ایمان کامل – 2

موضوع: ایمان کامل (2)
تاریخ پخش: 78/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- مراتب و درجات ایمان
دعای مکارم الاخلاق را امسال ماه رمضان می‌خواهیم تفسیر کنیم، جمله اول و دوم بودیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ» (صحیفه سجادیه/دعاى20) خدایا ایمان مرا کامل قرار بده. ایمان درجه دارد و در جلسه قبل گفتیم که حدیث داریم، ایمان ده درجه دارد و این را هم اضافه کنم که: حضرت(ع) فرمود: هرکس ایمانش زیادتر است به کسی که ایمانش ضعیفتر است فشار نیاورد. یعنی همدیگر را تحمل کنید. امام صادق(ع) فردی را برای کاری به مأموریتی فرستاد رفت و برگشت عرض کرد که: آقا مردم آن منطقه دین ندارند. حضرت(ع) فرمود: نگو دین ندارند بگو یک یا دو مرحله از دین را ندارند، بعد فرمود ایمان ده درجه است و کسی که هفت درجه دارد نباید تشر بزند به کسی که شش درجه دارد. یکی نماز شب و یکی نماز صبح می‌خواند، زود نگویید فلانی ضد ولایت فقیه است، مسلمان است ولایت فقیه را هم قبول دارد و تقلید می‌کند، مسلمان که نمی‌تواند تقلید نکند ولی درجه‌ها فرق می‌کند، هر کسی یک جوری یک آقایی را دوست دارد. یکی آنقدر من را دوست دارد که به من افطاری می‌دهد، نماز هم پشت سر من می‌خواند. یکی افطاری نمی‌دهد ولی نماز می‌خواند و یکی نماز هم (نمازهای یومیه) نمی‌آید ولی نماز عید را می‌آید. به هر حال کسانی که در جهت خدا هستند، مؤمن هستند منتها درجات متفاوت دارند. ولی امام(ع) می‌فرماید «أَکْمَلَ» من می‌خواهم ایمانم کاملتر شود. تعبیر «أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» (انفال/4). دو بار در قرآن آمده است. یعنی آنها عالیترین درجه ایمان را دارند و هر دو هم در سوره انفال است. در یکجا می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (انفال/2). فقط مؤمنون واقعی کسانی هستند که وقتی یاد خدا می‌کند دلشان می‌لرزد. چند کلمه در قرآن است که اگر انسان معنی آنها را یاد بگیرد خیلی از قرآن را یاد گرفته است، مثلا: «إِنَّمَا» یعنی «فقط». حال اگر هفتاد کلمه «إِنَّمَا» هم در قرآن باشد یعنی «فقط». مؤمن وقتی می‌خواهد کلاه سر مشتری بگذارد یاد خدا می‌کند و می‌گوید: مشتری تعزیرات و اتاق بازرگانی را نمی‌داند ولی خدا که ناظر است، به وقت کلاه برداری و خیانت، با یاد خدا می‌ترسد. صدای اذان، الله اکبر، الله اکبر که بلند می‌شود، دلش می‌لرزد. وقتی می‌خواهد نسخه بنویسد فکر می‌کند که حالا که خوب تشخیص نداده، نباید با جان مریض بازی کند لذا آدرس دکتری دیگری را می‌دهد. معلم سر کلاس درس وقتی مطلبی را نمی‌داند، محکم می‌گوید: من نمی‌دانم. من تحقیق و بررسی خواهم کرد بعداً برای شما می‌گویم.
2- ویژگی‌های مؤمن حقیقی
قرآن بعد می‌فرماید: «وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً» وقتی آیات خدا بر آنها خوانده شود ایمانش بیشتر می‌شود: «وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (انفال/3-2) بر پروردگارشان توکل کرده و نماز به پا داشته و ازآنچه به آنها روزی کرده‌ایم انفاق می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» (انفال/4) اینها مؤمنان حقیقی هستند. سؤال: پس مؤمن حقیقی طبق این آیه از سوره انفال کیست؟ جواب: اهل نماز، اهل کمک به فقرا است، و وقتی هم یاد خدا می‌افتد بی تفاوت نیست. در جایی دیگر از در سوره انفال می‌فرماید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ» (انفال/74). کسانیکه ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا جهاد می‌کنند و به درمانده‌ها و بیچاره‌ها پناه داده و یاری می‌کنند، اینها مؤمنان حقیقی هستند. پس کسانی که غیر از اعتقاد، اهل خدمت و کمک و یاری و پناه دادن به مردم هستند مؤمن واقعی‌اند. چون کفار مسلمانها را از مکه بیرون کردند آنها آمدند ودر مدینه کنار مسجد روی یک دکه نشستند. حضرت فرمود: هرکس خانه دارد یکی از اینها را پناه بدهد و حمایت کند و حتی بعضی می‌گفتند: من مثلاً یک گله گوسفند دارم ببرد به چراگاه و رشد و نمو و بهره آنها را نصف می‌کنیم. به این شکل از منافع استفاده کند. پس می‌گوییم خدایا ایمان ما را کامل قرار بده.
