تفسیر آیه 121 آل عمران، جنگ احد

موضوع: تفسیر آیه 121 آل‌عمران، جنگ احد
تاریخ پخش: 29/08/80

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- درباره جنگ بدر
بیننده‌ها بحث را روز چهارم ماه رمضان می‌بینند. از جزء 4 چند تا آیه‌ای را معنا می‌کنیم. گفتیم روز سوم از جزء سوم یک آیه، روز هشتم از جزء هشتم. روز بیست و دوم جزء بیست و دوم. چون سی روز ماه رمضان وسی جزء قرآن. بحثم ماجرای جنگ احد است. آیات جنگ احد در سوره آل‌عمران سوره آل‌عمران، ده‌ها آیه درباره جنگ است. من سه چهار تاش را امروز معنا می‌کنم، قاری عزیزمان هم تشریف آورده‌اند او می‌خواند و معنا می‌کنیم.
«إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (آل‌عمران/121) خوب پیغمبر ما چهل سالگی به پیغمبری رسید در مکه سه سال مخفیانه تبلیغ کرد شد 43 سال. آیه آمد: دیگر مخفیانه تبلیغ نکن. علنی تبلیغ کن. رسید در مکه 13 سال شد 53 ساله. موفقیت چندانی نداشته از هر قبیله‌ای یک چاقوکش یک تروریست انتخاب شد، از سر دیوار بریزند خانه پیغمبر حضرت را بکشند. حضرت امیرالمؤمنین را جای خودش خواباند، رفت در غار و بعد هم آمد در مدینه، 53 سالگی وارد مدینه شد. کاروانی از تجار از مکه رفتند شام جنس بیاورند. حضرت فرمود در عوض این 13 کفار مکه را اذیت می‌کردند و اموال مسلمین را مصادره می‌کردند ما برویم جلوی کاروان اموالشان را بگیریم و مصادره کنیم، که این مصادره اموال کفار به جای آن مصادره اموال مسلمانها. چون اینها 13 سال در مکه ما را اذیت کردند بعد هم هر مسلمانی خواست هجرت کند، اموالش را بهش نداند. گفتند می‌خواهی بروی مدینه برو. اما اموالت باید در مکه باشد. پس ما هم برویم پول تجار را بگیریم به عوض آن پول‌هایی که از مسلمانها گرفته‌اند. عده‌ای هم به هوای گرفتن اموال رفتند ولی یک مرتبه فرمان آمد که مسأله مال نیست باید بجنگید. به هر حال این جنگ یعنی گرفتن مال تبدیل شد به جنگ که اسمش بدر است، مسلمانها پیروز شدند.
2- ماجرای جنگ احد
سال دوم هجری کفار شکست خورده به مکه آمدند. ابوسفیان پدر معاویه گفت یک کودتایی کنیم قلع و قمع کنیم مسلمانها را. جمعیت انبوهی راه انداخت. پیغمبر ما نماینده داشت ظاهرا عباس بود عمویش خبر دادند که دارند یک کودتای عمیق می‌کنند و لشکرکشی مهمی به مدینه است ریشه اسلام و مسلمانها را بکنند و انتقام مالهای پارسال را که شما گرفتید بگیرند. حضرت هم شورای نظامی تشکیل دادند آیا صبر کنیم کفار بیایند مدینه در کوچه‌های مدینه سنگر بگیریم و جنگ کنیم، یا برویم بیرون شهر؟ جوانها گفتند برویم بیرون شهر. خود پیغمبر آمد صبح زود منطقه نظامی را ببیند. «غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ»، یعنی تو از پهلوی خانواده‌ات صبح آمده‌ای کجا؟ «تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ» تا جایگاه مؤمنین را بررسی کنی که منطقه نظامی کجاست. «مَقاعِدَ لِلْقِتالِ» آن جایی که مؤمنین جایگاه جنگشان است، آن جایگاه را بررسی کنیم. از این معلوم می‌شود که برنامه‌های فنی منطقه جغرافیایی استراتژی نظامی، انتخاب پایگاه مناطق رفاهی، اینها بر عهده فرمانده کل قوا بود، که پیغمبر است. کلمه‌ای که می‌گویند و «إِذْ» به قول ما طلبه‌ها می‌گویند «واذکر» تاریخ نباید فراموش شود.
«إِذْغَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ» می‌گوید پیغمبر یادت نرود، یادت نرود صبح زود یعنی کسی که می‌خواهد انقلاب کند نمی‌تواند چسبیده به زن و بچه باشد. باید «إِذْغَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ» باید دل بکنی، دل کندن از همسر از فرزند از خواب، از خوراک، از شهوت از مقام، از جان، از یک چیزی دل کندن به یک چیزی می‌رسی، از همسر دل کندن. ابراهیم خدا می‌گوید زنت را بگذار بیابان. دل بکن از فرزندان. باز دل کندن: ابراهیم سر اسماعیل را ببر. بعد گفت نبر. می‌خواستم امتحانت کنم.
3- دل کندن از غیر خدا
از خواب دل کندند. «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُم» (سجده/16) نماز شب. ازخوراک دل کندن: روزه. ببین ولی نخور. از شهوت دل کندن: یوسف آن خانم خودش را آرایش کرد درها را هم بست خواست کام بگیرد گفت: «مَعاذَ اللَّه‏» (یوسف/23)
از مقام دل کندن: فرعون کنار دریا نشسته جعبه‌ای را می‌گیرد باز می کند می‌بیند کودک است. اسم کودک موسی بود. همه دایه‌ها آمدند. نرفت طرف سینه دایه‌ها یک دختر کوچک بود خواهر موسی قصه را دنبال می‌کرد، گفت بروم به یک خانمی بگویم بیاید گفت: برو بگو شاید طرف سینه او رفت، رفت به مادرش گفت. مادرش نگفت: من مادر او هستم، بچه رفت بغل مادر. اگر می‌گفت می‌کشتند یعنی سالها حتی مادر موسی حاضر نشد بگوید من مادرم. یعنی از لقب مادری از عنوان مادری کندن. جان کندن: باز ابراهیم در آتش افتادن یعنی باید از یک چیزی دل کند تا به چیزی رسید باید دل بکنی.
اگر دل کندی باید منطقه‌ای که می‌خواهی جوان‌ها را برسانی باید خودت قبل از آنها بروی پایگاه نظامی را باید تو انتخاب کنی.
آیه بعد را بخوانید: «إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل‌عمران/122) چه می‌گوید گاهی خودی‌ها هم شل می‌شوند حتی حزب اللهی. در جنگ احد دو طایفه شل شدند حالا چرا شل شدند؟ چون پیغمبر مشورت کرد. عده‌ای گفتند بیرون از شهر برویم سنگر بگیریم در مقابل کفار، عده‌ای گفتند در شهر. چون رأی امد بیرون، اینها گفتند حالا که به رأی ما عمل نشد دیگر ببینیم. برادرها و خواهرها گاهی شما یک چیزی می‌گویی گوش به حرفت نمی‌دهند چرا قهر می‌کنی؟ نماینده مجلس پیشنهادی دارد مخالف موافق رأی می‌دهند. قهر کردن ندارد، مقام رهبری فرمود: گاهی مربی ورزش می‌گوید تو برو کنار او بیاید نیروهایش را جابجا می‌کند. قهر کردن ندارد. اینهایی که قهر می‌کنند پیداست نژاد لوسی هستند. شد شد، نشد نشد، یا می‌گویند که شل شدند گفتند ما حریف دشمن نیستیم، دشمن یک سالی است مجهز شده یک جمعیت انبوهی بالای هزار نفر ما مسلمانها کم هستیم در جنگ احد حضرت می‌دید یعنی نگاه می‌کرد، یک عده می‌گفتند: شما چه کاره هستی؟ من قیافه شما را نمی‌بینم. گفت آقا ما یهودی هستیم. گفت آمدی در مسلمانها چه کنی گفت آمدم کمک کنم. فرمود من با الاغ دزدی حمله نمی‌کنم. برای دفع اشرار از شر کمک نمی‌گیرم. اینها گفتند چرا حالا بالاخره آنها آمدند کمک کنند. پیغمبر کمکشان را قبول کند خلاصه به رهبری انتقاد داشتند که چرا رهبر آسمانی پیغمبر اسلام اینها را بیرون کرد؟ چرا رأی ما رأی نیاورد نظریه ما که گفتیم در شهر سنگر بگیریم رأی نیاورد؟ و خلاصه شل شدند. «تَفْشَلا» کلمه فشل می‌گوید فلانی آدم فشل یعنی شل. می‌گوید: «إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ» تصمیم گرفت. می‌گویند: فلانی همت کرد تصمیم گرفتند دو طایفه از شما که سستی کنند. ولی خدا مچ اینها را گرفت. این آیه می‌خواهد بگوید خیلی از این خودی‌ها گاهی در یک مرحله شل می‌شوند، ولی خدا مچ اینها را می‌گیرد. دعا مستجاب نشده، قهر می‌کند از سجده مگر خدا کارگر توست که هرچه می‌گویی عمل کند؟
4- چرا خدا دعای ما را مستجاب نمی‌کند؟
یک سؤال حضرت عباسی خدا هرچه به تو گفته عمل کردی؟ حالا تو توقع داری هر چی به خدا گفتی عمل کند؟
یک سؤال چند بار در عمرت پشیمان شدی؟ صدها و هزارها بار از کجا معلوم این نظری که تو داری درست باشد حالا خود شما از نظر خودت دست برداری پشیمان بشوی. آدم که عملش محدود است. آدمی که شهوت و غضب حاکم است. آدمی که آینده را نمی‌داند.
شل نشوید این آیه مسلمانها با یک چیزی که خلاف میلتان شد شل نشوید. من پشت سر این آقا نماز نمی‌خوانم چرا؟ نگفتم به فلانی رأی بده به فلانی رأی داد. تو آزادی پیشنماز آزاد نیست. همان طور که تو آزادی رأی بدهی خب او هم به هر که دلش بخواهد رأی می‌دهد. گناه کبیره که نکرده حالا او گفته الف شما گفتی ب، چرا مسجد نمی‌روی؟ آقا محسن قرآن نمی‌خوانم. چرا؟ گفت من استخاره کردم این کار را بکنم خوب آمد رفتم انجام دادم خوب هم نبود. کلمه خوب یعنی چه؟ یعنی حتماً پولدار بشوی؟ فکر می‌کنی معنای خوب یعنی پولدار شدن؟ گاهی انسان پول گیرش نمی‌آید ولی تجربه گیرش می‌آید. پول گیرش نمی‌آید ولی چیز دیگر بدست می‌آید. وقتی خدا دستور می‌دهد ابراهیم بچه‌ات را بکش. یعنی آیا واقعاً می‌خواهد خونش ریخته شود؟ می‌خواهد ببیند ابراهیم چند درصد وفادار است. و لذا قرآن می‌فرماید «إِبْراهیمَ الَّذی وَفَّى» (نجم/37) ابراهیم وفادار بود تا گفتیم بچه‌ات را بکش بچه‌اش را خواباند. بعد گفتیم چاقو را بردار ما نمی‌خواهیم خون ریخته شود. می‌خواهیم تو دل بکنی می‌خواهیم وابستگی تو به دنیا کم بشود.
به هر حال با یک پیش آمدی که شد در این هیأت نمی‌رود در این مسجد نمی‌رود با این شریک نمی‌شود. زود شل نشوید. من قبلاً زشت می‌دانستم این کلمه را. چون از دهان یکی از مراجع شنیدم به نظرم دیگر زشت نیست. یکی از مراجع تقلید که الآن حضور ندارند در درسش چند وقت پیش در مسجد اعظم گفت: نکند ما از سگ عقب‌تر باشیم. سگ دو تا استخوان چرب بخورد تا آخر عمر از در خانه صاحبخانه عقب نمی‌رود. نکند ما سهم امام بخوریم. با دیدن یک ناراحتی دست از در خانه حضرت مهدی برداریم. اگر کسی دست از در خانه امام زمان برداشت معلوم می‌شود وفای سگ از این انسان بیشتر است. او استخوان چرب بخورد دست برنمی‌دارد. دست از خدا برندارید.
حالا اگر شد شد، نشد نشد، تجارت است کشاورزی است، تلخ و شیرین است، من تعجب می‌کنم از بعضی آقایان. می‌گوییم آقا نماز باران بخوان. می‌گوید آقا بلکه نماز باران خواندیم باران نیامد آبرویم می‌ریزد. می‌گوییم بابا فوتبالیستها می‌روند ورزش حالا شاید گل نزنند. فوتبالیست می‌گوید نه من نمی‌روم فلان کشور، یک بار دیدی گل نزدم خب زدی زدی نزدی نزدی. سقوط ایران به گل خوردن است عزت ایران به گل زدن است؟ نه گل زدن یک افتخار است، آدم خوشحال می‌شود. اما این طور هم نیست که وقتی گل نزدی فکر کنیم جمهوری اسلامی سقوط کرده است. جمهوری اسلامی در هشت سال معلوم کرده که سقوط نمی‌کند. ما گل هایمان را به صدام می‌زنیم. حالا ورزش هم یک چیز خوبی است، یک فوتبالیست هرگز به ما نمی‌گویند که ما یک بار می‌بینی گل نمی‌زنیم. به خلبان ما وقتی می‌گویند برو بجنگ از خودت دفاع کن. هیچ وقت نمی‌گوید آقا شاید موفق نشود. می‌گویند دستور را انجام می‌دهند. همان طوری که خلبان می‌رود چه هواپیما را بزنند چه نزنند. فوتبالیست‌های ما می‌روند چه گل بزنند چه گل نزنند. ما هم باید نماز باران بخوانیم چه خدا مستجاب کند و چه نکند. اگر مستجاب نکرد یک بار دیگر میخوانیم این چه فکری است که می‌گوید می‌ترسم نماز باران بخوانم باران نیاید. خب یک بار دیگر می‌خوانیم. تازه اگر نیاید می‌فهمیم که پهلوی خدا یک آبرویی نداریم بیشتر گریه می‌کنیم. شل نشوید.
