انتخابات، حق شهروندی، تکلیف دینی

1- شناخت راه مستقیم در انتخابات
2- بی‌اعتنایی به انتخابات، کفران نعمت الهی
3- انتخابات، نمود عدالت اجتماعی
4- سپردن امانت‌ها به افراد صالح و امین
5- انتخابات، مشارکت در امور جامعه اسلامی
6- انتخابات، عامل تضعیف توطئه‌های دشمنان
7- انتخابات، اعلام وفاداری به شهدا و جانبازان
8- انتخاب افراد متعهد و متخصّص

موضوع: انتخابات، حق شهروندی، تکلیف دینی

تاریخ پخش:  23/03/92

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

عزیزانی که پای تلویزیون هستند، زمانی بحث را می‌بینند که ماه شعبان سال 92 است. اوائل شعبان است. تولد امام حسین(ع) را داریم. که روز پاسدار است. تولد ابالفضل (ع) را داریم که برادر وفادار نسبت به نظام حسینی است. و تولد امام زین‌العابدین و بعد هم تولد امام زمان(ع). این اعیاد شعبانیه را به همه تبریک می‌گویم. به خصوص روز پاسدار، که روز بعدش روز جانباز است. تبریک می‌گویم.

در خدمت عزیزانی هستیم که پاسدار در جزیره‌ی ابوموسی هستند. از همه شما تشکر می‌کنم و از مسؤولین و مدیرانی که به هر حال این جلسات را تشکیل دادید، به خصوص تشکر می‌کنم.

من می‌خواهم برای روز پاسدار صحبت کنم، ولی چون بحث را زمانی می‌بینید که در آستانه‌ی انتخابات است، راجع به انتخابات می‌خواهم صحبت کنم. من هم یک انسان سیاسی نیستم. با نگاهی سیاسی، به عنوان معلم قرآن حرف می‌زنم. هیچ‌کس نمی‌تواند حرف مرا رد کند. چون از خودم نیست که رد کند، متن سخن خالق است. «إِنْ شاءَ اللَّه‏»! تذکراتی اگر هست برخاسته از قرآن است. احدی هم به من نگفته چه بگو. اصلاً در این سی و چند سال در تلویزیون کسی به من نگفته چه بگو. اختیار با خودم بوده است. من هم بدون حب و بغض «إِنْ شاءَ اللَّه‏» مطالبی را عرض کنم.

1- شناخت راه مستقیم در انتخابات

ما در همه شرایط و همیشه باید از خدا بخواهیم در انتخاب درست انتخاب کنیم. منتهی توجه نداریم که هر روز از خدا می‌خواهیم. همه مسلمان‌ها واجب است در نماز بگویند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) یعنی خدایا در انتخابم راه مستقیم را انتخاب کنم. کج نروم. جالب این است که همه دعاها مستحب است و یک دعای واجب داریم. این خیلی مهم است. همه دعاها مستحب است. یک دعای واجب داریم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» است. با ایشان ازدواج کنم یا نه؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». این شغل یا آن شغل؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». این کلمه را بگویم یا نگویم؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». ببخشم یا نبخشم؟ برخورد کنم؟ موضع‌گیری‌ام چطور باشد؟ چطوری تبلیغات کنم؟ روز پاسدار است، از کربلا بگویم. امام حسین! ماجرای کربلا این بود که 72 نفر و جمعی راه مستقیم را انتخاب کردند، باقی‌ها رفتند راه یزید را انتخاب کردند. سی هزار نفر یزیدی، 72 نفر حسینی! که همیشه ما باید از خدا بخواهیم، یک دعا می‌کنم همه آمین بگویید.

خدایا به آبروی امام حسین و اصحابش همه ما را همیشه در هر کار، در هر فکر، همیشه همه ما را در همه کار به راه مستقیم هدایت بفرما. (الهی آمین)

باید دعا کنیم چون عقل ما کوتاه است. بارها گفتم، دلیل اینکه عقل ما کوتاه است این است که پشیمان می‌شویم. اگر انسان عقلش کامل بود هیچوقت پشیمان نمی‌شد. پشیمانی دلیل بر کوتاهی عقل است. باید از خدا بخواهیم.

اما شرکت در انتخابات؛ یکی اینکه از برکات جمهوری اسلامی شرکت مردم در اداره‌ی کشور است. پدران ما آمدند زندگی کردند، مردند. یک نفر به اینها نگفت، چه کسی رئیس باشد. ولی هر سال به طور میانگین یکبار از من می‌پرسند: شورای شهر که باشد؟ رئیس جمهور که باشد؟ نماینده مجلس که باشد؟ خبرگان که باشد؟ یعنی تقریباً هر سالی یک انتخاب، سی و چند سال از انقلاب گذشته، سی و چند تا هم انتخابات داشتیم. سی و چند سال از انقلاب گذشته است. این نعمت است. از برکات جمهوری اسلامی شرکت دادن مردم در اداره‌ی کشور است.

2- بی‌اعتنایی به انتخابات، کفران نعمت الهی

حالا اگر بی‌اعتنا بودیم. بی‌اعتنایی به انتخابات کفران نعمت است. ممکن است بگویی: آقای قرائتی ما چند بار پای صندوق‌ها آمدیم. وضع ما خوب نشد. نه تخم مرغ ارزان شد. نه شکر ارزان شد. نه ماشین ارزان شد. نه سکه ارزان شد. نه خانه ارزان شد. هر کاری هم کردند نشد. حالا که نشد، پس ما دیگر نیستیم. جواب این را قبلاً دادم. در یک دقیقه تکرار کنم.

پس موضوع بحث: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»، انتخابات. چرا؟ برای اینکه شب جمعه‌ای گوش می‌دهند که فردایش می‌خواهند پای صندوق بروند. 1- شرکت در انتخابات از برکات جمهوری اسلامی است. 2- بی‌اعتنایی در انتخابات کفران نعمت است.

اما گله‌هایی که داریم. چرا انتخابات آنطور که می‌خواستیم نشد؟ بحث من این است. ما توجیه نمی‌کنیم. توجیه حماقت است. معذرت می‌خواهم از آقایانی که این را تکراری می‌شنوند. چون این را گفتم. ولی اجازه بدهید تکرار کنم. توجیه حماقت است، یعنی ما نمی‌خواهیم توجیه کنیم که همه اینهایی که انتخاب شدند آدم خوبی بودند، و آدم‌های خوب هم همه تصمیم‌هایشان خوب باشد. ممکن اسد انتخابی بد بوده یا کار فلان مسؤول بد بوده. ما توجیه نمی‌کنیم. آدم باید خیلی آدم احمقی باشد که بگوید: مملکت ما بی‌عیب است. توجیه حماقت است. اما بگوییم: حالا که عیب دارد پس دیگر ما نیستیم، تضعیف کنیم. تضعیف جنایت است. بگوییم: حالا که خراب شد، پس دیگر ما نماز جمعه نمی‌رویم. دیگر ما پای صندوق نمی‌رویم. تضعیف کنیم. می‌دانید چند صد هزار جوان شهید شده، جانباز شده، اسیر شده، نمی‌شود کنار رفت.

یکوقت اگر یک گروه کودتاچی آمدند نظام را درست کردند، می‌گوییم: آقا گور پدرشان ما نیستیم. اما به چه کسی بگوییم: گور پدرشان، بچه‌های خودمان بودند. در هر شهر و روستایی، کوچه و برزنی بهترین جوان‌ها رفتند شهید شدند. حالا برویم تضعیف کنیم. جنایت به خون شهداست.

تکمیل رسالت است. رسالت ما این است که تکمیل کنیم. یعنی اگر یکبار کسی به اسم دین آمد، بعد دیدیم آنطور که می‌گفت نیست. خیلی خوب، این بار دیگر حواسمان را جمع کنیم، گول شعارهایش را… بگویید… نخوریم! تکمیل کنیم. یعنی از تلخی‌های گذشته استفاده کنیم. این بار تکمیل کنیم.

چه گفتم؟ می‌خواهم اینها را حفظ کنید. توجیه حماقت است. تضعیف جنایت به خون شهداست. تکمیل، رسالت ما، مسؤولیت ما این است که تکمیل کنیم. مواظب باشیم یک قدم جلوتر برویم. این هم یک مسأله است.

3- انتخابات، نمود عدالت اجتماعی

مسأله‌ی سوم بهترین نمود عدالت در کشور ما انتخابات است. چون امام خمینی یک رأی دارد، یک آدم عادی عادی عادی هم یک رأی دارد. خوب عدالت از این بهتر؟ هرکسی یک رأی دارد. بالاترین شخصیت و ضعیف‌ترین شخصیت هرکدام یک رأی دارند. این قله‌ی عدالت است. انتخابات قله‌ی عدالت است. این هم یک نکته، اینها را بنویسم. چون یکوقت می‌بینی مرگ برای همه است. یکبار دیدید ما نیستیم، این کلمات باشد. انتخابات قله‌ی… شما بگویید… عدالت است که همه یک رأی دارند.

4- عرض کنم که صندوق‌ها، امانت است. تمام اینهایی که دست‌اندرکار صندوق هستند، از وزارت کشور، نیروی انتظامی، شورای محلی، نمی‌دانم، شورای نگهبان، بدانید صندوق امانت است. و خیانت به امانت خیلی مهم است. قرآن می‌گوید: علامت مؤمن این است که«وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مؤمنون/8) مؤمن باید امانت‌ها را مراعات کند. این هم یک مورد.

مسأله‌ی دیگر انتخابات عرصه آزمایش نامزدهاست. چون قرآن یک آیه داریم، از کجا درمی‌آید؟ از این آیه درمی‌آید. قرآن می‌گوید: «فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْض‏» (انعام/53) یعنی مردم را باهمدیگر امتحان می‌کنیم. به او می‌دهیم، به او نمی‌دهیم، او رأی می‌آورد، او رأی نمی‌آورد ببینیم چطور برخورد می‌کند؟ اگر رأی آورد مغرور می‌شود. اگر رأی نیاورد دری وری می‌گوید. از کشور فرار می‌کند، می‌رود.

خدا از ما یک چیزی می‌خواهد. می‌شود همه به این قرآن عمل کنیم؟ نامزدها که معلوم نیست پای تلویزیون باشند. به گوششان برسانید. شاید ستاد انتخابات پای تلویزیون باشند. قرآن می‌گوید: طوری باشید که رأی دادند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین‏»! اگر رأی ندادند، «اللَّهُ أَکْبَر»! اگر به من رأی دادند، مردم بصیرت دارند، فرهیخته هستند. اگر رأی ندادند این توده‌ی ناآگاه! این نامردی است که اگر به من رأی دادند، نخبه هستند. اگر به من رأی ندادند ناآگاه هستند. این بازی کردن است. اینکه می‌گویم شد.

اول انقلاب یکی از این منافقین خودش را کاندیدا کرده بود. حالا یا منافق یا نیمه منافق، با منافقین تاب می‌خورد. برای اینکه رأی جمع کند می‌گفت: این ملت قهرمان! رأی‌ها را که شمردند، رأی نیاورد، گفت: این توده‌ی ناآگاه! یعنی ساعت ده صبح که هنوز وضعش روشن نشده بود، مردم قهرمان بودند. ملت قهرمان! بعدازظهر که رأی نیاورد، توده‌ی ناآگاه شدند. این بازی است. الان هم فرار کرده است. «تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاس‏» (آل‌عمران/140) آیه قرآن است.

قرآن می‌گوید: طوری باشید که «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُم‏ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم‏» (حدید/23) آیه قرآن است اینکه خواندم. یعنی اگر دادند مغرور نشوید. گرفتند مأیوس نشوید. مثل دوست شیرازی ما اینطور بود. می‌گفت: کارمند بانک یک روز این قسمت بانک می‌ایستد پول می‌دهد. مسؤول پرداخت است. یک روز دیگر رئیس بانک می‌گوید: شما آن قسمت بایست. مسؤول دریافت می‌شود. یعنی آن روزی که پول می‌دهد سکته نمی‌کند. آن روزی که پول می‌گیرد، بد مستی نمی‌کند. مثل کارمندهای بانک باشید. یک روز اینجا مسؤول دریافت هستیم، یک روز در آن قسمت مسؤول پرداخت هستیم. دریافت و پریافت… دریافت و پرداخت، در روح بانکی اثر نمی‌کند. یعنی اینقدر روح باز است.

خود امام قهرمان این کار بود. در هواپیما نشست، از فرانسه به ایران بیاید. با او مصاحبه کردند چه احساسی داری؟ فرمود چه؟ هیچی! یعنی جمهوری اسلامی تشکیل دادم، «الْحَمْدُ لِلَّه‏»، هواپیما سرنگون شد باز هم «الْحَمْدُ لِلَّه‏» شهید شدیم. روح بزرگ است. این هم یک مسأله.

4- سپردن امانت‌ها به افراد صالح و امین

مسأله‌ی دیگر اینکه، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: پست‌ها را به اهلش بسپارید، چون گفتیم: صندوق‌ها امانت است. رأی‌ها امانت است. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُم‏» خدا امر کرده، که امانت را «إِلى‏ أَهْلِها» (نساء/58) امانت را به اهلش بدهید. اهلش هم هرکسی اهلیت یک چیزی دارد. ممکن است یک کسی به درد یک کار می‌خورد، به درد کار دیگر نمی‌خورد.

یکوقت یک کسی پیش من آمد گفت: می‌خواهم خودم را برای فلان مسؤولیت، ریاست جمهوری، دیگر حالا پشت پرده چیزی نیست. چند سال پیش. یک کسی آمد گفت: می‌خواهم خودم را کاندیدا کنم؟ گفتم: آدم خوبی هستی اما عرضه هم داری؟ قرآن نگفته: حکومت آینده برای آدم‌های خوب است. نگفته: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ نماز شب خوان»، «عِبادِیَ المتقون»، «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) یعنی صلاحیت هم دارد. ممکن است کسی نماز شب بخواند، اما صلاحیت نداشته باشد. «أَنَّ الْأَرْضَ» ارض یعنی چه؟ «یَرِثُها» وارث زمین می‌شوند. چه کسانی؟ «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» صلاحیت باید داشته باشد.

قرائتی ممکن است در معلمی خوب باشد. اما آرپیچی هم می‌تواند بزند؟ اگر دیدید من آمدم آرپیچی بزنم، باید دست مرا بگیرید، مرا عقب پرت کنید. می‌گویم: آقا من سی سال است، سی و چند سال است معلم میلیونی هستم. بله، در معلمی حرف‌هایت را در تخته سیاه بزن. اما تو به درد این کار نمی‌خوری. حتی ممکن است کسی یک کارهای بزرگ را بتواند. مثلاً بولدیزر خاک برمی‌دارد، اما قند هم می‌تواند بشکند؟ یک کسی ممکن است قبا بدوزد، نتواند کت شلوار بدوزد. تافتون بپزد، سنگک را خراب کند. باید دید این به درد این… امانت را به اهلش بسپارید. موفقیت در چیزی دلیل موفقیت در جای دیگر… بگویید… نیست. این هم یک مسأله است.

5- انتخابات، مشارکت در امور جامعه اسلامی

مسأله‌ی دیگر اینکه شرکت در انتخابات به چه دلیل واجب است؟ دلایل شرکت؛ این هم یک بحث قشنگی است. دلایل شرکت، به چه دلیل شرکت کنیم؟ 1- اول اینکه حق ما است. حق است، حق ما است. چه حقی است؟ هم حق سیاسی است. هم حق اجتماعی است. هم حق شهروندی است. 2- در جمهوری اسلامی غیر از اینکه حق است، تکلیف هم هست. یعنی حق شرعی هم هست. دیگر چه؟ 3- اطاعت از رهبری. اطاعت از مراجع است. از امام، رهبری، مراجع. 4- رأی دادن فرار از بی‌تفاوتی است. آدمی که رأی نمی‌دهد، معلوم می‌شود آدم بی‌تفاوتی است. حدیث داریم «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم‏» (بحارالانوار/ج71/ص337) کسی که صبح کند نسبت به امور مسلمین اهتمام، یعنی جدی نباشد، «فَلَیْسَ بِمُسْلِم‏» مسلمان نیست. آیا ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس، خبرگان، شورای شهر، آیا اینها امور مسلمین نیست؟ یکبار دیگر حدیث را بخوانم. «مَنْ أَصْبَحَ» کسی که صبح کند، «لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ» اهتمام و جدی نباشد نسبت به امور مسلمین، «فَلَیْسَ بِمُسْلِم» مسلمان نیست. خیلی خطرناک است آدم بی‌تفاوت باشد. فرار از بی‌تفاوتی. دیگر چه؟

عمل صالح است. به چه دلیل؟ در قرآن در سوره‌ی توبه آیه‌ی 120 داریم که می‌گوید: هر حرکتی که دشمن را عصبانی کند عمل صالح است. و هرچه در انتخابات بیشتر شرکت کنیم، دشمنان ما عصبانیتشان بیشتر می‌شود. در قرآن یک آیه داریم. سوره‌ی توبه، آیه 120. می‌ترسم اشتباه کنم. یک صلوات بفرستید من از رویش بخوانم. (صلوات حضار)

6- انتخابات، عامل تضعیف توطئه‌های دشمنان

می‌گوید: حرکتی که «یَغیظُ الْکُفَّار» هر حرکتی که کفار را «یَغیظُ» یعنی غیظ کند، هر حرکتی که «یَغیظُ الْکُفَّار» کفار را عصبانی کند، «کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح‏». ما اگر در انتخابات کم شرکت کنیم کفار شاد می‌شوند. اگر زیاد شرکت کنیم، کفار«یَغیظُ»، غیظ می‌کنند، عصبانی می‌شوند. قرآن می‌گوید: «کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح‏» این عمل صالح است. یک عمری هی می‌گفتیم: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» (یونس/9) عمل صالح چیه؟ عمل صالح یعنی طوری حرکت کن که کفار عصبانی شود. این عمل صالح است. دیگر چه؟

پاسداری از خون شهداست. بالاخره شهدا این نظام را به ما دادند. حالا ما در خانه بنشینیم بگوییم: ما نیستیم. چرا؟ برای اینکه تخم مرغ گران شد. آنچه ما می‌خواستیم نشد، پس من نیستم. دیگر چه؟

جلوگیری از نیش دشمن است. تمام بوق‌ها و دوربین‌ها منتظر هستند ببینند ما چه می‌کنیم الم شنگه راه بیاندازند. نیش کفار، در قرآن یک آیه بخوانم. من معلم قرآن هستم، بنا شد هرچه می‌گویم «إِنْ شاءَ اللَّه‏» از قرآن بگویم. قرآن می‌گوید: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ»، «لَنْ یَجْعَلَ» یعنی هرگز خدا اجازه نمی‌دهد. «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ» ترجمه‌اش را می‌فهمید. «عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء/141) یعنی خدا اجازه نمی‌دهد کفار به مسلمان‌ها نیش بزنند. یک حرکتی انجام بدهیم که کفار چه می‌گویند… کاشان این را می‌گویند. نمی‌دانم شهرهای دیگر می‌گویند یا نه. می‌گویند: با دُمشان گردو می‌شکنند.

ما اگر در انتخابات شرکت نکنیم ضعیف شویم، کفار شاد می‌شوند. و کفار که شاد شوند راه نفوذ پیدا می‌کنند. «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» این هم یک مورد.

دیگر چه؟ وفاداری، قرآن تعریف خوب‌ها را می‌کند به شرط اینکه در خوبی بمانند. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) گفتند خدا و پایش ایستادند. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا».

7- انتخابات، اعلام وفاداری به شهدا و جانبازان

اینجا استان هرمزگان است که فیلم را پر می‌کنیم. جزیره‌ی ابوموسی است. در جزیره‌ی هرمز کسی پیدا شد، ده، یازده تا شهید داده. «اللَّهُ أَکْبَر»! خیلی مهم است در هرمزگان این همه شهید داده؟ برادر، شوهر، پسر، داماد، آخر یک نفر اینقدر وفادار باشد، یک نفر هم برای اینکه تخم مرغ گران شده بگوید: ما نیستیم. چقدر ظرفیت‌ها فرق می‌کند.

یکی مثل امام حسین بدنش زیر سم اسب سوراخ سوراخ می‌شود به یزید بله نمی‌گوید. یک کسی یک بستنی به او می‌دهی، سی و دو تا دروغ برایت می‌گوید. بعضی‌ها کوه کوه هستند، بعضی‌ها از شلی آب آب هستند. وفادار! «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»

یکی دیگر، حال ندارم بلند شوم، باقی‌‌اش را خودتان بنویسید. مقابله با تبلیغات دشمن؛ چون خیلی دلار خرج می‌کنند. خیلی دلار خرج می‌کنند. یک شبکه‌ای آمریکا دارد، من دیدم. مخصوص کوبیدن آخوندهاست. اصلاً بودجه‌اش برای آخوندها است. هنرمندهایی کار می‌کنند که آخوندها را بگویند. وقتی یک کسی مثلاً مقام معظم رهبری در یک استان می‌رود استقبال می‌کنند، تمام دلارهای اینها هدر می‌رود. ما الآن دشمن داریم. ما نمی‌خواهیم بگوییم، ما خوب هستیم. ممکن است یک عیبی هم از یک آخوندی، از بنده، از امثال من پیدا شود. شهردار بد، فرماندار بد، استاندار بد، وکیل بد، سفیر بد، امام جمعه بد، بد ممکن است در همه باشد. اما وقتی ما بد هستیم روبروی غریبه باید حواسمان را جمع کنیم.

ببینید در خانه گاهی زن و شوهر با هم مسأله دارند. اما تا مهمان آمد هیچی نمی‌گویند. روبروی مهمان باید آبروداری کرد. مهمان خواهند گفت: اینها عجب زن و شوهر پستی هستند. ملاحظه‌ی ما را هم نکردند. ما الآن پشت دوربین‌ها هستیم. مقابله با تبلیغات،

نشان دهنده‌ی سعه صدر است. وقتی در انتخابات شرکت می‌کنیم، دیگران که می‌نشینند تحلیل می‌کنند، می‌گویند: معلوم می‌شود اینها همه نق و نوق‌هایی هم که دارند سر مسائل جزئی است. در مسائل کلی اینها با هم یکی هستند. اینها نشان دهنده‌ی سعه صدر است.

7- یکی جلوگیری از نیش، 8- وفاداری، 9- مقابله با تبلیغات، 10- نشانه‌ی سعه صدر

عرض کنم به حضور شما که در انتخابات باید مواظب باشیم آنچه می‌نویسیم باید روز قیامت جواب بدهیم. یک آیه در قرآن داریم سه عضو را گفته است. باقی‌ها را نگفته. منتهی می‌گوید: چرا باقی‌ها را نگفتی؟ می‌گوید: «کُلُّ أُولئِک‏» (اسراء/36) یعنی باقی‌ها را هم نگفتم، نگفته باشم. می‌گوید: «إِنَّ السَّمْعَ» گوش، «وَ الْبَصَرَ» چشم و گوش «وَ الْفُؤادَ» قلب، «کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء/36) این «کُلُّ أُولئِکَ» یعنی چه؟ یعنی چشم و گوش و دل از باب نمونه بود. «کُلُّ أُولئِکَ» یعنی دست و پا هم همینطور است. اگر دست و پا مورد سؤال نبود فقط می‌گفت: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً». نگفته چشم و گوش و دل مسؤول است. گفته: چشم و گوش و دل، بعد گفته: و کلشان. کلشان یعنی این سه تایی که گفتم از باب نمونه بود. کلش، یعنی دستی که شما می‌خواهی بنویسی رئیس جمهور کی، خبرگان کی، وکیل کی، هرجا می‌خواهی امضاء کنی چکی می‌خواهی امضاء کنی، قراردادی می‌خواهی امضاء کنی، همین دست مسؤول است. چه امضاء کردی؟ برای که امضاء کردی؟

8- انتخاب افراد متعهد و متخصّص

تعهد یا تخصص؟ هردو، سوزن می‌دوزد یا نخ، هردو. تعهد بی‌تخصص خراب می‌کند. تخصص بی‌تعهد بی‌دینی می‌کند. مملکت را بر باد می‌دهد. تقسیم نکنید. شما طرفدار تخصص هستی یا طرفدار تعهد؟ طرفدار هر دو! اول انقلاب بنی صدر می‌گفت: این بسیجی‌ها، این پاسدارها، این عوام، اینها سواد ندارند. به کارشناسان ارشد، آن روز هم خلاف می‌گفت. حالا بر فرض آن روز اطلاعات ما کم بود. الآن چه اطلاعاتی کم داریم؟ ما چند هزار استاد دانشگاه داریم که خیلی درجه‌شان بالا است. الآن دیگر خود شما پاسدارها هم می‌دانید کارهایی که کرده. می‌دانید قوای مسلح چه کرده است. ما در همه رشته‌ها قوی هستیم. ما الآن خیلی قوی‌تر از سی سال پیش هستیم. هم تعهد، هم تخصص! دیگر چه؟

به کسی رأی بدهیم که به محرومین توجه داشته باشد. یعنی محرومیت را درک کنند. خدا به پیغمبر می‌گوید: ببین خودت هم محروم بودی، «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏» (ضحی/6) ببین یتیمی محرومیت است، تو چشیدی. «وَ وَجَدَکَ عَائلًا فَأَغْنىَ‏» (ضحی/8) فقر هم چشیدی، پیغمبر تو خودت هم یتیمی را چشیدی، هم فقر را. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ» (ضحی/9و10) این درد آشنا باشد. گرایش روحی‌اش به فقرا باشد. دیگر چه؟

الگویش نه شرق باشد، نه غرب. الگویش اولیای خدا باشد. وظیفه شرعی باشد. هی بین‌الملل، بین الملل نکند. خودش هم یک جگری داشته باشد. گور پدر بین‌الملل، اگر یک چیزی خلاف رضای خداست، من کار به بین‌الملل ندارم. بین‌الملل باشد. الگویش نه شرق باشد، نه غرب. الگویش خالقش باشد. این هم یک نکته.

عرض کنم به حضور شما که به نااهلان تکیه نکند. آدم‌هایی در ایران نااهل هستند. می‌آیند می‌خرند، قرارداد امضاء می‌کنند. آقا من فلان میلیاردتومان به تو می‌دهم خرج انتخابات کن، به شرطی که بعداً یک قطعه زمین دارم، یک پاساژ دارم این را تغییر کاربری بدهید. تغییر کاربری یعنی چه؟ یعنی اینجا مسکونی است قیمتش چقدر است. تا می‌گویند تجاری است قیمتش بالا می‌رود. من ده تا پاساژ دارم. شما این را بعداً که شهردار شدی، بنویس که این… بگویید… تجاری است. چون خانه باشد متری قیمت می‌کنند، مغازه که شد سر قفلی دارد. یک تغییر کاربری بدهند، من ده میلیارد به انتخابات تو کمک می‌کنم. قرآن می‌گوید، از قرآن بگویم حرف‌های خودم رنگ قرآنی داشته باشد. «وَ لا تَرْکَنُوا» تکیه نکنید، «إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/113) به ستمگران تکیه نکنید. «فَتَمَسَّکُمُ النَّار» نار هم می‌دانید یعنی چه؟ گرفتار آتش می‌شوید. حالا قراردادها چه پولدارهای، سرمایه‌دارهای داخلی باشند، رندهای داخلی باشند، چه کسانی که از بیرون چشمک می‌زنند. هرکسی را آمریکا تأیید می‌کند شما ضدش را انجام بدهید. این هم یک مورد. به نااهلان تکیه نکنید.

خودمان را نفروشیم و اسیر نکنیم. شنیدم کسی سهم امام را خدمت امام آورد، اول مرجعیتش، بعد گفتند: ایشان مقلد شماست یک رساله هم به او بدهید. گفت: اگر رساله می‌خواهد برود بیرون بخرد. اینطور نیست که حالا چون سهم امام و خمسش را به من داده، من هم یک رساله به او بدهم. من رساله نمی‌دهم، مقلد من است برود یک رساله بخرد. یک چنین آدمی باید باشد. این هم یک مسأله.

وعده‌های دروغین ندهد. قرآن بخوانم، آیه‌‌ی وعده‌ی دروغین این است. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» (صف/2) چیزی که نمی‌توانی انجام بدهی چرا قولش را به مردم می‌دهی؟ تو می‌توانی یا نمی‌توانی؟ وعده‌ی دروغین ندهیم.

بنده اگر در تلویزیون بگویم: هفته‌ی آینده به خواست خدا پیاز را کیلویی یک ریال ارزان می‌کنند. خوب ممکن است نتوانند ارزان کنند دیگر مردم تمام قال الصادق و قال الله من هم فدای پیاز شد. چون می‌گوید: ایشان قول داد، به قولش عمل نکرد. نمی‌دانیم، خدا به پیغمبرش می‌گوید: تو به مردم قول ندهی. آیه قرآن است. «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ء» (کهف/23) «وَ لا تَقُولَنَّ» به پیغمبر است. «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ء» تو حق نداری بگویی، «إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً» (کهف/23) من فردا چنین خواهم کرد. «إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ» (کهف/24) ممکن است تو بخواهی، خدا نخواهد. بنابراین به مردم قول ندهید.

برای اینکه رأی جمع کنید، من دو تا را چهار تا می‌کنم. بعضی کارها پز است. من اگر بشوم اینجا فرودگاه می‌آورم. خیلی از نماینده‌ها گفتند: اگر من نماینده بشوم اینجا فرودگاه می‌آوردم. فرودگاه ساختند، پرواز نبود. هیچی بستند! فرودگاه می‌آورید که آخر بعضی شهرها یک ساعت و نیم راه است تا تهران. آخر یک ساعت و نیم که فرودگاه نمی‌خواهد. تا بروی در فرودگاه سوار شوی یک ساعت طول می‌کشد. تا بازدید بدنی شود و فلان. آخر آدم برای یک کیلو آرد که نانوایی درست نمی‌کند.  کدام نانوایی در تاریخ سراغ داریم که برای ده کیلو آرد، نانوایی درست کند. آخر برای یک شهر که نزدیک تهران است، نزدیک تبریز است، نزدیک شیراز است، شهرهای نزدیک فرودگاه نمی‌خواهد. منتهی این چون قول داده خودش را به آب و آتش می‌زند.

یادم نمی‌رود یک عده کاشانی خانه‌ی ما آمدند. گفتند: یک قطاری بنا است که برای اصفهان برود، تو بیا کمک کن قطار از کاشان حرکت کند. گفتم: حالا از کاشان حرکت نمی‌کند از کجا حرکت می‌کند؟ گفت: آنها می‌خواهند از دلیجان حرکت بدهند. گفتم: خوب از دلیجان حرکت بدهند. کجا مسافرش زیاد است. گفت: به! این هم کاشانی نیست. غیرت همشهری ندارد. گفتم: من دین دارم. غیرت ندارم! غیرت اینکه چون کاشانی هستم، قطار از کاشان برود. ببینید مصلحت چیه؟ اگر مسافرهای کاشان بیشتر است، بگو: به دلیل اینکه مسافرش بیشتر است. اگر مشتری‌های دلیجان بیشتر است، بگویید: از دلیجان برود. هیچی، در ذوقشان خورد.

از اول انقلاب تا به حال هیچ سیاسی دور من نیامده است. می‌دانید چرا؟ برای اینکه می‌گویند: تو بیایی با ما اینطور می‌شود. گفتم: من قول نمی‌دهم. من یک مرتبه وسط کار می‌گویم: حق با ایشان نیست. این دروغ می‌گوید. (خنده حضار) گفتند: خوب نمی‌شود با این اشکنه خورد. چون این راستش را می‌گوید. قرار داد نگوییم. به نااهلان تکیه نکنیم. مراقب قول باشیم.

می‌گویند: وقت تمام شد.

روی تعصب نباشد. ممکن است انسان در یک مرحله‌ای طرفدار یک نفر باشد. وسط کار بفهمد اشتباه کرده است. برگردد، بگوید: نه، حالا که در این ستاد آمدم، تا آخرش هم باید در این ستاد باشیم. طوری نیست. از قرآن بگویم.

سوره‌ی برائت نازل شد، پیغمبر به یک نفر داد و گفت: بخوان، خدا به او وحی کرد که این، این کاره نیست. دومی این کاره نیست. آخر به حضرت علی داد. هیچ اشکالی ندارد، که من جز ستاد انتخاباتی آقای الف باشم، وسط کار از رفتار و گفتار بفهمم که این آقای الف آن کسی که ما خیال می‌کردیم نیست. فوری عوض کن. مثل لحاف، ببینیم سرد است رویمان می‌اندازیم. بعد ببینیم داغ شدیم پایین می‌کشیم. (خنده حضار) خیلی گیر نباشید که نه، حرف مرد باید یکی باشد.نخیر! هیچ تعصبی در کار نباشد. منت در آن نباشد. پشیمان نشویم، عمل ما امیرالمؤمنین فرمود: طعمه نیست. امانت است.

گاهی هم گاهی آدم دوست دارد این کار بشود. از کجا دوست داریم؟ قرآن می‌گوید: یک آیه داریم. «عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً» (بقره/216) گاهی وقت‌ها یک چیزی را دوست دارید که ایشان رئیس شود. ولی «شَرٌّ لَکُم‏» به نفع تو نیست. گاهی یک کاری را دوست ندارید، ولی خیر شماست. از کجا هرچه را ما دوست داریم خیر است، هرچه را دوست نداریم شر است. باید مواظب باشیم.

هرکس هم رئیس شد، شرط کنید یک خرده به دین برسد. ما خیلی وقت‌ها آدم داریم که آخر رئیس جمهوری‌شان می‌گوییم: آقا پول نماز چقدر دادی؟ پول ورزش چقدر؟ لااقل نماز مردم را… چون ورزشکارها یک قشر هستند. پیرزن‌ها، پیرمردها، بچه‌ها، آنها که اهل ورزش نیستند، معمولاً. آن مقداری که برای دین گذاشتی روی کاغذ بیاور، منتهی حالا پرونده‌هایشان نزد من است. که این آقا چقدر برای ورزش دارد، چقدر برای نماز دارد. چقدر برای قرآن چوبی و کاشی‌کاری خطی داد، چقدر برای زکات پول داد؟ اینها همه هست. شرط کنید که باز حکم خدا را پیاده کند. ازدواج خیلی مهم است. ازدواج را آسان می‌کنید. دو سوم دین نسل نو مربوط به ازدواج است. طرح تو برای آسان کردن ازدواج چیه؟ چیزهای کلیدی، ازدواج، نماز، لقمه‌ی حلال روی اینها کار بکند.

بله خیلی خوب وقت تمام شد.

خدایا خودت این کشور و مردمش را، رهبر و دولت و ملت و مسؤولین، همه افراد کشور را به راهی که امام زمان راضی می‌شود هدایت بفرما. قلب حضرت مهدی را از الآن تا ابد از همه‌ی کارهای ما شاد بفرما. لب لغزش‌گاه‌ها خودت دست ما را بگیر و حفظ بفرما. تولد امام حسین را تبریک می‌گوییم. تولد ابالفضل و امام سجاد را تبریک می‌گوییم. شرکت هم لازم و واجب است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- دعایی که یک مسلمان هر روز از خدا می‌خواهد کدام است؟

1) آمرزش گناهان

2) هدایت به راه مستقیم

3) دوری از گناهان

2- در نظام مردم سالاری دینی، انتخابات چه جایگاهی دارد؟

1) از حقوق اساسی مردم

2) تکلیف شرعی و دینی مردم

3) هر دو مورد

3- آیه 23 سوره حدید بر چه امری تأکید می‌کند؟

1) عمومیت آزمایش الهی

2) اعتدال در زندگی فردی و اجتماعی

3) صبر بر مشکلات اجتماعی

4- آیه 120 سوره توبه، چه کاری را عمل صالح می‌شمرد؟

1) وحدت میان مسلمانان

2) حرکت علیه دشمنان

3) سکوت در برابر جاهلان

5- از نظر قرآن، وعده دادن به کاری در آینده، چگونه است؟

1) مطلقاً جایز نیست.

2) با گفتن ان شاء الله جایز است.

3) مطلقاً‌ اشکالی ندارد.

Comments (0)
Add Comment