3- خاطره‌ای از ایمان و نماز امام خمینی(ره)
سؤال: نشانه‌های ایمان کامل چیست؟ جواب: «وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ» خدایا نمی‌خواهم ایمانم در جا بزند، سوادش زیاد شد ولی رشد نداشته باشد. هیکل چاقتر ولی دین رشد ندارد و خانه‌اش بزرگتر، دوچرخه‌اش به موتور و ماشین تبدیل شد و عنوان و مدرک گرفته و… همه چیز رشد کرده جز دین که متأسفانه این طور هم هست. نماز جمعه بودم یکی از دوستان یک بچه دو، سه ساله هم با خود آورده بود، او هم هر کاری درنماز بزرگترها انجام می‌دادند انجام می‌داد، بعد از نماز گفتم: خدایا هم من و هم این بچه نفهمیدیم چه کار کردیم، من ریشم سفید و علمم زیاد و پز و عنوان و شهرت و ادعای اهل قلم و بیان دارم و با پز در نماز حواسم پرت است و این بچه بدون پز… شاید در قیامت نماز این بچه، از من بهتر باشد. آقایانی که اهل مسجد هستند غرور آنها را نگیرد. در زمان شاه نیمه شب ریختند امام خمینی(ره) را دستگیر کنند و سوار ماشین کردند و یک سرهنگ را هم کنار دست ایشان گذاشتند و اینطرف و آنطرف ایشان هم دو نفر نشستند، در بین راه قم و تهران داشت نماز قضا می‌شد، امام(ره) فرمودند: من می‌خواهم نماز صبح بخوانم. گفتند: نمی‌شود، ما باید با سرعت شما را به فرودگاه ببریم که شما را ببرند ترکیه. فرمود: پس نگه دارید من تیمم کنم درون ماشین نماز بخوانم، اجازه ندادند ایشان حتی از ماشین هم پیاده شود، در ماشین را باز کردند و امام دولا شد و تیمم گرفتند، نزدیک تهران با تیمم نزدیک طلوع آفتاب، پشت به قبله داخل ماشین دو رکعت نماز نشسته بجای آوردند، بعد امام خمینی(ره) فرمود که شاید در بین همه نمازهای من، همان نماز قبول شده باشد. چرا؟ برای اینکه رنگ مبارزه با طاغوت داشت، یکی هم ممکن است دو لیتر گریه کند ولی آمریکا از او راضی باشد و یکی هم پشت به قبله باشد ولی آمریکا را بسوزاند. این مهم است چون: قرآن می‌فرماید: «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» (فتح/29) کفار را به غیظ درآورید. مسجدهایی که نماز می‌خوانند ولی کفار را به غیظ نمی‌آورند، 50 درصد مسلمان هستند؛ چون «یُقیمُونَ الصَّلاهَ» (بقره/3) آیه قرآن است و «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ» هم آیه قرآن است. سؤال: می‌فرماید «یَغِیظُ» نمی‌فرماید «یَغْضِبُ » فرق این دو چیست؟ جواب: «غضب» یعنی عصبانی است، «غیظ» یعنی: جوش می‌آورد. و لذا «غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ» (نساء/93). خدا غضب می‌کند، داریم ولی «غاظ الله» خدا غیظ می‌کند، نداریم. «غیظ» یعنی پر شده و سررفته. و وجود بی نهایت (خدا) هیچ وقت پر نمی‌شود. این (کامپیوتر خیلی چیز خوبی است. الآن تمام روایات در کامپیوتر است. شما بگو که چه کسانی ایمانشان کامل است؟ فوری در چند صد جلد کتاب، کسانی که ایمانشان کامل است را برای شما روی صفحه می‌آورد. حال من از کامپیوتر استفاده نکرده‌ام از کتابهای مختلفی که استفاده کرده‌ام می‌گویم.)
4- نشانه‌های ایمان کامل
1 – تسلیم: «حسن التسلیم» یعنی کاری را که خدا به آن راضی است، راضی باشد. چون و چرا به خدا نگوید. خانم دختر یا پسر زاییده، بگو: الحمدلله! من پسر می‌خواستم، شما چکاره‌ای؟ سنگینی او روی زمین و رزق او هم با خداست. کسی نیستی که در مقابل خداوند خود نمایی کنی، خداوند که بهتر می‌داند: «یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ» (شورى/49). خداوند به هرکس بخواهد دختر و یا پسر عطا می‌کند. یعنی دخالت ممنوع، خداوند که بهتر می‌خواهد. حدیث: امام سجاد(ع) هر وقت بچه دار می‌شد نمی‌پرسید دختر است یا پسر. سؤال می‌فرمود: سالم است یا نه؟ چه فرق می‌کند. 2 – عمل و عقیده همراه باشد: اگر کسی حرف میزند و عمل نمی‌کند معلوم است ایمانش کامل نیست. 3 – اخلاص: حدیث داریم نشانه ایمان کامل اخلاص است. درباره اخلاص در جلسه بعد صحبت خواهم کرد انشاء‌الله…
4 – دوری از حرام
5 – دوری از طمع: کسی که ایمان دارد چشم طمع به این و آن ندارد، بعضی ایمان دارند ولی می‌گوید: اگر بشود فلان یا بهمان طور بشود، داماد فلانی، شریک با فلان، یا خانه فلانی… عزت را از این و آن می‌خواهد بگیرد، مؤمن به این و آن نمی‌چسبد، معتقد است عزتها از تو و قدرتها از توست. خداوند اگر بخواهد عزت را به یک انسان گمنام می‌دهد. در همین منطقه شما (زنجان) منطقه‌ای است بنام نجف آباد، علتش این است که اواخر زمان شاه در آنجا افرادی مسلح می‌آیند که کسی راهپیمایی نکند، یکی که کمی هم مشکل داشته و به همین خاطر بچه‌ها هم گاهی مسخره‌اش می‌کرده‌اند و او هم سنگی به دست گرفته به آنها می‌گفت می‌زنم ولی نمی‌زد. زمان راهپیمایی مأموران به او گفتند برو کنار او هم فکرکرد اینجا هم مثل داستان بچه هاست به مأمور با سنگ گفت می‌زنم، مأمور هم فکر کرد راست می‌گوید او را به رگبار بست و او شهید شد، و زنجان به واسطه شهادت او تکان خورد. یکوقت می‌بینی که آدمی که نان و پول و مدرک و کارخانه ندارد و در حدی است که ممکن است بچه‌ها با او شوخی کنند، طوری می‌شود که حالا یک محله را به نام او کرده‌اند. بنده هم الآن که با شما هستم کسی را سراغ دارم، کسی را که خیلی برای عزت خودش برنامه ریزی می‌کرد و حتی روی یکی از کتابهایش القابی برای خودش نوشته بود-معذورم اسمش را بگویم که معلوم نشود. در بمباران مرد و چند نفری بیشتر در تشییع جنازه او شرکت نکردند و حال اینکه کتابهایش را به انگلیسی و اردو و عربی ترجمه کرده بود و می‌گفت یک زمانی مردم کره زمین به من نیاز خواهند داشت نه تنها کره زمین، بلکه شهر و محله او هم به او نیاز نداشت و در تشییع جنازه هم کسی شرکت نکرد و روز بمباران مرد. خداوند یک وقت به یک گمنام عزت می‌دهد و به یکی هم که برای دست گرفتن کره زمین امید دارد عزت نمی‌دهد. انسان مؤمن قرارداد با خدا می‌بندد و چشم به این و آن ندارد.
6 – طرفداری از حق: حق را می‌گوید گرچه برای خود او هم ضرر داشته باشد. قرآن می‌فرماید: حق را بگویید «وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ» (نساء/135) گرچه به ضرر شماست. در قضاوتها نگویید این به نفع یا ضرر من است نه اگر مقصری بگو: من مقصر بودم.
5- روایتی از شجاعت و ایمان اباذر
داستانی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است: اباذر رفت در جلسه‌ای که همه از سران بنی امیه بودند وقتی نگاه کرد شروع به خندیدن کرد. گفتند: چرا خندیدی؟ گفت: پیغمبر(ص) فرموده: اگر یک زمانی همه مسئولین مملکتی از بنی امیه بودند، خاک بر سر مردم کنند. او را گرفتند و گفتند: باید بگویی چه کسی گفته و باید ثابت کنی و الا تو را می‌کشیم. تو شاهد هم داری؟ تو این حدیثها را می‌بافی که رژیم را تضعیف کنی. اباذر گفت: علی(ع) شاید شنیده و بتواند شهادت بدهد. به علی(ع) داستان را نقل کرده و تقاضای شهادت دادن را کردند، علی(ع) فرمود: من شهادت به این مطلب نمی‌دهم که پیامبر(ص) چنین گفته. (و این درحالی است که اباذر یکی از یاران با وفای پیامبر و اهل بیت(ع) است و می‌خواستند او را اعدام کنند) علی(ع) فرمود: اما یک چیز را شهادت می‌دهم که پیامبر(ص) فرمود: اباذر هیچ وقت دروغ نمی‌گوید (و کسی هم راستگوتر از ابی ذر نیست) و آسمان بر کسی راستگوتر از ابی ذر سایه نیفکنده است. این را می‌گویند ایمان کامل که حتی به ضرر خود و اطرافیان شهادت داده و ملاحظه نکند.
7 – از سرزنش در راه حق نترسد: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (مائده/54). انصافاً کدام یک از نماز خوان‌های ما هست که اگر متوجه شد نزدیک غروب است و هنوز نماز نخوانده، ناراحت شود و کنار خیابان بایستد و نمازش را بخواند، و یا فکر سرزنش مردم را کرده و نمازش قضا می‌شود. جوان است و به او واجب شده غسل کند از توجه و سرزنش دیگران برای غسل کردن منصرف شود، غسل واجب است و خجالت ندارد و همچنین بقیه احکام را اگر نمی‌داند، بگوید: نمی‌دانم.
6- نمونه‌ای از شجاعت و تقوای مرحوم علامه طباطبایی
خداوند علامه طباطبایی را رحمت کند. از او سؤالی کردند، ایشان فرمود: اگر بگویم نمی‌دانم اشکالی ندارد؟ گفتند: نه. فرمود: نمی‌دانم. علامه طباطبایی راحت گفت: نمی‌دانم، خواهند گفت: علامه هم نمی‌داند. من رفتم یک جا خوابیدم گفتم برای نماز صبح مرا بیدار کنید، گفت: به به به آقای حجه الاسلام والمسلمین می‌گوید برای نماز بیدارم کنید. آن زمان امام خمینی(ره) زنده بود و ما نماینده امام بودیم، گفت: تو نماینده امامی و باید سحرخیز باشی، گفتم: خودم نماینده امام هستم خوابم که نماینده امام نیست، خوابم می‌برد این که زشت نیست. بسیاری از روزنامه‌ها و لیبرالهای ما دغدغه‌شان این است که رادیو بی بی سی چه می‌گوید. به امام خمینی(ره) گفتند فتوای اعدام سلمان رشدی با قوانین بین الملل سازگار نیست. فرمود: به درک اعدام شود، من چه کار دارم به سرزنش رادیوها، همه بد بگویند حکم خدا باید انجام شود، ایمان کامل این است. راه خودت را برو، از نیش و نوش هم نترس، و اگر هم نمی‌دانی، بپرس خجالت ندارد. ما چند صد هزار تحصیل کرده داریم که نمی‌توانند قرآن بخوانند، جمع شوید یاد بگیرید، می‌گوید فوق لیسانس و کلاس قرآن؟، بله بنشین و یاد بگیر. پس علامت ایمان کامل این است که از سرزنش نهراسد. قرآن می‌فرماید: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» (انعام/91) بگو خدا بقیه را دور بریز. مردم اگر از شما راضی باشند حداکثر یک تشییع جنازه خواهند کرد، البته اگر برف نباشد، آنوقت من یک عمری روی حرف مردم دست از حق بر می‌دارم. شوهرش را می‌سوزاند که افطاری او مثل خواهرش باشد، اگر ساده باشد چه می‌شود؟ میگوید: من آبرو دارم. آبرویت به این است که شوهر را اذیت کنی؟ شوهرش از دنیا رفته، شوهر می‌خواهد، خوب شوهر کند. نه مردم سرزنش می‌کنند، خواهند گفت: خانم شهوتی است. بگو: من می‌خواهم با خدا باشم و شما بی جا چنین درباره من فکر می‌کنید. چه کسی گفته و از کجا آورده‌اند که اگر کسی ازدواج نکند به شوهر وفادار و با ازدواج بی وفایی است؟ آنقدر در افطاری‌ها و ازدواج‌ها و غیره گرفتار هستیم که… خیلی‌ها که خود کشی می‌کنند برای سرزنش است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»؛ بنده در کنکور رد شده‌ام؛ خوب رد شده باشی، مگر همه خوشی‌ها در کنکور است. جوان رنگش پریده سیگار می‌کشد، می‌گوید تا حالا چهار جا رفته‌ایم خواستگاری به ما دختر نداده‌اند، خوب ندهند حال باید خودکشی کرده و یا پناه به سیگار ببری.
8 – در تنگدستی هم انفاق کند: کمک در حال ناداری یکی از کارهای خوب است. امور تربیتی و آموزش و پرورش هم خوب است گوش داده و انجام دهند که برای کمک به دانش آموزان فقیر از خود محصلین کمک بگیرند. من مخالف بودم با اینکه در مدارس نمازخانه توسط خیرین ساخته شود؛ بلکه به آقای خیّر می‌گفتم: شما مقداری بده به مدیر و بقیه را خود محصلین گرچه کم کمک کنند حتی پنج یا صد تومان، که هرکدام احساس کنند که مسجد و نمازخانه از خودشان می‌باشد، او را از کودکی به مسجدسازی تشویق کنید به مسجد سازی. اگر مسجد آماده برایش ساختی تا آخر عمر هم مسجد نمی‌سازد. حدیث: زمانی که می‌خواهید به فقیر کمک کنید به فرزندتان بدهید تا او کمک کند که یاد بگیرد. افطاری می‌خواهی بدهی پولش را بده به فرزند بگو امسال شما افطاری بده و دوستانت را دعوت کن، بگذار سفره دادن را یاد بگیرد. ما باید فرهنگ رفتن مسجد و افطاری را منتقل کنیم و تنها چیزی که فرهنگش منتقل می‌شود، سینه زدن است. این هم خودشان برای عزاداری راه می‌افتند.
9 – تحصیل علم: «اقتباس العلم» (بحارالانوار/ج66/ص407) ایمان کسی کامل است که هیچ وقت نگوید: بس است. ما اصلاً کلمه‌ای بنام فارغ نداریم. فقط زن حامله، فارغ می‌شود. هیچ وقت انسان از تحصیل فارغ نمی‌شود و این فارغ التحصیل کلمه غلطی است مگر 20 تا کتاب لیسانس خواند این فارغ شد؟
10 – دوستی در راه خدا: «یحب من احب الله » (نهج‌البلاغه/ج18/ص51) دوست بدارد آنچه و آنکه را خدا دوست دارد. محور حب و بغض او خدا باشد، نه اینکه او را دوست دارم چون دیروز پول آب هویج ما را داد، پول آلاسکا داد و گل آورد. به امام خمینی(ره) گفتند: فردی شخص شما را دوست ندارد ما برخورد انقلابی کنیم؟ فرمود: نه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد و اگر اینچنین هم نیست، ضرر به مردم نزند بگذار زندگی کند. ما می‌گوییم: فلانی را رد کن چون از ما نیست. یا در حزب‌ها و خطهای سیاسی اگر به آنها بگویی: در بین شما آدم خوب و بد هست و در بین حزب مخالف هم آدم خوب و بد هست. می‌گویند: نه اگر از ما هستی با مایی و بر آنها مرگ. دربست محور خودش می‌باشد با من آره و بی من نه.
7- اظهار حق نوعی جهاد است
اینها علامت ایمان کامل است… حق را بگوید گرچه به ضررش باشد گاهی یک عمر به یک کلمه می‌ارزد و لذا فرموده‌اند: بهترین جهادها گفتن کلمه حق است. قال رسول الله(ص): «أفضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر» (عوالی‌اللیالی/ج‌1/ص‌432) خدایا به آبروی امام سجاد قسمت می‌دهیم روز به روز ایمان ما را کاملتر بفرما. زرق و برقهایی که جلو کمال ایمان را می‌گیرد از پیش چشم ما کم سو بفرما. تمام برکات این ماه را نصیب همه ما بفرما. قیامت را روز حسرت و خسارت ما قرار نده. در دعاها این دعا را بخوانید که خداوند ایمان کامل بدهد، چون این ایمانها به جایی نمی‌رسد و چه بسا با یک سیلی، بی دین می‌شویم و با یک تشر و ورشکستگی و فحش و نامه و تلفن، فیلم و ویدئو و… دین می‌پرد، اگر ایمان ضعیف باشد زور خطرناک است. از شما می‌خواهم که برای خود و همه نسل و ناموس ما ایمان کامل باشد که زلزله‌های فکری، ما را متزلزل نکند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment