موضوع: تفسیر سوره حجرات (23)
تاریخ پخش: 19/07/80
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- تفسیر سوره حجرات
تفسیر سوره حجرات را میگفتیم، در این جلسه انشاء الله یازده را تفسیر خواهیم کرد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ» (حجرات/11)
با این که این سوره 17، 18 آیه دارد چهار، پنج تا «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» دارد، یعنی هیچ سوره قرآنی به اندازه سوره حجرات نسبت به کوچکیش «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» ندارد. هر کجا هم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» هست، پیداست که این آیه در مدینه نازل شده، معمولاً آیات مکه «یا أَیُّهَا النَّاس» است و آیاتی که در مدینه نازل شده «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» هست.
«یا أَیُّهَا النَّاس» یعنی ای مردم، «یاأ َیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنی ای کسانی که حساب شده هستید، ایمان آوردهاید، رشد کردهاید مثل این که یک وقت میگوید: بچه و یک وقت میگوید دبیرستانی و یک وقت میگوید دانشجو، کدش فرق میکند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» باز نمیگوید «یا ایها الذین آمنوا لا تسخروا». نمیگوید مؤمنین مسخره نکنید، پس معنایش این باشد که شما مسخره چی هستید، میخواهد بگوید کسی، کسی را مسخره نکند. تو که آدم حسابی هستی،
آخر ببینید یک وقت میگویم تو دروغ نگو، طرف بهش بر میخورد میگوید: مگر من دروغ گفتهام و دروغگو هستم؟ یک وقت میگویم: مؤمنین نباید کسی دروغ بگوید، نمیگویم تو دروغ نگو، این به در بگو که دیوار بشنود است، این ادب سخن گفتن است، که اگر خواستید یک حرف منفی بزنید، عیبی از کسی بگیرید هیچ وقت طرف را مخاطب قرار ندهید، نگو خادم باید خوش اخلاق باشی، بگو خادم مسجد باید خوش اخلاق باشد، اما نگو تو.
«لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» مسخره نکند قومی، قومی را. چرا؟ شاید آنکه مسخرهاش میکنی از تو بهتر باشد. زنها هم همدیگر را مسخره نکنند شاید آنکه مسخرهاش میکنی از تو بهتر باشد.
2- ریشههای تحقیر دیگران
حالا نکاتی را در اینجا تذکر میدهم:
1-ایمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نیست.
میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ» تو که ایمان داری نباید کسی، کسی را مسخره کند، ایمان با مسخره کردن سازگار نیست. ایمان با مسخره کردن مؤمنین سازگار نیست، چون میگوید: «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» تو ایمان داری، اگر ایمان داری مسخره ممنوع.
2- ریشه مسخره چیست؟ این است که تو خودت را بهتر میدانی او را پست میدانی، چون اگر خودت را بهتر ندانی و او را پست ندانی مسخره نمیکنی. حالا ریشههای تحقیر را برایتان میگویم من اینجا نوشتهام. ریشههای تحقیر، ریشههای مسخره و تحقیر دیگران.
1- خودبرتربینی: آدم خودش را بهتر میبیند او را دست میاندازد، حالا خودبرتربینی باز چهار شاخه دارد.
الف: یا از نظر مالی خود را بهتر میداند.
ب: یا از نظر علمی خود را بهتر میداند و مسخره میکند.
ج: یا از نظر جسمی
د: یا از نظر اجتماعی خودش را بهتر میداند.
قران برای همه آیه دارد: از نظر مالی چون فکر میکنی پول خودت و بابات بیشتر است مسخرهاش میکنی.
قران میگوید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) وای بر کسی که مسخره میکند کسی را.
«هُمَزَهٍ» و «لُمَزَهٍ» یعنی کسی که مسخره میکند حالا یا رو به رویش یا پشت سرش،
دست نباید از «الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (همزه/2) چون مال جمع کرده و خودش به پول هایش و قلکش و پول پدرش مینازد و خودش را از نظر مالی برتر میداند. «هُمَزَهٍ» «لُمَزَهٍ» نیشش به خاطر پولهایشِ است. چون پول دارد او را مسخره میکند.
یا از نظر علمی حود را برتر می داند، قران از نظر علمی میفرماید: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم» (غافر/83) به خاطر یک درسی که خوانده در حوزه یا دانشگاه و مطالعهای که کرده، به مقدار علمی که دارد شاد است و به همین خاطر:
«حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (هود/8) چون علم دارد «یَسْتَهْزِؤُنَ» دیپلم است سر به سر سیکلی میگذارد دبیرستانی است سر به سر راهنمایی میگذارد.
گاهی هم خودبرتربینی جسمی است، میگوید: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّه» (فصلت/ 15) چه کسی قدرتش از ما بیشتر است؟ ما زور و اسلحه و اف 16 داریم.
یا از نظر اجتماعی: به پیامبر(ص) میگفتند: اینها که دور تو هستند یک مشت آدمهای اراذل واوباشند، «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا» (هود/27) اینها که دور و بر تو هستند پایگاه اجتماعی ندارند، یک مشت آدم بی سروپایی هستند، شخصیتهای بالا که نیامدهاند دور تو، یک مشت فقیر و فقرا آمدهاند و به تو ایمان آوردهاند.
ببینید نیش میزند یا از نظر اجتماعی یا پول و یا سوادش بیشتر است نیش میزند. میگوید ای مؤمنین سر به سر همدیگر نگذارید، به چیزی که دارید ننازید:
«عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ» شاید او بهتر باشد. پس گاهی ریشه مسخره خودبرتربینی است.
2- گاهی ریشهاش تفریح و سرگرمی است.
میخواهیم شوخی کرده طنز بگوییم، نمیخواهیم بگوییم من بهتر از او هستم. گاهی هم همه مثل هماند گاهی برای اینکه کسی را دست بیاندازند تفریح میکنند.
3- گاهی طمع و عقده است. علتی که سر به سر او میگذارد عقدهای است. آیه عقده این است:
میآمدند پیش پیغمبربرای پولها، چه میکنی به پولها؟ مردم به تو خمس و زکات میدهند، معلوم نیست پولها کجا میرود، پولها کجا رفت؟ قرآن میگوید: پیغمبر به تو میزنند که پولها کجا رفت؟ «مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ» (توبه/58) «یَلْمِز» همان همزه و لمزه «یَلْمِزُکَ» نیش میزند به تو «مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ» صدقات یعنی زکات، در صدقات، در زکات نیش میزنند. میگویند: پولها کجا رفت، میگوید: این عقدهای است. «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها» اگر عطا بشود، یک خورده پولها ر ا به خوش بدهی «رَضُوا» راضی میشود و دیگر نیش نمیزند «وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ».
پس بعضیها میگویند: آقا پولها و بیت المال کجا رفت معلوم نیست چیه، چیه، چیه، تقاضا میکند بهش نمیدهند نیش میزند.
ریشههای مسخره کردن: 1- خودبرتربینی 2- سرگرمی 3- عقده و طمع
4-گاهی هم جهالت است، نادانی:
بنی اسراییل به حضرت موسی(ع) گفت: تو ما را مسخره کردهای، «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً» (بقره/67) تو مرا مسخره کردهای.
فرمود: «قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ» (بقره/67) پناه میبرم که جاهل باشم، یعنی مسخره کار جاهل است، از این که به موسی میگویند: تو ما را مسخره میکنی و موسی(ع) جواب میدهد که پناه میبرم به خدا که جاهل باشم یعنی مسخره کار جاهل هاست. اینها ریشههای مسخره است. گاهی مسخرهها ناخواسته است. آدم حالیاش نیست کسی را مسخره میکند (یعنی جاهل است؟) یک قصه بگویم که کسی کسی را مسخره میکند. حالیاش نیست خیلی هم آدم خوبی است منتها ناآگاهانه کسی را مسخره میکند.
3- کرامت انسان نزد مکتب امام صادق
امام صادق(ع) به اسحاق فرمود: زکات مالت را چگونه میدهی؟ اسحاق گفت: من سال به سال که گندم را درو میکنم، چون هر کسی گندم داشته باشد و گاو و گوسفندی داشته باشد، گندم و جو و خرما و کشمشی داشته باشد یا طلا و نقرهای داشته باشد سال به سال باید مقداری زکات بدهدـ امام صادق(ع) فرمود: اسحاق تو که وضعت خوب است، چطور زکات و پول فقرا را میدهی؟ گفت هیچی صبر میکنم فقیرها میآیند درب خانه را میزنند من بهشان میدهم. فرمود: تو ذلیل میکنی مؤمنین را. گفت چرا؟ گفت: تو باید بروی در خانه فقرا زکات را بدهی، نگذاری فقرا بیایند در خانه تو.
پس ببینید امام صادق به اسحاق فرمود: تو مؤمنین را تحقیر میکنی، با این که جناب آقای اسحاق هم شیعه خوبی بود و هیچ قصد توهینی هم نداشت. از این میفهمیم که اگر خواستید به فقیر کمک کنید شما بروید در خانه فقیر، میخواهی برنج و روغن بدهی برو در خانهشان بده. نگو تو بیا در خانه بگیر، چون وقتی او میآید بگیرد خوار میشود. در خانه فقیر چیزی بدهید نگذارید فقیر بیاید در خانه شما. اینها تحقیرهای ناخواسته است. حواست را جمع کن میدانی چه کردی؟ تو مؤمنین را ذلیل کردی. هر کسی مؤمنین را تحقیر کند، اعلام جنگ با خدا کرده. مواظب باشیم کسی را مسخره نکنیم، خوار نکنیم.
درجات مسخره:
هرچه مهمتر باشد گناهش بیشتر است. قرآن میفرماید که: «أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ» (توبه/65) آیات خدا را مسخره میکنید؟ سلمان رشدی کتابی نوشت پیغمبر را مسخره کرد، امام خمینی(ره) از اینجا دستور داد حتی اگر در لندن پیداش کردید بکشیدش، هر کسی هم در راه درگیری با سلمان رشدی کشته شود شهید است. یک مؤمن را مسخره کنی خطرناک است، چه برسد به مؤمن عالم.
با کمال تأسف الآن مسخره زیاد است، همدیگر را مسخره میکنند. انگار قیامت نیست، قیامت هست خیلی هم خطرناک است.
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزله/7) ذرهای کار خیر بکنی قیامت حساب دارد، و ذرهای کار شر بکنی قیامت حساب دارد، چرا مسخرهاش میکنی؟ حتی گناهکار را ما نباید مسخرهاش بکنیم.
حدیث: اگر کسی مجرم است و بناست شلاق بخورد، شلاق بزن ولی نگو خاک تو سرت کند. شما حق نداشتی بگویی خاک تو سرت کند، حق داشتی شلاقش بزنی خاک تو سرت چرا گفتی؟ حرف زشت بد است.
در جنگ صفین یکی از یاران حضرت علی(ع) حرف زشت زد، حضرت فرمود: چرا حرف زشت زدی؟ من کراهت دارم از اینکه شما و شیعیان من فحش بدهد. چرا حرف زشت زدید؟
مواظب باشیم هر زمانی یک چیزی مد میشود، یک بار مد میشود بازاریها را مسخره میکنند، یک بار مد میشود سر به سر نمیدانم یک ادارههایی میگذارند، یک بار مد میشود…، هر روز یک برنامه ایست که بعضیهایش هم پیش بینی شده است، اصلش بعضی طراحی میشود. مثلاًً این گروه را خوار کنیم، بیایم این قشر از جامعه را بشکنیم.
چند تا گناه در مسخره کردن هست. آخر بعضی از گناهان گناه بزرگ است. گناه بزرگ یعنی این گناه چند تا گناه دیگر توش است. یک قصه برایتان بگویم: میگویند شیطان با یک حرامزادهای قرارداد بستند بروند فتنه و فساد کنند، بعد بیایند گزارش بدهند که شیطان بیشتر میتواند شیطانی کند یا حرامزاده بیشتر میتواند حرامزادگی کند، صبح زود قراردادها را بستند و رفتند یکی به شرق و یکی به غرب، غروب برگشتند گفتند چه کردی؟ حرامزاده گفت: چهارتا را وادار کردم کتک کاری کنند، چند نفر را وادار کردم فحش بدهند، چند نفر را تحریک کردم غیبت کنند، چند نفر را تحریک کردم دزدی کنند، آمار داد مثلاً 79 رقم تولید داشتهام من، تولید جرم و جنایت، به شیطان گفت چه کردی؟ گفت: من امروز کاسبی گیرم نیامد فقط یک زن و شوهر گناهکار را وادار کردم که اینها زنا کنند، بچه حرامزاده درست بشود، گفت: خاک بر سرت کند تو یک گناه تولید داشتهای و من 79 تا، گفت: نه من یک تولید داشتهام حرامزادهای مثل تو، روزی 79 تا تولید میکند.
4- امیدوار کنندهترین آیه
تا خلاف کردید دو رکعت نماز بخوانید. قرآن میگوید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114).
در حدیث: امیدوارکننده ترین، کدام آیه بیش از هر آیه دیگر آدم را امیدوار میکند. رفراندوم، همه پرسی، کدام آیه توی قران است که آدم امیدوار میشود یکی گفت: «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا» (زمر/53) خداوند همه گناهان را میبخشد. این خیلی آدم امیدوار میشود. یکی گفت و هر کسی چیزی گفت: حضرت فرمود: این آیه از همه آیات امیدوارکنندهتر است که: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» چون قران میگوید: «أَقِمِ الصَّلاه» (هود/111) نماز را بپا کن. پشت سرش میگوید: خوبیها بدیها را از بین میبرد. شما اگر گناه کنی و عذرخواهی کنی خدا میبخشد. حالا اگر شما را نبخشد ولی پیغمبر بگوید: خدایا ایشان را ببخش، خدا دعای پیغمبر را قبول کرده و میبخشد.
یک گناه در قرآن است که خداوند به پیامبر میفرماید: معطل نباش، هفتاد بار هم اگر تو برای مردم استغفار کنی، من این مردم را نمیبخشم، «إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّهً» (توبه/80) اگر هفتاد بار هم رسول الله دعا کنی من اینها را نمی بخشم. چرا؟ اینها مسخره میکردند مؤمنین را مسخره میکردند. اگناه مسخره، گناهی است که حتی هفتاد بار استغفار پیغمبر مشکل را حل نمیکند. خیلی مهم است.
5- مسخره چندین گناه را به دنبال دارد
برادرها و خواهرها کسی را مسخره نکنید. عواقب مسخره کننده، عواقب کسانی که مسخره میکنند: گاهی یک گناه ضربدر چند گناه میشود. مثلاً شما میگویی مسخره، چند گناه در مسخره هست:
گناهانی که از درون مسخره درمیآید من اینجا بنویسم:
1- گناه تحقیر: کسی که مؤمنی را تحقیر کند.
2- گناه ایذاء: «الَّذینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنین» (احزاب/58) ایذاء: اذیت.
3- گناه کشف عیب: کسی که کسی را مسخره میکند یکی از عیب هایش را برای مردم میگوید، میگوید: فلانی همچین کرده و همچین کرده عیبی دارد، کشف عیب هم گناه است.
4- گناه غیبت: اگر پشت سرش باشد گناه غیبت هم هست.
5-گناه کینه: چون وقتی مسخرهاش میکنی او ناراحت میشود کینه شما را در دل میگیرد.
6-گناه فتنه: گاهی که مسخره میکنی او هم تحریک میشود که انتقام بگیرد یک فتنهای درمیاید.
7-گناه طعنه: یک قصه بگویم: سال هشتم هجری مسلمانها رفتند مکه را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: همه بت پرستها را بخشیدم، همه آنها که خاکستر سرم ریختند بخشیدم، آنهایی هم که به من سنگ زدند بخشیدم، همه را از دم تا دم بخشیدم، فقط سه نفر را نمیبخشم، گفتند: آن سه نفر کی هستند؟ گفت: آنها که مرا مسخره کردند، هجو میکردند، مرا دست میانداختند. رسول خدا(ص) بت پرستها را بخشید، اما مسخره کنندگان را نه.
یک چیزی نو برایتان بگویم: شما اگر گناه کنی بعد بگویی خدایا مرا ببخش، خدا تو را میبخشد، صادقانه بگویی خدایا «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ»
مؤمنین همدیگر را مسخره نکنند شاید اوکه مسخرهاش میکنی از تو بهتر باشد.
6- عواقب مسخره کردن
عواقب کسی که مسخره میکند.
1- به بدترین وضع جان میکند: «مَاتَ بِشَرِّ مِیتَه» (کافی/ج2/ص361) آدمی که مسخره میکند خیلی بد میمیرد. مردنش بد مردنی است. امام صادق(ع) فرمود: کسی که طعنه بزند به مسلمانها، طعنه بزند، بگوید: بله، مثلاً یک ژیان قراضه دارد راه میرود. بگوید: آقا این کادیلاکش آمد. حالا رفته درس بخواند، پرفسور تشریف میآورد. یا طلبه را ببیند، آیه الله را ببین، دست میاندازد و طعنه میزند.
حدیث: کسی که کسی را طعنه بزند، انگار به خدا طعنه زده.
حدیث: کسی که کسی را کلامش را قطع کند و یا طعنه بزند انگار خدا را رد کرده، از همه گذشته این مسخرهها جواب دارد.
حضرت نوح 950 سال تبلیغ کرد. جز گروه کمی ایمان نیاوردند، گفت: خدایا خسته شدم، هر چه گفتم کسی گوش نداد. خدا گفت: خیلی خوب یک کشتی درست کن، حضرت نوح(ع) هم یک کشتی بزرگ درست کرد، هرکسی آمد برود یک متلکی گفت. یکی میگفت که مثلاً مثل اینکه پیامبریات گل نکرد رفتی به نجاری چسبیدهای خوب بد نیست، خوب شد نجاری بلدی، آخوندی نگرفت برو نجار شو، یکی میگفت آدم حسابی آخر تو این کشتی را میسازی آدم عاقل کشتی را کنار دریا میسازد که حلش بدهد در آب، آخر تو این کشتی را توی بیابان میسازی با چه وسیلهای می خواهی این کشتی را ببری در دریا. قرآن میگوید بدون استثناء «کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا» (هود/38) هر گروهی یک متلکی گفتند. قرآن هم میگوید: که حضرت نوح میگفت: «إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ» شما امروز سر به سر ما بگذارید یک روز هم ما سر به سر شما خواهیم گذاشت.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد هر چه مسخره کردهایم آگاهانه و یا ناآگاهانه از سر تقصیرات ما بگذر و از این به بعد ایمانی به ما بده که همه مردم را بندگان خوب تو بدانیم و کسی را مسخره نکنیم که مسخره گناه بزرگی است.
«یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»