2- نقش نماز در مسئولیت پذیری
3- نماز، داروی غفلت ها
4- نماز، عامل رستگاری در دنیا و آخرت
5- تکرار، لازمه تربیت
6- نقش نماز در سلامت اقتصاد
7- نقش نماز و مسجد در دفاع از کشور
8- توجه به خانواده در نماز
موضوع: تربیت کامل در پرتو نماز(1)
تاریخ پخش: 30/11/93
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث راجع به تربیت است. یاد شهید رجایی و باهنر را گرامی میداریم. روز هشت اسفند را روز تربیت گذاشتند. امور تربیتیها برنامه ویژهای دارند. من به پرونده سی و چند ساله خودم در تلویزیون نگاه کردم، دیدم 25 سال پیش راجع به تعلیم و تربیت و نماز صحبت کردم. در این 25 سال هم آدمها عوض شدند، هم حرفهای جدید گیر من آمده است. فکر کردم یک برنامهای داشته باشم که اصلاً تربیت کامل در سایهی نماز است. من میخواهم این را بررسی کنم.
1- نگاه به نماز از بعد تربیت
هم تربیت فکری و اعتقادی و هم تربیت اقتصادی و تنظیم بازار و هم تربیت خانوادگی و هم تربیت فردی و هم تربیت سیاسی، هم تربیت اجتماعی و هم تربیت اقتصادی و هم تربیت حقوقی و انواع تربیت در سایه نماز است، یعنی یک نگاه به نماز به قصد تربیت.
من خودم هم همینطور هستم. مثلاً یکبار همه قرآن را به قصد تبلیغ میبینم. یک کتابی مینویسم به اسم قرآن و تبلیغ. یکبار به قرآن به قصد حقوق نگاه میکنم. یک کتاب درمیآید سیمای حقوق در قرآن. یک مرتبه به قصد آیات سیاسی، شما اگر هر روز هم در یک خیابان بیایی و بروی، تا عنایت نکنی چیزی گیرت نمیآید. یکبار مثلاً به قصد اینکه در این خیابان چند تیر چراغ برق است. یکبار چند درخت است. یکبار برای اینکه که در این خیابان چند مغازه است. باید با نگاه خاص نگاه کنیم.
یک مثالی بزنم. دستمال کاغذی را درمیآورید و با این دستمال ساعت را پاک میکنی. با اینکه نگاهت به ساعتت میافتد و ساعتت را پاک میکنی، اما اگر گفتند: ساعت چند است؟ دستمال را برمیداری و یک نگاه دیگر میکنی. نگاه دوم میفهمی چه ساعتی است؟ از شوفرهای تاکسی بپرسی چراغ قرمز چند میلی متر است، یا چراغ سبز نمیدانیم. او میخواسته اگر قرمز است بایستد و سبز است برود. هیچوقت در فکر این نبوده که این شیشه چراغ چند میل است؟ اگر از جگر فروش بپرسیم مویرگ چیست و رگ مو چیست؟ میگوید: نمیدانم من جگر را میخواهم به سیخ بکشم، بفروشم. در فکر شناخت مویرگ نبودم. یعنی هروقت خواستیم چیزی را بفهمیم باید با عنایت ببینیم. من چند هزار ساعت با کم و زیاد در ماشین نشستم. اما چون به قصد رانندگی نبوده من هنوز رانندگی یاد نگرفتم. اگر ده، بیست ساعت دل داده بودم، به قصد تعلیم بود الآن راننده شده بودم.
یک مرتبه به امور تربیتی نگاه کنیم، آیا مسألهی تربیتی هم هست که در نماز درجه اعلی آن نباشد؟ پس موضوع بحث ما تربیت در سایه نماز است. تربیت کامل در سایه نماز کامل.
2- نقش نماز در مسئولیت پذیری
اول تربیت فکری است. تربیت فکری و اعتقادی، چطور؟ ما میخواهیم به بچهها و به نسلمان بگوییم: انسان نباید بیغیرت و لاابالی باشد. انسان مسؤول و متعهد است. میخواهیم این را به بچهها حالی کنیم. مسأله فکری است. تو نمیتوانی آدم هرزی باشی. وقتی میتوانیم بگوییم تو مسؤول هستی که سائلی باشد. مسؤول اسم مفعول است. هر مسؤولی یک سائلی دارد. پس باید یک کسی از من سؤال کند، یک حساب و کتابی باشد تا مسؤول شوم.
شما اگر وارد خانه ای شدی، گفتند این خانه نه صاحب دارد نه حساب. هر کاری بخواهی میکنی. چون خانه بی حساب و صاحب هرچه نچاپیم از جیبمان رفته است. وقتی میتوانیم بگوییم مواظب باش که بدانیم فیلمبرداری میکند، صاحبخانه مچت را میگیرد. حساب و کتاب است، اگر این خانه صاحب و حساب داشت، میتوانیم بگوییم: آدم حسابی باش. اما خانهای که نه صاحب دارد و نه حساب، به چه دلیل من مسؤول هستم؟ مسؤول نیستم. کرهی زمین از کرات دیگر جدا شد و در فضا تاب خورد و پوستش سرد شد و مغزش هم هنوز داغ است و به مرور ایام پستی و بلندی و راه خدایی… اگر کسی گفت: خدایی نیست، بعد هم که می میریم هیچ میشویم. قیامتی نیست. اگر خانه نه خدا دارد و نه قیامت، نه صاحب دارد و نه حساب، به چه دلیل شما مسؤول هستی؟ انسان مسؤولیت ندارد. یک مشت آدم تصادفی دور هم جمع شدند. مثل سنگهای رودخانه! سیل آمد سنگها را به رودخانه آورد. بعد هم آب ته نشین شد، سنگها وسط رودخانه ماند. این سنگهای رودخانه حساب و کتاب نبوده که همینطور سیلی آمده اینها را برده است. نمیتوانیم بگوییم: سنگ رودخانه تو مسؤول هستی. برو دنبال کارت! قضا و قدری بود، بارانی و رودخانهای و جوی و رودی و مسیری و محل صیدی و… ما اگر خواسته باشیم به نسلمان بگوییم: تو وظیفه داری، مسؤولیت داری، تکلیف داری باید این خانه صاحب و حساب داشته باشد. یعنی باید عقایدش درست باشد.
3- نماز، داروی غفلت ها
2- توجه به نعمتها انسان را از غفلت بیرون میآورد. یک سؤالی است چند سال است می گویم. راه نفوذ همهی آفات دو روزنه است. از دو روزنه نسل کهنه و نو ضربه میخورند. روزنه غفلت، روزنه شهوت، شما یک نگاهی به فسادها بکن. یا از غفلت است و یا از شهوت است. اکثر قریب به اتفاق، دوای غفلت یاد خدا و نماز است. «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/14) ذکر در مقابل غفلت است. دوای شهوت ازدواج است. نسل ما اگر ازدواج کند، همسر داشته باشد و اهل نماز باشد، از بسیاری آفات، بیمه است. این تربیت فکری است. اگر ما گفتیم الله اکبر! خدا بزرگ است. اگر خدا بزرگ است، دیگر آمریکا بزرگ نیست. خدا بزرگتر از ابر قدرتها است. بزرگتر از تصورات است. بزرگتر از تهدیدات است. الله اکبر!
امام با دست خالی دوازده بهمن وارد شد، شاه با دست پر گریه کنان فرار کرد. او همه چیز داشت و امام هیچی نداشت. خدا دلها را به سمت امام برد و تنفر از شاه… همه مردمی که میگفتند: خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم. همینها هم قبلاً جاوید شاه میگفتند. دلها عوض شد. «یا مقلب القلوب»
توجه به بزرگی خدا، من اگر گفتم: او بزرگ است، دیگر کس دیگر بزرگ نیست. من اگر رو به کعبه ایستادم، رو به کاخ نمیایستم. اگر گفتم: «ایاک نعبد» فقط بنده تو هستم. دیگر بنده شرق و غرب نیستم. اگر گفتم: «ایاک نستعین» فقط از تو کمک میگیرم، دیگر به شرق و غرب کار ندارم. اگر با اخلاص گفتم: قربه الی الله! دیگر دنبال راضی کردن این و آن نمیروم. هرکس میخواهد خوشش بیاید، هرکس میخواهد بدش بیاید «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/91) عربیهایی که میخوانم قرآن است. بگو: خدا، باقی را دور بریز. خدا یکی است «قل هو الله احد» هم زود راضی میشود «یا سریع الرضا». مردم هم خیلی هستند و هم زود به زود راضی نمیشوند. به یک خانم بگویند: یک مهمان داریم، یک غذا میخورد. میگوید: خدا پدر این مهمان را بیامرزد. اما اگر گفتیم: 22 رقم مهمان داریم. 22 رقم غذا میخواهد، در آشپزخانه گیج میشود. یک خدا با یک چیز کم راضی میشود. «یا من یقبل الیسیر» مردم هم خیلی هستند، هم هرکدام خیلی توقع دارند. مردم که راضی نمیشوند هرکاری کنی، من یک خاطره داشتم برایتان گفتم.
یکبار مکه در مسجدالحرام نشسته بودم، داشتم با بغل دستیام صحبت میکردم. گرم حرف زدن بودم. یک بنده خدایی آمد دست مرا بوسید و رفت. من چون گرم صحبت بودم متوجه نشدم. چون لبش را گذاشت و برداشت. گاز که نگرفت. من همینطور سرگرم با این بودم. این دست ما روزنامه بود. او آمد بوسید و رفت. بعد از لحظهای یک نفر آمد گفت: آقای قرائتی! گفتم: بله. گفت: دعا کن خدا تکبر تو را بگیرد. گفتم: خدایا تکبر ما را بگیر. بعد گفتم: چیزی از من دیدی؟ گفت: بله تو خیلی متکبر هستی. گفتم: بفرمایید موردش چیست. گفت: یک پیرمرد آمد دستت را بوسید، تو باید دستت را پیش گیری. گفتم: من اصلاً نفهمیدم. من سرگرم گفتگو بودم و اصلاً نفهمیدم دست مرا بوسید. این تذکر باعث شد که من حواسم را جمع کنم. همینطور که حرفهایمان را ادامه میدادیم، دومرتبه یک کس دیگر آمد ببوسد، دستم را پیش گرفتم. دیدم یکی دیگر آمد گفت: دعا کن خدا تکبرت را بگیرد. گفتم: چیزی دیدی؟ گفت: بله یک پیرمرد با یک عشقی آمد دستت را ببوسد، چرا دستت را پیش گرفتی؟ گفتم: خدایا! (خنده حضار) من چه خاکی بر سرم کنم؟ یعنی هرکاری کنی که رضایت مردم… آنهایی که میخواهند خدا را راضی کنند یک آرامشی دارند. من کاری به کسی ندارم. خدا دوست دارد خلاص! قرآن بخوانم. آدم چند تا آقا بالاسر داشته باشد بهتر است یا یک بالاسر داشته باشد؟ «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار» (یوسف/39)
4- نماز، عامل رستگاری در دنیا و آخرت
آینده ما به نماز بند است. خیلی وقتها غصه میخورند که ما بدبخت شدیم. شانس نداشتیم. قرآن میگوید: چرا میگویی بدبخت شدیم؟ چرا میگویی شانس نداشتیم؟ چرا میگویی خوش به حال او؟ چرا میگویی من بدبخت شدم؟ قرآن میگوید: رستگاری میخواهی؟ «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون» (مؤمنون/1) رستگاران کسانی هستند که در نماز با خشوع هستند، به فقرا رسیدگی میکنند، بعد میگوید: «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُون» (مؤمنون/10)، «الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْس» (مؤمنون/11) آینده «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقین» (قصص/83) تو آیندهات خوب است. حالا امروز او قالی دارد. او موکت دارد. او دوچرخه دارد. او ماشین دارد. اینها مهم نیست. اینها برای سی، چهل سال است. «الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْس» بهشت ابدی برای کسی است که بنده خدا باشد. تو اگر غصه میخوری، نگو من بدبخت شدم. به او شانس ماشین افتاد به من دوچرخه افتاد. او زمینش گران شد من زمینم چنین شد. او سکهاش بالا رفت، او دلار و سکهاش پایین آمد. فقط در دایره کوچک فکر نکن. در نهایت بینی و عاقبت سنجی.. این نماز انسان را وادار میکند. او بزرگ است، الله اکبر!نه آمریکا. «ایاک نعبد» فقط بنده او، من کار به کس دیگر نداریم. من یک خدا دارم و او را بزرگ میشمارم. این نماز عقاید انسان را تنظیم میکند. عقاید حق را تقویت میکند.
5- تکرار، لازمه تربیت
بعضی میگویند: چرا نماز تکراری است؟ نماز تکراری است. مثل نفس، نفس کشیدن تکراری است. ولی هر لحظهای نفس نباشد، ما قطع میشویم. شما چاه که میکنید تکرار است. کلنگ را می زنید. اما هر یک کلنگی یک خرده عمقش بیشتر میشود. نماز سه شنبه ما باید بهتر از دوشنبه باشد. نماز چهارشنبه بهتر از سهشنبه باشد. علاوه بر اینکه خود تکرار مهم است. تعلیم و تربیت فرق میکند. در تعلیم، طرف یاد گرفت بس است. ولی در تربیت باید با این کار خو بگیرد. باید نهادینه شود. در تربیت تکرار لازم است. شما با یک بار مرگ بر شاه گفتن، شاه نمیرود. اینقدر باید مرگ بر شاه بگویید، در و دیوار و کوچه و خیابان و روستا و شهر همه که جوشید، شاه فرار میکند. وگرنه با یک مرتبه حتی به خود شاه مرگ بر شاه بگویید، اثر نمی کند. تعلیم با یکبار کافی است. ولی تربیت نیاز به تکرار دارد.
نماز انسان را در حد فرشتهها قرار میدهد. ما الآن در زمین هستیم. اما قرآن میگوید: فرشتهها دائماً سجده میکنند. «یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا یَسْأَمُون» (فصلت/38) همیشه در حال تسبیح هستند. وقتی شما سبحان الله میگویید، رنگ فرشته میگیری. نماز انسان را رنگ فرشتهها میکند. به عالم غیب وصل میکند. نماز انسان را رنگ انبیاء میکند. قرآن میگوید: انبیاء بنده بودند. «أَسْرى بِعَبْدِه» (اسراء/1) «کل من عبادنا» عبد، عباد، بندگی خدا شما را عوض میکند. رنگت را عوض میکند. شناسنامهی معنوی به شما میدهد. حتی اولیای خدا نمازشان برجستگی دارد. مثلاً شما که به امام زمان سلام میکنید بیشترین سلامها به نماز امام زمان است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی» مهدی جان سلام بر تو در حالی که نماز میخوانی! «السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ» مهدی جان سلام بر تو با رکوع و سجودت! یعنی حتی امام زمان که اشرف مخلوقات واشرف اوصیا است، بعد از نیاکان و امیرالمؤمنین و اجدادش… خود امام حسین را اول میگوییم: «اشهد انک قد اقمت الصلاه» بعد میگوییم: جبهه رفتی و شهید شدی. نماز امام حسین برجستهتر از شهادت امام حسین است.
این یک مطلب که نماز، عقاید و افکار انسان را تنظیم میکند. یک صلوات ختم کنید کد را عوض کنیم. (صلوات حضار)
6- نقش نماز در سلامت اقتصاد
نماز و مسائل اقتصادی، تنظیم بازار. آیات زیادی داریم که قرآن ستایش میکند و میگوید: این بازاریها، بازاریهای خوب هستند. «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) تا صدای اذان را شنید، مغازه را میبندد و میگوید: این بازاری خوب است. بازاری خوب است که روز جمعه مغازهاش را ببندد. «وَ ذَرُوا الْبَیْع» (جمعه/9) مغازه را ببندید. بازاری خوب است که بعد از نماز جمعه نرود خانه و بخوابد، دوباره بیاید و مغازهاش را باز کند. «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ» نماز جمعه که تمام شد، بلند شوید در مغازه را باز کنید. مغازه را ببند. «وَ ذَرُوا الْبَیْع» مغازه را باز کن، «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ». دیروقت به سراغ اقتصاد رفتن غلط است.
حضرت داشت خطبههای نماز جمعه را میخواند. طبلی را برای فروختن اجناس آوردند، مثلاً جمعه بازار. اکثر اینهایی که پای خطبههای سخنرانی بودند، بلند شدند و رفتند. آیه نازل شد چقدر شما آدم پستی هستید؟ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً» (جمعه/11) یک طبل و دهلی آمد برای جمعه بازار، یک شیپور اقتصادی بلند شد، تو را در وسط خطبهها رها کردند و دویدند رفتند جنس تخم مرغ بخرند. کی سراغ خرید برویم. کی سراغ فروش برویم؟
لقمه حلال در نماز است. چون حدیث داریم با لقمه حرام نماز خواندن مثل ساختن خانه روی شن است. «العِبَادَهُ مَعَ أکلِ الحَرََامِ کَالبِنَاءِ عَلیَ الرَّمل» (بحار الأنوار/ج84/ص258) یعنی کسی که لقمه حرام در شکمش است و عبادت میکند مثل کسی است که ساختمان روی شن نرم میسازد.
یکبار پیغمبر مسجد آمد فرمود: بلند شو بیرون برو. «قم» یعنی بلند شو. بیرون برو! گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون میکنی؟ فرمود: اینها نماز میخوانند. زکات نمیدهند و لقمههایشان درست نیست. شما در نماز اگر نماز خواندی اقتصاد خوب میشود یعنی دیگر حرام باید برداشته شود. چون لباس باید حلال باشد. مکان باید حلال باشد. آب وضو باید حلال باشد. فضا باید حلال باشد. اگر سراغ نماز رفتی باید حق مردم را بدهی. حتی حق سگ را هم باید بدهی. اگر سگ تشنه است حق نداری وضو بگیری، باید آب را به سگ بدهی و تیمم کنی. نماز که میخوانی مردم آزاری ممنوع است. کسی کنارت ایستاد، اگر سیر و پیاز خوردی، مسجد نرو. کسی که سیر و پیاز خورده مسجد رفتنش مکروه است. چون آنوقت بغل دستی اذیت میشود. یعنی آنکه بغلت ایستاده، آن سگی که در بیابان است. همه حق دارند.
نماز و حق همسر، نماز و حق پدر و مادر، نماز و حق شریک، نماز و حق شاگرد… اوه… 46 مورد حق در نماز است. من دانشگاه حقوق رفتم و گفتم. گفتم: 46 نخ حقوقی در نماز است. چه مسائل تربیتی را میخواهید دنبال کنید که در قرآن و نماز نیست و سراغ کس دیگر بروید. یک بنده خدایی است اسمش را نمیبرم. شما او را میشناسید. از دانه درشتهای ایران است. دو تا دکترای علوم تربیت دارد. گفتم: یک کسی است خمس نمیدهد. مکه آمده است. ولی خمس و زکات نمیدهد. علومی که شما در دانشگاه خواندید با چه فرمولی پول میگیری؟ من نزد شما میآورم، ما که آخوند هستیم نتوانستیم پول بگیریم. ببینم شما میتوانی؟ یک خرده فکر کرد و گفت: نه! نمیتوانم. اصلاً دنیای تربیت راستش را میخواهی بگویی، اینکه میگویم تربیت کار به ایران ندارم. کسانی بودند که دوازده سال آمریکا و کانادا رفتند، دکترای علوم تربیت گرفتند و برگشتند. خانهشان رفتم گفتم: لقمه حلال هم در دنیای تربیت است؟ گفت: اصلاً در دنیا نیست. اصلاً در کتابهای علمی چیزی به عنوان لقمه حلال نیست. تربیت را از همان روانشناسی شروع میکنند. حال آنکه اسلام میگوید: لقمه حرام شما را بد کرده است. میدانی چرا اقتصاد به هم خورده است؟ «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفین» (مطففین/1) مطفف یعنی چه؟ کم فروشی لقمه حرام است. حرام که شد بعد میگوید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار» (مطففین/7) تو را فاجر میکند. کم فروشی تو را فاجر میکند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبین» (مطففین/10) ما اصلاً زیر قیامت میزنیم. اول لقمه حرام میخوری، لقمه حرام که خورد فاسق میشود. فاسق که شد منکر خدا میشود. اول میگوید: مطففین، بعد میگوید: کتاب الفجار، بعد میگوید: «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبین». امام حسین فرمود: روز عاشورا من هرچه میگویم گوش نمیدهید، چون شکمتان از حرام پر شده است. اصلاً دکترای علوم تعلیم و تربیت کره زمین چیزی به نام لقمه حلال یا حرام در فرهنگشان نیست. در کتابهای درسیشان نیست. ما این چیزها را دیدیم. دنیا چیزی ندارد که ما نداشته باشیم. در مسائل علوم انسانی. ولی ما خیلی حرف داریم. در کتاب حقوق حدود صد نکته حقوقی با کم و زیادش پیدا کردم. این را نزد آقایانی که دکترای حقوقشان از لندن است. گفت: آقا اینها در دنیا نیست. اینها فقط برای اسلام است و در دنیا نیست. خودباختگی نمیگذارد ما بفهمیم که چه داریم.
کمک به فقرا مسألهی اقتصادی است. در قرآن است. 27 جای قرآن نماز و زکات به هم چسبیده است. «یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاه» (توبه/71)، «وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاه» (بقره/43) آنجا که میگوید: «اقیموا» میگوید: «آتوا». آنجا که میگوید: «یقیمون» میگوید: «یوتون». اصلاً نماز بیزکات قبول نیست. مثل زنی که یک گوشواره دارد. اصلاً عروسی نمیرود. قطاری که یک ریل دارد اصلاً حرکت نمیکند. شما که یک دمپایی داری، از خانه بیرون نمیآیی. باید جفتش باشد. نماز بیزکات قبول نیست. اصلاً کمک به فقرا بعد از نماز نیست در نماز است. حضرت امیر در نماز انگشترش را داد. اشاره نکرد بنشین نمازم تمام شود. یعنی رسیدگی به محرومین در نماز است. نه بعد از نماز! نه جای نماز! مثل اینکه من نماز نخوانم و بگویم: به فقرا کمک میکنم. مثل اینکه بگویم: من دماغ ندارم ولی در عوض شانزده چشم دارم. شما شانزده چشم هم داشته باشی، کار گوش را نمیکند. گوش کار بینی را نمیکند. بینی کار دست را نمیکند. بعضی هستند میگویند: نه! ایشان در مورد نماز کاهل است ولی انصافاً بسیار آدم خوبی است. دل رحیم است و به همه عیدی میدهد! به فقرا میدهد! کره زمین را پر از طلا کنند و به فقیر بدهند کار یک رکعت نماز را نمیکند. دلتان را خوش نکنید مثل اینهایی که نمازشان ضعیف است و دو دستی سینه میزنند. این فکر میکند سفت سینه بزند، سینه زدن کار نماز را نمیکند. مگر کت کار جوراب را میکند؟ مگر جوراب کار شلوار را میکند؟ چرا به خدا که میرسیم اینقدر کیلویی حرف میزنیم؟ بله البته مکه نرفته ولی به فقرا داده است! بده! قرآن میگوید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین» (مائده/27) اگر تقوا نباشد، کار قبول نیست.
شخصی را خیلی میگفتند: آدم خوبی است. حضرت ایشان را دید. همینطور که میرفت، حضرت نگاهش کرد و دید رفت دکان میوه فروشی دو انار برداشت و پنهان کرد. پولش را نداد. دکان نانوایی رفت، آنجا هم دو تا نان برداشت و رفت. یک خرده رفت و به یک فقیر داد. حضرت فرمود: بیا ببینم چه کردی؟ گفت: مؤمن باید زرنگ باشد. دو تا انار دزدیدم دو گناه کردم. دو تا نان دزدیدم دو گناه کردم. دو دو تا، چهار تا. چهار تا را به فقیر دادم. قرآن میگوید: اگر کار ثواب کردی ضرب در ده میشود. چهار ضربدر ده، چهل میشود. چهار گناه از آن کم میشود، (خنده حضار)
می گویند: یک کسی دختری را گرفت. دختر ازدواج کرد و سه ماهه زایید. رفت نزد پدر زنش گفت: دختر شما سه ماهه زاییده است. گفت: کی باید بزاید. گفت: نه ماهه. گفت: بنشین برایت ثابت کنم. اول چند ماه است دختر من زن تو شده است؟ سه ماه. گفت: سه ماه است دختر من زن تو شده است. چند ماه است تو شوهر او شدی؟ گفت: سه ماه. گفت: چند ماه است با هم زن و شوهر شدید؟ گفت: سه ماه. گفت: سه تا سه ماه، نه ماه! (خنده حضار) بله ریاضی درست است. ولی سوء ظن من هم سر جایش است.
اگر خواسته باشیم نماز بخوانیم باید لقمه ما حلال باشد. کی بازار را باز کنیم؟ کی بازار را ببندیم؟ از این پول چقدر خمس بدهیم؟ از این پول چقدر انفاق کنیم؟ چقدر زکات بدهیم؟ ما در تعلیم و تربیت یکی از کارهایمان این است که بچه باید سخاوت داشته باشد. شما حساب کنید پولهایی که نماز خوانها با اینکه نماز خوانها طبقه متوسطی هستند، تصادف است که یک پولدار خیلی مذهبی باشد. بدنه نمازخوانها آدمهای معمولی هستند. یا فقیر هستند و یا متوسط! تک و تایی هم پولدار هستند. شما حساب کنید که پولی که نمازیها به فقرا میدهند با پولی که غیر نمازیها میدهند. انفاقها، موقوفات، نذورات، اطعامهای روز عاشورا، افطاریهای ماه رمضان، اگر سیل و زلزله بیاید، اصلاً از مسجدها چند کامیون پتو و لباس جمع میشود. از پارکها چند تا؟
7- نقش نماز و مسجد در دفاع از کشور
اگر به کشور حمله شد، چقدر از مسجد جبهه میروند؟ چقدر از غیر مسجد میروند؟
من این را گفتم. آقای رحیمیان که یک وقتی مسؤول بنیاد شهید بود، میگفت: بیش از 95 درصد از جوانهایی که جبهه رفتند بچههای مسجد بودند. خطر برای مملکت پیش بیاید، مسجد جواب میدهد. سیلی بیاید، زلزلهای بیاید، از مسجد کامیون کامیون میفرستند. نمیگویم دیگران اصلاً نمیفرستند. ممکن است کسی نماز هم نخواند، بفرستد. اما مقایسه کنید. برادرها و خواهرهایی که مسؤول تربیت هستید. هرکس میخواهد هرکاری کند روی نماز کار کند. تمام تمرکزتان را روی نماز بگذارید. منتهی نمازی که روز به روز عمیقتر شود.
نماز و خانواده، یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
نماز با خانواده چقدر گره خورده است؟ هرچه سؤال گفتم جواب بدهید. خداوند هستی را برای که آفرید؟ بگویید… برای انسان… «خَلَقَ لَکُم» (بقره/29)، «سَخَّرَ لَکُم» (ابراهیم/32)، «مَتاعاً لَکُم» (مائده/96) همان که ابر و باد و مه و خورشید… هستی برای بشر است. بشر برای چه آفریده شده است؟ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (ذاریات/56) هستی برای ما، ما هم برای اینکه بنده خدا باشیم. در بندگی خدا قلهی عبادتها کدام است؟ نماز است. در نماز بهترین جای نماز کجاست؟ سجده است. در سجده میگوید: خانم فراموش نشود. یکبار دیگر بگویم… هستی برای بشر، بشر برای عبادت، قله عبادت نماز است. اینجای نماز سجده، میگوید: در سجده «و ارزق لی و لعیالی» خرجی خانم را بده بیاید. خدا خانم را کجا گذاشته است؟
8- توجه به خانواده در نماز
توجه به خانواده در نماز! «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه» (طه/132)، «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاه» (مریم/55) خصوصیات پیغمبرها این بود که بچههایشان را به نماز… بعد هم میگوید: بچه اگر گوش نداد، قهر نکن. «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها». نگو بیست بار گفتم گور پدرش! میخواهد بخواند و نمیخواهد نخواند. بیست بار گفتی باز هم بگو. شما اگر تبر میزنی و چوب نمیشکند، نه تبر را دور میاندازی و نه چوب را. میزنی تا بشکند. اگر سر سفره در نوشابه باز نشد، نوشابه را دور نمیاندازی. دور میگردانی تا یکی در نوشابه را باز کند. ممکن است. پسر شما به حرفتان گوش نده. نگاه کن ممکن است این پسر عاشق یک فوتبالیست شود. عاشق دبیرش شود. عاشق استاد دانشگاهش شود. ببین حرف کدام رفیقهایش در او اثر دارد، به او بگو: آقا من نتوانستم. به حرف من گوش نمیدهد. اما شاید به حرف شما گوش بدهد. نگو: آقا گفتم گوش نداد پس هیچی! اگر خانم شما گفت: نان میخواهم و نانوایی رفتی بسته بود، نگو: آقا، خانم رفتم نان نبود، تو بینان باش. آنقدر با موتور و دوچرخه و ماشین دور شهر میگردی، تا یک نانوایی باز پیدا کنی. آنقدر داروخانهها را میگردی تا یک داروخانه پیدا کنی. نمیشود گفت: گفتم گوش نداد پس هیچی! ما نسبت به خانواده… قرآن میگوید: «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» مقاومت کن. منتهی نماز را که یاد بچهها میدهید اول واجبات. دیگر سمع الله و… می خواهید نماز شب را به بچه بگویید، بگو: یازده رکعت است، بی «قل هو الله» هم میشود خواند. از روز اول که نماز را یاد میدهید، همه مستحبات را قاطی نکنید. یک نماز آسان که همه بتوانند انجام بدهند. بعد که وقتی با نماز انس پیدا کرد، کم کم مستحبات را به نماز تزریق کنید. یعنی آموزش مستحبات را از آموزش واجبات جدا کنید.
ما دیدیم که بعضی از همکاران شما میخواستند بچهها را تربیت کنند، بچههای هشت ساله را جمکران آوردند و مناجات عارفین را می خواندند. بچه کوچولو میگفت: الهی نفسی مغلوب، نفسی معیوب! تو نفس نداری برو نخود و کشمش بخور! یعنی گاهی هم امور تربیتی بازی درمیآورد. پوستین را روی بچه میاندازد. بچه سرما خورده لحاف کرسی رویش میاندازد. بابا این خدمت نیست، این زیر لحاف کرسی خفه میشود. برای اینکه چه کسی بگوید، با چه قیافهای بگوید، آخوندها هم همینطور هستند. من به روحانیون عقیدتی سیاسی گفتم. گفتم: اگر دیدید غذای پادگان غذای بدی است، آن روز سخنرانی نکنید. چون بعضی وقتها پادگانها غذایشان خوب است، بعضی روزها متوسط و بعضی روزها هم بد است. آن روزی که آب هست و زردچوبه و هویج، نه لپهای و نه گوشتی دارد، مزه ندارد، یک غذای پایین را به سرباز میدهند، غذا را فرمانده پادگان میدهد، آخوند عقیدتی سیاسی هم میگوید: بحث امروز بحث عدالت است. سرباز هم میگوید: جون ننت! آب زردچوبه به ما دادند، حالا میگویند: عدالت است. آن روزی که غذا خوب نیست، شما حرف نزنید. بگذار وقتی نمره بیست میدهید، زیر نمره بیست نصیحت کن. اگر نمره صفر به شاگردت میدهی و بعد میگویی: فرزند عزیزم! میگوید: برو گمشو، نمره صفر به من دادی، حالا میگویی: فرزند عزیزم. زیر نمره صفر نصیحت نکنید. اینها شناخت میخواهد که کجا و چه زمانی و با چه بیانی بگویید. چند دقیقه بگوییم؟ گاهی وقتها تذکر یک دقیقه خوب است. ده دقیقه کنیم اثر منفی دارد. خیلی از چیزها تکرارش بد است. مثلاً دو کلمه را با هم بگوییم میگویند: خل است.
گاهی از زبان شما نباید باشد. گاهی با این لحن نباشد. گاهی نباید برای هوا باشد. یک کسی داشت به سمت دستشویی میدوید. تند میرفت. یک نفر گفت: آقا یک سؤال شرعی! گفت: یک نصیحت کن. گفت: نصیحتم این است که کسی که به سمت دستشویی تند میرود به او نگو: نصیحتم کن. گاهی هم یک چیزهایی خشک است. حساب کردیم انسان باید مراعات نوبت را بکند. بله این قانون نیست. مثلاً یک زن زائو زایشگاه آمده است. بگوییم: شما هفدهمین خانم هستی. صبر کنید شانزده خانم قبلی بزایند و بعد! نویت نیست. یکوقت میبینی هفدهمی زایید. مثل زشتی است اما باید بزنم.
اگر در صف دستشویی بگویی: آقا در صف برو. ممکن است نفر نهمی اسهال داشته باشد. نمیشود گفت: نوبت تو نیست. بعضی جاها ما همینطور یک چیزی را میگوییم. زاییدن نوبتی نیست. صف دستشویی نوبتی نیست. یکی پیر است و مریض است و نمیتواند خودش را نگه دارد. اینجا نوبتی نیست. ما بلد نیستیم. دو شاخ تلفن را به برق میزنیم. دو شاخ برق را به تلفن میزنیم. به بچه دو ساله مناجات عارفین یاد میدهیم.
خیلی از پدر و مادرها اصرار دارند بچهشان قرآن را حفظ کند. کار غلط است. مقام معظم رهبری فرموده: ما ده میلیون حافظ میخواهیم. ما این مقدار حافظ را میخواهیم اما چه کسی حافظ قرآن شود؟ به بچه فشار نیاورید. بچه اگر تیزهوش است قرآن را حفظ کند. حفظ قرآن یک ارزش بسیار بالایی است. اما اگر بچه متوسط است فشار میآوری…
بعضی وقتها هم… نوه ما در یک مدرسه رفت، مهد کودک رفت. وقتی برگشت گفت: قرآن را حفظ هستم. یک آیهای را گفت که مراجع تقلید هم حفظ نبودند. سختترین آیه قرآن این است. «وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُع» (مائده/3) ای بی انصاف! سختترین آیات را یاد این بچه برای حفظ قرآن دادند. شما بگو: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» (بقره/83)، «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُم» (بقره/152)، «قل هو الله»، «والعصر». نوه چهارساله من رفت حافظ قرآن شود سخت ترین آیه را مربی به او یاد داد. ما نمیدانیم. نمیفهمیم، بعد هم میبینی آقا لیسانس روانشناسی دارد. لیسانس جامعه شناسی دارد. عقل هم چیز خوبی است. آدم باید بداند برای چه کسی چطور حرف بزند.
سلیمان وقتی میخواست به بالقیس نامه بدهد به هدهد داد. چون بالقیس یک خانم تاجدار بود به یک پرنده تاجدار داد. به کلاغ نداد. به غاز نداد. جعفر طیار برادر حضرت علی در حبشه که خواست قرآن بخواند، سوره مریم را خواند که نجاشی کیف کند. نگفت: بسم الله القاسم الجبارین «تبت یدی ابی لهب» (مسد/1) مراعات کنیم.
حاج حسن آقا میگفت: اول تکلیف من بود روزه بودم. افطار خواستم اقتدا کنم، امام فرمود: من نمازم را اول وقت میخوانم، ولی چون تو سال اولت است، هوا داغ است تو برو اول افطار کن. گفتم: آقا میخواهم به جماعت بخوانم. گفت: خیلی خوب پس نماز مغرب را میخوانیم و عشا را صبر میکنم برو افطار کن. نوهاش است میخواهد افطار کند، میگوید: چون سال اولت است و گرسنگی کشیدی، اول افطار کن و بعد بیا نمازت را بخوان. مراعات حال، مراعات روحیه، توان، اینها فرمول دارد. گاهی وقتها یک حرفی، یک جایی اثر دارد که جای دیگر…
ما گاهی وقتها قاطی میکنیم. یک آمپول زن بود، سمت راست را پنبه میمالید، سوزن را سمت چپ میزد. باید بدانیم که الآن زمستان است یا تابستان. ما آخوندها هم همینطور هستیم. مثلاً بنده آخوند هستم میخواهم در مسجد مسأله بگویم. میخواهم بگویم: اگر آب کر مقداریاش یخ بست آیا از کر میافتد یا نه؟ خوب این را در زمستان بگو. وسط مرداد میگوید. حالا اگر یک کر آب داشتیم و مقداری یخ بست. این را زمستان بگو که مردم یخ را هم ببینند. اینکه انسان چه زمانی چه حرفی را بزند، فرمول دارد.
در چند کشور دنیا تبلیغ دکترا دارد. البته آنها هم خبری نیست. ما خودمان داریم… وقت تمام شد… هیچی وقت نداریم…
خدایا یاد ما وظیفه ما بده چیست و توفیق بده عمل کنیم. این نسل معصوم را که به ما سپردهای، ما را نسبت به تربیت اینها خائن قرار نده. ناشی قرار نده. به ما بصیرت تربیت مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
1- آیه 14 سوره طه به کدام ویژگی نماز اشاره دارد؟
1) غفلت زدایی
2) غرور زدایی
3) ظلم ستیزی
2- «ایاک نعبد و ایاک نستعین» چه پیامی برای نمازگزار دارد؟
1) نفی استعانت از دیگران
2) نفی سلطه پذیری بیگانگان
3) نفی توسل به اولیای خدا
3- آیات اولیه سوره مؤمنون به کدام ویژگی نمازگزاران اشاره دارد؟
1) خشوع و تواضع
2) انفاق به محرومان
3) هر دو مورد
4- آیه 9 سوره جمعه به چه کاری فرمان می دهد؟
1) تعطیلی بازار هنگام نماز جمعه
2) تعطیلی بازار بعد از ظهر جمعه
3) تعطیلی بازار در تمام روز جمعه
5- بیشترین فرمان الهی در کنار اقامه نماز چیست؟
1) انجام روزه
2) ادای زکات
3) تلاوت قرآن