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (آل‌عمران/123) می‌گوید شما خدا را تجربه نکردید.
خدا رحمت کند شهید رجایی را می‌گفت ما هر دفعه خدا راتجربه کردیم تجربه موفق بود. شما چرا شل شدید؟ چرا می‌ترسید بروید احد؟ مگر یادتان رفت پارسال «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْر» خدا نصرت داد. شما را در بدر یاری داد، «وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ» با اینکه شما خیلی کار کم کردید شما هیچ آمادگی نداشتید. یادتان رفت شنهای زیر پایتان شل بود. من باران فرستادم سفت شد. «یثبت اقدامکم» یادت است خسته بودی؟ یادتان رفت نیاز به حمام داشتید، من باران فرستادم آن جا پاک شدید. غسل کردید. یادتان رفت شما در دید دشمن کم دیدیم اصلاً دشمن نگاه می‌کرد می‌گفت یک قورت هستند، چون اگر می‌فهمیدند شما خیلی هستید نیرو می‌گرفتند. فکر می‌کردند شما کم هستید، آمدند و شماها را دیدند. آنها را در چشم شما کم نشان دادیم چون اگر زیاد می‌شدند شما می‌ترسیدید حمله کنید. ما در احد خیلی به شما کمک کردیم. در بدر خیلی کمک کردیم «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْر» شما را در بدر نصرت کردیم «وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ» یادتان رفت. آدم یادش نرود نعمت‌ها یادش نرود.
یادتان رفت اول جنگ ایثار بود یادتان رفت تو و من مطرح نبود. یادتان رفت جانتان را به اسلام می‌دادید اصلاً عزت است برای انسان که یادش باشد. گاهی وقتها می‌گویند یادت نرود پدرت امیرالمؤمنین است. تو پسر علی هستی. تو دختر فاطمه هستی.
«أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه» (بحارالانوار/ج16/ص95) پیغمبر پدر شما است ابراهیم پدر او و شما است. «مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ» (حج/78) تو قمی هستی. بچه قم باید با بچه شهرهای دیگر فرق داشته باشد. این همه کتاب در قم چاپ می‌شود. دنیا از کتاب‌های قم استفاده می‌کنند. آن وقت بچه قمی‌ها استفاده نکنند، نظافت قم باید بیش از همه شهرها باشد جمهوری اسلامی باید از همه کشورها بهتر باشد چون شما…
ما باید نمازمان را اول وقت بخوانیم. امیرالمؤمنین سردار در همین ماه رمضان مغزش شکافته شد، سرداراست ولی دست از مسجد نکشید شما چند بار رفتی مسجد. امام حسین سرنی قرآن خواند سر از بدن جدا می‌شود. ولی سر از قرآن جدا نمی‌شود. یادتان نرود «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ» از شما که امداد الهی را در بردارد دیدید در جنگ احد نترسیدید.
5- نقش فرشته‌ها در زندگی انسان‌ها
«إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلینَ» (آل‌عمران/124)
بین ما و فرشته‌ها رابطه است فرشته‌ها به ما درود می‌فرستند نوزده گروه فرشته در صحیفه سجادیه است: فرشته‌های مسئول باران، زمین، گیاهان، قهر خدا فرشته‌های مسئول لطف خدا، قبض روح، ارزاق و… فرشته‌ها گروه گروه هستند. هر کدام هم یک مأموریتی دارند. گروه گروه هستند هر گروه هم یک مسئولیتی دارند فرشته‌ها به ما دعا می‌کنند ما هم به فرشته‌ها دعا می‌کنیم. امام سجاد یک دعا دارد، دعای امام سجاد به فرشته‌ها یکی از نقش‌های فرشته‌ها امداد الهی می‌گوید: یادتان نرود «بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ» در جبهه سه هزار فرشته به کمک شما فرستادیم. رزمنده یک امید درونی می‌خواهد. توکل یک امداد بیرونی می‌خواهد نزول فرشته. من به شما ایمن دادم و از بیرون فرشته‌ها را کمک شما فرستادیم.
فرشته‌ها در خدمت مخلفین هستند. بعد می‌گوید: «بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمینَ» (آل‌عمران/125) می‌گوید سه هزارها فرشته فرستادیم اگر آدم خوبی باشید 5 هزارتا می‌کنم. اینکه می‌گوید 3 میلیون می‌دهم از این معلوم می‌شود. الطاف خدا درجه درجه است انبیاء هم یک ذره ذره رشد کردند. حدیث داریم ابراهیم اول عبد خدا شد، بعد نبی الله شد، بعد رسول الله شد، بعد خلیل الله شد، بعد رهبر جهانی شد.
6- صبر در راه خدا
استوار، سرگرد، سرهنگ، تیمسار، ارتشبد و… فلان بعضی می‌گویند چطور خدا به ما نمی‌دهد مثل این که برود در بازار بگوید به بازاری‌ها چرا به من نسیه نمی‌دهید؟ می‌گویند: به تو نسیه دادیم بردی خوردی به آن آقا نسیه دادیم برگرداند. می‌گوید الآن 3 هزار تا فرشته کمک می‌فرستم: «بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» اگر صبر کنید و مقاومت کنید. تقوا صبری باشد که تقوا باشد اگر صبر کنید و تقوا را پیشه کنید 3 هزار تا را می‌کنم «بِخَمْسَهِ آلافٍ» نزول فرشته‌ها بند به خوبی ماست.
امام می‌فرمود جبرئیل بر پیغمبر نازل نمی‌شد، بلکه پیغمبر آنقدر خوب بودند که جبرئیل را پایین می‌کشیدند. انسان کمالاتش می‌تواند به جایی برسد که فرشته را از آسمان پایین بکشد. «تَصْبِرُوا» اگر شما مقاوم باشید «وتَتَّقُوا» هر صبری ارزش ندارد. صبری ارزش دارد که همراه با تقوا باشد وگرنه آدم‌های لجباز هم صبر می‌کنند. هر کاریش می‌کنی می‌گوید نه من همین کاری که گفتم. خوب آن هم مقاومت می‌کند.
منتها مقاومت در راه خدا صبر است. پس خوب است مقاومت به شرط اینکه در راه خدا باشد. نه مرد باید حرفش یکی باشد. بسیار آدم بی خوری هستی مقاومت در هوی هوس لجبازی است، آن مقاومتی ارزش دارد که به فرمان خدا مقاومت کنی، یعنی چون خدا گفته است مقاومت می‌کنم. نه چون دلم می‌خواهد یا چون غیظ کردم. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» الله اکبر الله اکبر. اگر تقوا نباشد حتی جبهه ارزش ندارد.
عده‌ای در جبهه زخمی شده بودند باز پیغمبر . زخمی‌ها بیایید یک بار دیگر جنگ کنید زخمی‌ها دوباره لباس پوشیدند با بدن زخمی رفتند جبهه، قرآن می‌گوید: فکر نکن تو آدم خوبی هستی با اینکه پهلوی پیغمبر جنگیدی با اینکه بدنتان زخمی شده یک بار دیگر پیامبر می‌گوید بیا می‌آیی. اما می‌گوید: اگر تقوی داشته باشید. قبول است یعنی دو بار هم جبهه بروید دو بار هم زخمی بشوید اگر تقوی نداشته باشید قبول نیست.
«إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» انسان می‌تواند کمالاتش به جایی برسد که فرشته را نازل کند. پس ما هم می‌توانیم از عبادت‌های رمضان از تقوا از ایمان کاری بکنیم که هر کجا کم آوردیم فرشته کمکمان کند. جنگ بدر و احد که ندارد، خدا با ما که قهر نیست. هر انسانی در مسیر خدا گام بردارد امدادهای الهی سراغش می‌آید و این مربوط به همه است. خدایا به امت ما صبر همراه با تقوی مرحمت بفرما.
از اول انقلاب لحظه به لحظه خداوند به جمهوری اسلامی کمک کرده شر و توطئه بوده، همه دنیا زدند تو سر جمهوری اسلامی ولی نابود نشد.
خدایا جمهوری اسلامی را با مسئولین و رهبر و دولت و امت و نسل و جوانهایش، ناموسش را عقاید و افکارش را حفظ بفرما.
قیامت را روز حسرت و خسارت ما قرار نده. وقت تمام شد ولی جنگ احد تمام نشد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment