تبلیغ در اسلام

موضوع: تبلیغ در اسلام  
تاریخ پخش: 72/04/03
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» 
1- هدف تبلیغ نشر اسلام است
در آستانه ماه محرم هستیم. در خدمت برادران و مسئولین هیئت‌های تهران هستیم. سازمان تبلیغات از ما دعوت کرده است که در حسینه همدانی‌ها با هم صحبت کنیم. موضوع بحث من تبلیغات است. شاید در این چند سالی که در تلویزیون هستم، ندیده باشید که من چیزی را از رو بخوانم. این جلسه می‌خواهم نکاتی را از روی یادداشت‌ها برایتان بخوانم. تبلیغ یک غریزه است. یعنی برای انسان نیست. در حیوانات هم هست که یک حیوان به یک حیوان دیگر هشدار می‌دهد که حواست را جمع کن. در سوره نمل می‌خوانیم که وقتی مورچه‌ای حضرت سلیمان را دید به دیگر مورچه‌ها گفت: «یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ»(نمل/18) مورچه‌ها در لانه بروید. الان پایمال می‌شوید. یا باز می‌خوانیم که هدهد پیش سلیمان آمد و گفت: از جایی پرواز می‌کردم که مردم آنجا خورشید پرست بودند و کارشان انحرافی بود. پیداست که جیغ زدن از انحراف مخصوص انسان نیست. هدهد هم از انحراف ناراحت است. مورچه هم هشدار می‌دهد. هدف از تبلیغ یا بدست آوردن پول است یا زور است. اما وقتی ما تبلیغ می‌کنیم هدف نشر اسلام است. دعوت به حق، ارشاد، یعنی هدف تبلیغ در مکتب اسلام با تبلیغات دنیا فرق می‌کند. پیغمبر ما به پیغمبرها نامه می‌نوشت. امام به گورباچف نامه نوشت. دنیای تبلیغ مخصوص مردم محله نیست. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»(توبه/33) یعنی اسلام دنیا را می‌گیرد. بنابراین ما معتقدیم که اسلام دنیا را خواهد گرفت. برای اینکه دنیا را بگیریم، سه تا چیز می‌خواهیم. 1- رهبر جهانی می‌خواهیم. امام زمان(ع) را داریم. 2- قانون جهانی هم قرآن است. 3- آمادگی جهانی می‌خواهیم که آنرا نداریم. این جز دعاهای شهدا بود که خدایا ما را جز زمینه سازان حکومت امام زمان قرار بده.
2- راه های تبلیغ در دنیا
راه های تبلیغ در دنیا: 1- دفاتر بین المللی 2- روزنامه‌ها و مجله‌ها 3- رادیو و تلویزیون ها 4- مکاتبات مستمر 5- ماموریت‌های دیپلمایتک 6- شایعه سازی و جنگ‌های سرد و روانی 7- به اسم اسلام شناس به کشورهای اسلامی می‌آیند و چند سالی می‌مانند و یک چیزی می‌بافند و پخش می‌کنند و اسلام را هر طوری که می‌خواهند در آن نوشته‌های خودشان القاء می‌کنند. 8- به اسم توریست و جهانگردی می‌آیند و فکر و فرهنگ‌شان را منتقل می‌کنند. 9- به اسم پیشاهنگی اردوهای پسر و دختر به صورت ادغامی می‌آیند و حرفهایی را به هم انتقال می‌دهند. 10- به اسم کارشناس و مشاور فرهنگی و نظامی و حقوقی می‌آیند و ما را برای اهداف خودشان شناسایی می‌کنند. 11- به اسم ارائه خدمات می‌آیند والا آن کشوری که خودش سیب زمینی ندارد که بخورد چه کار دارد که بیاید و یک بیمارستان مجهز بسازد. 12- به اسم کلاسهای زبان انگلیسی مجانی می‌آیند و لابلای آن فکر و زبان و اهدافشان را هم القاء می‌کنند. 13- به اسم برنامه ریزی برای کنترل نسل می‌آیند و تعداد مسلمانها و آمار مسلمانها، بهداشت مسلمانها را ثبت می‌کنند. 14- به اسم سمپاشی خانه‌ها و باغها می‌آیند. اینها کارهایی است که می‌شود سوء استفاده بشود. اگر تا حالا نشده باشد. 15- به اسم مد لباس و القاء مصرف گرایی به کشور ما می‌آیند. با تبلیغات خیلی می‌شود آمار مصرف را بالا برد. تبلیغ زور دارد. 16- ازدواج با مسلمانهای مهاجر 17- ایجاد مسابقات 18- انتقال آداب و رسوم‌شان از طریق انتقال تکنولوژی.
3- بیشترین بودجه در برخی کشورها برای تبلیغات است
سالی که آمریکا برای بودجه نظامی‌اش دویست میلیارد دلار بودجه می‌گذارد، برای تبلیغاتش نود میلیارد دلار بودجه می‌گذارد. تقریباً نصف پولی که برای قوای نظامی می‌گذارد، برای تبلیغات می‌گذارد. اما ما چقدر پول خرج فکر می‌کنیم؟ در دنیا روی تبلیغات مایه می‌گذارند. ما روی فکر کار نمی‌کنیم. برای فکر ارزش قائل نیستیم. مردم ما در سال چقدر پول کتاب می‌دهند؟ چقدر پول کفش می‌دهند؟ یعنی بیشتر پولها خرج کفش می‌شود. ما هنوز به کتابخوانی عادت نداریم. من در فرودگاه یکی از کشورها که پیاده شدم دیدم که صف طولانی از تاکسی‌ها بود که راننده تاکسی‌ها همه داشتند مطالعه می‌کردند. وقتی منتظر مسافر هستند، مطالعه می‌کنند. می‌گویند: اگر می‌خواهی ببینی مملکتی چقدر رشد علمی دارد، ببینید چقدر مصرف کاغذ دارد؟ ناپلئون می‌گوید: من از صدای قلم و روزنامه بیشتر از صدای گلوله می‌ترسم. شاه را چه کسی برداشت؟ هیئت‌ها در خیابان ریختند. خلاصه هیچ نداشتند. ولی فریاد زدند. بعد هم راهپیمایی کردند. به هرحال با نعره جلوی تانک و مسلسل را گرفتند. کارتر می‌گوید: یک دلار برای تبلیغات بهتر از ده دلار برای تسلیحات است. در بعضی از کشورها در دانشگاه هایشان رشته تحصیلی تبلیغ دارند. یعنی دکترای تبلیغی می‌دهند. تبلیغات یک فن عملی است. ما مسئله تبلیغ را خیلی ساده گرفته‌ایم. تبلیغ هم علم است و هم هنر است.
4- تبلیغ امام حسین در عصرها و نسل‌ها اثر گذاشت
لازم هم نیست که تبلیغات امروز اثر کند. اگر امام حسین(ع) می‌خواست که زود نتیجه بگیرد غروب عاشورا می‌گفت: خوب چه فایده‌ای دارد؟ بعضی تبلیغ‌ها فوری نتیجه می‌دهد. اما بعضی تبلیغ‌ها دیر نتیجه می‌دهد. امام حسین(ع) فکر روز عاشورا نبود. فکر هزار و چهارصد سال بعد از خودش بود. تبلیغات در نسل‌ها و عصرها اثر می‌کند. پدر من پنجاه سال عاشورا روضه می‌خواند. می‌گفت: محسن من وقتی خواستم خانه بسازم، خانه ما برای صد سال پیش است. می‌گفت: من بنا آوردم و گفتم: خانه‌ای برای من بساز که وقتی آقا به منبر می‌رود تمام حیاط و اتاقها را ببینند. خانه ما در کاشان طوری است که سه چهار هزار نفر می‌توانند در آن بنشینند و همه در یک لحظه آقا را ببینند. مهندسی خانه ما براساس دیدن آقا روی منبر است. می‌گفت: سعی می‌کنم خرید هایم رنگ امام حسین(ع) داشته باشد. روز عاشورا خرید می‌کنم و آنها را در هیئت می‌برم. من هم الان سالی یکبار گدایی می‌کنم و آن هم شب عاشورا است. می‌روم و می‌گردم ببینم کجا نان امام حسین(ع) است. حتی قابلمه می‌برم و می‌گویم: برای زن و بچه‌ام هم بدهید. می‌خواهم بچه هایم هم لقمه هیئت خورده باشند. این خیلی مهم است.
5- نباید عزاداری را از نماز جدا کرد
عزاداری را از نماز جدا نکنید. یک کاری بکنید که ظهر عاشورا هر کجا هستید نماز بخوانید. می‌شود کاری کرد که جلوی راه هم گرفته نشود. هیئت‌های ما مجهز هستند.
6- در عزاداری نباید منکر بشود
قیام امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر بود. آنوقت در عزاداری او نباید منکر بشود. چند تا از منکرات عزاداری را بگویم. میخ کوبیدن به دیوار حسینیه، با کفش رفت و آمد کردن روی فرشها، استفاده از مال وقفی، جلوی راه را گرفتن، گاهی وقتها رییس هیئت می‌گوید: پدر بزرگم از این خیابان می‌رفته است. من هم باید بروم. آخر پدر بزرگ شما قرآن است؟ پدر بزرگ شما نهج البلاغه است؟ خیابان خلوت بوده است از آنجا می‌رفته است. اما حالا نمی‌شود رفت. از راهی دیگر برو. بعضی‌ها تعصباتی دارند. آنچه برای هیئت می‌دهند صرف خواص نشود. به یک کسی گفتند: چرا رشوه می‌گیری؟ گفت: رشوه حق التسریع است. از اموالی که وقف می‌شود کسی را تشویق نکنید. افرادی هم که وقف می‌کنند با بزرگواری وقف کنند.
حضرت ابراهیم(ع) که کعبه را ساخت فرمود: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنْ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ»(بقره/126) هرکسی که ایمان دارد از این رزق بخورد. فرمود: نه «قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»(بقره/126) اگر کافر هم باشد من به او می‌دهم که بخورد. اگر پولی وقف دعای کمیل شد، نمی‌شود با آن دعای ندبه خواند. حرام است. یک آقایی به رییس هیئت گفت: این قالی‌ها وقف مسجد است. نباید آنرا به حسینیه ببرید. گفت: حضرت ابوالفضل دو تا دستش را برای خدا داد. حالا خدا دو تا قالی هایش را به ابوالفضل نمی‌دهد؟ اصلاً ابوالفضل دستهایش را برای خدا داد تا قانون خدا عمل بشود. باید کارها روی حساب باشد. دعاها هم همینطور است. یک کسی دعا می‌خواند. می‌گفت: یا مقلب القلوب والابصار! امام فرمود: ما ابصار را نگفته‌ایم. ابصار را از کجا آوردی؟ حق مردم خیلی مهم است. حاج شیخ عباس قمی از دنیا رفت. به خواب پسرش آمد. گفت: یک کتاب از یک نفر گرفته‌ام. یادم رفته است که به او بدهم زود برو و به او بده که من در قبر عذاب نکشم. پسرش می‌گفت: رفتم که به او بدهم، وسط راه کتاب از دستم افتاد و یک خرده جلدش خراش برداشت. می‌گفت: رفتم و دادم بعد پدر به خوابم آمد و گفت: چرا به او نگفتی که وقتی من این کتاب را گرفتم با وقتی که دادم یک خرده فرق دارد. برو یا به او بگو و معذرت خواهی کن یا اینکه پولش را به او بده. ما کتابی گرفتیم که محکم بود. وقتی به او دادیم ضربه دید و خراب شد. این حق الناس است. بی خود نیست که ما همه دعای مفاتیح را می‌خوانیم و گریه می‌کنیم. باید نویسنده کتاب به قدری پیش خدا آبرو داشته باشد که همه کتابها را پس بزند و پیش قرآن باشد. صاحب آن در حفظ حقوق مردم مراعات می‌کرده است.
باید مواظب باشیم در عزارداریها مردم آزاری نکنیم. نذر می‌کند که گوسفند را جلوی هیئت بکشد. خوب این درست نیست. خون آن در خیابان می‌رود. وقتی نذر درست است که شرعاً درست باشد. یکی از علمای صاحب جواهر، که چهل و سه تا کتاب فقهی نوشته است و تمام مجتهدین و مراجع ما از آن استفاده می‌کنند. صاحب جواهر به یک شاعر اهل بیت گفت: حاضر هستم تمام چهل و سه کتابم را با یک بیت شعری که برای حسین(ع) گفتی عوض کنم. حیف است که ما عزاداری را خراب کنیم.
7- اخلاص در عزاداری و کارهای خیر
حاج شیخ عبدالکریم حائری روز عاشورا که می‌شد پابرهنه در هیئت‌ها می‌رفت. عزاداری هرچه بی رنگ باشد اخلاص آن بیشتر است. ما باید زمینه گناه را فراهم نکنیم. می‌شود کاری کرد که عزاداری صد در صد خالص باشد. رئیس هیئت خودش را نشان ندهد. در تهران زمان شاه یک کلاسی بود که اصول عقائد امتحان گرفتند. قرار شد آن آقا گروهی از بچه‌ها را که در اصول عقائد خوب هستند با هواپیما به مشهد بفرستد. گفتند: اجازه بدهید که در روزنامه از شما تشکر کنیم. گفت: می‌ترسم اسم من را در روزنامه بنویسید و خدا پاک کند. بگوید: آنجا نوشتی اینجا پاک می‌کنیم. یک پنکه که می‌دهیم ننویسم بانی این پنکه محسن قرائتی است. هرکس زیر این پنکه خنک شد ثواب آن به تو می‌رسد. خدا که می‌داند. مردم هم بدانند یا ندانند چه می‌شود؟ کارها گمنام باشد. هرچه کارها در دنیا کم رنگ‌تر باشد، در قیامت پررنگ است و هرچه در دنیا پررنگ باشد در آخرت کم رنگ است. شخصی خیلی کارهای خیر می‌کرد. منتهی همه‌اش را هم نوشته بود. مثلاً من بانی فلان مسجد هستم. من بانی فلان زایشگاه هستم. از دنیا رفت خوابش را دیدند. گفت: تمام کارهایم پوچ شد. چون اسم من روی آنها بود. خدا پاک کرد. به او گفتند: یکبار در کنار خیابان ایستاده بودی. یک جوانی عزبی آمد و به تو گفت: می‌خواهم داماد شوم. پول ندارم. تو که پول داری و ساختمان می‌سازی بیا و من را هم داماد کن. کنار خیابان به او پول دادی. یادت رفت اینرا یادداشت کنی. چون آنرا یادداشت نکردی ما اینجا یادداشت کردیم. بگذارید یادمان برود. اگر کاری کردی و کسی نفهمید سجده کن و بگو: الحمدلله کاری انجام دادم و کسی هم نفهمید.
8- ارزش جلسات عزاداری
قدر جلسات عزاداری را بدانید. فاصله ما با امام زمان(ع) زیاد است. روایت داریم هر هفته حضرت مهدی کارهای ما را می‌بیند و چون هر هفته ما گناه می‌کنیم قهراً هر هفته هم از ما ناراحت می‌شود و تنها قلابی که می‌توانیم خودمان را به امام زمان وصل کنیم این است که بگوییم: مهدی جان ما برای جدت امام حسین(ع) گریه کردیم. یعنی این ارتباط با عزاداری خیلی زور دارد. هر کس هر عیبی دارد بگذار بیاید. امام حسین(ع) آنرا درست می‌کند. اگر از امام حسین(ع) جدا شود دیگر کسی نیست که او را عوض کند. خدا را شکر که ما امام حسین(ع) را داریم. خدا را شکر که ما با امام حسین(ع) دوست هستیم و خدا را شکر که این گریه‌ها برای ما ارزش دارد. خیلی مهم است. امام رضا یا امام کاظم(ع) بودند که از اول محرم نمی‌خندیدند. مداحی و منبر خیلی ارزش دارد. به شرطی که روی رقابت نیفتد. یکی از عیب‌های هیئت‌ها رقابت است. حدیث داریم هیچ کار خیری را کم نشمار. شاید همان تو را نجات داد و به هیچ کاری مغرور نشو. شاید همان تو را سقوط داد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment