موضوع: تفسیر سوره حجرات(19)
تاریخ پخش: 22/06/80
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- ادامه تفسیر آیه نهم از سوره حجرات
سورهی حجراتی را که تفسیرش را شروع کردیم الآن رسیدهایم به آیه نه در آیه نه ماندیم که حالا هم این جلسه را یک مقداری صحبت کنیم. آیه نهم از سورهی حجرات: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنین» (حجرات/9)
اگر دو طایفه از مؤمنین دو کشور اسلامی دو قبیله و محله«اقْتَتَلُوا» (حجرات/9) با هم در گیر شدند، دست به شمشیر بردند «فَأَصْلِحُوا» امت اسلامی بی تفاوت ننشیند، قیام کند، اصلاح کند بین این دو قبیله را، اما اگر یکی گردن کلفتی کرد اگر «بغت»، «بغی» باغین یعنی سرکشی«فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما» (حجرات/9) اگر یکی از آنها«فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» یکی از این دو قبیله بر قبیلهی دیگر سرکشی کرد شما هم بسیج شوید دست جمعی همهی کشورهای اسلامی «فَقاتِلُوا» بکشید آن کشور، طایفهای که «تَبْغی» گردن کشی و گردن کلفتی میکند، زیر بار حق نمیرود، دست به شمشیر ببرید «حَتَّى» تا این که «تَفیءَ» آن قبیله و طایفه سرکش برگردد «إِلى أَمْرِ اللَّهِ» برگردد به سمت فرمان خدا، تن به حق بدهد «فَإِنْ فاءَتْ» همین که دیدید طرف برگشت «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما» پس اصلاح کنید بین این دو قبیله «بِالْعَدْل» عادلانه قضاوت کنید «وَ أَقْسِطُوا»، «قسط» به عدالت رفتار کنید. «إِنَّ اللَّه» بدرستی که خدا«یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ» (حجرات/9) برگزار کنندگان قسط را دوست دارد.
اگر دو قبیله و دو فامیل به همدیگر درگیر شدند بی تفاوت نباشید بپا خیزید و اصلاح کنید اگر در اصلاح یکی سرکشی کرد علیه سرکش بسیج شوید، سرکش را سرکوب کنید تا تسلیم فرمان خدا شود همین که تسلیم شد شما عادلانه اصلاح کنید و خداوند برقرارکنندگان عدالت، عدالت خواهان را دوست دارد.
2- اصلاح و آشتی بین دو گروه
این ترجمهی آیه، نکاتی از این آیه خدمتتان نوشتهام که بگویم مطالبی است که عرض میکنم: یک حالا بعضیهایش یک مقدار طلبگی است البته توی ایران هم دبیرستانیها با ادبیات عرب آشنا هستند «طائِفَتانِ» یعنی دوطایفه از نظر اصلاح عربی باید بگوید «طائفتان اقتتلا»، «اقْتَتَلُوا» جمع است، این میخواهد بگوید سران مالی دو طایفه هستند اما درگیری که شد همه قاطی میشوند، یعنی در جنگ همه خودشان را قاطی میکنند و لذا نمیگوید: «طائفتان اقتتلا»، طایفه دو تاست اما وقتی درگیر شدند غیر این دو طایفه هم به حمایت از آنها میآیند دیگر دو تا نیست، چند تا، گاهی دو نفر باهم دعوا میکنند اما وقتی جنگ شروع شد دیگه دو تا نیستند یک هیئت این طرف و یک هیئت آن طرف میشود. پس بنابراین درگیری را «اقْتَتَلُوا» گفته دسته جمعی، اصل فتنه مال دو طایفه است جنگ که پیش آمد دیگه مال دو طایفه نیست، «اقْتَتَلُوا».
بعد میگوید: «مِنَ الْمُؤْمِنین» از این معلوم میشود که ممکن است آدم مؤمن باشد، خودی هم باشد باز دعوا کند، آقا اگر مؤمن است چرا دعوا میکند، طرف ایمان دارد، دعوا هم میکند به یک کسی گفتند: سرما خوردی خربزه نخور، گفت: من هم سرما میخورم هم خربزه میخورم. این حالا هم مؤمن است هم درگیر. و اگر دو طایفه از مؤمنین دیگر شدند«فَإِنْ فاءَتْ» یعنی سریع اقدام کنید، «فاءَ» یعنی تند یعنی نگذارید قصه خیلی طول بکشد: «فَأَصْلِحُوا» یعنی سریع اقدام کنید.
ما دو تا «أَصْلِحُوا» در آیه داریم یکی این جا داریم «أَصْلِحُوا بَیْنَهُما» یک این جا میگوید «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما» منتهی در «أَصْلِحُوا» اول عدل نیست در «أَصْلِحُوا» دوم میگوید: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْل» این جا میگوید: اصلاح بدهید بینشان را دیگه نگفته «بِالْعَدْل» این جا میگوید «اصلاح بدهید به عدل» چون در درگیری اول آدم نمیداند حق با کیست، فعلاً آتش بس و جنگ متوقف بشود، بعداً که فهمیدیم یاغی و سرکش کیست آن جا که جلو یاغی را گرفتیم میگوییم حالا عادلانه باید خسارت جنگ را هم بدهد، نمیشود دو نفر که درگیر هستند بگوییم خوب آشتی کنید ببوسید یا الله صلوات؟ تمامش کنید. چی چی صلوات جیب مرا زده.
3- خاطرهای از جنگ و صلح ایران و عراق
یک خاطره برای من پیش آمد زمان جنگ با بعثیها، که ایران جنگ داشت رفته بودیم مکه، صدام میگفت بیایید صلح کنیم، ایران هم صلح را نمیپذیرفت. صلح این است که دادگاه بین المللی متجاوز را ثابت و معرفی کند، دو جبران خسارت، سه پس دادن اراضی اشغال شده، ما میگفتیم با این شرط، او میگفت نه بیایید صلح کنیم.
رفته بودیم مکه و یک تاجری پارچه فروش بود ایرانیها رفته بودند پارچه بخرند او میگفت شما ایرانیها جنگ طلب هستید، صدام میگوید صلح کنیم. جرا صلح صدام را قبول نمیکنید. اینها با عربی داشتند با او کلنجار میرفتند او هم زیر بار نمیرفت ما هم آمدیم از پیاده رو رد شویم گفتند آقای قرائتی بیا بیا گفتند این میگوید صلح را قبول کنید. ما چی چی بگوییم بعد هم گفتند این شیخ ماست. من هم گفتم: یکی از این طاقههای پارچه را بردارید بروید کنار بایستید نه این که فرار کنید بروید یک خورده عقبتر این هم یکی از توپهای پارچه را برداشت و رفت، او گفت کجا رفتی؟ گفتم بیا صلح کنید گفت پارچه را پس بده. گفتم ما هم همین را میگوییم میگوییم زمین را پس بده تا صلح کنیم مگر میشود یکی یک طاقه پارچه را بردارد و فرار کند بعد بگوییم بیایید با هم صلح کنید گفت: فهمیدم. گفتم: خوب است.
اول که جنگ است میگوید آتش بس، بعد که معلوم شد یاغی و متجاوز کیست؟ بعد یاغی راباید سرکوب کرد خسارت جنگ را هم باید ازش گرفت. از این معلوم میشود امت اسلامی شرائط فرق میکند، در این آیه هم «أَصْلِحُوا» داریم دو تا «أَصْلِحُوا، أَصْلِحُوا» بین دو تا «أَصْلِحُوا» یک «فَقاتِلُوا» هم داریم.
4- اسلام دینی میانهرو است
اسلام طرفدار خشونت است یا رحمت؟ هر دو اون جا که باید «أَصْلِحُوا» و آنجا هم که گردن کلفتی میکند پاسخ خشونت، خشونت است «فَقاتِلُوا» پس در این آیه هم «أَصْلِحُوا» داریم و هم «أَصْلِحُوا» و هم «فَقاتِلُوا» هم نرمش داریم و هم صلابت، حاجیها که میروند مکه شب عید قربان همه لباسهایشان را درمیآورند و کفن میپوشند یعنی لباس احرام، یک حوله سفید و شروع میکنند دعا و گریه، در بیابان عرفات خدا قسمت کند همه دارند دعا میکنند فردا که عید قربان است هر حاجی یک چاقو دست میگیرد، میخواهد خون بریزد، یعنی یک دست به مفاتیح و یک دست به چاقو، این را میگویند دین.
دینی که همهاش مفاتیح دست بگیری این پنجاه درصد است و دینی که همهاش چاقو دست بگیری پنجاه درصد است. یعنی باید. مثال: بدن هم استخوان میخواهد هم گوشت، هم نازکی چشم و هم خشونت ساق پا، چون هر کجا یکی کارآرایی دارد. این که بیاییم بگوییم از دم با همه با ملاطفت، اگر یک آدمی خشن بود چه کنیم؟ با خشن شما میگویی چه کنیم در نماز هم میگوییم «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» دو مرتبه میگوییم: «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» دوباره در قل هو الله میگوییم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»در هر رکعت از نماز ما شش بار «رحیم» میگوییم «رحمن، رحیم» شش بار در هر رکعت کلمهی «رحیم» را میگوییم. در همان جا که میگوییم «رحیم» کنارش میگوییم «غَیْرِ الْمَغْضُوب» (فاتحه/7) یک عدهای غضب شدند در کنار خدایی که ارحم الراحمین است همان خدایی که رحمان و رحیم است به گروهی غضب میکند، «غَیْرِ الْمَغْضُوب» ما میگوییم جزء غضب شدهها نباشیم. خدا به یک گروهی غضب میکند. پس خداوند به گروهی رحم و به گروهی غضب میکند.
شما میروید مکه دو سنگ سیاه در مکه است یکی سنگهای سیاهی که کعبه را با آن ساختهاند دورش تاب میخورند و میبوسند و یک فرسخی مکه یک ستونی است همه به آن سنگ میاندازند (البته ظاهراً سنگهای این ستونها سیاه است) دو سنگ است، یک سنگ مظهر برائت است مثل این که گوجه پرت میکردند به ماشین شاه بگو ماشین ضد گلوله که دردش نمیآید ولی اظهار تنفر است که یعنی من با تو بد هستم گرچه گوجه حریف ماشین ضد گلوله نمیشود، سنگ حریف سنگ نمیشود یعنی بالاخره من این فکر را غلط میدانم و اظهار تنفر میکنم.
5- مفسد فی الارض کیست؟
پس ما در اسلام هم «أَصْلِحُوا» و هم «فَقاتِلُوا»، «أَصْلِحُوا» داریم و در همین یک منتهی دو «أَصْلِحُوا» و یک «اقْتَتَلُوا» خوب. در جامعهی اسلامی نباید به «یاغی» مهلت داد اگر کسی «یاغی» است «یاغی» با «غین» «بغی» یعنی گردنکش حتی یک چیزی به شما بگویم اگر کسی هفت تیرش را کشید و او نزد چاقو را بیرون آورد ولو نکشید، اگر کسی همین مقدار ارعاب کند با اصلحه و تفنگ و مسلسل، اگر کسی ارعاب کند گرچه نکشد از نظر فقه ما «مفسد فی الارض» است یعنی در زمین فساد کرده و حقش اعدام است، یعنی در جامعه اسلامی یک کسی که راه میرود از هیچ کس مورد تهدید قرار نگیرد ولو چاقو بکشی و حمله نکنی، همینکه چاقو را نشانش بدهی که او بترسد، این مسأله مهمی است که دلهره نباید باشد.
در سوره احزاب یک آیهای است برایتان معنی کنم آیه 60 از سوره احزاب: خیلی آیه عجیبی است میگوید: «الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» (احزاب/60) یک عده در جامعه دلهره بوجود میآورند. فهمیدی چی شد ناوگانها آمده کجا، فهمیدی چه شد نبایست همچین شود بناست همچین بشود، هی یک اخباری پخش میکنند که دل مردم را خالی میکنند قرآن میگوید آنها که دلها را پاره میکنند میگویند «الْمُرْجِفُونَ»، «رجف» یعنی لرزید «تَرْجُفُ الرَّاجِفَه» (نازعات/6) یعنی زمین لرزه، آنهایی که با پخش شایعاتی در جامعه دلهره بوجود میآورند، کسانی که یک گرایشات منفی در روحشان است یا منافقند، یا «الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَهِ» با پخش شایعاتی «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ» یعنی تو را بر اینها میشورانیم «ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» اینها حق ندارند در مدینه بمانند اینها باید تبعید بشوند «مَلْعُونینَ» (احزاب/61) خدایا اینها را لعنت کند که در جامعه دلهره بو جود میآورند «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا») احزاب/61) هر کجا اینها را دیدید بگیرید.
خدا شهید رجایی را رحمت کند میگفت وزارت اطلاعات سی و شش میلیونی، حالا باید گفت، وزارت اطلاعات پنجاه میلیونی آقا ایشان شایعه میاندازد. «أُخِذُوا» بگیرید اینها را و«قُتِّلُوا تَقْتیلاً» (احزاب/61) اینها باید اعلام شوند. بیست نفر بیشتر نیستند. اما در پنجاه میلیون همین بیست نفر دلهره بوجود میآورند.
فکر نکنید این که میگوییم بگیرید و ببندید از دین اسلام است در تمام ادیان کسانی که امنیت عمومی را بهم میزنند حکمشان همین است، این قانون همیشگی است. «سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدیلاً» (احزاب/62) چی گفتم: آیه شصت از سورهی احزاب میگوید: کسانی که با پخش شایعه امنیت عمومی فضای امن را تبدیل میکنند به فضای وحشت اینها را دستگیر کنید به دادگاههای صالحه تحویل بدهید و دادگاه صالحه بدترین نوع برخورد را با اینها بکند که اینها یک فردی هستند که یک جامعه را بهم میزنند. «فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی» (حجرات/9) اگر یک گروهی از مؤمنین درگیر شدند. اینها را اصلاح بدهید. اگر یاغی است، سرکوب کنید «حَتَّى تَفیءَ إِلى» بعضی وقتها میگوید: بزنش تا تسلیم تو بشود، نمیگوید: «فَقاتِلُوا» با اینها بجنگید تا این که تسلیم بشود، نمیگوید: «حتی تفئ الی امرکم» میگوید: «حَتَّى تَفیءَ إِلى أَمْرِ اللَّه».
بعد آخرش میگوید «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ» (حجرات/9) عدل باید باشد اگر اصلاح باشد عدالت نباشد این سکوت مرگ بار است. بیایند بین گرگ و میش اصلاح کنند ولی گرگ، گرگ و میش هم میش باشد این سکوت مرگ بار است. خدا هر اصلاحی را دوست ندارد، اصلاحی را دوست دارد که بر اساس عدالت باشد. آقا در قرآن چه آیهای داریم برای اهمیت امنیت؟
سورهی احزاب آیهی شصت فرمود آنهایی که امنیت جامعه را با شایعه تبدیل به دلهره میکنند اینها تا مرز اعدام دادگاههای صالحه حق قضاوت دارند. در اینجا «فَقاتِلُوا» چه کسی را بکشیم؟ آن که متجاوز است، کیست؟ مؤمن است، چون دو تا مؤمن «طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ» دو گروه خودیاند و دو گروه مسمان با هم درگیر شدهاند منتهی مسلمانی است که گردن کلفت است میگوید: بکش او را، یعنی اسلام میگوید: برای امنیت و سرکوب گردنکش حتی خون مؤمن را بریزی اشکالی ندارد.
آقا مسلمان کشی راه افتاده، بسمه تعالی، بله مسلمان سرکش را باید بکشید تا امنیت برقرار شود از این آیه معلوم میشود امنیت از خون مؤمن واجبتر است. «طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ» مؤمن است منتها مؤمنی است که «إِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» مؤمنی است سرکش، مؤمن سرکش خونش حلال است. زیر بار زور نباید رفت. «إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» نگفته، میگوید فرق نمیکند یکی به یکی شهری یا روستایی، روحانی و کت و شلواری ترک و فارس، عرب و عجم، کوچک و بزرگ، زن و مرد، هیچ شرطی ندارد، فقط میگوید: هرکس «بَغَت» اگر طغیان میکند«فَقاتِلُوا» دیگه نمیگوید کی به کی یعنی در سرکوبی متجاوز هیچ شرطی نیست که ما بگوییم بابا اینها سابقهی انقلاب دارد، بله ایشان سابقهی انقلابی دارد زمان شاه هم زندان رفته ولی الآن گردن کلفتی میکند.
6- حال فعلی افراد ملاک است
قرآن میگوید که: «إِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» یعنی یکی بر دیگری سرکش است نمیگوید دیگری سابقهاش چیست؟ آقا خانوادهی شهیداست، بسم الله الرحمن الرحیم: ایشان خانوادهی شهید است ولی الآن سیل بیخودی زد به آن ما نباید به خاطر این که خانوادهی شهید است دیگر اجازه بدهیم به هر کسی سیلی بزند. ایشان فرزند شهید است ما مخلص شهدا هستیم مخلص بچههای آنها هم هستیم ولی ایشان فعلاً سیلی زد. آقا ایشان روحانی است ما مخلص روحانی هم هستیم اما فعلاً این روحانی زور گفت، میگوید «إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» یکی بر دیگری، و هیچ شرطی ندارد. «یاغی» باید سر جایش بنشیند چه سابقهی انقلابی داشته باشد و چه نداشته باشد، طاغوتی باشد یا خانوادهی شهید.
آقا سید اولاد پیامبر است ما مخلص پیامبر و بچههایش هم هستیم اما این جا فعلاً این انگشتر مال او نیست، این که آقا پیرمرد است ولش کن، بابا پیرمرد است زور میگوید، مگر نمیشود پیرمرد زور نگوید. گاهی وقتها پیرمرد زور می گوید، آقا بچهها حزب اللهی هستند من مخلص حزب اللهیها هستم اما اینجا این حزب اللهی خلاف میگوید. ببینید آیه چه قدر جون دارد میگوید «إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» یعنی یکی بر دیگری زور میگوید جلوی زورگو را بگیرید هیچ شرطی ندارد زن یا مرد، پیر یا بزرگ، سابقهاش چی چی باشد، ممکن است یک آدمی تارک الصلاه است بابا این تارک الصلاه است و این آقا نمازخوان ولی در این ماجرا نمازخوان به تارک الصلاه زور میگوید. آقا شما آمدی طرفدار یک تارک الصلاه شدی. بابا من مخلص هستم قرآن میگوید: «إِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» فعلاً این نمازخوان زور میگوید، یکی که به یکی زور میگوید هیچ شرطی ندارد، نماز خوان یا بینماز سابقهی انقلابی داشته یا نداشته، پیر است یا جوان، شیخ است یا سید، «إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى» خیلی آیهی قشنگ است نگفته «إِنْ بَغَتْ» پیر بر جوان، سید بر غیر سید، زن بر مرد، مرد بر زن هیچ شرطی ندارد، هرکس زور میگوید باید جلوی زور را گرفت.
اسلام حتی غیر اسلام یکی دزدی کرده بود رفتند او را بگیرندآن چیزی که دزدی کرده بود انداخت خانه یک یهودی، و گفت او دزدیده، آمدند پهلوی پیامبر رفتند دیدند بله خانهی یهودی است دیدند فرشی که دزدیده قالیچه خانهی یهودی است آیه نازل شد: پیغمبر مواظب باش اینها میخواهند یک یهودی مظلوم را زیر سؤال ببرند تو این مسلمان را بگیر تنبیهش کن و آن یهودی را تنبیهش نکن.
ظلم، یهودی و مسلمان ندارد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»