تفسیر سوره عصر

موضوع: تفسیر سوره عصر
تاریخ پخش: 75/01/02

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بیننده‌ها بحث من را در سال هفتاد و پنج می‌بینند. سال نو بر همه مبارک باشد. ما هفده سال است که در خدمت شما هستیم. بحثی که در اولین هفته سال می‌خواهم داشته باشم تفسیر فشرده سوره والعصر است.
پس موضوع بحث: سود و زیان در قرآن، تفسیر سوره والعصر.
1- معنی لغوی و تفسیر کلمه‌ «والعصر»
قرآن می‌فرماید: «وَ الْعَصْرِ» (عصر/1). قسم به زمان. عصر در لغت یعنی فشردن. عصاره یعنی فشرده شده. چون کارها در آستانه غروب جمع و فشرده می‌شود. شاید به همین خاطر به آستانه غروب گفته‌اند عصر. قسم به زمان. زمان خاصی است؟ شاید! زمان بعثت زمان طلوع اسلام. زمان نتیجه‌ی اسلام زمان حضرت مهدی(ع). اینکه خدا به زمان قسم می‌خورد یک فرهنگ عمومی را باطل می‌کند چون گاهی مردم در فرهنگشان به زمان فحش می‌دهند. می‌گویند بد زمانه‌ای است.
زمان بد نیست. اگر زمان بد بود خدا به آن قسم نمی‌خورد. خداوند به همه قطعات زمان هم قسم خورده است. «وَ الْفَجْرِ» (فجر/1)، قسم به طلوع فجر. «وَ الصُّبْحِ» (مدثر/34)، قسم به صبح. «وَ اللَّیْلِ» (مدثر/33). «وَ النَّهارِ» (لیل/2). «وَ الضُّحى‌» (ضحى/1).
به همه قطعات زمان قسم خورده. اما به سحر سه بار قسم خورده. «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ» (فجر/4)، «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ» (تکویر/17)، «وَ اللَّیْلِ إِذ اَدْبَر» (مدثر/33). و این نشان دهنده این است که سحر بهترین زمان است.
«وَ الْعَصْرِ» معنای دیگر: به فشار، قسم. به سختی‌ها قسم. حدیثی امروز دیدم از پیغمبر(ص) واز امیرالمؤمنین(ع) که این دو بزرگوار فرمودند: قسم به زمان و حوادث تلخ زمان. چون حوادث تلخ هم باعث می‌شود که عصاره انسان در بیاید. یعنی هر چه دارد نشان بدهد.
«وَ الْعَصْرِ»، یعنی قسم به حوادثی که عصاره‌ات را می‌کِشد. یعنی انسان تا عصاره‌اش گرفته نشود استعدادهایش پدیدار نمی‌شود. به زمان قسم، یا به فشار و سختی‌ها قسم. یعنی سختی‌هایی که شما خیال می‌کنی که تلخ است، نه، اینها عامل رشد است. روایت داریم حوادث تلخی که رُسّ آدم را در می‌آورد.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‌ خُسْرٍ» (عصر/2)، انسان در خسارت است. «لَفی‌ خُسْرٍ» چه می‌خواهد بگوید؟
2- خسارت از بین رفتن سرمایه است
تفاوت ضرر با «خُسْر» چیست؟ ضرر جایی است که نرخ بیاید پایین. نرخ پایین بیاید ضرر است. خسارت جایی است که سرمایه آب شود. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‌ خُسْرٍ» یعنی‌ ای انسان مثل یخ آب می‌شوی. یعنی سرمایه‌ات از بین می‌رود. به زمان قسم که سرمایه‌ها آب می‌شود.
«وَ الْعَصْرِ»، قسم به عصر خورد، چرا؟ می‌خواهد بگوید، دارد غروب می‌شود. زود باش. «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» (انبیاء/1). وقت تمام می‌شود.
دیده‌اید چطور اوّل سپیده می‌زند و کم کم این سپیده، روز می‌شود و همه جا روشن می‌شود. ریش‌های سر و صورت، موها و زلف‌ها هم اول یکی سپیده می‌زند. این طلوع فجر است. «حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ» (بقره/187). یک سپیده می‌زند. بعد کم کم خورشید پیری می‌آید، بالا می‌آید، تا «وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً» (مریم/4). تا تمام سر و صورت سفید شود.
غروب شد، زود باش، زود باش، چه کاسبی کرده‌ای. دیر شد، عمر آب می‌شود. سرمایه‌ها چیست؟ همه چیز سرمایه است. ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه سرمایه‌های ما هستند. همه برای این بود که ما از آن استفاده کنیم. اگر ما هدر برویم نه فقط ما هدر رفته‌ایم بلکه ابر و باد و مه و خورشید و… هم هدر رفته است.
بچه‌ای که در مدرسه درس نمی‌خواند نه اینکه فقط خودش درس نخوانده، بلکه معلم را هم معطل کرده، مدیر را هم، امتحانات، تلفن، حیاط، برق و گاز و سرمایه دار و همه و همه و… را حرام کرده. کل نظام آموزش و پرورش را معطل کرده.
یعنی کسی که یک سال عمرش را تلف کرده نگوید من عمرم را تلف کرده‌ام. نه! خورشید را تلف کرده، ماه را تلف کرده، همه چیز را تلف کرده. انسانی که از عمرش استفاده نکرده با هستی بازی کرده.
«وَ الْعَصْرِ» دو تا معنی دارد: 1- قسم به زمان. 2- قسم به حوادث و سختیها.
انسان کلید هستی است. کلید که گم شود تمام سرمایه‌های داخل خانه بی مصرف می‌ماند. اگر حساب کنید می‌بیبید که چقدر قرآن اهمیت داده.
3- هرچه غیر خداست خسارت است
هر چه غیر خدا باشد خسارت است. در قرآن 71 مرتبه کلمه «دُونِ اللَّهِ» است.
«دُونِ اللَّهِ» غیر خدا چیست؟
1- شهرت. آدم عمرش را صرف شهرت بکند خسارت است.
2- پول. «مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ» (نساء/77).
«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‌ خُسْرٍ» (عصر/2-1). چند رقم معامله داریم.
1- معامله سودآور. 2- معامله سربه سر. 3- در یک رقم معامله سرمایه هدر می‌رود. در یک رقم دیگر علاوه بر اینکه سرمایه هدر می‌رود، بدهکار هم می‌شود.
«فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» (بقره/16)، عمرش را داد ولی چیزی به دست نیاورد. یک دروغ گفت دو هزار تومان به دست آورد. صداقت را داد دو هزار تومان به دست آورد. این خسارت است. کمال صداقت را از دست داده و پول یک بلوز را به دست آورده. سر یک مسلمان را کلاه گذاشت. امّا صدهزار تومان به دست آورد. لقب خائن را به دست آورد. صدهزار تومان خسارت کرده‌ای! این لقب به صدهزار تومان نمی‌ارزد.
بعضی‌ها هم اصلاً هیچ به دست نمی‌آورند. دیدند یک نفر می‌رفت و می‌زد توی سر خودش و می‌گفت: باختم باختم. گفتند: چی شده؟ گفت: به من گفته‌اند برو کربلا امام حسین(ع) را بکش جایزه بگیر. من رفته‌ام و ده درهم خرج خودم و اسبم کرده‌ام. رفته‌ام و امام حسین(ع) را کشته‌ام، حالا به من 6 درهم داده‌اند. هم جنایت کرده‌ام و هم در مسائل مادی باخته‌ام. در اینجا خدا می‌گوید «خُسْراناً مُبیناً» (نساء/119).
امام رضوان الله تعالی علیه به شاه می‌گفت: مزدورِ مزد بده. یعنی ما نفت را بفروشیم، اسلحه بخریم و ژاندارم آمریکا هم باشیم؟ هم مزدور آنها باشیم و هم از پول خودمان به آنها بدهیم.
4- قدرچیزهایی که داریم بدانیم تا خسارت نبینیم
سال نو است. خیلی چیزها داریم که از آنها استفاده کنیم. مغز ایرانی مغزی است که در کل جهان در مسابقات علمی درخشید. نظام سیاسی ایران، فقط در ایران است که یک مجتهد عادل حکومت می‌کند. استقامت ایرانی، کتاب آسمانی نداریم در کره زمین که یک نقطه‌اش تحریف نشده باشد. بهترین کتاب، بهترین مکتب، بهترین رهبر، بهترین است. بهترین شرایط طبیعی، چهار فصل. ایران خوب کشوری است. قدر این چیزها را بدانیم. مواظب باشیم اگر از این امکانات استفاده نکنیم خسارت کرده‌ایم. ما می‌توانیم هر لحظه که از ما یک چیزی کم می‌شود یک چیزی هم اضافه شود.
دیروز یک جایی بودم یکی از شعرای خوب شعری خواند. متاسفانه شعرش را حفظ نکرده‌ام. امّا مفهومش این بود که موی سیاهم سفید شد روی سفیدم سیاه شد.
5- در سال نو باید کینه شویی کرد
مثلاً خانم می‌گوید: الحمدلله برای عید قالی‌ها را شستم. همه شیشه‌ها را پاک کردم. فرش‌ها را فلان کردم. عکس پرده و فرش مثل هم است. سرویس‌ها فلان شد. این‌ها همه برای فرش و کلاه و ماشین بود. خودت چی؟
دانشجو می‌گوید: الحمدلله فوق دیپلم را گرفتیم رساله را هم نوشتیم. پس خودت چی؟
قرآن نمی‌گوید: علمت را زیاد کن. اگر خدا می‌خواست بگوید علمت را زیاد کن می‌گفت: ربّ زد علمی. قرآن می‌گوید: «زِدْنی» (طه /114). یعنی خودم بزرگ شوم. نمی‌گوید: نفت بریز در آن. می‌گوید قیف را بزرگ کن. قرآن نمی‌گوید: خدایا نفت بریز توی قیفم. چون اگر قیف کوچک باشد آدمِ کم ظرفیت سر می‌رود. و لذا گفته: «زِدْنی» (طه /114). یعنی خودم بزرگ شوم؛ منتها از طریق علم.
یک کسی یک لنگ قیمتی بست و رفت حمام. یک مرد حکیمی در حمام مشغول کیسه کشیدن بود. این آقا برای اینکه پُزی بدهد رفت پهلوی این پیرمرد حکیم. گفت: پدر، من چقدر می‌ارزم، پیرمرد یک مقدار نگاه به قیافه‌اش کرد و دست کرد به لنگش. مثلاً گفت: چهارهزار تومان. مرد گفت: چهارهزار تومان فقط پول لنگ من است. گفت: بنده فقط لنگتان را قیمت کردم، خودتان ارزش ندارید. سال تحویل یعنی کینه شویی نه فرش شویی. فکر خودت باش.
6- علم بی‌عبادت و بال است
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: علمی که در آن عبادت نباشد این علم وبال است.
قال علی(ع): «ثَمَرَهُ الْعِلْمِ الْعِبادَهُ» (غررالحکم/ص‌64). ثمره علم این است که آدم هرچه باسوادتر می‌شود عبودیتش بیشتر شود.
یکی از مشکلات ما این است که محرم که می‌شود که از دم گریه کنیم، این کانال و آن کانال سینه، زنجیر، روضه. انگار آنتن را برده‌اند توی مسجد. ولی عید که می‌شود همه کانال‌ها آهنگ می‌زنند و بشکن می‌زنند. بابا جان! نه محرم باید آنقدر گریه باشد و نه عید باید اینقدر خنده باشد. یک توازنی باشد.
7- در عید نوروز دید و بازدید و صله‌رحم خوب است
من این را یک بار دیکر گفته‌ام، باز هم تکرار می‌کنم: ایام عید اگر هم صله رحم است صله رحمی باشد که در آن چیزی باشد. سه رقم آدم داریم: آدم موفق، کسی که روز به روز دوستانش اضافه می‌شود. آدم معمولی: پارسال 30 تا رفیق داشته، امسال هم سی تا. آدم بی هنر: پارسال سی تا رفیق داشته، امسال 25 تا رفیق. بی هنر کسی است که نتواند رفیقش را نگه دارد.
عید نوروز اصلاَ در قرآن که نیست. ارزش عید نوروز، فقط یک عید ملی است. کارهای خوب فقط همین دید و بازدیدها است که بسیار کار خوبی است.
8- ایمان باید همراه عمل صالح باشد
«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‌ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3-1). قسم به زمان. انسانها در زیانند، مگر کسانی که ایمان دارند. ایمان بس است؟ نه. «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ». حدیث داریم که علامت مؤمن این است که در همه کارهای خیر شریک باشد. یعنی اگر در همه بانک‌ها پول ندارد امّا در صندوق قرض الحسنه پول دارد.
ایمان تنها فایده ندارد. ایمان و عمل. قرآن می‌گوید: کسانی که ایمان و عمل را با هم داشته باشند خدا چند تا چیز به آنها می‌دهد. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96). کسی که ایمان داشته باشد و عملش هم خوب باشد مِهرش را در دلها قرار می‌دهد. مردم دوستش دارند.
ایام عید است. خیلی از مسؤولین ممکن است پای تلویزیون باشند. آقایی که مسؤول هستی، وکیل هستی، وزیر هستی، امام جمعه هستی، هر پست و مقامی که داری. ببین مردم دوستت دارند یا نه. ببین اگر دوستت ندارند، یک ضلع مثلث اشتباه است. اگر مردم دوستت ندارند باید ببینی یا ایمان نیست یا عمل صالح نیست و یا نعوذ بالله خدا که دروغ نگفته. پس یا از ایمان است یا از عمل صالح. مسؤولین ما الحمدلله ایمانشان خوب است پس مشکل از عملکرد شما است که درست نبوده.
9- باید همدیگر را به حق و صبر سفارش کنیم
البته آدم نیاز به تذکر دارد آدم که معصوم نیست. فلذا قرآن می‌گوید «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3). وصیت فقط یعنی اینکه واعظ به آدم بگوید. «تَواصَوْا» یعنی اینکه همه به همدیگر بگویند. «تَواصِی» غیر از وصیت است. وصیت یعنی یک نفر به یک نفر دیگر بگوید. ما داشته‌ایم آدم‌هایی که بسیارآدم‌های خوبی هستند امّا یک کاری کرده‌اند.
چند وقت پیش یک نفر آدم مهمی بود، یک کار اشتباهی کرده بود. رفتم، گفتم: آقا کارتان درست نیست. گفت: نخیر کار من درست است. من دیدم چه کار کنم، خودش که قبول نمی‌کند. خلاصه یک جمعی از مسؤولین رده‌های بالا را برداشتم و رفتم پهلوی آن شخص. گفتم: آقا اینها را قبول داری؟ گفت: بله. همه آنها گفتند: کار شما اشتباه بوده. آن مرد قبول کرد. هیزم وقتی تبر می‌زنند نمی‌شکند. چند بار روی هم می‌زنند تا بشکند. یک کاری که باید بشود، حتماَ باید بشود؛ ولو ینکه یک بار گفتی نشد. به هر قیمتی که می‌شود جلوی فساد را باید گرفت. خلاصه، «تَواصَوْا» یعنی باید همدیگر را به حق سفارش کنیم. و لذا امام در نهی از منکر می‌فرماید: باید جلوی منکر را به هر قیمتی که هست گرفت. حتّی به قیمت اینکه از مجلس بلند شود و بیرون برود.
آیاتی داریم در قرآن: در یک جلسه نشسته‌اید یک نفر چرت و پرت می‌گوید. بگو: آقا جان نگو. وقتی می‌بینی گوش نمی‌دهد نگو عیب ندارد. نه. بلند شو و از پای حرف هایش برو بیرون. چند تا آیه در قرآن داریم که اگر در یک مجلس نشسته‌اید و در آن مجلس به مقدسات مذهبی توهین می‌شود، حق نشستن ندارید و باید جلوی آن را بگیرید و اگر نتوانستید باید بلند شوید و بروید.
یک کسی در زمان شاه می‌خواست از من حال گیری کند. به راننده گفت: جناب آقای راننده! این شیخ رسید، موسیقی را روشن کن. راننده هم موسیقی را روشن کرد. من همین طور که فکر می‌کردم چه کار کنم، گفت: آشیخ. گفتم: بله. گفت: از این موسیقی خوشت می‌آید. گفتم: بحث حلال و حرام نیست. فرض کنیم موسیقی حلال است، امّا من یک سؤال می‌کنم. این آقایی که می‌خواند یا این خانمی که می‌خواند سوادش بیشتر است یا من؟ این اگر خیلی سواد داشته باشد دیپلم و فوق دیپلم است، امّا من خودم را با سوادتر از این فرد می‌دانم که می‌خواند. درست است که من نوار مغزم را در اختیار او بگذارم؟ شما اگر یک نوار با قیمت گران بخری، هر صدایی را روی آن ضبط می‌کنی؟
«وَ الْعَصْرِ». به زمان قسم. به فشارها و سختی‌ها که عامل رشد انسان است قسم. انسان دارد آب می‌شود. چه کار کنیم؟ ایمان و عمل صالح باید درست باشد. نتیجه ایمان و عمل صالح، محبوبیت است. پس اگر دیدید دوستتان ندارند، یا ایمان لق شده و یا عمل صالح.
«وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ». همدیگر را سفارش کنید.
سال نو را با نماز اول وقت شروع کنید.
10- حق چیست؟
حق چیست؟ خدا حق است. «مَوْلاهُمُ الْحَقِّ» (انعام/60). در قرآن داریم، قیامت حق است. «وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ‌ای وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ» (یونس/53). درباره قیامت سؤال می‌کنند: «أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ‌ای وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ» بله حق است.
حکومت حق، جمهوری اسلامی حق است یا باطل؟ اگر حق است، به آن سفارش کن. نماز جمعه حق است، «تَواصَوْا بِالْحَقِّ».
یکی از مسؤولین مملکتی می‌گفت: رفتم منزل امام. دیدم امام دارد نماز می‌خواند و سر نماز اشاره می‌کند. رفتم به آقای صانعی گفتم: امام به چه چیز اشاره می‌کند؟ گفت: امام می‌گوید نگذارید تنها نماز بخوانم. بیایید پشت سرم با هم نماز جماعت بخوانیم. یک کاری کنیم که نمازمان با سفرمان، با خنده‌مان، با صله رحممان یکی شود. بیایید از حالا به بعد، «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» همدیگر را سفارش کنیم البته «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» پشتکار می‌خواهد. آنقدر بگو تا گوش بدهد.
خدایا ما را از خاسرین و زیان کاران قرار نده. «إِلَّا الَّذینَ آمَنُوا» خدایا هر چه به عمرمان اضافه می‌کنی به ایمان ما بیفزا. «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» خدایا ایمان و عمل ما را در راه خودت قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment