تفریح سالم

موضوع: تفریح سالم
تاریخ پخش: 75/05/25

بسم الله الرحمن الرحیم

1- سوء استفاده از اسم ورزش
قرآن می‌فرماید: وقتی برادرهای یوسف(ع) می‌خواستند یوسف(ع) را از دست بابا بگیرند. فکر کردند چه طوری می‌توانند یوسف(ع) را از دست بابا بگیرند و ببرند. فکرهای‌شان را که کردند، گفتند: اسم ورزش به کار ببریم اسم تفریح را به کار ببریم، بابا یوسف(ع) را تحویل می‌دهد. گفتند: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ» (یوسف/12) یوسف(ع) را بفرست با ما بیاید، او را بده با هم برویم گردش و حضرت یعقوب(ع) هم نگفت گردش حرام است. به قدری حرف درست بود که پدر هم یوسف(ع) را دست برادرها داد. یعنی قوی ترین منطقی که توانستند یوسف را ببرند این بود که یوسف نیاز به ورزش دارد منتهی این‌ها از اسم ورزش سوء استفاده کردند به اسم ورزش بردند و بعد هم او را توی چاه انداختند.
2- آموزش شنا و تیراندازی
حدیث قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ» (کافی/ج‌6/ص‌47) به فرزندان‌تان تیراندازی و شنا یاد بدهید. بعضی «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» (جمعه/1) «یُسَبِّحُ» را از سبیح گرفته‌اند یعنی شنا، یعنی کل هستی در حرکت است، کل هستی در مداری دارد شنا می‌کند. البته معنای «یُسَبِّحُ» تسبیح است. اما بعضی از آن واژه گرفته‌اند. چون آن تسبیح یک بعد مادی است و یک بعد معنوی و شاید هم هر دو.
در پادگان‌های ما پنجاه درصد اسلامی رفتار می‌کنند چون که تیراندازی را به جوان‌ها یاد می‌دهند اما به آن‌ها شنا یاد نمی‌دهند و حال آن که اسلام می‌گوید هر کسی هم باید شنا بلد باشد و هم تیراندازی اصلاً کشوری که خلیج فارس دارد همه‌ی نفس کش هایش باید شنا بلد باشند.
شخصی به امام باقر(ع) گفت مادرت آشپز است می‌خواست که بگوید آشپزی یک عیب است و امام را تحقیر کند. امام باقر(ع) فرمود اگر مادرم آشپز است معلوم است که مادرم یک هنرمند است. جوان صد و بیست کیلویی فقط بلد است اشکنه درست کند. جوان هفتاد و سه کیلویی فقط چای بلد است که دم کند واقعاً اگر مادرش توی خانه نباشد گرسنگی می‌کشد.
3- ورزش برای جسم تفریح برای روح
امام علی(ع) فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ عُضْوٍ مِنَ الْبَدَنِ اسْتِراحَهٌ» (غررالحکم/ص‌60) هر عضوی نیاز به استراحت دارد. ورزش جنبه‌ی جسم دارد اما تفریح جنبه‌ی روحی هم دارد. مثلاً داریم قَالَ الصَّادِقُ (ع): «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَهٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَهٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» (کافی/ج‌4/ص‌65) آدمی که روزه هست یک فرحی در آن هست. دم افطار شادی انسان دارد وقت ناهار و شام انسان آن شادی را ندارد.
آن‌هایی که عید فطر را دارند نشاطی دارند که آن‌هایی که سی روز خورده‌اند آن نشاط را ندارند. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» (یونس/58) به فضل و رحمت خدا دلشاد باشید این پیداست که تفریح غیر از ورزش است.
چند مسأله را در تفریح باید رعایت کنیم. 1- تعادل در تفریح. 2- اهداف. 3- شرائط. 4- آفات.
4- تعادل در تفریح باید رعایت شود
اما، تعادل در تفریح داریم «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ» همین طور که پدر بر گردن فرزند حق دارد فرزند هم بر گردن پدر حق دارد قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (ع): «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ» (نهج‌البلاغه/حکمت 399)، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ» (کافی/ج‌6/ص‌47) باید تعادل باشد هم مسائل علمی هم مسائل نظامی و هم مسائل تفریحی باید باشد. ما تعادل در تجارت هم داریم. حدیث داریم که تجار سرمایه‌شان را در یک راه مصرف نکنند اگر یک تاجر هر چه پول دارد سکه خرید تا سکه آمد پایین سکته می‌کند.
در عبادت هم باید تعادل داشته باشیم این طور نیست چون حالا که حزب الهی هستی مثلاً شورش را در بیاوری این‌هایی که زیاد عبادت می‌کنند یک باره هم می‌بُرند. در کمک به فقرا هم تعادل خوب است آیه «وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» (فرقان/67) علامت مومن این است که وقتی پول می‌دهد به فقیر نه زیاد می‌دهد و نه کم. اظهار علاقه. ‌ای! خدا من را فدای تو کند چه خبره؟ ! بعد هم قهر می‌کند.
در تشکر امام علی(ع) می‌فرماید اگر بیش از اندازه تشکر کردی پیداست تشکر نمی‌کنی چاپلوسی. متقلبی. اگر کمتر از اندازه تشکر کردی معلوم می‌شود حسودی نمی‌توانی خوبش را تحمل کنی، کم می‌گذاری اگر به اندازه بود عادلی.
روایت داریم از امام رضا(ع) که فرمود ساعات‌تان را چند قسمت کنید قسمتی را برای کار قسمتی را برای چی و قسمتی را برای تفریح و لذت.
متأسفانه ما وقتی یک مرتبه به محرم و صفر می‌رسیم تمام شبکه‌ها سینه می‌زنند انگار تلویزیون شده مسجد وقتی به سیزده بدر می‌رسیم همه‌ی شبکه‌های تلویزیون دلقک بازی می‌کنند و وقتی به امتحان‌های مدرسه می‌رسیم شبانه روز می‌خوانیم.
تعادل در ما نیست مسجد ما همه‌اش گریه شده در حالی که مسجد جای خنده هم هست عقد حضرت زهرا(س) را در مسجد خواندند. فکر می‌کنیم نمی‌شود داخل تالار عروسی نماز بخوانیم و توی مسجد هم نمی‌توانیم عقد بخوانیم چه کسی گفته وقتی می‌رویم داخل پارک باید حتماً تخمه‌ی کدو بشکنیم اشکالی ندارد هم در پارک نماز بخوانیم و هم تخمه‌ی کدو بشکنیم.
شخصی سرما خورده بود گفتند خربزه نخور گفت من هم خربزه می‌خورم و هم سرما. در بعضی از روستاها و شهرهای ما یک کسی که می‌میرد مردم تا چهل روز خانه‌ی او می‌روند و پلو مفت می‌خورند. صاحب عزا دو تا داغ می‌بیند یک داغ پدرش یک داغ این که از کجا بیاورم، اگر داشته باشد می‌زند توی سرش که چرا ارثم کم شد و اگر هم نداشته باشد باید از همه‌ی بانک‌ها حتی بانک خون وام بگیرد برای خرج مراسم.
یک کسی می‌گفت من به همه‌ی بانک‌ها بدهکارم جز بانک خون و فکر کردم که بانک خون، خون می‌گیرد پول نمی‌دهد. چون اگر او هم پول می‌داد از او هم می‌گرفتم.
اگر کسی به زبان بگوید خواهش می‌کنم غذا بخورید اما در دلش راضی نباشد آن چه شما می‌خورید حرام است.
الآن استقبال عجیبی از نماز شد. یکی از مراجع می‌گفت بعضی از هیئت‌های قم می‌گفتند آقا شما یک مرجع تقلید هستید خواهش می‌کنیم شب عاشورا نماز جماعت نخوان ما می‌خواهیم بیایم صحن قم سینه بزنیم یعنی وضع نماز طوری بود که بعضی از هیئت‌های بهترین شهر و مذهبی ترین آد م‌ها به مرجع تقلیدشان می‌گفتند نماز جماعت نخوان می‌خواهیم سینه بزنیم الآن بحمدالله ظهر عاشورا توی خیابان نماز می‌خوانند.
انسان خوب است به یادبود بستگانش کاری بکند. پیغمبر(ص) این کار را می‌کرد گاهی یک گوسفند می‌کشت گوشت آن را بین دوستان حضرت خدیجه تقسیم می‌کرد می‌فرمود این خانم‌ها از دوستان حضرت خدیجه بوده‌اند و من برای این که یاد او فراموش نشود من سالی یک اطعامی می‌دهم.
5- تفریح باید با هدف باشد
هدف به کارها ارزش می‌دهد من یک مثال می‌زنم: من یک لیوان آب به سه نفر می‌دهم می‌گویم بخورید این سه نفر نمی‌خورند، اولی نمی‌خورد قهر کرده دومی نمی‌خورد چون که تشنه نیست و میل ندارد به سومی می‌گویم بخور می‌گوید نمی‌خورم چون که چهارمی تشنه‌تر است. این سه نفری که نخوردند زنده باد سومی چون که هدفش مقدس است. ما می‌توانیم تفریح‌مان هم عبادت باشد. گاهی هدف از تفریح عبادت است گاهی هدف از تفریح گردش علمی است گاهی هدف سلامتی است. گاهی تجارت است و گاهی هدف تفریح است. خود تفریح برای تفریح هیچ هدفی ندارد فقط می‌خواهد کیف کند. گاهی هم دفاع است.
امام علی(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید من قدرت می‌خواهم اما قدرت برای چیه؟ بدنسازی برای چیه؟ ما برای چه کار و ورزش کنیم؟ گاهی هدف ممکن است برای عبادت باشد مثل این که یک کسی قدم می‌زند تفریح می‌کند برای این که بیشتر مطالعه کند اگر مرتب در کتابخانه بنشیند خسته می‌شود و لذا در دعای کمیل داریم «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِی» (مصباح‌المتهجد/ص‌849) امام علی(ع) درِ قلعه‌ی خیبر را کند با این که چهل نفر نمی‌توانستند آن را تکان دهند. قدرت یک ارزش است.
6- تفریح برای آشنایی با شخصیت‌های علمی
گاهی تفریح برای این است که آدم با یک شخصیت‌های علمی آشنا شود. قرآن می‌فرماید «قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‌ آثارِهِما قَصَصاً فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (کهف/65-64) خداوند به موسی(ع) و یک نفر دیگر گفت بلند شوید و بروید یکی از شخصیت‌های اولیای خدا در فلان منطقه است بروید و آن را پیدا کنید. آدم می‌رود و می‌گردد که یک کسی را پیدا کند. من بیست و چند سال پیش طلبه‌ی جوانی بودم رفته بودم اهواز مرحوم شهید مطهری آمده بود اهواز گفت من می‌خواهم بروم شوشتر گفتم شوشتر چه کار داری گفت یکی از دانشمندان و رجال علمی در آن جا هست گفتم کی؟ گفت(علامه تستری) که پارسال مرحوم شد. گفت یکی از دانشمندان مهم مملکت ما هست و گمنام می‌باشد. مثلاً شهید مطهری از تهران با هواپیما می‌آید اهواز از آن جا هم با ماشین می‌رود شوشتر تا آن مرد خدا را ببیند. من یک مدتی مرحوم مطهری که می‌آمد قم من او را به خانه می‌آوردم بچه‌ام کوچولو بود او را داخل کوچه می‌بردم بغل می‌کردم بچه را در داخل کوچه، که خانه آرام باشد که ایشان یک نیم ساعت بعد از نماز بخوابد.
بعد کلاس و سخنرانی داشت. بعد توی ماشین ایشان می‌نشستم از جاده‌ی قدیم قم که طول هم می‌کشید چون که اتوبان نبود توی ماشین ایشان می‌آمدم تا اول تهران اول تهران سوار می‌شدم و برمی گشتم قم. منتهی فایده‌اش این بود که آن زمان سه ساعت طول می‌کشید بین قم و تهران من سه ساعت از ایشان سوال می‌کردم. یک وقت می‌گفت آقای قرائتی خسته‌ام کردی من از یک استاد مطهری در ماشین می‌توانم سه ساعت از او استفاده کنم و می‌ارزد که من و خانمم آشپزی کنیم از ایشان پذیرایی کنیم و من هم از ایشان سه ساعت از این استاد چیزی یاد بگیرم.
حیف است که ما عطش علم نداریم حضرت وقتی وارد مدینه شد شتر در خانه ابوایوب انصاری نشست که در آن زمان فقیرترین آدم‌ها در مدینه بود. ابوایوب که سال‌ها میزبان پیغمبر(ص) بود یک حدیث شنید. می‌خواستند ببینند این حدیث را کی گفته. گفت پیغمبر(ص) خانه ما بود اگر بود من این حدیث را از خود پیغمبر(ص) شنیده بودم. گفتند ممکن است گفته باشد و شما هم توی خانه نباشید. شتری اجاره کرد از مدینه رفت مصر که این حدیث را کی گفته.
من جوانی دیدم و او را می‌شناسم که از سقف نخ آویزان کرده بود دو سمت این را قلاب کرده بود کتاب را با قلاب نگه می‌داشت آن وقت می‌رفت زیر لحاف مطالعه می‌کرد! یعنی حال این که کتاب را دستش بگیرد را نداشت. قبلاً ساندویچ می‌خوردند حوصله غذا پختن نداشتند الآن آبمیوه می‌خورند حوصله جویدن هم ندارند.
ما سیصد و پنجاه «أَعُوذُ» داریم. یعنی پناه می‌برم به خدا از این خطر. یکی از «أَعُوذُ» این است «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ» (کافی/ج‌2/ص‌585) خدایا پناه می‌برم از کسالت و بی حالی. بی حالی یک مرض است. آدم باید کار را بانشاط و عشق انجام دهد. علم را برای علم بخوانید نه کنکور. آقا یک میلیون در کنکور شرکت می‌کنند. صد هزار آن‌ها قبول می‌شود آن نهصد هزار هم نهصد هزار خانواده را غمگین می‌کنند. چه کسی گفته هر کس دانشگاه نرفت بدبخت است مگر علم فقط توی دانشگاه است.
بنده خودم شش سال درس خواندم دبیرستان هم یک سال بیشتر نرفتم ولی الآن به خیلی‌ها که می‌خواهند برای فوق لیسانس رساله بنویسند از نظر علمی کمک می‌کنم. ما عاشق علم نیستیم مدرک می‌خواهیم.
یک کسی می‌گفت من در کنکور قبول بشوم بعد می‌روم دنبال شغل دیگر فقط بگویند در کنکور قبول شد. مثلاً فرض کنید مراجع ما در کنکور قبول نشده‌اند به اندازه‌ی دو سه هزار دانشجو ممکن است سواد داشته باشند چه فکری است که ما این قدر عاشق مدرک هستیم درس فقط کلاس نیست گاهی آدم با یک استاد به مسافرت می‌رود کلی چیز یاد می‌گیرد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «سَافِرُوا تَصِحُّوا» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌2/ص‌265) مسافرت برای سلامتی خیلی خوب است.
7- مسافرت برای تفریح
مسافرت برای تجارت «إیلافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ» (قریش/2) «شتاء» زمستان، «الصَّیْفِ» تابستان. سفر برای تفریح. امام رضا(ع) می‌فرماید: «لَقَدْ خَرَجْتُ إِلَى نُزْهَهٍ لَنَا وَ نَسِیَ الْغِلْمَانُ الْمِلْحَ فَذَبَحُوا لَنَا شَاهً» (وسائل‌الشیعه/ج‌11/ص‌460) امام رضا(ع) تفریح رفت برای تفریح. بعد می‌فرماید وارد قبیله‌ای شدیم آن‌ها یک گوسفندی کشتند کباب هم راه انداختند. امام رضا(ع) کباب خور نبود امام کباب هم گیرش می‌آمد می‌خورد. می‌گویند آقا برای چی وضو بگیریم اصلاً وضو بگیر برای این که با وضو باشی. خود وضو برای وضو یک ارزش است. من وضو می‌گیرم نمی‌خواهم قرآن و نماز بخوانم فقط وضو می‌گیرم که با وضو باشم. آدم تفریح می‌رود که تفریح کند.
ما دو سه سال پیش رفتیم دماوند رفتیم منزل امام جمعه گفتیم دماوند عسلش خوب است یکی دو کیلویی بگیریم ما عسل گرفتیم یک مرتبه کسی گفت آقای قرائتی زیر عبایت بگیر گفتم خوب چسبان می‌شود. گفت دماوندی‌ها می‌بینند بی دین می‌شوند. اِه! ! مگر دین دماوند بند به عسل من است من که همیشه عسل نمی‌خورم من این قدر نان خالی می‌خورم نان و پنیر می‌خورم گاهی هم عسل گیرم بیاید می‌خورم. من هم عسل را دست گرفتم. گفتم: مردم دماوند من بعد از چند سال آمده‌ام دماوند حالا هم دو کیلو عسل خریده‌ام هر کس می‌خواهد برود یهودی شود برود یهودی بشود. آن بد است که آدم وابسته باشد بگوید من تا این غذا نباشد نمی‌خورم، این بد است.
8- تفریح برای آمادگی دفاعی و رفت و آمد‌ها
تفریح برای آمادگی دفاعی «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ» (انفال/60) آموزش‌های نظامی و رزمی برای دفاع، برای رفت و آمدها. عمرو بن حُرَیث می‌گوید: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ فِی مَنْزِلِ أَخِیهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ مَا حَوَّلَکَ إِلَى هَذَا الْمَنْزِلِ فَقَالَ طَلَبُ النُّزْهَهِ» (وسائل‌الشیعه/ج‌5/ص‌339) امام صادق(ع) را دیدم که رفت خانه‌ی داداشش. به او گفتم به امام گفتم چه عجب آمدی خانه اخوی فرمود آمده‌ام کیف کنم.
9- شرایط تفریح
شرایط تفریح: داریم از امام رضا(ع) که تفریح و ورزش بکنید اما َ«مَا لَمْ یَثْلِمِ الْمُرُوَّهَ وَ لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِکَ عَلَى أُمُورِ الدُّنْیَا» (بحارالأنوار/ج‌75/ص‌346) یعنی طوری باشد که مروت و کرامت شما را سوراخ نکند. گاهی در ورزش‌ها همدیگر را فحش می‌دهند یا همدیگر را تحقیر می‌کنند حرف رکیک به هم می‌زنند اصلاً یادشان می‌رود که این خلیفه‌ی خداست یادش می‌رود که این جوان بهترین خلق خداست «وَ لَا سَرَفَ فِیهِ» یعنی اسراف هم نکنید.
یک کسی بود می‌گفتند ایشان سالی دو بار مریض می‌شود و هر دفعه هم شش ماه طول می‌کشد. این آقا هم روزی دوبار ورزش می‌کند صبح و ظهر. صبح می‌رود دنبال ورزش ظهر می‌آید و ظهر می‌رود… «وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِکَ عَلَى أُمُورِ الدُّنْیَا» یعنی حالا که تفریح می‌کنید از این تفریح یک کار دنیایی هم حل شود. اگر می‌خواهی تفریح کنی بیل دست بگیر و این باغچه را هم سبزی بکار.
حدیث داریم که حضرت وقتی مسابقه می‌گذاشت می‌فرمود از این جا تا مسجد. یعنی وقتی می‌خواهیم بدویم به یک جایی برسیم که آن جا نمازمان را هم بخوانیم. تفریحی که بعدش گناه نباشد «لَا خَیْرَ فِی لَذَّهٍ بَعْدَهَا النَّارُ» (أمالی صدوق/ص‌498) امام علی(ع) می‌فرماید: خیری نیست در تفریحی که بعد از آن آتش است.
گاهی آدم تفریح می‌کند اما خیلی گناه کرد. با ماشین دولتی رفت تفریح، حرف بد زد، نگاه بد کرد یک وقت می‌بینی رفت تفریح و برگشت منتهی با کوله باری از گناه.
اشکالی ندارد یک قسمت پارک برای آقایان باشد و یک قسمت آن برای خانم‌ها و یک قسمت آن هم برای خانواده‌ها. طوری نباشد هر کسی خواست گناه کند بگوید برویم پارک. مردم یا لاتند یا مقدس، لاتها فحش می‌دهند مقدس‌ها نفرین می‌کنند. پس به شما که خداوند وسائل تفریح داده است شرائط را هم برای دیگران فراهم کن.
قدیمی‌ها کنار در خانه‌شان توی کوچه یک طاقچه درست می‌کردند این پیرمردها و پیرزن‌هایی که راه می‌رفتند می‌نشستند. یک کسی باری روی دوشش بود خسته می‌شد. بارش را روی آن طاقچه می‌گذاشت یک استراحت گاهی درست می‌کردند و خیرشان می‌رسید.
تفریح باید به حق باشد. قرآن می‌فرماید «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» (غافر/75) شما چرا جهنمی شدید؟ (سوال روز قیامت) برای این که «تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ» تفریح می‌کردید به ناحق، بعضی‌ها به ناحق شادند. ما در بنی عباس آدم‌هایی داشتیم که می‌گفت شما سر بچه سیدها را می‌برید من از بریدن سر بچه سیدها کیف می‌کنم.
الآن هم آن رگ‌ها هست یک بچه مظلوم را گیر می‌آوریم و به او می‌خندیم. اصلاً کیف می‌کنیم که یک مسلمان دارد تحقیر می‌شود.
تفریح کم خرج مثل راه رفتن، دویدن، تفریحی که پایان آن درگیری نباشد تفریحی که در پایانش آدم رفیق خودش را انتخاب کند.
به امام(ره) می‌گفتند می‌آیید برویم تفریح بیرون قم داخل باغ‌ها؟ امام(ره) می‌گفت با شما می‌آیم به دو شرط یک در تفریح‌مان غیبت نباشد دو نماز اول وقت بخوانیم.
شما خیال می‌کنید مذهبی‌ها نمی‌توانند تفریح کنند. می‌شود تفریح بدون گناه کرد، تفریح بدون مزاحمت. یکی از اشکالات تفریح تعصب گرایی است. در تفریح دیگران را هم با خودمان ببریم بعضی وقت‌ها توی خانه‌ها یک آدم پیری است، یک بچه‌ای است از آن در برو، از این در برو کجا می‌روی؟ می‌روم دکتر می‌گویند این مزاحم است. خوب بگذار بیاید شما هم فردا به این بلا مبتلا می‌شوی.
10- آفات تفریح
قَالَ الصَّادِقُ (ع): «مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْکِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْکِینٍ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِیَّاهُ» (کافی/ج‌2/ص‌351) اگر مومنی را تحقیر کردی. نگذاشتی حرف بزند نگذاشتی با تو بیاید از او کتمان کردی، قایم موشک بازی. حدیث داریم اگر کسی مومنی را تحقیر کند نمی‌میرد جز این که دیگران او را تحقیر کنند.
مردم آزاری در رانندگی بعضی راننده‌اند رانندگی‌شان خوب است و با جاده‌ها هم آشنا هستند. بعضی هم تابستان‌ها یک ماشین قسطی یا قرضی گرفته با هزار ترس و لرز پشت آن نشسته، حدیث داریم «مَنْ أَخَافَ مُؤْمِناً» (کافی/ج‌2/ص‌368) اگر کسی مومنی را بترساند خدا در قیامت او را خواهد ترساند. در رانندگی توی دل کسی نروید ویراژ نروید.
در بعضی از تفریح‌ها هیجان است. مثل قمار که در آن خشونت و دشمنی است. غفلت از یاد خدا آفت است. ولخرجی آفت است. خانم می‌رود تفریح به مردش می‌گوید ما نیامده‌ایم بیرون که کار کنیم برو از بیرون غذا بگیر. خوب معنای تفریح این است که شوهر اضافه خرج کند.
در تفریح‌ها بریز و بپاش‌ها زیاد شده به خاطر همین بریز و بپاش‌ها صله رحم کم شده. قدیمی‌ها یک دیگ ‌آش یا شله زرد می‌پختند پنجاه نفر دور هم جمع می‌شدند اما الآن در یک میهمانی پنجاه نفری ده‌ها هزار ممکن است خرج شود. اثر این ولخرجی‌ها این است که دید و بازدیدها کم شده. جسم ما امانت در دست ما است ما نباید بیش از اندازه از آن کار بکشیم. شخص وسواسی در هوای زمستان دستش را می‌برد توی حوض آب. این دست هایش از بس که آب سرد بود سرخ شده بود پیرمردی گفت آقا این دست امانت است در امانت خیانت نکن.
ما باید از بدن‌مان به اندازه کار بکشیم. در اسلام تعادل است حتی در قهر هم تعادل است تا سه روز، روز چهارم آشتی کنید و گرنه از دین ما نیستید.
شخصی به حضرت رسید و گفت: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته… (خیلی آن را کش داد) حضرت فرمود: شورش را در آوردی. اهداف تفریح ما که شیرجه می‌رویم خوب به قصد غسل جمعه برو از آن طرف آب هم غسلی کرده باشی.
آن وقت در تفریح چه کارهایی که می‌شود کرد. منافقین بچه‌های ما را در کوه نوردی گول زدند. اگر ما هم بتوانیم با بچه‌های بی تفاوت رفیق شویم و این‌ها را در لابلای تفریح داخل گود بیاوریم. تفریح بی گناه را باید مدل داد که آقا می‌شود که تفریح بدون گناه کرد.

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment