تعصب و غرور، موانع تربیت

موضوع: تعصب و غرور، موانع تربیت
تاریخ پخش: 70/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- تعصب و غرور
در خدمت خواهران و برادران فرهنگی و نهضت سواد آموزی در باختران هستیم. جلسه قبل بحثمان در مورد معلم و شاگرد بود. تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش خیلی حرف دارد. منتها اگر یک مقداری هم بخواهیم زیاد در نخ آموزش و پرورش برویم ممکن است کسی که کارگر، بازاری، کشاورز، خانه دار و… است تلویزیون را خاموش کند و بگوید: خوب! به ما مربوط نیست. ما سعی کردیم که بحثمان بحثی باشد که همه به آن گرفتار هستند. به یک نحوی خیلی‌ها به آن گرفتار هستند.
بحث تربیتی مخصوص آموزش و پرورش هم نیست. بحث تعصب و غرور است. از این نظر تربیتی است که اگر کسی غرور داشته باشد یا تعصب داشته باشد هیچ تربیت پذیر نیست. هرچه به او می‌گویی شانه هایش را بالا می‌اندازد. حالا مسأله تعصب و غرور چند نکته دارد که باید بگوییم.
اول تعصب را باید معنا کنیم. تعصب دوتا معنا دارد. تعصب دو نوع است. تعصب نابجا وتعصب بجا! بعضی وقت‌ها انسان باید بجا تعصب داشته باشد که اگر بی‌خیال باشد بی‌تعصب است. امیرالمؤمنین سر افرادی که بی‌تعصب هستند نعره و فریاد می‌کشد. یک جا حضرت امیر می‌گوید: «قبح لکم» (مناقب/ج4/ص110) مرده باد! یا «أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاح‌» (نهج‌البلاغه/ص156) شبح‌های دیروز! آدم‌های بی خاصیت! چرا؟ هرچه ناله می‌زند مرد آهنی هستند. همینطور بی خیال نشسته‌اند «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج‌البلاغه/ص70) مردهای نامرد. یکجا فرمود: مرده باد بریده باد دست شما. گاهی وقتها انسان بی‌تعصب و بی‌خیال است. رفیق اون شاه کذایی، هرچه گفتن ایران رفت. می‌گفت: اصفهان ما را بس است! به هر حال گاهی انسان دخترت دیر آمده خوب بالاخره می‌آید. پسر شما از مدرسه دیر کرد، می‌آید. آقا این کار خلاف بود خوب حالا خوب میشود. یک سری افراد راجع به خیر و شر بی تفاوت هستند. غیرتی، تعصبی، حماسه‌ای گوش نمی‌دهند. گاهی انسان باید تعصب داشته باشد. فتوای حضرت امام(ره) نسبت به سلمان رشدی این یک تعصب دینی بجا بود.
2- غیرت دینی
نقل شد که امام قدم میزد و لبهای خودش را فشار می‌داد. هی لبهای خودش را با دندان هی یک جوری امام قدم می‌زد. ولی یک روز دیدم قدم زدنشان یک هیجانی در او است. گفته شد که گفتن آقا شما امروز راه که می‌روید لبهاتان را به هم فشار میدهید. یک جور خاصی هستید. فرمود: می‌خواستم جوان باشم خودم بروم لندن سلمان رشدی را بکشم و برگردم. نمی‌توانم می‌سوزد که چرا به رسول الله توهین شد. گاهی آدم باید غیرت داشته باشد.
به امیرالمؤمنین گفتند ریختن تو خانه زن غیر مسلمان طلای او را بربایند. فرمود: اگر مرد مسلمانی از تعصب و غیرت بمیرد جا دارد در کشور اسلامی چرا نا امن است. گفتند: آقا زن مسلمان نیست. گفت: نباشد. غیر مسلمان هم وقتی در کشور اسلامی زندگی میکند باید راحت زندگی کند. اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد جا دارد.
گاهی باید جوش آمد. سوز زد. تعصب نشان داد. حضرت موسی وقتی آمد دید مردم منحرف شدند چون حضرت موسی(ع) با مردم صحبت کرد. گفت: سی روز میروم مناجات در کوه طور از آنجا برایتان آیات الهی و وحی و تورات می‌آورم. سی روزش شد چهل روز. در این ده روز یک هنرمند مجسمه سازی بنام سامری از طلاهایی که جمع کرد مجسمه‌ای ساخت از لوله کشی درون مجسمه جوری بود که هوا که رد و بدل می‌شد صدا میکرد. بعد هم به مردم می‌گفت: خدای شما همین گوساله است. مردم خدا پرست شدن گوساله پرست. موسی که آمد تورات را زد زمین ریش برادرش که قائم مقام و جانشینش بود گرفت کشید.
3- تعصب باطل و غلط
گاهی آدم باید جوش بیاورد. حالا مردم شد، شد. نشد، نشد. خیلی غیرت می‌خواهد حق باید بشود و باطل باید نشود این که به ما چه بنابراین گاهی باید تعصب باشد وتعصب هم داریم تعصب بجا نمونه‌هایش خلخال زن کافر تعصب بجا. فتوای امام برای سلمان رشدی تعصب بجا پدر و مادر و فرزند یک سری تعصبها بجاست اما یکسری تعصبها نابجا است ما تعصب نابجا را صحبت کنیم. بیشتر بحثمان هم این است تعصب نابجا را قرآن می‌گوید همیه و همیه یعنی تعصب البته خود تعصب هم عربی است. من نمیدانم کلمه تعصب فارسی دارد یا نه؟ بعضی کلمه‌ها فارسی ندارد نمی‌توانیم در تلویزیون بگوییم. یک وقت بچه کوچکی به پدرش می‌گوید کلماتی داریم که در فارسی ندارد. کلماتی داریم ترکی ندارد. کلماتی داریم اردو ندارد. تعصب نمیدانم فارسی دارد یا نه؟ ولی قرآن میگوید همیه همیه جاهلیه، همیه جاهلیه آیه قرآن است یعنی تعصب جاهلی حالا تعصب جاهلی چیست؟ نمونه‌های تعصب جاهلی چیست؟ یک حدیثی از رسول اکرم بخوانم یک حدیثی از امام صادق(ع) رسول اکرم فرمود این درسها خیلی است تو انتخابات باید کاندیدای من رأی بیاورد. باید این مدرسه را تو روستای ما بسازید. باید این طور لباس بپوشد بایدهایی که نباید و نبایدهایی که باید و چقدر این مسأله توسعه دارد رسول اکرم فرمود: «من کان» خیلی حدیث خطرناکی است. «مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّهٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّه» (بحارالانوار/ج70/ص284) اگر کسی یک سر سوزن تعصب داشته باشد «بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّهِ» (بحارالانوار/ج70/ص284) یک ذره تعصب داشته باشی گاهی وقتها یک تعصباتی دارد روی یک کلمه تعصب دارد که این را بگذارید مثلا فرض کنید اسم بچه را این بگذاریم یا اسم شهر را بگذاریم یا اسم مدرسه را این بگذاریم یا اسم حجره را چی بگذاریم روی یک کلمه روی یک نامی تعصب روی یک چیزهایی البته این به معنای این است که آدم کار مهم ندارد. چون اگر آدم کار مهمی داشته باشد این فکرها نیست تعصب روی کلمه روی عکس شعر و الی آخر رسول اکرم فرمود: «مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّهٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّه» اگر کسی یک ذره‌ای تعصب داشته باشد روز قیامت گویا مسلمان نیست با اعراب جاهلی محشور میشود. حالا بعضی‌ها خودشان تعصبشان نیم کیلو است اطرافیان تعصبشان دو کیلو است. او خودش می‌گوید: آقا حالا ما رأی آوردیم، آوردیم. نیاوردیم هم نیاوردیم. یک عده می‌گویند نه خود طرف می‌گوید من مطمئن نیستم. خود طرف می‌گوید: من دکتر نیستم. ولی یک مشت بادمجان دور قاب چین. حدیث امام صادق راجع به بادمجان دور قاب چین است. امام صادق فرمود: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَه‌» (کافی/ج2/ص307) کسی که خودش متعصب باشد یا خودش آدم میزانی باشد اطرافی‌هایش نامیزان باشند «فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَهَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ» (کافی/ج2/ص307) خداوند نخ ایمان را از گردنش برمی‌دارد. یعنی آدم متعصب نمی‌تواند دیندار باشد. چون خدا می‌گوید این می‌گوید نه مسأله تعصب مسأله خطرناکی است. اما شاخه‌های تعصب چیست؟ تعصب در موارد مختلفی است. شاخه‌های تعصب را می‌توانیم موارد زیر نقل کنیم. تعصب درغریضه آیه داریم. تعصب در زبان آیه داریم. تعصب نژادی آیه داریم. تعصب جنسی، تعصب سنی، تعصب بومی، همه اینها شاخه‌های تعصب که هریک ازما که پای تلویزیون گفتگو می‌کنیم. یک رقمش را کم یا زیاد ممکن است داشته باشیم.
تعصب قبیله‌ای؛ شندیده‌اید اوس وخزرج سالها با هم دعوا داشتند. تعصب قبیله‌ای؛ این قبیله می‌گفت ما بیشتر هستیم. یک قبیله می‌گفت ما بیشتر هستیم. درگیری تا سر شماری کردن قبیله‌ای که باخت دبه کرد. گفت زنهای حامله دوتا حساب می‌شود. دوباره بشمارید زنهای حامله را دوتا حساب کردن باز حاشا کرد. گفتن مرده‌ها را هم بشمارید ما بیشتر مرده دادیم. زنده و مرده را بشمارید. آیه نازل شد «أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ، حَتىَ‌ زُرْتمُ‌ الْمَقَابِرَ» (تکاثر/1 و2) به قدری شما زنده باد ومرده باد کردید که «حَتىَ‌ زُرْتمُ‌ الْمَقَابِرَ» امیرالمؤمنین این آیه را می‌خواند «أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ» که به چی چی افتخار می‌کنید؟ به استخوان پوسیده ‌پدرانتان افتخار می‌کنید. به استخوان پوسیده‌های مادرتان افتخار می‌کنید. اجدادی که مردن به استخوان پوسیده آنها افتخار می‌کنید. تعصب قبیله‌ای قرآن که نازل شد. بعضی افراد می‌گفتند که چطور شد قرآن به رئیس قبیله ما نازل نشد. الآن آموزش و پرورش از گیرهایی که دارد. گاهی دوتا روستا پیش همند به فاصله دوسه کیلومتر آموزش و پرورش نمی‌رسد. در هر روستای یک مدرسه بسازد، این روستا مدرسه می‌سازد. مردم روستا می‌گویند: ما بچه‌هایمان را نمی‌دهیم بروند آنجا. ما بچه‌هایمان را نمی‌دهیم. وسط مدرسه می‌سازد یک مدرسه وسط بیابان خوب سرایدار می‌خواهد، حفاظت میخواهد، گاهی مردم به خاطر تعصبی که دارند بچه‌اش را اجازه نمی‌دهد درس بخواند.
4- تعصب باطل در جوامع علمی
الآن اول مهر است. ملیونها با سواد در خانه‌ها هستند و میلیونها بی سواد در خانه‌ها هستند. یعنی یک خانم بی سواد عروسش سواد دارد. دخترش سواد دارد. دامادش سواد دارد. شوهرش سواد دارد. هفت تا با سواد در خانه هستند، دو تا هم بی سواد میشوند. نه تا چهار تا باسواد هستند، یک بی‌سواد می‌گوییم برادر بی سواد، خواهر بی‌سواد تو سواد نداری پهلوی شوهرت… من پهلوی شوهرم درس نمی‌خوانم. یک غروری دارد. پهلو دامادت درس بخوان. من پهلوی دامادم درس بخوانم؟ پهلو عروست، پهلو دخترت، به خاطر غروری که دارد بی‌سواد می‌ماند. و چهار تا با سواد و یک بیسواد چهارتا با سواد سالها و روزها و شبها در یک خانه و سر یک سفره یک باغچه آخرش هم بی‌سواد بخاطر تعصب.
آنوقت نهضت سواد آموزی باید چند ملیارد پول خرج کند به خاطر غرور این برادر خواهری که توخانه است اگر این بیسواد پهلوی آن با سواد درس بخواند چند ملیارد تومان پول چند تا شهر و چندتا شهرک می‌شود ساخت. برای بی خانه‌ها ولی به خاطر غرور و تعصبی که دارد همه کنار هم عارشان می‌شود.
این سیلی که ما از تعصب و غرور می‌خوریم. دانشگاه اول مهر دانشگاه باز می‌شود. خدا می‌داند که دهها هزار دانشجو داریم که قرآن را باز میکند بلد نیست بخواند اما می‌گوییم آقا این جهاد دانشگاهی این انجمن اسلامی این استاد این همشاگردی بلده قرآن بخواند شما بگید ده تا اول مهر شبها زمستانی یک ربع خوابگاه هم که هستید تو این خوابگاه یکی بشود معلم شما دانشجو هستید یکی از این دانشجوها بشود معلم ده تا هم بشود شاگرد قبل از شام یک ربع با هم درس بخوانید ما سال سوم شیمی هستیم اون آقا سال اولش است. سال دوم حقوق هست این آقاسال چهارمش است به خاطر غرور آخرش لیسانس و فوق لیسانس می‌گیرد قرآن بلد نیست بخواند با اینکه دانشجو است ده ساعت پانزده ساعت بیست ساعت میتواند شاگردی کند قرآن بخواند.
در یک خوابگاه تحصیل کرده‌ها به خاطر غرورشان بی‌سواد می‌مانند در خانه‌ها به خاطر غرور و تعصب بی‌سواد می‌مانند. خیلی ما کتک تعصب را می‌خوریم منتها کتکهایش درد ندارد. توجه نداریم.
گاهی تعصب تعصب نژادی است. زمانی خداوند به شیطان و فرشته‌ها گفت که به آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس، ابلیس گفت: «ما مَنَعَکَ» (اعراف/12) چی شد توسجده نکردی گفت: «خَلَقْتَنی‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین‌» (اعراف/12) نژاد من از آتش، نژاد او از خاک. موجود خاکی موجود شهری پهلوی دهاتی، دهاتی پهلوی شهری این پهلوی این نژاد پرستی والان آفریقای جنوبی همین بلا را دارد. اسراییل همین بلا را دارد.
تعصب حماقت است یک از چیزهای که صدام توانست مردم عراق را کلاه سرشان بگذارد همین عرب عرب و عرب ما نداریم عجم نداریم. عرب و عجمی نداریم. تعصب پیامبر اسلام به بلال می‌گوید تو سخنگوی حکومت باش وتو موذن باش. تعصب نژادی.
حدیث داریم هرکس ذره‌ای تعصب بر دلش باشد… تعصب زبانی؛ قرآن می‌گوید: «وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلىَ‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِین‌» (شعرا/198) اگر این قرآن را بر بعضی از عجمها نازل می‌کردیم «فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم‌» (شعرا/199) پیغمبر عجم بود واین قرآن را بر عجم نازل می‌کردیم این عجمی که قرآن برش نازل شده اگر پیغمبر عجم بر عربها مبعوث میشد میگفت «مَّا کَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِینَ» (شعرا/199) عربها ایمان نمی‌آوردند. از این آیه معلوم می‌شود که تعصب در عربها بیشتر است. قرآن به عربها نازل شد ایرانی‌ها گرفتند و از خود عربها هم بهتر گرفتند.
امام حسین از عرب است. اما اشکی که افتخار می‌کنیم در عاشورا می‌ریزیم هیچ کشور عربی یک همچین اشکی برای امام حسین نمی‌ریزد. و به عزادارها غذا می‌دهیم. زادگاه امام حسین امام حسین در مکه روز عاشورا خبری نیست. افتخار می‌کنیم و ما مفتخر هستیم که امام صادق از ماست. به قول وصیت نامه حضرت امام ما مفتخریم که مصحف فاطمه پهلوی ماست. معتقدیم به مصحف فاطمه. افتخار می‌کنیم که قرآن می‌فرماید تعصب در عمل‌ها زیاد است به قدری که آیه قرآن «وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ» یعنی اگر نازل میکردیم قرآن را «عَلىَ‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِین‌» اگر قرآن بر عجم نازل می‌کردیم و پیغمبر عجم قرآن را می‌خواند. «مَّا کَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِینَ» عربها پیش شما نمی‌آمدند. یک عده‌ای تعصب زبانی گاهی تو جبهه‌های جنگ ما تعصب را میدیدیم مثلا ما میرفتیم تو یک تیپی لشگری صحبت میکردیم می‌گفتیم بچه‌های فلان شهر می‌گفتند ما غیرتی هستیم دوتا دستشان را بالا می‌بردند آقا تیپ فلان لشگر فلان چه فرقی میکند.
عده‌ای بودن بر ابا و نیاکانشان پز می‌آمدن گفتن همچین حرکت کنیم تو بگو من پسر چه کسی هستم. پدرم چه کسی است؟ من پسر چه کسی هستم؟ پدرم چه کسی است؟ همینطور حرف را بگردونیم بگردونیم تا به سلمان بخوره سلمان فارسی فامیل مهمی نداره خیت بشود مثلا یک کسی میدانه کسی شعر بلد نیست می‌گوید: بیا شعر بخوانیم تا به اون بگه که شعر بلد نیست یک سلمان را کنف کنید تحقیر کنید پز دادم به سلمان گفتن حالا تو بگو گفت من گمراهی بودم توسط اسلام هدایت شدم.
تعصب دینی قرآن درباره تعصب دینی می‌گوید: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَیْ‌ء» (بقره/113) یهودی‌ها می‌گفتند، مسیحی‌ها کسی نیستند «وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌ شَیْ‌ء» (بقره/113) تعصب دینی گاهی آدم روی یک کتابی تعصب دارد اصلا باقی کتابها را مطالعه نمی‌کند. گاهی روی یک روزنامه‌ای تعصب دارد من فقط اون روزنامه را می‌خوانم یعنی باقی روزنامه‌ها همه حرفهاشان چرند است فقط تمام حقایق تو این روزنامه است که تو میخوانی تو تعصب نداری این حرفها چی؟ پیغمبر ما به قدری خوش برخورد می‌کرد به کفار بت پرست الله اکبر الله اکبر الله اکبر! ببینید این آیه چقدر قشنگ است. پیغمبر به کفار بت پرست نمی‌گفت: تو باطلی من حق. می‌گفت: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ» (سبأ/24) یا ما یا شما حق می‌گویم یا باطل؟ حتی می‌گوید با منحرف وقتی بحث می‌کنی «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَن‌» (نحل/125) تعصب نداشته باش.
یک وقت یک کسی آمد با دانشمندی مباحثه کند با امام صادق(ع) طلبه‌ها نشسته بودن گفتن اجاز بده ما باهاش مباحثه کنیم گفت شما مباحثه کنید من می‌نشینم نگاه می‌کنم این آقا سؤال کرد و طلبه‌ها و شاگردان امام صادق یکی یکی تک و پاتک علمی جرو بحث و مباحثه کردن وقتی بحث تمام شد بلند شد رفت. طلبه‌ها گفتن یا امام صادق ابن رسول الله خوب بود بلد بودیم بحث کنیم. امام صادق گفت: تو اما تو اما تو به یکی گفت تو خیلی بی تعصب هستی. طرف حق هم می‌گفت قبول نمی‌کردی می‌گفت: الآن که روز است می‌گفتی از کجا معلوم شاید شب باشد. بابا حق با اوست. بگو روز است.
ما داشتیم یک کسی را از نظر تعصب تمام کتابهای اهل سنت را از کتابخانه‌اش بیرون انداخت خوب خیلی آدم بیخودی هستی تو خیلی حرف حق خیلی حرف حسابی تو کتاب سنی‌ها است. من رفتم کتابخانه بعضی از کشورهای اهل سنت یک دانه کتاب شیعه تو کتابخانه‌هایشان نیست این نامردی است یعنی شیعه یک حرف حق ندارد. یعنی سنی حرف حق ندارد. تمام کتابخانه‌های سعودی یک دانه کتاب شیعه نیست تعصب غوغا میکند. معامله می‌کنیم. آقا شما پدر فلانی مرحوم شده یک فاتحه بخوانید اون فاتحه پدر من نیامد نمی‌آیم. سر «قل هوالله» معامله می‌کنیم.
5- رسول خدا قاتل عمویش را بخشید
وحشی آمد حمزه عموی پیغمبر(ص)را کشت آمد پهلوی پیغمبر گفت معذرت میخواهم من توبه کردم میخواهم مسلمان بشوم توبه‌اش را قبول کرد. پیغمبر قاتل عمویش را… به قدری رسول اکرم برای عمویش گریه کرد که دستور داد جمع شوید برای عمویم گریه کنید. قطعه قطعه کردن ایشان را در احد. نه فقط سرش را بریدند بدنش را بریدن قطعه قطعه کردند. جگرش را از دلش بیرون آوردند. عموی او حضرت حمزه سیدالشهدا قبل از امام حسین سیدالشهدا برای حمزه بود. لقب سیدالشهدا بعداً به امام حسین سیدالشهدا گفتند. اما درعین حال قاتل حمزه را پیغمبر بخشید. ما می‌گویم نخیر ایشان آن زمانی که تعصب بر نیاکان هرچی انبیاء می‌گفتند بابا این بت غلط است. می‌گفتند والا پدر ما بت پرست بوده. قرآن فرمود: پدرت هم نمی‌فهمیده. «أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ» (اعراف/71) تو و پدرت.
امام صادق مهمان یک نفر شد گفت آقا خانه‌ات خیلی تنگ است تو که پول داری یک خانه سی متری، پانزده متری خفه میشوی. گفت این خانه مرحوم ابوی است. امام صادق فرمود اگر ابوی شما نفهم بود. جناب عالی هم… خواهی نشوی رسوا… این حرف غلطی است. اگر یک کشتی غرق شد صد تا مسافر دارد نودتاش شنا بلد نیستند غرق شدن ده نفر شنا بلد بودن این ده نفر را ببین ما صد نفر بودیم نود نفرمان غرق شده شما هم باید آنوقت خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. حماقت این تعصب قبیله‌ای نژادی زبانی دینی تعصب بر نیاکان.
اگر کسی با سواد باشد تعصبش بیشتر است در قرآن یک آیه داریم برای عوام یک آیه برای باسوادها. برای عوام می‌فرماید: «فباؤُ بِغَضَب‌» (بقره/90) اینها دچار غضب شده‌اند برگشت به غضب کرده‌اند اما با سوادهای که می‌دانستند این حق است اما اگر بگویم این حق است دکانم تعطیل می‌شود. آقا ایشان از من بهتر است. اگر بگویم ایشان بهتر است نان و آبمان اگر بگویم فلان پزشک از من بهتر است. فوراً ناراحتی میکند. اگر بگویم برویم فلان جا میگه کار من کساد میشود. قرآن در مورد علمایی که حق را کتمان می‌کنند به خاطر تعصب و غروری که دارند می‌گوید: «فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‌ غَضَب» (بقره/90)‌ الله اکبر عوام بد را می‌گوید غضب خواص را می‌گوید… هرچی تحصیل کرده هست، غضبش بیشتر است. راجع به یک سری افراد قرآن می‌گوید: «عَذابٌ أَلیم‌» برای بعضی‌ها میگوید «عَذابٌ شَدید» برای بعضی‌ها «عَذابٌ مُهین‌» آنهای که رو تعصب خودشان را می‌خواهند نگه دارند می‌گوید «عَذابٌ مُهین‌» قرآن میگوید «عَذابٌ أَلیم‌» برای بعضی‌ها میگوید عذاب شدید برای بعضی‌ها میگوید: «عَذابٌ مُهین‌» آنهایی که تعصب خودشان را می‌خواهند نشان دهند. تعصب روی حق درست تعصب رو باطل غلط دنیا چیزی نیست که ما روش تکیه کنیم دنیا برای پستش برای تلفن نخ میشوی برای تلگراف ارض میشوی شهرتش مقامش برای چی تعصب اصلا آدم متعصب نمی‌تواند موحد باشد که می‌گویی خدا این را می‌گوید: اما من مثل اسبها را یادتان نرود اسبی داشت میرفت نیم متر آب تو رودخانه بود اسب می‌توانست از تو نیم متری برود اما ایستاد هرچی زدن ایستاد شلاق زد بیل کوبید هرچه کرد اسب نرفت. برو حیوان! نیم متر آب بیشتر نیست. برو. یک مردی گفت که آب را گلی کن میرود. یک بیل برداشت آب را گلی کرد تا آب گلی شد پاش را برداشت رفت. گفت: خدا پدرت را بیامرزد. حالا دلیلش چه بود؟ گفت اول آب تمیز بود اسب می‌آمد تو آب تمیز نگاه میکرد خودش را میدید و هرکس خودش را ببیند و خودبین باشد پا رو خودش نمیگذارد و هرکس پا رو خودش نگذارد حرکت نمیکند. قرآن میگوید بشر مرید داری. نمیخواهد بکنی. «فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَهٍ یَنْصُرُونَهُ» (قصص/81) چون گاهی عوامل تعصب می‌گوید: من این کار را می‌کنم برای آینده‌ام خوب است. این باندم این گروه این فامیلم را من این را داشته باشم. دور خودمان یک تشکیلاتی راه بیاندازم. آنها را دمشان را داشته باشم.
یک قصه برایتان بگویم. ابوذر وارد جلسه‌ای شد. در اتاق و سالن دید همه از قبیله بنی امیه هستند. زد به خنده. یک خنده مفصلی کرد. معاویه گفت برای چی خندیدی؟ گفت باید بگویی. خلاصه اسرار کرد. باید بگویی برای چی خندیدی؟ گفت راستش را بخواهی از رسول اکرم شنیدم اگر سران امت از بنی امیه بودن خاک امت به سرشان. دیدند عجب حدیثی است. این حدیث دودمان بنی امیه را نابود می‌کند. چون همه محکومین هم از قبیله بنی امیه بودن خیلی ناراحت شدند و گفتند این حدیث را چه کسی گفته است؟ گفت: پیغمبر. گفت: یا شاهد بیاور یا تو را می‌کشیم. گفتند: تو حدیث دروغ گفتی که آبروی ما را ببری یا شاهد بیاور که پیغمبر گفته کجا و به چه کسی؟ یا تو را می‌کشیم. ابوذر هم گفت حضرت علی. حضرت علی را آوردند گفتند: شما شنیدید. خوب اینجا اگر باند بازی و حزب بازی و رفیق بازی بود گفت نه من نشنیده‌ام. جون ابوذر در خطر است. خوب باشد دروغ نمی‌گویم. بعد وقتی تصمیم گرفتند که ابوذر را بکشند. امیرالمؤمنین گفت بگذارید یک چیزی را بگویم. من نشنیده‌ام پیغمبر این را بگوید اما این را شنیدم که رسول اکرم گفت که ابوذر راستگو است و آسمان بر راستگو‌تر از ابوذر سایه نیفکنده است. این کلمه را نشنیدم ولی پیغمبر گفت هرچه ابوذر بگوید درست است. بالاخره جان ابوذر را نجات داد. اما نیامد معامله کند. معامله با کسی نکنید. بنده با شما هستم نه اینجا خلاف بود نه با شما نیستم. با کسی رودربایستی نداشته باشیم. برای چه من تعصب داشته باشم که شما را نگه دارم؟ باران وقتی در گل فرو رفت قرآن می‌گوید: «فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَهٍ یَنْصُرُونَهُ» احدی نمیتواند قرآن را نجات دهد. برای چه و حزب و گروه و باندی دور خودم را جمع کنم؟ فرعون که «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‌» (نازعات/24) میگفت غرق که میشد هیچکس کمکش نکرد. همین‌هایی که میخواهی دمشان را داشته باشید برای روز مبادا می‌آیند خاکت میکنند و خاک رویت میریزند و خلاص. برای کسی تعصب به خرج ندهید. تا می‌گوید حق را قبولش کنید و تا باطل ردش کنید. تعصب خطر بزرگی است روی هیچ چیز تعصب نداشته باشید. روی محله! من می‌خواهم محله‌ام اینجا باشد. اگر می‌بینی گناه میکنی حرکت کن. من میخواهم این شغل را داشته باشی. تعصب روی لباس؛ زمان شاه می‌گفت به آخوند برو روی منبر دعا کن. این رو لباسش تعصب داشته. حتما می‌خواسته آقا بشود. رفت دعا کرد خانه نشین و ذلیل شد. تا می‌گفت شاه دعا کن علامت را برمی‌داشتند. ‌ای لبو دارم! ‌ای خیار دارم! خیار فروشی میکرد، سبزی فروشی میکرد. شاه سبزی فروش را بالای منبر نمی‌کرد. این شاه می خواهد آخوند برای شاه دعا کند. این چون رو لباسش مقید بود به خاطر تعصب لباسی جهنمی شد. آخوند دربار شد. اگر دیدی در آن لباس گناه میکنی فوری بکن. در این شهر گناه می‌کنی، برو یک شهر دیگر. در این شغل، شغلت را عوض کن. روی هیچ چیزی جز حق مقاومت نکنید. با هیچ کس سر سپرده نباشید. امر به معروف و نهی از منکر و تعصب بنیاد آخرت ما را از بین می‌برد.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد همه ما را از مویرگهای تعصب و از تعصبی و از اینکه خودتان تعصب به خرج بدهید از اینکه برای دیگران تعصب نابجا داشته باشیم همه ما را حفظ بفرما. مملکت ما، امت ما را حفظ بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment