد باشند؟ به امید روزی که تمام مغازه دارهای ما لیسانس و دکتر و مهندس باشند. مگر آدم درس می‌خواند برای پشت میز؟
خود علم یک ارزش است ما خیال می‌کنیم حالا که درس خواندیم نباید کار بکنیم این فکر، فکر غلطی است. امام صادق(ع) که چهار هزار شاگرد داشت اسم تک تک شاگردهایش هم در تاریخ آمده یعنی چهار هزار بیکار داشت؟ شاگردهایش کشاورز بودند نانوا بودند اشکال ندارد آدم کار بکند درس هم بخواند. ما در قم طلبه سراغ داریم ایامی که حوزه تعطیل است قالی می‌بافد یک قالی می‌بافد با درآمد مزد قالی‌اش درس می‌خواند حالا او بهتر است یا بنده که هیچ هنری ندارم؟ اگر به من پول ندهند فلجم هر بازویی باید یک هنر داشته باشد. علت اینکه الان تبلیغ می‌کنند اولاد کمتر زندگی بهتر اینست که الان اولادها شده شکم حدیث می‌گوید اولاد «عضد» است یعنی بازو است. حدیث داریم خوشا بحال کسی که بچه‌اش بازوی او باشد یعنی وقتی می‌گویند فلانی 8 بچه دارد یعنی 16 بازو دارد پس خوشا به حالش الآن می‌گویند 8 تا بچه دارد خاک به سرش کند چرا؟ بیا اینکه 8 تا شکم دارد. حدیث می‌گوید بچه یعنی بازو جامعه ما می‌گوید بچه یعنی شکم. می‌خواهد کار نازک بکند و نان کلفت بخورد اسلام می‌گوید کار کلفت بکن و نان نازک بخور دو هزار تومان کار می‌کند هزار تومان خرج می‌کند این هی سرمایه ملی بالا می‌رود اما بعضی کار سبک نان ضخیم این باید وام بگیرد چون هزار تومان کار می‌کند دو هزار تومان خرج می‌کند به همه صندوقها و بانکها حتی بانک خون هم بدهکار است. کار در حد عالی زندگی در حد زاهدانه آنوقت سرمایه زیاد می‌شود.
اگر به قصد استخدام درس می‌خوانید بعد کار نباشد یک تحصیلکرده ضدانقلاب می‌شوید کار هست ممیز نیست.
3- باید به بدهکار مهلت داد
یکی از اخلاق تاجر اینست که آدم به بدهکار مهلت بدهد اگر کسی چکش برگشت او را زندانی نکن. قرآن می‌فرماید «فَنَظِرَهٌ إِلى‌ مَیْسَرَهٍ» (بقره/280) منتظر بمان تا برایش میسور بشود بتواند بدهد و اگر هم ندارد و شما دارید برای همیشه ببخش. زمانیکه مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند در یکی از کشورها خدمت ایشان بودیم رئیس جمهور ما به رئیس جمهور آن کشور گفت شما پول نفت‌ها را نمی‌دهید؟ آن هم چون رئیس جمهور کشور مسلمان بود قرآن بلد بود گفت «فَنَظِرَهٌ إِلى‌ مَیْسَرَهٍ» یعنی صبر کن تا پولدار بشوم آقا گفت خیلی خوب مابقی آیه را نخوان چون می‌گوید اگر ندارد از او نگیر.
اگر من از شما طلب دارم و شما واقعا ندارید بدهید نه اینکه کلک بزنید مثلاً 50 هزار از شما طلب دارم و شما ندارید بدهید هر شبی که من می‌خوابم انگار 50 هزار تومان در راه خدا صدقه داده‌ام. کسی که به بدهکار مهلت دهد هر شبی که می‌خوابد انگار همان مبلغ را در راه خدا انفاق کرده اما اگر شما حضرت عباسی داری بدهی و آنرا ندهی حدیث داریم: هر شبی که می‌خوابی گناه دزد پای تو می‌نویسند چه دین خوبی آقا خانه‌اش را بفروشد و بدهد؟ خیر.
ما 18 نفر داریم که در روایات و کلام بزرگان گفته‌اند هرچه این 18 نفر بگویند حرفشان درست است. یکی ابن عمیر است از یاران امام هفتم (اگر اشتباه نکنم) ایشان شخصی است هر حرفی بزند چون بسیار آدم موثقی است دیگر لازم نیست بگوئیم از چه کسی شنیده‌ای یعنی حرفهایش همه مستند است روایتی که ایشان نقل کند مراجع روی آن فتوا می‌دهند ایشان (ابن عمیر) خودش تجارت می‌کرد یک زمانی ورشکست شد به یک نفر گفت آقا من از شما طلب دارم اگر آنرا ندهی من دارم ورشکست می‌شوم وضعم از لحاظ اقتصادی خطرناک است ایشان هم رفت خانه‌اش را فروخت و پول را داد ابن عمیر گفت من به یک درهم از این پولها به شدت نیاز دارم امام صادق(ع) فرموده کسی که بدهکار است نگذارید خانه‌اش را بفروشد و بدهی‌اش را بدهد با اینکه من به یک درهم از آن نیاز دارم برگردان من این را از تو نمی‌گیرم برو هر وقت خدا به تو داد به من بده.
بدهکار نباید خانه‌اش را بفروشد چون آدم پیش خانمش هم شکست می‌خورد پیش بچه هایش هم تحقیر می‌شود اصلاً از تو خرد می‌شود بله یک وقت خانه در شأنش نیست نباید از اول آنرا بسازد تو که پول نداشتی خانه سنگ مرمر را می‌خواهی چکار کنی؟ خوب سیمان سفید می‌کردی گدا که پز ندارد.
4- شرایط تجارت در حدیث پیامبر
شخصی آمد نزد حضرت(به نام حکیم) و گفت یا رسول الله می‌خواهم بروم تجارت حضرت فرمود به تو اجازه تجارت می‌دهم به چهار شرط «إِقَالَهَ النَّادِمِ وَ إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ وَ أَخْذَ الْحَقِّ وَافِیاً وَ غَیْرَ وَافٍ» (کافی/ج‌5/ص‌151) 1- «إِقَالَهَ النَّادِمِ» اگر کسی جنس خرید و پشیمان شد قبول کن حدیث داریم اگر فروشنده جنس‌اش را پس بگیرد خداوند هم روز قیامت گناهان او را پس می‌گیرد. شما شب قدر می‌خواهی در خانه خدا بروی بگو خدایا من یک تاجرم یا کاسبم مشتری که جنسی را برده و پشیمان می‌شود جنس‌اش را پس برمی دارم من هم یک سال است غلط کردم پس بردار انگار نه انگار. جنس فروخته شده برگشت ندارد مثل اینکه شب نوزدهم وقتی می‌خواهیم به مسجد برویم بگوئیم مجرمین راه توبه… خوب بده چرا برگشت نداره؟ بخصوص بعضی آدمها هستند فتنه می‌شود. یک چیزی خریده می‌آید توی خانه خانم نمی‌پسندد یا شوهر نمی‌پسندد و اگر این را پس نگیرد ممکن است زندگی‌شان به هم بخورد 2- «إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ» 3- «أَخْذَ الْحَقِّ».
5- گروه‌هایی که خداوند روز قیامت با محبت به آنها نگاه می کند
حدیث داریم که امام صادق(ع) فرمود: «أَرْبَعَهٌ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَنْ أَقَالَ نَادِماً أَوْ أَغَاثَ لَهْفَانَ أَوْ أَعْتَقَ نَسَمَهً أَوْ زَوَّجَ عَزَباً» (خصال صدوق/ج‌1/ص‌224) چهار گروه هستند که خداوند روز قیامت به اینها با محبت نگاه می‌کند 1- «مَنْ أَقَالَ نَادِماً» مشتری پشیمان شده جنس را آورده آنرا پس بردار 2- «أَغَاثَ لَهْفَانَ» مظلومی ناله می‌کند به فریادش برسید 3- «زَوَّجَ عَزَباً» هر چه پول می‌خواهید خرج کنید شب قدر خرج کنید من این کار را خدا لطف کرده چند سال است که انجام می‌دهم چون قرآن می‌فرماید «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) تمام کارهای شب قدر ثوابش هزار برابر است یعنی اگر یک تومان به فقیر دادی انگار هزار تومان داده‌ای بنابراین افرادی که وضعشان خوب است مقداری پول کنار بگذارند بعد در طول سال از همان پول بدهند شما شب قدر بگو بنده امسال دو دختر را جهازیه می‌دهم برای داماد شدن چهار جوان تلاش می‌کنم. بهترین عبادت است طوری هم باشد که پیدا نباشد یک بخاری می‌خواهیم به یک عروس بدهیم بیا دختر فلانی عروس شده چقدر برای بخاری می‌دهی بعد صد جا می‌گوئیم یعنی قبل از اینکه بخاری اتاق را گرم کند عروس را می‌سوزاند. اصل صدقه اینست که پنهانی باشد مگر یک جایی که تهمت می‌زنند می‌گویند فلانی کِنِس است سهم امام نمی‌دهد خمس نمی‌دهد زکات نمی‌دهد آنجا برای دفع تهمت علنی بده وگرنه اگر در معرض تهمت نیستی کار پنهانی اجرش بیشتر است ما خیلی آدمهای خوبی داریم که کارهایشان پنهانی است.
زمان شاه کلاس اصول عقائدی بود یک تاجری در تهران گفت من شاگرد اول‌ها را با هواپیما دوسره به مشهد می‌برم در یک هتلی هم پذیرایی می‌کنم مجانی خوب پول را در اختیار استاد آن کلاس گذاشت خواستند در روزنامه تشکر کنند گفت من می‌ترسم شما در روزنامه بنویسید و خدا روز قیامت پاک کند بگوید آنچه نوشتی پس من پاک کردم.
6- تاجر باید مسائل و احکام تجارت را بداند
یکی از آداب تجارت اینست که آدم مسائل تجارت را بلد باشد زمان قدیم خیلی از بازاری‌های ما باسواد بودند اطلاعات مذهبی‌شان بالا بود الآن که جوانها ریختند توی بازار و تجارت می‌کنند خیلی از آنها اطلاعات مذهبی ندارند روایت داریم قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (ع): «مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا» (نهج‌البلاغه/حکمت 447) اگر کسی وارد تجارت شد و مسائل تجارت را نداند یک مرتبه می‌بینی غرق در ربا شد. آدم زود گرفتار می‌شود گناه ربا مثل گناه زنا با مادر است ربا معنایش اینست که آقا من یک میلیون به تو می‌دهم ماهی 50 هزار به من بده ولی اگر بگوید من یک میلیون به تو می‌دهم و تو با آن تجارت کن این حلال است هرچه گیرت آمد پول از من کار از تو حالا آخر سال یا ماهی 50 یا 20 یا 30 هزار به او می‌افتد. می‌توانم بگویم من با یک میلیون شما کار می‌کنم علی الحساب ماهی 20 هزار به تو می‌دهم تا آخر سال که ببینیم چقدر است این علی الحساب طوری نیست اما کسانی که علی الحساب را نگویند و بگویند من می‌خواهم خاطرم جمع باشد یک میلیون ماهی سی هزار «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی پوله…» این بر خدا توکل نمی‌کند می‌خواهد روی پولش برنامه ریزی کند یک میلیون داده‌ام ماهی 30 هزار ماهی 30 هزار هم حقوق می‌گیریم ماهی 20 هزار خانمم کار می‌کند ماهی مثلاً 70 هزار زندگی‌مان اداره می‌شود.
7- هنگام امنیت و خوب بودن وضع مالی خدا را عبادت کنید
«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ» (قریش/3‌) ای مردم مکه حالا که دشمن شما (فیل سواران) را نابود کردم و منطقه را برای تجارت سفرهای زمستانی و تابستانی شما امن کردم به شکرانه اینکه وضعتان خوب است و کارتان توی بورس است «فَلْیَعْبُدُوا» حالا بیائید عبادت کنید. ما وقتی بازار کساد است به مسجد می‌آئیم. یک وقت گفتند این بازار را ببندید گفتند بابا شبِ عیده تازه شب عید نمی‌شود رفت نماز خواند حالا زمستان که شد… قرآن می‌فرماید وضعت خوب شد بیا نماز بخوان وقت بیکاری می‌آیی نماز می‌خوانی؟ یکی از علما به یکی از طلبه‌ها گفت شما دیروز درس نبودید گفت والله دیروز کار داشتم گفت‌ها! ! پس وقتی بیکاری می‌آیی پای درس. وقتی شکمتان سیر است دعا کنید نگذارید وقتی که گرسنه شدید. جوان‌هایی که ازدواج کرده‌اند برای جوانهای مجرد دعا کنند سالم‌ها به مریض‌ها دعا کنند حالا که شکمتان سیر شد «فَلْیَعْبُدُوا» حالا بیائید عبادت کنید باید عبادت کنید «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ» کعبه خانه عجیبی است تمام انبیاء دور آن چرخیده‌اند «فَلْیَعْبُدُوا» آدم دور کعبه طواف می‌کند یک احساسی به او دست می‌دهد خیلی برای سفر مکه و حج سفارش شده حتی حدیث داریم یک قُلک کنار بگذارید وقتی پولی گیرتان آمد بگوئید «هَذَا لِلْحَجِّ» (کافی/ج‌4/ص‌280) این پول مال مکه که اگر یک وقت خواستید بروید مکه به شما فشار نیاید.
«الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) شما را از گرسنگی نجات داد از این معلوم می‌شود اگر خواستیم مردم عبادت کنند باید شکمشان را سیر کنیم یعنی باید به وضع اقتصادی و امنیت مردم برسیم «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» بعد می‌گوئیم «فَلْیَعْبُدُوا» خیلی از مردم ضعیف‌اند وقتی می‌گویی برو مسجد می‌گوید برو بابا پیاز گران است پیاز گران بشود داد می‌زند همه مردم که یک جور نیستند یکی مثل حضرت زینب(س) 72 داغ می‌بیند نماز شبش هم ترک نمی‌شود. آدم هم داریم مثل پلاستیک یک خورده روبه آفتاب باشد آب می‌شود ما مسلمان پلاستیکی خیلی داریم لپه گران بشود با خدا قهر است و دیگر نماز نمی‌خواند.
8- مستحب است تاجر زندگی‌اش تأمین شد سود نگیرد
خطرات تجارت 1- اگر به مشتری قول دادید که به او احسان کنید سود نگیرید اصولاً در مورد یتیم‌ها داریم کسی که سرپرست یتیم‌ها است و با پول یتیم‌ها کار می‌کند می‌تواند پولی به عنوان سهم خودش بردارد آیه «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ» (نساء/6) اگر شکمت سیر است نمی‌خواهد از این یتیم‌ها بگیری. اگر شما چهار قلم تجارت و دادوستد کردید و زندگیت تأمین شد حالا آن پنجم و ششم را سود نگیرد مستحب است تاجر همینکه زندگی‌اش تأمین شد از مشتری‌های دیگر سود نگیرد ما پزشک داریم یک درآمدی از درمانگاه دارد و یک درآمدی هم از مطب خصوصی. هفته‌ای دو ساعت هم شب‌های جمعه می‌آید محله مسجد به فقرایی که پول و بیمه ندارند هفته‌ای دو ساعت هم مجانی. بنده اگر حقوقی از نهضت سوادآموزی دارم حالا یک سخنرانی کردم پول نگیرم این یکی از سفارش‌هایی است که اسلام کرده.
9- مذمت شراب در روایات
به بعضی از درآمدها مثل شراب به تمام دست اندرکاران و زیر و بم‌های آن نفرین شده. یک حدیث داریم خدا لعنت کند درباره شراب قَالَ الْبَاقِرُ (ع): «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الْخَمْرِ عَشَرَهً غَارِسَهَا وَ حَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِیَهَا وَ شَارِبَهَا وَ الْآکِلَ ثَمَنَهَا وَ عَاصِرَهَا وَ حَامِلَهَا وَ الْمَحْمُولَهَ إِلَیْهِ وَ سَاقِیَهَا» (کافی/ج‌6/ص‌429) پیغمبر(ص) فرمود خدا لعنت کند کسی را که انگور بکارد بقصد شراب کسی که آنرا بفشار بقصد شراب کسی که شراب را بخورد کسی که شراب را در لیوان بریزد آن کامیونی که بطری شراب را حمل و نقل کند کارخانه شیشه سازی که بطری شراب را بسازد آن کسی که دلالی کند مشتری‌ها.
10- انسانیت و رضای خدا اصل است
پیش ما اصل اقتصاد نیست اصل انسانیت است. الان پیش دنیا اصل پول است و لذا در همه کشورها شراب هست شراب سازی و کارخانه شراب سازی. می‌گوئیم بابا مگر شراب برای عقل و چشم و کلیه و… ضرر ندارد؟ می‌گوید همه را قبول دارم اما سود دارد درآمد دولت از مالیات است.
در شراب کشور و کارخانه شراب سازی و کارخانه بطری سازی و کامیون‌هایی که حمل و نقل می‌کنند فروشنده و دلال اداره دارایی که مالیات می‌گیرد در شراب خیلی‌ها به نان می‌رسند اما باز هم خدا و پیغمبر(ص) لعنت کرده‌اند برای اینکه اصل در نزد ما اقتصاد نیست گاهی وقتها پول هست اما انسانیت آدم له می‌شود خودت اصل هستی و لذا گفته‌اند کفن فروشی مکروه است چون کفن فروش منتظر می‌ماند کسی بمیرد همینکه منتظر مرگ مسلمان هستی ولو کفن فروشی درآمد دارد اما این انتظار در روح تو مضر است و تو خودت ارزش هستی. قصابی مکروه است بخاطر اینکه همه‌اش چاقو می‌کشد قساوت قلب می‌آورد. بعضی شغلها مکروه است با بعضی نشستن‌ها مکروه است یعنی باید مواظب باشیم گاهی وقتها پول آدم را نجس می‌کند قبلاً که پول نداشت به قرآن می‌رسید به خودش می‌رسید به جمعه و جماعت می‌رسید به فامیل می‌رسید «قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (زمر/15) خاسر و زیانکار واقعی کسی است که خودش آب شود. خودت آب شدی اصلاً درست نمی‌توانی فکر کنی درست نمی‌توانی حرف بزنی اعصاب نداری، اخلاق نداری، برخورد نداری همه فامیل‌ها با تو قهر کرده‌اند اصل اسکناس و اقتصاد نیست اصل شرف و انسانیت است اصل رضای خدا است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment