موضوع: انفاق در قرآن – 1
تاریخ پخش: 74/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
در ماه رمضان هر جلسه راجع به یک موضوع بحث کردیم. این جلسه موضوع بحث ما پول خرج کردن است. تلویزیون را خاموش نکنید. نگویید: ما که پول نداریم، این بحث به درد ما نمیخورد. به بحث امروز خیلی دقت کنید.
1- انواع انفاق
قرآن میگوید: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ» (بقره/3) یعنی هرچه به تو دادیم. به یک کسی زور داده است. به یک کسی پول داده است. به یک کسی آبرو داده است. به هرکس یک چیزی داده است. بخشی از آن چیزهایی را که خدا به شما داده است، در راه خدا بدهید. در قرآن راجع به انفاق آیه زیاد است. «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» (بقره/261) مثل کسانی که پولشان را در راه خدا خرج میکنند، مثل کشاورزی است که دانهای را بکارد. از این یک دانه «أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» هفتاد خوشه بیرون میآید «فی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ» در هر خوشه صد دانه است. کسی که در راه خدا پول خرج میکند، مثل این است که دانهای را بکارد و هفتاد خوشه بدهد. هر خوشهای هم صد دانه دارد. «وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» مقدار عوض مربوط به شرایط است. یک وقت انسان یک لیوان آب دست کسی میدهد. این یک اجر است. یک وقت هم میرود و از بیرون آب میآورد. این هم یک اجر است. کسی که قنات و چاه میکند ولوله کشی میکند، او هم یک اجر میبرد. یک موقع کسی پول ندارد و از مردم پول میگیرد ولوله کشی میکند. این هم یک اجر برده است. یعنی هرچه کار سختتر باشد، اجرش هم بیشتر است. خلاصه انفاق بیش از هفتصد برابر اجر دارد. حالا معلوم شد آنهایی که پولشان را خیر میکنند، برنده هستند یا آنهایی که در راه خدا میدهند.
2- با خدا معامله کنیم تا ضرر نکنیم
آدم بخیل کلاه سرش میرود. چون یک تومان را نگه داشته است و هیچ سودی نکرده است. ولی آدم سخاوتمند یک تومان میدهد و هفتصدتومان برایش مینویسند. پس برنده همشه افراد سخاوتمند هستند. «الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره/262)، این آیه میگوید: «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» اهداف انفاق خیلی فرق میکند. سخاوت چند هدف دارد. موضوع بحثمان انفاق است. بعضی از اهداف مثبت و بعضی از اهداف منفی هستند. اهداف مثبت این است که «الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ» در راه خدا و برای خداوند باشد. وقتی برای خداوند میدهد، دیگر کار ندارد که طرف فهمید یا نفهمید. تشکر کرد یا تشکر نکرد.
عید قربان بود. یک کسی به خانهی ما تلفن کرد. گفت: آقا یک گوسفند داریم که برای قربانی است. دعای قربانی کردن چیست؟ گفتم: این است که گوشت کبابیاش را در یخچال برای خودت نگذاری. اگر قربانی میکنی همه را مساوی تقسیم کن. قربانی یعنی قربته الی الله! یعنی من برای خدا میدهم. این قربانی که برای خدا نشد. فقط خورده حسابهای خودت را تصفیه کردی. قربانی باید «فی سَبیلِ اللَّهِ» باشد. یعنی فقط برای خدا باشد. این خیلی مهم است. «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265) انفاق برای رشد و خودسازی است. آدم که انفاق نمیکند، اسیراست. قرآن میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (توبه/103) پیغمبر از مردم زکات بگیر. «تُطَهِّرُهُمْ» مردم را پاک کن. آدمی که به مال چسبیده است، آلوده است. وقتی مال را از او بگیرند، پاک میشود. وابستگی به مادیات یک نوع آلودگی است. قرآن آیاتی دارد که خیلی تند میگوید: «أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَه» (توبه/38) تو به دنیا راضی شدی. تو را با یک آلاسکا گول زدند. میگوید: بشر تو خلیفهی خدا بودی. روح خدا در تو بود. «کَرَّمْنا و فَضَّلْناهُمْ» (اسراء/70) کرامت و فضیلت داشتی. به دنیا راضی شدی. میگوید: «رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا» (یونس/7) اینها عجب آدمهای سادهای هستند. به همین دنیا راضی شدند. میگوید: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض» (اعراف/176) چقدر به زمین چسبیدی.
3- چرا باید انفاق کنیم؟
ما یازده آمپول در قرآن پیدا کردیم که خداوند این آمپولها را به بدن آدمهای خسیس میزند. بلکه از اینها پول بیرون بیاید. میگوید: تو بزرگ هستی. تو خلیفهی خدا هستی. تو از فرشته بهتر هستی. ملائکه به تو سجده کردند. در آیاتی که کمال انسان را میگوید، وقتی میگوید: تو ارزش داری. یعنی زشت است که به دنیا بچسبی. این دنیا کوچک است و چیزی نیست. «مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ» (نساء/77) یک جا میگوید: که به تو هفتصد برابر میدهد. یک جا میگوید: اگر ندهی آتش میگیری.
یکی از وزرا برای من تعریف میکرد و میگفت: که من به دیدن یک جانباز رفته بودم. رفتم تا آن جانباز را ببوسم. جانباز گفت: آقای وزیر این شیشهی عطرت را به من بده. گفتم: این عطر هدیه است. من یک شیشه عطر برایت میخرم. گفت: اگر میخواهی بدهی همین را بده. او اصرار کرد من هم اصرار کردم. من عطر را به او ندادم. خداحافظی کردیم و رفتیم. من خواستم که به دستشویی بروم. شیشهی عطر در چاه دستشویی افتاد. جناب وزیر میگفت: من خیلی دلم سوخت و خیلی ناراحت شدم که چرا آن عطر را در راه خداوند ندادم.
خدا میگوید: اگر ندهی آتش میزنم. قرآن میگوید: کسانی که در راه خدا پول ندادند، پول هایشان نابود شد. قارون خودش و پولهایش به گل فرو رفت. میگوید: اگر ندهی تو را در آخرت میسوزانم و عذابت میدهم.
آیاتی داریم که میگوید: روز قیامت فلز را داغ میکنند و به پیشانی و پهلو میزنند و میگویند: «هذا ما کَنَزْتُمْ» (توبه/35) این همان کنزت است. این همان پولهایی است که مخفی کرده بودی. اینها همان آمپولها هستند.
یک آقا روی منبر صحبت میکرد. دید زیر منبرش سر و صدا میآید. همانطور که سخنرانی میکرد دید دو نفر زیر منبر او هستند و دارند شوخی میکنند. او هم میخواست که سخنرانی خود را حفظ کند و هم میخواست بگوید: چرا این زیر شوخی میکنید؟ مشت میزد و میگفت: مگر غیرت ندارید. مگر وجدان ندارید و همینطور سخنرانی میکرد. یکی از اینها گفت: آقا ما همه چیز داریم اما جا نداریم. «یَتیماً ذا مَقْرَبَهٍ» (بلد/15) این یتیم فامیل تو است. وجدان نداری. عید که میشود برای بچههای خودت لباس میخری اما برای بچههای مردم هیچ کاری نمیکنی. نمیخواهید شادیهای خودتان را تقسیم کنید. دولت گندم را گران میخرد. یعنی هرچه سود شما بهتر میشود، وضع شما بهتر میشود. آیا نمیخواهید زکات بدهید؟ «أَوْ مِسْکیناً ذا مَقرَبَهٍ» (بلد/16) مقربه به معنی فامیل است. فامیل تو روی خاک نشسته است و تو روی موکت نشستهای. روی موکت قالی انداختی. روی قالی پتو انداختی ولی او یک موکت هم ندارد. او روی خاک نشسته است. وجدان نداری. یک جا میگوید: دیگران دادند، تو چرا عقب ماندی؟ میگوید: دیگران با اینکه نیاز داشتند، دادند. تو چرا از قافله عقب ماندی؟ همه رفتند و تو ماندی. یک اتاق کوچک دارد اما تا به حال سه بار افطاری داده است. تو چند اتاق بزرگ داری اما به یک گرسنه غذا ندادهای. این اتاق بزرگ را برای چه میخواهی؟ مردم یک پیکان دارند اما سر راه خود چهار نفر را هم سوار میکنند. تو با این ماشین قشنگی که داری یک نفر را هم در راه سوار نمیکنی. چرا از دیگران عقب ماندهای؟ او صدتومان دارد، ده تومان میدهد. تو ده هزار تومان داری اما صد تومان نمیدهی. تو بزرگ هستی. از دنیا دل بکن. دنیا کوچک است آن را رها کن. اگر ندهی مالت میسوزد. در آخرت تو را داغ میکنند. دین نداری، وجدان هم نداری. اینها همه آمپولهایی است که خدا به آدم میزند بلکه تکان بخورد.
4- فواید انفاق
یکی از اهداف مقدس رشد است و دیگری خدا. یکی هم برای پر کردن خلع در جامعه است. در دعای ماه شعبان داریم: «وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ مِمَّا وَسِعَتْ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ» (مصباحالمتهجد/ ص828) خدایا به من توفیق بده تا با آنهایی که ندارند بخورم. بعضیها که پول خرج میکنند، میخواهند دوست بگیرند. «لانّ الإنسان عبید الإحسان» (بحارالأنوار/ ج71/ ص117) افرادی پول میدهند تا برده بخرند. خوب چرا پول نمیدهند تا آدم آزاد بخرند؟ یعنی اگر یک مهمانی بدهند، آدمهای آزاد بردهی او میشوند. انسان اسیر محبت است.
قصهی خانم بی حجاب را برایتان بگویم. یک نفر میگفت: در ماشین خط بغداد نشسته بودم. یک پیرمرد ریش سفید این ماجرا را برای من نقل کرد. این پیرمرد حدود هشتاد سالش بود. میگفت: یک زن بسیار بد حجابی آمد و کنار من نشست. من دیدم با این ریش سفید، کنار این خانم نشستهام و این ظاهر زشتی دارد. جمعیت زیادی در اتوبوس بود. خواستم بلند شوم اما نمیشد. من برای اینکه یک نهی از منکر عملی بکنم، چند سانتی کتفم را تکان دادم. شاگرد راننده آمد بلیط ها را بگیرد. من وقتی خواستم بلیط بدهم، شاگرد گفت: خانم بلیط شما را حساب کرده است. گفتم: خانم ببخشید. گفت: اختیار دارید. شما پدر روحانی ما هستید. احترام شما بر ما واجب است. خلاصه ما درست سرجای خود نشستیم.
ما آدمها میتوانیم با محبت، با وام دادن خیلیها را جذب کنیم. هنر جذب ما ضعیف است. مردم همه بد نیستند. لاابالی زیاد داریم اما لجباز خیلی کم داریم. بعضیها برای دوست گرفتن پول خرج میکنند. بعضی برای رفع کینه پول خرج میکنند. «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ» (توبه/60) گاهی برای اصلاح ذات البین است. میخواهیم آشتی کنیم پول خرج میکنیم. اینها هدفهای مقدس پول است.
گاهی میگویند: فلانی اصلا پول نمیدهد. یک کسی در مشهد بود که جان به ملک الموت نمیداد. یعنی اصلا شام نمیداد. یک روز دوستانش گفتند: امروز میرویم در خانهی او مینشینیم. او ما را از خانهاش بیرون نمیکند. با این کار یک شام هم از او میگیریم. همهی رفقا یک روز دسته جمعی به خانهاش رفتند و سلام کردند و نشستند. وقتی او آمد، نگاهی کرد و فوری به کلانتری رفت و به رئیس نیروی انتظامی گفت. دستبند آوردند و همهی مهمانها را با دستبند بردند. او به خانهی یکی از آقایانی که با دستگاه رابطه داشت، رفت و گفت: آقا یک عده میخواستند از من شام بگیرند. من به رئیس کلانتری گفتم تا به اینها دستبند بزند. آنها میخواستند تک بزنند، من پاتک زدم. حالا بگویید: من اینها را آزاد کنم؟ یعنی هم اینها را گیر انداخت و هم رفت از بند آزادشان کرد.
5- انفاق برای غیر خدا مذموم است
اگر فلانی معروف به این است که خمس نمیدهد، زکات نمیدهد، لازم است که یک نفر علنی بگوید: من خمس میدهم. اینها هدفهای مقدس است.
هدفهای نامقدس را هم بگویم. چشم و هم چشمی از هدفهای نامقدس است. یک نفر شتری کشته بود. با گوشت آن آبگوشتی درست کرد. همینطور دیگهای بزرگ آبگوشت را به مردم میداد. رئیس یکی از قبیلهها گفت: پس ما هم دو شتر میکشیم. همینطور با هم چشم و هم چشمی کردند تا اینکه به صد شتر رسید. حضرت علی(ع) فرمود: تمام این گوشتها را در بیابان بریزید تا شغالها بخورند. کباب و آبگوشتی که از روی چشم و هم چشمی باشد، خوردن ندارد. گاهی برای قهرمان شدن، خودنمایی، کسب شهرت شام میدهند. گاهی برای کلاهبرداری شام میدهند. گاهی جنایت کرده و حق السکوت میدهد. میخواهد بر روی کار خود سرپوش بگذارد. به دیگران یک چیزی میدهد که دم خود را داخل بگذارد. گاهی هم برای اینکه پستی بگیرد، میخواهد نظر مردم را جلب کند. پول دادن هدفهای مثبت و منفی دارد.
قرآن میگوید: اگر پول دادید «فی سَبیلِ اللَّهِ» باشد. اگر پول میدهید برای خدا بدهید. «الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره/262) اگر پول دادید، منت نگذارید. اصولاً هر خوبی آفتی دارد. آفت عزت تکبر است. امام در دعای مکارم الاخلاق میگوید: خدایا به من عزت بده. «وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ» (صحیفه سجادیه/ دعاى 20) عزت میخواهم اما آفتش را نمیخواهم. «وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ» اخلاقم خوب بشود اما بر کسی افتخار نکنم. «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ» به جامعه خدمت کنم و بر کسی منت نگذارم. اگر آدم منت بگذارد و بگوید: من بودم که به تو وام دادم. من تو را داماد کردم. من تو را عروس کردم. جهیزیهی عروس را من دادم. با منت گذاشتن عبادت از بین میرود. میگوید: اگر خرج میکنی «ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً» منت نگذارید و اذیت هم نکنید. چون گاهی وقتها آدم یک چیزی میگوید و اذیت هم میکند.
من به جایی برای افطاری رفته بودم. تا افطار کردم جزوهای آوردند که قرآن بخوانم. یک نفر گفت: برای روح مرحوم صاحبخانه صلواتی بفرستید. گفتم: من برای افطار آمده بودم، نیامده بودم که برای صاحبخانه قرآن بخوانم. گفت: مگر قرآن خواندن بد است؟ گفتم: نه! بد نیست اما تو بنشین برای پدر من قرآن بخوان. من هم برای پدر تو قرآن میخوانم. تو به من افطاری دادی و من را قرآن خوان پدرت کردی. من که اجیر تو نیستم. گفت: شما افطار کردی. روح مرحوم راضی نیست. گفتم: ثواب همین افطاری که خوردیم برای پدر تو.
به یک مسجد رفتم. دیدم یک کسی قرآن را وقف کرده است. نوشته بود که این قرآن را آقای فلانی وقف کرده است. هرکسی این قرآن را خواند، ثوابش را به روح پدر من بفرستد. گفتم: مگر مردم نوکر تو هستند. چرا وقتی افطاری میدهی، از مردم کار میکشی؟
از مهمان نباید کار کشید. برای امام رضا مهمان آمد. چراغ فتیلهاش خراب شد. مهمان دستش را دراز کرد تا فتیله را درست کند. امام رضا دست او را گرفت و فرمود: علامت نامرد این است که از مهمان خود کار بکشد. تو مهمان من هستی. گفت: آقا من که کاری نکردم. همینجا نشستهام. خواستم فتیله را درست کنم. امام فرود: همین علامت نامردی است. میگوید: اگر پول خرج میکنید، منت نگذارید و اذیت هم نکنید.
از امام جواد یک روایت داریم که میفرمایند: منت عبادات را از بین میبرد. گاهی من هزار تومان به یک فقیر میدهم و بر سر این فقیر منت میگذارم. اگر من جای دیگری، به یک فقیر دیگر پول داده باشم ثواب آن هم از بین میرود. ممکن است من هزار تومان به یک فقیر داده باشم و به یک شهر دیگری بروم و بگویم: ما امسال ده میلیون خرج کردیم. حتی اگر نگویم به چه کسی کمک کردم اما باز بر سر جامعه و خدا منت میگذارم. ما به جبهه رفتیم. شکنجه شدیم. در عملیات شرکت کردیم. انقلاب کردیم. به چه کسی منت میگذاری؟ اگر برای خدا کار کردی اجرت محفوظ است. امام جواد فرمود: اگر جایی هم منت بگذاری، اعمالت قبول نمیشود. «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلیمٌ» (بقره/263) میگوید: اگر با مردم خوب حرف بزنی، بهتر از این است که پول بدهی و نیش بزنی. پول ندهی و مودب باشی بهتر از این است که پول بدهی و جسارت کنی.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»