موضوع: انقلابی ماندن
تاریخ پخش: 28/6/58
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین.
قرآن ما در این دویست و شصت و هشت داستانی که دارد وقتی این داستانهای واقعیت دار را میخوانی و کمی تدبر میکنی خیلی قابل تطبیق با زمان ما است.
1- انقلابی بودن مهم نیست، انقلابی ماندن مهم است
یکی از داستانهای جالب در سوره بقره است، بحث این است که انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است یک داستان بسیار آموزنده در قرآن است که این حقیقت را میگوید جمعیتی بودند انقلابی بعد از زمان حضرت موسی (ع) که به بنی اسرائیل عزت بخشید کم کم عقب گرد برگشتند دو مرتبه ذلیل شدند مدتی که غبار ذلت اینها را گرفت گفتند بیائید دست به انقلابی بزنیم و خودمان را از شر ستمگران برهانیم.
انقلابیون جمع شدند و آمدند نزد پیامبرشان و گفتند «أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى» (بقره/246) اینها گروهی از بنی اسرائیل بودند که بعد از موسی بنای انقلاب گذاشتند گفتند «إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمْ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا» تو برای ما انتخاب کن یک رهبری که ما به فرماندهی رهبر «نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» جنگ کنیم ما همه بازو داریم یک مغز متفکر و یک فرمانده ارتش به ما بده تا دشمن را بکوبیم، دشمنشان کی بود؟ جالوت، جالوت امپریالیسم آن زمان بود و طرفدار داشت پیغمبر اول گفت فکر نمیکنم که شما مرد میدان باشید اول میگوئید که جنگ میکنیم اما انقلابی بودن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است، گفتند چرا؟ پیغمبر به آنها گفت «قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا» گفت اگر نوشته بشود بر شما قتل، اگر واجب باشد بر شما جهاد، شما جنگ نمیکنید میگوئید ما انقلابی هستیم اما وقتی بگویند بروید جهاد شماها نمیروید و مرد میدان نخواهید بود «قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» گفتند چرا شما به ما بدبین هستید؟ «وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا» این جالوت جنایتکار ما را از شهرمان آواره کرده است «وَأَبْنَائِنَا» ما از بچه هایمان دور شده ایم ما مدتهاست که تحت خطر هستیم ما حتماً انقلاب میکنیم تو فقط یک فرمانده به ما بده.
2- انقلابیونی که رهبری از جانب خدا نپذیرفتند
قرآن میفرماید اینها خیلی انقلابی بودند اما انقلابی باقی نماندند آنوقت دسته دسته فرار کردند «فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمْ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» وقتی گفتیم بروید جنگ کنید فرار کردند همینهایی که گفتند ما تا آخرین قطره خون را به جهانخوار میدهیم اینها فرار کردند دسته دوم وقتی به آنها گفته شد طالوت فرمانده است تا نگاه کردند به طالوت گفتند این دیگر کی است؟ تسلیم نبودند و خیلیها هستند که در مقام حرف، حرف میزنند اما در واقع تسلیم فرمان خدا نیستند. با اینکه پیامبر گفت این فرمانده ارتش از طرف خدا معرفی شده است «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا» (بقره/247) خدا این فرمانده را برای شما تعیین کرده است «قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ» گفتند ما زیر بار او نمیرویم این کجا به فرماندهی، «وَلَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنْ الْمَالِ» این که مال ندارد، این از فامیلهای گدا است، یک گدا را آوردهای و فرمانده ارتش کرده ای؟
انقلابی بودند اما رهبری را که خدا تعیین کرده بود نپذیرفتند، یک عده هم فرار کردند.
3- انقلابیونی که در بین راه از رهبری جدا شدند
بعد عدهای که ماندند رهبرشان به آنها گفت ما میخواهیم برویم به جنگ جالوت اما اگر میخواهید که برویم به جنگ جالوت وسط راه به رودخانهای میرسیم باید شما از این رودخانه رد شوید و از این آب هم نباید بخورید یک مشت و دو مشت اشکالی ندارد اما اینکه ظرف بردارید و سیر بشوید این نمیشود «إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ» (بقره/249) شما یک نهر آبی جلویتان است که خدا میخواهد شما را امتحان کند «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» هر کدام از شما سربازان انقلابی از این آب بخورد از من نیست شما که پهلوی پیغمبر ادعا کردید انقلابی هستید اکنون که میرویم مبارزه مواظب باشید هر کس از این آب بخورد معلوم میشود که از ما نیست «وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» پس از این آب نخورید البته «إِلَّا مَنْ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» با دستش یک مشت آب بخورد طوری نیست اما سیراب نشوی.
قرآن میفرماید اینها وقتی به آب رسیدند نتوانستند از آن بگذرند «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا» با اینکه رهبر گفت نخورید اما آنها خوردند فقط چند نفری نخوردند بعد رفتند تا اینکه جمعیت زیاد را دیدند گفتند ما حریف این جمعیت زیاد نیستیم عدهای از آنها فرار کردند «لَا طَاقَهَ لَنَا» ما طاقت نداریم هر آزمایشی که میشدند عدهای از اینها مردود میشدند این میخواهد بگوید انقلابی بودن مهم نیست آنوقت ضرر اینها از کسانی که از اول انقلابی نبودهاند بیشتر است، چون عملاً منافق میشوند پیغمبر فرمود من از خوبها هراسی ندارم از بدها هم نمیترسم من از منافقین وحشت دارم،
4- کسانی که انقلابی بمانند پیروز هستند
این چند نفری که ماندند گفتند ما جنگ میکنیم بخاطر اینکه «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ» اینها از همه امتحانها قبول شدند و با یک شعار حرکت کردند و گفتند چه بسا از گروههای کمی که بر گروههای زیاد غالب میشوند و هر جوان مسلمانی اگر این آیه شعارش باشد وحشت ندارد.
در زمان طاغوت هم که مومنین در انواع محاصرهها قرار میگرفتند در آنجا هم اسلام به ما فرموده که «لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّهِ أَهْلِهِ» (بحارالأنوار/ ج 2/ ص 267) در راه هدایت وحشت نکنید که جمعیت کم است اگر راه حق است اهل آن کم باشد مهم نیست.
شخصی در قاهره شتری اجاره میکند برود چند کیلومتری مثلاً عباسیه در زمان قدیم، سوار شتر میشود، شتر سوار هم افسار شتر را میگیرد و میرساند هی توی راه فحش میدهد به این آقای شتر سوار این شترسوار هم هیچی نمیگوید یک نفر اینرا میبیند به مسافر میگوید آقا مگر نمیفهمی که چی میگوید؟ میگوید چرا، میگوید تو که میفهمی فحش میدهد بیا پائین بگو جد و آبادت است تو قوی هستی اینرا بزن چرا گوش میکنی، گفت اینجا کجاست؟ گفت اینجا جاده عباسیه است گفت من همین را میخواهم گفت اگر راه هدف من است هر چه میخواهد بگذار بگوید اگر راه درست است هر چه میخواهد بگوید، بگذار بگوید.
قرآن میفرماید وقتی آن جمعیت کم وارد لشگر شدند یک دستشان شمشیر بود هم زمان دعا هم میخواندند دعایشان این بود «وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ» (بقره/250) خدایا به ما پشتکار بده، و صبر بده، روحیه ما را روحیهای قرار بده که پشتکار داشته باشیم هم با این شعار خودشان را تحریک میکردند و هم از خدا کمک غیبی میخواستند بعد میفرماید «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره/251) ارتش دشمن را درهم شکستند.
5- خداوند کسی را که استعداد و قابلیتی داشته باشد، برمیگزیند
«وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ» حتی داوود جالوت را کشت، داوود یک پسر کوچولو بود حتی خودش را قابل نمیدانست که در ارتش شرکت کند منتهی در کنار ارتش آمده بود که آبی بیاورد و کمکی بکند اما همین آقازاده کوچولو جالوت را کشت بعد میگوید چون همچین استعداد و قابلیتی از خودش نشان داد «وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ» ملک و حکمت به او دادیم بعد هم میگوید این یک سنت است که یک گروه مومن قوی حمله کنند و گروه کافر متجاوز را سر جایش بنشانند «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتْ الْأَرْضُ» اگر عدهای مومن کم ستمگر را شکست ندهند زمین پر از فساد میشود «وَلَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ» (بقره/251)
اگر خداوند به حضرت داوود مقام علم و حکمت میدهد بخاطر این است که داوود از خود نشانههای رشادت و قابلیتی نشان داد تا کسی آمادگی و استعداد نداشته باشد خداوند این الطاف را به او نمیدهد پیغمبر ما قبل از اینکه به پیغمبری برسد همین که دید عدهای از مکه مظلوم واقع شدهاند برنامهای چید که هر ظالمی را سر جای خودش بنشاند.
خدا به حضرت موسی (ع) میگوید میدانی که چرا تو را پیغمبر کردم؟ میگوید چون تو سوز داشتی و دلت به حال مردم میسوخت، روحیهی تو این روحیه بود، تو به درد پیغمبری میخوری بنابراین همیشه باید از خدا بخواهیم که امتحان که پیش میآید و عدهای رفوزه میشوند ما از آنها نباشیم همه انبیاء گرفتار همچین مردمانی بوده اند.
رفاقت که میکند طوری رفتار میکند که انسان خیال میکند این صددرصد رفیق است بعد میبینی که سر یک مسئله جزئی آبروی طرف را میبرد تا امتحان نکرده ایم زود تصمیم نگیریم عجله نکنیم امام علی (ع) میفرماید در چند جا نباید عجله کرد یکی در جایی است که آدم عصبانی است وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید.
امام میگوید با هر کس که میخواهید رفیق بشوید اول ببینید که این نماز میخواند یا نه، دلیل بر نماز خوبی نیست اما اگر کسی نماز نخواند و حق خدا نداد معلوم میشود که تو هم با او رفیق بشوی حق تو را هم نمیدهد بعد ببین احترام پدر و مادرش را میگذارد یا نه؟ اگر کسی را دیدید که خدمات پدر و مادر را نادیده میگیرد تو هم با او رفیق شوی و به او خدمت کنی خدمات تو را هم نمیدهد سوم اینکه ببین با رفقای قبلی چکار کرده است اگر به آنها خدمتی نکرده و حق آنها را نداده است مسلماً حق تو را هم نمیدهد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»