اهل بیت (علیهم السلام)

موضوع: اهل بیت(علیهم السلام)
تاریخ پخش: 25/5/69

بسم الله الرحمن الرحیم

در ماه محرم و صفر به دلیل ماجراى قیام کربلا و اسرا و شهادت امام سجاد(ع) بحث ما درباره اهل بیت است.
گاهى بعضى چیزها را ما ساده نگاه مى‌کنیم با این که خیلى ریشه دارد. تمام مشکلاتى که کشورهاى اسلامى دارند به خاطر مسأله رهبرى است و اگر مسأله رهبرى حل شود، باقى مشکلات چیزى نیست.
1- ضرورت وجود رهبر و رهبری و سیر تاریخی آن
در یک ماشین اگر راننده عاقل باشد ماشین اگر کهنه هم باشد مى‌راند اما امان از این که راننده مست باشد حتى اگر بهترین ماشین دستش باشد.
روى مسأله خط رهبرى و اهل بیت تکیه بسیار شده است. از اولین روزها حضرت رسول مسأله رهبرى را تأیید مى‌کرد و لذا درباره مسأله رهبرى، از روز اول آیه نازل شد. شیعه و سنى مى‌گوید: آیه نازل شد. «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین» (شعراء/214) بستگان نزدیکت را هشدار بده. حضرت بستگان را که حدود 40 نفر بودند در خانه دعوت کرد و فرمود من از طرف خدا مبعوث شده‌ام. معجزه دارم. خط بت پرستى باید برچیده بشود. حرفهایش که تمام شد هیچ کس جواب نداد. بعد فرمود هر کس پاسخگوى من باشد بعد از من رهبر است. على ابن ابیطالب نوجوانى بود بلند شد. 3 بار این مسأله تکرار شد و بعد پیغمبر على ابن ابیطالب را دستش را گرفت گفت تو بعد از من رهبر مردم هستى. مردم متلک گفتند. به ابوطالب گفتند تو از این به بعد باید بله قربان گوى این پسر باشى.
از روز اول مسأله رهبرى مطرح شد، این مسأله بود به طور طبیعى و تا مسأله غدیر اوج گرفت. منتها بعد از ماجراى غدیر پیغمبر دو سه ماه بیشتر زنده نبود. پیغمبر که از دنیا رفت باز مسأله رهبرى به سوى دیگر حرکت کرد.
دومرتبه وقتى سه خلیفه آمدند و رفتند باز مردم با امیرالمؤمنین بیعت کردند. اوج گرفت. و بعد از این که امیرالمؤمنین حکومت را گرفت ناکثین، قاسطین و مارقین نگذاشتند. معاویه در جنگ صفین، عایشه و طلحه و زبیر در جنگ جمل و خوارج هم در جنگ نهروان عامل جنگ بودند. باز مسأله خط رهبرى تضعیف شد و على ابن ابیطالب شهید شد.
بعد از شهادت امیرالمؤمنین باز خط رهبرى سقوط کرد. میدان به دست امام حسن مجتبى نیامد. به امام حسین که رسید امام حسین را در کربلا با اصحابش کشتند.
بعد از عصر عاشورا که به خیال خودشان تار و پود رهبرى و خط ولایت را پاره کردند و دیگر اثرى از اسلام و اهل بیت نیست. دومرتبه از همان غروب عاشورا پشیمان شدند. خطبه‌ها و سخنرانى‌هاى اسرا ولوله انداخت. دومرتبه خط رهبرى اوج گرفت. مختار و گروهى انقلابى آمدند تمام طرفداران بنى امیه را گرفتند و کشتند و سر ابن زیاد را بریدند و آوردند خدمت امام زین العابدین. زن و بچه امام حسین وقتى دیدند قاتل امام حسین سرش بریده شد آن وقت لباس عزا را از تن بیرون کردند. یک مرتبه خط اهل بیت رشد پیدا کرد. بعد از مختار بازهم رشد پیدا کرد تا این که مسأله رسید به دست حجاج. حجاج باز گفت: هر کس طرفدار اهل بیت است بگیرید و آن را بکشید. آنچه طرفدار اهل بیت بود گرفتند و کشتند. تا باز خط اهل بیت سقوط کرد.
دومرتبه بعد از حجاج بازهم انقلابیون و طرفداران اهل بیت روآمدند. بازهم هر جا یک سید یا یک علوى از دودمان اهل بیت پیدا مى‌کردند دور آن جمع مى‌شدند. بازهم قصه اوج مى‌گرفت و در این موقع حکومت بنى امیه ساقط شد. میدان براى امام باقر(ع) باز شد. بازهم امام باقر حوزه علمیه تشکیل داد. امام صادق(ع) بسیار اوج گرفت. 4000 تا شاگرد در حوزه امام صادق بود. و اسم و رسم اینها تک تک در کتابها آمده است. بعد امام باقر و امام صادق را کشتند. امام کاظم را به زندان انداختند. بازهم خط اهل بیت شل شد. دومرتبه در زمان امام رضا. امام رضا یک قدرتى پیدا کرد.
2- رهبری از دیدگاه شیعه
همین طور از اول تاریخ اسلام این مسأله شیعه و خط اهل بیت اوج مى‌گرفت و به دست طاغوتها سرکوب مى‌شد. حالا این لجاجت براى چیست؟ چرا همه بسیج شده‌اند براى این کار؟
در دعاى ندبه یک جمله قشنگى است. مى‌فرماید: «وَ الْأُمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَى قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلَّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ»(بحارالانوار/ج99/ص106) امت اصرار داشتند که به غضب دربیاورند. . . . امت سر راه اجتماع کردند که قطع رحم کنند. امت تصمیم گرفتند دودمان پیغمبر را به تمام روستاها تبعید کنند. در ایران در قسمتهایی از یمن و پاکستان که مى‌روى یک امامزاده هایى مى‌بینى که گنبد و بارگاهى دارد. یعنى بنا داشتند هر جا یک سید علوى بود این را به دورترین نقاط تبعید کنند. همان کارى که محمد رضا شاه نسبت به علماى قم کرد.
امت اصرار کردند بر این که حضرت را ناراحت کنند. بستگان را قیچى کنند و دودمان را به تبعید منتقل کنند. همه این دردسرها براى خاطر این بود که شیعه یک امتیازى دارد که این امتیاز افتخار شیعه است و آن که مى‌گوید رهبر نباید فاسق باشد.
الان هم در هر سمینار و کنفرانسى اگر گفتند شیعه کیست مى‌گوییم شیعه همان کسى است که وقتى آیه نازل شد «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» (بینه/7) کسانى که اهل ایمان و عمل صالح هستند بهترین بشر هستند بعد رسول اکرم دستش را زد به کتف امیر المؤمنین فرمود: یا على این بهترین مردم همانهایى هستند که طرفدار تو هستند چون معتقد هستند که رهبر در زمان امام باید معصوم باشد، وقتى معصوم نبود باید عادل باشد. یا عصمت یا عدالت. و هیچ یک از آنهایى که مى‌آمدند روى کار نه عادل بودند نه معصوم بودند.
منصور دوانیقی یک روز آمد به زمین لگد زد، گفت این امام صادق مثل استخوان است در گلوى من؛ نه مى‌توانم قورتش بدهم نه مى‌توانم بالا بیاورم. و اهل بیت استخوان بودند در گلوى طاغوت. اگر کسى شیعه باشد و استخوان در گلوى طاغوت نباشد این شیعه نیست. ایران شیعه است چون در گلوى آمریکا استخوان است. شما بقیه کشورهاى اسلامى را ببینید. وقتى مى‌خواهند یک کسى را بردارند. درست انگار مو را از ماست مى‌کشند.
شیعه معنایش این است که اگر یک سیلى به صورت دختر پیغمبر زدند. 1400 سال ایستادند و دارند مى‌زنند. اگر یک جسارت سلمان رشدى به پیغمبر بکند، امام دستور اعدامش را مى‌دهد.
شیعه یعنى وجود ناآرام. شیعه یعنى استخوان در گلوى طاغوت. شیعه یعنى کسى که مى‌گوید رهبرى حق یا معصوم است یا عادل. و این تفکر تفکر نابى است.
3- برخوردهای منفی با رهبری
و الآن هم خیال نکن اهل بیت تمام شد. آخر بعضى وقتها وقتى بحث اهل بیت را مى‌کنیم مى‌گویند ول کن دیگر این بحث‌ها بحث ارتجاعى است. حالا 1400 سال پیش از این حالا یا حق با على یا حق با کس دیگر ول کنید دیگر. تا چه موقع مى‌خواهید روضه بخوانید؟
یکى از این آخوندهاى وهابى پارسال در سخنرانیش گفته بود: یک اشتباهى یزید کرد مصلحت بود امام حسین را نکشد حال دیگر کشت. اشتباه کرد. دیگر ول کنید این محرم و صفر و فلان و فلان را. اگر ما بى تفاوت باشیم. این شیعه نیست. شیعه یعنى غیرت. آمد پهلوى امام گفت: فلانى زخمیم کرده. ببین همه جایم خونى است. گفت چه کار کرده‌اى؟ گفت: یک چیزى از دهنم بیرون آمد توهین کرده بودم به یکى از ائمه. امام به کسى که چنگ گرفته بود گفت: چرا چنگ گرفتى باید او را مى‌کشتى. نمى‌شود تحمل کرد یک کسى به اهل بیت جسارت کند و انسان هیچ چیز نگوید. پس غیرت کو؟ همین آقایى که مى‌گوید این اشتباهات تاریخ است. عیب ندارد ما باید سعه صدر داشته باشیم. یکى از شاگردان این آقا به او بگوید آقا شما آدم بى سوادى تشریف دارید. آیا آرام مى‌گیرد؟ یک کلمه به او اینجورى بگویى، کودتا مى‌کند که ایشان به من توهین کرده است.
اگر همین امام جمعه کزایى را در نماز جمعه عمامه‌اش را بردارند و بیاندازند، ببین چه غوغایى به پا مى‌کند و به بزرگترین دادگاه‌هاى کشور شکایت مى‌کند. آن وقت سر پسر پیغمبر را جدا کردند مى‌گویند سعه صدر داشته باشید. یزید اشتباه کرد.
یک کسى آمد هر چه خواست به امام کاظم گفت. یاران گفتند بگیریم او را و بکشیم. بعد امام کاظم گفت: هیچى نگویید. عصبانى بوده. بعد امام با اصحابش رفتند مزرعه‌اش. گفت خوب چى شده؟ چنان ایشان شرمنده شد گفت معذرت مى‌خواهم. بله مسأله شخصى باشد امام مى‌گذرد.
معاویه مى‌گوید: علی روحى دارد اگر اتاقى پر از طلا باشد و اتاقى پر از کاه باشد کاه و طلا در بخشش براى امام فرقى نمى‌کند. مسأله شخصى که نیست.
آن چیزى که سخت مى‌گیرد حق بیت المال است. آنچه سخت مى‌گیرند حق امت و حزب الله است.
4- شرایط رهبری و رهبر شایسته
در مسائل رهبرى باید دقت کرد. شیعه معتقد است اگر رهبرش یک روز نماز صبح نخواند براى همیشه از رهبرى ساقط مى‌شود. بنیانگذار جمهورى اسلامى معشوق همه ما بود ما عاشقش بودیم. زبانم لال اگر یک وقت مى‌گفتند: امام گفته من امروز نماز نمى‌خوانم نه که رهبر نبود مرجع هم نبود. حتى کسى پشت سرش نماز هم نباید بخواند.
قرآن مى‌فرماید: «إِلاَّ رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کانَ عَلَیْکَ کَبیراً» (اسراء/87) پیغمبر، خدا فضلش به تو خیلى زیاد است اما در عین حال «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56) خدا بر تو و فرشتگان بر تو سلام مى‌فرستند و به مردم مى‌گویند «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» من خدا با تمام فرشتگان و با تمام مردم بر تو سلام مى‌فرستیم اما در عین حال با تمام عزت تو «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» (زمر/65) یک لحظه اشتباه بروى خلاص. با کسى رودربایستى نداریم.
اما ببینید خط رهبرى دیگران را که رهبر آمد نماز صبح گفت: « من امروز مست هستم هر چه مى‌خواهید بخوانم دو رکعت را چهار رکعت خواند.»
درباره اهل بیت هر چه احساسات نشان داده شود مى‌ارزد.
امام حسین فرمود: من خارج مى‌شوم و با یزید درگیر مى‌شوم اما نه به خاطر ریاست و نه به خاطر حکومت این به خاطر این است که باید اسلام علوى را از اسلام اموى جدا کنیم. اسلام امام صادق با اسلام بنى عباس تا برسد به این که اسلاب ناب با اسلام آمریکایى.
مسأله غیرت، مسأله حماسه، مسأله شور، جزو دین ما است. بى تفاوتى نسبت به مال دنیا چیزى نیست اما از اسلام اگر بردند باید غیرت داشته باشیم. عباى پیغمبر را از روى دوشش کشید و. . . . عبا را کشید بطوری که عبا به گردن مبارک کشیده شد و خراشیده شد. مردم گفتند: «بزنیم او را. » پیغمبر گفت: نه گردن بنده است من مى‌بخشم. اما یک خرده از اسلام اگر خراشیده مى‌شد داد مى‌زد.
یک کسى دعا مى‌خواند مى‌گفت: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ» امام فرمود: آن ابصار را ما نگفتیم. آنچه در دعا است یا «مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ» نه مى‌گذاشتند اضافه بشود و نه کم بشود.
5- اهلبیت و آیه تطهیر و شبهات
یک آیه در مورد اهل بیت است مى‌خواهم امروز بخوانم. قرآن درباره اهل بیت مى‌فرماید: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33) عجب دینى داریم. مى‌گوید: باید کسى که معصوم است رهبر باشد. نظر شما در مورد حکام کشورهاى اسلامى چیست؟ هیچ، سقوط، دلیل: مکتب ما مى‌گوید رهبر ما باید یا معصوم باشد و یا عادل. عدالت جزء تار و پود زندگى ماست. از پیشنماز گرفته تا قاضى و دادستان تا رهبر، همه باید عادل باشند. عادل باشند یعنى چه؟ یعنى گناه کبیره نکنند. از جمله گناهان کبیره اسراف است. کسى باید رهبر باشد که اسراف در زندگیشان وجود نداشته باشد.
از حاجى احمد آقا نقل شد که امام وقتى آب میل مى‌کنند نصف لیوان آب زیاد مى‌آید یک کاغذ روى لیوان مى‌گذارد عصر که تشنه شدند همان آب را مى‌خورند.
بى جهت نیست که معاویه دستور داد هر کس تفکر علوى دارد حقوقش را قطع کنید و اعدامش کنید. و خط رهبرى را کوبیدند.
امام حسین را کشتید بس است دیگر ولى مى‌گویند نه بدنش هم باید زیر سم اسب باشد. این پیداست که مى‌خواهند این تفکر از بین برود. حضرت موسى در قرآن وقتى دید مردم گوساله پرست شده‌اند فرمود: این گوساله را آتش مى‌زنم خاکسترش را به باد مى‌دهم. مى‌گویند موسی! گوساله پرستى نکنم باشد ولى طلاها را نسوزان. مى‌گوید: « نه تفکر کفر باید از بن ریشه کن بشود. »
گوساله سامرى طلا بود. زمان برده بود تا ساخته شده بود. سرمایه برده بود. هنر صرف شده بود. آن هم هنرى که وقتى باد مى‌وزید درون لوله کشى‌هاى گوساله صدا مى‌داد. هنر و سرمایه و زمان همه باید نابود شود چون خط خط شرک است. همین طور که ما غیرت داریم در شرک کوبى آنها هم تعصب داشتند در عصمت کوبى. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33)
حالا این آیه را برایتان تفسیر فشرده بکنم. «إِنَّما» فقط «یرید» اراده کرده است خداوند «لِیُذْهِبَ» تا از بین برد «عَنْکُمُ» از شما «رجس»: هرگونه پلیدى «أَهْلَ الْبَیْتِ» اهل بیت و «یُطَهِّرَکُمْ» پاک کند شما را «تَطْهیراً» پاک کردنى
فقط خدا خواسته پلیدى را از شما ببرد و شما را پاک کند یک نوع پاک کردن عالى. خدا خواسته اهل بیت پاک پاک باشند.
اشکال:
1 – آیا خدا اراده نکرده همه مردم خوب باشند؟ در قرآن آمده همه مردم را از. . . . آلودگى پاک کنند. «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره/185)، «بَیانٌ لِلنَّاسِ» (آل عمران/138)، «لِلْعالَمینَ نَذیراً» (فرقان/1). اگر قرآن براى ناس است براى هدایت همه مردم است پس چرا مى‌گوید خدا خواسته که شما اهل بیت پاک باشید؟ این استثناء براى چیست؟ در آیاتى مى‌خوانیم انبیاء و کتابهاى آسمانى آورده‌اند تا همه خوب باشند.
جواب:
این مثل این است که معلم روز اول یک سخنرانى عمومى مى‌کند اما وقتى کسى مى‌خواهد رساله فوق لیسانس بنویسد یک صحبت خصوصى مى‌کند. آدم یک سلام علیک به همه مى‌کند ولى یک کسى که شاگرد اول است آدم یک عنایت خاصى مى‌کند. خدا خواسته. این اراده غیر از بقیه اراده هاست. خدا یک اراده کرده نسبت به همه مردم یک اراده کرده نسبت به این خصوصى. خدا به اهل بیت یک اراده خصوصى کرده که هیچ رقم انحراف نداشته باشند.
حالا اهل بیت کیست؟ هر کس مى‌گوید اهل بیت من هستم.
6- رهبری و انحرافات و خطرات
انحراف از خط رهبرى خطرات یک انقلاب است. کلاً خطرات یک حرکت: 1- انحراف و التقاط 2- انتقام 3- دستاویز قرار دادن خاندان رهبر
خود انقلاب اسلامى ممکن است این خطرات آن را تحریک کند.
از آیت الله مهدوى کنى نقل شده که ایشان موقع فوت امام خارج بوده تا شنیده که امام از دنیا رفته آمده بلیط بگیرد دیده است فرودگاه‌ها پر از طاغوتی‌ها، فراری‌هاست. با هر قیمتى مى‌خواهند خودشان را به ایران برسانند. یک مرتبه تا از رادیو اعلام شد که رهبر جامعه اسلامى آیت الله خامنه‌اى است دومرتبه بلیط‌هایشان را پس گرفتند. رهبر عاقل باید خط را روشن کند که جلوى انتقام و انحراف و دستاویزها را بگیرد.
مهم‌ترین دستاویز اهل بیت بودند. نکند فردا عایشه سوار شتر شود به عنوان اهل بیت. . . . یک حزبى راه بیندازد. نکند بنى عباس به اسم پسر عموى بنى عباس یک حزبى راه بیندازد. نکند فلان کس به اسم این که من برادر رضایى پیغمبر هستم بیایند ملوک الطوایفى راه بیندازند.
7- پیامبر و شناساندن و معرفی اهلبیت
از همه مقدم باید مشخص بشود که اهل بیت چه کسانى هستند. و لذا پیغمبر اهل بیت را باید روشن کند.
پیغمبر یک عباى سیاه برداشت. على، حسن، حسین و فاطمه و خودش رفتند زیر عبا و جلوى جمع پیغمبر فرمود: اینها اهل بیت من هستند. درست مثل مسجدى که چندتا پایه دارد شما یک پایه را نقاشى مى‌کنى مى‌گویى پایه این است.
حضرت امام رضوان الله یک مرتبه گفت: اسلام ناب محمدى. این سال آخر عمر امام به هر مناسبتى اسم اسلام ناب را مى‌برد. یعنى مى‌خواست این اسلام ناب را با اسلام آمریکایى جدا بکند.
پیغمبر از 6 ماه تا 17 ماه نماز صبح را که مى‌خواند مى‌آمد در خانه حضرت زهرا پاشنه در را مى‌گرفت و زیارتنامه مى‌خواند. مى‌گفت: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ»(بحارالأنوار/ ج‌43/ص‌56) پیغمبر براى این که ثابت کند که اهل بیت هر کس و ناکسى نیست صد و هشتاد روز آمد در خانه پاشنه در را گرفت و زیارتنامه خواند و ما باید افتخار کنیم که خط ما خط اهل بیت است.
آیا زنان پیغمبر هم اهل بیت هستند؟ نه نیستند چون خدا در قرآن فرموده است: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما» (تحریم/4) اگر از آن دسته گلى که دادید دست بردارید و توبه کنید قرآن مى‌گوید: «صَغَتْ قُلُوبُکُما» مى‌گوید: «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظیماً» (احزاب/29) خدا براى خوبهایتان اجر قرار داده. پیداست همه آنها هم خوب نبودند.
پس اهل بیت هر کسى نیست. فقط از سنى‌ها 99 حدیث نقل شده که اهل بیت اینها(معصومین) هستند. اهل بیت «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» (واقعه/10) اهل بیت «یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً». اهل بیت «قُتِلُوا فی‌ سَبیلِ اللَّه‌» (آل عمران/169) و ما حاضر هستیم در این خط باشیم و تکه تکه شویم و ما از این خط دست برنمى داریم. خط رهبرى، خط شبیه خط اهل بیت است.
اگر دنیا نفهمید بعداً خواهد فهمید. سالها با صدام جنگ داشتیم همه دنیا مى‌گفتند شما جنگ طلب هستید. گذشت و گذشت تا فهمیدند که نه ما جنگ طلب نبودیم. حالا هم خواهند فهمید که خط اسلام ناب، خط اسلام علوى است نه اسلام اموى.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment