موضوع بحث: تبلیغ و مبلغان دینی
تاریخ پخش: 69/12/23
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما در جلسه قبل دربارهی قرآن بود. ادامهی همان بحث را دنبال میکنیم و چون در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان هستیم یک مقدار دربارهی تبلیغ در مساجد تذکراتی به طلبهها و روحانیون میدهیم.
اسلام طرحهایی که داده طرحهای ابتکاری است. منتها ما چون در محیط اسلامی هستیم نمیدانیم. همینکه گفته است آدم برود توی خیابان و داد بزند توی هیچ دینی چنین چیزی نیست. ولی اسلام گفته است که هر مسلمانی سر ظهر هر کجا که هست داد بزند و اذان بگوید. شما فرض کن اگر در تهران دو میلیون آدم برود در خیابان داد بزند اصلاً دیگر بی حجابی در خیابان پیدا نمیشود.
همین مسأله راهپیمایی، که ما فکر میکنیم یک حرکت غربی است. ما هر سال دو تا عید داریم؛ عید فطر و قربان که نماز عید دارد و در نماز عید سفارش شده که راهپیمایی کنید و بگویید: «اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا» این راهپیمایی یک چیز اسلامی است فریاد کشیدن یک چیز اسلامی است و ما یک الله اکبر اذان را میگوییم همه در مسجد جمع میشوند. ما این چیزها را وقتی میبینیم که پایمان را از ایران بیرون بگذاریم تازه میفهمیم که ایران چه خبر است. اصلاً تفاوت بین ناقوس و اذان را نمیدانیم. تا بین ناقوس و اذان مقایسه نشود، قدر اذان معلوم نمیشود.
تبلیغات ما خیلی عمومی است ارشادی، مجانی، ساده، بی تکلم. با یک «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» همه به مسجد میآیند. باید مسجد تمیز باشد. بوی پیاز و سیر از دهان مسلمان نیاید. پای مسلمان نباید آلوده باشد. کوچک و بزرگ و سفید و سیاه همه پهلوی همدیگر میایستد. باید صفهای جماعت منظم باشد. این موارد خیلی درسهای ظریفی است.
1- شرایط تبلیغ و مبلغان
حالا یک مقداری من در مورد تبلیغات صحبت میکنم. این بحث شامل گویندگان و شنوندگان و متولیان میشود.
1- گوینده:
مختصرگویی: گویندگان عزیز سعی کند مختصر صحبت کنند. بله اگر گویندهای است که خیلی قوی است هر ده دقیقه یک بار میتواند ایجاد لبخند کند، مردم را با نشاط نگه دارد اگر یک ساعت هم کشید عیب ندارد، اما اگر خشک است 20 دقیقه هم صحبت کند، زیاد است. من خطبههای صدر اسلام را هر چه ورق زدم خطبه نیم ساعته پیدا نکردم همه خطبهها ده دقیقهای بود. جلسات نباید تا آخر شب طول بکشد.
ساده گویی: مسأله دیگر ساده گویی است. مبلّغین عزیز سعی کنند ساده حرف بزنند حالا فکر میکنند گنده گویی دلیل علم است. قرآن میگوید «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ» (قمر/17). ما آسان گفتیم تا مردم بفهمند. اگر میگویی امپریالیسم بدان که در ایران پانزده میلیون هم نمیدانند امپریالیسم یعنی چه.
به هر حال از ساده ترین عبارات استفاده کنید. البته ساده گویی به غیر از سست گویی است. ساده گویی حق است اما سست نباید بگویند. مطلب باید محکم باشد. یک آقایی بالای منبر میگفت امام حسن مجتبی(ع) زهر نوشید. زهری که در آب ریخته بودند این زهر به قدری خطرناک بود که اگر زهر را به کوهها میریختند کوهها قطعه قطعه
می شد. یک نفر که پای منبرش بود، گفت: «پس چرا کوزه، قطعه قطعه نشد. » این را میگویند سست گویی.
امیرالمؤمین(ع) شبی هزار رکعت نماز میخواند. چهار نفر میگویند: خسته نمیشد؟ چهار نفر میگویند: وقت کم نمیآورد؟ چهار نفر میگویند: پس آقا چه جوری سحری میخورده است؟
اگر بخواهیم پاسخ را صاف وساده بگوییم، باید اینطوری بگوییم: 1- در نماز مستحبی چیزهایی را میتوان حذف کرد که در نماز واجب نمیتوان حذف کرد. 2- شبهایی زمستانی با شبهای تابستانی فرق دارد. 3- ماجرا مخصوص به بعضی شبها بوده است. 4- و از نظر عرفی هم علامه امینی صاحب کتاب الغدیر یک ماه رمضان به ایران آمدند و به مشهد رفتند 30 شب و در هر شب هزار رکعت نماز خواندند. بعضی از حدیثها مثل شکر است که اگر به تنهایی نوشیده شود، باعث خفگی میشود. باید آبی، آبلیمویی به آن اضافه شود که شربت بشود. مردم باید آمادگی داشته باشند، اگر آمادگی نداشته باشند بعضی حرفها را نمیتوانند بشوند و بپذیرند. ممکن است یک حرفی را پیرمرد ریش سفید بزند قبول کنند اما همان حرف را جوان ریش سیاه بزند قبول نکنند.
روز عاشورا آقایی خواست روضه بخواند، رفت بالای منبر گفت بوی کهنه میآید بوی خیمههای سوخته امام حسین(ع) میآید. روضه خوبی خواند و گریه کردند. یک آقای دیگر آمد و گفت: بوی کهنه میآید. یکی بلند شد، گفت: کجا سوخته است؟ منبر به هم خورد و همه رفتند، یک حرفی را ممکن است من بزنم اما شما نتوانی بزنی.
بنابراین باید مواظب باشیم مختصر گویی، ساده گویی، بی رنگی.
بی رنگی: مبلّغ باید بی رنگ باشد. در دهی یا شهری برای تبلیغ وارد میشویم. اختلافاتی است. یا خط سیاسی یا اختلافات قبیله ای. یا هیئت حسنی و حسینی، از اول که وارد می
شوید مبلغ باید بی رنگ بی رنگ باشد.
دو حدیث در این باره:
1- حضرت رسول اکرم(ص) در روز اول هجرت وارد مدینه شد. در مدینه خط بازی نبود اما قبیله بازی بود. همه میگفتند: بیایید در قبیله ما. حضرت(ص) گفت: از روز اول ورودش هر کجا برود خواهند گفت این خطی است یا آن خطی. گفت: هیچ کجا نمیروم هر جا که شتر خوابید به آنجا میروم. یعنی اینکه هر کس میخواهد کار فکری و فرهنگی بکند باید رنگی نباشد.
2- در نهج البلاغه داریم امیر المؤمنین(ع) میفرماید: تو که میروی از مردم زکات بگیری شب به خانه کسی وارد نشو چون شب هر کجا خوابیدی صبح به هر کسی بگویی زکات بده میگوید ها! او دیشب خانه فلانی خوابیده او را پر کرده اند.
با مطالعه بودن منبر: مسأله دیگر، این است که بی مطالعه سخنی نگوید. یکی از علمای مشهد بعد از نماز سخنرانی میکرد یک روز که مطالعه نکرده بود. گفت: من امروز سخنرانی نمیکنم، چون مطالعه نکرده ام. مردم با زور او را بر منبر بردند. آقا بالای منبر رفت و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. بی مطالعه حرف زدن خیانت به افکار مردم است. این است سخنرانی من. والسلام علیکم و رحمه الله. «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/36).
از روی متن خواندن روایات: احادیث را از روی متن بخواند. طلبههای ما باید عادت کنند که از رو بخوانند. هیچ مانعی ندارد. هیچ اشکالی ندارد. ما کتابهای زیادی داریم مثل الحیاه. مثل میزان الحکمه که اخیراً چاپ شده است و کتابهای قبل از اینها مثل الکافی. آدم پنج تا حدیث از روی کتاب بخواند خیلی بهتر است.
خودداری از مصنوعی صحبت کردن: مسأله دیگر، طبیعی حرف بزنیم. یکی از عواملی که باعث میشود مسجدها خلوت شود، این است که گوینده طبیعی حرف نمیزند. روی منبر داد بزنیم. گاهی هیجان لازم است. رسول اکرم(ص) گاهی که منبر میرفت، عبایش از روی دوشش میافتاد. ولی باید طبیعی باشد. ارتباط، ارتباط برادرانه و طبیعی باشد.
خودداری از پراکنده گویی: وارد هر بحثی نشویم. وسط جنگ یک نفر آمد گفت: یا علی! نظر شما در مورد فلانی چیست؟ یعنی پیدا بود که میخواست مسیر را عوض کند.
جامعیت بحث: جامع حرف بزند. گاهی وقتها یک کسی میگوید. آقا من ده شب راجع به امامت منبر رفته ام. آقا مگر اینجا دانشگاه است. مردمی که در مسجد آزاد میآیند هر شبی باید یک مسأله باشد. مردم یک شب مریض دارند، یک شب افطاری میدهند. دربارهی امامت یک ساعت زیاد است. آدم باید مخلوط صحبت کند. یک مسأله، یک حدیث.
مسأله که میگوید مسأله را هم جامع بگوید. مثلاً در یک شب همهاش در مورد آب کر صحبت نکند، چند موضوع را با هم مخلوط کند. مثلاً اگر مسأله طلاق را میگوید پشت سرش ازدواج را هم بگوید. اگر مسأله تقلیدی میگویید مسأله سیلی زدن را هم بگویید یک جوری حرف بزیند که در دو دقیقه یک کسی نگوید که من بی نیاز هستم.
استفاده از قرآن، داستان و مَثَل: در حرفها بیشترین استفاده از قرآن بشود. از داستان و مَثَل غافل نشویم قرآن حدود 268 قصه دارد، همین قصهها را اگر آدم درست بگوید بار دارد. ثمره دارد.
توجه به نسل جوان: به نسل نو توجه داشته باشیم. حضرت امام صادق(ع) یکبار یک کسی را برای تبلیغ فرستاد. رفت و برگشت گفت: هیچ کس به حرفم گوش نمیدهد فرمود: «علیک بِالأ حْداث» (کافی/ ج8/ ص93) برو سراغ نسل نو. اگر کسی برای 20 تا پسر حرف بزند مساوی است با 200 تا مرد بزرگ.
وارد نشدن در مسائل فتنه انگیز: مثلاً یک آقایی گفته بود. این پارکها که درست میکنید این جاهایی که درست میکنید این میدان بازی که درست میکنید چهارده میلیون خرجش شده است. گفتند: اوه پشت سر آقا نمیشود نماز خواند چون ما مثلاً 12 میلیون خرج کرده بودیم آقا گفت چهارده میلیون، دروغ گفت. سعی کنیم در حرفها وارد مسائل فتنه انگیز نشویم.
تکیه کردن بر نکات مهم: روی نکات مهم تکیه کنید. بعضی مسائل مهم است. دقت کنیم و ببینیم چه مسألهای مهم است. گاهی مسأله آب آشامیدنی مهم است. آقا رفته است دربارهی مسأله عدالت اجتماعی صحبت میکند.
گاهی وقتها ما ایدئولوژی میگوییم با اینکه کار در جای دیگر خراب است. یکی شبی یک کاسه آبگوشت آوردند در خانه ما. در پادگان بودیم گفتند آقا بیا این آبگوشت را بخور. نگاه کردم دیدم آب زردچوبه است و پیاز پخته. نه سیب زمینی، نه لپه، نه گوشت. گفتم: این چیست؟ سرباز گفت: این غذایی است که به ما داده اند. گفت: این غذا را پادگان به ما میدهد و بعد هم صبح یک شیخی از عقیدتی سیاسی برای ما ایدئولوژی میگوید. ما آب پیاز خوردهایم و او هم آمده برای ما از عدل حرف میزند. این کجایش به عدل میخورد؟ به حضرت عباس ما عدل را قبول داریم خدا عادل است به آنها بگو عوض تخته سیاه چند تا دانه لپه بریزند توی این آبگوشت.
اینها یک تذکراتی بود برای طلبهها و اما مردم. مردم هم متأسفانه باید یک سوی تذاکرات را بشنوند.
2- تذکراتی به مردم و مستمعین در ماه رمضان
دلایل محرومیت از مسجد: عدهای نماز جماعت نمیروند چرا؟ میگویند: امام جماعت هم فکر ما نیست. نمازها سیاسی شده است. بابا! پیشنماز باید عادل باشد. عادل یعنی گناه کبیره نکند حالا لازم نیست که به کاندیدای تو رأی بدهد. همین که گناه علنی نکند و شما از آن گناه اطلاع نداشته باشی عادل است.
گاهی میگوید: پسر آقا، دختر آقا، خانم آقا و. . . . اینگونه است. نوح هم پسرش بد بود.
«وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى» (انعام/164) دیدهام که افرادی پشت سر آقا نماز نمیخوانند به خاطر اینکه پسر آقا در دانشگاه فلان است. دختر آقا در دانشگاه فلان است.
بعضی وقتها نماز نمیروند میگوییم چرا؟ میگویند: آخر طول میکشد. بله راست میگویند. نماز جماعت باید سریع باشد. مراعات اضعف باید باشد. حتی دعاها را باید بگذاریم بعد از نماز که هر کس میخواهد نماز بخواند و برود. نماز را به قیمت تعاونی حساب کنید که بخرند، نماز سریع باشد.
بعضیها میگویند: ما این آقا را قبول نداریم به دلیل اینکه این نقطه ضعف را دارد. عیب داشتن دلیل بر بی عدالتیش نیست. شما باید یک خرده توقعت را کم کنی. البته باید آقای خوبی باشد. یک جایی رفتیم گفتم به صاحبخانه من را برای نماز صبح بیدار کن گفت: به به! گفت: آقا! باید سحرخیز باشی. تو چه آقایی هستی؟ گفتم: من خودم آقا هستم خوابم که آقا نیست. یک خرده مردم توقع دارند آدم عمامه که روی سرش گذاشت دیگر خوابش نبرد.
بعضی افراد توقع دارند همه یکجور باشند. و لذا میگویند ما آن آقا را دیدهایم که خوب است به خاطر همین دیگر پشت سر این آقا نماز نمیخوانیم. مگر همه مراجع تقلید مثل امام خمینی هستند، مگر همه دانشمندان مثل بوعلی سینا هستند. بابا! استفاده کنید. خودتان را محروم نکنید که این آقا چنان است. حدیث داریم اگر بخواهی رفیق خوب و آدم پیدا کنی که هیچ عیبی نداشته باشد تا آخر عمرت بی رفیق میمانی.
به علامه طباطبایی گفتم یک کتاب میخواهم مطالعه کنم که هیچ عیبی نداشته باشد. فرمود: برو قرآن بخوان. بالاخره هر کتابی یک اشکالی دارد.
من دیدم کسی را که تا آخر عمر مسجد نمیآمد. گفتم: چرا؟ گفت پدر من کلاه نمدی داشت. آمد توی مسجد مسلمانها یک نفر یک نخ نیم متری را برداشت سر نخ را با آب دهانتر کرد انداخت به کلاه. نخ به کلاه آویزان شد. من بچه بودم. دیدم همه خندیدند و پدر من را تحقیر کردند و بر پدر و مادرم لعنت کردم که دیگر پایم را توی مسجد نگذارم.
قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ» (بقره/114) ظالم ترین آدمها، آدمهایی هستند که با دود سیگارشان، با صدای بلند گویشان، با طول دادنشان، با مسخره کردنشان، با تحقیرشان، مانع میشوند. مسجد که بانک نیست که هر کس پولدار باشد احترامش بیشتر باشد. اصلاً در مسجد اگر یک بچهای نشسته باشد اگر این بچه را بلند کند و جای او بایستد نمازش باطل است. هیچ کس حق ندارد هیچ کس را بلند کند. ضمناً من که میگویم بلندگوی مسجد کم باشد در مورد سخنرانی و مسائل دیگر است و برای صدای اذان نیست.
جلسات قرائت: در شهرهای مذهبی هست. در شهرهای نو نیست. اینجا یک آدم باید خط شکن بشود. چطور در جبهه خط شکن داشتیم. در اینجا هم خط شکن شوید.
روخوانی قرآن، قصههای قرآن، یک مقداری موقوفات هم باید برای قرآن باشد وقت ما تمام شد ماه رمضان ماه عبادت است. بروید و با مسجد رفیقتر بشوید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»