2- دستورات مشترک همه ادیان آسمانی
3- نقش روزه در تقویت تقوا
4- تأثیر روزه در تقویت اراده
5- درجات و مراتب روزه داران
6- تعبّد در برابر دستورات دین
7- مهمانی و افطاری و صله رحم در رمضان
موضوع: برکات روزه در ماه رمضان
تاریخ پخش: 08/04/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
آیهی روزه را شنیدهاید، باز هم بشنوید، یک مقداری به مناسبت اول رمضان راجع به رمضان صحبت خواهم کرد. سورهی بقره آیهی روزه این است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) ای کسانی که ایمان آوردهاید، ای مؤمنین بر شما واجب است که روزه بگیرید. این روزه برای اسلام نیست. ادیان دیگر هم روزه داشتند. مخصوص مسلمانها نیست. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» هرجا هست، معمولاً در مدینه هست. ده سال اول پیغمبر یا «ایها الناس» بود. ناس به معنی مردم است. مدینه که آمدند، «یا ایها الناس»، «یا ایها الذین آمنوا» شد. یعنی چند سالی که گذشت و مردم ایمان آوردند، کلاسشان بالاتر رفت. از «یا ایها الناس» به «یا ایها الذین آمنوا» آمدند.
چه وقت آیه روزه آمد؟ 15 سال از پیغمبری گذشت. چهل سالگی پیغمبر به پیغمبری رسید. تا 15 سال روزه نبود. 13 سال مکه روزه نبود، وقتی وارد مدینه شد، دوم هجری… این خودش یک درس است. یعنی کارهای سخت را ساعت اول نگویید. دو چیز سخت است. یکی پول دادن و یکی جان دادن، لذا آیهی پول دادن و خمس و زکات بعد از 15 سال آمد. یعنی پیغمبر 40 سالگی به پیغمبری رسید، 55 سالگی به مردم گفت: خمس و زکات بدهید. جان دادن هم مثل جهاد و روزه است. جهاد و روزه هم که باید جان داد، دوم هجری است. از این آیه چه درسی گرفتیم؟ 1- کارهای سخت را روزهای اول نگویید. کم کم بگویید. نکته دوم اگر انسان بداند که دیگران هم هستند، کار آسان میشود.
1- فضای رمضان، فضای عبادت و بندگی
شما ماه رمضان که یک مقدار روزه گرفتن برایتان آسان است، برای این است که همه روزه هستند. اما غیر ماه رمضان همه میخورند، باید تنها روزه بگیری. یعنی اگر همه بلند شوند نماز بخوانند، برای شما نماز خواندن سنگین نیست، اما اگر همه بنشینند، شما تنهایی خواسته باشی در یک جمعیتی که هزار نفر هم نشستند، یک نفر بخواهد تنها نماز بخواند، به او فشار میآید. میخواهد بگوید: به شما فشار نیاید. ادیان آسمانی همه اینگونه بودند. «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» باقی ادیان هم روزه داشتند. این مورد دوم است.
همه نمره بیست گرفتند، پس من هم تلاش کنم در کنکور قبول شوم. من هم نمره ام بالا شود. حرم امام رضا چون همه با حجاب میآمدند، زمان شاه، خانواده شاه هم با حجاب وارد حرم میشد. چون میدید لباس همه خاص است، این دیگر هرچه هم بیحجاب بود رویش نمیشد. فضای عمومی افراد را هل میدهد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» نه اینکه روزه برای دین ما است. تمام ادیان دیگر هم داشتند.
تمام انبیاء مردم را به توحید دعوت میکردند. تمام انبیاء میگفتند: با طاغوت بجنگید. آیهاش را بخوانم، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل/ 36) میگوید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً»، «فی کُلِّ أُمَّهٍ» یعنی تمام امتها، برای همه مردم تاریخ «بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً» پیغمبر فرستادیم. آنوقت پیغمبر هم دو وظیفه اصلی داشت. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» بندگی خدا، «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». پس بندگی خدا در همه ادیان بوده است. مبارزه با طاغوت در همه ادیان بوده است. ما پیغمبری نداشتیم که با طاغوت سازش کند. ما که میگوییم بهاییت دین نیست، برای اینکه نطفهاش برای انگلیس است. پیغمبر انگلیسی نداشتیم.
2- دستورات مشترک همه ادیان آسمانی
پیغمبرها همه با طاغوت مبارزه میکردند. یکبار دیگر بخوانم. «وَ لَقَدْ» یعنی حتماً حتماً، «بَعَثْنا» در طول تاریخ مبعوث کردیم، «فی کُلِّ أُمَّهٍ» در همه امتها پیغمبری مبعوث کردیم، دو تا شاه کلید داشته است. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» توحید و مبارزه با طاغوت در همه بوده است. نماز هم بوده است. قبل از پیغمبر ما عیسی بود، 500 سال قبل از اسلام عیسی بود. خدا دربارهی عیسی میگوید: «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا» (مریم/31)، «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ» صلاه به معنی نماز است. عیسی نماز داشته است. قبل از عیسی موسی بوده است. خدا به موسی میگوید: «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/14) موسی تو هم باید نماز بخوانی. قبل از موسی پدر زن موسی بوده است. «یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا» (هود/87) قبل از شعیب حضرت ابراهیم بوده است که حضرت ابراهیم میگوید: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاهِ» (ابراهیم/40) پس عیسی و موسی نماز داشتند. شعیب نماز داشته، ابراهیم نماز داشته، همه نماز و روزه و جهاد را داشتند. قرآن میفرماید: قبل از پیغمبر اسلام چه انبیایی بودند که همه جهاد میکردند. «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ» (آلعمران/146) چقدر پیغمبرانی بودند و یاران با وفایی داشتند، جهاد میکردند. زکات هم در ادیان دیگر بوده است. امر به معروف هم در دینهای دیگر بوده است. نهی از منکر هم بوده است. پس اسکلت دین همهجا یکسان بوده است. همیشه در طول تاریخ انسان لباس داشته است. ممکن است دوخت و فرم و رنگش یک تغییراتی بکند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بگیرید، روزه برای شما نیست. همه ادیان آسمانی داشتند.
3- نقش روزه در تقویت تقوا
فایده روزه چیست؟ «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». هدف داریم. هدف این است که شما تقوا داشته باشید. چطور روزه آدم را با تقوا میکند. گناهان ما بیشتر از دو منبع است. یا شهوت است، یا غضب است. گرسنگی هم فتیلهی شهوت را پایین میآورد، هم فتیله غضب را پایین میآورد. وقتی به این دو ریشه آب نرسید، شاخههایش برگ و بن حسابی ندارد. آدم وقتی شکمش پر است، دنبال شهوت میرود. وقتی شکمش سیر است میخواهد به کسی حمله کند. بیشتر گناهان ما از دو ریشه آب میخورد. غضب، شهوت! گرسنگی و تشنگی یعنی روزه، این دو ریشه را خشک میکند یا بیاثر میکند. وقتی ریشهی شهوت و غضب کم اثر شد، گناهان هم کم میشود.
تقوا چیست؟ تقوا یعنی خودت را حفظ کن. کفش پوشیدن ما تقوا است. یعنی چه؟ کفش میپوشیم که تیغ به پای ما نرود. همینطور که چرمی، جورابی، دمپایی، همینطور که کفشی به پا میکنند که تیغ به پا نرود، باید انسان یک حالتی بگیرد که گناه در او نرود. حرف میزند، مثلاً میخواهد بگوید: تو چنین کردی، بعد میگوید: همه شما اینطور هستید. آخر چرا غیبت همه کردی؟ به من بگو: تو عیب داری. تو پرخور هستی، به من بگو. میگوید: شما همه پرخور هستید! میگوید، همه، سیصد تا غیبت میشود. عربها را میگویی، ایرانیها را میگویی، عجمها را میگویی، لرها را میگویی، کردها را میگویی، رشتیها را میگویی، قزوینیها را میگویی، کاشانیها را میگویی، اصفهانیها را میگویی. همینطور راحت لبش را تکان میدهد، راحت هشت میلیون غیبت میکند. این پیداست قفل ندارد.
کسی به یک عالمی گفت: تقوا یعنی چه؟ گفت: شغلت چیست؟ گفت: شغل من نجاری است. گفت: تقوا یعنی اینکه یک در برای فکرت و یک در هم برای زبانت بگذار. هرچه میخواهی بگویی فکر کن.
خدا شهید رجایی را رحمت کند. مثل خوبی میزد. میگفت: همیشه از نابیناها یاد بگیرید. افراد نابینا وقتی میخواهند راه بروند، برای هر قدمشان فکر میکنند. الکی راه نمیرود. همینطور که نابینا برای هر قدم فکر میکند، شما هم هر کلمه میخواهی بگویی، فکر کن. «و سدد ألسنتنا بالصواب و الحکمه» (بلد الامین/ص349) دعایی است که مربوط به امام زمان(ع) است، امام زمان میگوید: خدایا زبان ما چفت و بست بده. بگو: این آقا بدهد، نگو: همه! تازه اگر بد است، بدیاش ثابت شد، نه اینکه به خیال شما بد است. تقوا یعنی خود حفظ کردن.
فرق بین روزه با باقی عبادتها این است که همه عبادتها پیداست. یک کسی نماز میخواند پیداست. جبهه میرود، پیداست. مکه میرود، پیداست. حجاب دارد، پیداست. زیارت میرود، پیداست. خمس میدهد، تنها کاری که پیدا نیست، روزه است. یعنی یک ساعت هم در صورت کسی نگاه کنی، نمیفهمی این روزه است یا نه. عبادت مخفی است. مثل ذکرها، در ذکرها، ذکری که پیدا نیست، کدام است؟ «لا اله الا الله» است. شما لب مرا نگاه کنید. «لا اله الا الله» لب پیدا نمیشود. تنها ذکری است که آدم میتواند در یک جلسه ذکر خدا را بگوید، آخر گاهی وقتها افرادی میخواهند ذکر بگویند، میآیند اینطور میکنند «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، این با تمام وجودش میگوید: من دارم ذکر میگویم. تو در جلسه هم میخواهی ذکر بگویی، جلسه را به هم نزن. ذکر مخفی داشته باش. حدیث داریم گرچه «لا اله الا الله و سبحان الله» ذکر خداست. اما ذکر واقعی خدا این است که وقت گناه، یاد خدا بیافتی، گناه نکنی. ذکر واقعی آن است. روزه عبادت مخفی است، کما اینکه «لا اله الا الله» ذکر مخفی است.
4- تأثیر روزه در تقویت اراده
یکی از برکات روزه این است که آدم را سفت میکند. روزه برنامه تنظیم غذایی است. آدم برنامههای غذا خوردنش را تنظیم کند. افطار و سحر، اگر روزه برای تنظیم غذا بود، میگوید: من از سحر تا صبح تنظیم غذا میکنم. یک کسی گفت: انگشترت را به من بده، گفتم: میخواهی چه کنی؟ گفت: میخواهم نگاهش کردم یاد تو بیافتم. یادگاری بده! گفتم: به تو نمیدهم، دیدی نیست یاد من بیافت. تو مگر نمیخواهی یاد من بیافتی، همینطور که میگویی: انگشتر را دیدم، یاد تو افتادم، نگاه کن ببین نیست، بگو: قرائتی هم انگشترش را به ما نداد، خدا خیرش بدهد. برنامه روزه این است که روز باشد که ببینی، آب نخوری. همسرت کنارت است، دستت را دراز نکنی. ببینی و نخوری! مثل اینکه من بگویم: من تو را میخندانم، اما تو نخندی. یک کاری میکنم ولی میگویم: نخند. ببین، نخند! ببین، نگو. تقویت اراده!
وقتی آدم سی روز تمرین کرد، نان و آب خودش را نخورد، نان و آب مردم را هم میتواند خودش را نگه دارد. چون تمرین دارد. حضرت امیر، به رزمندهها میگوید: جبهه میروید، شمشیر را از قلاف بیرون بکشید، جای خودش. برای اینکه یک مرتبه وسط جنگ نگویید: ای خاک بر سرم! شمشیر در قلاف گیر کرده است. قبلاً تمرین کنید. قبل از دشمن دو سه بار شمشیر را دربیاورید، در قلاف بکذارید تا آنجا گیج نشوید. تعزیهخوانها، که روز عاشورا تعزیه میخوانند، شب عاشورا تمرین میکنند. میگوید: تو شمر شو، تو امام حسین شو. تمرین میکنند که فردا روبروی مردم خراب نکنند. نان خودت را نخور، آب خودت را نخور. ببینیم به مردم رسیدی میتوانی نان و آب مردم را هم نخوری یا نه؟ سی روز سیگار نکش، پس میشود سیگار نکشید! تمرین اراده است. این اراده خیلی مهم است. خداوند به حضرت آدم گفت: از این گیاه نخور. خورد! آنوقت خداوند گله میکند، میگوید: «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) این آدم عزم نداشت. تصمیم نداشت، یعنی ارادهاش قوی نبود. ما باید اراده خودمان را قوی کنیم.
در همین صحن امام رضا(ع) کسی به من رسید و گفت: آقای قرائتی، من دختر زیبا میبینم، نمیتوانم نگاهش نکنم. اصلاً چشمم میرود. دست خودم نیست. اراده ندارم، گفتم: پنج هزار تومان خودت را جریمه کن. هر دختری را نگاه کردی، پنج هزار تا بده. دو تا پنج هزارتومانی بدهی، دیگر سفت میشوی. ما باید اراده خودمان را تقویت کنیم. نمیشود یعنی چه؟
خدا رضاشاه را لعنت کند. کوه را سوراخ کرد. تو نمیتوانی خودت را سوراخ کنی.
یک شخصیتی وزیر بود، به منزل ما آمده بود. من دیر آمدم. ایشان آمد در خانه نشست و وقتی آمدم، گفتم: ببخشید، من چند دقیقه دیر منزل آمدم. یک سؤال از من کرد و من جواب نداشتم. گفت: اگر با رئیس جمهور هم ملاقات داشتی، یک ربع دیر میکردی؟ گفتم: نه! گفت: اگر با مقام معظم رهبری ملاقات داشتی، یک ربع دیر میکردی؟ گفتم: نه! گفت: پس بگو برای من احترام قائل نیستی. پس اگر بخواهی دیر نکنی، میتوانی. پس پیداست تصمیم نداری.
بعضی از آدمها خیلی تصمیم دارند. یک زنی را در تاریخ داریم، شما اگر گفتید، احسنت، نگفتید هم احسنت بر شما. اگر گفتید: دو تا احسنت! به یک زن گفتند: حق نداری بگویی: من این را زاییدم. تو این را زاییدی، بچهی تو است، اما چیزی نگو که این بچه تو است. یک جای دیگر برو به عنوان یک دایه این بچه را بزرگ کن ولی لب تکان نده که من مادر این هستم. که بود؟ مادر موسی! آخر به فرعون گفته بودند: امسال یک زنی پسری میزاید که حکومت تو رت زیر و رو میکند. فرعون هم دستور داد هر زنی پسر زایید، او را بکشند. مادر موسی پسر زایید ترسید او را بکشند. خدا به ذهن مادر موسی انداخت و به او الهام کرد که بچهات را شیر بده در جعبه بگذار و در دریا بیانداز. این کار را کرد و به خواهر موسی گفت: عقب رودخانه برو، ببین سرنوشت این جعبه چه میشود؟ فرعون نشسته بود، دریا را میدید. یک جعبه در آب دید، دستور داد جعبه را بیاورند. در جعبه را باز کردند دیدند یک نوزاد در جعبه است. دستور داد او را بکشند. خانمش نهی از منکر کرد. رایزنی کرد، گفت: «لا تَقْتُلُوه» (قصص/9) او را نکشید. ما که بچهدار نمیشویم. معلوم نیست چه کسی مادر این بچه است. این را آب آورده است. باشد شاید «عَسى أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا» (قصص/9) دایهها را آوردند او را شیر بدهد.
هر دایهای را آوردند سینه دایهها را نمکید، این خواهر که عقب رودخانه میرفت، ببیند به دستور مادرش بچه چطور میشود؟ آمد جلو و گفت: «هَلْ أَدُلُّکم» (قصص/12) اجازه میدهید من شما را راهنمایی کنم؟ نگفت: «الی امه» نگفت: بروم به مادرش بگویم بیاید، چون اگر میفهمیدند چه کسی او را زاییده است، او را میکشتند. گفت: «هَلْ أَدُلُّکمُْ عَلىَ أَهْلِ بَیْت» خانوادهای که «یَکْفُلُونَه» نگهداری او را بکند. شیر دادن و تغذیه و پرستاری و همه امور را این خانم بر عهده میگیرد. گفتند: برو بگو بیاید. دختر هم آمد به مادرش گفت و مادر هم… قرآن میگوید: این بچه را به مادر برگرداندیم، دختر هم آمد به مادرش گفت. قرآن میگوید: این بچه را به مادر برگرداندیم، فرعون مادر موسی را در کاخ خودش آورد، سالها مادر بود، اما لب تکان نداد. این را اراده میگویند.
انسان اگر اراده کند، میتواند. به همین خاطر اگر بلیط هواپیما و قطار داشته باشیم، اگر خواسته باشیم سحرخیزی کنیم، ساعت و موبایل را کوک میکنیم و به همسایهها میگوییم. بستگان به هم زنگ میزنند. مادران به دخترشان زنگ میزنند. خوابی، بیداری، چون اراده کردیم سحرخیزی کنیم. چهل، پنجاه میلیون آدم همه سحرخیز هستند. دو روز پیش، قبل از ماه رمضان نمیتوانست بلند شود. اما اراده کرد، روزه اراده آدم را قوی میکند. روزه عاطفه آدم را قوی میکند. گرسنگی را بچش تا بفهمی گرسنهها جه میکشند. تا آدم مزه تلخی را نچشد، نمیفهمد. خدا به پیغمبر میگوید: «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى» (ضحی/6) پیغمبر تو یتیمی را چشیدی. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ» (ضحی/9) چون خودت چشیدی، تو خودت مزه بیپولی را چشیدی. مزه فقر را چشیدی. «وَ وَجَدَکَ عَائلًا فَأَغْنىَ» (ضحی/8)، «عَائلًا فَأَغْنىَ» یعنی تو طعم فقر را چشیدی. حالا که مزهی فقرا را چشیدی، «وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ»(ضحی/10) شما در طول سال شکمت سیر است، مزه گرسنگی را بچش، تا نسبت به گرسنهها حساس شوی.
5- درجات و مراتب روزه داران
ما سه رقم روزه داریم، روزه کلاس اولیها، همین چیزهایی است که نمیخوریم، نمیآشامیم و سیگار نمیکشیم. روزه کلاس بالاییها، غیر از اینکه شکمشان روزه است، چشم و گوششان را هم مواظب هستند. هر چیزی را نبینند و هر حرفی را نشنوند. بالاترین روزه این است که انسان مواظب قلبش هم باشد. کینه کسی در قلبش نباشد. غیر خدا در قلبش نرود. روزه از نخوردن و نیاشامیدن، روزه از نشنیدن و ندیدن، روزه از اینکه انسان صد در صد خدایی شود و رنگ غیر خدایی وارد قلبش نشود. «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ» (بحارالانوار/ج67/ص25) دل حرم خداست. اجازه ندهید غیر از خدا وارد حرم شود.
روزه آدم را شبیه فرشتهها میکند. فرشتهها نه غذا دارند، نه خوراک دارند و نه شهوت دارند. انسان یک مدتی فرشته گونه میشود. روزه زکات سلامتی است. همینطور که مال زکات دارد، علم هم زکات دارد. «زَکَاهُ الْعِلْمِ نَشْرُه» (مستدرک/ج7/ص46) زکات علم این است که هرچه بلد هستی به دیگران بگویی. زکات مال هم این است که هر ده کیلو، بیست کیلو گندم، یک کیلویش را برای زکات بگذاری، زکات فطره هم داریم. زکات سلامتی روزه است.
6- تعبّد در برابر دستورات دین
منتهی اگر کسی مسافر است باید بخورد. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» (بقره/184)، «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً» یعنی هرکس مریض بود. «أَوْ عَلى سَفَرٍ» یا مسافر بود، روزهاش را بخورد. یک نفر از یاران پیغمبر در سفر گفت: من احتیاطاً روزه میگیرم. حضرت لیوان آب را برداشت و گفت: ببینید، من پیغمبر شما هستم. چون مسافر هستم دارم میخورم. او گفت: نه، احتیاط این است که بگیری. کاسه از آش داغتر! داریم که حضرت فرمود: اینهایی که در سفر روزه میگیرند، علاوه بر اینکه عبادت نمیکنند، گناه هم میکنند. مثل زنی که شوهرش میگوید: راضی نیستم کار مستحب انجام بدهی. این هرچه روزه مستحب است، میگیرد. شوهرداری و بچهداری را کم میگذارد. خانمش در خانه تنهایی میترسد. این بعد از روضه ساعت دو بعد از نصف شب میآید. کجا بودی؟ روضه بودم. بیخود روضه بودی. مگر نمیدانی من در خانه میترسم. اگر خانم شما در خانه میترسد، شما حق نداری روضه بروی. اگر پدر و مادر شما گفت: نمیخواهد مسجد بروی، خانه نماز بخوان، حق نداری مسجد بروی. دین یعنی هرچه خدا گفته است، نه هرچه تو میخواهی. وقتی خدا و پیغمبر میگوید: پاک شد، شما حق نداری وسواسی شوی، بگویی: نه پاک نشد. به دلم نمیچسبد! بابا پیغمبر میگوید: پاک شد، شما می گویی:نه، دروغ میگویی به نظر من پاک نشد. هرکس در سفر روزه بگیرد، عبادت که نکرده گناه هم کرده است.
اگر در نماز جماعت یک نفر به یک نفر اقتدا کرد، یک رکعتش 150 رکعت میشود. نماز جماعت یک نفره! از یکی به 150 میرسد. دو تا چند تا، سه تا چند تا، به ده تا که رسید دیگر بینهایت است. حالا شما رسیدی وضو داری، نماز جماعت است. ولی ادرارت گرفته است. بروی دستشویی و وضو بگیری، نماز جماعت تمام میشود. اسلام میگوید: برو دستشویی نماز فرادی بخوان. حق نداری ادرارت را نگه داری. برای سلامتیات ضرر دارد.
به حکیمی گفتند: پسرت بیادب است. گفت: چه کرده است؟ گفت: در سفر هرچه ادرارش میگرفت، فوری از اسب و شتر پایین میآمد، همانجا ادرار میکرد. خیلی آدم بی ادبی بود. فرمود: پسر من نبود. گفتند: آقازاده شما بود. گفت: اگر پسر من بود روی اسب ادرار میکرد. همین که پایین بیاید، یک دقیقه طول میکشد، یک دقیقه حق ندارد ادرارش را نگه دارد. حالا این آقا دعا شروع کرده، یا میخواهد با وضو باشد، یک ساعت و نیم ادرارش را نگه میدارد که با وضو باشد. اصلاً این وضوی شما گناه است. بعضیها به هوای اینکه با وضو باشند، دستشوییشان را عقب میاندازند. ما باید بلد باشیم چطور عبادت کنیم. اگر پدر و مادر گفت: مسجد نرویم، نرویم. اگر خانم ترسید، روضه نرویم. اگر شوهر به خانم میگوید: زود خانه بیا. حق ندارد بگوید: من ختم انعام بودم. روضه بودم، دین ما حساب و کتاب دارد. مثل آمپول است. آمپول را اگر یک خرده بیرون رگ بزنی، در گوشت میخورد. شفا نمیدهد، هیچ. مریضیات را بدتر هم میکند. دین ما مثل سوییچ ماشین است. سوییچ ماشین یک خرده دندانههایش کم و زیاد شود قفل باز نمیشود.
در ارتش میگویند: دست را اینجا بگذار. بالاتر بگذاری مسخره است، پایینتر بگذاری، مسخره است. همانطور که گفته است. آدم وارد حرم میشود در مفاتیح نوشته که کسی در خواب دید این دعا را هفت بار بنویس و به هفت نفر بده. غلط کردی خواب دیدی. غلط کردی به من دست دادی. برو گمشو! ما دینمان را از امام صادق میگیریم نه از خواب یک نفر! دو هزار بار یکی خواب ببیند ارزش حقوقی ندارد.
شوهری به من میگفت: خانم من شش ماه است با من قهر است. به او میگویم: خانم چرا با من قهر هستی؟ میگوید: من خواب دیدم تو یک زن دیگر گرفتی. خواب که ارزش ندارد. شما اگر خواب ببینی با وضو هستی، میتوانی بگویی: من خواب دیدم وضو دارم، الله اکبر! پای دین باید عقل باشد. یا به قرآن و حدیث معتبر باشد. خواب ارزش ندارد. من خواب دیدم فلانی…
یکی از خوبیهای رمضان همین است. اگر کسی مریض بود دکتر گفته: بخور. راحت هم بخور. غصه نخور. وقتی دکتر گفته: مریض هستی، بخور. بخور، وظیفهات خوردن است. امسال برای من سال نحسی است. میگوییم: چرا؟ میگوید: روزهام را خوردم. بابا مگر دکتر نگفت: بخور. چرا میگویی نحس است؟ برکت تو به این است که روزهات را بخوری. مؤمن واقعی کسی است که هرجا میگویند: آره، بگوید: آره. هرجا میگویند: نه، بگوید: نه! از پیش خودش سلیقهای نداشته باشد. اگر کسی روزه گرفت باید قضا کند. در سفر اگر روزه گرفت باید قضا کند. مریض بود روزه گرفت، باید قضا کند و روزهاش باطل است.
7- مهمانی و افطاری و صله رحم در رمضان
اگر کسی به مؤمنی افطاری بدهد. یکی از برکات ماه رمضان مهمانی ارزان است. خدا قسمت کند مکه و مدینه بروید. آنجا افطار که میشود، یک نایلون با یک سبد میآورند، یک سبد است سه کیلو چیز دارد. مقداری خرما و مقداری از این نانها در پلاستیک میگذارند. حالا یک نفر دو متر پلاستیک میآورد، یک نفر بیست متر پلاستیک میآورد. خرما و نان را با ظرف آب میگذارد، تا میگویند: الله اکبر، یک خرما و آب میخورد و بلند میشود نماز میخواند. افطاری ارزان، بعد میروند خانه شام میخورند. این افطاری ارزان را بتوانیم در کشورمان راه بیاندازیم. چون مهمانیها گران و سال به سال شده است. پیغمبر فرمود: ولو با یک خرما، ولو به یک لیوان آب. گزینش هم نکنیم. در مسجدالحرام هرکس میآید، میگویند: بفرمایید بنشینید. ما در مهمانیها انتخاب میکنیم. شما بیا، او بیاید. او نیاید. افطاری را انتخاب نکنیم. کنار کوچه یک آش رشته میپزیم، هرکس میآید یک کاسه آش رشته بخورد و برود. حالا این دوست من است. دشمن من است. رفیق است. پولدار است، فقیر است. پولدارها را هم دعوت کنیم.
یک کسی مهمانی میخواست بکند، همه فقرا را دعوت کرد. حضرت وقتی فهمید عصبانی شد، فرمود: چرا اینطور مهمانی میکنی؟ گفت: آقا یکبار اغنیا را دعوت کردم، گفتی: چرا؟ حالا هم فقرا را دعوت میکنم، میگویی: چرا؟ پس چه خاکی بر سرم کنم؟ گفت: در مهمانی یک فقیر و یک پولدار با هم بنشینند. چون اگر همه اغنیا بودند، پیداست فقیرها را تحقیر کردی. همه هم فقیر باشند، یک اتاق همه فقیر هستند، میگویند: معلوم است حاج آقا یک روزه خورده به او گفتند: 60 نفر را کفاره بده. یعنی باید 60 فقیر را سیر کند. این اطعام نیست، این کفاره خلافهای حاج آقا است. فقیر و غنی باید با هم باشد. همه را با یک چشم میبینیم.
یک نفر از کسی ناراحت بود. گفتند: چرا ناراحتی؟ گفت: این در جواب سلامهایش سه رقم جواب سلام میدهد. بچهها که سلامش میکنند، میگوید: علیک السلام، علیک السلام، علیک السلام! بزرگترها که سلامش میکنند، میگوید: سلام علیکم، سلام علیکم! پولدارها که سلامش میکنند، میگوید: سلام علیکم، سبحکم الله بالخیر! میگفت: جواب سلامهایش براساس اسکناس است. بیپول باشد، علیک السلام! متوسط باشد، سلام علیکم، پولدار باشد، سلام علیکم، ابروها بالا میرود. تن صدا بالا میرود. به همه یکسان سلام کنیم. افطاری و غذا دادن کمرنگ از ابتکارات رمضان است.
بسیج در زکات، ایران 75 میلیون آدم دارد. روز عید فطر 70 میلیون آدم باید زکات بدهد. این چه دین خوبی است. بسیج در کمک رسانی به فقرا است. این خیلی زیباست. پنجاه میلیون از خواب بیدار شویم. پنجاه میلیون سر ساعت افطار کنیم. هفتاد میلیون یک مرتبه افطار بدهیم. خیلی طراحی است. مهندسیاش خیلی قشنگ است.
حدیث داریم کسی که افطار بدهد، از قهر خدا نجات پیدا میکند. ادخال السرور در دل مؤمن است. مؤمنین را شاد میکند. دلها با هم مهربان میشود. فامیلها صله رحم انجام میدهند و کینهها برطرف میشود. گاهی در افطاریها وسیله ارشاد پیدا میشود. ولی افطاری نباید سبب مباهات شود. سفرههای کذایی، الآن مردنها افتخار شده است. هرکسی پول دارد برایش دسته گل میبرند. نباید سبب معصیت و تحقیر شود. افرادی در آنجا تحقیر شوند. بهترین مهمانی آن است که تکلف نداشته باشد. قرآن در یک آیه میگوید: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ» (ص/86) پیغمبر فرمود: من اهل تکلف نیستم. هرچه هست با هم میخوریم. خودتان را به درد سر نیاندازید. بیتکلف باشد. تجمل نداشته باشد. چشم و همچشمی نباشد. همسر را اذیت نکنیم.
من یکبار چند سال پیش خواستم افطاری بدهم، خانواده و بچهها بسیج شدند که آقای قرائتی میخواهد افطار بدهد. من دیدم اینها از پیش از ظهر روی پا ایستادند، برای سوپ و مربا و آش و غذا و ظرف و شستن اینها. در آخر شک کردم که این افطاری ثواب داشت که تو به خاطر اینکه افطار بدهی، چند نفر را اذیت کردی؟ افطاری در مرحلهای باشد که خانواده اذیت نشود. البته خانواده هم در اجرش شریک است. اما اگر خانواده آمادگی ندارد، شما نگو: نه آقا، من مهمانی دارم. باید بلند شوی. به خانواده تحمیل نشود.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) این آیهی روزه است. روزه بر ادیان دیگر هم واجب بوده است. گفته: «یا ایها الذین آمنوا» نگفته: «یا ایها الناس». فایده روزه تقوا است. معنای تقوا مثل کفشی که پا را حفظ میکند، حالتی است که انسان را حفظ کند. روزه آدم را حفظ میکند چون گناهان ما یا از شهوت است یا غضب و گرسنگی و تشنگی غضب و شهوت را پایین میآورد. وقتی پایین آورد آمار گناه کم میشود. روزه برای ادیان قبل هم بوده است. نماز هم برای ادیان قبل بوده است. حج و امر به معروف هم بوده است. زکات و نماز هم بوده است. اسکلت همه ادیان یکی است. همه ادیان بندگی خدا را داشتند، همه ادیان مبارزه با طاغوت داشتند. در روزه یک ابتکاراتی است، در یک لحظه میلیونها نفر افطار میکنند. در یک لحظه میلیونها سحرخیزی میکنند که در طول سال سحرخیز نبودند. از برکات روزه این است که وقتی انسان گرسنه و تشنه شد، ارادهاش قوی میشود. نان خودت را نخور، تا بتوانی نان مردم را نخوری. دست به خانمت دراز نکن، تا بتوانی به خانم مردم دست دراز نکنی. مزهی گرسنگی را بچش که بفهمی گرسنهها چه میکشند. عاطفه را تقویت میکند. اراده را تقویت میکند. انسان را یاد تشنگی و گرسنگی میاندازد. به ما گفتند: وقتی گرسنگی و تشنگی خیلی به تو فشار آورد، «وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ» (وسایلالشیعه/ج10/ص313) یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید. اینها برکات روزه است. اگر کسی مسافر است، بخورد. مسافر اگر روزه گرفت، گناه کرده است. باید قضا انجام بدهد. کاسه از آش داغتر نباید باشیم. اگر اسلام گفت: پاک شد، نباید وسواس بگوید: به دلم نچسبید. افطاری دادن برکاتی دارد، مشروط به اینکه افطار ساده باشد و تکلف نباشد. حق همسر ضایع نشود. حق فرزند ضایع نشود. اینها نکاتی بود که گفتیم.
خدایا همه ما را از تمام برکات رمضان بهرهمند بساز. تمام کسانی که سالهای قبل از ماه رمضان استفاده کردند و الآن زیر خاک هستند، بیامرز. همه مریضهایی که دوست دارند سالم باشند و روزه بگیرند، شفا بده. پدران و مادران ما، ما را مسلمان تربیت کردند. جزای خیر به آنها مرمت بفرما. بچههای ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات و بهترین شیعیان قرار بده. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»