تفسیر سوره حمد

موضوع: تفسیر سوره حمد
تاریخ پخش: 75/04/14

بسم الله الرحمن الرحیم

1- ارزش سوره حمد
جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که سوره‌ی حمد بهترین سوره‌های قرآن است. اصلاً آیه‌ای در قرآن داریم که می‌فرماید همه‌ی قرآن یک سمت سوره‌ی حمد هم یک سمت «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» (حجر/87) من قرآن بزرگ به تو دادم بعد می‌فرماید سوره‌ی حمد را هم به تو دادم سوره‌ی حمد را یک کفه ترازو گذاشته و همه‌ی قرآن را یک کفه ترازو. شما مجلس روضه که می‌گذارید می‌گویید بیست هزار نفر بودند بعد می‌گویید فلانی هم بود. بر هر مسلمانی واجب است روزی ده بار سوره‌ی حمد را بخواند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَابِ» (عوالی‌اللآلی/ ج‌3/ ص‌82) در هر نمازی سوره‌ی حمد نباشد نماز نیست. اگر سوره‌ی حمد را چند بار بر مرده خواندی و زنده شد تعجب نکنید و برای سلامتی مریض‌ها سوره‌ی حمد مهم است.
2- شخصیت جابر صحابی پیامبر(ص)
جابر از اصحاب پیغمبر است منتهی توی دهن‌ها افتاده که پیرمرد نابینایی بوده که روز اربعین آمده زیارت. نه خیر ایشان یک رزمنده بود. در جبهه‌ها شرکت می‌کرده دانشمند بوده انقلابی بوده منتهی آخر عمرش پیر شده و نابینا. از جمله کارهایش این بوده که زیارت امام حسین(ع) هم آمده و این یکی از کارهای اوست که آخر عمرش انجام داده و گرنه جابر خیلی شخصیت مهمی است.
آقای محمدی اشتهاردی می‌گفت من پای تلویزیون نشسته بودم تو راجع به جابر صحبت کردی و گفتی همه‌ی مردم ایران می‌گویند جابر ابن عبدالله یک پیری بود آخر عمر کور شد و آمد زیارت امام حسین(ع) گفتی بابا این نیست و شروع کردی راجع به شخصیت جابر نکاتی گفتی من گفتم حالا که قرائتی دو سه نکته گفت من بروم راجع به زندگی جابر تحقیق کنم. و ایشان یک کتاب بسیار خوبی راجع به جابر نوشته که جابر چه کسی بوده آخر ما مثلاً می‌گوییم امام زین العابدین(ع) بیمار، بابا دو سه روز در کربلا بود این طور نبود که در طول عمرش بیمار باشد، همه کمالات امام زین العابدین را یادمان می‌رود و فقط می‌گوییم بیمار.
3- انواع بیماری‌های جسمی و روحی
این که می‌گویند قرآن یا سوره‌ی حمد شفاست این شفا یعنی چه؟ مرض یا جسمی است مثل دندان درد، گوش درد، و… مرض‌های روحی مثلاً تکیه به غیر خدا دادن، پدر، شوهر، ریاست، معاونت، سفارت… دلمان به یک چیزهایی خوش است. گاهی افراد خداوند به آن‌ها پول می‌دهد و عقل‌شان را می‌گیرد. حالا نه این که بی عقل یعنی دیوانه ولی مثلاً وقتش را صرف چه می‌کند؟ می‌گفت یک قالی خرید آمد توی حال اتاقش انداخت و یک نقاش آورد و گفت عکس همین قالی را روی سقف بکش که ما اگر میهمان آمد و نگاه کرد ببیند سقف و کف گل هایش مثل هم است. شخص دیگر هم صدها هزار تومان پول خرج می‌کند که شماره‌ی شناسنامه و تلفن و پلاک خانه‌اش یکی باشد وقتی خدا عقل را می‌گیرد آدم هم پولش را در این راه خرج می‌کند. آن هم موقعی که تابستان بعضی خانه‌ها ده روز ده روز میوه ندارند.
غرور هم یکی از مرض‌هاست. ساز جدایی زدن، وقتی همه یک جا نشسته‌اند این می‌رود عقب‌تر می‌نشیند. همه چای می‌خورند این آب جوش همه آب جوش می‌خورند این می‌گوید آقا برای من چای بیاور همه آرام می‌روند این شیرجه می‌رود، ویراژ می‌رود مرض امتیازطلبی دارد دلش می‌خواهد مردم نگاهش کنند. من همین طور می‌روم می‌بینم کسی نگاهم نمی‌کند عمامه را می‌گذارم روی دماغم! تا نگاهم کنند و بگویند این کیه؟
احساس یأس، ترس از قلدرها، یک آمریکایی تشر می‌زند طرف می‌ترسد، حسادت، بی راهه رفتن، همراه بد داشتن؛ این‌ها نمونه‌های مرض هاست و قرآن شفاست. حالا کجای سوره‌ی حمد دوای این مرض هاست. «بِسْمِ اللَّهِ» یعنی به نام او. منتهی ما نمی‌فهمیم یعنی من به غیر از خدا تکیه نمی‌کنم. دنیا رسم است هر چیز را به نام نامی یک شخصیتی افتتاح می‌کنند.
4- کاری که رنگ خدایی دارد می‌ماند
بت پرست‌ها به نام نامی بت کار می‌کردند. خود ایران به نام شاهنشاه آریامهر یک کاری می‌کردند الآن آریامهر کو؟ آن‌هایی که می‌گفتند به نام نامی شاهنشاه آریامهر الان گربه روی قبر شاه ادرار کند یک نفر نیست به گربه بگوید پیش.
به کسی تکیه می‌کردیم که نمی‌تواند ادرار گربه را از قبرش دور کند و تازه این شاه بود غیر شاه که دیگر هیچی. «بِسْمِ اللَّهِ» رنگ او را قبول کنید. قرآن می‌فرماید: هرچه رنگ شما داشته باشد می‌پرد و هرچه رنگ خدا داشته باشد می‌ماند.
حتی یک خانم دارد ‌آش می‌پزد عدس پاک می‌کند سبزی خرد می‌کند اگر بگوید این شوهر من زحمت کشیده، بچه‌های من دارند درس می‌خوانند حالا او که کار می‌کند من برای او غذایی درست کنم اگر برای کمک به یک مؤمنی، کمک به یک زحمت کشی، ‌آش درست کند همین عدس‌هایی که پاک می‌کند انگار سبحان الله می‌گوید چون ‌آش که می‌پزد هدفش خدمت به یک مؤمن است اما اگر از ترس شوهر باشد خلاص، فایده‌ای ندارد. اگر کارها رنگ خدایی داشته باشد تا ابد می‌ماند. علت این که امام حسین(ع) ماند و یزید پرید همین است با «بِسْمِ اللَّهِ» به کارها رنگ خدایی بدهید.
5- حمد از بیماری غرور جلوگیری می‌کند
غرور. در نماز هم می‌گویی «رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) و هم «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) یعنی بشر، خدا رب توست یعنی تو مربوبی. خدا مالک توست یعنی تو مملوکی. اگر بگویند تو مملوکی پس غرورت برای چیست؟ مثل این که بگویند قالی برای تو نیست ملک دیگران است وقتی آدم بفهمد قالی برای او نیست دیگر باد نمی‌کند.
آدم اگر بفهمد پول‌های بانک برای او نیست باد نمی‌کند همه‌ی این‌هایی که باد می‌کنند خیال می‌کنند که مالکند. ما نوبتمان است که روی این فرش استفاده کنیم مالک فرش معلوم نیست کی باشد؟ «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» مالک دنیا و قیامت تو هستی اصلاً تو ربی من مربوبم.
شخصی خیلی غرور داشت گفتند چیه که خیلی مغروری؟ اولش تو یک نطفه پست بودی و آخرش هم یک مردار می‌شوی الآن هم چیزی نیستی. آدم بایستی توجه به ضعف داشته باشد. جداسازی. گاهی آدم فکر می‌کند تافته جدا بافته است نخیر «رَبِّ الْعالَمینَ» یعنی همه‌ی هستی یک رب دارد.
همه‌ی ما از خاکیم همه‌ی ما می‌میریم. خدا پروردگار همه است همان خدایی که جوجه را مرغ و تخم هندوانه را هندوانه می‌کند تو را هم یک انسان کامل می‌کند بنابراین تو استثناء نیستی.
6- حمد درمان بیماری یأس
آدم گاهی احساس یأس می‌کند «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» (فاتحه/3) سرچشمه‌ی رحمی برای چه مأیوس می‌شوی هرچه گناه کرده‌ای بگو خدایا معذرت می‌خواهم می‌بخشی. شخصی آمده بود مکه پرده‌ی کعبه را گرفت و گفت خدا ببخش مرا، بعد گفت می‌دانم نمی‌بخشی. امام زین العابدین(ع) شنید و فرمود: چرا این کلمه را گفتی؟ گفت آخر من گناهی کرده‌ام که خدا دیگر مرا نمی‌بخشد فرمود: چه کار کردی؟ گفت من جزو لشکر یزیدم که رفتم کربلا امام حسین(ع) را بکشم. امام فرمود: همین گناه یأس تو از گناه لشکر یزیدی تو بیشتر است. من به جوانی گفتم: چرا جلسه‌ی ما نمی‌آیی؟ گفت: من جوانم کارهایی کرده‌ام. خلاف‌هایی مرتکب شده‌ام که رویم نمی‌شود بیایم مسجد. گفتم گناه رویم نمی‌شود بیایم مسجد از گناهی که کرده‌ای بیشتر است. اتفاقاً وقتی گناه کردی حتماً بیا مسجد. چون قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود/114) هرکس خلاف کرد زودتر بیاید مسجد. آقایی در کاشان پول داد به یک فقیری یک نفر همراه آقا بود گفت به او نده. گفت چرا؟ گفت تریاکی است. برگشت و یک خرده دیگر به او پول داد. گفت: حالا که تریاکیه پس خرجش بیشتر است. اگر در یک محله یا شهرکی زندگی می‌کند که حزب‌اللهی‌اش کم است حالا که حزب‌اللهی‌اش کم است حزب‌اللهی‌ها باید بیشتر حزب‌اللهی کنند. خانم‌ها وقتی سکنجبین می‌پزند می‌چشند اگر دیدند ترشی ‌اش بیشتر است شکرش را بیشتر می‌کنند حالا که این فوکلی است من حزب‌اللهی‌تر باشم.
7- سوره حمد درمان قساوت قلب
قرآن می‌فرماید اگر خلاف کردی حتماً نماز بخوان. یکی از گناهان قساوت قلب است، آدم سنگدل می‌شود. کسی که روزی شصت بار بگوید رحم نمی‌تواند بی رحم باشد(در هر رکعت شش بار ده رکعت که جمعاً شصت بار می‌شود) کسی که روزی شصت بار صابون بزند دیگر چرکی روی بدنش نمی‌ماند. این که ما نماز می‌خوانیم و بی رحم هستیم چون غافلیم نماز می‌خوانیم.
8- نماز درمان بیماری ترس از قلدرها
اگر بفهمیم در نماز حرف از رحمت می‌زنیم نه خودمان مأیوس می‌شویم و نه به خلق خدا بی رحمی می‌کنیم. امام(ره) فرمود نماز کارخانه‌ی انسان سازی است. یکی از عیب‌ها ترس از قلدرهاست. آدم در نماز می‌گوید نترس «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (فاتحه/5) فقط بنده‌ی توام و فقط از تو کمک می‌خواهم نه از شرق و غرب. رمز این که امام(ره) نمی‌ترسید توحیدش بود می‌فرمود من از هیچ کس نمی‌ترسم در عمرم نترسیده‌ام.
نقلی شده که زینب کبری(س) اربعین آمد زیارت. وقتی برادرهایش شهید شدند و اسیرش کردند رفت در شام سخنرانی کرد به شاه و قلدر زمان گفت: من تو را خیلی صغیر و پست می‌دانم. خیلی مهم است. زن‌های ما از سوسک می‌ترسند او هفتاد و دو داغ دید این همه زجر کشید به قلدرترین فرد تاریخ گفت بسیار پستی. اصلاً باید افتخار کنیم اسم دخترمان زینب(س) باشد. من اسم دخترم را زینب نمی‌گذارم چرا؟ آخر زینب(س) غصه خورد!
حالا مثلاً شهلا بگویی دیگر غصه خور نخواهد بود. این قدر شهلای بدبخت داریم این قدر محیا و مهلای داغان داریم.
9- عزت دست خداست
پدر من وقتی مرا طلبه کرد بسیاری از تجار کاشان، پدر من بازاری بود مغازه داشت نخ و ابریشم قالی، یادم هست که اوائل طلبگی یکی از تجار مهم کاشان آمد گفت آقا چرا بچه‌ات را طلبه کرده‌ای؟ مگر می‌خواهی بدبخت بشود مگر می‌خواهی گرسنگی بکشد تو خودت تاجری بچه تاجر هم باید تاجر باشد بفرستش تجارت چرا فرستاده‌ای دنبال گدایی. گفت آقا مگر هرکس آخوند می‌شود گدا می‌شود این قدر تاجر ورشکسته داریم که توی زندان است این قدر طلبه داریم که حالا یک لقمه نان دارد بخورد.
من پنجاه مورد رفتم خواستگاری هیچ کس به من دختر نداد دیگر مادرم گفت من خواستگاری نمی‌روم برو شغلت را عوض کن آخوندی که شغل نیست. الآن هم همین طور است دانشجو فقیر است، کارگر بدبخت است. کارگر خوشبخت است این قدر آدم‌های سوپر دولوکس بدبخت شدند این قدر آدم‌های کم رنگ پررنگ شدند و این قدر آدم‌های پررنگ کم رنگ شدند.
آن‌هایی که این رقمی فکر می‌کنند «إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» آن‌ها لنگ دارد. همین که عروس خوب است برای پسرت بگیر بابای عروس فقیر است خوب باشد این قدر دختر باکمال توی خانه‌های فقیرند و این قدر دخترهای پست توی خانه‌های پولدار هستند. اگر خدا کمک کند و آدم نمک فروش می‌شود تاجر نمک، می‌بینی نمک فروش سه بار رفت مکه. من یک قهوه چی را در مکه دیدم گفتم چند بار مکه آمدی؟ گفت چهل و شش بار، من خوب چای دم می‌کنم هر سال کاروانی من را می‌آورد بعد به تاجر قالی گفتم چرا مکه نمی‌روی گفت نمی‌رسم گفتم نه آقا بدبختی.
خدا به آن قهوه چی لطف کرد و به تو لطف نکرد گاهی خداوند به خانواده‌های کم رنگ بچه‌هایی می‌دهد همه نابغه و به خانواده‌های مرفه بچه‌هایی می‌دهد…می‌گفت بچه‌ای دارم نابغه گفت چیه؟ گفت شانزده سالش است به باباش می‌گوید مامان! وضع‌شان هم خوب است.
اگر توحیدش قوی باشد می‌گوید خدایا دل به تو سپردم یعنی داماد اگر داماد خوبی است قبول کردم کار ندارم که خانه دارد، ماشین دارد، تلفن دارد یا ندارد. عروس دختر با کمالی است قبول دارم کاری ندارم که بابا یا عمه‌اش چه طوری است.
این طور شنیدم یکی از علمای مشهد به پسرش نامه می‌نویسد آقا سید علی من پدر تو و پیر مردم، درست است که نجف حوزه‌ی علمیه دارد و هرکس آن جا درس بخواند مرجع می‌شود ولی من در مشهد کسی باشد کمکم کند. ایشان هم دلش می‌خواهد ملاتر بشود و پیش علی ابن ابی طالب(ع) باشد در عین حال می‌گوید چون قرآن فرمود «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (بقره/83) به پدر و مادر احسان کنید. حضرت علی(ع) را خداحافظی می‌کند درس‌های آن جا را هم بر خلاف میلش رها می‌کند و می‌آید مشهد که یک آب جوش دهان پدرش بگذارد و بشود نوکر پدرش آن وقت این که از نجف می‌آید مشهد برای خدمت به پدرش هم مرجع می‌شود هم رئیس جمهور می‌شود هم رهبر می‌شود هم جزو خبرگان می‌شود هم محبوب می‌شود و ولی امر همه‌ی مسلمین جهان می‌شود.
آقایی دیگر هر چه پدرش گریه می‌کند که بیا می‌گوید نه من می‌خواهم ملا بشوم می‌گوید بابا، بابات سوخت، مادرت سوخت، من چند سالی است که تو را ندیده‌ام می‌گوید نه من می‌خواهم برسم به درجه‌ی اجتهاد آن آقایی که می‌داند یک هزارم آقا به مقامی نمی‌رسد.
عزت دست خداست خیلی دنبال پز نگردید. گاهی از یک درخت کوچک آدم کلی پسته برمی دارد و گاهی از یک درخت بزرگ یک کیلو میوه برنمی دارد.
10- حمد درمان بیماری حسادت
حسادت. چرا این دارد و من ندارم؟ «أَنْعَمْتَ» (فاتحه/7) یعنی نعمت‌ها را خدا می‌دهد آدم حسود به جنگ با خدا می‌رود می‌گوید تو بلد نیستی خدایی کنی. اگر دیدید کسی چیزی دارد به او حسادت نورزید. علامت و نشانه‌ی حسود این است که آدم حسود وقتی کمالی را دید نیشی می‌زند که آن کمال را از بین ببرد. مثلاً می‌گوییم عجب خطی دارد؟ بابا قلمش خوب است(خودکارش خوب است، گچ و تخته‌اش خوب است) عجب بیانی دارد؟ از بس که پررو است! چه خوب رانندگی می‌کند؟ بی کله است! چه آشی پخت؟ مادرش کمکش کرد! عجب مقاله‌ای نوشت؟ باباش نوشت! چه خانه‌ای دارد! بابا همه‌اش قرضی است!
بعضی هم نیش نمی‌زنند که کمالش را خراب کنند خودش روی چهار پایه می‌ایستد مثلاً می‌گویند زمانی که ما لیسانس گرفتیم فوری می‌رود بالای تخت زمانی که ما فوق لیسانس گرفتیم یا کاری می‌کند که چهارپایه را از زیر پای او بکشد یا خودش یک چهارپایه بزرگتر می‌گذارد.
گنجشک اگر برود سر منار گنجشک است و طاووس اگر هم برود توی چاه باز هم طاووس است. اگر خداوند به کسی نعمت داد معنایش این نیست که او را دوست دارد. قرآن می‌فرماید: بعضی را ما زندگی مرفه می‌دهیم خوش خوشند اصلاً به آن‌ها می‌دهیم تا غافل شوند. فرضاً بچه‌ام می‌آید و نمی‌گذارد توی کتابخانه مطالعه کنم انگشترم را درمی آورم و می‌اندازم داخل آن اتاق این می‌رود انگشتر را بردارد خیال می‌کند دوستش دارم نه دوستش ندارم می‌خواهم سرگرم انگشتر بشود و من به کار خودم برسم. قرآن می‌فرماید بعضی‌ها را که می‌خواهیم پرت کنیم این‌ها را سرگرم به کار و زندگی می‌کنیم تا از کمالات غافل شود.
می‌بیند ریشش سفید شد. هر روز دست روی تلویزیون می‌کشد تمیز شود اما دو سال است که دست روی سر یک بچه یتیم نکشیده. بعضی‌ها را می‌خواهیم خواب از سرشان بپرد به آن‌ها پول می‌دهیم «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» (توبه/55) گاهی افرادی را می‌خواهیم بسوزانیم به آن‌ها پول می‌دهیم اگر پول نداشته باشد زندگی‌اش راحت است و من برای این که زجرکشش کنم. . . نمی‌خواهم بگویم مال و دنیا بد است اما هر کس دارد نگویید خوشا به حالش. خدا اگر به تو نداد. حساب کن که چی داری؟ ممکن است به او شکل خوب داده و به تو حافظه خوب داده به او صدای خوب داده به تو خط خوب داده به او بیان خوب داده به تو پدر و مادر خوب داده.
خداوند نعمت هایش را تقسیم کرده. نهج البلاغه می‌فرماید «قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا» (نهج‌البلاغه/خطبه‌91) یعنی کنار فراخ‌ها باریکی هاست. کنار قله‌ها دره هاست. قدبلند همت کوتاه «وَ مَادُّ الْقَامَهِ قَصِیرُ الْهمه» (نهج‌البلاغه/خطبه 234)، «طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَانِ» (نهج‌البلاغه/خطبه 234) زبان نرم دل سنگ، خداوند نه همه‌ی نمک‌ها را یک جا ریخته و نه همه‌ی شیرینی ‌ها را یک جا.
11- سوره حمد درمان بیماری بی‌راهه رفتن
بی راهه رفتن یکی از مرض هاست «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) خدایا من بی راهه نروم راهم راه مستقیم باشد و راه مستقیم در هر لحظه در انتخاب همسر، شغل، رفیق، ورزش. آدم می‌خواهد تفریح کند، راه مستقیم. تفریح چیه؟ بوکس. هیچ خاصیتی در دنیا و آخرت ندارد. اما شنا اگر خودش افتاد توی استخر نجات می‌دهد و اگر حادثه‌ای در خلیج فارس اتفاق افتاد حداقل شنا را بلد است اگر کسی هم افتاد توی آب او را نجات می‌دهد. تو که می‌خواهی سجده کنی بر خاک کربلا سجده کن نه پشم اگر پیشانی روی خاک مالیده شود تواضعش بیشتر است. بعد خاک کربلا تو را یاد شهید می‌اندازد تو را یاد بچه‌های پیغمبر(ص) می‌اندازد تو را یاد استقامت می‌اندازد.
سه چیز باعث می‌شود نماز قبول بشود یک حضور قلب دو نماز مستحب و نافله سه سجده بر خاک کربلا. آمد گفت آقا شما می‌گویید اگر کسی سرنماز حواسش پرت باشد نمازش قبول نیست گفت بله گفت خاک توی سر ما گفت چرا؟ گفت برای این که من سر نماز همیشه حواسم پرت است. گفت پس نمازهای مستحبی بخوان، خاک کربلا باعث می‌شود که نمازش بخاطر خون امام حسین(ع) قبول باشد این حدیث بود.
اسلام می‌گوید رنگ لباس باید سفید باشد تا چرک شد آدم بفهمد ولی ما کیف می‌کنیم از لباسی که چرک هایش پیدا نباشد. حدیث داریم دوره‌ی آخر الزمان مردم این قدر فکرشان پایین می‌آید که لباس پشمی می‌پوشند نمی‌دانند لباس پنبه‌ای از لباس پشمی بهتر است. لباس کتانی از پشم بهتر است.
هر مهندسی که خانه‌ای بسازد در آن حریم نباشد یعنی فقر و غنا، حیا، عفت و تقوا در آن لحاظ نشود فکر این مهندس اسلامی نیست و دختر و پسر را بی حیا می‌کند. وضع خانه‌های ما بی حیایی است ضد تقوا و ناموس داری. همه‌ی خانم‌ها اگر چیز گران قیمتی داشته باشند پنهان می‌کنند، چه گوهری از دختر بهتر، هر کس می‌خواهد نگاهش کند فرق است بین جوان‌ها و خدا. جوان‌ها که به تو لبخند می‌زنند تو را برای خودشان می‌خواهند اما خدا تو را برای خودت، می‌خواهد تو پاک باشی.
آمار دخترهای بی حجاب گول خورده بسیار بیشتر از دخترهای محجبه‌ی گول خورده است، سوء قصد به دخترهای بی حجاب بسیار بیشتر است. حتی اگر خداوند ما را آزاد بگذارد باید سراغ حجاب برویم چون به آمار نگاه می‌کنیم مثلاً سر کلاس دانشگاه آن جایی که حریم و تقوا حفظ می‌شود آن جایی که تفکیک است تمرکز برای فهمیدن بیشتر است. اما آن جایی که دختر و پسر قاطی هستند تمرکز از بین می‌رود و دانشجو اگر تمرکز نداشته باشد دیرتر درس را می‌فهمد. این طور نیست که این فوکلی‌ها بی دین باشند منتهی چند تیغ داخل مغزشان رفته مثلاً یکی فکر می‌کند این روشنفکری است باید گفت که فوکل نشانه‌ی روشنفکری نیست ما خیلی خانم محجبه داریم که فهم‌شان هم بالاست.
بعضی‌ها فکر می‌کنند این گناه ساده‌ای است باید گفت که این گناه صغیره نیست این گناهی است که دانشجو را از درس می‌اندازد، راننده را به تصادف وادار می‌کند، آرامش را تبدیل به اضطراب می‌کند، این نگاهی است که زن و شوهرها را به هم می‌ریزد. بسیاری از بداخلاقی‌هایی که مردها در خانه می‌کنند به خاطر دلربایی زن‌های داخل خیابان است. خانم دلربایی تو زندگی‌ها را به هم می‌زند. فردا هم یک خانم خوشگل‌تر از تو پیدا می‌شود دل شوهر شما را می‌برد و شوهر شما نسبت به شما بداخلاق می‌شود «وَ اللَّهُ عَزیزٌ ذُو انْتِقامٍ» (آل‌عمران/4)، «ذُو انْتِقامٍ» یعنی انتقام دارد. مردم اگر خوب باشند لباس فتنه انگیزی که پوشیده‌ای اگر دل او را برد آهش شما را می‌گیرد فردا یا سرطان کلیه یا تصادفی یا حادثه‌ی تلخی شما را می‌گیرد و اگر آدم‌های بدی باشند فحشت می‌دهند.
همراه خوب. «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7) اگر بفهمیم در نماز چه می‌گوییم امراض باطنی با سوره‌ی حمد شفا پیدا می‌کند.
12- باید ایمان و عمل هر دو خوب باشد
چون در آستانه‌ی اربعین هستیم چند تذکر بدهم، ما خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم ایشان فرمود ما فکر نمی‌کردیم یک زمانی روز عاشورا در همه‌ی خیابان‌ها نماز برگزار شود، چون امام حسین(ع) و امام زمان(عج) سر نماز هستند ولی این آقا داشت سینه می‌زد. اما اگر نماز توی خیابان ترافیک بوجود بیاورد حرام است. مردم مریض دارند، مشکل دارند یا شاید اصلاً نخواهند نماز بخواند.
من یک مشت حزب‌اللهی دیدم که باید به آن‌ها تذکر داد. ایمانش خوب است ولی کارش غلط است. حدیث داریم بعضی‌ها ایمان‌شان خوب است و عمل‌شان غلط بعضی‌ها ایمان ندارند و عمل‌شان درست است خوشا بحال کسی که هم ایمانش خوب باشد و هم عمل.
من دیدم که جمعیتی راست مسجد اما توی پارک نماز می‌خواند. ما گفتیم نماز توی پارک نه این که مسجد خلوت شود معنایش این است که یک عروس و داماد یا زن و شوهری رفته‌اند بستنی بخورند صدای اذان بلند شد همان جا کنار پارک نماز بخوانند دو مرتبه بنشینند و تخمه بشکنند هم تفریح و هم نماز اول وقت بخوانند یعنی آن کس که داخل پارک است نباید از خدا غافل شود.
بعضی‌ها می‌گویند آقای قرائتی ما می‌خواهیم نماز بخوانیم یالله موکت بده می‌گوییم بابا شما سالی یک بار می‌خواهی نماز بخوانی موکت می‌خواهی چه کار؟ برای نیم کیلو آرد که نانوایی بار نمی‌کنند. تازه من مدیر عامل کارخانه موکت نیستم ما موکت را به آموزش و پرورش می‌دهیم که سالی نه ماه نماز می‌خواند نه شما که در سال یک ربع می‌خواهید نماز بخوانید یک نفر مسئول نماز بشود مهر و گونی تهیه کند یا به عزادارها بگوید که هر کدام سجاده بیاورند. ظهر روز اربعین فضای ایران باید فضای نماز شود و هر چه مردم با خدا گره بخورند آمار فساد کم می‌شود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment