تفسیر آیه 282 سوره بقره

موضوع: تفسیر آیه 282 سوره بقره
تاریخ پخش: 76/09/27

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‌ وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى‌ أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَهِ وَ أَدْنى‌ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً حاضِرَهً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ» (بقره/282).
1- بزرگترین آیه قرآن و تنظیم اسناد تجاری
در محضر مبارک دانشجویان رشته حقوق هستیم که در آینده قاضی خواهند شد. در مورد آیه 282 سوره بقره من به 47 نکته رسیده‌ام که در این برنامه به عرض شما می‌رسانم: بزرگترین سوره قرآن سوره بقره است و بزرگترین آیه قرآن همین آیه 282 است که شامل 172 کلمه و 579 حرف و 15 سطر است. و این آیه مربوط است به انضباط اقتصادی، تنظیم اسناد تجاری، مسئله چک و سفته و حواله و شاهد و کاتب و… اگر مردم به این آیه عمل کنند درصد بالایی از کشمکش‌ها و سوءظن‌ها و… حل می‌شود.
اول ترجمه آیه را می‌گویم: مسلمانها! در داد و ستدهایی که مدت دارد بنویسید. حتما از بین شما یک کاتب عادل بنویسد. وقتی به کاتب گفتند: بیا بنویس، ناز نکند. وقتی خدا به تو علم داده تو هم علمت را در اختیار دیگران قرار بده. (اگر سندی خواستند برایشان بنویس.) خوب کاتب از چه کسی بشنود تا بنویسد؟ باید بدهکار بگوید. چون طلبکار ممکن است زیاد بگوید. املاء کند آن کسی که حق به گردنش است. بدهکار هم تقوا داشته باشد و مال مردم را کم نگذارد. اگر بدهکاری که می‌خواهد املاء کند خل باشد، ضعیف باشد و نتوانست املاء کند، یا لال باشد، ولیش باید املاء کند. ولی هم سوء نیت نداشته باشد و عادل باشد. در تنظیم اسناد تجاری دو تا شاهد اختیار کنید. دو تا شاهد بگیرید که دوستشان دارید. (علت اینکه دو تا شاهد می‌گیریم این است که اگر یک شاهد یادش رفت دیگری یادش بیاید.) وقتی به شاهد گفتند: بیا و گواه باش، ناز نکند. خسته نشوید اگر بگویند بنویسید. چه چیز کوچک و چه چیز بزرگ.
این ترجمه آبکی بود. حالا برویم سراغ نکات:
از کلمه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» دو تا نکته می‌گویم:
یکی اینکه معلوم می‌شود این آیه در مدینه نازل شده است. هرچه «یا أَیُّهَا النَّاسُ» در قرآن است در مکه نازل شده و هرچه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» در قرآن است در مدینه نازل شده است. دوم: وقتی می‌خواهی به کسی کاری بدهی، برای اینکه انگیزه‌اش را تحریک کنی او را تعریف کن. اگر از کسی سؤالی کنی و او را با «جناب استاد» مورد خطاب قرار دهی برای او ایجاد انگیزه می‌شود تا پاسخ دهد. قرآن وقتی می‌خواهد تحریک کند می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا». این باعث می‌شود که حرف بهتر در ذهن جای بگیرد.
درسها و نکته‌ها؛ درس اول: قبل از دستور، انگیزه‌ها را تقویت کنیم. یعنی وقتی فرزندت را می‌خواهی برای نماز بیدار کنی بگو: حسن جان! فاطمه خانم! در این صورت بلند می‌شود. اما اگر لگد زدی و سرش داد کشیدی، هرگز بلند نمی‌شود.
درس دوم: مسئله؛ قانون برای همه یکسان است. چون می‌فرماید: «تَدایَنْتُمْ» تداین از باب تفاعل است، یعنی هر دو مثل هم هستید.
درس سوم: کلمه« دین»، هر نوع بدهی را شامل می‌شود. ‌ای مؤمنین هر وقت به هم بدهکار شدید (هر نوع بدهی). «إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ» در این آیه چند تا «فَاکْتُبُ» داریم. (5 تا) در یک آیه، پنج بار می‌فرماید: بنویسید. (هر نوع بدهی، هرچقدر که باشد، از هرکه باشد.) چون این از حقوق انسانی است نه از حقوق اسلامی. چون ما دو تا حقوق داریم: حقوق انسانی و حقوق اسلامی. پرداخت دین حق انسانی است. حدیث از امام صادق(ع) است: اگر شمر خنجری را که با آن امام حسین(ع) را شهید کرد، پیش من به امانت بگذارد، و بعد از من بخواهد به او خواهم داد. یعنی رد امانت حق انسانی است نه حق اسلامی؛ حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان، بعد از فوتش به خواب پسرش آمد. به او گفت: من در برزخ گیرم به خاطر اینکه یک کتاب از فلانی گرفتم و یادم رفت تا به او بدهم و از این جهت مدیونم. می‌روی از کتابخانه فلان کتاب را بر می‌داری و به فلانی می‌دهی. پسر می‌گفت: از خواب بیدار شدم و کتاب را یافتم، دویدم تا به صاحبش بدهم. لب در خوردم زمین و کتاب هم افتاد و پاره شد. رفتم و همان را دادم به صاحبش. فردا شب دوباره پدرم به خوابم آمد که: مال مردم را سالم گرفتیم و زخمی پس دادیم باز هم مدیون هستم. برو مقداری به او پول بده تا راضی شود. توجه دارید!! حق الناس خیلی مهم است؛ بزرگترین نامه‌های نهج البلاغه نامه امام(ع) به مالک اشتر است که نامه‌ای سیاسی است. بزرگترین آیه‌ها هم آیه حقوقی است. چقدر کج فکری می‌خواهد که آدم بگوید: دین از سیاست جداست!
2- شرایط ثبت و یادداشت اسناد مالی
ثبت و نوشتن مسایل نشانه محکم کاری است. من این بحث محکم کاری را در تلویزیون عنوان کرده‌ام. مدت پرداخت باید مشخص باشد: «إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى». زمانبندی در اسلام خیلی مهم است. اگر حاجی‌ها کوچکترین خلافی انجام بدهند گاهی گوسفند و شتر باید قربانی کنند. بزرگترین خلاف حاجی‌ها این است که شب عید قربان یک دقیقه زودتر از غروب از عرفات بیرون بیاید. یک ثانیه قبل از ظهر، نماز باطل است. یک ثانیه هم قبل از افطار غذا خوردن، روزه را باطل می‌کند.
جالب اینجاست که در زمان جاهلیت فرموده: بنویسید! خیلی مهم است. زمانی که در کل مکه هیچ باسوادی نبود، در کل جزیره العرب هم 17 تا باسواد بود. در آن زمان جاهلیت می‌فرماید: بنویس! (آن هم 5 بار).
باید نویسنده شخص ثالثی باشد: «وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ» شخص ثالث و بیطرف بنویسد. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ» اگر از کاتب خواستند بنویسد، او نباید ناز کند. زکات علم خدمت به مردم است. این کاتب هم باید عادل باشد. «کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» یعنی همانطور که خدا به شما داده است. طبقه موازین الهی بنویسید. خدا به تو داده تو هم به دیگران بده. این هم یکی از راههای تحریک و ایجاد انگیزه است. خداوند به پیامبرش می‌فرماید: یادت هست که خودت هم یتیم بودی؟! «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‌» (ضحى/6)، «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ» (ضحى/9). یادت می‌آید که خودت هم بی پول بودی. خلاصه یادت نرود. مسئله مهمی است. در جایی مؤمنین کفار را مسخره می‌کردند، آیه نازل شد: چرا آنها را مسخره می‌کنید، یادتان رفته که خودتان هم کافر بودید؟! «قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فی‌ ضَلالٍ مُبینٍ» (انبیاء/54)
کاتب باید حقوقدان باشد و باید اطلاعات حقوقیش زیاد باشد. بعد ممکن است بعد از شهادت آمدند ما را کتک زدند. می‌فرماید: «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ»: کاتب نباید ضرر کند شاهد هم همینطور. یعنی باید پول قلم و نرم افزار و… را باید به او داد. حکومت اسلامی باید جان او را بیمه کند. قاضی‌های رده بالا باید محافظت شوند. و کسی حق ندارد او را تحقیر کند.
3- وظایف مردم و حکومت
«وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ» شاهد هم می‌گوید: «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ» یعنی هرچه بدهکار بگوید آن را باید کاتب بنویسد. از این فهمیده می‌شود که از نظر حقوقی اقرار علیه خود انسان جایز است. املاء و املال یکی هستند. در اقرار علیه خود نباید سوء استفاده کند. می‌گویند: قانون خوب قانونی است که بن بست نداشته باشد. در اسلام اصلا بن بست نداریم. یک قواعدی در اختیار مجتهد است مثل قاعده «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ» (کافی/ج‌5/ص‌293)، مثل قاعده حرج. که هرجا بن بست شد از آنها استفاده کند. مانند یک سری کلید که در اختیار کلیدساز است. می‌گویند: اگر طرف سفیه بود یا ضعیف بود بن بست نیست، ولی‌اش باید به جای او کارش را انجام دهد. ولیش کیست؟ پدر و پدربزرگ. در غیر این صورت حاکم شرع. اگر این آقایی که بدهکار است سفیه یا ضعیف بود و توان تنظیم سند را نداشت یا استطاعت نداشت که املاء کند، ولیش بنویسد و او هم نباید سوء استفاده کند. یعنی ولی باید عادل باشد. یعنی دلسوزی بیجا ممنوع. گاهی وقتها از کور یا کر بودن برخی سوء استفاده می‌شود. ممکن است قاضی یا ولی دلش به حال او بسوزد. قرآن می‌فرماید: به تو هیچ ربطی ندارد! شما حق را بگویید. اگر بدبخت است از طرف کمیته امداد کمکش کنید: «إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما» (نساء/135) اگر بنز بود یا ژیان به شما ربطی ندارد، از چراغ قرمز که رد شد جریمه‌اش کن. هیچ ربطی به شما ندارد. آن حسابش جداست.
4- گواهی و شرایط گواهان
بعد می‌فرماید: «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ» دو تا شهید بیاورید. در زنا 4 تا شاهد می‌خواهد. چون در زنا دو نفر باید مجازات شوند. «مِنْ رِجالِکُمْ» شاهد هم باید مرد باشد. باید مؤمن باشد زیرا فرموده«رِجالِکُمْ» کم یعنی از شما مؤمنین باشد. حالا اگر مرد نبود اسلام بن بست ندارد. یک مرد و دو تا زن شهادت بدهند. حالا چرا زن دوتا؟! در جاهایی که اسلام حق زن را نصف کرده همین است. چرا؟ مثلا گفته ارث نصفه. اگر 30 تومان ارث بود می‌گوید: 20 تومان برای پسرها و 10 تومان برای دخترهاست. اما اسلامی که گفته زن 10 تومان چون هیچ خرجی به گردنش نیست، می‌گوید: این 10 تومانت را پس انداز کن و برو ازدواج کن. یک پسر هم با او ازدواج می‌کند و 20 تومان آن پسر وارد زندگی هر دو می‌شود. مسایل عاطفی طوری است که زن به خاطر اینکه مادر است و مادر هم عاطفه می‌خواهد، فرموده: دو تا زن. چون در قضاوت خشونت و قلدری لازم است. قاضی باید پررو باشد؛ مجرمی را آوردند شلاق بزنند، طرف 3 تا زیادی زد! حضرت فرمود: چند تا زدی؟! گفت: 3 تا زیادی زدم. حضرت شلاق را از او گرفت و 3 تا هم به او زد. ما وقتی حکومتمان حکومت اسلامی است که دو تا قاضی هم شلاق بخورند.
شنیده‌اید که حضرت رسول(ص) فرمود: هرکه از من طلب دارد بگوید: یک نفر بلند شد و گفت: چوب را بلند کردی و به کتف من خورد!… یعنی چه؟ یعنی اگر رهبر مسلمین چوبش به شخصی خورد باید بگوید: آقا بیا بزن. خجالت ندارد. اسلام دقیق است. اسلام می‌گوید: حاجی‌هایی که زودتر از دیگران به مکه رسیده‌اند، شهادتشان قبول نیست چون پیداست حیوان در اختیار را بیشتر اذیت کرده‌اند. اسلام می‌گوید: وقتی می‌خواهی شیر بدوشی ناخنت را بگیر تا پستانهای گاو را اذیت نکند.
5- تساوی زن و مرد و اصلاح خانوادگی
البته در خیلی جاها زن و مرد با هم مساوی هستند. اگر گفتید در کجا حقوق زن و مرد با هم مساوی است؟ (در قرآن) اسلام می‌گوید: اگر زن و شوهر با هم دعوا کردند «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً» (نساء/35) یک داور از فامیل مرد و یک داور هم از فامیل زن بیایند کنار هم و اختلاف را حل کنند. اینجا از جاهایی است که حقوق مرد و زن یکی است.
از «ه» و «ها» در «أَهْلِهِ» و «أَهْلِها» چهار تا چیز در می‌یابیم: 1- سرعت 2- دقت، چون فامیلها همدیگر را خوب می‌شناسند. 3- بی هزینه است. 4- آبروریزی هم ندارد. این دادگاه خانواده است در سوره نساء. قبل از واقع شدن اختلاف بیشتر به آن سامان دهید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما» بعد هم می‌گوید: داور«إِنْ یُریدا إِصْلاحاً» یعنی این دوتا داور باید اراده اصلاح کنند. مبادا خانواده زن به نفع او و خانواده مرد به نفع مرد قضاوت کنند.
حالا ما چه کنیم که خدا توفیقمان بدهد. ما هر کاری می‌کنیم« آب در هاون کوبیدن است. » قرآن می‌فرماید: هرکه می‌خواهد خداوند توفیقش بدهد: «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما» اگر می‌خواهید خدا به شما توفیق بدهد باید خودتان را اصلاح کنید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت/69) هرکه برای ما تلاش کند او را هدایت می‌کنیم.
6- همدلی و پرهیز از اختلاف
نباید شهداء ناز کنند هنگامی که او را برای شهادت می‌خوانند. خسته هم نشوید. این آیه آیه حقوقی است. اما در آن از عدل و اخلاق هم صحبت شده است. آخرش هم فرموده: «أَلاَّ تَرْتابُوا» اینها برای این است که به من هم سوءظن نداشته باشید. برای این است که رفاقت هایتان به هم نخورد؛ یک چیز مهمی برایتان بگویم. چون الان هم وحدت حوزه و دانشگاه است: موسی(ع) قرار بود 30 روز مناجات کند. 30 روزش شد 40 روز. در این ده روز یک هنرمند به نام سامری توانست گوساله درست کند و مردم را منحرف کند. آمد دید مردم گوساله پرست شده‌اند!! «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ» (اعراف/150) زلفهای برادرش هارون را گرفت و کشید و تورات را زمین زد. فرمود: چرا من که ده روز دیر کردم مردم گوساله پرست شدند!؟ آیه قشنگی در قرآن است. فرمود: «إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی‌ إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی‌» (طه/94) ترسیدم که به من بگویی: چرا بین بنی اسراییل تفرقه انداختی؟ گفتم: گوساله پرست شوند و یکدست باشند بهتر از آن است که خداپرست باشند. و با هم شاخ به شاخ شوند. این آیه خیلی مهم است. این آیه برای وحدت خیلی زور دارد. ما باید از بعضی چیزها بگذریم. الحمدلله با اینکه 9-8 میلیون سنی در ایران است هیچ جنگی بین شیعه و سنی اتفاق نیفتاده است. و از این نظر کشور ما نمونه است. دانشگاه و حوزه باید با هم وحدت داشته باشند. «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» (آل‌عمران/195) ما از شماییم و شما هم از مایید. نباید تفرقه باشد. حدیث داریم: حضرت مهدی(ع) زمانی ظهور می‌کند که تمام زنهای خانه دار از نظر فکر قضاوت بتوانند قاضی باشند. یعنی وقتی دعوا می‌شود بفهمند حق با کی است. ما باید رشدمان بالا برود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment