تفسیر سوره علق

موضوع : تفسیر سوره علق
تاریخ پخش: 75/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم پدرم می‌گفت وقتی تو در کاشان به دنیا آمدی گفتند هر بچه‌ی نوزادی که آب شیرین انار بریزند توی حلقش خوش صدا می‌شود تو هم زمستان به دنیا آمدی و من کاشان را زیر و رو کردم انار شیرین پیدا کردم و آبش را ریختم توی حلق تو اما هیچی صدا نداری ولی خوش صدا با خودم آورده‌ام.
1- زمان نزول قرآن دنیا در فقر فرهنگی بود
آن‌هایی که اهل تفسیر و تاریخند تقریباً همه می‌گویند اولین آیاتی که بر پیغمبر(ص) نازل شد این آیات بود «اقْرَأْ» (علق/1) و جالب این است که یک کسی که درس نخوانده است أمّی است‌ام یعنی مادر أمّی یعنی مثل روزی که از مادر متولد شده چه طور کسی که از مادر متولد می‌شود قدرت خواندن و نوشتن ندارد این را أمّی می‌گویند. کسی که چهل سال در میان مردم زندگی کرده حتی با شعر آشنا نیست با این که در آن زمان افرادی که خواندن و نوشتن بلد نبودند با شعر آشنا بودند نه شعر بلد بود و نه خواندن و نوشتن. مکه فرودگاه جبرئیل و سکوی پرتاب و پرش و معراج پیغمبر(ص) است و هم زادگاه علی(ع) است و هم قربانگاه اسماعیل است هم شکنجه گاه بلال است. از غار حراء آمد پایین و این آیات را با خودش آورد. چپی‌ها می‌گویند انسان خودش مثل ظرف خالی است هر آبی در آن بریزند اصل آن است. یعنی انسان خودش رنگی ندارد ساخته‌ی محیط است یعنی محیط آدم را می‌سازد «اقْرَأْ» حرف چپی‌ها را رد می‌کند می‌گوید پیغمبر(ص) در محیط جهل بود اما اولین آیه‌ای که نازل شد «اقْرَأْ» بود. چپی‌ها می‌گویند هر کسی هر جا زندگی می‌کند همان طور است یعنی آدم اگر توی کاخ زندگی می‌کند فکرش هم فکر کاخی می‌شود. بعضی باغبان‌ها که نان شاه را می‌خوردند بچه‌شان طلبه‌ی خوبی است. پس می‌شود آدم نان شاه را بخورد و ضد شاه هم باشد. زن فرعون در کاخ او زندگی می‌کرد اما ضد فرعون بود. البته بعضی آدم‌ها نان هر جا را بخورند بله قربان گوی همان جا می‌شوند. گاهی درست است اما همیشه درست نیست.
گاهی خواندن من با خواندن کلاغ هم قرینه است نمی‌شود گفت طلبه یعنی کلاغ قرائتی یعنی کلاغ. شهید باهنر و آیت الله هاشمی رفسنجانی مقاله‌ای داشتند زمان شاه یک تحقیق علمی کرده بودند جهان در عصر بعثت مثلاً ما خیال می‌کنیم عرب‌ها تمدن نداشتند، نه خیر ایرانی‌ها از عرب‌ها بدتر، عرب‌ها از ایرانی‌ها بدتر اروپا از هر دو بدتر آمریکا، از هر سه بدتر اصلاً در آن زمان دنیا وحشی بود. این‌ها تحقیقی کردند که در آن زمان کل دنیا در فقر فرهنگی می‌سوخت.
قرآن می‌فرماید «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ» (نحل/58) وقتی به مرد می‌گفتند خانمت دختر زاییده صورتش از غصه سیاه می‌شد و می‌خواست خودش را بخورد «یَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ» (نحل/59) دخترش را زنده توی خاک کند، فرار کند. اصلاً دختر داشتن ننگ بود الآن هر کس از دختر بدش می‌آید جاهلی است ولو فوق لیسانس باشد.
2- جاهلیت کهنه و جاهلیت مدرن
جاهلیت دو قسم است قرآن می‌فرماید «الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‌» (احزاب/33) جاهلیت کهنه. بعد امام باقر(ع) می‌فرماید می‌دانید چرا قرآن می‌فرماید جاهلیت کهنه برای این که یک جاهلیت مدرن هم داریم. «الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى‌» یعنی جاهلیت قبلی. شما وقتی آمدی خانه‌ی من گفتم این اولاد اول من است معلوم است که یک اولاد دومی هم هست البته اخیراً برای اول و دوم جوک درست کرده‌اند و فتنه درست می‌کنند. دوست ما می‌گفت یکی از رفقا با خانمش آمده بود گفتم ایشان ؟ گفت خانم من است گفتم دومی ؟ الکی تا گفتم خانم تخته کفش را بلند کرد هر چه خواستیم بگوییم شوخی کردیم دیگر نشد. گاهی با یک شوخی‌هایی خانواده‌ای را آتش می‌زنند یکی از رفقا می‌گفت زن من خواب دیده من یک زن دیگر گرفته‌ام یک ماه است با من قهر است می‌گویم بابا من چه خاکی بر سرم کنم تو خواب دیدی ؟
سرشماری کردند فامیل الف بهتر است یا فامیل ب شمردند فامیل ب باخت گفتند زن‌های حامله را دو تا حساب کنیم سرشماری کردند باز هم فامیل ب باخت گفتند نه یک عده از ما مرده‌اند برویم مرده‌های‌مان را بشماریم یعنی سر این که کدام بیشتر هستیم رفتند قبرستان مرده شماری آیه نازل شد خاک توی سرتان کنم «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» (تکاثر/2-1) سرشماری شما را به کاری آورده رفتید مقبره شماری ! شروع اسلام با «اقْرَأْ» بود هفتاد امتیاز اسلام دارد که هیچ دینی ندارد.
3- امتیاز اسلام این است که دینش با بخوان شروع می‌شود
یکی از امتیازاتش همین «اقْرَأْ» است تنها دینی است که شروعش با «اقْرَأْ» است. دین ما با بخوان شروع شد اما هنوز آدم‌هایی داریم که سواد ندارند. زمانی که مسلمان‌ها در اندلس به مدرسه می‌رفتند مردم فرانسه تحصیل را ننگ می‌دانستند. این قصه از محمد تقی شریعتی صاحب تفسیر نوین است و انصافاً تفسیر خوبی است. یک روز مرحوم مطهری را بردیم کتابخانه گفتم قدم بزن هر کتابی خوب است بگو من بخرم و بخوانم از جمله تاریخ ویل دورانت بود. اسلام تیکه‌های درخشانی دارد.
4- خواندن باید جهت‌دار باشد
این «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» (علق/1) یعنی خواندن باید «بِاسْمِ رَبِّکَ» باشد. الآن مشکل کره‌ی زمین یک عده باسوادند و یک عده بی سواد منحرف «اقْرَأْ» یعنی بخوان، مسئله بی سوادی را حل کن «بِاسْمِ رَبِّکَ» یعنی سوادت هم جهت دار باشد. خطر بی سواد کم است اما باسواد است که اگر یک قراردادی را امضا کند… نه شروع بلکه فارغ التحصیل هم ربّ یعنی این طرف و آن طرف باید ربّک باشد «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى‌ رَبِّکَ فَارْغَبْ» (انشراح/8-7) ما دو تا ربّک داریم یعنی علم در دو تا ربّک هست. می‌گوید تحصیل باید برای خدا باشد آخرش هم باید در خدمت خدا باشی. در قرآن دو تا «وَ اتَّقُوا» داریم تنگ هم هیچ جای قرآن هم این رقمی نیست یک «وَ اتَّقُوا» است که پشت سرش می‌گوید کاخ دو مرتبه می‌گوید «وَ اتَّقُوا» می‌گوید تقوا داشته باشید «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» بعد می‌گوید از سنگ‌ها کاخ و قصر می‌سازید دو مرتبه پشت سر کاخ می‌گوید «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» چون خانه خطر ندارد یک «وَ اتَّقُوا» برای او کافیست کاخ است که آدم را عیاش می‌کند پس دو طرفش باید «وَ اتَّقُوا» باشد.
درشکه و اسب با افسار می‌ایستد اما ترمز قطار و هواپیما باید خیلی… علم را اگر رهایش کنی خطرناک است. حدیث داریم قَالَ الْبَاقِرُ (ع) : «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ یُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَهَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا» (کافی/ج‌1/ص‌47) بعضی درس می‌خوانند «لِیُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ» برای این که پز بدهد حضرت عباسی ایشان برای فایده‌اش درس نمی‌خواند درس ارزش دارد اما همه‌ی این‌هایی که درس می‌خوانند برای ارزشش نمی‌خوانند. بعضی‌ها درس می‌خوانند برای «یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ» این که دل مردم را به خودش جذب کند.
5- ثمره علم بندگی خدا است
امام علی(ع) می‌فرماید: «ثَمَرَهُ الْعِلْمِ الْعِبادَهُ» (غررالحکم/ص‌64) اگر هر چه باسوادتر می‌شوی عبودیتت بیشتر می‌شود یعنی تواضعت نسبت به پدر و مادر ادبت نسبت به مردم عبادتت نسبت به خدا اگر این زیاد شد این علم، علم مفید است اما اگر هرچه علمت زیاد می‌شود پزت زیاد می‌شود معلوم می‌شود که این علم، علم مفید نیست.
رفتم پیش علامه طباطبایی و گفتم آقا من اول طلبگی در نماز گریه می‌کردم آخر طلبگی در نماز حواسم پرت می‌شود در قرآن هم داریم که علما از خدا می‌ترسند «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر/28) من که عالم شده‌ام از خدا ترسم کم شده فرمود آن که در حوزه خوانده‌ای علم واقعی نبوده اگر علم واقعی بود اشک چشمت بیشتر می‌شد.
«رَبّ» از اسماء خداوند است که حدود نود مرتبه در قرآن آمده بیشترین کلمه‌ای که در قرآن آمده «الله» است بعد هم «رَب»، «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» نمی‌گوید قرائت به اسم خدا باشد بلکه می‌گوید مرغی را هم که می‌کشیم باید به اسم «الله» باشد. اگر بسم الله نگویید و گوسفند را سر ببرید گوشتش خوردنی نیست. حتی داریم که در آمیزش جنسی هم بسم الله بگو حتی داریم اگر نان و پنیر می‌خوری خواستی ماست هم بخوری برای ماست هم بگو «بسم الله» همه‌ی کارهایتان باید آرم الهی داشته باشد. ماشین کامیونی که از کارخانه بیرون می‌آید آرم آن کارخانه را دارد پیچ گوشتی آن کارخانه هم آرم کارخانه دارد سرویس ملامین که می‌خری دیس بزرگش آرم دارد ترشی خوری کوچکش هم آرم دارد. کسی که از کارخانه‌ی اسلام بیرون می‌آید اقرأش «بِاسْمِ رَبِّکَ» فارغ التحصیلش «فَرَغْتَ»، «بِاسْمِ رَبِّکَ» گوساله و مرغش هم «بِاسْمِ رَبِّکَ».
6- خلقت انسان با خلقت آفرینش فرق دارد
«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» (علق/2) خلق تکرار شد. دو مرتبه می‌گوید «خَلَقَ الْإِنْسانَ» می‌توانست بگوید «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» ولی گفت (خلق) دو مرتبه گفت «خَلَقَ الْإِنْسانَ» چرا خلق تکرار شد می‌خواهد بگوید خلقت انسان با خلقت آفرینش فرق دارد. شما می‌گویید میهمان دارم دوست هایم می‌آیند بعد می‌گویید از فلانی هم دعوت کردم یعنی اسم فلانی را سوا می‌بری. همه‌ی اتاق را فرش می‌کنی اما روی فرشی که فلانی می‌نشیند یک پتو هم می‌اندازی.
در این جا هم یک خلق برای کل هستی گفت و یک خلق برای انسان. می‌خواهد بگوید حساب انسان جداست و واقعاً هم جداست. امیرالمومنین(ع) شعری هست منسوب به او که می‌فرماید تو خیال می‌کنی جرم کوچکی هستی، هستی در تو خلاصه شده.
7- انسان را از غلق آفرید و کرامت علم داد
«رَبّ» کیست ؟ «رَبّ» به معنای خالق، آقا، مولا، «رَبِّکَ» یعنی تو را تربیت کرد نمونه‌ی تربیت این است که «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» که تفسیر «رَبِّکَ» است. می‌دانی چه طور تو را تربیت کرد ؟ از علقه تو را ساخت از یک ناچیزی. از یک تکه سلول یک انسان ساخت. می‌گوید در یک قطره سی میلیون اسپرم است و من و شما یکی از آن اسپرم‌ها هستیم و مردهایی که بچه دار نمی‌شوند می‌گویند در یک قطره‌ی آن‌ها از بیست و پنج میلیون موجود کمتر است و اگر کمتر باشد نمی‌شود.
«اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ» (علق/3) در قرآن یک بار بیشتر اکرم نداریم در جاهای دیگر «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ» (انفطار/6) خدا کریم است ولی در این جا می‌گوید خدا اکرم است چون دنیای علم است معلوم می‌شود کرامت انسان با علم است. حدیث داریم با باسواد روی خاک بنشینی شرف دارد که با بی سواد روی قالی بنشینی. حدیث داریم باسواد لم بدهد ارزشش بیشتر از بی سوادی است که جان بکند. اسلام برای سواد زمان تعیین نکرده، ز گهواره تا گور و هیچ کس راجع به اهمیت سواد چنین جمله‌ای نگفته «اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَی الْلَحْدِ» ما در جمهوری اسلامی یک سری قیدها را برداشتیم به نام دانشگاه آزاد گفتیم شرط سنی نیست یک مرتبه دیدیم یک میلیون آدم آمد دانشجو بشود ما خودمان گیر خودمان افتادیم شرط‌هایی که در ازدواج است برداریم همه‌ی دخترها شوهر می‌کنند.
چند شب پیش در یک مجلس عروسی بودم دیدم همه می‌گویند عروسی باید پیراهن نو… به یک نفر گفتم شما چه کار می‌کنی با پیراهن نو ؟ گفت من به خواهرم گفته‌ام من پیراهن تو را می‌پوشم تو هم پیراهن من را آن‌ها که نمی‌فهمند کی؟ گفت هر عروسی یک پیراهن ؟ یک جوانی در تهران داماد شد بچه تاجر هم هست پدرش کارت دعوت فرستاده بود دیدم نوشته که چهل حدیث برای ازدواج. صفحه‌ی اولش هم نوشته بمناسبت تولد امام عسگری(ع) تبریک بعد هم نوشته دوشیزه فلانی و آقای فلانی تشریف بیاورید تالار فلان پایان تالار نماز جماعت بعد می‌گفت رفتم دیدم کارت صد و بیست تومان است و این کتاب چهل تومان کارت را می‌خوانند. مثل ظرف بستنی دور می‌اندازد اما این کتاب را توی قفسه می‌گذارد و شاید صد سال… آدم وقتی مخش کار می‌کند این است.
برای میهمانی بیست تا پانزده تومان پول ظرف یک بار مصرف می‌دهد بجای قابلمه آن هم در زمانی که افرادی هستند تابستان تمام شد بیست روز بیست روز هندوانه وارد خانه‌شان نشد این آقا هم چهارصد تومان پول ظرف یک بار مصرف می‌دهد مخ ما کم کار می‌کند آدم غصه می‌خورد دیگران یک دقت‌هایی می‌کنند.
در این آیه چند چیز تکرار شد. این تکرارها عنایت است در سوره‌ی حمد «إِیَّاکَ»، «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، «الصِّراطَ» و در این جا هم «خَلَقَ» تکرار شده این تکرارها بار دارد «رَبُّکَ» تکرار شده «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»، «اقْرَأْ وَ رَبُّکَ» منتهی این تربیت، تربیت طبیعی است یعنی هیکل کیلویی لاشه(تکوینی) اما این چون مربوط به خواندن است تربیت فکری است ما دو رشد داریم رشد کیلویی. آقا شده صد و بیست کیلو رشد مخی هیچی پوک. ما دو رشد داریم رشد فیزیکی رشد معنوی. «اقْرَأْ» تکرار شده این‌ها همه‌اش کد دارد بیخودی نیست. می‌خواهد بگوید خلقت هستی با خلقت انسان دو تاست رشد کیلویی با رشد معنوی دو تاست. خواندن مهم است «اقْرَأْ»، «اقْرَأْ» مثل توجه، توجه یعنی خیلی مهم.
«الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (علق/4) ما گاهی وقت‌ها نمی‌دانیم چه کار کنیم دیدید گاهی وقت‌ها پول دارند می‌گردند نمی‌دانند چه کار کنند. من در جایی میدانی را دیدم به نام میدان قلم چه اشکال دارد. امام صادق(ع) قلمش را پشت گوشش می‌گذاشت مثل نجارهای قدیم. پیغمبر(ص) مسواکش را اینجا می‌گذاشت یک لحظه از قلم جدا نبود. بعضی بچه مذهبی‌های ما بیست و دو رقم قلم دارند اما سواد کم دارند مثل کچل‌هایی که چهل شانه دارند.
امام(ره) با یک خودکار پنج ریالی اعلامیه داد و شاه را از این کاخ بیرون کرد. رئیس جمهور آمریکا هم پریشب داشت قرارداد یک جنایتی را امضا می‌کرد من دیدم هر دندانه‌ای را با یک رقم خودکار. یعنی امضایش هشت رقم خودکار داشت ولی روز به روز ذلیل‌تر می‌شود و امام(رحمه الله علیه) با یک خودکار شاه را بیرون کرد و روز به روز عزیزتر می‌شود.
8- خداوند سه صدا را دوست دارد
حدیث داریم خدا سه تا صدا را دوست دارد. 1- صدای قلم دانشمندان. 2- صدای چرخ پیرزن‌ها. 3- صدای پای سرباز. یعنی دوست دارد جامعه سه چیزش در حال پیشرفت باشد فرهنگ و اقتصاد و نیروهای مسلح من این سه صدا را تبدیل به سه صدای دیگر کرده‌ام به جای صدای قلم گفتم صدای چاپخانه. عوض صدای چرخ گفتم صدای کارخانه. عوض صدای پا گفتم صدای توپخانه و در جمهوری اسلامی این شده.
در شاخه‌ی نماز ما خودمان در ستاد نماز هفتاد رقم کتاب چاپ کردیم در این چند ساله. در نمایشگاه بین المللی کتاب عده‌ای رفتند کتاب‌هایی را که راجع به نماز هست بخرند. دویست و چهل رقم کتاب دیگر گیرمان آمد که همه را خریدیم و تقریباً دویست تای آن در همین چهار ساله چاپ شده حالا فیزیک و شیمی را من نمی‌دانم.
زمان شاه هشتاد هزار دانشجو داشتیم الآن حدود یک میلیون. در هر روستای ما دکتر هندی و پاکستانی بود اما الآن در خیلی جاها ما دکتر زیاد داریم دکتر هندی هم یا نداریم یا به ندرت داریم دست ناموس ما در دست مرد اجنبی بود در روستای ما الآن کتابخانه هست. در نوشتن زیبا نوشتن خوانا نوشتن هستند. نوشتن منظم نوشتن احترام قلم و کاغذ این‌ها خصوصیات «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ». آرزو دارم در هر مسجد محله‌ای که دو تا خطاط هست هفته‌ای یک شب بعد از نماز روی تابلو آقایانی که خط‌شان بد است یک ساعت تمرین کنند پنجاه و دو هفته سر کلاس بنشینند یک خطاط همه‌ی بدخط‌های محله را خوش خط بکند مسجد هم رونق پیدا می‌کند مردم هم خاطره‌ی خوشی از این مسجد داشته باشند بگویند من خطم بد بود از این مسجد خطم خوب شد. نخواهد شد زمانی که مساجد ما رونق پیدا کنند ؟ این آرزو را ما باید به گور ببریم ؟ نمی‌شود همان طور که فرهنگسراها و پارک‌ها شیک است و باید هم شیک باشد نمی‌شود مسجدهای‌مان هم شیک باشد، این آرزو را باید به گور ببریم ؟
یکی از علمای طراز اول رفتم خانه‌اش و گفتم آقا اگر یادداشتی داری من استفاده کنم رفت کیلو، کیلو یادداشت آورد هرچه نگاه کردم نتوانستم بخوانم چون این آقا زمانی که جوان بوده و چشمش کار می‌کرده ریز و بدخط نوشته حالا که پیر شده نه من می‌توانم بخوانم و نه…
در یک سازمانی بودیم یک میز بزرگی بود گفتیم این میز مزاحم استاد می‌شود آن را کنار بگذاریم گفتند آقا تقاضا کنید گفتم به کی ؟ گفتند به مدیر کل روابط عمومی گفتم او چه کار می‌کند ؟ گفت او زیرش می‌نویسد به تدارکات گفتم او چه کار می‌کند ؟ گفت می‌نویسد به حمل و نقل ! گفتیم او چه کار می‌کند ؟ گفت او می‌نویسد به موتوری ! خودم عبا و قبا را کنار گذاشتم آن را هل دادم رفت کنار !
9- شغل‌های کاذب
آدم‌هایی که در وزارتخانه‌ها هستند تا دلت بخواهد این‌ها غصه نمی‌خورند که بیکارند؟ می‌گم شما چه کاره‌ای؟ می‌گوید والله هر کس عطسه کرد می‌گویم خیر باشد ! ! این هم شد کار ؟
همین طور شغل‌های کاذب آن وقت توی عالم آخوندی پزشکی هم همین طور است. یکی از بستگان روحانی بود به او گفتم چه کار می‌کنی ؟ گفت من پیش نماز این مسجدم گفتم اگر بمیری چه می‌شود ؟ جا خورد و گفت هنوز فکرش را نکردم گفتم من فکرش را کردم هیچ طوری نمی‌شود مردم می‌روند مسجد بغلی پس پیداست شغلت کاذب است. ما شهر داریم بیست هزار نفر آدم دارد یک روحانی هم ندارد یک مسجد هم داریم که پنج تا آقا دارد. مساجدی که پنج آقا دارد من نمی‌دانم کدام آیه و حدیث است با عقل ناقص ما که جور نیامد با عقل دیگران که نمی‌دانم چیه ؟
آیت الله طالقانی یک آیه‌ای را که تفسیر می‌کرد می‌گفت این به عقل ناقص من آمد تا ببینم به عقل ناقص شما چه می‌آید ! در یک ساختمان بیست و دو پزشک یعنی چه ؟ گاهی وقت‌ها می‌بینی در یک وزارت خانه‌ای صد تا کارشناس هست در حالی که موضوع کارشناسی‌شان جای دیگری است یعنی مثلاً این کارشناس کشاورزی است اما زمین کشاورزی و کشاورزش هم جای دیگری است این پای کولر گازی چه کار می‌کند ؟ نمی‌خواهم بگویم یک جا جمع نشوند می‌خواهم بگویم این قدر شلوغی خلاصه اش… فلذا یکی از واجب‌ها هجرت است.
زمانی مردم ایران رشد کرده‌اند که اگر به دبیرستانی بگویند به تو دیپلم نمی‌دهیم بگوید من کاری به دیپلم ندارم درس برای من ارزش است زمانی ما رشد کرده‌ایم که آن شبکه‌هایی که علمی‌تر است بیننده‌اش بیشتر باشد معلوم می‌شود ما هنوز رشد نکرده‌ایم اگر در کتاب‌های ما کتاب قصه بیشتر از کتاب‌های جدی بود پیداست که ما رشد نکرده ایم. آدم هیچ وقت از تحصیل فارغ نمی‌شود. بابا زن حامله است که فارغ می‌شود.
10- اهمیت توجه پرداخت زکات
امیدوارم در طرح زکات به ما کمک کنید. ما در قرآن سی و دو آیه برای زکات داریم و این سی و دو آیه صاحب ندارد یعنی در جمهوری اسلامی هنوز ستاد زکات تأسیس نشده.
ولی حج که یک آیه داریم سازمان حج داریم. این گندم‌هایی که می‌خوریم گندم زکات نداده است ما گندم زکات نداده می‌خوریم بعد امور تربیتی می‌خواهد با اردو و سرود آدم درست کند ! البته در مورد زکات حرکت‌های خوبی شده. ما از مقام معظم رهبری اجازه گرفتیم تقریباً یک دور ایران مسافرت کردیم و پارسال هم پول خوبی جمع شد و شیرینی زکات این است که دولت می‌گوید من پول نمی‌گیرم. هر منطقه‌ای زکات دادند همان مقدار پول روی آن می‌گذارم و خرج روستای خودشان می‌کنم چون خمس را باید به مرجع تقلید داد اما زکات را باید خرج خود روستا کرد یعنی تا این روستا فقیر هست حق نداری زکات را روستای دیگری ببری.
اگر مردم زکات بدهند باران می‌آید و جبران می‌کند و اگر زکات ندهند یک آفت می‌آید و حالگیری می‌کند با خدا نمی‌شود کشتی گرفت.
امیدوارم شما عزیزان هم در تبلیغ زکات و جمع آوری زکات با ائمه محترم جمعه و فرمانداران و بخشداران و کشاورزان عزیز همکاری کنید که این حکم خدا هم زنده بشود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment