تفسیر سوره فلق -2

موضوع: تفسیر سوره فلق – 2
تاریخ پخش: 75/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» (فلق/1) بگو پناه می‌برم به خداوندی که قدرت شکافتن دارد. شکافتن تاریکی با نور. شکافتن عدم با خلقت. به شکافتن دانه در زمین. و هیچ چیز نزد او قوی و محکم نیست. پناه می‌برم به خدای قادر از شر آنچه آفریده از همه شرها به خدا پناه می‌برم و پناه می‌برم از شر «وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» (فلق/3) (غاسق) هجوم کننده. به هر هجوم کننده‌ای که در تاریکی‌ها استفاده می‌کند. تاریکی جهل و شرک و تفرقه و شب از هر هجمه و هجوم شبانه، «إِذا وَقَبَ» وقتی وارد می‌شود از خطرهایی که در تاریکی هاست پناه می‌برم. چون بیشتر خطرها و توطئه‌ها شب است حالا یا شب تاریکی ظاهری یا تاریکی معنوی. یعنی انسان تاریک و انسانی که نورانیت ندارد مورد هجوم قرار می‌گیرد «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ» (فلق/4) و از شر آنهایی که می‌دمند در گره‌ها، با حرف و تبلیغ‌شان می‌دوند و گره‌ها را باز می‌کنند بین عروس و داماد را به می‌زنند. قصد تحصیل دارد اینقدر در گوشش می‌خواند تا اینرا از تحصیل باز می‌دارد. تصمیم به ازدواج دارد اینقدر در گوشش می‌خواند تا اینرا دلسرد می‌کند. یعنی کسانی که روح خیث دارند و با روح خیثشان در گوش‌ها می‌دمند و تصمیمات حق را از بین می‌برند. می خواهد برود جبهه اینقدر در گوشش وزوز میکند تا جبهه نرود. پناه می‌برم از تمام شروری که آفریده شده «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» (فلق/2) از شر آنچه خلق کرده از شر همه چیز به خدا پناه می‌برم.
1- حسادت از قبل از خلقت حضرت آدم بوده
«وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (فلق/5) حسادت تاریخ دارد. تاریخ حسادت قبل از خلقت بشریت است اصلاً وقتی خدا بشر را آفرید به فرشته‌ها گفت سجده کنید «فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدینَ» (اعراف/11) همه سجده کردند ابلیس سجده نکرد «فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ» گفتند چرا سجده نمی‌کنی؟ گفت چه چیزی از من بهتر دارد «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ» (اعراف/12) او یکی من هم یکی. این تاریخ حسادت است که بشر از ابتدای آفرینش‌اش با حسادت درگیر بوده. با حضرت آدم(ع) اولین بشری که خدا آفرید دو تا بچه داشت «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائده/27) دو تا بچه آدم کاری کردند از یکی قبول شد از دیگری قبول نشد، این که قبول نشد حسادت کرد به آنکه کارش قبول شد مثل دو تا هم شاگردی یکی در کنکور قبول می‌شود دیگری قبول نمی‌شود. دو تا دختر یکی عروس می‌شود و دیگری نمی‌شود. برادران یوسف(ع) به او حسد بردند. تاریخ حسادت قبل از آدم بود تا بچه‌های آدم تا بچه‌های یعقوب(ع).
از این معلوم می‌شود که در پیغمبر زاده‌ها هم حسادت هست پس حسادت نه زمین سرش می‌شود نه زمان. حسادت بلای قدیمی.
2- روانشناسی حسود
روانشناسی حسود: 1- حسود با گرفتاری مردم شاد می‌شود «الْحَاسِدُ یَفْرَحُ بِالشَّرِّ وَ یَغْتَمُّ بِالسُّرُورِ» (غررالحکم/ص‌301) توی خیابان می‌رود همینکه دید یک ماشین افتاد توی جوب از خنده غش می‌کند نه اینکه خودش دوچرخه هم ندارد می‌گوید آنکس هم که دارد انشاءالله بیفتد. اصلاً کیف می‌کند که این ماشین‌اش توی جوب است. همینکه دید یک کسی در کاری شکست خورده کیف می‌کند.
2- از شادی مردم غمگین می‌شود «وَ یَغْتَمُّ بِالسُّرُورِ» خوش زبان و کینه دل «الحاسد یظهر وده فی أقواله و یخفی بغضه فی أفعاله فله اسم الصدیق و صفه العدو» (غررالحکم/ص‌301) حرفی که میزند: مخلصم مشتاق دیدار خدمت می‌رسیم ولی در برخوردهایش زهر خودش را می‌ریزد. هر وقت نعمت مردم از بین می‌رود جگرش حال می‌آید «الْحَاسِدُ لَا یَشْفِیهِ إِلَّا زَوَالُ النِّعْمَهِ» (غررالحکم/ص‌301) حسود شفا پیدا نمی‌کند مگر اینکه نعمت مردم از بین برود.
می‌آید می‌بیند یک خانه خوب ساخته خودش پول ندارد خانه بسازد می‌گوید بسازید برای وارثها بر فرض برای وارث ساخته کار بدی که نکرده.
نقش و آثار حسد: هم نقش جسمی دارد هم روحی و هم عاطفی، اقتصادی، فکری، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی.
3- آثار جسمی و روحی و عاطفی و اقتصادی و فکری حسادت
نقش جسمی؛ امام فرمود آدم حسود همیشه مریض است چون هی خودش را می‌خورد که چرا او دارد زجر می‌کشد که چرا مردم دارند «صِحَّهُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّهِ الْحَسَدِ» (نهج‌البلاغه/حکمت‌256) اگر دیدی کسی سالم سالم است معلوم می‌شود که حسود نیست «الحسد یذیب الجسد» (غررالحکم/ص‌300) حسد جسم را آب می‌کند «یذیب» ذوب می‌کند جسم را.
از نظر روحی: «لَا رَاحَهَ لِحَسُودٍ» (خصال‌صدوق/ج‌1/ص‌169) آدم حسود یک لحظه راحت نیست
از نظر عاطفی: حسود برادر خودش را توی چاه می‌اندازد براداران یوسف(ع) از نظر اقتصادی حسود کلاهبردار است انواع سوء قصدهای مالی را دارد گرانفروشی احتکار چون نمی‌خواهد داشته باشد می‌گوید بچاپش فروشنده وقتی می‌بیند مشتری پیدا کرده که وضعش خوب است سعی می‌کند به انواع برنامه‌ها کلاهبرداری کند.
حسد ضرر فکری دارد نمی‌گذارد آدم درست فکر کند و خوبی‌ها را خوب ببیند اصلاً من اگر نسبت به شما حسد داشته باشم یک جور دیگری می‌بینم. مثل آدمی که عینک سرخ می‌زند همه شلغم‌ها را لبو می‌بیند عینک سبز می‌زند همه کاهها را علف می‌بیند. آدمی که حسود است فکرش منحرف است.
ایشان دانشمند است نه خیر ایشان حرفهایش را از فلان مقاله یادداشت کرده از خودش نیست. ماشاالله پزشک حاذقی است نه خیر از بس مردم را کشته یاد گرفته. چه سخنرانی خوبی می‌کند از بس که پررو است آدم که پررو باشد سخنرانی‌اش خوب در می‌آید. درسهایش قبول شد خوب باباش متوجه او هست شما چقدر به من پول دادی که… چه زود شوهر کردی از بس که توی کوچه‌ها خودش را به جوانها نشان داد. یعنی حسود اصلاً میزان فکر نمی‌کند مثل کسی که عینک سایه می‌زند همه آدمها را بد می‌بیند «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (فلق/5) زهرا خانم چه خوب ‌آش پخت، برو بابا مادرش کمکش کرد. چه بچه خوبی زائید از بس که شوهرش متوجه‌اش بود. چقدر مشتری زیاد دارد از بس که زبان دارد. چقدر این ماشین با سرعت می‌رود بی کله می‌رود چه فایده‌ای دارد. یعنی تا یک کمال گفتی یک نیش می‌زند تا آن کمال را از بین ببرد این علامت حسود است. چرا نرفتی دانشگاه؟ می‌گوید برو بابا لیسانس هایش هم بیکارند نمی‌گوید کنکور رد شدم. بچه چرا نمره‌ات کم است؟ معلم ما سخت گیر است نمی‌گوید من درس نخواندم. همه حسد دارند منتهی آنکه خیلی لازم است نفرموده «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ» چون همه حسد دارند فرموده «إِذا حَسَدَ» یعنی حسدش را بکار بگیرد. چاقو را همه دارند اما همه که چاقوکش نیستند خانه بی چاقو نداریم اما چاقوکش نباید باشد. افراد نادری هستند که بگویند من حسد ندارم.
شخصی به من گفت آقای قرائتی توی تلویزیون هستی خیال نکنی باسواد هستی گفتم نه گفت تو کاشانی حرف می‌زنی مردم خوششان می‌آید کاشانی گوش بدهند گاهی هم می‌خندانی مردم می‌نشینند جوک کاشانی یاد بگیرند. تحمل نمی‌کند که من در تلویزیون هستم. همه قرآن و حدیثی که می‌خوانم پاک می‌کند فقط می‌گوید زبانت کاشانی است توی هر درسی هم دو سه بار می‌خندانی یعنی دو تا یک دقیقه که من می‌خندانم می‌گیرد، 27 دقیقه که من حدیث می‌گویم را نمی‌گیرد. کار فلانی راه افتاد پارتی بازی کرد نمی‌گوید چون پی کار را گرفت یا قانون بلد بود. البته پارتی بازی هم هست منتهی ایشان همه را از دم می‌گوید پارتی بازی. من اجباراً پارتی بازی را قبول دارم اما اینکه تمام کارها پارتی بازی باشد نه. تا دروغ نگویی نمی‌شود خوب این فکر منحرف شده و خدا نکند که فکر کج برود.
4- آثار اعتقادی حسادت
نقش اعتقادی: تمام یهودی‌هایی که الان هستند و تمام مسیحی‌ها به خاطر حسد یهودی ماندند چون در تورات و انجیل نام و نشان پیغمبر ما آمده بود عده‌ای از یهودی‌ها می‌دانستند که پیغمبر ما به مدینه هجرت می‌کند قبلاً رفته بودند مدینه خانه خریده بودند که در آینده پیغمبری ظهور خواهد کرد که محل حکومتش مدینه خواهد بود بشارت می‌دادند که پیغمبری خواهد آمد اما «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ» (بقره/89) دیدند اگر بگویند یهودی‌ها پیغمبری که در کتب آمده این است به او ایمان بیاورید اگر مردم به او ایمان می‌آورند دکان و دسته‌شان تعطیل می‌شد.
شهید سعیدی بالای منبر بود داشت سخنرانی می‌کرد آیت الله خزعلی وارد شد گفت مردم به جدم سواد ایشان از من بیشتر است آمد پائین و گفت برو منبر ما نداریم دکتری که بگوید به جدم سواد این پزشک از من بیشتر است تو برو پیش او می‌گوید اگر مریض هایم به او مراجعه کنند دکان ما تعطیل می‌شود(البته کم داریم). خوشا بحال کسی که راحت باشد و گیر خودش نباشد. ما گیر خودمان هستیم هر کسی یک جوری گیر خودش است.
قرآن می‌فرماید «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ» (آل‌عمران/19) علم داشتند اما «بَغْیاً» روی حسادت نگفتند این او است اگر علمای یهود می‌گفتند این او است آنچه در تورات و انجیل خوانده‌اید این است یهودی‌ها و مسیحی‌ها ایمان می‌آوردند الآن آنچه یهودی و مسیحی داریم بخاطر حسادت دانشمندان یهودی است فهمیدند نگفتند. ما آدم داریم در سیب زمینی حسود است مثلا یک جایی می‌رود سیب زمینی خوب گیرش می‌آید با قیمت مناسب بقدری حسادت دارد که به همسایه‌اش نمی‌گوید بیا فلانی سیب زمینی آورده شما هم برو بخر من رفتم خریدم خوب است. می گوید به من چه پول دارد چشمش کور شود برود بگیرد اصلاً اگر شیر آوردند و این برای بچه‌اش خریده به همسایه‌اش حاضر نیست
بگوید شیر حاضر است. همسایه‌اش در به در دنبال شیر بدود ولی این زن حسود به همسایه‌اش نگوید شیر آمده من رفتم گرفتم تو هم برو بگیر. اینقدر حسادت که در یک کیلو سیب زمینی و یک لیتر شیر حسادت می‌ورزند حسادت خیلی خطرناک است «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ».
5- اصل کفر حسادت است
حدیث داریم «إِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ» (کافی/ج‌8/ص‌7) اصل کفر حسادت است من زیر باران بروم «یَمْشی‌ فِی الْأَسْواقِ» (فرقان/7) این چه چیزی از من بیشتر دارد در بازار راه می‌رود غذا می‌خورد می‌خوابد «وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ» (مومنون/34) این پیغمبر هم آدمی است مثل شما من زیر بار این بروم؟ ! آقا شما که روحانی دانشگاه ندارید این جوانی که دانشجو است گناهی از او ندیدی هم شاگردی‌ات هم هست حمد و سوره‌اش هم درست است به او اقتدا کن من؟ اقتدا کنم به این؟ ! بله تو به این اقتدا کن. به جرم هم شاگردی به او اقتدا نمی‌کنیم این حسادت است. دهها هزار لیسانس داریم قرآن بلد نیست افرادی هم داریم دیپلم هستند ولی قاری هستند. می‌گوییم آقا یک ماه پیش ایشان شاگردی می‌کرد، من شاگرد این بشوم؟ ! هر کسی گیر یک چیزی است یکی گیر شرق است یکی گیر غرب است. ما از شرق و غرب نجات پیدا کردیم، اما الان گیر خودمان هستیم. راحت و آزاد نیستیم که بگوئیم بلد نیستیم. گیر خودمان هستیم بگوئیم او بهتر است گیریم زبانمان باز نمی‌شود که کمالات مردم را بگوئیم.
آمدند پیش یکی از پیغمبران بنی اسرائیل و گفتند «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‌ سَبیلِ اللَّه» (بقره/246) یک رهبر و فرمانده نظامی برای ما تعیین کن که برویم جبهه و بجنگیم پیغمبرشان گفت «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ» (بقره/247) آقای طالوت ملک فرمانده شما گفتند این! «قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْک» اینرا به فرماندهی چه؟ «وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ» این گداست گدا را فرمانده ما کرده‌ای «وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ» خودمان بهتریم فرمانده نظامی را قبول نکردند. اول انقلاب فرماندارها و استاندارها جوان بودند بعضی از بزرگان می‌گفتند بابا جمهوری اسلامی بچه آورده روی کار. تحقیر می‌کردند که اینها بچه‌اند.
6- برخی دیگر از اثرات حسادت
حسود نه تواضع می‌کند نه تشکر می‌کند و نه اطلاعت در بعد فرهنگی حق را کتمان می‌کند داریم «الْحَسُودُ لَا خُلَّهَ لَهُ» (غررالحکم/ص‌301) آدم حسود رفیق هم ندارد چون وقتی با مردم گیر هستی مردم هم با شما گیر دارند. آدم حسود با خدا درگیر است چون به این نداده به او داده به خدا می‌گوید چرا به او دادی و به من ندادی؟ اولین حرف حسود با خداست خوب خدا به او چیزی داده به تو چیزی دیگری داده در ثانی خدا که به او یک چیزی داده یک غم هم داده ممکن است یک خوبی دارد یک سختی هم داشته باشد «مَادُّ الْقَامَهِ قَصِیرُ الْهمه» (نهج‌البلاغه/خطبه‌234) قدش بلند است اما همت‌اش کوتاه است خوشگل‌تر است هوش‌اش کمتر است صدایش خوب است خط‌اش خوب است صدا و خط‌اش خوب است حلم‌اش کم است صدا و خط و حلم‌اش خوب است مقاومت‌اش کم است هوش‌اش خوب است. استعدادش کم است استعدادش خوب است هوش‌اش کم است خداوند همه چیز را به همه نداده تقسیم کرده «طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَانِ» (نهج‌البلاغه/خطبه‌234) بیانش نرم است دلش سنگ است یعنی قساوت قلب دارد(نهج البلاغه). سختی‌ها را با شادی‌ها قاطی کرده باید بدانیم خدا حکیم است اگر خدا به او داده یک حکمتی دارد «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ».
بعضی از زنهای پیغمبر(ص) می‌دیدند که ایشان خیلی به فاطمه زهرا(ع) احترام می‌گذارد گاهی سینه زهرا(علیها السلام) را می‌بوسید می‌گفتند یا رسول الله زشت است پدر سینه دخترش را ببوسد فرمود فاطمه(علیها السلام) یک زن استثنایی است من صدتای دیگر دختر داشته باشم حساب زهرا(علیها السلام) جداست. یکبار حضرت از خدیجه(علیها السلام) تعریف می‌کرد یکی از زنهای پیغمبر(ص) گفت‌های! ! اینقدر از خدیجه(علیها السلام) تعریف نکن خدا از او بهتر نصیبت کرده است فرمود: تو؟ ! تو از او بهتری؟ کسی دیگر خدیجه(علیها السلام) نمی‌شود زمانی از من حمایت کرد که من هیچ یاری نداشتم تمام اموالش را داد و به من گفت من کنیز تو هستم گفت تمام سرمایه هایم را خرج اسلام کن. فقط یک عبا به من بده که وقتی من مردم در عبای تو کفن بشوم تو خودت را پهلوی خدیجه(علیها السلام) می‌گذاری؟ روی حسادت.
7- حسد سر همه عیب‌ها
«الْحَسَدُ رَأْسُ الْعُیُوبِ» (غررالحکم/ص‌299) حسد سر همه عیب هاست چون آدم حسود دست به همه کاری می‌زند. چه گناهی که نمی‌کند حسود و خدا تو حکیم نیستی نعوذ بالله به او که دادی بیخود دادی. نعوذبالله اول با خدا درگیر است این حسود و توحید بود حسود و نبوت این پیغمبری که در تورات و انجیل گفته‌اند این آن نیست حسود و هدایت مردم را هدایت نمی‌کند حالا از یک کیلو سیب زمینی و یک لیتر شیر گرفته تا اینکه کی تخصص‌اش از من بهتر است کتمان می‌کند. آدم حسود بسیاری از کمالات را کتمان می‌کند آنوقت کتمان گناهی است که قرآن می‌فرماید: «أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» (بقره/159) تمام لعنت کنندگان جن و انس و فرشته همه برای همیشه آدم حسود را لعنت میکنند چرا؟ برای اینکه کتمان می‌کند. اقرار کنید بگوئید این از من بهتراست حضرت موسی(ع) فرمود خدایا بیان هارون از من بهتر است «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً» (قصص/34) چه اشکال دارد. یک طلبه جوانی در تلویزیون حرف می‌زد آیت الله اشرفی اصفهانی یک قلم و کاغذ دستش گرفته بود هرچه این طلبه می‌گفت می‌نوشت پسرش می‌گفت گفتم آقا شما آیت الله هستید این بچه طلبه است فرمود بله این بچه طلبه است ولی تازه مطالعه کرده ذهنش حاضر است من باید عینکم را بزنم دولا دولا بروم کتاب پیدا کنم مطالعه کنم آخر… آقای اشرفی گیر خودش نبود.
ما الآن اگر یک مدیر کل عزل بشود از آن شهر می‌رود جای دیگر می‌گوید چون در این استان مدیر کل بوده‌ام حالا باشم و مدیر کل نباشم زشت است لااقل بروم جایی که مردم مرا نشناسند.
بعضی از نمایندگان مجلس که رأی نمی‌آورند دیگر در آن شهر نمی‌مانند حالا بودی بودی نبودی هم نبودی می‌گوید نه من عکسم روی دیوارهاست چون رأی نیاورده‌ام می‌گویند این بود که رأی نیاورد از آن شهر می‌رود که می‌رود مسئول روابط عمومی عدس و ماش می‌شود اما در شهر خودش حاضر نیست استاد دانشگاه بشود. اینها گیر هستند خوب رأی نیاوردم که نیاوردم مگر چیه؟ ما گاهی وقتها گیر خودمان هستیم.
8- خلقت مظهر لطف و رحمت خداست
جلوه مهربانی خداوند به همین است که توبه را قبول می‌کند دهها سال گناه را با یک لحظه توبه واقعی می‌پذیرد جلوه رحمت خدا اینست که ماه رمضان را برای ما قرار داده در اینکه ماهی را قرار بدهد که خواندن یک آیه قرآن ثواب یک ختم قرآن را داشته باشد اینها همه مظهر رحمت است در اینکه ما را هدایت کرد در اینکه ما را آفرید اصلاً دلیلی نداشت خدا ما را خلق کند فقط از رحمت او بود. کسی از من پرسید چرا خدا من را آفرید؟ گفتم جوابت را بدهم یا ندهم گفت بله گفتم حالا اگر من بلدم جوابت را بدهم، ندهم چی می‌شود؟ گفت کم لطفی است گفتم کم لطفی. روی این کلمه ایستادم شما از من سؤالی می‌کنید و من می‌توانم جوابتان را بدهم اگر کسی بتواند کاری را بکند، نکند کم لطفی است خداوند می‌تواند از خاک اسپرم بسازد می‌تواند از خاک گندم بسازد اگر نسازد کم لطفی است می‌تواند از یک تک سلول انسان بسازد اگر نسازد کم لطفی است اصلاً اگر خدا خلق نمی‌کرد جای سوال بود که خدا می‌تواند این کار را بکند چرا نکرد نگوئید چرا خلق کرد اگر خلق نمی‌کرد حالا ما که نبودیم ولی جایش بود که کسی بپرسد چرا خلق نکرد؟ لطف اوست که ما را خلق کرد بعد از خلقت انسان را آفرید بعد توفیق داد مسلمان شدیم اینها همه مظهر رحمت خداست در مناجات داریم «إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّار» (صحیفه سجادیه/دعاى‌16) خدایا در اولین گناهی که من کردم حقم بود که خلاصم کنی.
9- سوره توحید در احادیث
راجع به «قُلْ هُوَ اللَّهُ» (اخلاص/1) حدیث‌هایی داریم حدیث داریم در نمازهای شبانه روزی لااقل یکبار این سوره را بخوانید. البته ما که در همه نمازها یمان می‌خوانیم. اهل سنت در نمازهایشان سوره‌های مختلف می‌خوانند ما ایرانی‌ها عادت کردیم همه‌اش «قُلْ هُوَ اللَّهُ» می‌خوانیم. این سوره در اهمیت به منزله یک سوم قرآن است کسی که سه «قُلْ هُوَ اللَّهُ» بخواند بخصوص موقع خواب انگار همه قرآن را خوانده حتی اگر نمازمان تمام شد خود «قُلْ هُوَ اللَّهُ» تعقیب نماز است. خواندن «قُلْ هُوَ اللَّهُ» برای حفظ و نجات از شرور سفارش شده یهودی‌ها از پیغمبر(ص) خواستند خدا را به ما معرفی کن «قُلْ هُوَ اللَّهُ» را خواند «قُلْ هُوَ اللَّهُ» شناسنامه خداوند است و توحید اساسی ترین اصل همه ادیان است که در این سوره آمد.
«درسها»
10- تبلیغ معارف دین کم است
1- معارف حق را به دیگران اعلام کنید «قُلْ» بگو ما سر گفتن خیلی حرف داریم امام رضا(ع) فرمود اگر مردم بدانند ما چه می‌گوئیم می‌آیند و مسلمان می‌شوند «إِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» (عیون‌أخبارالرضا/ج‌1/ ص‌307) اگر مردم می‌فهمیدند ما چه می‌گوئیم گوش می‌دادند کسانی که مسلمان نیستند بخشی از آن تقصیر ما است ما نگفتیم تبلیغات ما ضعیف است انجیل به بیش از 2 هزار زبان ترجمه شده قرآن ما به حدود 50 زبان ترجمه شده. پزشکی فوق تخصص چشم دارد همشهری ما است یک دوره نوار برای من آورد گفت این نوار را از آمریکا برای من فرستاده‌اند چون من فوق تخصص چشم در آمریکا دیده‌ام. اساتید من در آمریکا اینرا برای من
فرستاده‌اند. گفتند اگر در ایران پیرمرد یا پیرزنی کور شد خواست تفسیر کتاب انجیل را از گوشش بشنود چون چشمش نمی‌بیند این یک دور تفسیر انجیل مسیحی‌ها برای پیرمرد و پیرزنهای کور ایرانی. آنها تفسیر برای کور ما دارند و ما در 100 خانه یک دور تفسیر برای بیناهایمان نداریم ما در تبلیغات خیلی ضعیف هستیم آنها کاغذهایی پیدا می‌کنند 2 سانتی در 3 سانتی لای آدامس شکلاتی که از خارج برای ما می‌فرستند شکلات را که باز می‌کنی بخوری برای بچه هایمان می‌بینی در آن کاغذ 2 سانتی در 3 سانتی عکس سکس فرستاده یعنی از آن کاغذ 2-3 سانتی برای انحراف استفاده می‌کند ما بزرگترین تبلیغاتمان تبلیغ رب و گوجه است این هم در مشهد امام رضا(ع) نمی‌گویم این نباشد می‌گویم کنارش تبلیغات دیگر هم باشد تبلیغات ما یا ضعیف است یا تبلیغات مادی ما بیش از تبلیغات… اخیراً الحمدلله دو سه تابلو حجاب و امر به معروف دیدیم در تهران هم همینطور است تبلیغ چراغ گاز و جارو برقی خیلی بیش از تبلیغ مسائل اخلاقی است.
مقام معظم رهبری امسال در پیامی که برای اجلاس ششم فرمود کشور امام زمان(عج) باید جوری باشد که هر بیگانه ایی وارد آن می‌شود از در و دیوار بفهمد این کشور کشور امام زمان(عج) است وگرنه جاروبرقی و زودپز و پلوپز در اتریش هم بود ما که نمی‌خواستیم اتریش بشویم.
چهار سال کتابهای معارف دانشگاه ما یک سطر راجع به نماز در آن نبود دانشجوی ما راجع به اسرار نماز چیزی بلد نیست. شهید هاشمی نژاد یک جلسه پاسخ به سؤالات داشت شهید بهشتی چهار شنبه‌ها عصر خانه‌اش باز بود افرادی می‌آمدند هرکس هر سؤالی داشت در خانه باز بود و می‌آمد می‌پرسید در بسیاری از جاها جوانهای ما سؤال دارند الآن در تهران چند درس نهج البلاغه هست؟ یواشکی می‌گویم هیچی در تهران هیچ جلسه تفسیری نیست بد است «قُلْ» باید گفت استعداد زیاد است کسی نیست استعدادها را جمع کند.
11- از اثر پی به مؤثر می‌بریم
«قُلْ هُوَ» دیدنی نیست (او) «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ» (انعام/103) امام حسین(ع) می‌فرماید کور باد آن چشمی که تو را نبیند‌ای خدا البته با این چشم با چشم دل به امام علی(ع) گفتند آیا خدایی را که عبادت می‌کنی دیدی؟ فرمود اگه خدا را ندیدم عبادت نمی‌کنم منتهی با چشم دل دیدم ما آنهایی را هم که خیال می‌کنیم دیدنی است واقع اینست که از اثر، پی به موثر می‌بریم.
شما الان این گچ را حتماً می‌بینید رنگ آن از آثار گچ است، وزن آن از آثار گچ است حجم آن از آثار گچ است یعنی این گچی را هم که می‌بینید از آثار پی به موثر می‌برید. رنگ و وزن و حجم گچ نیست اینها از صفات و آثار گچ است پس این گچی را که ما خیال می‌کنیم می‌بینیم به یک معنا از اثر پی به موثر می‌برید رنگ و وزن و حجم گچ نیست اینها از صفات و آثار گچ است پس این گچی را که ما خیال می‌کنیم می‌بینیم به یک معنا از اثر پی در موثر می‌بریم اصل شناخت ما شناخت عقلی است. ابزار شناخت ما یکی‌اش چشم و گوش است. شما که جاذبه زمین را قبول دارید از کجا فهمیدید زمین جاذبه دارد؟ سیب از درخت افتاد خوب افتادن سیب از درخت که جاذبه نیست این آثار جاذبه است یعنی با هر عینکی به زمین نگاه کنی چیزی بنام جاذبه به چشمت نمی‌آید. مگر ببینی این افتاد و از افتادن پی می‌بریم. ما در همه علوم از اثر پی می‌بریم.
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» نمی‌فرماید: «واحد» فرق است بین (واحد) و «اَحَد» اگر بگوئیم(واحد) یعنی اولی معنایش اینست که یک دومی هم می‌شود باشد اما «اَحَد» یعنی یکتا اما یکی بوی این را دارد که دو تا سه تا به عبارتی یکی یک کلمه‌ای است که پشت سر آن دو تا هم می‌شود بیاید.
12- شرک نه در تفکر و نه در عمل
نه شرک در تفکر و نه شرک در عمل. بعضی‌ها در تفکر و بعضی‌ها در عمل مشرکند. حدیث داریم اگر کسی این کلمه را بگوید باز هم شرک دارد (اگر فلانی نبود وضع من خراب بود) درایران یک کلمه زشتی را بکار می‌برند اصطلاح غلطی است (اول خدا دوم تو) همه کاره اوست بله خداوند اسبابی را قرار داده ما توسلی را هم که به اهل بیت پیدا می‌کنیم می‌گوئیم «اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ» تو از خدا بخواه یا امام رضا(ع) بچه من را شفا بده غلط است باید گفت یا امام رضا(ع) از خدا بخوا بچه مرا شفا بدهد. امامان و پیغمبر(ص) واسطه هستند در مقابل خدا هیچکس استقلال ندارد منافقین در اعلامیه‌شان می‌نوشتند به نام خدا و به نام خلق خدا خوب این شرک است فقط بنام خدا.
یکوقت یک جایی بودیم کسی گفت شما انحصار طلبید گفتم اولین انحصار طلب خداست چون می‌فرماید «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» هیچ اله ایی قبول نیست «إِلَّا اللَّهُ» وقتی حرف حق است حرفهای باطل باید همه کنار برود. نمی‌شود گفت هم علی(ع) و هم معاویه. خیر فقط علی(ع) ما انحصار طلبیم «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ» (یونس/32) بعد از حق هر کس باشد انحراف است هم این و هم آن درست نیست. به همین خاطر ما همه اصحاب پیامبر(ص) را عادل نمی‌دانیم. مگر می‌شود همه عادل باشند هم ابوذر عادل است و هم آنکه به ابوذر کتک زد و هم آنکه ابوذر را تبعید کرد؟ دو نفر که با هم دعوا می‌کنند نمی‌شود گفت شما هر دو نفر عادل هستید دو طرف دعوا یکی حق است و دیگری باطل.
همه اصحاب پیغمبر(ص) عادلند پس این آیاتی که می‌فرماید «یُؤْذُونَ النَّبِیَّ» (توبه/61) پیغمبر(ص) را اذیت می‌کردند هر چه قرآن می‌فرماید درست است.
«قُلْ هُوَ» بگو او، او را نمی‌بینم؟ نه چطور به خدای نادیده ایمان بیاوریم؟ همانطور که به جاذبه نادیده… از اثر پی به موثر می‌بریم شما روح من را که نمی‌بینید چون حرف می‌زنم می‌گوئید لابد زنده است در اکثر معلوماتمان از اثر پی به مؤثر می‌بریم.
13- خداوند بی‌نیاز و همه نیازمند به او
«اللَّهُ الصَّمَدُ» (اخلاص/2) یعنی نه ماده است نه مادی عزیز است خلل ناپذیر است، یعنی بی نیاز است مورد نیاز همه است همه به او نیاز دارند ولی او به هیچکس نیاز ندارد «اللَّهُ الصَّمَدُ» امیرالمومنین(ع) فرمود: «صمد» یعنی جسم نیست و فرمود: «صمد» یعنی مثل ندارد «اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی خدا شبیه ندارد، خداوند مکان ندارد، امام علی(ع) فرمود: «صمد» یعنی قیام و قعود ندارد، اینجا و آنجا نیست یک مکان باشد و یک مکان نباشد. نه شبیه دارد نه جسم دارد و نه مثل دارد.
امام باقر(ع) فرمود(صمد) یعنی بزرگی است که تحت امر و نهی کسی نیست. (صمد) را صافی معنا کرد و در سنی‌ها که(صمد) یعنی «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» (اخلاص/3) «صمد» یعنی زاد و ولدی ندارد امام صادق(ع) فرمود اگر چهار آدم اهل پیدا می‌کردم از کلمه «صمد» تمام عقاید صحیح را استخراج می‌کردم ولی شاگرد باسوادی که حرف من را بکشد ندارد این خیلی مهم است در دعای جوشن کبیر داریم «یَا صَمَداً لَا یُطْعَمُ» (إقبال‌الأعمال/ص‌108)‌ ای صمدی که نیازی به غذا نداری.
14- خداوند نه ولدی دارد نه والدی
«لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» چرا «لَمْ یَلِدْ» جلو افتاده؟ چون آنچه بیشتر می‌گفتند، می‌گفتند فرزند خدا. «لَمْ یَلِدْ» زاد و ولدی ندارد. خداوند فرزندی ندارد اگر مولودی هست آنکه والده اوست باید مقدم بر او باشد. او از چیزی زائیده نشده که زاینده مقدم بر او باشد. وجود او وجود استثنایی است. «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» (شورى/11)
مثلاً میوه از گل در می‌آید همینطور که میوه از گل بیرون می‌آید خدا از چیزی خلق شده نه. درخت از هسته استخراج می‌شود خدا از چیزی استخراج شده نه. آب از ابر بیرون آمده می‌توانیم بگوئیم خدا از ابر بیرون آمده نه. آتش از چوب بیرون می‌آید می‌توانیم بگوئیم خداوند مثل آتشی است که از چوب بیرون می‌آید نه. کلام از لب بیرون می‌آید میتوانیم بگوئیم همانطور که کلام از لب بیرون می‌آید خدا از چیزی خلق شده؟ نه.
«لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» نوشته از قلم بیرون می‌آید می‌توانیم بگوئیم همانطوری که نوشته از قلم بیرون می‌آید خداوند از چیزی خلق شده؟ نه «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» بو از گل بیرون می‌آید می‌توانیم بگوئیم همانطوری که بو از گل استخراج شده خداوند از چیزی استخراج می‌شود؟ نه «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» مزه از غذا بیرون می‌آید فکر از عقل بیرون می‌آید درک از دل بیرون می‌آید گرما از آتش بیرون می‌آید سرما از برف بیرون می‌آید. آقا خداوند مثل هیچکدام نیست.
حقیقتش چیست؟ نمی‌دانم فقط می‌دانیم هست در ذات خدا نمی‌توانیم فکر کنیم هر چه هست در صفات خدا در اینکه حکمت خدا در آفرینش مژه چه کرده؟ در اینکه بال پروانه چطوری است؟ در آفرینش خود ما چه کرده؟ در آفرینش کرات چه کرده؟ نمی‌دانیم. محدود نمی‌تواند بی نهایت را بفهمد «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» اما هر چه هست یکتاست هستی را جوری منظم کرده که آثار حکمت در همه چیز پیداست. یعنی دهان اندازه پستان مادر است پستان مادر کلفت نیست که توی دهان نرود دهان نوزاد دندان ندارد که آنرا گاز بگیرد. نوزاد بدنیا می‌آید فوت کردن بلد نیست اما مکیدن را بلد است. در شیر همه نیازهایی که بدن می‌خواهد قند، فسفر، چربی، آب و… در آن هست کف پا را گود کرده، برای چشم مژه گذاشته، چشم که ظریف است آنرا توی کاسه گذاشته برای آنکه نور آنرا اذیت نکند، برای پشت بام آن ابرو گذاشته برای آنکه عرق در آن نریزد جدول‌های پیشانی را طوری کرده که از اطراف بریزد، گوش را چاله چوله کرده که جهت صدا را تشخیص بدهد، فقط چشم را کشوی گذاشته پلک. آب دهان به اندازه‌ای تولید می‌شود که چک چک بیرون نچکد. کم تولید نمی‌شود که آب قسمتش کنی. چشم ما از پی و آب نمک قاطی است که اشکمان شور است ما اکسیژن می‌گیریم کربن می‌دهیم برگها کربن می‌گیرند اکسیژن می‌دهند. از آفرینش می‌فهمیم که حکمتی در کار است.
15- خدا قدیم است و هیچ شبیه و نظیری ندارد
یکی کسی به من گفت آقای قرائتی می‌توانی خدا را در یک دقیقه برای من ثابت کنی؟ گفتم تو هستی گفت بله دارم با شما حرف می‌زنم. گفتم هستی خودت را آفریدی؟ گفت اگر خودم خودم را می‌آفریدم طوری خلق می‌کردم که مریض نشوم پیر نشوم خوشگل‌تر بشوم قوی‌تر بشوم پس 1- هستم 2- خودم خودم را نساختم همان دستی که مرا ساخته همان خداست.
راسل می‌گوید من قبلاً خداپرست بودم می‌گفتم همه چیز را خدا آفرید بعد گفتم خدا را کی آفرید؟ ماندم. خوب آقای راسل کجا تشریف بردید: رفتم. خیلی خوش آمدی بعد گفت همه چیز از ماده است می‌گوئیم جناب راسل ماده از کجاست؟ می‌گوید ماده از قدیم بوده می‌گوئیم خوب خدا هم از قدیم بوده. یک بودن با شعور را قبول نکرده، رفت میلیاردها بوده بی شعور را قبول کرد چه خداپرست چه مادی، باید قبول کنیم یک چیزی قدیم است منتهی ما می‌گوئیم قدیم ما خدای حکیم است آنها می‌گویند قدیم ما ذرات بی شعور است «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ».
«وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» (اخلاص/4) هیچ شبیه و نظیری ندارد خداوند را به بو و عطر و باران از ابر و به آتش از هیزم و به نور از خورشید نمی‌شود تشبیه کرد «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ» ما خدا را از صافش و از آفرینشش می‌شناسیم و بیشترین شناخت ما همین پی بردن از آثار است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment