تفسیر سوره حجرات – 22

موضوع: تفسیر سوره حجرات (22)
تاریخ پخش: 12/07/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- تفسیر سوره حجرات
سوره حجرات را تفسیر می‌کردیم به آیه دهم رسیدیم از صحبت‌ها، بخش زیادی از آن ماند، از آن آیه‌هایی است که هر مسلمانی به آن نیاز دارد و خوب است که گوش بدهیم «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» (حجرات/10) آنکه جامعه ما به شدت نیاز دارد مسأله برادری است بین مسلمان‌ها که اول انقلاب پر رنگ بود سعی کنیم رنگش کم نشود.
تفسیر سوره حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» مؤمنین با هم برادران اگر چیزی پیش آمد آشتی بدهید «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» تقوا داشته باشید، در اصلاحتان عدالت داشته باشید «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» شاید شما مورد رحمت قرار بگیرید «تُرْحَمُونَ» در جمله قبل گفتیم می‌گوید «إِنَّمَا» یعنی فقط مؤمنین با هم برادرند، یعنی چیزی که می‌تواند مردم را بهم جوش بدهد ایمان است، سیاست و اقتصاد، نژاد و زبان، منطقه و قبیله مثل ایمان قدرت ندارد زور ایمان است که می‌تواند مردم را «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُم» (آل‌عمران/103) دل‌ها را به هم جوش بدهد او خداست می‌تواند بدنها را کنار هم بنشاند ولی قران می‌گوید: «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُم» دلهایتان بهم جوش بخورد، فقط مؤمنین هستند که با هم برادرند اگر مسأله‌ای شد اصلاح بدهید بین برادرانتان «وَ اتَّقُوا اللَّهَ».
در اینجا مسائلی را مطرح می‌کنیم؛ الف) خودنمایی: بعضی وقت‌ها برای این که افراد خودنمایی کنند بگویند ما ریش سفید هستیم من این‌ها را آشتی دادم به خاطر امنیت، من، من، خودنمایی، گاهی برای خودنمایی آدم می‌آید به میدان مردم را آشتی بدهد. این خودنمایی «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» خودنمایی نباشد.
ب) گاهی اصلاح می‌دهد و توقع دارد: می‌گوید من با فلانی تو را آشتی دادم پس تو هم در عوض این کار را بکن توقع دارد می‌گوید «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» اصلاح دادی توقع نداشته باش.
ج) گاهی وقتها در اصلاحش ظلم می‌کند: آشتی می‌دهد اما عادلانه نیست، اگر اصلاح می‌دهی «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» ظلم نباشد.
د) گاهی منت می‌گذارد.
پس همینطور که هر خوبی آفت دارد. اصلاح و آشتی دادن هم افت دارد ولذا پشت سر «فَأَصْلِحُوا» گفته «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» یعنی اصلاحت همراه با آفت نباشد.
2- آفات خوبی‌ها
ما بحثی داریم تحت عنوان آفت خوبی‌ها، عزت خوب است. اما آفت این است که آدم تکبر پیدا می‌کند، ریاست خوب است اما آفت این است که آدم رفیق‌های قبلی‌اش را نمی‌شناسد و فراموش می‌کند. بعد می‌گوید که «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» یعنی اگر می‌خواهید رحمت خدا را دریافت کنید باید شماها آشتی بدهید، آشتی دادن بین دو تا مؤمن سبب می‌شود که رحمت خدا نازل می‌شود، حالا من اینجا یک بحثی دارم که عواملی که رحمت خدا نازل می‌شود خواهم گفت: خب، در این آیه سه مرتبه جمله «فَأَصْلِحُوا» تکرار شده، دو تا «فَأَصْلِحُوا» آیه قبل داشتم «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا» (حجرات/9) دو مرتبه می‌گوید: «بَغَت» باز اینجا هم می‌گوید «فَأَصْلِحُوا» در دو تا آیه سه بار «فَأَصْلِحُوا» گفته. اگر از شما سؤال کردند اسلام طرفدار چیست؟ اسلام طرفدار صلح است. در آیه سه بار «فَأَصْلِحُوا» تکرار شده اینکه می‌گوید: «الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» هستند شامل زنها هم می‌شود که گفتم، چون می‌گوید: «وَ إِنْ کانُوا إِخْوَهً رِجالاً وَ نِساءً» یعنی زنهای با ایمان هم با هم خواهر هستند. صلح و صفا نمونه‌ای از رحمت الهی است. اگر «فَأَصْلِحُوا»، «تُرْحَمُونَ» اصلاح کن مورد رحم قرار می‌گیری خوب، عوامل رحمت توی قرآن چند تا است، یعنی «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» چند تاست.
3- عوامل رحمت در قرآن
یکجا گفته: از خدا و رسول پیروی کنید «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ».
یکجا می‌گوید: از قرآن پیروی کنید «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (انعام/155).
و یکجا می‌گوید: «وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (نور/56).
اگر می‌خواهید رحم کنید اهل نماز و زکات باشید (من چیزی گفتم یک سؤالی کرد جوابش را دادم. سال قبل گفتم باز امسال این سؤال شده، این سؤال را زیاد می‌کنند، مثلاً ما می‌گوییم: اگر عدالت رفتار کنید خدا هم باران می‌فرستد، اگر زکات بدهید باران می‌فرستد، می¬گویند آقا بعضی از کشورهای کافر باران می‌آید. اهل زکات هم نیستند.
من یک مثال بزنم که اینها که پای تلویزیون هستند بفهمند، یک وقت می‌بینی یک بچه کوچولوست کلاس اول و دوم است می‌خواهم هم متوجه بشود. پزشک دو وقت دو جور به مریض می‌گوید: بگذار هرچه می‌خواهد بخورد، یک وقت مریض خوب شده می‌گوییم دیگر پرهیز ندارد. هرچه می‌خواهد بخورد، و یک وقت مریض مردنی است، دکتر می‌گوید: این دو سه روز بیشتر زنده نیست بگذار هر چه می‌خواهد بخورد.
گاهی خداوند افرادی را چون این‌ها دیگر کار از کارشان گذشته، مثل یک بچه‌ای که اصلش دیگه این درسخون نیست دیگه معلم هر روز مشق این را نمی‌بیند هر روز به این نمره نمی‌دهد، هر روز اعصابش را خرد نمی‌کند، هر روز به ایشان هشدار نمی‌دهد، می‌گوید بابا این رفوزه است، می‌آید سر کلاس می‌نشیند معلم هم کاری به او ندارد، ولی نسبت شاگردهای دیگر چرا همچین کردی؟ چرا همچین کردی؟ توبیخ می‌کند، توی دفتر احضارش می‌کند، نمی‌دانم نمره انضباطش را کم می‌کنند به پدر و مادرش تلفن می‌کنند که بچه‌ات کم درس می‌خواند، یعنی فرق می‌کند بچه‌ای که معلم کاری به او ندارد و بچه‌ای که معلم هشدارش می‌دهد، بعضی بچه‌ها را معلم کاری به آنها ندارد یعنی کارشان از کار گذشته.
ممکن است به کشوری کافر باشد خدا هم کاری به آن نداشته باشد، کارش از کار گذشته، قرآن می‌فرماید: «أَنَّما نُمْلی‏ لَهُم» (آل‌عمران/178) ما بعضی‌ها را مهلت می‌دهیم «لِیَزْدادُوا إِثْما» برای این که پیمانه‌شان پر شود. یعنی کارشان از کار گذشته. افراد خوب را می‌گوید: هشدار می‌دهیم گوشمالی می‌دهیم، سرشان را به سنگ می‌زنیم، تنبیهشان می‌کنیم، بارانش را قطع می‌کنیم، بچه‌اش را، خودش را مریض می‌کنیم، آدم‌های خوب را با حوادث تلخ هشدار می‌دهیم اما آدم‌هایی که کار از کارشان گذشته اینها را هم مهلت می‌دهیم. پس خداوند مثل پزشک است، دو جور می‌گوید بخور، هر چه می‌خواهد بخورد، بخورد.
یک آقایی بود می‌گفت، از آقای کافی نقل کرد مرحوم واعظ، می‌گفت: حاج کافی می‌گوید: درب را ببندید، من هم می‌گویم: درب را ببندید، منتها او که می‌گوید درب را ببندید مهدیه تهران پر شده دیگه جا نیست، یعنی درب را ببندید که دیگه جا نیست، من که می‌روم منبر ده نفر هستند آنها هم در می‌روند، من می‌گویم درب را ببندید آنها دیگه در نروند دو تا درب را ببندید داریم، در را ببندید که دیگه جا نسیت، و در را ببندید که این ده تا در نروند، اینطوری است.
پس اگر دیدیم یک کشوری جنایت می‌کند، کفر دارند یا ستم می‌کنند و یا بی عدالتی‌شان در حد اعلاست خدا کاری ندارد اینها را خدا گذاشته برای امتحان‌های ثلث سوم. آخر سال یک نمره صفر می‌دهد به قد درب قوری، و روز به روز هم اعصاب خودش را خورد نمی‌کند.
4- برادری در قرآن
راجع به برادری عرض کنم به حضور شما که واژه‌ها، حالا یک استاد دانشگاه یک طلبه‌ای می‌خواهد راجع به برادری تحقیق کند راجع به صلح تحقیق کند اول واژه‌هایی که در اینهاست، کلمه «صلح» کلمه «اصلاح» کلمه «تألیف»، «أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» (انفال/63) کلمه «توفیق»، «یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما» (نساء/35) کلمه «سلم» «ادْخُلُوا فِی السِّلْم» (بقره/208) این کلماتی هستند که می‌شود روی این آیات و روایات را هم از کامپیوتر گرفت و هم معجمات درآورد.
5- اهمیت آشتی دادن
اهمیت آشتی؛ آشتی دادن از کارهای خداست. می‌گوید خداوند منت می‌گذارد «اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» (آل‌عمران/103) یاد نعمت‌ها باشید «کُنْتُمْ أَعْداءً» با هم بد بودید، بین اوس، خزرج، 120 سال جنگ بود «کُنْتُمْ أَعْداءً» با هم بد بودید «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ» خدا دلهایتان را بهم جوش داد؛ یعنی جوش دادن دل از نعمت‌های الهی است که خدا اسم نعمت را می‌برد.
حدیث؛ همینطور که مال زکات دارد، آبرو هم زکات دارد. کسانی که در جامعه زکات دارند باید پا درمیانی و میانجگری کنند و بین افراد را آشتی بدهند، نگوییم بما چه زکات آبرو این است که انسان آشتی بدهد. یک جایی می‌گوید که: اگر می‌خواهی خدا تو را ببخشد تو دو نفر را آشتی بده خدا تو را می‌بخشد.
«إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا» (نساء/129) اگر بر اساس تقوا دو نفر را با هم آشتی دادید، «فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً» خدا تو را می‌بخشد، اگر می‌خواهی خدا تو را ببخشد، آخر بخشش، دعای کمیل می‌خواند، جمکران می‌رود، مشهد امام رضا(ع) و عمره می‌رود، همه این کارها را می‌کند اما حاضر نیست دو نفر را آشتی بدهد. می‌گوید: یکی از جاهایی که خدا ببخشدت تو هم دو نفر را با هم آشتی بده، و اجر هم داری…
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً» (نساء/85) اگر کسی دلالی کند دو نفر با هم آشتی بدهد، «یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها» (نساء/85) اجر می‌برد. حالا جالب این است که فقط برای آشتی دادن یک دستورات ویژه‌ای داده. دستورات ویژه فقهی، دستورات مخصوص برای آشتی دادن، چندتا دستور مخصوص تو اسلام است.
دروغ مگر حرام نیست؟ اگر خودتی دو نفر را به هم آشتی بدهی دروغ هم جایز است.
خیلی مهم است دروغ حرام برای آشتی دادن حلال می‌شود. «الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَاذِبٍ» (کافی/ج2/ص209) آدمی که می‌خواهد اصلاح بدهد می‌تواند دروغ هم بگوید.
نجوا حرام است. «إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّیْطان» (مجادله/10) تنگ گوشی اما برای آشتی دادن طوری نیست «لا خَیْرَ فی‏ کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ» (نساء/114) ببینید نجوای حرام، دروغ حرام برای آشتی دادن جایز است. نجوای حرام، تنگ گوشی حرام برای آشتی دادن جایز است.
سوگند شکستن برای آشتی دادن، قسم می‌خورد، آخه در صدر اسلام داماد و عروس با هم دعوا می‌کردند پدر عروس قسم خورد گفت: من دخالت نمی‌کنم، گفتند تو پدر عروس هستی بیا پادرمیانی کن، گفت: من قسم خورده‌ام، آیه نازل شد که «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُم» (بقره/224) قسم را مانع کار خود قرار ندهید، قسم را بشکنید پاشو برو آنها را آشتی بده، یعنی قسم شکستنی که حرام است برای اصلاح دادن شکستن قسم هم حلال می‌شود. شکستن سوگند برای آشتی دادن جایز است.
وصیت را گفته‌اند هر جوری گفته باید عمل کرد، مثلاً بنده می‌میرم وصیت می‌کنم چه کنید، چه کنید. وصی من باید طبق سفارش‌های من عمل کند، اما اگر در وصیت من فتنه است. اینجا به وصی اجازه داده‌اند. وصیت را هم بشکند «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفا» (بقره/182) اگر از وصیت کننده کسی که مرحوم شده، وصیتی کرده که در آن فتنه است، اینجا وصیت هم بشکنید.
ما داشتیم دو تا جناح سیاسی، دو تا نمونه بگویم یکی خیلی خوب و یکی خیلی بد. دو تا بسیجی رفتند جبهه هر دو وصیت دادند، یکی وصیت کرده بود که اگر من شهید شدم آن جناح مخالف در تشییع جنازه من شرکت نکند، با این وصیتش فتنه را در منطقه تشدید می‌کند.
یک بسیجی دیگر گفت: اگر من شهید شدم بدنم را دفن نکنید تا دو جناح بیایند همدیگر را ببوسند، آشتی کنند ببین یکی وصیتش فتنه آور است و یکی وصیتش فتنه را برطرف می‌کند. اگر کسی وصیت کرد و این عمل به وصیت که واجب است، اگر در عمل به آن فتنه است شما اینجا وصیت را هم بشکن. شکستن وصیت برای آشتی دادن جایز است.
خون مؤمن ریختن: این دیگه برای آشتی دادن نیست خون مؤمن حرام است آدم بریزد اما قرآن در آیه قبل گفت «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا» (حجرات/9) اگر دو گروه مؤمن با هم شاخ به شاخ شدند اصلاح کنید و اگر دیدید یکی سرکشی می‌کند «فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی» (حجرات/9) آن سرکشی را سرکوب کن «فَقاتِلُوا» بکشش، خونش دیگه ارزش ندارد برای اینکه سرکشی می‌کند امنیت جامعه را بهم می‌زند، و حفظ امنیت ارزشش بیش از خون یک نفر است، خوب این اهمیت آشتی است.
موانع آشتی: شیطان، هوی و هوس، تکبر و غرور نمی‌گذارد، منتها حالا، بعد آخر آیه می‌گوید: «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ».
6- عوامل رحمت در روایات
عوامل رحمت در آیات و روایات:
یکی‌اش همین است که می‌گوید اگر می‌خواهی خدا رحمت کند، عوامل رحمت، عوامل دریافت رحمت.
1- یکی این است: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» اصلاح ذات البین.
2- عیادت مریض: کسی که عیادت بیمار می‌رود فرو می‌رود در رحمت خدا.
3- کمک به ضعفا: «ارْحَمُوا ضُعَفَاءَکُمْ وَ اطْلُبُوا الرَّحْمَهَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالرَّحْمَهِ لَهُم» (بحارالانوار/ج10/ص100) به ضعفا رحم کنید و همین که به او رحم می‌کنی از خدا رحم بخواه.
آیت¬ الله مشکینی می‌گفت: یک هم حجره‌ای داشتم، هم اطاقی من بود، برای رضای خدا لباس‌های او را می‌شستم، توی حجره کمکش می‌کردم، بعد می‌گفت: یا رسول الله، دقایقی که من کفش این را واکس زدم، لباسش را شستم، نان گرفتم، غذا پختم، ظرف شستم، به عوضی که به این طلبه کمک کردم تو به عمرم برکت بده.
آن وقت ببینید آیه الله مشکینی چقدر مبارک شد، چندهزار طلبه را تا حالا تدریس، درس داده، اینطور نیست که گاهی وقت‌ها باید به یک کسی رحم کنید بعد با خدا معامله کند، منت نگذارد که من ظرف‌ها را شسته و نان گرفته یک کاری کنیم و با خدا معامله کنیم. رحم به افراد عیالمند به خصوص به آنهایی که دختر دارند. حدیث، کسی که سه تا دختر دارد جهاد به او نیست، چهار دختر رحمش کنید به او وام بدهید.
مصافحه: معانقه.
یک کسی به شما مراجعه می‌کند و می‌گوید من گرفتاری دارم. حدیث، خود این آقا که آمده پیش شما این رحمت الهی است، می‌توانی کاری بکنی بکن.
حدیث، پا شدی راه رفتی کارش را انجام دادی همینطور که راه می‌روی انگار در بین صفا و مروه راه می‌روی.
کلمات نرم و لطیف مایه رحمت است. لطیفه‌ای بگوید و یک کلمه نرم بگوید.
قیام برای نماز: کسی که پا می‌شود نماز می‌خواند از اوج آسمان تا عمق زمین، فرشته‌ها، او را در برمی‌گیرند اینها «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» است.
حدیث، امام صادق(ع) فرمود: دو تا مؤمن برادر همدیگرند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» این فردوسی که می‌گوید: بنی آدم اعضای یکدیگرند، این حدیث است. در حدیث آمده که: اگر یک عضوی به درد آمد بقیه عضوها هم باید بدرد بیاید. فردوسی این را برداشته به شعر درآورده.
حالا برادر کیست؟ برادر سی تا حق دارد، این در روایت است: مهربانی، اسرارش را پنهان کردن، اشتباهاتش را جبران کردن، اگر عذری می‌خواهد قبول کند، در مقابل بدگویان ازش دفاع کردن، به وعده‌اش عمل کن، اگر مریض شده عیادتش برو، تشییع جنازه‌اش برو، اگر دعوت کرد قبول کن، هدیه بهت داد قبول کن، نعمت او را تشکر کن، در یاری او کوشش کن، ناموسش را حفظ کن، حاجتش را برآور، مشکلاتش را حل کن.
اینها دیگه سفارش‌اتی است که شده، در برابر دشمن همه باید بسیج شوند حتی شیعه و سنی. الآن پنج انگشت داریم این شصت است می‌گوید: زنده باد من، من نباشم با آن چهار تا نمی‌توانی دگمه یقه‌ات را ببندی، می‌بینی راست می‌گوید. این می‌گوید زنده باد من، می‌گوییم تو کیستی؟ می‌گوید من در انگشت نگاری، این می‌گوید زنده باد من، از همه قوی ترم، این می‌گوید زنده باد من، تو کیستی؟ می‌گوید: انگشتر در من قشنگتر است، شما اگر انگشتتر را به شصت کنی، یا به این کنی زشت است، خیلی خوب هر انگشتی خصوصیتی دارد اما در مقابل دشمن مشترک متحد شدید حالا این می‌گوید: من جعفری‌ام، مالکی‌ام، شافعی‌ام، حنفی‌ام، در مقابل دشمن مشترک باید متحد بشویم.
حدیث، مسلمان‌ها یک دستند در مقابل دشمن. حدیث، امیرالمؤمنین(ع) می¬فرماید: اگر برادرت را دوست نداری برادر تو نیست.
7- برای آشتی دادن دیگران پول خرج کنید
دقایق آخر بحث است، بهترین برادر کیست؟ روایات داریم «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» برادران با هم برادرند «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» امام صادق(ع)، پول می‌داد، می‌گفت: اگر بین مسلمان‌ها اختلاف است با پول من، پول را بده و این‌ها را به هم آشتی بده. حضرت امام خمینی (ره) علیه یک پولی داده بود به دادستان آن زمان گفته بود اگر یک وقت دیدی که دو فتنه‌ای است برای مسایل مالی و شما می‌توانی با یک پولی این فتنه را بخوابانی با پول من این فتنه را حلش کن.
آشتی دادن خیلی مهم است برای رضای خدا در ماه عزیز رجب و شعبان و آستانه ماه رمضان که بیننده‌ها بحث را گوش می‌دهند اگر توی فامیل دو نفر قهراند یک مهمانی راه بیاندازیم، بریم خانه آن، بریم خانه اون، آشتی بدهیم «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ» (آل‌عمران/134) آیه قرآن است «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» آیه قرآن است «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن» (مؤمنون/96) آیه قران است، «صِلْ مَنْ قَطَعَک» (من‏لایحضره‏الفقیه/ج4/ص177) حدیث است او قطع رابطه کرده است تو نکن.
امام سجاد(ع) می‌فرماید: ایمانی به من بده که او غیبت می‌کند من خوبی‌اش را بگویم. بدی‌اش را قورت بدهم، کینه مؤمن نباید در دل ما باشد قرآن می‌گوید «رَبَّناَ لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا» (حشر/10) خدایا در دل ما کینه هیچ مؤمنی را نگذار. قلبی که کینه دارد خدا لطف نمی‌کند، شما یک لیوان بیاورند سوسک در آن باشد چایی و شیر در آن می‌کنی؟ می‌گوید آقا پشه توش است، اگر استخری سگ و گربه مرده در آن باشد، شما آبش می‌کنی؟ قلبی که کینه مؤمن توش است این مورد لطف خدا قرار نمی‌گیرد، مؤمنین با هم برادراند، سریع اگر گیری پیدا شد باید پاشیم اینها را بهم آشتی بدهیم، و کلماتی هم که فتنه انگیز است نگوییم، سخن چینی، غیبت، و چیزهایی که محبت آور است انجام بدهیم، هدیه، سوغاتی، دید و بازدید اینها فعلاً بس است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment