انقلاب، دستاوردها

موضوع: انقلاب، دستاوردها
تاریخ پخش: 74/06/02

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- یاد خدا دو گونه است
بیننده‌ها در آستانه هفته دولت بحث را می‌شنوند، یکی از دستوراتی که قرآن به ما داده مسأله ذکر و یاد است. مثالی از قبل توی ذهنم بود و می‌گفتم آن را بگویم، شخصی رفت زغال بخرد. گفت: زغال کیلویی چند، گفت دو رقم زغال داریم، زغال گران و ارزان، زغال یک نفری داریم و دو نفری، زغال یک نفری ارزان است، دو نفری گران است. مشتری گیج شد گفت چه می‌گویی، گفت زغال یک نفری زغالی است که وقتی روشنش می‌کنی و روشن شد و روی قلیون گذاشتند خودش تا آخر می‌سوزد این گران است. زغالی داریم دو نفری یعنی یکی باید قلیان بکشد یکی هم باید تندتند بادش بزند. یعنی یک لحظه بادش نزنی خاموش می‌شود. مردم هم گاهی وقتی روشن شدند، همیشه روشن هستند و بعضی‌ها اگر یک لحظه تذکر بهشون ندی، انسان فراموش کاِر، به همین خاطر هم خدا هِی گفته: صبح نماز، ظهر نماز، عصر نماز، شب نماز، این هی یادت نرود، مثل بچه‌ای شدی که وقتی عقبِ باباش می‌رود بابا هر دو قدم می‌گوید بیا، باز می‌رود چرخ و فلک می‌بیند می‌ایستد باز میگوید بیا، مثلاً یک آدامس و آلاسکا می‌بیند می‌ایستد باز می‌گوید بیا، یعنی این بچه‌های بازیگوش را دائماً بابا هی باید بهش بگوید بیا، بعضی انسانهای خوب غافل هستند و این توجه به نعمت‌ها مهم است. قرآن می‌گوید یادتان نرود، «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‌ ضَلالٍ مُبینٍ» (آل‌عمران/164) یاد نعمت‌ها در قرآن زیاد داریم، البته یاد نعمت‌ها مال آدمهای عادی است. خداوند توی قرآن به آدمهای عادی می‌گوید «وَ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ» (مائده/7)، یاد نعمت‌ها باشید به آدمهایی که یک کمی درجه‌شان بالاتر است می‌گوید «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ» (انفال/45) و به بچه‌ها می‌گویند بابا خوب است برای اینکه کفش خرید، شکلات خرید به بزرگ نمی‌گویند بابا خوب است برای اینکه کفش خرید و دوچرخه خرید. می گویند بابا خوب است برای اینکه بابا است.
خداوند در قرآن به یک سری گفته «وَ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ» و به یک سری گفته «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ»، کدِ اینها فرق می‌کند، کد «وَ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ» برای شکموهاست مال بچه‌ها ست که می‌گویند بابا کفش و لباس و… کد «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ» مال کلاسِ بالاتر است حالا ماه هر دوی آنها را می‌گوییم، چون پای تلویزیون افرادی هستند مثل من که باید و ذکر وانعمه الله باشد و افرادی هم هستند که «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ»، «وَ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ» یاد نعمت‌ها باشید.
چون هفته دولت است این یاد نعمت‌های خدا بحث خوبی است. البته نمی‌خواهم توجیه کنم، اگر کسی خلافی را دید و زیر سبیلی رد کرد نامرد است. اگر کسی گناهی را شنید و به آن گناه راضی بود شریک جرم است. اگر کسی نیم کیلو را یک کیلو گفت متملق است، تملق حرام، توجیه حرام، منتها آن مقداری که هست نگفتنش هم حسادت است. نامردی است که آدم یک سری چیزها را نگوید، نگفتنش هم نامردی است. یعنی ما چند تا گناه داریم باید حواسمان را جمع کنیم، گناه کتمان داریم، گاهی وقت‌ها آدم کتمان کند، حرام است. گناه تملق داریم که آدم نیم کیلو را بکند یک کیلو، آن هم گناه است، بین کتمان و تملق انصاف است، ما در مرز انصاف راه برویم،
2- یکی از فواید دین اسلام
در نماز می‌گوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) انصاف داشته باشیم نه مو را بگوییم طناب است و نه کتمان کنیم اصلاً هیچی به هیچی، خوب این بی انصافی است. قرآن می‌گوید و نهج البلاغه هم همین را می‌گوید حضرت در نهج البلاغه می‌گوید: مردم، حضرت امیر می‌گوید: یادتان رفت: «تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ» (نهج‌البلاغه، خطبه 26) آب آلوده می‌خوردید نان خشک یا چوب خشک می‌خوردید. بهداشت نداشتید در کل مکه یک با سواد نبود. یادتان رفت در کل جزیره العرب با سوادی نبود جز هفده نفر. یک زن با سواد پیدا کردند در طی 23 سالی که پیغمبر پیامبر بود. آوردنش، آهای آهای آهای… چه شده؟ یک زن پیدا شده که با سواد است. حالا پیغمبر هم چه قشنگ فرمودحالا که با سواد است بیا به زنهای من درس بده من نمی‌خواهم زن من بی سواد باشد یعنی معلم سر خانه گرفت که زن پیغمبر بی سواد نباشد. یک زن با سواد بود آن هم چقدر برایش اسفند و گوسفند دود کردند. امیرالمؤمنین در رعایتی می‌گوید پنج سال من بیشتر حکومت نکردم توی این پنج ساله برای هر کدام از شما آب آشامیدنی وسرپناه درست کردم یعنی حضرت امیر هم گاهی می‌گفت که چه کردم، نگویی کتمان است، زیادی بگویی: تملق است، عدالت خوب است، انصاف خوب است.
3- حکومت صالحان
ما یک مقداری در هفته دولت به یاد و گرامی داشت دو شهید عزیز باهنر و رجایی که مناسبت شهادتشان هفته دولت و خدمات دولت گفته می‌شود تا آن مقداری که لمس کرده‌ایم، بگوییم، حالا، قرآن یک وظیفه‌ای برای حکومت صالحین تنظیم کرده که حکومت اسلامی وظیفه‌اش چیست؟ می‌فرماید که «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ» (حج/41) اگر در زمین امکانات در اختیارشان گذاشتیم مردم مؤمن اگر قدرت پیدا می‌کنند چه می‌کنند. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ»، «أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ» دیگر چه می‌کنند «وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» این شرح وظایف است، باقی چیزها هم ظرف این هاست، پل ساختن و جاده این‌ها چیزهای خیلی مهمی است ولی این‌ها هم ظرف است برای آن چیزی‌های بالاتر یعنی آزمایشگاه و کلاس و دفتر و دبیر و خودکار و تخته سیاده و زنگ و برنامه همه برای این است که بچه درس بخواند، آنها همه مقدمه درس است، حالا یک سری کارهایی شده خوب بود: پنج تا شهر گازکشی بوده و حالا 200 تا شده است. خوب حالا می‌خواهیم چه کنیم. روستایی را آب آشامیدنی لوله کشی کرده بودند، وزیر کشور قبل را برده بودند برای افتتاح خوب جناب وزیر محترم هم راجع به آب بهداشتی و آب آشامیدنی و خدمات جمهوری اسلامی صحبت کرد. یکی از دوستانش، خود وزیر کشور برای من می‌گفت. می‌گفت یکی از دوستانم کنار من بود، می‌گفت، آقا اجازه بدهید دو دقیقه هم من صحبت کنم. گفتیم خوب شما هم دو دقیقه صحبت کن بعد از آنکه آقای وزیر صحبت کرد، آقای وزیر می‌گفت دوست من می‌گفت بگذار من صحبت کنم، گفتیم خوب. البته دوستش هم از رفقاش بود و از دوستان من، داماد شهید آیت الله مدنی، شهید محراب، امن دوست آن وزیر، گفت: مردم آب آشامیدنی شد، مبارک باشد حالا این رقمی وضو بگیرید، شیر را باز کرد. گفت ببینید وضوی درست این است غسل این است والسلام علیکم، گفت بابا آب آشامیدنی که… هم هست ما وقتی بعنوان وزیر آمدی آب آشامیدنی افتتاح کنی ضمن اینکه راجع به آب بهداشتی باید صحبت کنی باید دستهات را بالا کنی وضو هم بگیری بگویی وضو این است وگرنه آب آشامیدنی که… هست ما اصلاً هدفمان این است یعنی اگر سمینار و کنفراس و… نیروهای انتظامی و ارتش و سپاه و همه این‌ها جمع شدند برای چی، همه این‌ها مسئول امنیت شد، «أَمْناً»، قرآن می‌گوید، قرآن می‌گوید «مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‌» (نور/55) ما می‌خواهیم خوف را تبدیل به امن کنیم حالا امن که شد توی پارک بنشینیم آلاسکا نجوریم، می‌گویند نه، «یَعْبُدُونَنی‌»، یعنی حالا که امن شد یک کاری کن که عبادت باشد، البته عبادت فقط نماز نیست، تحصیل هم عبادت است، خدمت به مردم هم عبادت است، کار هم عبادت است، کشاورزی هم عبادت است. یعنی حالا که امن شد برو دنبال یک کاری که رنگ خدایی داشته باشد. یعنی امنیت ظرف است قبول است، این خدمات را باید نادیده نگیریم. واقعاً وضع شهرها بهتر شده است، این را اگر کسی نگوید کدام شهر است که پل و اتوبانش و کمربندیش، کدام شهر است که نظافتش و بهداشتش، کدام شهر است که کتابخانه‌هایش بیشتر نشده، کدام دبیرستانها آزمایشگاهش بیشتر نشده. اینها تملّق نیست، نگفتنش نمک به حرامی است، حالا، قرآن می‌گوید اینها برای چه درست شد «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ» حکومت را دست شما دادیم برای اقامه نماز برای اقامه نماز یعنی چه، همین کاری که دارد می‌شود با سرعت باید بشود ما در کشور امام زمان(ع) یک تارک الصلوه نباید داشته باشیم.
4- خوبی را تشویق کنیم
بعضی‌ها بلد نیستند ما باید نوار کاست داشته باشیم، بهش بدهیم، یکی از برادرها یی که توی عقیدتی سیاسی بود یک حرف قشنگی زد حالا نمی‌دانم خودش به خاطر اینکه توی نیروی زمینی بود این کار را کرده بود یا نه. برنامه اصلاً از طرف نیروهای مسلّح است. این آقا می‌گفت من که مسئوول این حرکت هستم در نیروهای زمینی برای هر سربازی یک کارت درست کردیم، توی پوشش است، روز ورود می‌پرسیم این سربازی که از فلان منطقه آمده، وضع نمازش چطور است، تیراندازی یادش بدهید، خوب اتریش هم یاد می‌دهد تمام فوت و فن‌ها را کشورهای دیگر هم یاد می‌دهند، هنر ما این است که تمام این‌ها را یاد بدهیم یک چیزی هم اضافه‌تر و اضافه ترش این است یک کارت برای نماز می‌گذاریم، آقا جان شما نمازت درست است، آفرین، آقا جان شما نمازت یک غلط دارد، شما نمازت 3 تا غلط دارد، شما نمازت درست است در وضو یک گیر داری. می‌گفت گیرهایش را می‌گذاریم بیرونش. می‌گوییم تا این گیرها درست نشود پایان خدمت بهت نمی‌دهیم، منتها هر چی زودتر درست کنی تشویقی می‌گیری. می‌گفت هر سربازی که یک حمد و سوره درست بخواند یک روز تشویقی بهش مرخصی می‌دهیم، بعد یکی نمازش خوبه چند نفر را به او می‌دهیم، می‌گوییم آقا این ده نفر را به تو می‌دهیم. درستشون کن، ده روز مرخصی، می‌گفت از اهرم مرخصی و اینها می‌دانند که این هم جزء کارش است این هم رویش است، یک قصه بگویم: می گویند یک آقایی محرم برای ده شب دعوتش کردند. خوب ده شب سخنرانی کرد، شب عاشورا گفتند فردا تعزیه است باید امام حسین بشوی گفت بابا من بلد نیستم، گفتند نه این با منبر با هم است. هر کس ده شب منبربرود روز عاشورا توی تعزیه باید امام حسین بشود، گفت خیلی خوب. گفت بعد آنجا لشکر عمر سعد، سنگ بارانت می‌کنند و یک سنگ هم به پیشانی‌ات می‌خورد، گفت: آخ، گفت: این هم رویش است یعنی این، گفت بعد شما از اسب می‌افتی، اسب‌ها از روی بدنت می‌گذرند، گفت: آخ گفت: این هم رویش است، یعنی هر کس اینجا ده روز منبر می‌رود، این که ده روز سخنرانی کند این که کاری ندارد.
این طور نیست که دو سال همه رقم آموزش ببینی یک سرباز جوان آموزش اجباری جایز است: بسم الله الرحمن الرحیم، بله، نماز هم اجباری است، بله، بعد که یاد گرفت می‌خواهد بخواند، می‌خواهد نخواند، ما ضامن خواندنش نیستیم، خواندن باید برای خدا باشد با زور کسی را ببری نماز بخواند، نمازش باطل است، چون آن باید با عشق باشد.
یکی از برادرهایی که مسئوول خریدن گندم است، تعاونی روستا، گفت آقا کیلویی 33 تومان می‌خواهیم بخریم. کیلویی 30 تومان می‌خریم، 3 تومانش را به قصد زکات بر می‌داریم، گفتم نه، 3 تومان را به قصد زکات باید داد اگر ازش بگیری که زکات نیست. از بالا اگر پرید برایش کف می‌زنیم، هلش دادیم که کف ندارد. هر بشکه‌ای را هلش بدهند می‌افتاد.
5- فرق زکات با مالیات
زکات عبادت است و عبادت قصد غربت می‌خواهد و آدم باید خودش بدهد. این که خوب هنر نیست ما باید برسیم به جایی صف مجله را پول بدهیم بخریم، از حقوقمان کم می‌کنی می‌گویند زورکی فایده ندارد، کتاب را باید خرید و خواند اگر عاشق علم نیست ولش کن یا آنقدر برایش بگو تا عاشق‌اش بکنی. چرا؟ عاشق علم نیستی؟ یک کشاورز روی زمین کار می‌کند از زمین انگور برداشت می‌کند. تو نمی‌خواهی هفته‌ای یک ساعت روی مغز خودت کار بکنی 4 تا اطلاعات کسب کنی چرا باید مجله بدهی. یعنی واقعاً مجله را طوری طراحی کنیم که هم مطالب شیرین باشد هم محتوا داشته باشد. هم بگوییم چرا روی مغز خودت کار نمی‌کنی و شرمنده‌اش بکنیم و گاهی وقت‌ها باید شرمنده کنیم، یک استاندار کار خیلی قشنگی کرده. حالا نمی‌گویم کدام استان است، آبروریزی است. از همه اداره‌های کل فیلم گرفته مثلاً سازمان آب، سازمان غله، بهزیستی، بهداری، اداره کل، کجا، اداره کل کجا از همه فیلم گرفته بعد استاندارها هر چند مدتی یک بار مدیر کل‌ها و روسای سازمان‌ها را دعوت می‌کنند به نام شورای اجتماعی اداری. بعد آخرش آقای استاندار گفته ضمناً یک فیلم است که می‌خواهیم ببینیم فیلم را آوردند. سازمان فلان، پرسنل 234 نفر، عدد نمازخوان‌ها در نمازخانه 27 نفر، اداره کل فلان، پرسنل چقدر است، نمازخانه چقدر است، آقا به قدری این مدیر کل‌ها خجالت کشیدند گفتند مقصر تو هستی.
قرآن می‌گوید حکومت اسلام، «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ» (حج/41) هر مدیر کلی که برای استخر پرسنل، بیمه پرسنل، بهداشت پرسنل، لباسشان و خوراکشون، حقوقشان برای همه کارها، جلسه داشته اما یک جلسه نداشته برای این که بابا توی این پرسنل من 4، 5 نفر هستند که نماز بلد نیستند، یا نسبت به نماز کاهل هستند بیائید ببینیم که اینها را چطور هدایت کنیم اگر واقعاً تا به حال رئیس برای نماز نشسته فکر کند این رئیس به درد جمهوری اسلامی نمی‌خورد، چون قرآن می‌گوید، مسئول جمهوری اسلامی کسی است که همین که پشت میز نشست، اول به فکر نماز باشد، به فکر نماز باشد، تولید هم بالا می‌رود، بابا اگر آدم بنده خدا شد. خوب کار می‌کند، تمام دزدها آنهایی هستند که از خدا جدا شدند. هر چی به خدا بچسبد برای اداره شما هم، یک آدم امین، یک آدمی که از جهنم می‌ترسد از خدا پروا دارد، توی تشکیلات هم حواسش را جمع می‌کند، می‌گوید حالا رئیس نفهمد، خدای رئیس که هستش، این به نفع خود شماست. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ»، دست شعرا درد نکند انصافاً خیلی شعر توی این سال‌ها برای نماز گفتند.
6- قدردانی از نیکوکاران
تعمیر مساجد مخروبه، از کارهای ایمان است. یکی از امام جمعه‌ها، می‌داند امام‌های جمعه سالی یک اجلاس دارند. به قول امروزی‌ها سمینار، امسال به دو تا از امام جمعه‌ها تشویقی دادند، یعنی توی این 400 تا امام جمعه، دوتاشان خیلی گل کرد. یکی از اینها کارش این بود که گل کرده بود یعنی چند تا کار داشت. یکی این بود که می‌گفت من توی شهرم امام جمعه هستم. می‌روم می‌بینم مسجد خرابه کجاست، مردم را برمی‌دارند و توی مسجد خرابه گونی می‌اندازند، نماز می‌خواندند همسایه‌ها می‌گویند امام جمعه آمده، مردم می‌آیند، پا می‌شوند مسجد را جارو می‌کنند بعد پول جمع می‌کنند موزاییک می‌کنند، آنقدر آنجا نماز می‌خوانند تا آنجا آب و برق و تمیز شود. بعد آنجا یک طلبه نسب می‌کنیم می‌رویم یک مسجد دیگر. می‌گفت از وقتی که من امام جمعه شدم همه مسجدهای خرابه را آباد کردم، خوب این مهم است. هنر این است که یک پولدار دخترانش را بدهد به چهار تا بچه فقیر، که بچه فقیرها هم مثل مسجد خرابه احیا شوند و گرنه پولدار به پولدار که خیلی زحمت نکشیدی و هنر نیست، احیای دخترهای فقیر و احیای پسرهای فقیر.
باز از یکی از علماء یک خاطره شیرین بگویم: در میانه، یک عالمی بود خدا رحمتش کند. ایشان می‌گفت بابا این جا زباله نریزید، هر چی می‌گفت این جا محل مسکونی است زباله نریزید مردم گوش نمی‌دادند. مریض شد وصیت کرد که اگر من مردم وسط زباله‌ها مرا دفن کنید، بعد هم که مرد دیدند بله وصیت کرده، خلاصه آقا را وسط زباله‌ها دفن کردند زباله‌ها را برداشتند، فوری خاکش را عوض کردند و آنجا را سنگ مرمر کردند و بالاخره محل مسکونی از زباله پاک شد، گفت من با زنده بودنم نتوانستم مردم را اصلاح کنم بلکه با مردنم.
گاهی وقت‌ها آدم زنده بودنش حریف نمی‌شود مگر بلکه مرگ یک اثری بکند، یک کسی یک کفن آورد پهلوی من که امضاء کنم، آخر یک حدیث داریم که اگر چهل مومن به کفن بنویسند که ایشان آدم خوبی است، خدا هم اگر بداند که این مجرم است خدا هم که می‌داند این چه کاره است ولی به خاطر اینکه ایشان چهل تا مومن امضاء کردند، خدا آبرو و حیثیت مومن را می‌خرد.
یکی آمد گفت امضا کن، گفتم ولله که من از اهل مومن‌ها نیستم ولی خوب چشم، بعد وقتی که امضاء می‌کردم یک جوکی برایش گفتم امضای ما تو بانک‌های دنیا اعتبار ندارد بلکه تو عالم قبر اعتبار داشته باشد، حالا این آقا، در دنیا که می‌گفت من زنده بودنم که نتوانستم بگویم بابا زباله نریزید حالابا مردنم توانستم.
7- برای احیای فرهنگ دینی از بچه‌ها شروع کنیم
تعمیر مساجد مخروبه، «أَقامُوا الصَّلاهَ»، احیای فرهنگ اذان، چه اشکالی دارد توی همه پادگان‌ها، بچه‌های خوش صدا را ما تشویق به اذان گفتن کنیم توی مدارس همین طور، یک حرکتی را مدیر کل صدا وسیما کرده، تو استانش اعلام کرد، هر محصلی خوب اذان بگوید، می‌آوریمش توی تلویزیون، اذان بگوید. آقا بچه‌های خوش صدا افتادند توی رقابت، حدود هزار محصل خوش صدا توی آن استان پیدا شد که اذان بگوید. فقط یک مدیر کل می‌خواهد که این استعدادها را کشف کند. ما این ماشینی که که سوارش می‌شویم پنج تا کار روی آن شده است. این پنج تا کار باید برای آدم‌ها بشود. 1- معدن کشف شود، کشف معدن. 2- استخراج معدن، 3- بعد ذوب معدن، 4- قطعه سازی، 5- مونتاژ. این پنج تا کار می‌شود ماشین، کشف، استخراج، ذوب، قطعه سازی، مونتاژ، این پنج تا کار را باید روی آدم‌ها بکنیم کشف استعدادها، آدم‌های خوش صدا، آدم‌های خوش خط، آدم‌های نابغه. الان وقتی دختر ما پسر ما در ریاضی در کره زمین، نفر اول می‌شود. کشف نشده بود. کشف آنها که در مسابقات جهانی چهره می‌شوند، کشف آن قاری که در حفظ و قرائت قرآن در چهل تا کشور نفر اول شد کشف این‌ها، بعد استخراج این‌ها. این‌ها را از خانه‌ها بکشیم بیرون، بعد ذوب کنیم اینهارو، بعد اگر فکر آلوده‌ای از رفیقش از خانه‌اش دارد، بازسازی فکری بشود. بعد قطعه سازی یعنی خودسازی، بعد این قطعات ساخته شده به هم مونتاژ می‌شوند، می‌شوند یک جامعه الهی، کشف نیروها، استخراج نیروها، ذوب نیروها، قطعه سازی و بعد هم قطعات ساخته شده به هم مونتاژ بشوند تا بشود یک جامعه اسلامی. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ» شناسایی تارک الصلوه‌ها، این وظیفه من است آقا، وزارت فلان، هفته دولت است، وزیر می‌آید در تلویزیون می‌گوید ما به همه خانه‌ها، مثلاً امکانات چی دادیم، مثلاً به همه جاده‌ها، خانه‌ها، در همه جاده‌ها شما اتوبان کشدید و بزرگترین، پروژه دنیا را شما افتتاح کردید دستتان درد نکنداین راه قطار بندرعباس خیلی مهم است. اما خوب کنار «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ» من یادم نمی‌رود که وزیر راه مدیر کل‌هایش را دعوت کرد. فرمود هر کجا ما جاده می‌سازیم در گلوگاه‌ها باید یک نمازخانه هم بسازیم.
امسال جناب آقای هاشمی رفسنجانی خیلی کار قشنگی کرد دستور داد به وزیر نفت که در کنار هر پمپ بنزینی که توی بیابان است باید یک اتاق کوچک به قصد مسجد ساخته بشود. بالاخره وقتی پیاده می‌شوی گازوئیل می‌خواهی هست، نفت می‌خواهی هست، بنزین می‌خواهی هست، پیپسی می‌خواهی هست، کوکا هست، بیسکویت هست، نماز نیست، بابا این‌ها که اتریش هم بود. ما کنار پمپ بنزینمان باید نمازخانه باشد. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ» ببین آقا ما یادمون نرود مسأله اصلی را هدف اصلی یاد خداست. اگر آسفالت می‌کنند برای این است که زود به هدف الهی برسیم، اگر کتابخانه هست برای اینکه درس بخوانیم، خوب آقای مدیر کل، آقای استاندار، آقای وزیر، شما دستت درد نکند، انصافاً خوب کار کردید، عرض کردم هر که نگوید این‌ها کار کردند.
8- نیمه خالی لیوان را نبینیم
رفیق داشتم، زمان رژیم قدیم، آدم خوبی بود. بعد گفتند توی انقلاب، ضد انقلابی شده. گفتیم اِ این رفیق ما بود یک بار رفتیم خانشان، گفتیم چته، شروع کرد آقا این را زدند، این را گرفتند، این جا را مصادره کردند، آنجا رشوه گرفتند، او را بیخود عزل کردند، او را بیخود نسب کردند، گفتم خوب این‌ها را بنویس. گفت تو چه می‌کنی؟ گفتم الان حل می‌کنم، او خیال کرد یک کسی هستیم الان مشکلات مملکت را حل می‌کنیم نوشت و گفتم این 22 تا که بیشتر نیست گفتم تو 22 تا می‌دانی نصفش هم تو یادت رفته پس 42 تا، گفتم من هم دو برابر تو می‌دانم می‌شود 88 تا، بابا درجمهوری اسلامی 88 تا دست گل آب داده شد اما کارهای خوبش را هم بگذار بشمارم، آن وقت من شروع کردم کارهای خوب را شمردن، گفتم یک جمع و تفریق کن، یک کم هم انصاف داشته باش، بدی‌ها را بشمار، خوبی‌ها را هم بشمار بعد جمع و تفریق کن، ببین آقا، خداوند وقتی می‌خواهد انسان را خلق کند، فرشته‌ها گفتند بابا از خیرش بگذر نمی‌خواهد این انسان را خلق کنی، «أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره/30)، این در زمین فساد می‌کند، خونریزی می‌کند، فرشته‌ها هم مثل آدم‌هایی که نق می‌زنند، برای خدا نق زدند، خدا گفت «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»، آخر من یک چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید، اگر این جا کار بد شد، کار خوب هم هست. شما چرا یک شب که سحری نمی‌خوری، می‌گویی فهمیدی چی شد؟ ما دیشب سحری نخوردیم، خوب یک بار بگو خوب فهمیدی چی شد ما 28 شب سحری خوردیم، آخر بی انصاف تو 28 شب را خوردی نمی‌گویی. آن یک شب که نمی‌خوری می‌گویی فهمیدی چی شد؟ ما سحری نخوردیم، گیر ما همین است. حتی چاق ها وقتی می‌خواهند لاغر شوند. نمی‌گویند: چی نخورند که لاغر شوند؟ می‌گویند چی بخوریم که لاغر شویم؟ باز می‌خواهد بخورد. حالا نگویید قرائتی خودش هم چاق است. راست می‌گویید، بنده هم چاق هستم، بله به یک کسی گفتند اینقدر برنج نخور چاق می‌شوی گفت چاقی چه ضرری دارد این‌ها که زیر تابوت هستند فحش خواهند داد اگر منم که هر چی می‌خواهند بگویند.
9- مصلحت جامعه مهمتر از فرد است
ببین آقاجان انصاف این است که ما باید همه را نگاه کنیم آقا شهرداری من را جریمه کرده، خیلی خوب تو را جریمه کرده شهر را آباد کرده، ضربه به تو خورد اما شهر آباد شد، عمومی نگاه کنید البته نمی‌خواهم بگویم همه کارهای شهردار درست است، من ضامن نیستم، هر کاریش خوب الحمدالله هر کاریش بد استغفرالله، ولی انصافش این است که کسی جریمه شهرداری را ببیند اما خدماتش را نبیند این کتمان است، این بی انصافی است. مالیات گرفتن را ببیند، خدمات را نبیند، آخر ببینید این‌ها یک چیزهایی است که خوب اگر خواسته باشی حساب کنی، امام هم باید پاریس بماند نباید بیاید ایران چون وقتی که امام وارد شد استقبال چند میلیونی، پنج شش تا بچه هم آن شب گم شد. حالا مادر بچه بگوید کاش که امام نمی‌آمد، به خاطر این که بچه من گم شده. یک مصلحت عمومی را فدای بچه تو کند؟ خوب اینکه، اصلاً وجود ارتش چیست؟ ارتش می‌گوید: من لب مرز فدا می‌شوم که مملکت امن باشد، این فرد فدای امت می‌شود و دین ما همین است که فرد فدای امت می‌شود، برای همین گفتند که شب جمعه پیاز نخور برای اینکه بوی پیاز تا فردا جمعه می‌ماند و اگر خواسته باشی بروی نماز جمعه بوی پیاز از دهانت بیرون می‌آید پس از شب جمعه پیاز نخور، نگو آقا پیاز ویتامین دارد، مصلحت عموم این است که بوی پیاز از دهان شما نیاید. مصلحت عموم مهم‌تر از ویتامین فرد است.
همیشه اگر برخورد شد بین فرد و جامعه، فرد باید فدای جامعه بشود اگر این طور نباشد اصلا نباید بارندگی بشود چون بارندگی که می‌شود خیر است، باران خیر است، رود خیر است، نهرها خیر است، آب‌ها خیر است، کشاورزی هم خیر است، همه این‌ها خیر است، اما در وسط خیرها لانه یک مورچه هم خراب می‌شود مورچه بیاید بگوید مرگ بر خورشید با تابشش، مرگ بر ابر با بارانش، مرگ بر زمین با جاذبه‌اش، ضد انقلاب‌ها این طور می‌گویند. به ابر و باد و مه و خورشید و فلک می‌گویی چرا آب رفت، می‌گوییم مورچه جان بیا، بابا لونه تو خراب شد اما آبیاری خوب است، کشاورزی خوب است خورشید خوب است
ما اگر ببینیم یک خیابان به مسجد می‌خورد با نظر ولی امر حق مسجد را هم خراب می‌کنیم، چون این مسجد مصلحت مردم محله است اما اگر این جا یک اتوبان باز بشود این جا مصلحت مردم شهر است، مصلحت یک شهر ترجیح دارد به مصلحت محله، خوب اگر این طور باشد هیچ کسی نباید کشیک بدهد برای این که خوب کشیک می‌خواهد برود بخوابد کنار زن و بچه‌اش، می‌گوئیم آقا جامعه شب‌ها مریض می‌شوند باید در بیمارستان پزشک باشد، توی جاده‌ها باید پلیس باشد، لب مرز باید نیرو باشد، فرد می‌سوزد برای اینکه جامعه راحت باشد…
دی ما همین است آقایانی که نق می‌زنند قضاوتشان مثل قضاوت مورچه است، چون آب رفته و لانه او خراب شده، ابر و باد و مه وخورشید را زیر سئوال می‌برد.
10- جاهل داریم اما مغرض نداریم
انصاف این است که ما باید معنویت را فراموش نکنیم، کنار پل‌ها، کنار جاده‌ها، تارک الصلوه را بنشانیم و با آنها حرف بزنیم آنها لجباز نیستند بسیاری آدم داریم که نماز نمی‌خواند اما آدم بدی هم نیست. باهاش حرف بزنی می‌خواند، من خودم آنقدر با آدم‌های تارک الصلوه حرف زدم و نمازخوان شدند، گفت آقا کسی که به من نگفته بود، لجباز کم داریم، شاید 2% در جمهوری اسلامی لجباز داشته باشیم، اما بی‌تفاوت داریم، باهاشان حرف بزنی، منطقی حرف بزنی گوش می‌دهند. خلاصه‌اش کنیم کنار رودها، پل‌ها و روخانه‌ها انرژی اتمی و نمی‌دانم پتروشیمی و… نماز را بهش برسیم. زکات هم بهش برسیم، امر به معروف و نهی از منکر جلوی فساد هم باید گرفته شود خانواده شهدا می‌بینند بچه‌شان شهید شد، وضع بی‌حجاب بد است غصه می‌خورد. اینها را باید با یک برنامه ریزی جلوی فساد را گرفت. خوب‌ها را باید تشویق کرد. کارگر خوب ارتشی خوب، آخوندی خوب، بالاخره آن روحانی که در طول سال صبح‌های تاریک، اول صبح مسجد می‌رود باید حساب آن روحانی با روحانی‌ای که فقط شب‌ها مسجد می‌رود، درطول سال مسجد صبح‌ها درش بسته است خوب باید وقتی می‌روند مکه باید آن روحانی را ببرند که صبح‌ها در مسجدش باز است، یک آخوند خوب یک ارتشی خوب، البته همه خوب هستند.
امر به معروف یکی این است که الگوسازی کنیم این کارگرنمونه، این کشاورز نمونه، این محصل نمونه، خوبی‌ها را تشویق کنیم. جلوی مفاسد را بگیریم در کنار انرژی اتمی و پل و درمانگاه و آمار در کنار این آمارهایی که دولت می‌دهند باید به این‌ها هم رسیدگی کرد و گرنه به همه خانه‌ها تلفن بدهیم ولی تارک الصلوه داشته باشیم، روز قیامت گیر هستیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment