اهمیت ولایت فقیه

برنامه سمت خدا 10 دی 1396

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.   

شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین‌مان، انشاءالله هرجا که هستید دل و جانتان بهاری باشد. حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شریعتی: امروز ما و مخاطبین بی صبرانه منتظر هستیم ببینیم حاج آقای قرائتی برای ما چه به ارمغان آوردند و قرار هست چه مباحثی را بشنویم.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه. اللهم صل علی محمد و آل محمد. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
امروز بحثی را به مناسبت دیروز که نهم دی بود، می‌خواهم بگویم. یک بحث فنی است و سعی می‌کنم خیلی روان بگویم. اصولاً ولایت فقیه چیست؟ چرا فقط در ایران هست و در کشورهای دیگر نیست؟ آیا ولایت فقیه معصوم است؟ دلیل قرآنی‌اش چیست؟ دلیل حدیثی و عقلی و تجربی‌اش چیست؟
اما دلیل قرآنی؛ قرآن در سوره مائده آیه 44 می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراهَ» ما تورات را فرستادیم، «فِیها هُدىً‏ وَ نُورٌ» در تورات هم هدایت هست و هم نور. «یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ» انبیاء توسط همین تورات حکومت می‌کنند. «الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هادُوا» نبیونی که تسلیم فرمان خدا هستند و برای یهود حکم می‌کردند. ما تورات را که کتاب آسمانی یهود است را فرستادیم، در این تورات هدایت و نور است، ما تورات را فرستادیم، طبق همین تورات انبیاء حکومت می‌کنند و طبق همین تورات علما حکومت می‌کنند. یعنی حکومت علمای دین براساس کتاب آسمانی. این ولایت فقیه است که در سوره مبارکه مائده آمده است. توجه به این هم برای مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی است. ایشان یک تفسیر راهنما دارد که بیست جلد است، این را در تفسیرهای دیگر ندیدم. پس ولایت فقیه فقط برای امام خمینی نیست. برای نراقی و شیخ انصاری نیست. برای اسلام هم نیست، برای عیسی هم نیست،  حضرت عیسی پانصد سال قبل از اسلام بوده است. برای حضرت موسی است. شاید برای انبیاء دیگر هم بوده است. ما تورات را فرستادیم، انبیاء طبق همین تورات حکومت می‌کردند و علما هم طبق تورات حکومت می‌کردند. ولایت فقیه یعنی حکومت علما براساس کتاب آسمانی. ولایت فقیه ما هم یعنی حکومت علمای دین براساس قرآن.
البته «فِیها هُدىً‏ وَ نُورٌ» نه اینکه همه تورات را قبول داشتیم. مواردی در تورات تحریف شده است و دلایل تحریف هم سر جایش هست. اما از نظر روایات، یک آیه‌ی دیگر داریم می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ‏ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها» (نساء/58) خدا امر کرده امانت‌ها را به اهلش بدهید. روایات متعدد داریم که منظور از امانت را به اهلش بدهید یعنی رهبری جامعه را به اهلش بدهید. منظور اهل‌بیت است. قرآن می‌گوید: امانت را به اهلش بدهید، روایت هم می‌گوید: حکومت را به اهل‌بیت بدهید. در زمانی که ما هستیم چه کنیم؟ در عصر غیبت چه کنیم و حکومت را دست چه کسی بدهیم؟ ممکن است ما هم اشتباه کنیم و مسئولین هم اشتباه کنند، ولی دیگران چه می‌کنند؟ در دنیا باقی کشورها چه می‌کنند.
این جمله که می‌گویم برای پدر یک شهید است، عالمی از علما است، آقای شیخ علی صفایی از فضلای خوب بود. من چند جمله از ایشان در ذهنم هست. می‌گفت: توجیه حماقت است. بگوییم: مملکت ما بی عیب است. خیلی آدم باید احمق باشد که اینها را نفهمد. کجایش بی عیب است؟ پس توجیه نکنیم. پارتی بازی و رشوه و ربا و تبعیض هست. وقتی مردم می‌بینند از این طرف یک چیزی گران می‌شود، از آن طرف اختلاس می‌شود و طرف را نمی‌گیرند، خیلی فشار می‌آورد. مردم پیغمبر هم باشند جیغ می‌زنند. حضرت موسی جیغ می‌زد چون حضرت خضر کارهایی می‌کرد که توجیه نبود. می‌گفت: کشتی را سوراخ کردی، آب درونش می‌رود و خفه می‌شویم. گفت: نگفتم حوصله کن! باز رسید جایی دید دیواری خراب است، گفت: بنایی کنیم. گفت: به ما چه بنایی کنیم؟ بالاخره نباید توجیه کرد، ما بی عیب نیستیم. توجیه حماقت است. هرکس کار غلط خودش را توجیه کند آدم احمقی است.
2- تضعیف هم جنایت است. بیاییم بگوییم: حالا که این غلط شد، پس دیگر ما نیستیم. نماز جمعه نمی‌رویم، در انتخابات نمی‌رویم. خودمان را کنار بکشیم و به مخالفین بپیوندیم. تضعیف جنایت است. می‌دانید چند صد هزار شهید و جانباز و معلول و اسیر دادیم؟ هیچی به هیچی! پس ضمن اینکه توجیه بد است، تضعیف هم بد است. پس توجیه حماقت است، یعنی اگر بگوییم: مملکت ما عیبی ندارد، احمق هستیم. تضعیف هم جنایت است، بگوییم: حالا که اینجا عیب هست پس ما نیستیم. این همه شهید دادیم مگر می‌شود انقلاب را رها کرد؟ تکمیل رسالت است.
شنیدم به دکتر شریعتی گفته بودند: مریدهایت با کفش پای سخنرانی می‌آیند. شنیدم که ایشان گفته بود: هنر من این است که من اینها را از خیابان به حسینیه ارشاد آوردم. تو هم یک حدیث بخوان کفش‌هایشان را بکنند. تا اینجا با من بود، بقیه با تو! توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. بیاییم نقص‌ها را جبران کنیم. بنده به عنوان یکی از هشتاد میلیون ایرانی اعتقاد دارم اگر دو برخورد سفت با این دانه درشت‌ها بگیرند، قصه حل می‌شود.
باز شنیدم که آیت الله العظمی گلپایگانی به امام خمینی(ره) پیغام داد که اگر می‌خواهید حکومت سفت شود، دو مسئول هم کتک بخورند. اینکه مجرم شلاق بخورد و مسئول شلاق نخورد. وقتی گفتند: فلانی اختلاس کرده تا دو شب دیگر معلوم شود حق است یا باطل، اگر باطل است چرا در تلویزیون گفتید و اگر حق است چرا اینقدر لفت دادید؟ یک مقداری طولانی شدن این پروسه ما را اذیت می‌کند. با یکی از نماینده‌های مجلس تلفنی حرف می‌زدم، ایشان گفت: بِتَ…..دریج! گفتم: چرا اینقدر طول دادی؟ گفت: من همین کلمه بتدریج را هم بتدریج می‌گویم. گاهی می‌گویند: فلانی جرمی کرده، این همینطور ساکت می‌ماند. ماه‌ها و هفته‌ها و سالها می‌آید، مردم نمی‌فهمند بالاخره چه شد، این مجرم راست بود یا دروغ؟ اگر راست بود چرا برخورد نشد و اگر دروغ بود چرا تلویزیون پخش کرد؟ اینطور نیست که هرکس ناراحت است بی دین باشد. ناراحت است و معترض است و اعتراض‌ها همه ناحق نیست. همین‌ها که اعتراض می‌کنند همین‌ها برای امام حسین سینه هم می‌زنند. سال تحویل هم مشهد می‌روند. قرآن می‌فرماید: «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئا» (توبه/102) عمل صالح و عمل سیئه با هم قاطی می‌شود. یعنی یک کسی مثلاً از چیز دیگر ناراحت است و یک کسی هم می‌گوید: از این سوء استفاده می‌کنیم. سوء استفاده را در همه چیز می‌شود کرد.
جوانی یک وقتی مرا بغل کرد و بوسید و گفت: چقدر بر گردن ما حق داری؟ من فکر کردم بخاطر کتاب‌ها و تلویزیون است. گفت: من یک نامزد دارم اصفهان است. می‌خواهیم همدیگر را ببینیم. ولی پدر عروس می‌گوید: نه! در خانه پسر و دختر بزرگ دارم، شما اتاق خالی می‌خواهید و آنها بی حیا می‌شوند. هروقت خواستی عروس را ببینی در خانه خودت برو. نشستیم فکر کردیم و گفتم: بگو جلسه قرائتی می‌روم. او مرید تو است. به اسم جلسه بیا بیرون و با موتور تو را می‌برم. گفتم: نمی‌دانستم جلسات ما یک چنین برکاتی هم دارد که به اسم جلسه آقای قرائتی بیاید و برود عروس را ببیند.
گاهی یک کسی از گرانی ناراحت است، یک کسی هم رهبر منافقین است و می‌گوید: بارک الله! من از گرانی ناراحت هستم، به تو چه! یکوقتی برای آب خوردن مثال زدم. ما سه رقم آب خوردن داریم. یکی اینکه هروقت تشنه شدیم لیوان را برداریم و آب بخوریم. این کمال نیست، گربه هم تشنه شود آب می‌خورد. یک آب خوردن، آب خوردن مکتبی است. سلام بر حسین و لعنت بر یزید! این آب خوردن وصل به کربلا و امام حسین و شهادت و عصمت است. یک آب خوردن ملکوتی است. خدایا برای هر قطره آبی که از آسمان نازل شد یا از زمین به حق جوشید و به حق مصرف شد، برای هر قطره‌ای که به حق آمد و در راه حق مصرف شد، الحمدلله! حالا چند میلیارد میلیارد قطره از آسمان آمده یا در زمین جوشیده به حق مصرف شده است؟ اگر شما در نماز بگویی: «سمع الله لحمدی» خدا حمد مرا می‌شنود. اما اگر گفتی: «سمع الله لمن حمده» خدا حمد هر حمد کننده‌ای را می‌شناسد، این میلیاردی شد. نیت‌ها فرق می‌کند. عبادت‌ها هم همینطور است. ممکن است یکی روضه برود برای اینکه چیزی یاد بگیرد، یک کسی روضه برود برای اینکه هیأت محله‌شان است. یکی روضه برود چون نذر کرده است. یکی هم ممکن است برای شام روضه برود. به یک کسی گفتند: بیا روضه برویم. گفت: من شام خوردم. در این حرکت‌ها هم یکی از گرانی ناراحت است. یکی از تبعیض ناراحت است. یکی اعتراض دارد. یکی بانک‌ها پولش را خوردند. اینها     فشارهای طبیعی است و باید دولت حل کند. ولی این وسط افرادی هم هستند که حرکتی می‌کنند که برای خدا نیست. آمده بساط را بر هم بزند.
حدیث داریم کلید خوشبختی این است که آدم‌های اهل سرکار باشند، کلید بدبختی این است که افراد نا اهل و قضاوت‌های ظالمانه باشد. اینها در روایت است. امام باقر(ع) فرمود: اوامر و نواهی خدا امانت خداست. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها» (نساء/58) قرآن می‌گوید: امانت را به اهلش بدهید، یعنی اوامر و نواهی را به جا مصرف کنید. اینها را فهرست وار نوشتم. در پنج آیه می‌گوید: «لا تطع» در یک آیه می‌گوید: «لا تطیعوا» در هفت آیه می‌گوید: «لا تتبع» در هفت آیه می‌گوید: «لا تتبعوا». «وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ‏» (شعرا/151) اینهایی که ولخرجی می‌کنند. الآن یک افرادی یک سرمایه‌هایی را می‌گویند که می‌گویند: این سرمایه از کجا آمده است؟ این همه پول از کجا آمده است؟ دیگران هم زحمت کشیدند. یک چیزی باید باشد که بشود. یک سرمایه‌هایی است که مردم توجیه نیستند. یک حقوق‌هایی است که توجیه نیستند. بیست تا از آیه‌های قرآن گفته: این به درد رهبری نمی‌خورد. چه کسانی به درد نمی‌خورند. «وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ‏» آدمی که ولخرج است. «لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ‏ الْمُفْسِدِینَ‏» (اعراف/142) «لا یعلمون» آدمی که جاهل است. «ضَلُّوا مِنْ‏ قَبْل‏» (مائده/77) سابقه‌اش خراب است. «لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُورا» (انسان/24) «وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ‏ مَهِین‏» (قلم/10) «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ‏ عَنْ‏ ذِکْرِنا» (کهف/28) آدم غافل است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آدم هوا پرست. «وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» آدم افراطی، افراد افراطی و هوس باز و جاهل و بد سابقه، اسرافکار، مفسد، آثم، کفور، حلاف نباشد.
ما باید مواظب باشیم در عزل و نصب‌ها، امام جمعه می‌خواهیم تعیین کنیم، نماینده مجلس می‌خواهیم تعیین کنیم، خبرگان تعیین کنیم، شورای شهر تعیین کنیم. وکیل، وزیر، اینها باید ملاک باشد. چون مردم وقتی توجیه نیستند، بد بین می‌شوند. امام باقر(ع) مهمان داشت. ایشان را در یک اتاقی برد. این مهمان هی به در و دیوار و اتاق نگاه کرد. دید خیلی اتاق شیکی است. امام باقر باید زندگی‌اش ساده باشد. امام فرمود: فردا هم بیایید. فردا آمد و امام باقر(ع) او را به اتاق دیگری برد.گفت: اتاق دیروز با اینجا خیلی فرق دارد. گفت: خانم من از من مهریه می‌خواست. من هم داشتم به او دادم. ایشان رفت همه مهریه را زینت آلات خرید و اتاق را لوکس کرد. اتاق برای خانم و سرمایه برای خانم است. این توجیه حق است. نه توجیه بافتنی! گاهی توجیه بافتنی است. توجیه درست و به حق!
دو نفر گفتند: بیا دروغ شاخدار بگوییم. یک چیزی ببافیم. گفت: زمان لازم است. رفتند و آمدند دروغ‌ها را برای هم بگویند. گفت: پدر من یک اسبی داشت، این اسب در طویله‌ای بود که وقتی می‌خواست از سر طویله به آخر طویله برود، چند بار حامله می‌شد و می‌زایید و به آخر طویله هم نمی‌رسید. اینقدر طویله بزرگ بود. گفت: انصافاً دروغ شاخداری بود. گفت: پدر من یک چوب داشت، وقتی هوا ابر بود، با چوبش ابرها را جابه جا می‌کرد. گفت: خوب این هم دروغ شاخداری بود. گفت: وقتی ابر نبود پدرت با این چوب چه می‌کرد؟ گفت: در طویله پدر تو می‌گذاشت. توجیه غلط است. این برای آب خوردن بود.
سه رقم آب نخوردن داریم. یکی آب نمی‌خورد چون تشنه نیست. یکی آب نمی‌خورد چون بهداشتی نیست. یکی آب نمی‌خورد روزه است. یکی آب نمی‌خورد، می‌گوید: به فلانی بده تشنه‌تر است. در یک حرکت همه مردمی که اعتراض دارند، نباید گفت: همه اینها بی دین هستند. همه اینها انقلابی هستند، همه اینها ضد انقلاب هستند. فقط باید خطمان را جدا کنیم. بگوییم: من آب نمی‌خورم اما چون روزه هستم، دیگری بگوید: آب نمی‌خورم چون بهداشتی نیست. او می‌گوید: آب نمی‌خورم چون آب دزدی است. آب نمی‌خورم چون دیگری تشنه‌تر است. معلوم شود هرکسی در چه خطی هست. چون یک موجی که می‌آید همه را قاطی هم می‌کند و بعضی هم همه با هم قضاوت می‌کنند.
مسأله دیگر چند سؤال است که نوشتم و جواب‌های اینها به این برمی‌گردد که سراغ عالم متقی باید برویم. دلیل قرآنی را گفتم. حالا دلیل تجربی را بگویم. آیا اسلام مخصوص زمان پیغمبر است؟ یعنی پیغمبر که از دنیا رفت همه باید مُرتد شویم؟ پس اسلام جاری است. آیا اسلام فقط نماز و روزه است؟ نه، مسائل حکومتی دارد. پس حکومت می‌خواهیم. وقتی می‌گوید: «فَقاتِلُوا الَّتِی‏ تَبْغِی‏» (حجرات/9) جلوی متجاوز را بگیرید تا حکومت و نظام و قوای مسلح نباشد، آدم نمی‌تواند جلوی متجاوز را بگیرد. می‌گوید: اگر کسی گردن کلفتی می‌کند، او را تار و مار کنید. این تا قدرت نباشد نمی‌شود. پس اسلام فقط برای زمان پیغمبر نیست. اسلام فقط نماز و روزه نیست. آیا نباید صدای اسلام به همه جا برسد؟ این همه قرآن گفته: «نذیراً للعالمین»، «نذیراً للبشر»،  «کافهً للناس»، «لِیُظْهِرَهُ‏ عَلَى‏ الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33) آیه داریم اسلام دین جهانی است. دین جهانی رهبر جهانی می‌خواهد. دین جهانی تبلیغات می‌خواهد. تبلیغات، اسلام شناس می‌خواهد.
آیا حفظ مرزها لازم است؟ بله، می‌شود مرز را بدون قدرت حفظ کرد؟ اگر حکومت و قدرت نباشد چطور مرزها را حفظ کنیم؟ اینها همه دلیل این است که ما نیاز به یک حکومت داریم. اسلام برای زمان پیغمبر نیست. دین اسلام فقط نماز و روزه نیست. دین اسلام جهانی است. خیلی از احکام اسلام اگر قدرت نباشد عمل نمی‌شود. اسلام دشمن ندارد؟ بدون حکومت می‌شود در مقابل دشمنان اسلام ایستاد؟ نه. آیا دشمنان اسلام امکانات ندارند و فعال نیستند؟ چرا. اسلام هم دشمن دارد و هم دشمنی‌اش فعال است. آنوقت ما باید همینطور وا رفته باشیم؟ نباید قدرت داشته باشیم؟ اینها همه دلیل‌های عقلی است. یعنی اگر قرآن هم نباشد کلاه خودمان را قاضی کنیم و بنشینیم صحبت کنیم، اسلام برای زمان پیغمبر نیست. پس الآن هم باید کسی باشد. امام زمان تشریف دارند ولی امام زمان فرمود: وقتی دستتان به من نمی‌رسد مجتهد عادل بی هوس، این مسأله مهمی است.
کسی هوس دارد و به هوسش نرسیده، می‌خواهد انتقام بگیرد. مثل جوانی که عاشق یک کسی می‌شود خودش را به آب و آتش می‌زند که به معشوقش برسد. من عاشق این هستم که می‌خواهم فلان پست را بگیرم. ولو هرکس را هوا کنم. امروز با این در بیافتم، فردا با او در بیافتم، هی دیگران را زمین بزنم که خودم سوار شوم. ما ضامن هوس مردم نیستیم. بعضی‌ها به امیرالمؤمنین گفتند: یک پولی به ما بده و هوای ما را داشته باش، با تو هستیم. گفتند: لا اقل با ما مشورت کن. گفت: شما هم مثل باقی‌ها! اگر بنا شد مشورت کنم با همه مشورت می‌کنم. اگر بنا نشد که هیچی! گفتند: نه، ما خط ویژه می‌رویم.
اگر به اسلام و به کشور اسلام حمله کردند، دفاع باید بکنیم؟ باید دفاع کنیم. دفاع بدون حکومت و قدرت می‌شود؟ پس حکومت می‌خواهیم. حضرت امیر فرمود: مردم حاکم می‌خواهند، «براً کان أو فاجراً» یعنی اگر حاکم نباشد هرج و مرج می‌شود. این ولایت فقیه در آمریکا هم هست. ولایت یعنی حکومت، می‌گویند: والی شهر است یعنی حاکم شهر است. متولی مدرسه یعنی حکومت مدرسه دست اوست. والی، متولی، ولایت یعنی حکومت. اگر ولایت نباشد یک ولایتی را باید بپذیریم. ولایت چه؟ ولایت منافقینی که دهها هزار جوان ما را کشتند؟ حالا خانم می‌گوید: ما حمایت می‌کنیم. از چه حمایت می‌کنی؟ تو رو سیاه هستی! شما گورتان را گم کنید. در زمان شاه بود که تصویب شد اگر یک آمریکایی در صورت یک سرلشگر ایرانی آب دهان انداخت، سر لشگر ایرانی حق ندارد شکایت کند. باید بنویسد و سفارتخانه به او تذکر بدهد که بار دوم آب دهان نیانداز. یعنی هر جسارتی، سگ آمریکایی به هر ایرانی بکند، ایران نباید دفاع کند. باید بنویسد که سفارت به او تذکر بدهد.
اول انقلاب ما به اهواز رفتیم، سالهای اول و دوم بود. این را دادستان آنجا گفت. گفت: آمریکایی‌ها در اهواز و خوزستان زیاد بودند. مرگ بر شاه که گفتند، آمریکایی‌ها کم کم رفتند. مهره درشتی بود می‌خواست به تهران برود. گفتند: برود. ما مردم را سرکوب می‌ کنیم. برود ولی او را با عزت و احترام بدرقه کنید. مسئولین آنجا یک فرش ابریشمی گرفتند و مقداری گل به او دادند و او را بدرقه کردند. وقتی می‌خواست برود یک جعبه داد و گفت: این را به اعلی حضرت بدهید. گفتند: لابد مقابله به مثل کرده است هدیه‌ای به اعلی حضرت بدهد. این را دادستانی می‌گفت که سالها وزیر بود. وقتی کادو را باز کردند، مقداری دستمال مصرف شده در یک جعبه گذاشته بود و برای اعلی حضرت گذاشته بود. یعنی پنجاه سال دزدیدند و قالی ابریشمی بردند. ما نمی‌گوییم خوب هستیم ولی می‌گوییم با کسان دیگر مقایسه کنید. ما می‌گوییم: باسوادترین آدم‌ها باید باشد. یا اعلم قطعی باشد و یا بین چند نفر باشند که یکی از اینها اعلم هستند. یعنی لیسانس و فوق لیسانس و حجت الاسلام نه! باید نفس نداشته باشد.
شریعتی: با توجه به شرایطی که شاهدش هستیم، مردم ما که قطعاً علاقه‌مند به دین و حکومت دینی هستند و این را بارها ثابت کردند. در راهپیمایی 22 بهمن، انتخابات، تشییع شهدا که اخیراً پیکر شهید حججی را تشییع کردند و بسیار با شکوه بود. ولی یک جاهایی دردشان می‌آید. یک گلایه‌ای که شاید از علما دارند این است که احساس می‌کنند صدایشان را نمی‌شنوید و منتقل نمی‌کنید. شاید این یکی از مشکلات اساسی ما باشد. یعنی شما با نکاتی که امروز گفتید خودش التیام بخش است.
حاج آقای قرائتی: آدم شعارها را می‌شنود و تفاوت بین شعارها را متوجه می‌شود. مثل آب خوردن است. باید خطمان را جدا کنیم و برای هر کاری از راهش وارد شویم. «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏» (بقره/189) برای هر کاری از راهش وارد شوید. جامعه باید قدرت داشته باشد و حکومت داشته باشد. همه می‌گویند: حاکم چه کسی باشد. یا اعلم قطعی باشد مثل آیت الله بروجردی، یا مراجعی که یکی از اینها اعلم هستند. پس با سوادترین باشد. بدون هوس باشد. بنده یادم هست وقتی به آیت الله جنتی گفتم: شما وقتی فلانی آمد ثبت نام کند، به مقام معظم رهبری گفتید، فلانی آمده ثبت نام کرده و ایشان زمانی که نخست وزیر بود، زاویه داشت با شما، منتهی اگر رئیس جمهور شود زاویه‌اش بیشتر می‌شود. به او بگویید: ثبت نام نکند. شما باید بگویی: ثبت نام نکن! گفت: من به مقام معظم رهبری گفتم: میر حسین آمده ثبت نام کند و ایشان با شما چند سال کار کرده است. مردانگی چقدر مهم است. مقام معظمر رهبری دور دوم ریاست جمهوری چهار سال دوم نمی‌خواست میرحسین نخست وزیرش شود. به امام گفت: من می‌خواهم نخست وزیر جدید تعیین کنم. امام فرمود: میرحسین باشد. یعنی وقتی فقیهی مثل امام می‌گوید: میر حسین باشد، می‌گوید: چشم! ایشان خودش تسلیم امام بود. ولی ما بعضی‌ها هفت امامی هستیم. بعضی‌ها امام کاظم را قبول دارند، امام رضا را قبول ندارند، این واقفیه هستند. یعنی به اینجا که می‌رسند، می‌ایستند. یا مثلاً احکام، ربا را قبول ندارند. نماز می‌خواند و ربا هم می‌خورد. بعضی نماز می‌خوانند ولی حجاب را قبول ندارند. هرکسی یک گوشه‌ای از دین را گرفته است.
آیت الله جنتی گفت: به مقام معظم رهبری گفتم: میرحسین آمده ثبت نام کند و ایشان با شما زاویه دارد. حالا هم رئیس جمهور شود زاویه‌اش بیشتر می‌شود. چه کنیم؟ مقام معظم رهبری فرمود: اگر کسی با من زاویه دارد، نباید ثبت نام کند؟ اگر رأی آورد کمکش می‌کنیم. نباید گفت: چون این با من بد است پس نمی‌شود. این را بگذاریم کنار کسی که یکوقتی رئیس جمهور بود و حالا نیست. فهمید ما اجلاس نمازمان فلانی را دعوت کردیم. گفت: فلانی؟! من نمی‌آیم. به استانداری که میزبان ما بود، التماس کردیم ایشان برای نماز کار کرده است. گفت: نه، رئیس جمهور گفته نباید بیاید. یعنی تحمل اینکه یک مخالف یک ساعت در اجلاس نماز بنشیند، نداشت. آقا چهار سال رئیس جمهور بود با میر حسین، چهار سال دوم به امام فرمود: می‌خواهم کسی دیگر را تعیین کنم، امام فرمود: همین باشد. گفت: چشم! ولایت فقیه این است. ما اگر ولایت فقیه نداشتیم در جنگ با صدام پیروز نمی‌شدیم. برکاتش را حساب کنیم.
از طرفی یک مخالف ایشان، یکی از علما که قاضی بود و هنوز هم قاضی است. می‌گفت: وقت خواب رفتم در خانه میرحسین را زدم. من خودم را تحمیل کردم. گفت: الآن بی وقت است. گفتم: یک سؤال دارم. شما می‌گویید: تقلب است، ما اگر یکبار دیگر رأی بگیریم و باز هم شما رأی نیاوری. گفت: باز هم می‌گویم: تقلب است. من باید رأی بیاورم. چهار بار هم اگر انتخابات شود، اگر رأی نیاورم تقلب است. این دو را مقابل هم بگذاریم. یکی می‌گوید: ولو مخالف من هستی بیا ثبت نام کن، رأی آوردی به سلامت. یکی می‌گوید: من باید رئیس جمهور شود. نشوم می‌گوید: تقلب است ولو باطل باشد. این هوس است. اگر همه مراجع می‌گفتند: آقای الف، یک رفیق آورده بود مشاورش بود. رفیقش می‌گفت: این، رأی وزیرش را بر همه مراجع ترجیح داد. من این را از وزرا شنیدم. این هوس است. اینکه بگویند: این باید رئیس دفتر من باشد. این باید وزیر من باشد. اسلام به ما گفته: دستتان را در دست کسی بگذارید که از نظر علمی اعلم باشد. از نظر هوسی طبق هوسش رفتار نکند که من خوشم می‌آید یا بدم می‌آید. دنبال نفسش نباشد. به ما گفتند: دستمان را در دست این بگذاریم. حالا دستمان را برداریم کجا بگذاریم؟ مشکلات را باید حل کنیم ولی معنایش این نیست که اگر کسی به خانه آمد و پدر و مادرش را دید که کلی زحمت کشیده، حالا یک بار هم در خانه نان و پنیر و سبزی بخورد. اسلام مربوط به زمان پیغمبر نیست و ادامه دارد.
اسلام دشمن دارد و دشمنان فعال هستند. بسیاری از احکام اسلام اگر قدرت نباشد قابل اجرا نیست. ما حکومت می‌خواهیم. حکومت ما هم باید ولایت فقیه باشد. مردم هم رأی دادند و مشکلات هم باید حل شود. تقاضای بنده این است که اگر یکوقت ناراحت شدید از مسیر وارد شوید. چون وقتی آب گل آلود شد، افراد دیگر سوء استفاده می‌کنند. دهها هزار نفر را منافقین ترور کردند و سی چهل سال است در کشورهای دیگر آواره هستند، حالا حمایت می‌کند. تو رو سیاه هستی. از چه کسی حمایت می‌کنی؟ مگر مردم یادشان رفته شما چقدر آدم را ترور کردید؟
شریعتی: امروز صفحه 185 قرآن کریم، آیات 62 تا 69 سوره مبارکه انفال را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ إِنْ‏ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ «62» وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ «63» یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ «64» یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ «65» الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ صابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ «66» ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَهَ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ «67» لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ «68» فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ «69»
ترجمه: و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نیرنگ کنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست که با امدادهاى خویش و حمایت مؤمنان، تو را یارى کرده است. و (خداوند) میان دلهاى آنان (مؤمنان) الفت داد، اگر تو همه‏ى آنچه را در زمین است خرج مى‏کردى، نمى‏توانستى میان قلوبشان محبّت و الفت پدید آورى، ولى خداوند میان آنان پیوند داد، چرا که او شکست‏ناپذیر و حکیم است. اى پیامبر! براى تو (حمایت) خداوند و پیروان با ایمانت کافى است (و نیازى به حمایت گرفتن از دیگران ندارى). اى پیامبر! مؤمنان را بر پیکار (با کفّار) تشویق کن، اگر بیست نفر از شما پایدار باشند، بر دویست نفر پیروز مى‏شوند واگر از شما صد نفر (مقاوم) باشند، بر هزار نفر از کافران غلبه مى‏یابند، زیرا آنان گروهى هستند که (آثار ایمان را) نمى‏فهمند. اکنون خداوند، (در امر جهاد) بر شما تخفیف داد ومعلوم داشت که در شما ضعف راه یافته است. پس اگر صد نفر از شما پایدار باشد، بر دویست نفر (از کفّار) پیروز مى‏شود، و اگر از شما هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر (از آنان) با خواست خداوند پیروز مى‏شوند. و خداوند با صابران است. هیچ پیامبرى حقّ اسیر گرفتن ندارد، مگر بعد از آنکه در آن (منطقه و) زمین، غلبه‏ى کامل یابد. شما (به خاطر گرفتن اسیر وسپس آزاد کردن با فدیه) به فکر متاع زود گذر دنیا هستید، ولى خداوند (براى شما) آخرت را مى‏خواهد و خداوند، شکست ناپذیر و حکیم است. اگر حکم ازلى خداوند نبود (که بدون ابلاغ، هیچ امّتى را کیفر ندهد)، به خاطر آنچه (از اسیران که نابجا) گرفتید، عذابى بزرگ به شما مى‏رسید. پس، از آنچه غنیمت گرفتید، که حلال و پاکیزه است، مصرف کنید و از خداوند پروا کنید، همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
شریعتی: این هفته در برنامه از علامه بزرگوار علامه عسکری یاد می‌کنیم. نکات پایانی شما را بشنویم.
حاج آقای قرائتی: در این دقایق آخر می‌خواهم در مورد زلزله صحبت کنم. زلزله یک چیز طبیعی است. ما باید دائماً زلزله شویم. چرا؟ چون مغز زمین گداخته است و آتش درون زمین باید زمین را بجنباند. لذا خدا گفته: دائماً باید بلرزید و من شما را نگه داشتم. «رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ» (نحل/15) کوه‌هایی را قرار دادیم، که شما را نلرزانند. یعنی اگر لطف خدا نبود و کوه‌ها نبود دائماً پوست زمین در حال لغزش بود. آب جوش باید بخار داشته باشد. زمین هم باید زلزله داشته باشد. چون قرآن می‌گوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزله/1) یعنی زلزله جزء ذات زمین است. مثل اینکه عدد دو جفت است. زمین باید بلرزد. پس زلزله یک چیز طبیعی است. منتهی در قرآن آیات زیادی داریم که گناه و عمل شما اثر می‌گذارد. «بِما کَسَبَت‏»، «بِما کسبوا»، «اخذناهم بذنوبهم»، «یحیی به الارض»، «یَطِیرُ بِجَناحَیْه‏» (انعام/38) زمین زنده می‌شود اما باران هم می‌خواهد. خلافکاری‌های ما و مسئولین و غیر مسئولین همه با هم، باید یک مقداری عذرخواهی کنیم. قرآن گفته: عذرخواهی کنید و استغفار کنید. همین الآن چه اشکال دارد بنده در تلویزیون و همه عزیزان پنج بار استغفار کنیم. «استغفرالله ربی و اتوب الیه» اینکه گفتم: پنج مرتبه من اینطور گفتم. شما هرچقدر خواستی بگو. خدایا ما را ببخش. به دوستان گفتم: شب‌ها که تا ساعت یازده بیدار هستید، نیمه شب شرعی است. قرآن گفته: سحر که شد استغفار کنید. اگر اهل نماز شب نیستید لااقل یک استغفار کنید. اگر بودید چه بهتر، نماز شب یازده رکعت است. پنج تا دو رکعت و یک رکعت است و بدون «قل هو الله» هم می‌شود خواند. اگر نمی‌توانید استغفار کنید یک «استغفرالله» بگویید، خدایا مرا ببخش. یک استغفاری بکنید، وقتی هم می‌گوییم: به زلزله کمک کنید یعنی همه با هم کمک کنید. هر خانه‌ای یک پتو بدهد، مشکل پتو حل می‌شود. هر انسانی پنجاه هزار تومان بدهد، مشکل حل می‌شود. فکر نکنید کمک‌های جزئی به درد نمی‌خورد. یک برگ زرد وقتی در حوض بیافتد، کشتی پنجاه مورچه می‌شود. یعنی کمک‌های جزئی هم برکات کلی دارد. علاوه بر اینکه وقتی ما رحم کردیم خدا به همه رحم می‌‌کند.
خدایا هر گناه و لغزش و عیبی در عام و خاص هست که باعث می‌شود به اینجا کشیده شویم و زلزله و قهر تو شامل حال ما شود، ما را ببخش. من جزء شورای سیاست گذاری نیستم. ولی پیشنهاد می‌کنم که بخشی از نماز جمعه‌ها دعا باشد. در دو خطبه بیست دقیقه، پنج دقیقه‌اش را دعا کنیم. چون حدیث داریم بین خطبه‌ها و نماز دعا مستجاب است.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. دعا کنیم برای آمدن کسی که مژده‌ی باران سبز شالی‌هاست، خدا کند که بیاید، همین حوالی‌هاست.

Comments (0)
Add Comment